ویکتورفرانکل روان شناس معنا گرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه را پیشنهاد می کند:
1- اگر انسان چیزی خلق کند،زندگی اش می تواند با معنا باشد، (در اینجا انسان از خود سئوال می کند : من برای چه زنده هستم؟)
2- انسان معنا را در شیوه تجربه کردن زندگی ، یا کسی را دوست داشتن،می بیند.(در اینجا انسان از خود می پرسد:من برای چه کسی زنده هستم؟ )
3- انسان معنا را در بحبوحه? مشکلات سنگین در می یابد.طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب میکنیم.
در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرومی شویم.مثلاً(یک بیماری غیر قابل علاج،مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده،...)در این جاست که زندگی را معنا میکنیم.(در اینجا انسان از خود می پرسد: چرا نگرش مثبت در برابرسرنوشت غیر قابل تغییر و اجتناب ناپذیر نداشته باشم؟) ویکتور فرانکل معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبه رومی شویم که به هیچ روی نمی توانیم آن را تغییر دهیم از ما انتظار می رود که خود را تغییر دهیم،رشد کنیم ،بالغ شویم واز خود فراتر رویم...
گوردون آلپورت در مقدمه ی کتاب « انسان در جستجوی معنی » فرانکل می نویسد :
اگر زندگی کردن رنج بردن است ، پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت . اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد ، رنج و مرگ نیز معنا خواهد یافت .
اما هیچ کس نمی تواند این معنا را برای دیگری بیابد . هرکس باید معنای زندگی خود را ، خود جستجو کند و مسئولیت آن را پذیرا باشد . اگر موفق شود ، با وجود همه تحقیرها به زندگی ادامه می دهد .
__________________________________
انسان در جستجوی معنی
دکتر ویکتور فرانکل
ترجمه : دکتر نهضت صالحیان - مهین میهنی
صفحه : 8 و 9