یکی از مسائل بسیار مهمی که افکار زوج های جوان و پدر و مادرها را به خود مشغول می کند، ادب آموزی و تربیت فرزندان است. البته این موضوع اختصاص به ایران ندارد بلکه همه جوامعی که فرهنگ غنی و سابقه تمدن دارند به تربیت نسل آینده و ادب کودکان اهمیت ویژه ای می دهند. در این بین به دلیل تاکیدفراوانی که در احادیث امامان شیعه به تربیت و تادیب فرزندان شده و همچنین پیوندهای عاطفی محکمی که در ایران بین اعضای خانواده وجود دارد، ما ایرانیان اهمیت خاص و ویژه ای برای این موضوع قائلیم و پدر و مادرها حتی وقتی فرزندانشان بزرگ شده و ازدواج می کنند و صاحب خانواده می شوند، باز هم در مورد نحوه اعمال و رفتار فرزندان و نوه ها و حتی آسایش و رفاه آنها فداکاری کرده و خود را مسئول می دانند.
پدر و مادرها به خاطر حساسیت ویژه ای که درباره فرزندان دلبنندشان دارند گاهی با نصیحت، دعوا، قهر و تنبیه و گاهی با تشویق و ترغیب و یا مداخله های به جا و نابه جا و اظهار نظرها تلاش می کنند راه درست زندگی و رفتار مناسب را به فرزندانشان بیاموزند و خوشبختی و آسایش آنها را تضمین کنند.
از طرف دیگر والدین خود را تا حدی سبب وجودی فرزند دانسته و او را از خون و ریشه ی خود می دانند و به همین دلیل فرزندان را امتداد و دنباله و بخشی از وجود خودشان می دانند و این امر باعث می شود سبک موفقیت ها و رسیدن به مراتب بالای علمی و اجتماعی و مادی از طرف فرزندان عامل غرور و مباهات والدین و نشانه موفقیت آنها در تربیت فرزندان بشود و بالعکس ، شکست ها و ناکامی های فرزند باعث سرشکستگی پدر و مادر خواهد بود.
امام سجاد(ع) می فرمایند: «با فرزندت آن چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. چنان بار بیاور که بتواند در شؤون مختلف، دنیای خود را با عزّت و آبرومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو باشد.»
همه انسان ها آرزو دارند فرزندانی مودب، موفق، سالم و آراسته به اصول اخلاقی و انسانی و مورد احترام جامعه داشته باشند. قاعدتاً هر پدر و مادری با اعمال شیوه های تربیتی مخصوص به خود تلاش می کند به فرزندانش بیاموزد که دروغ نگویند، خیانت نکنند، تنبل و تن پرور، بداخلاق و زودرنج و خسیس و طماع، ولخرج و بی مبالات، بی لیاقت و ضعیف النفس و بی اراده نباشند و هرگز دنبال دوستان ناباب و ولگردی و هرزگی نروند.
با همه این تلاش ها و حساسیت ها، و امیدها و آرزوهای والدین برای تادیب و تربیت و آینده درخشان فرزندان، چطور می شود که بسیاری از آنها دارای رفتارهای زشت و ناپسند شده و در صحنه زندگی شکست خورده و ناکام می شوند. برای بررسی این موضوع لازم است به چند نکته توجه کنیم:
هر پدر و مادری مثل همه ی انسان های دیگر، مجموعه ای از صفات و خصوصیات خوب و پسندیده و صفات و خصوصیات بد و ناپسند است. همان مردی که به نظر ما دارای چند صفت زشت اخلاقی است ، در خانه خودش پدر چند فرزند است و همین طورخانمی که در نظر اطرافیانش دارای بعضی صفات مذموم و ناپسند است، مادر چند فرزند می باشد. و همین پدر و مادر هم مثل همه ی پدر و مادرها از فرزندانشان توقع دارند انسان هایی مودب و زرنگ و فرهیخته و تحصیل کرده و بطور خلاصه افرادی موفق و مورد قبول جامعه باشند.
نکته طلایی و کلید این معما این است که فرزندان ما آن چیزی می شوند که خود ما هستیم و آن چیزی نمی شوند که ما آرزو داریم.
آنها کمابیش همان خصوصیات و صفاتی را پیدا می کنند که ما داریم البته جلوه این صفات و خصوصیات در شرایط و زمان های مختلف، با هم فرق می کند.
به این مثال توجه کنید، مادری که صبح ها به صبحانه خوردن فرزندان بی توجهی می کند ونظارتی بر نحوه ی آماده شدن فرزندان برای رفتن به مدرسه نمی کند و در طول روز هیچ برنامه ریزی برای وقت خود ندارد و زمان زیادی را صرف صحبت با تلفن و.. می کند نباید توقع داشته باشد با نصیحت و قهر و دعوا، فرزندانش افرادی مسئولیت پذیر شوند .
به یک مثال دیگر توجه کنید: پدر یا مادری وقتی متوجه کار زشتی از فرزندشان می شوند، چنان او را سرزنش و دعوا می کنند و شخصیت و غرورش را جریحه دار کرده و یا با قهرهای طولانی مدت او را عذاب می کنند، که باعث می شود اگر دفعه بعد این بچه کار بدی انجام داد، با راه های مختلف در پی مخفی کردن آن برآید.
اگر چنین پدر و مادرهایی هزار بار هم بچه را نصیحت کنند که مسئولیت پدیز باشد، دروغ نگوید و یا با اراده و تصمیم قاطع برای رسیدن به موفقیت از خواب و استراحت و تفریحاتش کم کند، هیچ اثری نخواهد داشت.
برای پدر ومادر خوب بودن باید از خودمان شروع کنیم .شاید حتی قبل از تولد فرزند .ابتدا صفات خوب را در خود نهادینه کنیم و سعی کنیم از صفات بد پاک شویم وسپس از فرزندانمان بخواهیم چنین باشند.