مناجات خمس عشره 4 - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 33
کل بازدیدها: 539577




گالری تصاویر سوسا وب تولز



شنبه 92 آبان 11 :: 11:7 صبح ::نگارنده : موسوی

العاشِرَة: «مُناجات المُتوَسِّلین»

دهم: مناجات توسل جویان

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنام خداى بخشاینده مهربان

 

اِلهى‏ لَیْسَ لى‏ وَسیلَةٌ اِلَیْکَ اِلاَّ عَواطِفُ رَاْفَتِکَ، وَلا لى‏ ذَریعَةٌ

خدایا وسیله‏اى به درگاهت ندارم جز عواطف مهرت و به سویت دست‏آویزى ندارم‏

اِلَیْکَ اِلاَّ عَوارِفُ رَحْمَتِکَ، وَشَفاعَةُ نَبِیِّکَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، وَمُنْقِذِ الْأُمَّةِ

جز آنچه معروف است از رحمتت و شفاعت پیامبرت پیامبر رحمت و نجات ده امت‏

مِنَ الْغُمَّةِ، فَاجْعَلْهُما لى‏ سَبَباً اِلى‏ نَیْلِ غُفْرانِکَ وَصَیِّرْهُما لى‏ وُصْلَةً

از غم و اندوه پس اى خدا همان دو را وسیله رسیدنم به آمرزشت قرار ده و سببى براى رسیدنم‏

اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِکَ، وَقَدْ حَلَّ رَجآئى‏ بِحَرَمِ کَرَمِکَ وَحَطَّ طَمَعى‏

به سعادت خوشنودیت گردان زیرا که بار امیدم در حریم کرمت فرود آمده و مرکب طمعم به‏

بِفِنآءِ جُودِکَ، فَحَقِّقْ فیکَ اَمَلى‏، وَاخْتِمْ بِالْخَیْرِ عَمَلى‏، وَاجْعَلْنى‏ مِنْ‏

آستانه جود تو زانو زده پس اى خدا به آرزوى من جامه عمل پوشان و پایان کارم را بخیر گردان و

صَفْوَتِکَ الَّذینَ اَحْلَلْتَهُمْ بُحْبُوحَةَ جنَّتِکَ، وَبوَّأْتَهُمْ دارَ کَرامَتِکَ،

در زمره آن دسته از برگزیدگانت قرارم ده که در وسط بهشتت فرودشان آوردى و در خانه بزرگوارى خویش جاشان دادى‏

وَاَقْرَرْتَ اَعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ یَوْمَ لِقآئِکَ، وَاَوْرَثْتَهُمْ مَنازِلَ الصِّدْقِ‏

و دیده آنها را در روز دیدار به همان نظر کردنشان بسویت روشن کردى و جایگاههاى راستى را در جوار خویش بدیشان‏

فى‏ جِوارِکَ، یا مَنْ لا یَفِدُ الْوافِدُونَ عَلى‏ اَکْرَمَ مِنْهُ، وَلا یَجِدُ الْقاصِدُونَ‏

سپردى اى که واردین بر کریمتر از او وارد نشوند و قاصدان مهربانتر

اَرْحَمَ مِنْهُ، یا خَیْرَ مَنْ خَلا بِهِ وَحیدٌ، وَیا اَعْطَفَ مَنْ اَوى‏ اِلَیْهِ طَریدٌ

از او نیابند اى بهترین کسى که شخص در تنهایى با او خلوت کند و اى مهربانترین کسى که شخص آواره به درگاهش‏

اِلى‏ سَعَةِ عَفْوِکَ مَدَدْتُ یَدى‏، وَبِذَیْلِ کَرَمِکَ اَعْلَقْتُ کَفّى‏، فَلا تُولِنِى الْحِرْمانَ

جا و مسکن گیرد به سوى عفو وسیعت دست (نیاز) دراز کرده و به ذیل کرم تو چنگ (حاجت) انداخته‏ام پس مرا محروم‏

وَلا تُبْلِنى‏ بِالْخَیْبَةِ وَالْخُسْرانِ، یا سَمیعَ الدٌّعآءِ، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

برمگردان و به زیان و خسران دچارم مساز اى شنواى دعا اى مهربانترین مهربانان‏

 

 

 

الحادى عَشرَ: «مُناجات المُفتقرینْ»

یازدهم: مناجات نیازمندان‏

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنام خداى بخشاینده مهربان

 

اِلهى‏ کَسْرى‏ لا یَجْبُرُهُ اِلاَّ لُطْفُکَ وَحَنانُکَ، وَفَقْرى‏ لایُغْنیهِ اِلاَّ

خدایا شکست مرا جز لطف و مهر تو چیزى جبران نکند و نداریم را جز

عَطْفُکَ وَاِحْسانُکَ، وَرَوْعَتى‏ لا یُسَکِّنُها اِلاَّ اَمانُکَ، وَذِلَّتى‏ لا یُعِزُّهآ

توجه و احسان تو برطرف نسازد و هراس و وحشتم را جز امان تو آرام نکند و خواریم را جز

اِلاَّ سُلْطانُکَ، وَاُمْنِیَّتى‏ لا یُبَلِّغُنیهآ اِلاَّ فَضْلُکَ، وَخَلَّتى‏ لا یَسُدُّها اِلاَّ

سلطنت تو به عزت مبدل نسازد و جز فضل تو چیزى مرا به آرزویم نرساند و فقر و احتیاجم را جز احسان تو

طَوْلُکَ، وَحاجَتى‏ لا یَقْضیها غَیْرُکَ، وَکَرْبى‏ لا یُفَرِّجُهُ سِوى‏ رَحْمَتِکَ،

پر نکند و حاجتم را جز تو برنیاورد و گره از گرفتاریم جز رحمت تو نگشاید و درماندگیم را

وَضُرّى‏ لا یَکْشِفُهُ غَیْرُ رَاْفَتِکَ، وَغُلَّتى‏ لا یُبَرِّدُها اِلاَّ وَصْلُکَ،

جز مهر تو برطرف نکند و سوز دلم را جز وصل تو فرو ننشاند

وَلَوْعَتى‏ لا یُطْفیها اِلاَّ لِقآؤُکَ، وَشَوْقى‏ اِلَیْکَ لا یَبُلُّهُ اِلَّا النَّظَرُ اِلى‏

و شعله درونم را جز لقاء تو خاموش نسازد و بر آتش اشتیاقم جز نظر به جلوه‏ات چیزى آب‏

وَجْهِکَ، وَقَرارى‏ لا یَقِّرُّدُونَ دُنُوّى‏ مِنْکَ وَلَهْفَتى‏ لا یَرُدُّها اِلاَّ

نریزد و قرارى ندارم جز در نزدیکى تو و حسرت و افسوسم را جز نسیم جانبخش رحمتت باز مگرداند

رَوْحُکَ، وَسُقْمى‏ لا یَشْفیهِ اِلاَّ طِبُّکَ، وَغَمّى‏ لا یُزیلُهُ اِلاَّ قُرْبُکَ،

و دردم را جز طبابت تو درمان نکند و اندوهم را جز قرب تو نزداید

وَجُرْحى‏ لا یُبْرِئُهُ اِلاَّ صَفْحُکَ، وَرَیْنُ قَلْبى‏ لا یَجْلُوهُ اِلاَّ عَفْوُکَ،

و زخمم را جز گذشت تو التیام نبخشد و زنگ دلم را جز عفو تو پاک نکند و اندیشه‏هاى‏

وَوَسْواسُ صَدْرى‏ لا یُزیحُهُ اِلاَّ اَمْرُکَ فَیا مُنْتَهى‏ اَمَلِ الْأمِلینَ، وَیا

باطل درونم را جز فرمان تو برطرف نکند پس اى منتها آرزوى آرزومندان و اى سرحد

غایَةَ سُؤْلِ السَّآئِلینَ، وَیا اَقْصى‏ طَلِبَةِ الطَّالِبینَ، وَیا اَعْلى‏ رَغْبَةِ

نهایى خواسته درخواست‏کنندگان و اى آخرین مرحله مطلوب طلب کنندگان و اى بالاترین خواهش‏

الرَّاغِبینَ، وَیا وَلِىَّ الصَّالِحینَ وَیا اَمانَ الْخآئِفینَ، وَیا مُجیبَ دَعْوَةِ

خواهشمندان و اى سرپرست شایستگان و اى امان بخش ترسناکان و اى اجابت کننده دعاى‏

الْمُضْطَرّینَ، وَیا ذُخْرَ الْمُعْدِمینَ، وَیا کَنْزَ الْبآئِسینَ، وَیا غِیاثَ‏

درماندگان و اى ذخیره نداران و اى گنج مستمندان و اى فریادرس‏

الْمُسْتَغیثینَ، وَیا قاضِىَ حَوآئِجِ الْفُقَرآءِ وَالْمَساکینَ، وَیا اَکرَمَ‏

فریادخواهان و اى برآرنده حاجات فقیران و بیچارگان و اى بزرگوارترین‏

الْأَکْرَمینَ، وَیا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ، لَکَ تَخَضُّعى‏ وَسُؤالى‏، وَاِلَیْکَ‏

بزرگواران و اى مهربانترین مهربانان به درگاه تو است فروتنى و خواسته‏ام و به سوى‏

تَضَرُّعى‏ وَابْتِهالى‏، اَسْئَلُکَ اَنْ تُنیلَنى‏ مِنْ رَوْحِ رِضْوانِکَ، وَتُدیمَ‏

تو است زارى و ناله‏ام از تو خواهم که مرا به نسیم جانبخش خوشنودیت برسانى و نعمتهایى را که‏

عَلَىَّ نِعَمَ امْتِنانِکَ وَها اَنَا بِبابِ کَرَمِکَ واقِفٌ، وَلِنَفَحاتِ بِرِّکَ‏

از روى امتنان به من دادى ادامه دهى و من هم اکنون به در خانه کرمت ایستاده و خود را در معرض‏

مُتَعَرِّضٌ، وَبِحَبْلِکَ الشَّدیدِ مُعْتَصِمٌ، وَبِعُرْوَتِکَ الْوُثْقى‏ مُتَمَسِّکٌ، اِلهى‏ اِرْحَمْ‏

وزش نسیمهاى رحمتت قرار داده و به رشته محکمت چسبیده و به دستاویز محکمت چنگ زده‏ام خدایا ترحم‏

عَبْدَکَ الذَّلیلَ، ذَاالّلِسانِ الْکَلیلِ وَالْعَمَلِ الْقَلیلِ، وَامْنُنْ عَلَیْهِ بِطَوْلِکَ‏

کن به این بنده ذلیلت که زبانش کُند و عملش اندک است و بر او بوسیله احسان‏

الْجَزیلِ، وَاکْنُفْهُ تَحْتَ ظِلِّکَ الظَّلیلِ یا کَریمُ یا جَمیلُ، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏

فراوانت منت بنه و او را در زیر سایه پایدارت بِبَر اى بزرگوار اى زیبابخش اى مهربانترین مهربانان‏

 

 

 

الثَّانیَة عَشر: «مُناجات العارفین»

دوازدهم: مناجات عارفان‏

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنام خداى بخشاینده مهربان

 

اِلهى‏ قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنآئِکَ کَما یَلیقُ بِجَلالِکَ، وَعَجَزَتِ‏

خدایا زبانها قاصر است از رسیدن به ثناى تو آنطور که شایسته جلال تو است و عقلها

الْعُقُولُ عَنْ اِدْراکِ کُنْهِ جَمالِکَ، وَانْحَسَرَتِ الْأَبْصارُدُونَ النَّظَرِ اِلى‏

عاجز است از ادراک کنه جمالت و دیده‏ها تار و بى‏فروغ ماند از نظر کردن به سوى انوار

سُبُحاتِ وَجْهِکَ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَریقاً اِلى‏ مَعْرِفَتِکَ اِلاَّ بِالْعَجْزِ

ذاتت و قرار ندادى براى خلق خود راهى به سوى شناسائیت جز به اظهار عجز

عَنْ مَعْرِفَتِکَ، اِلهى‏ فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ تَرَسَّخَتْ اَشْجارُ الشَّوْقِ‏

از شناسائیت خدایا پس ما را از کسانى قرار ده که درختهاى شوق‏

اِلَیْکَ فى‏ حَدآئِقِ صُدُورِهِمْ، وَاَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِکَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ،

بسوى تو در بوستانهاى سینه‏شان ریشه محکم کرده و سوز محبتت سراسر دلشان را فراگرفته‏

فَهُمْ اِلى‏ اَوْکارِ الْأَفْکارِ یَاْوُونَ، وَفى‏ رِیاضِ الْقُرْبِ وَالْمُکاشَفَةِ

پس آنها به آشیانه‏هاى اندیشه‏ها جاى گیرند و در چمنزارهاى قرب به تو و مکاشفه‏

یَرْتَعُونَ، وَمِنْ حِیاضِ الْمَحَبَّةِ بِکَاْسِ الْمُلاطَفَةِ یَکْرَعُونَ، وَشَرایِعَ‏

مى‏چرند و از حوضهاى محبت به جام ملاطفت (آب حیات) بنوشند و در کنار نهرهاى‏

الْمُصافاتِ یَرِدُونَ، قَدْ کُشِفَ الْغِطآءُ عَنْ اَبْصارِهِمْ، وَانْجَلَتْ ظُلْمَةُ

صفا وارد گشته‏اند در حالى که پرده از پیش دیدگانشان برداشته شده و تاریکى شبهه و

الرَّیْبِ عَنْ عَقآئِدِهِمْ وَضَمآئِرِهِمْ، وَانْتَفَتْ مُخالَجَةُ الشَّکِّ عَنْ‏

تردید از صفحه عقاید و نهادشان زائل گشته و یکسره خلجان شک و ریب از

قُلُوبِهِمْ وَسَرآئِرِهِمْ، وَانْشَرَحَتْ بِتَحْقیقِ الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ، وَعَلَتْ‏

دلها و درونشان بیرون رفته و دریچه‏هاى سینه‏شان بواسطه استوار شدن معرفت بازگشته و همتهاشان‏

لِسَبْقِ السَّعادَةِ فِى الزَّهادَةِ هِمَمُهُمْ، وَعَذُبَ فى‏ مَعینِ الْمُعامَلَةِ

براى پیشى گرفتن در خوشبختى در اثر پارسایى بلند گردیده و نوشیدنیهاشان در چشمه کردار

شِرْبُهُمْ، وَطابَ فى‏ مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ، وَاَمِنَ فى‏ مَوْطِنِ الْمَخافَةِ

شیرین و گوارا شده و درونشان در محفل انس با تو پاکیزه گشته و راهشان در جاهاى هولناک‏

سِرْبُهُمْ، وَاطْمَاَنَّتْ بِالرُّجُوعِ اِلى‏ رَبِّ الْأَرْبابِ اَنْفُسُهُمْ، وَتَیَقَّنَتْ‏

امن گشته و جانهاى ایشان در بازگشت بسوى رب الارباب مطمئن گردیده و روانشان‏

بِالْفَوْزِ وَالْفَلاحِ اَرْواحُهُمْ، وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ اِلى‏ مَحْبُوبِهِمْ اَعْیُنُهُمْ،

به فیروزى و رستگارى یقین پیدا کرده و دیدگانشان به واسطه دیدار محبوب روشن گشته‏

وَاسْتَقَرَّ بِاِدْراکِ السُّؤْلِ وَنَیْلِ الْمَأْمُولِ قَرارُهُمْ، وَرَبِحَتْ فى‏ بَیْعِ‏

و به واسطه رسیدن به مقصود و نائل شدن به آرزوهاى خویش قرارى یافته و سوداگرى ایشان بواسطه فروختن‏

الدُّنْیا بِالْاخِرَةِ تِجارَتُهُمْ، اِلهى‏ ما اَلَذَّ خَواطِرَ الْإِلْهامِ بِذِکْرِکَ عَلَى‏

دنیا به آخرت کاملاً سودمند گشته است خدایا چه اندازه لذیذ است یاد تو در دلها که بوسیله الهام خطور کند

الْقُلُوبِ، وَما اَحْلَى الْمَسیرَ اِلَیْکَ بِالْأَوْهامِ فى‏ مَسالِکِ الْغُیُوبِ، وَما

و چقدر شیرین است سیر بسوى تو با مرکب اندیشه‏ها که در راههاى غیب صورت مى‏گیرد و چقدر

اَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّکَ، وَما اَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِکَ، فَاَعِذْنا مِنْ طَرْدِکَ وَاِبْعادِکَ، وَاجْعَلْنا

گوارا است طعم دوستى تو و چه شیرین است شربت قرب تو پس اى خدا ما را از راندن و دور کردنت پناه ده

مِنْ اَخَصِّ عارِفیکَ، وَاَصْلَحِ عِبادِکَ، وَاَصْدَقِ طآئِعیکَ، وَاَخْلَصِ عُبَّادِکَ،

و قرارمان ده از مخصوص‏ترین عارفانت و از شایسته‏ترین بندگانت و راستگوترین فرمانبردارانت و خالص‏ترین‏

یا عَظیمُ یا جَلیلُ، یا کَریمُ یا مُنیلُ، بِرَحْمَتِکَ وَمَنِّکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

پرستش کنندگانت اى عظیم اى با جلالت اى بزرگوار اى عطابخش به رحمت و احسانت اى مهربانترین مهربانان‏

 

 

 

الثَّالثَة عَشر: «مُناجات الذّاکرینَ»

سیزدهم: مناجات یادکنندگان حق‏

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنام خداى بخشاینده مهربان

 

اِلهى‏ لَوْ لاَ الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ اَمْرِکَ، لَنَزَّهْتُکَ مِنْ ذِکْرى‏ اِیَّاکَ، عَلى‏

خدایا اگر پذیرفتن فرمانت واجب نبود تو را پاکتر از آن مى‏دانستم که من نام تو را به زبان آرم گذشته‏

اَنَّ ذِکْرى‏ لَکَ بِقَدْرى‏ لا بِقَدْرِکَ، وَما عَسى‏ اَنْ یَبْلُغَ مِقْدارى‏ حَتّى‏

از اینکه ذکرى که من از تو کنم به اندازه فهم من است نه به مقدار مقام تو و تازه مگر چه اندازه امید است‏

اُجْعَلَ مَحَلّاً لِتَقْدیسِکَ، وَمِنْ اَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَیْنا جَرَیانُ ذِکْرِکَ عَلى‏

قدرم بالا رود که محل تقدیس (و به پاکى ستودن) تو قرار گیرم و از بزرگترین نعمتهاى تو بر ما همان جریان داشتن ذکر تو بر

اَ لْسِنَتِنا، وَاِذْنُکَ لَنا بِدُعآئِکَ وَتَنْزیهِکَ وَتَسْبیحِکَ اِلهى‏ فَاَ لْهِمْنا

زبان ما است و همان اجازه‏اى است که براى دعا کردن و به پاکى ستودنت به ما دادى خدایا پس ذکر

ذِکْرَکَ فِى الْخَلاءِ وَالْمَلاءِ، وَاللَّیْلِ‏وَالنَّهارِ، وَالْإِعْلانِ وَالْإِسْرارِ، وَفِى‏

خویش را به ما الهام کن در خلوت و جلوت و شب و روز و آشکار و نهان و در

السَّرَّآءِ وَالضَّرَّآءِ، وَآنِسْنا بِالذِّکْرِ الْخَفِىِّ وَاسْتَعْمِلْنا بِالْعَمَلِ الزَّکِىِّ،

خوشى و ناخوشى و ما را به ذکر خفى و پنهانت مأنوس کن و به کار پاکیزه و کوشش خداپسند

وَالسَّعْىِ الْمَرْضِىِّ، وَجازِنا بِالْمیزانِ الْوَفِىِّ اِلهى‏ بِکَ هامَتِ‏

وادار و پاداش ما را به سنگ تمام بده خدایا دلهاى شیدا همه سرگشته‏

الْقُلُوبُ الْوالِهَةُ، وَعَلى‏ مَعْرِفَتِکَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبایِنَةُ، فَلا

و تشنه توأند و خِرَدهاى متفرق و جدا همه در مورد شناسایى و معرفت تو متفق گشته‏اند و از اینرو

تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ اِلاَّ بِذِکْراکَ، وَلا تَسْکُنُ النُّفُوسُ اِلاَّ عِنْدَ رُؤْیاکَ، اَنْتَ‏

دلها جز به یاد تو آرام نگیرند و جانها جز به مشاهده جمالت تسکین نیابند تویى که در هر جا

الْمُسَبَّحُ فى‏ کُلِّ مَکانٍ وَالْمَعْبُودُ فى‏ کُلِّ زَمانٍ، وَالْمَوْجُودُ فى‏ کُلِ‏

تسبیحت گویند و در هر زمانى پرستش کنند و در هر آن موجود بوده‏اى و به هر

اَوانٍ، وَالْمَدْعُوُّ بِکُلِّ لِسانٍ، وَالْمُعَظَّمُ فى‏ کُلِّ جَنانٍ، وَاَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِ‏

زبان تو را خوانند و در هر دلى تو را به بزرگى یاد کنند و از تو آمرزش خواهم از هر

لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ، وَمِنْ کُلِّ راحَةٍ بِغَیْرِ اُنْسِکَ، وَمِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ

لذتى جز لذت تو و از هر آسایشى جز انس با تو و از هر شادمانى بجز

قُرْبِکَ، وَمِنْ کُلِّ شُغْلٍ بِغَیْرِ طاعَتِکَ، اِلهى‏ اَنْتَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ، یا

قرب تو و از هر سرگرمى به جز فرمانبرداریت خدایا تو فرمودى و گفته‏ات حق است «اى‏

اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً، وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَاَصیلاً،

کسانى که ایمان آورده‏اید خدا را یاد کنید یاد کردن بسیار و تسبیح او گوئید در بامداد و پسین»

وَقُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ فَاذْکُرُونى‏ اَذْکُرْکُمْ، فَاَمَرْتَنا بِذِکْرِکَ، وَوَعَدْ تَنا

ونیز فرمودى وگفته‏ات حق است «مرا یاد کنید تا من هم شما را یاد کنم» پس‏تو ما را به‏یاد کردنت دستور فرمودى وبه‏ما وعده‏دادى‏

عَلَیْهِ اَنْ‏تَذْکُرَنا تَشْریفاً لَنا وَتَفْخیماً وَاِعْظاماً، وَها نَحْنُ ذاکِرُوکَ کَما

که براى شرافت و عزت و عظمت بخشى به ما تو هم ما را یاد کنى و ما هم اکنون مطابق فرمانت تو را

اَمَرْتَنا، فَاَنْجِزْ لَنا ما وَعَدْتَنا، یا ذاکِرَ الذَّاکِرینَ، وَیا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ‏

یاد کنیم پس تو هم به وعده خویش وفا کن اى که از یادکنندگانت یاد کنى و اى مهربانترین مهربانان‏

 





Susa Web Tools