مراحل تعلیم و تربیت - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 42
کل بازدیدها: 539143




گالری تصاویر سوسا وب تولز



پنج شنبه 93 خرداد 22 :: 9:10 صبح ::نگارنده : موسوی
آدمى از آن زمان که پا به عرصه حیات می گذارد تا هنگامى که به درجه ی کمال مى رسدمراحل متوالى و به هم پیوسته اى از رشد را پشت سر می گذارد که مى توان آنها را به منزله ی فصل هایى از تاریخ واحد حیات او قلمداد کرد. مراحل این رشد گر چه به ظاهرمتوالى و مستمر و یکنواخت مى نماید، ولى در حقیقت، هر مرحله از مرحله ی دیگرمتفاوت است. بعضى از این مراحل نسبت به بعض دیگر از آهنگ تندترى برخوردار وداراى جوش و خروش بیشترى است.در هر یک از این مراحل، انسان داراى ساختمان روانى خاصى است که در رفتار او متبلور است.تربیت در صورتى صحیح و ثمربخش خواهد بود که بر اساس مراحل رشد صورت پذیرد. به مدد همین مراحل است که مى توان انواع مشخص تربیت را تعریف کرد.«روسو» بر این باور بود که «هر سن و هر حالت از حیات، کمالى و بلوغ متناسب با خوددارد که مخصوص آن است.» هر مرحله اى از این مراحل که در تربیت، مورد غفلت مربیان قرار گیرد، فرصتى بسیار مغتنم است که براى همیشه از دست متربى رفته واقدامات بعدى هم سودى نخوهد داشت. (1)
کار متربى در صورتى به نتیجه ی مطلوب مى رسد که فعالیت تربیتى به موقع صورت گیرد. اگر پیش از هنگام به آن فعالیت بپردازد وقت خود را تلف کرده اس اگر پس ازآن به این کار دست بزند، کوشش او دیر صورت گرفته و بى نتیجه خواهد ماند.دوره اى از عمر آدمى، دوره بازى است و دوره دیگر دوره حافظه و دوره عادات، ویک دوره هم دوره شور و هیجان فراوان است.(2)
خانم ماریا مونته سورى (3) ( 1952 - 1870) پزشک و مربى معروف ایتالیایى در این باره می گوید:مهم آن است که مراقب ظهور این قبیل مراحل حساس باشیم، آن ها را مغتنم شماریم و نکته ی دیگرى که به همین اندازه حائز اهمیت است آن که باید نه تنها مراقب شروع مراحل حساس باشیم و با سرگرمى های مناسب به تقاضای آن پاسخ دهیم، علاوه بر آن نگذاریم این قبیل فرصت ها بدون بهره بردارى از دست برود. این مراحل در وقت معینى فرا مى رسند و در زمان معینى زوال مى پذیرند اگر این دوران بگذرد علاقه از دسترس خارج مى شود و ایجاد آن دگر باره میسور نیست؛ نیرویی گرانبها تضعیف شده و از میان رفته است . (4)
بعضى از اندیشمندان علوم تربیتى، مراحل تربیت را شش مرحله به شرح زیر دانسته اند:
1-دوره طفولیت، ازتولد تاهیجده ماهگى
2-دوره کودکى اول، از 2 سالگى تا 4 سالگى
3-دوره کودکى دوم، از 4 سالگى تا 7 سالگى
4-دوره کودکى سوم، از 7 سالگى تا 12 سالگى
5-دوره نوجوانى، از 12 سالگى تا 16 سالگى
6-دوره جوانى، از 16 سالگى تا 20 سالگى (5)
اشکالى که بر ایشان وارد است این است که فاصله ی هیجده ماهگى تا 2 سالگى مورد غفلت قرار گرفته است.موریس دبس، مراحل تربیت را در پنج مرحله گنجانده است؛ بدین ترتیب:
1-دوره پرستارى از کودک، پس از تولد تا 3 سالگى
2-دوره کودکستانى، از 3 سالگى تا 7 سالگى
3-دوره دبستانى، از 6 سالگى تا 13 سالگى (وحتى 14 سالگى براى پسران)
4-دوره نگرانى بلوغ، از 11 سالگى تا 16 سالگى
5-دوره جوش و خروش جوانى از 16 سالگى تا 20 سالگى (6)

مراحل رشد از دیدگاه اسلامى

در تعلیم و تربیت اسلامى نیز اصل وجود مراحل پذیرفته شده است؛ اما تعدادمراحل و چگونگى آن ها با مراحلى که روانشناسان و دانشمندان علوم تربیتى قائل شده اند متفاوت است. راز این تفاوت را در توجه اسلام به جنبه هاى معنوی علاوه برتغییرات ظاهرى و درونى باید جست و جو کرد. چنان که مى دانیم دانشمندان علوم تربیتى، مراحل رشد و تربیت را پنج یا شش مرحله دانسته اند؛ در صورتى که از روایات اسلامى سه مرحله برمى آید (7)
و زمان هر مرحله هفت سال است. از این مراحل با تعابیری نمادین و پرمعنا سخن رفته است. نخست، بخشى از روایات را مى آوریم و آنگاه به اختصار به تبیین مراحل رشد و تعلیم و تربیت از منظر روایات مى پردازیم:
1-از امام صادق (علیه السلام)نقل شده است که فرمود: پسر بچه هفت سال بازى می کند، وهفت سال قرآن (یا خواندن و نوشتن) مى آموزد، و هفت سال حلال و حرام (احکام و حقوق) مى آموزد. (8)
2-همان حضرت فرمود: فرزندت را بگذار هفت سال بازی کند، و هفت سال، ادب آموزد، و هفت سال، او را ملازم و همراهت ساز؛ اگر به راه آمد و رستگار گردید (چه بهتر) وگرنه در او خیرى نیست. (9)
3-پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: فرزند، هفت سال، آقا و سرور است، هفت سال، بنده است و هفت سال، وزیر است. اگر در بیست و یک سالگى از اخلاق او راضى بودى که بسیار خوب و مطلوب است وگرنه او را واگذار که در پیشگاه خداى متعال، معذورى. (10)
در این سه روایت، مراحل تربیت از هنگام ولادت تا بیست و یک سالگى، در سه مرحله گنجانده شده و براى هر سه مرحله، مدت زمان یکسان یعنى هفت سال در نظر گرفته شده است:
1-مرحله ی اول: مرحله ی بازى و سیادت، از تولد تا هفت سالگى.
2-مرحله ی دوم: مرحله ی آموختن قرآن و خواندن و نوشتن، از هفت سالگى تا چهارده سالگى.
3-مرحله ی سوم: وزارت و مشارکت در امور و آموختن حقوق و احکام از چهارده سالگى تا بیست سالگى.
در مرحله ی اول، از آن زمان که کودک پا به عرصه ی حیات می گذارد تا زمانى که به هفت سالگى پا مى نهد، مهم ترین و اساسى ترین تجربه ها را در قالب تلاش و تکاپوى حسى-حرکتى و بازى هاى گوناگون پشت سر می گذارد و استعدادهایش شکوفا مى شود. در این هفت سال، بهترین عامل ساماندهى نیروهاى نهفته در کودک، و شکوفا کننده استعدادهاى او، بازى و تلاش و تکاپو است. امرى که از دید بسیارى از اطرافیان، پنهان است. از این رو، امام (علیه السلام) مى فرماید: «دع ابنک یلعب سبع سنین» یعنى وظیفه اى سنگین بر دوش او مگذار و او را در فشار قرار مده و بر او سخت نگیر. البته معنى سخن امام (علیه السلام) این نیست که او را به کلى مهمل بگذار و از دور به کنترل او نپرداز، یا هیچ مطلبى به او نیاموز. بلکه در بعضى از روایات به کیفیت آموزش های دینى که در این سنین اشاره شده است:امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) فرمود: وقتى بچه به سه سالگى رسید، هفت بار به او گفته شودبگو لا اله الا الله، سپس رها شود تا سه سال و هفت ماه و بیست روزه شود.آنگاه به او گفته شود: هفت بار بگو: محمد رسول الله. سپس به حال خود رها شود تا پنج سال او تمام شود.سپس به او گفته شود: کدام دست را وست و کدام دست چپ تو؟ وقتى دست چپ وراست خود را شناخت، رو به قبله قرار داده شده و به او گفته شود: سجده کن. سپس رها شود تاشش سالش تمام شود. وقتى شش ساله شد، نماز بخواند و رکوع و سجود به او آموخته شود تاآن که هفت سالش تمام شود. وقتى هفت ساله شد به او گفته شود: صورت و دست هاى خودرا شستشو بده. وقتى که آن دو را شست، به او گفته شود: نماز بخوان: سپس رها مى شود تا 9سال او تمام شود. وقتى نه سال او تمام شد، به او وضو آموخته شود (اگر وضو نگیرد) تنبیهشود، و نماز به او آموخته شود و (اگر نخواند) تنبیه شود. وقتى وضو و نماز آموخت، خداوندوالدینش را بیامرزد. (11)
در بعضى از روایات بدون آن که سن خاصى در نظر گرفته شود، دستور داده شده کهبه فرزندانتان شنا و تیراندازى بیاموزید. امیرمومنان على (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند که آن حضرت فرمود:علموا اولادکم السباحة و الرمایة (12)
برخى، مراحل مختلف رشد و تعلیم و تربیت را از دیدگاه روایات، چهار مرحله دانسته و گفته اند:با ژرف نگرى در روایات این باب چنین نتیجه مى شود که مى توان مراحل مختلفرشد و تعلیم و تربیت را به چهار مرحله تقسیم نمود:
1-دوره اى که کودک باید آزاد باشد و بازى کند و تحت شکنجه و فشار واقع نباشد تاقوای روحى و جسمى او به طور طبیعى رشد نماید. این مرحله از آغاز تولد تا سن هفتسالگى را در بر می گیرد...
2-مرحله ی تعلیم و تربیت:در این دوره کودک آنقدر رشد کرده که مى تواند مفاهیم رادرک کند و به طور مستقیم تحت تعلیم و تربیت قرارگیرد و آداب و رسوم را بیاموزد. این مرحله تقریباً از آغاز هفت سالگى کودک شروع مى شود و به چهارده سالگى ختم مى شود. چنان که معلوم است در این دوره سلول های مغز کودک بسیار فعال و شاداب است و برای یادگرفتن مطالب از هر جهت آمادگى دارد. از این جهت است که در روایات توصیه شده که در این مرحله کودکان را آداب و علم بیاموزید.
3-مرحله ی عمل و مشاوره:این مرحله که تقریبا از حدود سال پانزدهم شروع مى شود و تاهفت سال ادامه مى یابد مرحله ای است که نوجوان آنچه را در دوران های پیش فراگرفته، موردعمل قرار دهد تا بتواند کارهای اجتماعى را انجام داده و... راه و رسم زندگى را فراگیرد...
4-مرحله ی کمال و ورزیدگى:از این مرحله در قرآن مجید به «اشُد» تعبیر شده است... این لفظ در قرآن کریم به دو معنى استعمال شده است :الف)به معنى کمال و قوت نسبى عقل و تمییز است که در هنگام بلوغ یا بعد از آن حاصل مى شود و آیه ی شریفه ی «و لا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی أحسن حتی یبلغ أشده»(13)
...( و به مال یتیم- جز به نحوی [هرچه] نیکوتر- نزدیک مشوید، تا به حد رشد خود برسد.) بر همین معنى دلالت دارد.ب)مرحله ای که قوای جسمى و ذهنی آدمى به آخرین درجه کمال خود مى رسد. دراین مرحله عقل فطری او به وسیله ی عقل تجربى اش تکامل یافته و مى تواند آینده نگرباشد... به نظر برخى نهایت قوت و استحکام عقل انسان در سن چهل سالگى است.(14)
در پاره اى از روایات به آموزش در دوره کودکى، نوجوانى و جوانى به طور خاصى تأکید شده است. آموزش دین در این سنین به منزله ی نقش در سنگ یا زمین خالى که هر تخمى در آن بیفشانند، پذیرا است تشبیه شده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: من تعلم فی شبابه کان بمنزلة الرسم فی الحجر و من تعلم و هو کبیر کان بمنزلة الکتاب علی وجه الماء(15)
کسى که در جوانى خود علم آموزد، چون نقش بر سنگ است و کسى که در بگسالى علم آموزد به منزله ی نوشتن روى آب است.امام على (علیه السلام) نیز مى فرماید:انما قلب الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شیء الا قبلته (16)
همانا دل نوجوان، چون زمین خالى است که هپع چیز در آن افکنده نمى شود جز آن که آن رامى پذیرد.البته در عین حال که اسلام ترغیب به آموزش در سنین نوجوانى و جوانى مى کند و آن را به مثابه نقش بر سنگ مى داند و آموزش در بزرگسالى را بر آب تشبیه مى کند، اما آموزش در بزرگسالى را نیز مثبت ارزیابى می کند و کسى را که به دلایلى در کودکى و نوجوانى نتوانسته است تحصیل علم کند و در بزرگسالى به طلب دانش پرداخته و در حین تحصیل از دنیا رفته است، شهید قلمداد مى کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: من لم یطلب العلم صغیرا فطلبه کبیرا فمات ، مات شهیدا (17)
کسى که در کودکى، دانش نیاموخته و در بزرگى به جست و جوى دانش پرداخته و مرده است،شهید از دنیا رفته است.جوانى، مرحله ی بسیار حساس و مغتنم در حیات انسان است. آدمى در قیامت قدم از قدمبرنمى دارد مگر آن که از پنج چیز از او سئوال مى شود که یکى از آن ها جوانى است. سئوال مى شود که جوانى را چگونه و در چه راهى سپرى کرده است. رسول خدا (صلی اعلیه و آله و سلم) مى فرماید:لا تزول قدم ابن آدم یوم القیامة من عند ربه حتی یسأل عن خمس: عن عمره فیم افناه، و عن شبابه فیم ابلاه ، و من ماله من این اکتسبه... . (18)
آدمى در قیامت قدم از قدم برنمى دارد مگر این که از پنج چیز از او پرسش مى شود: از عمر اوکه در چه چیز فانى ساخته و از جوانى او که در چه چیز آن را به پیرى رسانده، و از مال او که ازکجا به دست آورده است....و نیز فرمود:ان لله ملکا ینزل فی کل لیلة فینادی یا ابناء العشرین جدوا و اجتهدوا (19)
خدا را فرشته اى است که در هر شب از آسمان فرود مى آید و ندا می کند ای جوانان بیست ساله جدیت و تلاش کنید.جوانى که پارسایى پیشه کند و جوانى خود را در اطاعت خدا سپرى کند، بسیارارزشمند است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:ما من شاب یدع لله الدنیا و لهوها و اهرم شبابه فی طاعة الله الا اعطاه الله اجر اثنین و سبعین صدیقا (20)
هیچ جوانى نیست که دنیا و لهو و لعب آن را براى خدا رها کند و جوانى خود را در اطاعت خداسپرى کند مگر آن که خداوند به او پاداش هفتاد و دو صدیق عطا کند.اگر این جوان پاکدامن و پارسا، از چهره اى زیبا برخوردار باشد- که طبیعتا اسباب گناه براى او فراهم تر استاوند رحمان به وجود او در برابر ملائک مباهات مى کند. ازرسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:انّ احبّ الخلائق الی الله عزوجل شابّ حدث السن فی صورة ح شبابه و جماله لله و فی طاعته ، ذلک الذی یباهی به الرحمن ملائکته ، یقول هذا عبدی حقا (21)
محبوبترین آفریده ها نزد خداوند، جوانى نوخاسته و داراى صورتى زیبا است که جوانى وجمال و زیبایى خود را برای خدا و در (راه) اطاعت او قرار دهد، او همان کسى است که خداوندرحمان به وجود او بر ملائکه مى بالد، مى فرماید: این، حقا بنده ی من است.رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیان دیگرى چنین فرمود:ان الله یحب الشاب الذی یفنی شبابه فی طاعة الله تعالیبراستى خداوند جوانى را که جوانیش را در طاعت خداى تعالى از دست بدهد، دوست مى دارد.روایاتى درباره فضیلت و ارجمندى مقام جوان عابد رسیده است. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که:ان الله تعالی یباهی بالشاب العابد الملائکة ، یقول : انظروا الی عبدی ، ترک شهوته من اجلی (22)
خداى تعالى به جوان عابد و پرستشگر بر ملائکه مى بالد، مى فرماید: به بنده ام بنگرید،شهوت و تمایلات خود را به خاطر من ترک کرد.از همان بزرگوار نقل : «فضل الشاب العابد الذی تعبد فی صباه علی الشیخ الذی تعبد بعد ما کبرت سنه کفضل المرسلین علی سائر الناس» (23)
فضیلت جوان پرستشگر که درکودکى، راه پرستش و عب در پیش گرفته است بر پیری که بعد از آن که به سن پیری رسیده، متعبد گردیده است، مانند فضیلت و برترى پیامبران بر دیگر مردمان است.اگر جوانى بر اثر غلبه ی غریزه جنسى به گناه آلوده شد و توبه کرد، نزد خدا محبوبیت پیدا می کند. جوان آلوده به گناه نباید فریب وسوسه ی شیطان را بخورد که می گوید: تو هنوز جوانى وفرصت دارى، تا جوانى، لذت ببر و به کامروایى بپرداز، بلکه باید فوراً توبه کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:ان الله تعالی یحب الشاب التائب (24)
خداوند متعال جوان توبه کننده را دوست مى دارد.در روایت دیگرى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین آمده است:ما من شیء احب الی الله تعالی من شاب تائب ، و ما من شیء ابغض الی الله تعالی من شیخ مقیم علی معاصیه (25)
هیچ چیز نزد خدا محبوب تر از جوان تائب نیست. و هی زی نزد خدا مغبوض تر از پیر مصرّبر معصیت نیست.(26)

پی نوشت ها:

1-مراحل تربیت، موریس دبسن، ترجمه ی علیمحمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران، ص 8.
2-همان، ص 9.
3-Maria Montessori
4-مربیان بزرگ، ص 325، با اندک تصرف و تلخیص.
5-تعلیم و تربیت و مراحل آن، ص 113.
6-مراحل تربیت، ص 19
7-برخى از دانشمندان اسلامى به چهار مرحله قائل شده اند که در همین بحث، به طرح آن پرداخته ایم.
8-وسائل الشیعه، ج 15، ص 194.
9-همان.
10-همان، ص 195.
11-همان، ص 193.
12-همان، ص 194.
13-انعام، آیه 152 و اسراء ، 34.
14-پژوهشى در تعلیم و تربیت اسلامى، ص 332- 334.
15-میزان الحکمة، ج 2، ص 140.
16-همان.
17-همان.
18-پژوهشى در تعلیم و تربیت اسلامى؛ ص 330- 331.
19-همان.
20-میزان الحکمة، ج 2، ص 1401.
21-همان.
22-همان.
23-همان.
24-همان.
25-همان.
26-براى مطالعه بیشتر رجوع شود به «تربیت اسلامى» کتاب چهارم، مقاله «اصول اساسى در پرورش اخلاقى با تاکید بر دیدگاه امام على (علیه السلام). نوشته حجة الاسلام احمد اسلامى، ص 234-270، مرکز مطالعات تربیت اسلامى وابسته به معاونت پرورشى وزارت آموزش و پرورش.

منبع: تعلیم و تربیت اسلامی




Susa Web Tools