شنبه 92 آبان 11 :: 11:6 صبح ::نگارنده : موسوی
السّادِسة: «مُناجات الشّاکِرین» ششم: مناجات سپاسگزاران
بسم الله الرّحمن الرّحیم بنام خداى بخشاینده مهربان
اِلهى اَذْهَلَنى عَنْ اِقامَةِ شُکْرِکَ تَتابُعُ طَوْلِکَ، وَاَعْجَزَنى عَنْ خدایا بخشش پى در پى تو انجام دادن سپاسگزاریت را از یاد من برد و ریزش فضل و احسانت مرا از اِحْصآءِ ثَنآئِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ، وَشَغَلَنى عَنْ ذِکْرِ مَحامِدِکَ تَرادُفُ شمردن ثنا و ستایشت عاجز کرد و پشت سر هم آمدن نیکیهایت مرا از ذکر ستودنیهایت بازداشت و پیاپى عَوآئِدِکَ، وَاَعْیانى عَنْ نَشْرِ عَوارِفِکَ تَوالى اَیادیکَ وَهذا مَقامُ مَنِ رسیدن نعمتهایت مرا از نشر دادن نیکوئیهایت درمانده کرد و اینجا که من هستم جاى کسى است که اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْمآءِ، وَقابَلَها بِالتَّقْصیرِ، وَشَهِدَ عَلى نَفْسِهِ اعتراف به وفور نعمتهاى تو و در مقابل آنها به کوتاهى کردن خود دارد و به اهمالکارى و تلف کردن بِالْإِهْمالِ وَالتَّضْییعِ، وَاَنْتَ الرَّؤُفُ الرَّحیمُ الْبَّرُ الْکَریمُ، الَّذى لا عمر خویش گواهى دهد و تو اى خداى با عطوفت و مهربان و نیکوکار و بزرگوارى که روآورندگان بسویت را نومید یُخَیِّبُ قاصِدیهِ، وَلا یَطْرُدُ عَنْ فِنآئِهِ امِلیهِ، بِساحَتِکَ تَحُطُّ رِحالُ نسازى و آرزومندات را از درگاهت نرانى، امیدواران به آستانه تو بار امید خود را بیندازند الرَّاجینَ، وَبِعَرْصَتِکَ تَقِفُ امالُ الْمُسْتَرْفِدینَ، فَلا تُقابِلْ امالَنا و آرزوهاى عطاخواهان به میدان وسیع کرم تو توقف کنند پس اى خدا تو آرزوهاى ما را بِالتَّخْییبِ وَالْأَیاسِ، وَلا تُلْبِسْنا سِرْبالَ الْقُنُوطِ وَالْإِبْلاسِ، اِلهى با نومیدى و یأس روبرو مگردان و جامه ناامیدى و دل شکستگى بر ما مپوشان خدایا تَصاغَرَ عِنْدَ تَعاظُمِ الائِکَ شُکْرى، وَتَضآئَلَ فى جَنْبِ اِکْرامِکَ اِیَّاىَ در برابر نعمتهاى بزرگت سپاسگزارى من کوچک است و در جنب اکرام و بزرگوارى تو ثنا و ثَنآئى وَنَشْرى، جَلَّلَتْنى نِعَمُکَ مِنْ اَنْوارِ الْأیمانِ حُلَلاً، وَضَرَبَتْ ستایش من خُرد و ناقابل است نعمتهاى تو زیورهایى از انوار ایمان بر من پوشانده و ریزهکاریهاى عَلَىَّ لَطآئِفُ بِرّکَ مِنَ الْعِزِّ کِلَلاً، وَقَلَّدَتْنى مِنَنُکَ قَلائِدَ لا تُحَلُّ، نیکیت خیمههایى از عزت برسرم زده و احسانهایت گردن بندههایى به گردنم انداخته که باز نشود وَطَوَّقَتْنى اَطْواقاً لا تُفَلُّ، فَآلائُکَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسانى عَنْ اِحْصآئِها و طوقهایى بدان آویخته که نگسلد، نعمتهاى بسیار تو زبان مرا از شمردنش ناتوان کرده وَنَعْمآؤُکَ کَثیرَةٌ قَصُرَ فَهْمى عَنْ اِدْراکِها فَضْلاً عَنِ اسْتِقْصآئِها، و بخششهاى فراوانت خِرد و فهم مر از ادراکش کوتاه کرده تا چه رسد به پىبردن به پایانش و با این فَکَیْفَ لى بِتَحْصیلِ الشُّکْرِ، وَشُکْرى اِیَّاکَ یَفْتَقِرُ اِلى شُکْرٍ، فَکُلَّما ترتیب من چگونه مىتوانم تو را سپاسگزارى کنم و همان سپاسگزارى من تازه احتیاج به سپاسگزارى دیگرى دارد و هرگاه قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ، وَجَبَ عَلَىَّ لِذلِکَ اَنْ اَقُولَ لَکَ الْحَمْدُ، اِلهى فَکَما بگویم ستایش مخصوص تو است براى همین جمله لازم است دوباره بگویم ستایش مخصوص تو است خدایا چنانچه غَذَّیْتَنا بِلُطْفِکَ، وَرَبَّیْتَنا بِصُنْعِکَ، فَتَمِّمْ عَلَیْنا سَوابِغَ النِّعَمِ، وَادْفَعْ عَنَّا به لطف خویش ما را خوراک دادى و به پرورش خود پروریدى پس نعمتهاى فراوانت را بر ما کامل کن و ناگواریهاى مَکارِهَ النِّقَمِ، وَآتِنا مِنْ حُظُوظِ الدَّارَیْنِ اَرْفَعَها وَاَجَلَّها، عاجِلاً وَآجِلاً، وَلَکَ سخت و بد را از ما دور کن و عطا کن به ما از بهرههاى دو جهان برترو بهترش را چه اکنون و چه در آینده الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ بَلائِکَ وَسُبُوغِ نَعْمآئِکَ، حَمْداً یُوافِقُ رِضاکَ، وَیَمْتَرِى و ستایش تو را است براى آزمایش نیکویت و نعمتهاى فراوانت ستایشى که برابر خوشنودیت باشد الْعَظیمَ مِنْ بِرِّکَ وَنَداکَ، یا عَظیمُ یا کَریمُ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ. و احسان و بخشش بزرگ تو را به سوى ما جلب کند اى بزرگ و اى بزرگوار به رحمتت اى مهربانترین مهربانان
السّابعة: «مُناجات المُطیعین للَّهِ» هفتم: مناجات فرمانبرداران خدا
بسم الله الرّحمن الرّحیم بنام خداى بخشاینده مهربان
اَللَّهُمَّ اَلْهِمْنا طاعَتَکَ، وَجَنِّبْنا مَعْصِیَتَکَ، وَیَسِّرْ لَنا بُلُوغَ ما نَتَمَنّى مِنْ خدایا طاعتت را بر ما الهام کن و از نافرمانیت ما را دور کن و آسان کن بر ما راه رسیدن بدانچه اِبْتِغآءِ رِضْوانِکَ، وَاَحْلِلْنا بُحْبُوحَةَ جِنانِکَ، وَاقْشَعْ عَنْ بَصآئِرِنا آرزومندیم از تحصیل آنچه موجب خوشنودى تو است و ما را در وسط بهشتهایت جاى ده و پراکنده ساز از پیش دیدگان ما سَحابَ الْأِرْتِیابِ، وَاکْشِفْ عَنْ قُلُوبِنا اَغْشِیَةَ الْمِرْیَةِ وَالْحِجابِ، ابرهاى شک و شبهه را و بردار از دلهاى ما پردههاى تردید و تاریکى را وَاَزْهِقِ الْباطِلَ عَنْ ضَمآئِرِنا، وَاَثْبِتِ الْحَقَّ فى سَرآئِرِنا، فَاِنَ و دور کن باطل را از نهاد ما و پابرجا کن حق را در درون ما زیرا این الشُّکوُکَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ، وَمُکَدِّرَةٌ لِصَفْوِ الْمَنایِح ِ وَالْمِنَنِ، شک و تردیدها و گمانها فتنهانگیز و تیره کننده عطاها و بخششهاى زلال و صافى است خدایا اَللَّهُمَّ احْمِلْنا فى سُفُنِ نَجاتِکَ، وَمَتِّعْنا بِلَذیذِ مُناجاتِکَ، وَاَوْرِدْنا خدایا ما را در کشتىهاى نجاتت جاى ده و از لذت مناجاتت بهرهمند ساز و ما را بر لب دریاچههاى حِیاضَ حُبِّکَ، وَاَذِقْنا حَلاوَةَ وُدِّکَ وَ قُرْبِکَ، وَاجْعَلْ جِهادَنا فیکَ، و محبتت وارد کن و شیرینى دوستى و مقام قربت را به ما بچشان و جهد و کوشش ما را در راه خودت و هَمَّنا فى طاعَتِکَ، وَاَخْلِصْ نِیَّاتِنا فى مُعامَلَتِکَ، فَاِنَّا بِکَ وَلَکَ، وَلا همتمان را در طاعت خودت قرار ده و نیتهاى ما را در مورد کارهایى که برایت انجام دهیم خالص گردان زیرا ما با تو و وَسیلَةَ لَنا اِلَیْکَ اِلاَّ اَنْتَ، اِلهى اِجْعَلْنى مِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ از آن توئیم و وسیلهاى به درگاهت نداریم جز خودت خدایا مرا از برگزیدگان نیکوکار قرارم ده وَاَلْحِقْنى بِالصَّالِحینَ الْأَبْرارِ، السَّابِقینَ اِلىَ الْمَکْرُماتِ، الْمُسارِعینَ و به شایستگان نیک رفتارم ملحق کن آنان که به کارهاى نیک پیشى جسته و به سوى خیرات اِلىَ الْخَیْراتِ، الْعامِلینَ لِلْباقِیاتِ الصَّالِحاتِ، السَّاعینَ اِلى رَفیعِ الدَّرَجاتِ شتابان بوده و براى باقیات صالحات کار مىکنند و به رسیدن به درجات عالى و بلند کوشایند که براستى اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ وَبِالْأِجابَةِ جَدیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ. تو بر هر چیز توانایى و به اجابت خواستهام سزاوار به رحمتت اى مهربانترین مهربانان
الثّامِنة: «مُناجات المُریدین» هشتم: مناجات اهل ارادت
بسم الله الرّحمن الرّحیم بنام خداى بخشاینده مهربان
سُبْحانَکَ ما اَضْیَقَ الْطُّرُقَ عَلى مَنْ لَمْ تَکُنْ دَلیلَهُ، وَما اَوْضَحَ الْحَقَ منزهى تو! چه اندازه تنگ است راهها بر کسىکه توأش رهنمون نباشى و چه اندازه حقیقت روشن است عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبیلَهُ، اِلهى فَاسْلُکْ بِنا سُبُلَ الْوُصُولِ اِلَیْکَ، وَسَیِّرْنا براى کسیکه تو راهش را نشانش دادهاى خدایا پس ما را به راههاى رسیدن به درگاهت بدار و از فى اَقْرَبِ الطُّرُقِ لِلْوُفُودِ عَلَیْکَ، قَرِّبْ عَلَیْنَا الْبَعیدَ، وَسَهِّلْ عَلَیْنَا نزدیکترین راهى که به تو رسند ما را ببَر دور را بر ما نزدیک گردان و راههاى سخت و الْعَسیرَ الشَّدیدَ، وَاَلْحِقْنا بِعِبادِکَ الَّذینَ هُمْ بِالْبِدارِ اِلَیْکَ یُسارِعوُنَ، و دشوار را بر ما آسان و هموار ساز و ملحقمان دار به آن بندگانت که در پیشى گرفتن به سویت شتاب کنند وَبابَکَ عَلَى الدَّوامِ یَطْرُقُونَ، وَاِیَّاکَ فِى اللَّیْلِ وَالنَّهارِ یَعْبُدُونَ، وَهُمْ و یکسره بطور مداوم در خانهات را مىکوبند و در شب و روز تو را پرستش کنند و آنها مِنْ هَیْبَتِکَ مُشْفِقُونَ، الَّذینَ صَفَّیْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ، وَبَلَّغْتَهُمُ از هیبتت ترسانند آنانکه آبخورشان را پاک کردى و بخواستههایشان رسانیدى الرَّغآئِبَ، وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ، وَقَضَیْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِکَ الْمَأرِبَ، و به دادن آنچه جویایش بودند کامرواشان ساختى و حاجتهاشان را از فضل خویش برآوردى وَمَلَأْتَ لَهُمْ ضَمآئِرَهُمْ مِنْ حُبِّکَ، وَرَوَّیْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِکَ، فَبِکَ و دلهاشان را سرشار از دوستى خویش کردى و از آب زلال معرفتت سیرابشان کردى پس بوسیله اِلى لَذیذِ مُناجاتِکَ وَصَلُوا، وَمِنْکَ اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا، فَیا مَنْ تو به لذت مناجاتت نائل گشتند و از ناحیه تو بالاترین مقاصدشان را بدست آوردند پس اى هُوَ عَلَى الْمُقْبِلینَ عَلَیْهِ مُقْبِلٌ، وَبِالْعَطْفِ عَلَیْهِمْ عآئِدٌ مُفْضِلٌ، کسى که بر آنانکه به سویش رو کنند رو آورى و با توجه بدانها مهرورزى و نعمت بخشى و اى آنکه نسبت به وَبِالْغافِلینَ عَنْ ذِکْرِهِ رَحیمٌ رَؤُفٌ، وَبِجَذْبِهِمْ اِلى بابِهِ وَدُودٌ عَطُوفٌ، بىخبران و غافلان از ذکر خود رحیم و مهربانى و با جلب آنان به درگاهت دوستدار و مهرورزى از تو اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ اَوْفَرِهِمْ مِنْکَ حَظّاً، وَاَعْلاهُمْ عِنْدَکَ مَنْزِلاً، خواهم از کسانى قرارم دهى که بهره بیشترى از تو دریافت داشته و مرتبه والاترى را حائز گشته وَاَجْزَلِهِمْ مِنْ وُدِّکَ قِسْماً، وَاَفْضَلِهِمْ فى مَعْرِفَتِکَ نَصیباً، فَقَدِ انْقَطَعَتْ و از دوستیت نصیب بیشترى عایدش شده و در معرفتت سهم زیادترى بهرهاش دادهاند زیرا که توجه من از همه جا اِلَیْکَ هِمَّتى، وَانْصَرَفَتْ نَحْوَکَ رَغْبَتى، فَاَنْتَ لا غَیْرُکَ مُرادى، وَلَکَ بسوى تو منقطع شده و اراده و آرزویم به جانب تو گشته است پس مراد من تنها تویى نه دیگرى لا لِسِواکَ سَهَرى وَسُهارى، وَلِقآؤُکَ قُرَّةُ عَیْنى، وَوَصْلُکَ مُنى و شبزندهدارى و بىخوابیم فقط بخاطر تو است نه غیر تو و دیدارت نور چشم من است و وصل تو نَفْسى، وَاِلَیْکَ شَوْقى، وَفى مَحَبَّتِکَ وَلَهى، وَاِلى هَواکَ صَبابَتى، آرزوى جان من و بسوى تو است اشتیاقم و در وادى محبت تو سرگشتهام، و در هواى تو است دلدادگیم وَرِضاکَ بُغْیَتى، وَ رُؤْیَتُکَ حاجَتى، وَجِوارُکَ طَلَبى، وَقُرْبُکَ غایَةُ و خوشنودى تو است مقصودم و دیدار تو است حاجت من و نعمت جوارت مطلوب من است نزدیکى و قرب به تو منتهاى سُؤْلى، وَفى مُناجاتِکَ رَوْحى وَراحَتى، وَعِنْدَکَ دَوآءُ عِلَّتى، وَشِفآءُ خواسته من است و در مناجات با تو است خوشى و راحتیم و پیش تو است داروى دردم و شفاى غُلَّتى، وَبَرْدُ لَوْعَتى، وَکَشْفُ کُرْبَتى، فَکُنْ اَنیسى فى وَحْشَتى، وَمُقیلَ جگر سوختهام و تسکین حرارت دلم و برطرف شدن دشواریم پس اى خدا بوده باش تو انیس و همدمم در حال وحشتم و گذرنده عَثْرَتى، وَغافِرَ زَلَّتى، وَقابِلَ تَوْبَتى، وَمُجیبَ دَعْوَتى، وَوَلِىَ از لغزشم و آمرزنده گناهم و پذیرنده توبهام و اجابت کننده دعایم و سرپرست عِصْمَتى وَمُغْنِىَ فاقَتى، وَلا تَقْطَعْنى عَنْکَ، وَلا تُبْعِدْنى مِنْکَ، یا نگهداریم و توانگرى ده از نداریم و مرا از خویش جدایم مکن و از درگاهت دورم منما اى نَعیمى وَجَنَّتى، وَیا دُنْیاىَ وَآخِرَتى یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ. تو نعیم و جنت من و اى دنیا وآخرتم اى مهربانترین مهربانان
التّاسعة: «مُناجات المُحبیّن» نهم: مناجات دوستان
بسم الله الرّحمن الرّحیم بنام خداى بخشاینده مهربان
اِلهى مَنْ ذَاالَّذى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً، وَمَنْ ذَاالَّذى خدایا نیست که شیرینى محبت تو را چشیده باشد و جز تو آهنگ دیگرى را بکند و کیست که به مقام اَنِسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغى عَنْکَ حِوَلاً، اِلهى فَاجْعَلْنا مِمَّنِ اصْطَفَیْتَهُ قرب تو انس گرفته باشد و درصدد روگرداندن از تو باشد خدایا قرار ده ما را از زمره کسانىکه لِقُرْبِکَ وَوِلایَتِکَ، وَاَخْلَصْتَهُ لِوُدِّکَ وَمَحَبَّتِکَ، وَشَوَّقْتَهُ اِلى لِقآئِکَ، براى قرب و دوستیت برگزیدهاى و براى عشق و محبتت خالصش گردانده و به دیدارت شائقش کرده و به قضا وَرَضَّیْتَهُ بِقَضآئِکَ، وَمَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ اِلى وَجْهِکَ، وَحَبَوْتَهُ بِرِضاکَ، و قدرت راضیش ساخته و به دیدن رویت به او نعمت بخشیده و به خوشنودى خویش مخصوصش گردانده وَاَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِکَ وَقِلاکَ، وَبَوَّاْتَهُ مَقْعَدَالصِّدْقِ فى جِوارِکَ، و از غم هجران و فراقت پناهش داده و در جایگاه راستى در جوار خویش جایش داده و وَخَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِکَ، وَاَهَّلْتَهُ لِعِبادَتِکَ، وَهَیَّمْتَ قَلْبَهُ لِإِرادَتِکَ، به معرفت خویش مخصوصش کرده و براى پرستش و عبادتت او را لایق کردى و در ارادت خویش دل شیدایش کردى وَاجْتَبَیْتَهُ لِمُشاهَدَتِکَ، وَاَخْلَیْتَ وَجْهَهُ لَکَ، وَفَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّکَ، و براى مشاهده جمالت انتخابش کردى و رویش را براى خودت از اغیار خالى کردى و دلش را براى محبت خویش فارغ کردى وَرَغَّبْتَهُ فیما عِنْدَکَ، وَاَلْهَمْتَهُ ذِکْرَکَ، وَاَوْزَعْتَهُ شُکْرَکَ، وَشَغَلْتَهُ و تنها بدانچه نزد تو است راغبش کردى و ذکر خویش را بدو الهام کردى و سپاسگزاریت را بدون نصیب کردى بِطاعَتِکَ وَصَیَّرْتَهُ مِنْ صالِحى بَرِیَّتِکَ، وَاخْتَرْتَهُ لِمُناجاتِکَ، و به طاعت خود سرگرمش ساختى و او را از بندگان شایستهات گرداندى و براى مناجات خویش انتخابش کردى وَقَطَعْتَ عَنْهُ کُلَّشَىْءٍ یَقْطَعُهُ عَنْکَ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ و بریدى از او هر چه را که موجب بریدنش از تو گردد خدایا قرار ده ما را از کسانىکه شیوهشان در زندگى الْإِرْتِیاحُ اِلَیْکَ وَالْحَنینُ، وَدَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَالْأَنینُ، جِباهُهُمْ ساجِدَةٌ شادمانى با تو و زارى به درگاه تو است و روزگارشان آه و ناله است پیشانیهاشان در برابر عظمتت به خاک لِعَظَمَتِکَ، وَعُیُونُهُمْ ساهِرَةٌ فى خِدْمَتِکَ، وَدُمُوعُهُمْ سآئِلَةٌ مِنْ افتاده و از دیدگانشان در خدمتت یکسره بیدار است و سرشکشان از خَشْیَتِکَ، وَقُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِکَ، وَاَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهابَتِکَ، ترس تو ریزان و دلهاشان به محبتت آویزان و قلبهاشان از هیبتت از جا کنده شده است یا مَنْ اَنْوارُ قُدْسِهِ لِأَبْصارِ مُحِبّیهِ رآئِقَةٌ، وَسُبُحاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ اى که انوار قدسش براى دیدگان دوستانش در کمال درخشندگى است و پرتوافکنیهاى جمالش براى قلوب عارِفیهِ شآئِفَةٌ، یا مُنى قُلُوبِ الْمُشْتاقینَ وَیا غایَةَ امالِ الْمُحِبّینَ، عارفان زداینده (چرکیها) است اى آرمان دل مشتاقان و اى منتهاى آرزوى دوستان اَسْئَلُکَ حُبَّکَ وَحُبَّ مَنْ یُحِبُّکَ وَحُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یُوصِلُنى اِلى قُرْبِکَ، از تو خواهم دوستى خودت و دوستى دوستدارانت و دوستى هر عملى که مرا به قرب تو واصل گرداند وَاَنْ تَجْعَلَکَ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمَّا سِواکَ، وَاَنْ تَجْعَلَ حُبّى اِیَّاکَ قآئِداً اِلى و تو را در پیش من محبوبتر از ماسواى تو قرار دهد و از تو خواهم که دوستیم را نسبت به تو جلودارم قرار دهى تا رِضْوانِکَ، وَشَوْقى اِلَیْکَ ذائِداً عَنْ عِصْیانِکَ، وَامْنُنْ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ مرا به رضوانت بکشاند و اشتیاقم را به سویت چنان کنى که بازدارنده از نافرمانیت باشد و بر من منت نِه به اینکه بر من توجهى عَلَىَّ، وَانْظُرْ بِعَیْنِ الْوُدِّ وَالْعَطْفِ اِلَىَّ، وَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ، فرمایى و با دیده دوستى و عطوفت بر من بنگرى و رو از من مگردانى وَاجْعَلْنى مِنْ اَهْلِ الْاِسْعادِ وَالْحِظْوَةِ عِنْدَکَ، یامُجیبُ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ. و مرا از جمله سعادتمندان و بهرهمندان نزد خود قرار دهى اى پاسخ دهنده اى مهربانترین مهربانان
|