موسوی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 111
کل بازدیدها: 540002




گالری تصاویر سوسا وب تولز



شنبه 93 مرداد 11 :: 2:17 عصر ::نگارنده : موسوی

تعریف ارگاسم مهار شده : ارگاسم مهار شده در زنان که نوعی اختلال کنشی روانی - جنسی است عبارت است از مهار شدن تکراری و پایدار ارگاسم که با تأخیر یا فقدان ارگاسم پس از مرحله طبیعی انگیزش جنسی رخ می دهد و ممکن است همیشگی باشد یا از نوع اکتسابی، فراگیر باشد یا از نوع موقعیتی؛ همچنین ممکن است ناشی از عوامل روانی باشد یا عوامل ترکیبی. در این اختلال علی رغم برقراری رابطه جنسی و وارد شدن زن به فاز تحریک، پس از دخول، زن از تجربه ارگاسم جنسی ناتوان می باشد. تجربه نکردن ارگاسم اغلب با سایر مشکلات جنسی مانند آمیزش دردناک همراه است.

علل بوجود آورنده :

به طور کلی عوامل ایجاد اینگونه اختلالات شامل 4 گروه اساسی زیر می باشد :

الف) عوامل روانشناختی : ترس از بارداری، ترس از طرد شدن از جانب همسر، خصومت نسبت به مردان، احساس گناه در مورد تکانه های جنسی، تجارب تجاوز و صدمات جنسی، فقدان آگاهی جنسی، سوء مصرف مواد، اختلالات روانی، اضطراب، شرم و خجالت، افسردگی، ترس از آسیب به واژن، باورهای فرهنگی خاص، ترس از بیمار یهای مقاربتی، آشفتگی و سراسیمگی

ب) عوامل جسمی : زایمان، شیردهی و بارداری، سرطان گردن رحم، دردهای مزمن لگنی، کلستومی، ایلئوستومی، هیسترکتومی، اندومتریت، پرولاپس ژنیتال، خشکی واژن، دردهای مزمن و آرتریت، یائسگی، برخی از اعمال جراحی در ناحیه آلت تناسلی، لگن و پستانها.

ج) عوامل ارتباطی : اختلافات زناشویی، نداشتن پیوند عاطفی با همسر، تعارضها و اختلافات حل نشده، نبود ارتباط مناسب با همسر از لحاظ نیازها و ترجیحات جنسی، عملکرد جنسی مرد در تحریک زن. 

د) داروها : داروهای ضد فشارخون ، داروهای آنتی هیستامین، داروهای ضد افسردگی، ...

معیار های تشخیصی:

الف) وجود تأخیر یا فقدان ارگاسم به طور دائم یا مکرر، پس از مرحله برانگیختگی جنسی.

ب) اظهار ناراحتی و رنج و نگرانی زوج یا زوجه یا هردو.

اصول کلی درمان:

الف) در چنین مواردی که یک اختلال ممکن است منشاء روانی یا فیزیولوژیکی داشته باشد، پیش از هر اقدامی باید فرد مورد نظر تحت نظر پزشک قرار گرفته تا از سلامت جسمانی او اطمینان حاصل گردد.

ب) فرد مورد نظر باید از حیث دیگر اختلالات روانی، مورد مصاحبه تشخیصی قرار گیرد، چه بسا اختلال مذکور ناشی از یک بیماری روانی دیگر مانند افسردگی باشد.

ج) اختلالات جنسی معمولا ناشی از ناهماهنگی و یا مشکلات روابط زناشویی و عاطفی میان همسران هستند، بنابراین درمان این اختلالات ممکن است زیر مجموعه ای از زوج درمانی باشد.

د) ناآگاهی از مسائل جنسی یکی از علل این گونه اختلالات می باشد که آموزش مسائل جنسی و آشنایی با دستگاه تناسلی و شیوه کار آن، بخشی از درمان می باشد.

ه) آنورگاسمی اگر تحت تاثیر استفاده از داروها ایجاد شده باشد، قطع این داروها باید تحت نظارت پزشک صورت گیرد.

شیوه درمان:

1. ریلکسیشن : انجام تمرینات ریلکسیشن پیش از برقراری رابطه جنسی می تواند در ایجاد آمادگی بدنی و کاهش اضطراب بسیار موثر باشد.

2. حساسیت زدایی منظم : با توجه به اینکه منشاء اینگونه اختلالات جنسی معمولا ترس یا اضطراب می باشد ، با استفاده از این شیوه می توان در گذر زمان مشکل را برطرف نمود.

برای این کار می توان مراحل زیر را طی کرد :

الف) مرحله اول، ترک نزدیکی تا زمان درمان کامل می باشد. در این مرحله مرد فقط می تواند به شیوه های غیر دخول، ارگاسم و لذت جنسی را تجربه نماید.

ب) در مرحله بعد زوجین باید توسط مشاور و یا مطالعه و یا ... اطلاعات و آگاهی های جنسی و همچنین آگاهی های فیزیولوژیایی از اندام های جنسی خود و جنس مخالف را افزایش دهند، این کار ممکن است با توضیح و تشریح تصاویر آناتومی پزشکی، و همچنین مطالعه کتب آموزش مسائل جنسی صورت بگیرد.

ج) در مرحله سوم روابط غیر دخولی زوجین آغاز می گردد، در این مرحله زوجین فقط اجازه معاشقه، لمس، بوسیدن و نوازش مناطق غیر جنسی بدن را دارند و فقط ارتباط کلی بدنی و کلامی و چشمی برقرار خواهد شد. این مرحله باید آنقدر تکرار بشود که زن بتواند انجام این مرحله را بدون هیچ گونه اضطراب و ترسی تحمل نموده و لذت ببرد.

د) مرحله چهارم، لمس، بوسیدن و نوازش مناطق جنسی بدن زن می باشد، در این مرحله نیز نباید دخول صورت بگیرد، زوجین با لمس و نوازش نقاط تحریک کننده جنسی، خصوصا آلت تناسلی، وارد فاز تحریک شدید جنسی می شوند؛ این مرحله نیز باید آنقدر تکرار بشود که زن بتواند به راحتی تحریکات جنسی ناشی از نوازش آلت تناسلی را تحمل کرده و لذت ببرد. زوجین می توانند تا زمانی که در این مرحله هستند، ارگاسم را به صورت غیر دخولی تجربه نمایند.

ه) مرحله نهایی زمانی آغاز می گردد که زن از قرار گرفتن در معرض معاشقه و نوازشهای مناطق غیر جنسی و سپس مناطق جنسی توسط شوهر، بدون هراس و اضطراب لذت ببرد و خواستار ادامه رابطه و دخول باشد. در این صورت دخول صورت خواهد گرفت.

نویسنده : جواد ترکاشوند




شنبه 93 مرداد 11 :: 1:43 عصر ::نگارنده : موسوی

ناتوانی یا اختلال جنسی در زنان چند نوع است؟
اختلال جنسی در زنان به انواع زیر تقسیم می شود:
1- اختلال کمبود میل جنسی یا سردمزاجی زنان.
2- اختلال بیزاری یا تنفر جنسی. این اختلال شدیدتر از اختلال قبلی است.
3- اختلال در برانگیختگی جنسی. در این حالت فرد واجد میل جنسی است اما برانگیخته نمی شود.
4- هراس از آلت. این اختلال، اختلالی اضطرابی است که در آن فرد به شدت از آمیزش می ترسد، درحین آمیزش تمام عضلات شکم، ران، دست و پای او جمع می شود و به مرد اجازه آمیزش را نمی دهد.
5- واژینیسموس. این اختلال شبیه اختلال قبلی است. در این حالت، عضلات ست و پا و شکم شل است ولی عضله ابتدایی واژن مسدود و منقبض است و این انقباض مانع از دخول می شود.
6- آمیزش دردناک. این اختلال در اثر برانگیخته نشدن درست خانم و یا تعارضات خانم با همسرش در زندگی زناشویی و یا ناشی از مشکلاتی است که زن از کودکی با آمیزش جنسی داشته است. در این حالت، آمیزش برای خانم بسیار دردناک و ناخوشایند می شود.
7- اختلالِ نرسیدن به ارگاسم. این اختلال بسیار شایع است و شاید شایع تررین اختلال جنسی خانم ها باشد. این اختلال در کشور ما نسبت به کشورهای غربی و حتی کشورهایی مثل کره و چین و ژاپن رواج بیشتری دارد.
کلاً این اختلال در خاورمیانه شیوع گسترده تری نسبت به جهان غرب و بسیاری از مناطق دیگر جهان دارد. علت آن هم آموزه های تعصب آمیز است که اجازه نمی دهد خانم ها به اوج لذت جنسی برسند و بعد از مدتی نسبت به رابطه جنسی سرد و نفرت زده می شون و حتی از همسر خودشان هم دلزده می شوند که چرا او به ارگاسم می رسد ولی من به ارگاسم نمی رسم.
8- اختلال سردرد بعد از آمیزش. در این حالت، فرد بعد از آمیزش دچار سردرد، انقباض های عضلانی ناحیه سر، سرگیجه، تهوع می شود.
9- اختلال ملال بعد از آمیزش. در این حالت، زن پس از آمیزش دچار افسردگی و اندوه می شود و ممکن است گریه کند و دچار غم شدید شود.
این ها اختلالات جنسی خانم هاست.
حادترین اختلال در بین این اختلالات نه گانه کدام است؟
بیزاری جنسی از همه حادتر است و درمانش هم از همه شدیدتر است؛ چون فرد نه تنها تمایلی به نزدیکی ندارد بلکه از آن بیزار است. ممکن است علت این اختلال، سوءاستفاده های جنسی در کودکی باشد. تجاوز و کودک آزاری حتی توسط محارم و یا آموزه های سخت و متعصبانه در خانواده، می تواند علت این اختلال باشد.
مثلاً در خانواده ای که سه تا عمه میانسال ازدواج نکرده حضور دارند، یک دختر کم سن و سال در اثر تلقینات این سه تا عمه، می تواند دچار بیزاری جنسی شود ؛ من خودم چنین بیماری داشتم.
گاهی نیز آموزه هایی که موجب خشم زن نسبت به نزدیکی می شوند، می توانند علت این حالت باشند. مثلاً ممکن است یک زن ، مقاربت را نشانه بیچارگی و تحقیر و تسلیم و ستم پذیری اش بداند! چنین باورهایی می تواند به خشم از نزدیکی و بیزاری جنسی منجر شود.
ارتباط ناخوشایند با همسر  و یا دعواهای خانوادگی و اختلافات زناشویی هم به صورت ثانویه ممکن است موجب بیزاری جنسی شوند. انزجار جنسی سخت ترین و حادترین نوع اختلال جنسی در زنان است.
به طور کلی هر چه اختلال جنسی در مرحله آغازین تری از نزدیکی رخ دهد، حادتر و درمانش دشوارتر است. مثلاً درمانِ اختلالِ ملال و سردردِ بعد از آمیزش آسان تر از اختلال نرسیدن به ارگاسم و درمان این یکی آسان تر از اختلالات برانگیخته نشدن است.
دوره آمیزش به چهار مرحله تقسیم می شود:

1- میل جنسی 2- برانگیختگی جنسی 3- اورگاسم 4- فرونشینی.
فرونشینی در مرد و زن تفاوت هایی دارد. فرونشینی در مرد با دوره ای از بی پاسخی همراه است که بسته به سن و سال، وضعیت روحی و ژنتیک مرد ممکن است از یک ربع تا حتی چند روز باشد. مرد پس از رسیدن به ارگاسم، تا مدتی توانایی نعوظ دوباره را از دست می دهد ولی چنین حالتی در خانم ها وجود ندارد.
زنان پس از یک ارگاسم بلافاصله می توانند وارد یک ارگاسم دیگر شوند و حداقل سه تا چهار ارگاسم پشت سر هم را می توانند تجربه کنند ولی چنین ویژگی ای در مردها وجود ندارد. بنابراین برخی معتقدند میل جنسی در زنان خیلی قوی تر از مردان است.
بیزاری جنسی و هراس از آلت دقیقاً چه تفاوتی با هم دارند؟
هراس از آلت ناشی از این است که خانم در ناخودآگاه خودش احساس می کند که اگر نزدیکی کند، اعضاء و جوارحش زخمی و خدشه دارد می کند و مثلاً او را می کُشد.
هراس از آلت در جامعه ما و کلاً در خاورمیانه، خیلی شایع است.  در دبیرستان ها و مدارس راهنمایی، افسانه هایی ورد زبان دختران است که مثلاً عمه فلانی ازدواج کرد و کارش به اورژانس کشید، خاله فلانی شب اول ازدواج داشت می مرد و او را بردند بیمارستان و بخیه اش زدند و … این افسانه ها سال ها در ذهن دختران ما می ماند و آنها با این تصورات بزرگ می شوند و ازدواج می کنند ولی او در خیلی از موارد نمی توانند با این افسانه ها کنار بیاید و آنها را از ذهن خود دور بریزند.
شما در بین بیمارانتان چنین نمونه ای زیاد دارید؟
بسیار زیاد. حداقل هفته ای پنج تا پانزده بیمار دارم که دچار هراس از آلت اند.
درمان این مشکل آسان است؟ و اصلاً چگونه است؟
درمانش خیلی آسان است. ما اطلاعاتی عینی به بیمار می دهیم. مثلاً اطلس آناتومی و وضعیت عضلات آلت و واژن را به فرد نشان می دهیم تا بیمار بداند که هیچ عضله یا استخوانی در آلت مرد وجود ندارد و فقط خون است که موجب نعوظ آلت مردانه می شود. ما این ها را به بیمار یادآور می شویم و او بر اساس جدول تمریناتی که به او می دهیم، تمرین های ویژه ای انجام می دهد. این مشکل در عرض 7 هفته قابل درمان است.
سردمزاجی در زنان بیشتر علل روانی دارد یا فیزیولوژیک و بیولوژیک؟
غالباً علل روانی دارد. اختلال جنسی به طور کلی ممکن است اولیه یا ثانویه باشد. اختلال اولیه از ابتدای آمیزش جنسی وجود دارد. اختلال ثانویه یعنی فرد تا مدت ها در نزدیکی جنسی مشکلی نداشته و اختلالش مثلاً از شش ماه پیش شروع شده است.
دانستن اینکه اختلال جنسی اولیه است یا ثانویه، و دیگر اینکه فقط معطوف به شوهر است یا کلاً در رابطه با هر جنس مخالفی وجود دارد، در درمان اختلال جنسی زنان مهم است.
در این موارد آموزه های متعصبانه و سخت گیرانه دوران کودکی و نوجوانی، احتمال سوءاستفاده جنسی و جسمی، یعنی دستمالی شدن دختر توسط پسردایی، پسر عمه، پسرعمو، پسرخاله، برادر، پدر، عمو، دایی – که متاسفانه در کشور ما نیز شایع است -  و نیز موارد دیگری مثل مردستیزی، ازدواج تحمیلی و یا اختلافات زناشویی، که حتی می تواند شامل تعیین مهریه و خرید جهیزیه و خریدن یا اجاره کردن خانه مناسب زندگی، می تواند به سردمزاجی زن بینجامد.
درمان سردمزاجی دشوار نیست ولی درمانگر برای درمان سردمزاجی و یا بیزاری جنسی، که اختلالات اولیه محسوب می شوند، باید باورهایی را در ذهن خانم ها بشکند. بنابراین شخصیت درمانگر یا مشاور نقش بسیار تعیین کننده ای در درمان اختلالات جنسی دارد.
اگر بیمار به لحاظ شخصیتی درونگرا و شرمگین باشد و به توضیحات اندک بسنده کند، درمان آن طور که باید پیش نمی رود؛ چون یک سری باورهای نادرست و طرح واره های شناختی غلط و نیز یکسری تعصبات و نادانی ها باید در جلسه آغازین شکسته شود تا بیمار راغب شود که تمرینات توصیه شده از سوی درمانگر را انجام دهد.

گاهی حتی اتوریته و اقتدار زیادی در جلسه اول باید اعمال شود تا بیمار انگیزه درمان را بدست آورد.
انگیزه درمان را چطور می توان افزایش داد؟
مثلاً من در مطب خودم یک میز مربع دارم که چهار تا صندلی در اطراف آن است و با بیمار و همسر او دور همین میز می نشینم. یعنی می خواهم به او بگویم این جا با مطب یک جراح که یک میز مستطیل بزرگ اربابی دارد و دو تا صندلی رعیتی هم جلوی آن میز برای مریضش گذاشته است، خیلی فرق دارد.
من به مریض می گویم که بار اصلی درمان بر دوش شما و شوهرتان است. من فقط می توانم کلید گنج را به دست شما بدهم ولی این خود شما هستید که باید به غار بروید و گنج را از آن خود کنید. اگر تمرین های درمانی را انجام ندهید، فیلم های آموزشی را نبینید، کتاب های لازم را نخوانید، درمان پیش نمی رود و مشکل حل نمی شود.
در روانپزشکی به طور کلی و در درمان اختلالات جنسی به طور ویژه، این طور نیست که مریض مثل کسی که به چشم پزشک مراجعه کرده، دراز بکشد و چند قطره در چشم او بریزند و بعد چشمش را پانسمان کنند و او بی هیچ نقش و کنشی، خوب شود و سلامتش را بدست آورد.
آمیزش دردناک چطور؟ این اختلال معمولاً بعد از ازدواج ایجاد می شود یا از قبل وجود دارد؟
بستگی به اولیه یا ثانویه بودن اختلال دارد.  در مواردی که اختلال اولیه است، ماجرا به پیش از ازدواج بازمی گردد ولی وقتی این اختلال ثانویه است، در اغلب موارد، مشکل ناشی از دوران پس از ازدواج است. یعنی مشکلاتی که بین زن و شوهر ایجاد شده، در ایجاد این اختلال موثر بوده است.
حتی نارضایتی زن از میزان نفقه و خرجی نیز می تواند موجب  اختلال آمیزش دردناک شود. وقتی که آقا از چشم خانم بیفتد، ممکن است آمیزش دردناک شود.
یائسگی چه رابطه ای با اختلالات جنسی زنان دارد؟ و اگر رابطه ای دارد، بیشتر به کدام اختلال منجر می شود؟
یائسگی قطعاً بر کارکرد جنسی زنان تاثیر دارد. پس از یائسگی انواع اختلالات ممکن است در زنان حادث شود که شایع ترین آنها کمبود میل جنسی، برانگیخته نشدن، آمیزش دردناک و حتی به ارگاسم نرسیدن است.
این مشکلات زنان یائسه، راه حلی هم دارد؟
قبلاً برای رفع این مشکلات، جایگزینی هورمون صورت می گرفت ولی الان به دلیل بالارفتن آمار سرطان در زنان، این تردید پیش آمده است که آیا جایگزینی هورمون کار درستی است یا نه؟ در این باره اختلاف نظر زیادی بین متخصصان زنان و زایمان وجود دارد. به هر حال، یائسگی از حیث ایجاد اختلال جنسی در زنان، قطعاً مشکل ساز است.  
در جامعه ایران واکنش مردها به اختلال جنسی همسرشان معمولا چیست؟
مشکلات جنسی زنان در بسیاری از موارد منجر به فروپاشی خانواده می شود اما این فروپاشی به صورت غیرمستقیم رخ می دهد. یعنی مشکلات جنسی زن، مرد را به بیرون خانواده سوق می دهد. مرد اگر نتواند آمیزش جنسی داشته باشد، دچار مشکل در ناحیه های بیضه و پروستات شده و همچنین دچار افسردگی و یا پرخاشگری می شود.
بعضی مردان بیرون از خانواده با زن دیگری وارد رابطه می شوند و در بسیاری از موارد، همسر آنها پس از اینکه متوجه این امر می شود، طغیان می کند و و زن و شوهر کارشان به جدایی و طلاق می کشد.
مرد با همسرش که ناتوانی جنسی دارد، چگونه باید رفتار کند؟
مرد پیش از هر چیز، باید همسرش را درک کرده و او را حمایت کند. من همیشه به مردها می گویم هر مردی اگر رستم دستان هم باشد، در طول چهل سال حداقل چهار تا هشت بار و هر بار چهار تا هشت هفته ممکن است دچار اختلال جنسی جدی شود.
مرد باید بداند همان طور که این مشکل گریبانگیر خودش می شود، همسر او نیز ممکن است با چنین مشکلی مواجه شود.
افسردگی در زنان دو برابر مردان است. اضطراب در زنان دو-سه برابر مردان است. زنان فراز و فرودهای هورمونی دارند و در دوران بارداری و نیز پس از زایمان، تالمات روحی و روانی خاص خودشان را دارند و در این دوره ها ممکن است دچار مشکل اختلال جنسی شوند.
اختلال جنسی در پی مشکل روحی، امری طبیعی است. مرد باید همسرش را درک کند، از او حمایت کند و او را متهم به کم لطفی و مایه نگذاشتن از خودش در رابطه زناشویی نکند؛ چرا که زن در چنین وضعی قطعاً خودش این اندوه و نگرانی را دارد که در اثر ناتوانی او، زندگی اش در معرض خطر است.
مرد باید همسرش را نزد درمانگر اختلالات جنسی ببرد.

هم اکنون دوازده نفر روانپزشک، یک نفر متخصص مامایی و دو نفر روانشناس در ایران وجود دارند که   درمانگر جنسی هستند. این پانزده نفر آدم های شناخته شده ای هستند که متاسفانه همگی در تهران هستند. اما این به این معنا نیست که یک متخصصان اعصاب و روان، اورولوژی و زنان و زایمان در شهرستان ها، نمی توانند به حل مشکلات جنسی زنان کمک کنند.
به هر حال، بهتر است زن و شوهر به جای مراجعه به مشاوران و روانشناسان گوناگون، هر چه سریعتر به یک پزشک مراجعه کنند؛ زیرا مشکلات جنسی با فیزیولوژی و آناتومی پیوند خیلی نزدیکی دارد و روانشناسان و مشاوران در طول دوران تحصیلشان فیزیولوژی و آناتومی را مطالعه نمی کنند. اما پزشکان و ماماها، این مباحث را مطالعه کنند.
مرد باید هر چه زودتر همسرش را به یک درمانگر اختلالات جنسی برساند، با او در جلسات درمانی شرکت کند، همسرش را تشویق کند که تمرین ها را انجام دهد، بار درمان را بر دوش همسر بگذارد ولی در تمامی مراحل درمان حامی و پشتیبان همسرش باشد.

دکتر بهنام اوحدی
منبع:asriran.com




شنبه 93 مرداد 11 :: 12:7 عصر ::نگارنده : موسوی

آقای دکتر صفری نژاد، ارولوژیست؛

مقوله اختلالات جنسی در خانمها بسیار پیچیده تر از مردان و نیز شایع تر از مردان می باشد. اصطلاح ارگاسم به معنی ارضاء جنسی می باشد. یک سیکل یا چرخه جنسی در خانمها از 4 مرحله تشکیل می شود: مرحله برانگیختگی، مرحله کفه یا همان مرحله تداوم رابطه زناشوئی، مرحله ارگاسم و مرحله فروکش.
در جامعه ما اگر از اختلال جنسی صحبت می شود، معمولا هدف مردان می باشد، و نصف جمعیت که همان خانمها باشند، نادیده گرفته می شوند. در صورتیکه مقوله اختلالات جنسی در خانمها بسیار پیچیده تر از مردان و نیز شایع تر از مردان می باشد؛ بنابراین آگاهی از مسائل و مشکلات خانمها می تواند نقش عمده در استحکام خانواده ها داشته باشد.
اصطلاح ارگاسم به معنی ارضاء جنسی می باشد. یک سیکل یا چرخه جنسی در خانمها از 4 مرحله تشکیل می شود: مرحله برانگیختگی، مرحله کفه یا همان مرحله تداوم رابطه زناشوئی، مرحله ارگاسم و مرحله فروکش. یعنی یک سیکل جنسی طبیعی از برانگیختگی شروع می شود و بدنبال ارگاسم تمایل جنسی فروکش پیدا می کند. ارگاسم در خانمها یک فرایند پیچیده می باشد. مانند بسیاری از نکات دیگر روابط زناشوئی، آگاهی مردم حتی طبقه تحصیل کرده در این مورد بسیار اندک است. در مورد ارگاسم واقعیتهای زیر در جامعه وجود دارند:
• بسیاری از مردان نمی دانند که در یک رابطه زناشوئی طبیعی خانمها نیز باید به ارضاء جنسی برسند.
• بسیاری از خانمها در طول زندگی ارگاسم را تجربه نمی کنند.
• بسیاری از خانمها از وجود چنین پدیده ای در خود آگاه نیستند و پس از اینکه با دوستان و افراد فامیل صحبت می کنند، متوجه می شوند که باید در یک رابطه زناشوئی آنها باید مرحله ای بنام ارگاسم را تجربه کنند.
• تعداد قابل توجهی از خانمها در رسیدن به ارگاسم مشکل دارند و دیر به ارگاسم می رسند.
یک سیکل جنسی طبیعی در خانمها دو تفاوت عمده با مردان دارد: اولین تفاوت این است که خانمها برای رسیدن به ارگاسم معمولاً 15-10 دقیقه زمان لازم دارند ولی در صورتیکه حدود 90 درصد مردان ظرف 2 دقیقه پس از برقراری رابطه زناشوئی به ارضاء جنسی می رسند. دوم اینکه درسیکل جنسی، مردان دارای یک مرحله بیش از خانمها هستند و آن این است که پس از مرحله چهارم یا فروکش، مردها وارد مرحله پنجم یا مرحله تحریک ناپذیری می شوند، در این مرحله مردها دیگر نمی توانند رابطه زناشوئی مجدد را از صفر شروع کنند مدت زمان آن از چند دقیقه تا چند ساعت و تا چند روز متفاوت است. با افزایش سن مرد این مدت زمان بیشتر می شود. در صورتیکه خانمها فاقد مرحله تحریک ناپذیری هستند و پس از رسیدن به ارگاسم می توانند دوباره از صفر رابطه زناشوئی را از سر بگیرند. یعنی اکثر خانمها در صورت فراهم بودن شرایط می توانند در یک بار رابطه زناشوئی طبیعی چندین بار ارگاسم را تجربه کنند. موضوع مهم بعدی، این است که اکثر خانمها جهت رسیدن به ارگاسم نیاز به برقراری رابطه واژینال ندارند و در حقیقت در اکثر خانمها برقراری رابطه واژینال کمک چندانی در رسیدن به ارگاسم آنها نمی کند. و اما پس از مقدمه فوق می رسیم به علل اختلالات ارگاسم در خانمها.
تعریف اختلال ارگاسم چنین است: اگر یک خانمی علی رغم برانگیختگی جنسی، تحریکات مناسب و به مدت زمان کافی نتواند ارگاسم را تجربه کند، مبتلا به اختلال در ارگاسم می باشد. توجه کنید که فرد باید از نظر جنسی برانگیخته شود، یعنی اگر خانمی مجبور به برقراری رابطه زناشوئی شود، ارگاسم را تجربه نخواهد کرد. و یا اگر خانمی تحریکات کافی، مناسب و با مدت زمان کافی دریافت نکند، باز ارگاسم را تجربه نخواهد کرد. اختلال در ارگاسم به دو دسته بزرگ تقسیم می شود: اولیه و ثانویه.
در نوع اولیه یک خانم از بدو شروع زندگی جنسی دچار اختلال در ارگاسم بوده است. در نوع ثانویه یک خانم در ابتدا دارای ارگاسم طبیعی بوده ولی بعد از گذشت چند سال مبتلا به اختلال در ارگاسم می شود. ضمناً اختلال در ارگاسم یک تقسیم بندی دیگری هم دارد و آن نوع عمومی و نوع موقعیتی است. در اختلال در ارگاسم عمومی، فرد در هر شرایطی دارای اختلال در ارگاسم خواهد بود ولی در اختلال در ارگاسم موقعیتی، یک خانم در شرایط مکانی، زمانی و ... خاصی دچار اختلال در ارگاسم می شود. کلا اختلال در ارگاسم می تواند دارای دو علت بزرگ باشد، یا منشاء روحی و روانی دارد و یا اینکه منشاء عضوی دارد، یعنی علت اختلال در ارگاسم یک بیماری جسمی است.
باید توجه داشته باشیم که تشخیص اختلال در ارگاسم مشکل است و ممکن ثانویه به یک بیماری دیگر باشد. اختلالات جنسی در خانمها به شش دسته بزرگ تقسیم می شوند که یکی از آنها اختلال در ارگاسم است. اگر خانمی دارای ا ختلال در مرحله برانگیختگی است، طبیعی است که به ارگاسم نیز نخواهد رسید. بر خلاف مردان، مسائل عاطفی و روحی روانی در خانمها نقش بزرگی در یک رابطه زناشوئی طبیعی دارند. اگر خانمی رابطه عاطفی خوبی با همسر خود نداشته باشد، طبیعی است، که در برانگیختگی جنسی و رسیدن به ارگاسم مشکل خواهد داشت. برای درک اختلال در ارگاسم باید تغییرات فیزیولوژیک که در بدن یک خانم در حین برانگیختگی جنسی و ارگاسم اتفاق می افتد را بدانیم. وقتی یک خانمی از نظر جنسی برانگیخته می شود، جریان خون لگن افزایش پیدا کرده و به دستگاه تناسلی خون بیشتری می رسد. افزایش جریان خون سبب می شود که مقداری از سرم خون از داخل عروق دستگاه تناسلی خارج و سبب مرطوب شدن دستگاه تناسلی شود؛ بنابراین اگر خانمی در یک رابطه زناشوئی دچار مرطوب شدن دستگاه تناسلی نشود، دلیل براین است که وارد مرحله برانگیختگی نشده است و نباید انتظار داشت که به ارگاسم نیز برسد. با ادامه تحریکات جنسی جریان خون ناحیه لگن بیشتر شده و رفته رفته نیروها در ناحیه لگن افزایش می یابند. وقتی این نیروها و فشارها رها شوند، انقباضاتریتمیک لذت بخش در اندامهای دستگاه تناسلی اتفاق می افتد که به آن ارگاسم می گویند. این انقباضات سبب می شوند که خون جمع شده از دستگاه تناسلی خارج و دوباره به سیستم عمومی بدن برگردد و بدنبال آن بسرعت دستگاه تناسلی خشک می شود. شدت، مدت، و تعداد انقباضات در خانمهای مختلف متفاوت است و در همه یکسان نیست. معمولا خانمها رفته رفته یاد می گیرند که چگونه به ارگاسم برسند و رسیدن به ارگاسم در آنها ساده تر می شود. در اختلال ارگاسم، برانگیختگی جنسی و مرطوب شدن دستگاه تناسلی اتفاق می افتد، فشار در لگن افزایش می یابد و فشار جسمی نیز زیاد شده و به حداکثر می رسد، ولی خانم نمی تواند این فشارها را رها کرده و به ارگاسم برسد، که علت این عدم توانائی بسیار زیاد و یکی از آنها رها کردن خانم در اوج تحریک جنسی و یا در اواسط تحریک جنسی توسط شوهر است. این به ارگاسم نرسیدن سبب نا امیدی، عصبانیت و سایر مشکلات دیگر می گردد.
در اختلال ارگاسم یک خانم یا به ارگاسم نمی رسد و یا اینکه خیلی مشکل به آن می رسد. اینکه یک خانم هر از چند گاهی مبتلا به اختلال در ارگاسم شود طبیعی است. گاه بعضی از خانمها با تحریکات بخصوصی به ارگاسم می رسند و این هم طبیعی است و اختلال در ارگاسم محسوب نمی شود. اکثر موارد اختلال در ارگاسم اولیه هستند، یعنی بیمار در تمام طول زندگی جنسی خود دارای اختلال در ارگاسم بوده است. این خانمها با هیچ نوع تحریک جنسی به ارگاسم نمی رسند. در اختلال در ارگاسم ثانویه، خانم بدنبال یک بیماری، یک حادثه روحی روانی، یک جراحی و یا مصرف بعضی از داروها، دچار اختلال در ارگاسم می شود. داروها از علل مهم اختلالات جنسی از جمله اختلال در ارگاسم می باشند.
از علل عضوی مهم اختلال در ارگاسم می توان از موارد زیر نام برد:
• آسیب به عرق لگن مثلا بدنبال جراحیهای لگنی و پرتو درمانی لگن
• آسیب به نخاع که در آن اعصاب عروق لگنی آسیب می بینند.
• مصرف بعضی از داروها، که مهمترین آنها داروهائی است که در روانپزشکی بکار می روند. توجه داشته باشید که قطع و یا تعویض دارو باید فقط به دستور پزشک باشد.
• اعتیاد به مواد مخدر
• برداشتن کلیتوریس
• اختلالات هورمونی
از علل روحی روانی اختلال در ارگاسم می توان از موارد زیر نام برد:
• سابقه سوء استفاده جنسی
• سابقه تجربه جنسی نامناسب، یکی از آنها اصرار به برقراری رابطه زناشوئی به هر قیمت در شب زفاف است
• سوء استفاده عاطفی
• ترس از حاملگی
• ترس از ترد شدن توسط شوهر
• ترس از ازدست دادن کنترل حین ارگاسم
• داشتن تصویر نامناسب از بدن
• مشکل در روابط با همسر، مثل اختلافات خانوادگی
• استرسهای زندگی مثل مشکلات اقتصادی، بیکار شدن و طلاق
• گناه دانستن رابطه زناشوئی
• باورهای فرهنگی و اجتماعی
• سایر اختلالات روانی مثل افسردگی
احتمال اینکه اختلال در ارگاسم منشاء روحی روانی داشته باشد خیلی بیشتر از منشاء جسمی است.
درمان: وقتی علت اختلال در ارگاسم یک مشکل جسمی است، باید در صورت امکان آنرا درمان کرد. در مواردیکه مشکل منشاء روحی روانی دارد، معمولاً ترکیبی از آموزش، مشاوره، روان درمانی و درمان جنسی لازم است. برای اینکار افراد بسیار کار آزموده که آموزشهای لازم را دیده باشند، نیاز است. امروزه اکثر خانمهای مبتلا به اختلال در ارگاسم را می توان به مقدار زیادی کمک و درمان نمود. مشکل اصلی مواردی است که از دست درمانگر خارج است، مثلا ازدواج اجباری که در آن پدری به زور دختر خود را به عقد مردی در می آورد.




دوشنبه 93 مرداد 6 :: 2:10 عصر ::نگارنده : موسوی

موارد اصلی انحرافات جنسی عبارتند از: چشم چرانی، عورت نمایی، بچه بازی، یادگارخواهی، دستمالی کردن، خودآزاری جنسی، دیگر آزاری جنسی.

چشم چرانی: افرادی که به این انحراف دچار هستند از تصور یا دیدن افراد برهنه، در حال درآوردن لباسشان و یا مشاهده رابطه جنسی افراد دیگر(حتی در فیلم) با هم لذت میبرند. این در اکثر مواقع در صورتی است که شخص و یا اشخاصی که نظاره میشوند از حضور شخص چشم چران مطلع نیستند.

برای اینکه بتوان تشخیص چشم چران را برای شخصی قائل شد این تخیلات ، تمایلات و یا رفتارها باید برای خود فرد بسیار ناگوار باشند و یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد کنند. این انحراف ممکن است ریشه در تجربیات فرد در دوران کودکی داشته باشد و روانکاوی میتواند در شناخت این ریشه ها به فرد کمک کند.

عورت نمایی: در این انحراف فرد اندام و یا اندام های جنسی اش را به فرد یا افراد غریبه نشان داده و از این موضوع لذت جنسی می برد.

همانند مورد بالا تاکید می شود که برای تشخیص قطعی این اختلال فرد باید از رفتار خود احساس خوبی نداشته باشد یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد شده باشد. روانکاری برای این افراد مفید خواهد بود. این کار به شناسایی ریشه واقعی مشکل کمک خواهد کرد. گاهی نیز درمانهای دارویی برای این اشخاص تجویز میشود.

یادگارخواهی یا فتیشیزم: در این انحراف فرد از یک شی غیر زنده ( مانند کفش پاشنه بلند خانم ها یا جوراب زنانه و غیره) لذت جنسی میبرد. بطور معمول فرد برای برانگیخته شدن جنسی به این شی نیاز دارد و بدون آن برانگیخته نمیشود.

این مسئله در صورتی انحراف تلقی می شود که فرد باطنا از این مسئله ناراحت باشد و یا این کار وی در زندگی روزمره اش یا روی شریک جنسی

اش اثر منفی داشته باشد. برای این امر روان درمانی با هدف شناسایی علت اولیه این انحراف صورت می گیرد و معمولادرصد زیادی از افراد به درمان جواب میدهند.

دستمالی کردن یا فروتوریسم: این انحراف عبارت است از لذت بردن از تماس یا مالیدن دست یا بدن خود به بدن فرد دیگربدون آنکه آن فرد رضایت داشته باشد.

معمولا این کار در مکان های شلوغ مانند اتوبوس یا مترو اتفاق میافتد. این افراد غالبا درک درستی از حدود اجتماعی خود و دیگران ندارند بنابراین ممکن است این عمل خود را به عنوان یک انحراف جنسی تلقی نکنند. درمان معمول برای این افراد روان درمانی می باشد و پاسخ به درمان در اکثر مواقع موفق است.

بچه بازی: این اختلال عبارت است از تخیلات، تمایلات یا رفتارهای جنسی که با یک کودک نابالغ (بطور معمول زیر 13 سال) انجام می شود.

در صورتی که این تخیلات، تمایلات و رفتارهای جنسی به کرات و برای مدت زمانی معینی تکرار شود، فرد به انحراف بچه بازی دچار است. طبق تعریف این فرد باید خود بالغ بوده و حداقل پنج سال ازکودک مورد آزار بزرگ ترباشد.

برای درمان باید این افراد را مدتها تحت روان درمانی قرار داد تا ریشه های عمیق این مسئله را که شامل نگرششان نسبت به جنسیت، احساسشان نسبت به خودشان و اغلب تجربه آزار جنسی و یا جسمی در دوران کودکی میشود، شناسایی کرده و تحت کنترل در آورد.

درمان دارویی قطعی برای این مسئله وجود ندارد اما بعضا از داروهای کاهنده تستوسترون استفاده می شود. پیش آگهی (سیر بیماری و پاسخ به درمان) این انحراف متغییر است و در کسانی که این انحراف را قبول دارند و باور بهتری نسبت به مشکلات دوران کودکی خود دارند، بهتر است.

کسانی که علاوه بر انحراف بچه بازی دچار شخصیت ضد اجتماعی هستند، به درمان معمولا پاسخ مثبتی نمیدهند.

خودآزاری جنسی (مازوخیسم): خودآزاری جنسی عبارت است از لذت بردن جنسی فرد از تحقیر شدن، کتک خوردن، بسته شدن یا هر نوع زجر کشیدن. لذت بردن جنسی از تنها تصور کردن موارد ذکر شده نیز خودآزاری جنسی به حساب میآید.

در برخی موارد تجارب این چنینی ممکن است برای فرد خطر مرگ به همراه داشته باشد. این انحراف ریشه در دوران کودکی یا نوجوانی دارد و درمان آن معمولا از طریق روان درمانی است.

دیگر آزاری جنسی (سادیسم جنسی): در این انحراف فرد از تحقیر کردن و یا آزار دادن فرد دیگر لذت جنسی میبرد. حتی تصور کردن این مسائل میتواند برای او لذت جنسی داشته باشد.

در اکثر موارد ریشه سادیسم جنسی در تجربیات دردناک دوران کودکی (مانند تجاوز، و یا آزار جنسی) است . روان درمانی می تواند برای این افراد مفید باشد.

ممکن است پس از خواندن این متن به فکر افتاده باشید که شاید شما هم به یکی از این انحرافات جنسی دچار هستید. باید تاکید کنم که اگرپس از دانستن تعریف هریک از این اختلالات نگران افکار و یا اعمالی که انجام می دهید هستید، ممکن است به درجاتی از انحراف جنسی دچار باشید.

اما اگر این تخیلات، تمایلات و رفتارها در حدی نیستند که شما را نگران کنند، در زندگی روزمره تان اختلال ایجاد کنند یا برای افراد دیگر خطرناک یا آزار دهنده باشند، تشخیص انحراف جنسی قطعی نیست.

اما در نهایت این احساس شماست . چنانچه فکر میکنید دوست دارید بیشتر در مورد اینکه چرا اینگونه فکر و یا عمل میکنید بدانید. مشاوره با روان درمانگران و روانکاوان خبره می تواند کمک کننده باشد.




دوشنبه 93 مرداد 6 :: 1:31 عصر ::نگارنده : موسوی

درمان گر ممکن است فقط یک فـن را برای یک بیـمار خاص انتخـاب کند. امّا ماهیت پیچیده و چند وجهی کژکاری های جنسی اغلب به کارگیری ترکیبی از فنون را ایجاد می کند. این رویکردها برای درمان کژکاری های جنسی در افراد دگر جنس خواه وهمین طور هم جنس خواه مناسبند.

کاهش اضطراب:

مدّت ها قبل از انتـشار برنامـه درمانی مسـترز و جانسون رفتـار درمان گران می دانستند که  درمان جویان مبتلا به کژکاری جنسی باید به طـور تدریـجی ونظام مند با جنبه های اضطراب آفرین موقعیت جنسی روبرو شوند. حساسیت زدایی نظام مند و حساسیت زدایی زنده (حساسـیت زدایی از طریق مواجـهه واقعی) ولپه به خصوص همراه با آموزش مهـارت ها با مقداری موقعیـت به کار رفته است. (ولپه 1958)حساسیـت زدایی زنده ظاهـراً شیوه اصلی در برنامه درمانی مسترز و جانسون است.هرچند مؤلفه های دیگر به اثر بخشی کلّی آن کمک می کـند.جالـب اینکه برنامه های سـاده آموزش روانی درباره تمایلات جنسی نیز ظاهراً در کاهش اضطراب مؤثر است.

درمان گر موقعیت های اضطراب انگیز را تعیین می کنـد وبه کمـک بیـمار سلسله مراتبی از موقعیت ها ، به ترتیب از موقعیـتی که بیشـترین میـزان اضطراب را برمی انگیزد و تنظیم می شـود و در حالـی که بیـمار درحـالت آرامیدگی قرار می گیرد، این صحنه ها را به ترتیـب به او ادا می کنـد تا در ذهنش مجسّم کند.صحنه ای که در پایین ترین جایگاه ساسله مراتـب قرار دارد، و به طور معمول شامل موضوع های غیر جنسی است (برای مثال نگاه کردن به همسر خود در یک اتاق شلوغ) و به تدریج به سوی موقعیـت های جنسی آشکارش می رود.(مثـل دراز کشیـدن برهـنه درکنـار همسـر در رختخواب) البتّه این سلسله مراتب حساسیت زدایی رامـی توان به شـکل واقعی و یا آمیزه ای از رویارویی تجسّمی واقعی اجرا کرد.

درمان مسترز و جانسون برای کژکاری های جنسی:

مسترز و جانسون در کتاب بی کفایتی جنسی انسان که در سال 1970 منتشر شد، نتایج موفّقیت آمیز یکی ازنخستین برنامه های درمان اختلالات جنـسی را که روی حدود 800 فرد مبتلا به کژکاری جنسی اجرا کرده بودند ، گـزارش دادند.هر یک از زوج ها  به سنت لوئیس سفر کرده وبه مدّت دو هفـته، روزها در روان درمانی فشرده حضور یافته و شب ها دریک متل تکالیف جنـسی را انجام داده بودند.

در کار مسترز و جانسون، همیشه یک درمان گر مرد و یک درمان گر زن زوج ها را می دیدند.زوج ها طی چند روز، ارزیابی سابقه اجتماعی،سابقه جنسـی، ارزش های جنسی و دلواپسی های پزشکی را انجام می دادند.درمدّت ارزیابی و دو روز اوّل درمان ، آمیزش جنسی ممنوع بود. گاهی زوج ها برای اوّلین بار در کلینیک درباره امور جنسی بحث می کردنـد.درمان گـران شـیوه تؤام با آرامش و صراحت را انتخاب می کردند تا به زوج ها کمک کنند که برای بحث درباره امور جنسی احساس راحتی کنند.

در روزسوّم درمان گران شروع به ارائه تفسـیرهایی درباره مـنشأ مشـکلات می کردندند.اگر شخصی نگرش منفی راجـع به رابطـه جنسی داشـت،به آن پرداخته می شد.امّا تأکید اصلی بر مشکلات ارتباطی بود، نه مشـکلات فردی هر یک از همسران. یکی از فرض های درمان این بود : "در هر رابطه زناشویی که درآن نوعی بی کفایتی جنسی وجود دارد،چیزی به نام شریک جنسی غیر دخیل وجود ندارد."

استفاده از شناخت رفتاری:

تکنیک هایی که شناخت درمانی در درمان اختلالات جنـسی به کار می رود، شامل طیفی از روش هایی هستند که به طور مستقیم بر افزایش مهارت های شناختی و کاهش فعّالیّت های شناختی متمرکز می شوند و از تکالیف رفتاری برای ایجاد شواهد تجربی به منظور ایجاد تغییرات شناختی استفاده می شود.

 

تکنیک های شناخت درمانی دردرمان اختلال های جنسی عبارتند از:

1-افزایش آگاهی جنسی از طریق آموزش دادن اطّلاعاتی

2-آموزش خیال پردازی

3-مهارت های تمرکز – توجّه (تمرکز حس)

4-ناسازگاری نگرش و باورهای غیر منطقی

5-استفاده از تکالیف رفتاری

6-خود تقویتی

تکنیک های رفتار درمانی شامل:

1-تکالیف درجه بندی شده

2-حساسیت زدایی مسطح

3-آموزش آرمیدگی

4-آموزش مهارت ها

تمام این تکنیک ها زمینه ساز مداخله هـایی می باشـند که هدفشـان ایجاد تغییر در عملکرد جنسی و کلّ روابط زناشویی می باشد.اعتقاداساسی شناخت درمان گران مانند (بک و همکاران 1979) این اسـت که افکار فـرددر تعیـین هیجان ها و رفتار آشکار فرد اهمّیّت دارد.

افکار ناسازگارانه که در موقعیت های خاص افراد، آگاهانه یا ناهشـیارانه عمل می کند و باعث هیجان های منفی می شود.افکار در تعیین پاسخ های عاطفی و رفتاری به موقعیت های جنسی نیز دخالت دارد.

اصول منطقی بازسازی شناختی:

تریت (1987) اعتقاد دارد که اوّلین گام در بازسازی شناختی نابهنجاری های جنسی این است که زن و شوهر درباره این شیوه به درستی توجـیه شـوند.

تکنیک های رسیدن به نتیجه:

شامل ارائه مثال هایی درباره تأثیر افکار و نگرش های مـیل، برانگیخـتگی و توانایی کسب اوج لذّت جنسی می باشد. در این شیوه از زن و شوهر خواسته می شود که خودشان چگونگی تأثیر افـکار مـثبت و مـنفی بر واکنـش های هیجانی مختلف رانشان دهند.هدف از این کار،شناسایی افکار خاص است که اتّفاق می افتد و نشان دادن این امرکه افکار منـفی مانع پاسـخ دهی مـنفی است.

 

انواع خطاهای شناختی در چرخه جنسی:

تصمیم افراطی ، مانند :من همیشه همین طور هستم. من هرگز به اوج لذّت جنسی نمی رسم.

تفکّر همیشه یا هیچ. از آنجایی که رابطه جنسی ضعیف است، پس کلّ رابطه ها ناگوار است.

شخصی سازی:چون همسر من دارای انزال زود رس است، پس برای او جذّاب نیستم .او مرا دوست ندارد و ...(صالح راده،1390)

ارگاسم در زنان:

به طور کلّی در مقایسه با مردان چرخه پاسخ جنـسی در زنان با آهـنگ کند تری پیش می رود و  این نکته گویای آن است که زنان برای ایجاد یـک رابطه جنسی مؤثر و  رضایت بخش به آمادگی ذهنی و تحریک جنسی بیشتری نیاز دارند. از این رو شاید بتوان گفت که در بسیاری از موارد مردان می توانـند با خود داری بیشتر و اصرار نورزیدن برای آغاز سریع آمیزش ودخول زنان را از نظر روانی و هیجانی بیشتر آماده کنند و با پیش نوازی های مطلـوب و برقرار ساختن هماهنگی هیجانی کامل میان یکـدیگر امکـان رسـیدن به اوج لذّت جنسی را برای همسرشان نیز فراهم سازند.

در زنان مبتلا به کژکاری اوج لذّت جنسی، علاوه بر به کارگیـری سـایر روش های درمانی عنوان شده در مباحث قبل می توان ازروش تمرکز بر خود وخود انگیزی فرایند استفاده کرد.این روش ها به بیمار کمک می کند تا لذّت بردن

از احساسات جنسی را دروضعیت آرمیدگی یادبگیرد.در این دوروش به بیمار توصیه می شود تا در یک وضعیت آرام و لذّت بخش به تحریک خویشـتن و خود انگیزی بپردازد تا آنکه به اوج لذّت جنسی برسد.

 این روش را در درون یک برنامه درمانی مقدّماتی گنجانده وبه عنوان تکلیف خانگی بیمار را موظّف به انجام آن می دانند. (زندگی جنسی زنان ،آشنایی با رفتارهای جنسی و روش های شناخت و درمان اختلال هـای جنسـی زنان ، دکتر نیکخو 1380)

کاپلان اظهار می کند با بالا رفتن سن، دستیابی به ارگاسم بیشتر می شـود،و استعداد ارگاسمی زنان در سنین بالای 35 سال افزایش می یابد.این امر به کاهش مهارت های روانی و افزایش تجـربه جنـسی و یا هر دو نسـبت داده می شود. با افزایش اطّلاعات جنسی فرد، اختلالات ارگاسم به طورمعنا داری کاهش پیدا می کند. کوان و همکاران نیز رابطه میزان اطّلاعات جنسـی فرد را با رضایت جنسی معنا دار یافتند. والدین اغلب معتقدند آموزش بهداشت جنـسی به جوانان منجـر به تجارب جنسی می شود. در حالی که آگاهی و بینش صحیح از این مسأله آن ها را از عواقب وخیم آن آگاه خواهد کرد.

مستون و همکاران (2004) به منظور  بررسی بهترین شیوه درمـانی اختـلال ارگاسم، 1749 زن را به طورتصادفی انتخاب کردند .نتایج این بررسی نشان داد که بهترین و متداول ترین شیوه درمانی رویکرد شنـاختی رفتاری ازطـریق تکنیک بازسازی شناختی ، شیوه های کاهش اضطراب مثل آرامیدگی، اراده اطّلاعات و دانش جنسی، تمرین تمرکز حسی و حساسیت زدایی منظّم است. (سلیمانی ،1389)

 




دوشنبه 93 مرداد 6 :: 1:30 عصر ::نگارنده : موسوی

مورد پژوهی های روان تحلیلی بر تعارض های اساسی سرکوب شده به منزله تبییـنی برای کژکـاری های جنسـی تأکیـد می کـنند.برای مثال، مضمـون پرخاشگری واپس رانده ای که با ارضای نیازهای جنسـی رقابت می کنـد، بر نوشته های روان تحلیلی سایه افکنده است.بنابراین مردی که به قـدری زود انزال می کند که شریک جنسی مؤنث خود را ناکام می سازد،  ممکن است در حال ابراز خصومت سرکوب شده اش نسبت به زنانی باشد که به طور ناهشیار مادرش را به یادش می آورند.زن مبتلا به واژینیسم ممکن است درحال ابـراز خصومت سرکوب شده اش نسبت به مردان باشدکه علّت آن ممکن است طرز رفتارتحقیر آمیزشوهرش باشد.شواهدتجربی نتوانسته است این مفروضات را تأیید کند. (شمسی پور 1388)

مسترز و جانسون از مدل دو لایه ای علل کـنونی و تاریخی برای تبیـین علّت شناسی بی کفایتی جنسی انسان بهره جستند.

علل کنونی را می توان در دو عامل خلاصه کرد:

1-ترس های مربوط به عملکرد: ترس از عملکرد به نگرانی بیش از حد در خصوص نحوه "عمل کردن"در خلال رابطه جنسی اشاره دارد.

2-انتخاب نقش تماشاچی:نقش تماشاچی به مشاهده گر بودن در تجربه جنـسی به جای شرکـت کننده بودن اشاره دارد.هر دو عامل شامل تمرکز بر عملکرد جنسی اند که مانع پاسخ های جنسی طبیعی می شود.این فرضـیه مطـرح شد که علل کنـونی کژکاری های جنسی یک یا چند پیشایند تاریخی مانند تأثیرات اجتـماعی-فرهـنگی، عامل زیستی ، ضربه های جنسی یا تمایلات هم جنس خواهانه دارد. (شـمسی پور 1388)

عوامل زیر در کژکاری های جنسی مؤثرند:

عوامل زیستی:

علل زیستی کژکاری های جنسی می تواند شامـل بیماری های دسـتگاه رگی، بیماری هایی که بر دستگاه عصبی تأثـیر می گـذارد، مانند دیابـت.اسـکلروز چندگانه و آسیب دیدگی نخاع شوکی سطح پایین تستـسترون یا اسـتروژن، مصرف شدید الکل قبل از آمیزش جنسـی، بی بارگی مزمـن و مصـرف شدید سیگار، داروهای فشار خون بالا وبه خصوص داروهـای ضدافسـردگی SSRI  تأثیراتی بر عملکرد جنسی دارند.از جمله تأثیر ارگاسم، کاهش لیبیدو وکاهش لغزنده سازی.

عوامل روانی –اجتماعی:

برخی کژکاری های جنسی را می تـوان تا تـجاوز جـنسی، بدرفتـاری جنسی دوران کودکی یا برخوردهای تحقیر آمیز دیگر ردیابی کرد.تماس جنسی با یک بزرگسال در دوران کودکیبا نـرخ بالای اخـتلال انگیخـتگی در زنـان و با نرخ دوبرابری انزال زودرس و میل جنسی پایین در مردان رابطه دارد.

بسیاری از کسانی که مـشکلات جنـسی دارند، فاقد دانش و مهـارت اند.زیرا فرصتی برای فرصتی برای آموخـتن درباره تمایلات جنسی شـان نداشته اند.

مشکلات ارتباطی کلّی تر می تواند خود را به موقعیّت جنسی تحمیل کندو از این راه جلوی برانگیختگی و لذّتی را که در غیر این صورت می توانست وجود داشته باشد ، بگیرد.چنانچه می توان انتظار داشت کسانی که از دست شریک جنسی خود عصبانی اند کمتر احتمال دارد تمایل به آمیزش جنسـی داشـته باشند.

به نظر می رسد که خشم در میان مردان برای میل جنسی زیان بخش تر است تا در میان زنان.حتّی در میان زوج هایی که از سایر زمینه های ارتباطی راضی اند، ارتباط کلامی ضعیف می تواندبه کژکاری جنسی کمک کند.به هر تعداداز این دلایل که باشد، خجالت زدگی ،نگـرانی درباره احساسات همسـر یا ترس یکی از عشّاق ممکن است دیگری را از ترجیحاتش آگاه نکند.

تجارب جنسی خاص ممکن است بر انزال زودرس تأثیر بگذارد.مردان مبتلا به انزال زودرس در مقایسه با مردانی که دچار انزال زودرس نیسـتند، دوره های طولانی تر پرهیز از رابطه جنسی اوج گیرنده نیز دارند.همچنین مطـرح شده است که مردان ممکن است در نتیجه رابطه جنسی شتاب زده به علّت نبودن در مکانی خلوت وترس از متوجّه شدن دیگران، گرایش به زود انزال کردن را فرا بگیرند.

چند اخـتلال روان شناخـتی با افزایـش خطر کژکـاری های جنسـی رابطه دارند.اختلال افسـردگی،اختلال وحشـت زدگی که معمولاً از احسـاس های جسمی مانند ضربان تند و عرق کردن تند، اضطراب و افـسردگی عمـوماً با مقاربت دردناک همایند اختلال نعوضی هستند. (شمسی پور 1388)

بعضی مواقع یک اختلال جسمانی علّت مستقیم مشـکل مورد نظر اسـت.ولی اغلب تأثیر روان شناختی این اختلال مانند احسـاس ناخوشی یا علـیل بودن یک متغیّر واسطه بسیار مهم است.

مشکل جنسی مورد نظر ممکن است فقط نبودیک بیماری جسمانی باشد.برای مثال درد کشیدن زن در زمان آمیزش ممکن است ناشی از پرده بکارت بسیار سخت و در مورد مرد ناشی از فشردگی پوست حشفه باشد.به همـین ترتیـب التهاب یاحساسیت مهبلی درنتیجه عفونت ممکن است به بیزاری جنسی و از دست دادن علاقه منجر شود. (نیکخو 1379)

بی اطّلاعی:

نداشتن اطّلاعات تناسب درباره کارکردهای جنسی ممکن است مشکل اصلـی در کژکاری جنسی باشد.

بسیاری از مواقع مشکل مطرح شده نتیجه بی اطّلاعی از واقعیّت های بنیادی درباره نطام پاسخ جنسی یا تصوّر نادرسـت از مـسایل جنسی است.

در زنان فقدان اطّلاعات یا وجود تصوّرات نادرست ممکن است موجـب ترس از روابط جنسی شود. (مانند این تصوّر که آمیزش جنسی الزاماً دردناک است) که این ترس می تواند مشکلات واقعی به وجود آورد. (نیکخو 1379)

شرایط منفی:

مانند نگرانی در خصوص بـارداری یا بیـماری ایدز، نگـرش های منفـی درباره رابطه جنسی یا دلواپسی درباره همسر مزاحم عملـکرد جنـسی مـی شود.امّا همان طور که مسترز و جانسون برای نخستین بار مطرح کردند. شـناخت های شخص درباره عملکرد جنسی اهمّیت ویژه ای دارد.ایـن را در نظر بگـیرید که تغییر پذیری عملکرد جنسی عادی اسـت.یک روز پرتنـش، فضـای پریـشان کننده، نگرانی ارتباطی یا هر تعداد از مسایل دیگـر ممکن اسـت پاسـخ دهی جنسی را کاهش دهد.

مسأله اساسی احتمالاً این است که مردم درباره پاسخ جـسمی کاهش یافـته خود درهنگام وقوع آن،چگونه فکر می کنند.یک نظریه این است که آن هایی که خودشان رابه خاطر کاهش عملـکرد جنـسی سرزنـش می کنند، بیـشتر احتمال دارد دچار مشکلات مکرّر شوند. (شمسی پور 1388)

نگرش ها:

نگرش ها با اطّلاعات و باورهای شخص درباره مسایل جنسی و فعّالیّت جنسی رابطه دارد.شخصی که با نگرش اخلاقی سخت گیر نسـبت به مسایل جنـسی پرورش یافته ، یعنی این عقیده که رابطه جنسی فقط برای تولید مثل است و

نه کسب لذّت.ممکن است نسبت به مسایل جنسی بازداری هایی پیـدا کند ، چنین شخصی ممکن است با همسر خود که نگرش آزادتری دارد نیز تعـارض پیدا کند. اگر یکی از زوج ها بخواهد شیوه های متـفاوت وجدیـدی از پـیش نوازی و آمیزش را تجربه نماید، ممکن است این خواسته از دیدگاه همـسرش که زمینه نگرشی سخت گیرانه دارد،قابل قبول نباشد.مسایل نگرشی ممـکن است  نقش تعیین کننده ای در تداوم  بخشیدن کژکاری های جنسی داشـته باشند.

اضطراب:

اضـطراب یکی از عـوامل اصـلی مرتبـط با کژکاری جنـسی است. بعـضی از مشکلات دست کم تا اندازه ای به وسیله اضطراب ایجاد می شوند و اضطـراب باعث حفظ و تداوم بسیاری از آن ها می شود.در زنان تجربه های ناخوشایندیا آسیب زای جنسی مانند مورد حمله یا بد رفتاری جنسی واقـع شدن، مـمکن است به اضطراب فراگیر جنسی منجر شود که در شکل گیری بیزاری جنـسی نـقش دارد.اضـطراب های جاری ماننـد تـرس از باردار شدن نیز ممکن است موجب مشکلات جنسی شوند.

مشاهده گری:

این پدیده با اضطراب رابطه دارد.و منظور از آن گرایـش شـخص به مشـاهده خودش در طی فعّالیّت جنسی است. افرادی که اضطراب جنسی دارند، ممـکن است بر اثر ترس شکست به ایفای این نقش بپردازند. این پدیده باعث بازداری کشش جنسی وخشنودی و حتّی شکست و ناتوانایی واقعی می شود. (نیکـخو 1379)

 




دوشنبه 93 مرداد 6 :: 1:28 عصر ::نگارنده : موسوی

مقدّمه:

اختلالات جنسی یکی از شخصی ترین حوزه های زندگی مردم است. هریک از ما موجودی جنسی با ترجیح ها و خیال پردازی هایی هستیم.

تعریف رفتار جنسی با زمان ومکان تغییر می یابد.دیدگاه معاصردنیای غرب را در نظر بگیرید که بازداری ابزار جنسی مشکل ساز است.و آن را با این دیدگاه قرن نوزدهم یا اوایل قرن بیستم که زیاده روی است: به طور مشـخّص همگان بر این باور بودند که استثنا بیش از حد  در کودکـی باعث مشکلات جنسی در بزرگسالی شده است.دیدگاه عمومـی دوران ویکـتوریا این بودکه میل جنسی اساساً خطرناک است و باید مهار شود.

در طی زمان،تغییـرات دیگـری بر نگـرش ها و تجـارب مردم درباره تمایلات جنسی تأثیر گذاشته است.برای مثال فناوری،تجارب جنسی را تغییر می دهد، زیرا شمار کسانی که به مطالب جنسـی در اینتـرنت دسترسـی دارند، به طور چشمگیری افزایش می یابد.

با پیر شدن جمعیّت ایالات متّـحده تأکیـد نویافتـه ای بر حق زندگی جنـسی خوب تا زمان مرگ نمایان شـده اسـت. روشن اسـت که هنگـام مطالعه رفتار جنسی باید هنجارهای فرهنگی متغیر را به یاد داشته باشیم.

در دامنه وسیعی از شاخص ها، مردان بیشتر از زنان درگیـری با افکار و رفـتار جنسی را گزارش می کنـند.امّا مردان در مقایسـه با زنان، فراوانـی فکر کردن درباره رابطه جنسی، استمناوتمایل به رابطه جنسی را بیشتر گزارش می کنند.

و همین طور گزارش می کنند که آرزومند شـرکای جنسـی بیشتر هسـتند و شرکای جنسی بیشتری دارند.

تعریف کژکاری و انحراف:

کژکـاری های جنسـی عـبارت از اخـتلال یا آشفتـگی هایی در میل جنسی، برانگیختگی یا اوج لذّت جنسی هستند، کژکاری ها را معمولاً به عنوان گروهی از مشکلات در حوزه مسایل جنسی بهنجاردر نظـر می گـیرند.که متـفاوت از انحراف جنسی یا نا بهنجاری های جنسی اسـت و آن ها را به عـنوان وابـسته های بالینی جداگانه مورد بررسی قرار می دهند.

اختلال های عملکرد جنسی:

عملکرد جنسی تحت تأثیر عوامـل زیست شناختـی ،روان شناخـتی وجامعه شناختی قرار دارد.اختلال یک یا چند مورد از زمیـنه های فـوق سبب اختلال عملکرد جنسی خواهد شد.و دوره های شدید اختلال عملکرد جنسی مـوجب بروز اضطراب مربوط به کارکرد جنسی می گردد و اضـطراب نیز به نوبه خـود، اختلال عملکرد را تشدید کرده و تداوم می بخـشد.اخـتلال عملکرد جنسـی ممکن است از نوع مـادام العمـر و یا اکتسـابی (که پـس از یک دوره عملکرد طبیعی رخ می دهند)ویا از نوع وضـعی (که محـدود به یک شـریک جنـسی خاص یا وضعیت خاص است ویا پیامد عوامل فیـزیولوژیک، روان شـناختی یا عوامل مرکب باشند. 

در DSM-IV-TR تعریف اختلال عملکرد جنسی (کژکاری جنسی) عبارت از اختلال در چرخه پاسخ جنسی یا در هنگام مقاربت جنسی است.

هفت دسته اساسی اختلالات عملکرد جنسی که در طبـقه بندی DSM-IV-TR   ذکر شده است،عبارتند از:

1-اختلالات تمایل جنسی

2-اختلالات انگیختگی جنسی

3-اختلالات ارگاسمی

4-اختلالات درد جنسی

5-اختلالات عملکرد جنسی ناشی از بیماری های عمومی طبعی

6-اختلال عملکرد جنسی ناشی از مواد و...

7-اختلال عملکرد جنسی نامعیّن

تمایلات جنسیمعمولاً در چارچوب رابطه شـخصی صمیمانه دیده می شودکه در بهترین حالت خود، میعادگاهی برای نزدیکی و پیوند فراهم می کند.اغـلب ما چه بخواهیم، چه نخواهیم ،بخشی از خود پـنداره مـان را بر پایه تـمایلات جنسی مان بنا می کنیم.

کژکاری باید مزمن و عودکننده باشد.قضـاوتی بالیـنی که در DSM  اذعـان می شود، مستلزم مقداری ذهنیت است.کژکاری باید رنجوری یا مشکلات بین شخصی قابل توجّه هم ایجاد کند.اگر اعتقاد بر این باشد که مشـکل به طـور کامل ناشی از بیماری پزشـکی (مانند دیابـت پیـشرفته که می تواند باعـث مشکلات نعوظی در مردان شود.) است یا اگر ناشی از اختلال دیگری درمحور I (مثلاً افسردگی اساسی) باشد، تشخیص کژکاری جنسی داده نمی شود.

انواع اختلال های جنسی:

1-اختلال های میل جنسی

2-اختلال های بیزاری جنسی

3-اختلال های انگیختگی جنسی

4-اختلال های ارگاسمی

5-اختلال های درد جنسی 

توصیف بالینی کژکاری های جنسی:

کژکاری های جنسی به چهار مقوله تقسیم بندی می شود:

1-اختلال های میل جنسی

2-اختلال های انگیختگی جنسی

3-اختلال های ارگاسمی

4-اختلال های درد جنسی

 

هرچند نظام تشخیصی کژکاری های جنسی ، بازتابی از مراحل چرخه جنـسی است.شیوع این مشکلات در زندگی واقعی معمولاً تا این حد متمایز نیست.بسیاری از  اشخاص مبـتلا به مشـکلات یک مرحـله از چرخه جنـسی مشکلاتی را در یک مرحله دیگر نیز گزارش خواهند کرد.بخشی از این وضعیت ممکن است فقط ناشی از یک چرخه معیوب باشد.

انواع اختلالات:

1ختلال های میل جنسی:

1-اختلال تمایل جنسی کم فعّال:به ضعیف یا نبود خیال پردازی ها و امیال جنسی اشاره دارد. 

2-اختلال بیزاری جنسی:معرّف اختلال شدیدتری است که در آن شخص فعّالانه از تقریباً هرگونه تماس تناسلی با شخص دیگر اجتناب می کند. 

بیش از نیمی از کـسانی که به دنـبال درمان کژکاری های جنـسی اند، از میل جنسی پایین شکایت دارند. از میان تمام تشخیص های DSM  ،اخـتلال های میل جنسی که معمولاً در محاوره به آن ها تمایل جنسی پایین گفته می شود، بیش از هر اختلال دیگر ، ذهنی( غیر عینی) هسـتند و از هنجارهای فرهـگی تأثیر می پذیرند.معمولاً کسی که شخص را ترغیب به  مراجعه متخصّص بالینی می کند، همـسر اوست.

داده ها اهمیّت عوامل ذهنی وفرهنگی را در تعریف تمایل جنسی پایین تأکید می کند.به نظر می رسد که هنجارهای فرهنگی بر تلقی مردم درباره اینکه هر شخص چقدر "باید" تمایل به رابطه جنسی داشته باشد، تأثیر می گذارد.

اشخاص مبتلا به میل جنسی کم فعّال، معمـولاً ملاک های سـایر کژکاری های جنسی مانند اختلال های ارگاسـمی دارند.با وجـود این، برخی از مردم مـیل جنسی پایین را بدون کژکاری های جنسی دیگر تجربه کننـد. (شمسـی پور 1388)

اختلال های انگیختگی جنسی: 

بسیاری از مردم میل جنسی دارند.امّا در رسیدن به انگیختگی جنسی یا حفظ آن مشکل دارند.

ملاک های DSM-IV-TR  برای اختلال انگیختگی جنسی زنان :

*ناتوانی مداوم برای دستیابی یا حفظ انگیخـتگی جنسـی (لغزنده سـازی و متورم شدن اندام های تناسلی)، طوری که برای اتمام فعـّالیّت جنسـی کافی باشد.

*رنج و ناراحتی یا مشکلات بین شخصی چشمگیر پدید می آورد.

*ناشی از بیماری های پزشکی، اختلال دیـگری در محـور I  (به جز کژکاری جنسی دیگر) یا اثرات فیزیولوژی یک دارو نیست.

اختلال های ارگاسمی  DSM-IV-TR  :

یـک نـوع اختلــال ارگاسـم را در زنـان و دو نـوع را در مـردان توصیـف می کند.اختلال ارگاسمی زنان به نبود مداوم ارگاسم پس ازانگیختگی جنسی اشاره دارد.

DSM-IV-TR  شـامل دو اختـلال ارگاسـمی برای مـردان اسـت:

اخـتلال ارگاسمی مردان که با مشکل مداوم در انزال تعریف می شود، وانـزال زودرس که با انزالی تعریف می شود که خیلی زود اتّفاق می افتد. (شمسی پور 1388)

ملاک های DSM-IV-TR  برای مقاربت دردناک:

*درد تناسلی مکرّر همراه با آمیزش جنسی

*رنج و ناراحتی یا مشکلات بین شخصی چشمگیر پدید می آورد.

*نتیجه واژینیسم یا نبود لغزنده سازی مهبلی ، اختلال دیگری در محـور I  

(به جز کژکاری جنسی دیگر) بیماری پزشکی عمومی یااثـرات فیزیولوژیکی مستقیم یک دارو نیست.

ملاک های DSM-IV-TR  برای واژینیسم:

*انقباض مکرّر ثلث بیرونی مهبل ، طوری که آمیزش جنسی معمولی ممـکن نباشد.

*رنج و ناراحتی یا مشکلات بین شخصی چشمگیر پدید می آورد.

*ناشی از اختلال دیگری در محور I  یااثرات فیزیولوژی مستقیم یک بیماری پزشکی عمومی نیست.

 




یکشنبه 93 مرداد 5 :: 12:11 عصر ::نگارنده : موسوی

رفتارهای آزار دهنده، حسادت و کنترل بیش از حد می تواند یک رابطه را از بین ببرد. در اینجا شما می توانید آنها را یاد گرفته واز رفتارتان حذف کنید.

1. رفتارهای آزار دهنده (غر زدن )

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد ذکر شده است:

- شما به طور مداوم به او برای تغییر برخی عادات خاص و یا بهبود برخی از نقائص رفتاری  تذکر می دهید.
-  شما اورا به انجام دادن کاری خاص وادار می کنید.
- شما در مورد چیزی که حتی ممکن است مهم نباشد او را مجبور می کنید.

2. چسبیدن به همسر (مثل کنه بودن!)

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد را بیان کردیم:

- شما باید بدانید که او تمام وقت کجاست.
- چندین بار در روز با او تماس بگیرید و یا اینکه نیاز دارید که اوچندین بار با شما تماس بگیرد.
- شما نمی خواهید بدون او هیچ جایی بروید.

فقط به خاطر اینکه دریک رابطه ای هستید به این معنا نیست که شما باید خودتان را حبس کنید. سعی کنید از داشتن روح آزاد و مستقل لذت ببرید. داشتن یک فرد از جنس مخالف در زندگی خود ،باید به غنی سازی هم کمک شود وبه هم کمک کنید نه اینکه روی مسائل کوچک تمرکز کنید.

 
3. حسادت

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد بیان شده است:

- شما مخفیانه پیام های تلفن و یا ایمیل اورا بررسی می کنید.
- شما بخواهید که فعالیت هایش را تحت کنترل بگیرید.

- شما به دوستان دختر خود  به عنوان یک رقیب  نگاه می کنید.

در مورد اینکه چرا شما بیش از حد مشکوک هستید و آیا دلیل این که شما قبلا آسیب دیده بوده اید و دچار آسیب های روانی  شده اید؟ یا شاید به این دلیل است که او شما را فریب داده است  و شما هنوز هم به آن سخت اعتماد می کنید؟

اگر سعی کنید اولویت های خود را مجددا ارزیابی کنید، میتوانید از اشتباه دوباره که قابل فهم است جلوگیری کنید. اما سوء ظن و حسادت بیش از حد باعث  می شود که او احساس کند که شما به وی اعتماد ندارید.علاوه بر این، شما باید به یاد داشته باشید که حتی اگر مرد دیگری که در گذشته به شما آسیب زده را با آن مردی که در حال حاضر هستید مقایسه نکنید.


4. وابستگی بیش از حد

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد عنوان شده است:

- شما برای چیزهایی که نمی توانید انجام دادنش را حتی تصور کنید به او وابسته هستید مانند رانندگی

- شما نمی توانید بدون موافقت او تصمیم بگیرید.
- شما نمی دانید که چطور بدون کمک او و یا اینکه او در کنارتان نباشد کاری را انجام دهید.

وابستگی های زیاد یک خانم به آقا مخصوصا از لحاظ فنی باعث می شود که به یک مرد برای انجام کارها نیازمند باشد.

5. داشتن درخواستهای متعدد (توقع زیادی داشتن)

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد عنوان شده است:

- شما احساس می کنید حق اولویت  در همه زمان ها با او است .
- شما انتظار دارید که او برای شما خرید کند(و پس از آن به دوستان خود  آنچه که او برای شما خریده است را نشان دهید).
- شما انتظار دارید که همه چیز را رها کند و با شما باشد.
بودن در یک رابطه نباید به معنای صرف تمام اوقات و در کنار یکدیگر بودن باشد بلکه باید یک رابطه سالم ومتعادل که نیازمند احترام متقابل است را در کنار شریک خود داشته باشید. بسیاری از دختران علاقمندند که پسران برای آنها خرید کنند وبرایشان هدیه بخرند تا آنها بتوانند در جلوی دوستانشان به نمایش بگذارند واین فکر بسیار احمقانه است که محبت را در خرید کردن بدانند.


6. عنوان کردن مسائل شرم آور او  در ملاء عام

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد آورده شده است:

- جوک های خصوصی که فقط شما دو نفر قرار است بدانید را در جمع های دوستانه بیان کنید.
-از اینکه او را اذیت کنید وباعث عصبانیتش شوید لذت می برید.
- شما به عمد او را با نام مستعاردر ملاء عام صدا می زنید.


7. رئیس بازی (احساس رئیس بودن)

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد ذکر شده است:

- او را مجبور به پاسخ دادن به دستورات خود می کنید مانند حمل چمدان ها .
- شما برای اشتباهات ساده فریاد زده و او را سرزنش می کنید.

- شما به تنهایی تصمیم می گیرید واز او انتظار دارید که از شما پیروی کند.


فرصتی برای تصمیم گیری های خود داشته باشید وبه یک مصالحه با او در مورد اینکه چه باید بکنید، نحوه انجام کارها یا اینکه به کجا بروید و ...برسید.


8. انتظارداشتن خواندن ذهن

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد بیان شده است:


- شما فرض می کنید که او می تواند پیش بینی کند و چگونه نسبت به چیزی واکنش نشان خواهد داد
ما به اشتباه فرض  میکنیم که اگر شرکای ما ،ما را دوست داشته باشند واکنش نشان می دهند وبا رفتارشان به ما واکنش نشان می دهند و راه دیگری برای گفتن دوستت دارم از طریق  خواندن ذهن نیست و مهم نیست که چه مدت با هم بوده اید .شاید شما همسرتان را دوست داشته باشید اما بهتر است که چه از لحاظ گفتاری وچه از لحاظ عملی به او نشان دهید وبگویید که دوستش دارید گاهی لازم است که بعضی چیزها را به زبان آورد ونشان داد.


9. گفتگوهای تحریک کننده با دوستان دیگر برای تحریک حس حسادت همسر

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد را بیان می کنیم:

- شما می خواهید او را آزمایش کنید.
- شما فکر می کنید که حسادت ،ناز و نشانه ای از عشق است.
آشکار است که شما احساس می کنید که او شما را نادیده گرفته و شما به یک مقدارتوجه نیاز دارید. اگر او همچنان بخواهد که احساساتش را بروز دهد بعد از مدتی برای شما یکنواخت شده وشما می خواهید که او را از زندگی خود بیرون کنید.


10. نگرانی هایی که به نظر شما می رسد

در اینجا فهرستی از فرم های معمول این عادت های بد که می توان انجام داد بیان شده است:

- همیشه دیرسر قرار می رسید برای اینکه می خواهید تغییراتی را در زمینه لباس هایتان داشته باشید ودر آخر هم آماده نمی شوید.
- شما در تمام مدت از او سوال می کنید که چطور به نظر می رسید ؟آیا خوبید؟آیا چاق هستید؟...

- شما بیش از حد برای لباس و کفشتان زمانی که با هم بیرون می روید اعتراض می کنید.

مطمئنا، شما می خواهید که خوب به نظر برسید اما  نباید همه وقتتان را به رسیدگی در مورد ظاهرتان اختصاص دهید مخصوصا زمانی که با همسر یا نامزدتان بیرون می روید. حقیقت این است که اکثر زنان  می خواهند زنان دیگررا نسبت به مردان تحت تاثیر قرار دهند.شاید شما این همه تلاش کنید که خود را بیارایید اما ممکن است که همسر شما،شما را با یک لباس ساده دوست داشته باشد.مد و زیبایی خوب وسرگرم کننده است اما همه چیز نیست و نباید به رفتارهای وسواس گونه تبدیل شود.




دوشنبه 93 تیر 30 :: 10:43 صبح ::نگارنده : موسوی

اختلال شخصیت خود شیفته با توجه به تجربیات و نیز اجرای آزمون اختلال شخصیت ، علاوه بر اختلال فوق اختلال شخصیت مرزی ، پارانویید و نمایشی نیز  در ایران شایع است.

 این اختلال دشواریهای زیادی را در روابط بین فردی خصوصا زناشوئی ایجاد میکند چون فرد خودشیفته همیشه حق به جانب است و دنیا باید بر محور او بچرخد و ابر و باد و مه و خورشید به خاطر او در فعالیت باشند تا این شازده دهل خان میرزا !! در اسایش زندگی کند .؟! او همیشه از خود تعریف میکند حتی از چیزهایی که دارد و نیز از اقوام نزدیک خود.او متکبر است و انگار از دماغ فیل افتاده است . خود را بسیار زیبا با هوش  و دوست داشتنی میداند .با این ویژگیها به خود حق میدهد که با دیگران مثل یک ابزار برخورد کند چون فکر میکند که از همه بالاتر است ؟!.در عشق هم اینگونه است . در اوائل آشنائی گرم و دوست داشتنی ظاهر می شود ولی بعد از ازدواج به تدریج سرد و بی اعتنا میشود .او کنترل کننده و از خود راضی است .همواره پر توقع و عقل در مشت است و چون باورهای خود را درست و بدون نقص میداند از طرف رابطه خود انتظار اطاعت بی چون و چرا دارد .
  
 این اختلال در مردان بیشتر از زنان شایع است و معمولا با سایر اختلالات شخصیت خصوصا اختلال شخصیت هیستریانیک یا نمایشی همراه است .
   
 انسان خودشیفته قادر به دوست داشتن دیگران نیست و دوست داشتن برای او نامفهوم است (مشاهده میکنید که دائم دیگران را مورد تمسخر قرار میدهد و با زیر دستان خود رابطه تحقیر آمیز دارد) .البته در اوائل ارتباط برای فریب دادن دیگران و صید انها از این مفهوم (دوست داشتن )استفاده میکند ولی همه اش فیلم و نقش بازی کردن است .باید توجه داشته باشید که افراد خود شیفته خوش سر و زبان هستند و در برخورد اول شما را جذب خود میکنند و در ضمن ظاهرا از اعتماد به نفس بالا و شاید کاذبی برخوردار باشند و حتی برای موفق جلوه دادن خود دروغ می گویند و بسیار بلوف میزنند .
از نظر اشترنبرگ عشق دارای سه جز یا سه مولفه است که عبارتند از: 1-تعهد یا وفاداری  ، 2-صمیمیت و نزدیکی 3-کشش جسمانی یا هوس . افراد خودشیفته دو مولفه اول را ندارند وخود این کافی است که زندگی زناشوئی را با مخاطرات جدی روبرو کنند .
   در تئوری طرحواره درمانی که توسط جفری یانگ ارائه شده است افراد خودشیفته که دارای طرحواره استحقاق هستند،به سه گروه تقسیم شدند که به شرح زیر است:
 
1-افرادی که در اثر تربیت ناز پرورانه بزرگ شده اند که به انها استحقاق ناب میگویند.این افراد هر چه در کودکی خواسته اند برایشان فراهم بوده است و والدین انها را لوس و نونور بار اوردند که درصد این افراد در جامعه ما کم نیست(همان شازده دهل خان میرزاها و قبله عالمها!!).
 
2-افرادی که با زجر و محرومیت بزرگ شده اند که به انها استحقاق شکننده می گویند.این افراد یا از خانواده های طلاق هستند و یا شاهد تحقیرهای والدین و بزرگترها بوده اند و یا والدین آنها رابطه گرمی با کودکان و خودشان نداشته اند، یعنی رابطه زن و شوهر با هم نیز تعریفی نداشته که بماند دائم مثل س? و گ. به هم میپریدند(ببخشید و از رک بودنم نرنجید ،گاهی تا پرده یا عفت کلام دریده نشه ،حق مطلب ادا نمیشه).این افراد برای جبران افراطی احساس حقارت در خود، دست به رفتارهای خود شیفتگی میزنند.
 
3-افراد خودشیفته وابسته ،که به دیگران آویزان شده و خود را مستحق این میبینند که افراد دیگر باید نیازهای انها را برآورده کنند.این حالت ترکیبی از طرحواره استحقاق از نوع خالص یا پیور و وابستگی است.
 

  ملاکهای تشخیصی برای تشخیص افراد خود شیفته:
 

  اگر از بین علائم زیر چهار یا پنج علامت در شما یا همسرتان وجود داشته باشد می توان به احتمال زیاد تشخیص اختلال شخصیت خود شیفته را اعمال کرد:

1-خودبزرگ بینی و مبالغه در مورد توانائیهای خود(احساس مهم بودن افراطی).
2-اشتغال ذهنی زیاد و خیال بافی افراطی در مورد پیشرفت و موفقیتهای نامحدود.
3-این باور که فرد بی نظیر و استثنایی است ولی توسط دیگران درک نمی شود.
4-نیاز شدید به تمجید و ستایش شدن توسط دیگران.
5-احساس حق به جانب بودن در اکثر مواقع بدون شواهد کافی.
6-استثمار دیگران .
7 -ناتوانی در  همدلی کردن با دیگران(قادر به درک احساسات و رابطه همدلانه با دیگران نیست).
8-حسادت نسبت به دیگران و یا اینکه دیگران به من حسادت میکنند(مکانیزم فرافکنی).
 
9-متکبر و خودبین بودن (منم منم زدن).



دوشنبه 93 تیر 30 :: 10:27 صبح ::نگارنده : موسوی

در روان‌شناسی خودشیفتگی یا نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشت‌های درونی است. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانی‌شده? نارسیس (نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شده‌است. نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهره‌ای بود که از عشق اخو دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانه‌است. نارسیس وقتی به عشق خود (چهره انعکاس یافته خود) نمی‌رسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه می‌نشیند تا تبدیل به گل می‌شود. در روانپزشکی نیز نارسیسیسم افراطی براساس خصیصه‌های روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی می‌شود و آن را نوعی اختلال روانی می‌دانند. فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصه‌های خودشیفتگی با بشر به دنیا می‌آیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد.[1] آندرو موریسون نیز ادعا کرد، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد و یا به وجود می‌آید که آنها را قادر می‌سازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند.[2] واژه? نارسیسیسم را در روانشناسی فردی (در زبان انگلیسی) گاه به جای اصطلاحاتی مانند تحقیرکننده، پوچی، خودپرستی و یا خودپسندی استفاده می‌کنند و گاهی نیز در جامعه شناسی آنرا به جای نخبه گرایی و یا بی تفاوتی نسبت به سرنوشت دیگران می‌نامند.

ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت خودشیفته

خودبزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت، و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید، که علامت اش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است:

  1. احساس خودبزرگ بینانه ای به صورت مهم پنداشتن خود (self-importance) داشته باشد (مثلاً در موفقیت ها و استعدادهای خود اغراق کند یا بدون آنکه به موفقیت شایسته ای دست یافته باشد، انتظار داشته باشد او را آدم بزرگ و مهمی بدانند).
  2. مشغولیت ذهنیش خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد.
  3. معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد (یا موسسات) استثنایی یا رده بالا می توانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد.
  4. احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود.
  5. احساس محق بودن (entitlement) بکند، یعنی به شکل نا معقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خودبه خودتسلیم خواسته هایش شوند.
  6. در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند.
  7. فاقد حس همدلی (empathy) باشد، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد.
  8. اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت می کنند.
  9. رفتار و نگرشهایش پرافاده (arrogant) و تکبر آمیز باشد.[6]

بها دادن به خودشیفتگی

شیک‌پوشی

مکتب شیک پوشی (Dandyism) یا فوکولی، دیدگاهی برگرفته از ظواهر مردانگی است که طبق آن مردانی که در یک رده مهم به همراه شاخصه‌های شیک پوشی و ظواهر فیزیکی خاص هستند، در این مکتب و یا مُد قرار می‌گیرند. بعضی از شیک پوشان، بخصوص در انگلیس در اوایل قرن 18 و 19 سعی در متأثر کردن ارزش‌های اشرافیت (آریستوکراسی) داشتند، ولو اینکه بسیاری از همین روش‌ها نیز از خود اشرافیت برگرفته شده بود. به بیانی کلی‌تر شیک پوشی را می‌توان نوعی غرور و یا خودشیفتگی در نظر گرفت.

نیو رمانتیک

انحطاط اخلاقی و خودشیفتگی هم موجب تولد جنبش رومانتیک نو در دهه 1980 در باشگاه‌های شبانه لندن شدند.[7] این جنبش تنها درباره شیوه پوشیدن لباس که وانمود می‌شد از جنبش‌های هنری مانند سورئالیسم, آنارشیسم و فلیم بویانت برگرفته شده بود، تأکید می‌کرد. لباس‌های فرم این گروه‌ها، ترکیبی از مد لباسهای قدیمی پانک با شیوه‌های درهم و برهم جدید ابداعی در لباس‌پوشی بود.[8]

مترو سکشوال

در سال 1994 یک روزنامه‌نگار مستقل انگلیسی به نام «مارک سیمسون» خالق واژه? مترو سکشوال (metrosexual) شد. او این واژه را به این ترتیب تعریف می‌کند:

خوب، مترو سکشوال‌ها مانند مردان همجنس‌گرا لباس می‌پوشند و رفتار می‌کنند. ولی دارای تمایلات همجنس‌خواهی درونی نیستند. یک مترو سکشوال نمونه، به وضوح مرد جوانی است که پول زیادی برای خرج کردن دارد و در یک کلان شهر زندگی می‌کند زیرا در چنین شهرهایی مغازه‌های لوکس، سلمانی‌های سطح بالا، باشگاه‌ها و... یافت می‌شوند.[9]

منش نراندامه‌ای

منش نَراَندامه‌ای[10] گونه‌ای از خودشیفتگی و الگویی شخصیتی است که وجه مشخص آن رفتار خودستایانه و خوددوستدارانه، لاف‌زنی، اعتماد به نفس افراطی، تکبر، رفتار جنسی ـ اجباری[11] و در برخی موارد خودنمایشگری[12] یا پرخاشگری است.[13]

نمونه هایی از خودشیفتگی رهبران سیاسی

هیتلر و استالین نمونه هایی از انسان های خود شیفته بودند که با همین ویژگی به سوی رهبری جهان پیش می رفتند.

پانویس

  1. Freud, Sigmund, On Narcissism: An Introduction, 1914
  2. Morrison, Andrew. Shame: The Underside of Narcissism, The Analytic Press, 1997. ISBN 0-88163-280-5
  3. Lasch, C, [1] The Culture of Narcissism.1979
  4. Bernard Stiegler, Aimer, s’aimer, nous aimer: Du 11 septembre au 21 avril (Paris: Galilée, 2003
  5. Banja, John, (as observed by Eric Rangus) John Banja: Interview with the clinical ethicist
  6. هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، ترجمه فرزین رضاعی، تهران ارجمند، جلد دوم، صفحه428. ISBN:9789644961762
  7. 1980s Fashion History, New Romantics. Accessed June 19, 2006
  8. Scotland on Sunday, 14 March 2004, Who says romance is dead? Accessed June 19, 2006
  9. Simpson, Mark Meet the Metrosexual. Accessed June 19, 2006.
  10. phallic character
  11. sexual-compulsive behaviour
  12. exhibitionism
  13. واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی 8 = حروف (ظ – ع – غ – ف - ق).



Susa Web Tools