در زمانهای گذشته، بسیاری از نوجوانان و جوانان معمولا اوقاتی از شبانهروز خود را در مزارع، کارگاه یا کارخانه مشغول به کار بودند و از طریق کارفرمایان و همکاران خود اطلاعاتی به دست میآوردند و پاسخ برخی پرسشهای خصوصی خود را مییافتند. امروزه به دلیل تغییر شرایط زندگی و نیز به دلیل کمبود وقت و مشغله کاری والدین، بیشتر پدرومادرها نمیتوانند به پرسشهای نوجوانان خود پاسخ دهند.
دکتر محسن فراهانی فرمهینی، روانشناس تربیتی کودکان درباره آداب تربیت جنسی کودکان در این باره توضیح می دهد :
آقای دکتر! به نظر شما اصلا چرا باید درباره موضوعاتی این قدر سخت و حساس با بچهها حرف زد؟ چرا اجازه ندهیم وقتی خودشان بزرگ شدند و ازدواج کردند، با این مسایل مواجه شوند؟
شاید اگر بلافاصله بعد از وارد شدن بچهها، از دنیای کودکی به دنیایی که مسایل جنسی در آن معنی دارد، یعنی دوران بلوغ و بعد از آن، فرد ازدواج میکرد و امکان این را پیدا میکرد که غرایزش را به نحو صحیح و مشروع برآورده کند، میتوانستیم صبر کنیم و آموزش را از همان زمان شروع کنیم اما در شرایط فعلی، بین بلوغ و ازدواج فرد فاصله طولانی، گاه حتی تا 20 سال، وجود دارد. در این فاصله هم این فرد در برابر انواع و اقسام تحریککنندهها قرار دارد. تلویزیون، ماهواره و اینترنت، از ویژگیهای عصری است که در آن زندگی میکنیم و به نظر میرسد باید آگاهی و تربیت جنسی را از طریق صحیح به فرزندان منتقل کنیم. تهاجم فرهنگی را هم باید در نظر گرفت. بعضی رسانهها با نشانه گرفتن یکی از دل مشغولیهای نوجوانان وارد میشوند و اطلاعات زیادی در اختیار آنها قرار میدهند که ممکن است باعث انحراف جنسی آنها شود. به همین علت هدایت جنسی، طبق آموزههای اسلام، موضوع مهمی است. اگر راهنماییهای لازم از سوی پدر و مادر انجام نشود، ممکن است فرزند ما در دام کسانی بیفتد که اطلاعات غلط و بیحد و حصر در اختیارش قرار میدهند و دچار انحراف جنسی شود.
پس شما معتقدید که باید آموزش مسایل جنسی را از کودکی شروع کرد. خب، چه سنی برای شروع مناسبتر است؟
آموزش در تمام مراحل سنی باید صورت بگیرد. به سن خاصی نمیشود اشاره کرد. از دوران پیش از دبستان، دبستان، دوران بلوغ، جوانی، میانسالی و حتی سالمندی این آموزشها لازم است. البته شکل آن در هر دوره متفاوت است.
یعنی با کودک پیشدبستانی هم میشود درباره مسایل جنسی صحبت کرد؟
بله، ولی با در نظر گرفتن درک و فهم کودک در این سن و همین طور ویژگیهای روحیاش. باید توجه داشته باشیم که در این سن آنها نیاز دارند چه مسایلی بیاموزند. به طور کلی شکلگیری هویت جنسی و اینکه فرد دختر و پسر بودن خودش را قبول کند، در این سن اتفاق میافتد. دوم اینکه در این سن باید حواسمان باشد که از بیداری زودرس جنسی کودک پیشگیری کنیم.
در سنین دیگر، چهطور؟
سه تا چهار سالگی به بعد، سن سوال کردن است و یک طیف سوالات بچهها همین سوالات جنسی است. البته این سوالات جنسی ناشی از کنجاوی، جلب توجه و وقت گذراندن است. در این سن بچهها اصرار دارند بدنشان را محرمانه نگه دارند و از لخت بودن احساس شرم میکنند. لازم است پدر و مادر این حالت را تقویت کنند که فرزندشان در سنین بالاتر به «بیپروایی جنسی» کشیده نشود. سن 5 تا 6 سالگی سنی است که هورمونهای جنسی خیلی کم ترشح میشوند. در این سن به سوالات بچهها باید کوتاه اما صحیح، پاسخ داده شود. در سن 7 سالگی، پسرها نسبت به دخترها ابراز علاقه میکنند اما این علاقه صرفا جنبه دوستی دارد نه جنسی و نباید نگران باشید؛ اگر چه بازهم ارتباطشان باید کنترلشده باشد.
در زمان بلوغ باید راجع به مسایل جنسی و بهداشت بلوغ بیپردهتر صحبت کرد. درست است؟ در این سن آموزش باید چه طور باشد؟
این، سوال خیلی از خانواده هاست. آنها احساس میکنند وقتی فرزندشان بالغ میشود، خودشان بیشتر دستپاچه میشوند. نمیدانند چهطور درباره این مسایل باید سرصحبت را باز کنند.
آموزش زود رس و شتاب زده مسایل جنسی به کودکان میتواند به اندازه آموزشهای با تاخیر و پنهانسازی، آسیبزا باشد. آموزشهای جنسی باید به تدریج، زمانبندی شده، متعادل و متناسب با ویژگیهای سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود.ارایه تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیما اطلاعات جنسی را در اختیار بچهها قرار میدهیم، بهویژه مسایلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقتها این آموزشها شکل غیرمستقیم دارد که ممکن است مناسبتر هم باشد.
گاهی اوقات بچهها سوالهایی میپرسند که ما غافلگیر میشویم. نمیدانیم چهطور باید جواب بدهیم. گاهی این سوالات را نشنیده میگیریم. شما این را قبول دارید؟ اگر نه، بفرمایید که به عنوان یک پدر یا مادر، به این سوالات چهطور باید پاسخ بدهیم؟
در پاسخ به سوالات جنسی کودکان قبل از بلوغ باید یک سری مسایل مورد توجه قرار بگیرد: اول اینکه وقتی با این سوال مواجه شدیم، باید به خودمان مسلط باشیم و از نگرانی و شرم دچار لکنت نشویم.
دوم اینکه باید شنونده خوبی باشیم و اجازه بدهیم کودک سوالاش را کامل بپرسد. موقع جواب دادن هم نباید جوابهای ما با شوخی و مسخرگی همراه باشد و نباید دروغ گفته شود.
مثلا بعضی پدر و مادرها به فرزندشان میگویند ما تو را خریدیم! این اطلاعات غلط باعث میشود بچهها وقتی کمی بزرگتر شدند، به پدر و مادرشان بیاعتماد شوند.
پس پاسخها باید درست باشد و بر مبنای خرافهها نباشد. آموزش باید تدریجی باشد. لازم نیست همه اطلاعات را یک جا در اختیار کودک قرار دهند و باید از شرح و بسط بیمورد پرهیز کنند. همانطور که اشاره شد آموزش باید متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابل فهم باشد. در سنین دبستان و پیش از دبستان پاسخها اگر غیرمستقیم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سوالی را اشتباه پاسخ دادیم، باید به اشتباهمان اقرار کنیم و اطلاعات درست را در اختیار آنها قرار دهیم.
خیلی از والدین هستند که نه این اطلاعات را دارند و نه از این شیوهها خبر دارند. از کجا باید چیزهایی شبیه به اینها را یاد بگیرند؟
مساله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها در اینباره نیست. دریک تحقیق که چند سال قبل انجام دادیم، از پدر و مادرها پرسیدیم که چرا شما آموزشهای جنسی به فرزندتان نمیدهید، پاسخها متفاوت بود. عدهای میگفتند حیا مانع میشود.
گروه دیگری میگفتند ما میخواهیم این اطلاعات را بدهیم اما خودمان هم نمیدانیم چهطور این کار را انجام بدهیم.
گروه دیگر هم از پیامدهای منفی این اطلاعات هراس داشتند. پس موانع این عدم آموزش، فراوان است. اما اگر مساله کمبود آموزش باشد، این اطلاعات باید از طریق رسانههای جمعی، انجمن اولیا و مربیان، کارگاههای آموزشی که در دیگر کشورها تحت عنوان آموزشهای شهروندی سازمانهای غیردولتی این کار را انجام میدهند اما باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نشود.
والدینی هم هستند که این اطلاعات را ندارند و میگویند ما که از این شیوهها بلد نیستیم؛ بچه خودش بزرگ میشود و کمکم چشم و گوشاش باز میشود! این چه اشکالی دارد؟
اگر آموزشهای لازم در سن مناسب به فرزندان داده نشود، ممکن است آنها در سن بالا از منابع دیگر این اطلاعات را به شکل نادرست و بیحد و حصر به دست بیاورند.
در یک تحقیق که انجام دادهایم از نوجوانان اول دبیرستان پرسیدیم اطلاعات جنسی را از کجا به دست میآورید. در پاسخ 44 درصد دوستان، 20 درصد کتاب، 13 درصد والدین، 11 درصد معلمها و 9 درصد رسانههای مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کردند.
خب، این چه اشکالی دارد؟
این آمارها نشان میدهد والدین، مدارس و معلمها نتوانستهاند نقش خود را به خوبی انجام دهند. فراموش نکنید که کسب اطلاع از دوستان، به ویژه اگر این دوستان اختلاف سنی داشته باشند، خیلی خطرناک و نامناسب است.
ممکن است با تجربه کردن علایم بلوغ که اطلاعی از آن ندارند، دچار سردرگمی و افسردگی شوند، حتی در موارد کمی این حالت به خودکشی منجر شده است.
نتیجه یک تحقیق هم نشان داده 36 درصد دختران و 11 درصد پسران از وقوع بلوغشان شوکه شده و به شدت دچار سردرگمی میشوند.
بعضی خانوادهها تصور میکنند آموزش مسایل جنسی به فرزندان باعث میشود آنها به اصطلاح، چشم و گوششان باز شود یا اینکه اگر پدر و مادر درباره این مسایل با فرزندانشان حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته میشود. نظر شما چیست؟
من هم موافقام که موضوع، موضوع بسیار حساس و ظریفی است اما معتقدم اگر در ارایه آموزشهای جنسی به فرزندان عفت کلام را رعایت کرده و حرمتها را حفظ کنیم و اطلاعات را به شکل غیرمستقیم ارایه دهیم، این مشکل پیش نمیآید.
در بحث آموزشهای جنسی رعایت عفت و حیا خیلی مهم است. میزانی از شرم و حیا لازم است اما نباید مانع از این شود که ما اطلاع جنسی به فرزندانمان ندهیم. باید توجه داشت در طرح مسایل جنسی از به کارگیری کلمات سبک و زشت پرهیز کنیم. زیادهگویی نکنیم و به حواشی نپردازیم. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که فرزندان ما بیشتر از اعمال ما میآموزند تا از گفتار.
منظورتان چیست؟
ببینید؛ مراقبت والدین در رابطه باتربیت جنسی دو بعد دارد، یکی در رابطه با خودشان و دیگری در رابطه با فرزندان، مراقبتهای والدین در مورد اعمال خودشان این است که در مناسبات جنسیشان نهایت دقت را داشته باشند و دور از چشم فرزندان باشد.
در متون دینی ما آمده که از شش سالگی اتاق خواب کودک را جدا کنند. همچنین بچهها را عادت دهند که وقتی وارد اتاق آنها میشوند، در بزنند. مراقب شوخیهایشان باشند. شوخیها ممکن است خیلی از اطلاعات را به شکل غیرمستقیم به فرزندان بدهد.
اما مراقبتهای والدین در رفتار با فرزندان، شامل موارد زیادی میشود. از جمله شستشو و تطهیر در سنین پیش از دبستان که باید مراقب باشند تحریک صورت نگیرد.
در آموزههای دینی ما آمده که وظیفه استحمام پسر بعد از سه سالگی به عهده پدر است. پوشش و لباس مناسب هم برای بچهها مهم است. لباسهای تحریک کننده، چسبان و تنگ برای بچهها مناسب نیست. در بازیها محدوده سنی رعایت شود و بچهها با افراد غیرهمجنسی که با آنها تفاوت سنی مشهود دارند، بازی نکنند والدین باید در روابط و معاشرتها، نوازشها و در ایجاد عادات صحیح در بچهها دقت داشته باشند. اینها ریزهکاریهایی است که والدین باید در رفتار خود با بچهها به آن دقت کنند چون آموزش در بطن همین رفتارها اتفاق میافتد.
اینطور که میگویید وظایف پدر و مادرها در این حوزه، خیلی زیاد میشود.
البته سخت است ولی به هر حال وظیفه است. بعضی پدر و مادرها در تغذیه و سلامت فرزندشان خیلی دقت میکنند اما تصور میکنند آموزشهای جنسی وظیفه آنها نیست. توجیه آنها هم این است که موضوع سخت و حساسی است اما از والدین که بگذریم، تربیت جنسی در درجه بعد وظیفه مدرسه، نظام آموزشی و جامعه هم هست.