چرا با من خداحافظ - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 544202




گالری تصاویر سوسا وب تولز



یکشنبه 93 آبان 11 :: 12:51 عصر ::نگارنده : موسوی

 چرا  د یگر نمی خوا نی ؟  ... چرا  دیگر نمی آیی؟

چرا دیگر نگاهم را نمی فهمی؟  ... از اکنونم رها گشتی

من این را خوب می دانم، تو بعد از این هم نمی آیی

دگر جانم توانی را نمی بیند به دستانم

غم اندوه هجرانت...

تمامی تمامم را به لغزش روی کاغذها بدل کرده...  من از هرگز، دیگر چیزی نمی فهمم

من از بودن ، من از خواندن ، دیگر چیزی ...       نمی دانم ... نمی دانم

برو  ای آفت شبهای تاریکم ، غروب آرزوهایم

       نگو با من خدا حافظ

نگفته خوب می دانم ،  دگر هرگز نمی آیی ،  مرا دیگر نمی خواهی...

بخواب ای کودک ذهنم ، بخواب با  خا طرات خوب شیرینم...

که شب از نیمه بگذشته

که امشب مثل هر شب باز چشمان تنهایم

بسان آسمان سرد پاییزی ،  باز نمناک است

و تو این خوب دانستی ...  که غروب آرزوهایم ... به دستان تو وابسته...

ولی هرگز نفهمیدم  ...

چرا رفتی ؟ ...

چرا دیگر نگاهم را نفهمیدی؟ ؟ ؟. .





Susa Web Tools