روانشناسی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 104
بازدید دیروز: 44
کل بازدیدها: 539274




گالری تصاویر سوسا وب تولز



دوشنبه 94 مرداد 12 :: 3:39 عصر ::نگارنده : موسوی

مارشا لینهان (Marsha Linehan) بنیانگذار رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) است. این شیوه‌ی درمان برای افرادی که قصد کنترل هیجان‌های آشفته‌ساز را دارند، بسیار مؤثر و اثربخش است. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که DBT به تقویت توانمندی افراد برای برخورد درست با ناراحتی می‌پردازد، بدون این‌که افراد کنترل خود را از دست بدهند یا دست به رفتارهای مخرب بزنند.

رفتاردرمانی دیالکتیکی، چهار دسته مهارت بنیادین به شما یاد می‌دهد که با استفاده از آنها هم می‌توانید شدت هیجان‌های خود را کاهش دهید و هم این‌که می‌توانید در مواقع بحرانی، تعادل هیجانی خود را حفظ کنید.

1. مهارت‌های تحمل آشفتگی (distress tolerance):
این مهارت‌ها به شما کمک می‌کنند تا با وقایع آشفته‌ساز، بهتر مقابله کنید. این مهارت‌ها، شما را مقاوم‌تر بار می‌آورند و شیوه‌های جدیدی به شما یاد می‌دهند تا بتوانید اثرات آشفته‌ساز شرایط را کاهش دهید.

2. مهارت‌های توجه‌آگاهی (mindfulness):
این مهارت‌ها به شما کمک می‌کنند که زمان حال را با آگاهی بیشتری تجربه کنید، در عین حال که ذهن شما کمتر درگیر تجارب دردناک گذشته و تهدیدهای آینده شود. علاوه بر این، توجه‌آگاهی، ابزاری در اختیار شما قرار می‌دهد تا دست از قضاوت‌ها و افکار منفی (چه درباره‌ی خودتان و چه درباره‌ی دیگران) بردارید.

3. مهارت‌های نظم‌بخشی هیجانی (emotional regulation):
این مهارت‌ها به شما کمک می‌کنند تا احساس‌های خود را دقیق‌تر بشناسید و بتوانید بدون درگیرشدن با هیجان‌های آشفته‌ساز به مشاهده‌ی آنها بپردازید. هدف این مهارت‌ها، تنظیم یا تعدیل احساس‌های شماست، بدون این‌که واکنش منفی و مخربی از خودتان بروز دهید.

4. مهارت‌های ارتباط مؤثر:
این مهارت‌ها، ابزار جدیدی برای ابراز باورها، نیازها، محدودیت‌گزینی و چاره‌اندیشی مشکلات بین‌فردی در اختیار شما قرار می‌دهند. هدف چنین مهارت‌هایی این است که در روابط بین‌فردی آسیب نبینید و با دیگران براساس اصل احترام متقابل رفتار کنید.
amp
(منبع: "تکنیک‌های رفتاردرمانی دیالکتیکی"؛ نوشته مک‌کی، وود، و برنتلی؛ ترجمه حمیدپور، جمعه‌پور، و اندوز؛ انتشارات ارجمند)




دوشنبه 94 مرداد 12 :: 3:38 عصر ::نگارنده : موسوی


نوروسافاری| محققان در مطالعه ای توانستند تفاوت های فیزیکی را در مغز افرادی که به احساسات دیگران پاسخ احساسی نشان می دهند در مقایسه با مغز افرادی که پاسخ منطقی می دهند، بیابند.
 
دانشمندان دانشگاه موناش استرالیا در تحقیق جدید دریافته‌اند مغز افراد عاطفی ساختاری متفاوت از مغز افراد منطقی دارد.

به گزارش نوروسافاری به نقل از ایسنا و مهر، محققان با بررسی 176 شرکت‌کننده از آن‌ها خواستند پرسشنامه‌هایی را برای ارزیابی میزان همدردی‌شان با دیگران پر کنند. محققان سپس با استفاده از شیوه‌ای موسوم به «مورفومتری مبتنی بر وکسل» از مغز این افراد تصویر گرفتند.

 این شیوه، نوعی تکنیک تصویربرداری عصبی است که از آمار برای مقایسه تراکمات ماده خاکستری در بخش‌های خاصی از مغز استفاده می‌کند.

  این مطالعه به سرپرستی Robert Eres انجام شده و نشان می دهد، انسان ها به دو گروه همدلی احساسی و همدلی شناختی تقسیم می شوند. افرادی که در گروه همدلی احساسی قرار می گیرند، همان افرادی هستند که از دیدن یک صحنه یا فیلم ناراحت شده و گریه می کنند. افرادی که در گروه همدلی شناختی قرار می گیرند، همان افراد منطقی هستند که در برابر وقایع مختلف، پاسخ احساسی نشان نمی دهند.

 در این مطالعه مشخص شد افرادی که دارای سطوح بالاتر همدردی عاطفی با دیگران هستند، تراکم بالاتر ماده خاکستری را در نزدیک بخش insula مغزشان داشتند. این بخش از مغز قوی‌ترین عواطف را تولید می‌کند و افراد را قادر می‌سازد به طور عاطفی به موسیقی یا هنر و وضعیت‌های بدنی مانند گرسنگی واکنش نشان می‌دهد.

 همچنین مشخص شد افرادی که همدردی شناختی با دیگران داشتند و منطقی بودند، تراکم خاکستری بالاتری در غشای midcingulate در مغزشان داشتند. این بخش از مغز، نواحی از دو نیمکره که اطلاعات اجتماعی را پردازش می‌کنند و در تصمیم‌گیری نقش دارند، را به یکدیگر متصل می‌کند.

این نتایج نشان می‌دهد دو نوع همدردی عاطفی و منطقی با دیگران از ساختارهای عصبی متفاوتی نشات می‌گیرند.

 محققان مطمئن نیستند چگونه این ساختارهای مختلف مغزی می‌توانند با گذر زمان تغییر کنند. آن‌ها امیدوارند در تحقیقات آتی در این باره اطلاعات بیشتری بدست آورند.

جزئیات این پژوهش در مجله Neuroimage ارائه شده است




دوشنبه 94 مرداد 12 :: 3:34 عصر ::نگارنده : موسوی

ترجمه ی محمد رادفر (2015)
روانشناس ها مدام در مطب خود با افرادی روبرو می شوند که با تعجب می پرسند: «چرا با همه تلاش و از خودگذشتگی که نسبت به دیگران نشان می دهم هیچکس مرا درک نمی کند. چرا تنهایم می گذارند و نادیده می گیرند؟»

ادعای این گروه از افراد دور از واقعیت نیست. آنها هر چه انرژی و توان دارند مدام صرف دیگران می کنند. اما نوع ناخوشایندی از واقعیت در پایان این نوع محبت های یکجانبه نصیب شان می شود.

افرادی که مدام مشغول سرویس دادن به دیگران هستند از یک الگوی ثابت رفتاری استفاده می کنند که در یک دوره از زندگی، برای شان مفیدترین راهکار برای پذیرش شان در جمع و دستیابی به توجه و احترام بوده است. از دید روانکاوانه، نمی توانیم انکار کنیم افرادی که از خود مایه می گذارند در اصل و اساس، نیت اعمال شان برای دستیابی به یک نیاز عاطفی و شخصی است. آنها می خواهند هویتی دوست داشتنی و مثبت برای شخص خودشان بیافرینند. آنها در نهایت، توقعِ نوعی پاداش را در ضمیر خود می پرورانند.

این عمل مشخص، ریشه اش در نوعی از حافظه درازمدت انسانها ذخیره شده است. وقتی ما دوچرخه سواری را یاد می گیریم آن را به « حافظه آموخته های عملی» می سپاریم که تقریبا برای همیشه به یاد خواهیم داشت. افرادی که مدام مشغول محبت به دیگران هستند در حقیقت مشغول تکرار واکنشی هستند که خیلی قدیم ترها در محوطه « حافظه آموخته ها» ثبت کرده اند.

مثال مشخص این واقعه را در رفتار نوزادان می توان مشاهده کرد. آنها به اشکال مختلف تجربی و غریزی پی می برند که در ازای لبخند دوست داشتنی شان، از سرویس و محبت اضافه مادر و اطرافیان برخوردار خواهند شد. این واکنش ِ پاداش دهنده اگر به هر دلیلی در دوره‌های سنی دیگر ادامه یابد نوزادان فوق، الگوی آن را به صورت « حافظه آموخته های عملی» بر هویت ثابت خود افزایند.

افرادی که با وجود تلاش زیادشان برای کمک، محبت و سرویس به دیگران و بویژه با وجود تجربیات تلخ متمادی، دوباره در زندگی مرتکب آن می شوند در حقیقت مشغول تکرار یکی از الگوهای حافظه آموخته های عملی به صورت کمابیش خودکار هستند.

این افراد باید به این نتیجه مشخص برسند که رفتارشان و محبت افراطی تکراری شان به دیگران، شاید در یک دوره مشخص زندگی استراتژی خوبی بوده است ولی در سنین بعد یا شرایط مختلف راهگشای نیازهای عاطفی و اجتماعی شان نیست.

این افراد در ضمن خوب است بدانند که دلیل دور شدن دیگران فقط در خودخواهی آنها نیست. خیلی ها قدرت پاسخگویی به اندازه توجه و محبتی که دریافت می کنند را ندارند و مدام در اضطراب برابرسازی محبت به سر می برند. بعضی ها اصلا الگوی رفتاری و بده بستان عاطفی شان برای ماندگاری در یک رابطه فرق دارد. بعضی افراد به خاطر گناه ناشی از گرفتن سرویسی که قادر به جواب نیستند رابطه را ترک می‌کنند. بیشتر از همه دلیل به هم خوردن رابطه ها، توقع سرکوب شدهِ فردِ از خودگذشته است که در یکی از لحظات نامناسب، طلبکارانه بروز می کند و تصویر آشکارتری از نیت اعمال شان را بروز می دهد …

 




دوشنبه 94 مرداد 12 :: 3:32 عصر ::نگارنده : موسوی

آرکتایپ ها همان کهن الگوها می باشند و براساس نظریه ی یونگ ، از کهن الگوها محتویات ذهن ناخوداگاه جمعی است که تظاهرات آن را روان باره یا شبه روح خوانده است . محتویات ذهن ناخوداگاه جمعی را نمی توان به طور مستقیم دریافت .

ارکتایپ های اسیب پذیر
1- دیمیتر 2- پرسفون 3- هرا
آرکتیپ های آسیب ناپذیر
4- آتنا 5- آرتمیس 6- هستیا 7- آفرودیت
چهار انرژی درونی هر زن :
معشوقه
مادر
 مادونا ( خانوم)
آمازون ( جنب و جوش و تلاش)
تعادل بین این انرژی ها خیلی مهمه .


آتنا:
 آتنا، ایزدبانوی عقل و مدیریت · پدیدآورنده جنگ و صلح · خدای تمدن، مدنیت، ادبیات و هنر · خدای صنایع دستی هدایای آرکتایپ آتنا:
تصمیم کیری بر اساس اولویت های شخصی خودش و نه لزوم مردان و... تمایل به سیستم مردانه و تایید سیستم زئوسی · مقاومت در اوج بحران عاطفی · میل به کسب علم بروز
آتنای زنان در:
 زنان صنعتگر ·اکثر منشیهای وفادار · اکثر زنان تحصیل کرده
 کودکی آتنا:
 توانایی تمرکز حواس ·دائم در حال سوال است، وکنجکاوی می کند. با پدر معیوب، این بچه حتی از موفقیت های خود لذت نمی برد.
نوجوانی آتنا: مهارت یابی ویژه در رایانه · نگاه تحقیرآمیز به اکثر دختران لوس و بیمزه اطراف ·برنامه ریزی دقیق برای دانشگاه شغل مناسب
زن آتنایی: زن آتنایی می خواهد جایگاه اجتماعی عالی بدست آورد · خانه را به نحوی عالی اداره می کند. در مسائل پیچیده خبره میشود. در تجارت و طب و حقوق و مهندسی رشد می کند.
رابطه زن آتنایی با زنان: رابطه خوبی معمولا با زنان ندارد · فقدان حس همدردی با سایر زنان رابطه زن آتنایی با مردان:
از مردان موفق خوشش می آید. از افراد ساده لوح خوشش نمی آید ·متنفر از مردان نوجوان ابدی · متنفر از مردان آنیمایی، دل رحم، حساس · عاشق اسرار پنهان، مبتکر·مردش را خودش انتخاب می کند.
 ازدواج زن آتنایی:
 ازدواجش با مرد جاافتاده است · موفق در ازدواج هایی که مرد و زن هردو شاغلند · مقاوم به حسادت های جنسی
مادری کردن زن آتنایی: عاشق فرزند پسر، رقابت جو و تیزهوش ·دختر ساعی و مستقل را می پسندد و هم مادری برایش می کند هم معلمی ·اگر خودش به هر دلیل موفق نبوده باشد، فشاری مخرب برای رشد فرزندانش می آورد.
میانسالی و کهنسالی آتنا:
دوران طلایی او میانسالی است . بحران همسر خطر این سنین است · با یائسگی راحت کنار می آید.

آرتمیس:
 الهه ماه الهه شکار و حیوانات وحشی و استقلال ·
پیچیده ترین خدای المپ هدایای آرکتایپ آرتمیس: استقلال شخصیت ·زنان‍یکه از نیروی فیزیکی خود برای رسیدن به خواسته خود بهره می برند · پرانرژی، هیجان زده و آزاد ·عشق شدید به طبیعت بکر · نمادخلوص روح · او بر اساس ارتباط با دیگران شناخته می شود( مثل آفرودیت، دیمیتر، پرسفون) .الگوی قدرتمند در ارتباط با مردان، حفظ هویت فردی
کودکی آرتمیس:
کودکی نامنفعل ·لجباز ·حمایت از ضعیف ترها ·طالب برابری با برادرخود · شادمان از دختربودن خود ·برای متفاوت بودن از مادر، تقلایی زیاد می کنند و بخشهای عاطفی خودراسرکوب می کنند.
نوجوانی آرتمیس:
 با اراده و مستقل · ورزشکار ·دانشجوی پیگیر · کله شق و دختر عاری از زنانگی
رابطه با مردان: ·بیشتر برادر مردان است ·جذب مردانی میشود باطبعی زیبادوست، خلاق، دارای ذوق موسیقی ·متنفر از ایفای نقش ضعیفه · ازدواجی غیرجنسی و دوستانه · عاشق مردان توانا میشود اما با رقابت جویی خود او رابطه را تخریب می کند.
محبوب مردانی که:
 دنبال استقلال شخصیتند · دنبال خصوصیات غیرزنانه و متفاوتند ·عاشق معنویت مرتبط با طبیعت در این زنان میشوند. آرتمیس چگونه مادری میشود: · از نقش حامله متنفر است · در مجموع مثل خرس مادر خوبی است.
تقویت آرتمیس: ·
 کجاها باید تمرین "نه" گفتن کنی · هدفتان را ببینید و سریع تغییر موضع ندهید · اهدافتان را بنویسید · اگر با مرد نمیتوانید رشد کنید شرایط بدون مرد را فراهم آورید.


هستیا:
 الهه آتش قلب ، سمبل نور تزکیه دهنده درون · او بیشتر ماهیت است تا فرد هدایای
آرکتایپ هستیا:
زنانی دارای خلوت و آرامش درونی و تمرکز به درون خود ·روش ادراکی او غریزی شهودی است
جنبه مرکزیت و نورانیت درون و معنویت هستیا: · اعطای حس استواری به زن · حس پیوند با کل زندگی و خلقت ·هستیا کمک می کند آتش درون را زنده نگه داریم.
 شغل مناسب هستیایی: کارهایی که بردباری می خواهد ·خیریه و کارهای عام المنفعه · او محیط کارس را همچون خانه پر از صمیمیت میکند.
 دوستان زن/دوستان مرد :
برای مصاحبتهای معنوی دوستان خوب دارد · اهل گفتگوهای اجتماعی و سیاسی و... نیست · همسری خوب و سنتی است و البته برای رضایت عاطفی محتاج مردان نیست.
ضعف هستیا: ·
خیلی کم مشکل روانی دارد . نقاب نداشتن موجب آسیب او می شود · فقدان توانایی ابراز وجود درونگرایی و انزوا پرورش و ردیابی هستیا: هنگام کار در منزل با تمرکز بر قداست · روشن کردن شمع به نشانه آتش هستی · مرتب کردن منزل، قابهاو... تنهایی اجباری در سوگ و غمها

آفرودیت :
خدای عشق و زیبایی ·زن خلاق و عاشق بیشه هدایای آرکتایپ آفرودیت: ·جنگجوی ضعیف · ایزد عشق آسمانی ناب ·ایزدبانوی شهوت· ایزد نگهبان زناشویی،
این افراد دارای شور زندگی هستند ، زنانی خلاق و عاشق . . .عاشق رنگ ، عاشق زیبایی ، عاشق زندگی،به طور مداوم عاشق می شوند و به زندگی در مفهوم کلی آن عشق می ورزند .
به راحتی می توانند سایرین را به خود جذب کنند ، جذابیت در ذات آنهاست ، برای آن کاری انجام نمی دهند.آدم های بسیار خلاقی هستنذ، خلاقیت در وجود آنهاست .لباس پوشیدن و آرایش کردنشان خاص خودشان است، به هیچ وجه از مد و دیگران تقلید نمی کنند بلکه خودشان مد را خلق می کنند.
 کودکی:
این ایزد بانو حتی در کودکی هم ،دیگران را شیفته ی خود می کند و حتی مانند دختران وزنان بالغ جنس مخالف را جذب خود می کنند. در اسطوره شناسی هم ایزد بانو آفرودیت همچون یک زن بالغ به همراه جشن و سرور و پایکوبی آسمانی و زمینی متولد شد.
دوران تحصیل:
در مدرسه و دانشگاه بیشتر از آنکه جذب درس باشند ، عاشق فعالیت های فوق برنامه مثل سرود ، نمایش و … هستند .محیط درس و فضای آموزشی محیط مناسبی برای تعامل این افراد با دیگران و ایجاد ارتباط با آدم های جور و واجور است.شرّ و شیطان و شیرین و دوست داشتنی هستند .
رابطه زنان آفرودیت تایپ با مردان و زنان:
با رویکردی دیگر آفرودیت حوزه مردانه و زنانه درون خود را با اراده و انتخاب خودش مثل وولوم تلویزیون، تنظیم می کنه که باعث میشه با اطرافیان رابطه عمیق برقرار کند. این هم باعث جذابیت و به دل نشستن این فرد می شود. این همان خاصیت کیمیاگر آفرودیت است که او می تواند از بسیاری از مردان مردتر و از بسیاری از زنان نیز زن تر بشود.برای مثال تا حدی که زنان ودختران نیز تمایل به رابطه عاطفی و ازدواج با زن آفرودیت پیدا میکنند.
با افراد از جنس مونث ارتباط لذت بخش برقرار می کنند و از آنها چیزهای بسیار زیادی در مورد زنانگی یاد می گیرند.
 ازدواج در زنان آفرودیت تایپ:
ازدواج هم برایشان هیجان انگیز و پر از تجربه های زندگی است به شرط اینکه برایشان دست و پاگیر نباشد و همیشه تنوع و تازگی داشته باشد.
ویژ گی های کلی:
افرادی که این کهن الگو در آنها حضور دارد شور و شوق زندگی در آنها موج میزند. این افراد را همیشه با شور و نشاط درونی و در تعامل با زندگی مبینید و حس میکنید و این افراد از ارتباط با انسانها لذت میبرند.
 همواره عاشق زندگی و همه ابعاد و ظواهر و قسمتهای مختلف آن هستند و هیچ گاه نسبت به زندگی دلسرد نشده و همیشه تمایل به ادامه آن، بازآفرینی و خلاقیتی در این زمینه دارند.
حتی برای انجام دادن کارهای به ظاهر تکراری از خود خلاقیت داشته و هر بار طوری رفتار م یکنند که انگار بار اولی است که می خواهند آن را انجام دهند.
در مهمانی ها همیشه مرکز توجه و نـُـقـل مجلس هستند و همواره خودشان و دیگران از همنشینی با یکدیگر لذت می برند. زنان آفرودیت معمولا زنانی ساده رو و یا کم آرایش اما جذاب و دوست داشتنی هستند که این سادگی ذره ای از جذابیت آنها کم نمی کند و حتی در بعضی موارد انسانها شیفته ی همین سادگی در کنار جذابیتشان می شوند.
با خودشون و بدنشون کامل هستند و خودشون رو همانجور که هستند می پذیرند و به خودشون عشق می دهند، هیچ وقت از خودشون ایراد نمی گیرند و همیشه خود را تحسین می کنند. ( به همین دلیل هم هست که دیگران هم آنان را همیشه کامل و درست می بینند)
روح ایشان همواره جوان،
انرژی و مجموعه رفتارهای آفرودیت در سه حوزه ســر،‌ احساسات و غرایز، درون وروح فعال میباشد و افعال این فرد در تعادل و هماهنگی با این سه حوزه انجام میشود. همین مسئله باعث میشود که افراد با صفات و رفتارهای متفاوت به سمت آفرودیت مجذوب و مرتبط شوند.( با این رویکرد،) آفرودیت فردی جذاب ، بی نقص و زیبا و خلاصه منتهای هرچی که فکرش را بکنید، است که باعث تمایل افراد به رابطه با این فرد میشود.

دیمیتر :
نمونه ی غریزی مادری مادری کردن : افراطی ، تفریطی ، نرمال ·
 افراطی : بچه های بی اراده ( هاری عاطفی !!!! یعنی بچه ی دیمیتر، همیشه انتظار داره بقیه مثل مادرش باهاش رفتار کنن ، همیشه نیازمند به مادرهستند) ·
 تفریطی : کم گذاشتن برای بچه ها · نرمال : توجه به بچه ، بدون اینکه وابسته شود. دیمیتردر رابطه با مرد ها :
 انتظار زیادی از مرد خود ندارند. ·
 مردی را جذب می کند که نیاز به مادر داشته باشد. دایم شوهر خود را می ستاید . · Family man می خواهد.
 ذهن عفیفانه نسبت به مسایل جنسی دارند. · راحت استثمار می شوند.
 افسردگی دیمیتر:
 تعهد های بیش از حد ، رفتارهای نامردی بقیه و از دست دادن رابطه ای که در آن مادری می کند ؛ او را به خلأ می برد. · افسردگی پر سروصدایی دارند.
ضعف ها: نه نمی توانند بگویند. به راحتی وقت وپول و... انها استثمار می شود. ·بدون برنامه ریزی باردار می شوند. وابستگی های بچه ها را زیاد می کنند. چگونه دیمیتر به خود کمک کند · برای خود مادری کند. ·
جمله ی تأکیدی عاشقانه برای خود بگوید: نه گفتن به موقع را یاد بگیرد.

پرسفون :
الهه ی بهار و دوشیزگی ، زنی پذیرنده ، نشان دهنده ی دخترانگی ·
 دختری که رو هوا زندگی می کنه . ·
 پر از معصومیت احمقانه .
 بی خبر از توانمندی های خود . ·
 بی مسؤلیت در امور جدی مثل رابطه ، ازدواج ، کار،
 همیشه منتظر یک معجزه و تحول اند · شخصیت منفعل و پذیرا نسبت به مادر و همسر دخترک پرسفونی :
 دختربچه ای مطیع و مؤدب و خواهان تأیید شدن توسط دیگران ·
مادر دلواپس با مراقبت های افراطی خود ، این بچه را خجالتی و نامطمئن بار می آورد . · دختر پرسفونی معمولا درونگرا می شود.
 دوشیزه ی جوان پرسفونی:
 دخترانی که خود و خواسته هایش را نمی شناسد. دختری مطیع که معتقد است هرمامان بگه درسته ، مامان در تمام شئون زندگی او دخالت می کند و برای او خلوتی نمی گذارد . · برداشت های او متأثر از درک مادرش است . · با وجود کار و درس و... هدفی برای خود حس نمی کند .
 سه دسته مرد جذبش می شوند : ·
مرد خیلی مرد :حالت سنتی ازدواج ، مردان قوی با زنان کم عرضه ·
 مردی که نمی تواند با زنان قدرتمند رابطه داشته باشد. ·
 مردان بی تجربه و جوان مثل خودش ازدواج بهانه ای است ، برای جدال با مادر. استقلال روانی از مادر به بهانه ی ازدواج ، می تواند عامل رشد فردی دختر شود ؛ ولی ممکن است فقط جایگزین شود.
کمک به پرسفون :
 ازدواج آگاهانه و نترسیدن از پیوند زناشویی · گاهی اوقات طلاق برای پرسفون به منزله ی بلوغ دوباره است .

هرا :
الهه ی زناشویی موفقیت در زندگی را ، موفقیت در ازدواج می بیند .
 دوستی های هرا :
 دوستی هایی برای هرا ارزش دارند که خطری برای ازدواجش نباشد. بعد از ازدواج دوست های مجرد خودش را دور می ریزد وتنهاست . ازدواج هرا :
 هرا هم همسری خواستنی ، است و هم تحقیر می شود . هرای درون یک زن او را به زناشویی می کشاند .مردانی موفق را انتخاب می کند که نیاز به تیمار او دارند.او مردی را که توقع دارد ، می بیند ؛ نه واقعیت را . در برابر بی توجهی مرد ، دو کار می کند : سلیطه گری یا انزوا · ترجیح می دهد ، جشن عروسی مفصلی داشته باشد. زن هرایی با وجود زجری که شاید بکشد ، مایل به جدایی نیست .
فرزندان هرا : در درجه ی دوم اهمیت قرار دارند .هرا زمانی به فرزندان خود می رسد که خیالش از شوهرش راحت باشد .در برابر فرزندان از شوهر دفاع می کند.
 ضعف هرا :
 به شدت به بی توجهی حساس می شود. · زن هرایی وجودش و ارزشش را با همسر خود تعریف می کند . انحصارطلبی افراطی دارد. · با بی توجهی مرد دچار سرخوردگی شدید می شود. حسود است . زن هرایی می تواند بی رحم باشد و فرزند خود را مورد بی توجهی قرار دهد . با تقویت هرا در یک زن است که او از روابط گذرا و زنگ تفریحی دست می کشد و به توانایی متعهد بودن را می دهد.
کمک به هرا : به خود بگویید از همین الان مسئولیت زندگی ام را خودم به عهده می گیرم. · خانه ی خود را برای خود تزئین کنید . · ارتباط های خود را زیاد کنید .سعی کنید به انسان ها فازغ از روابط زناشویی ، ارزش بدهید.




سه شنبه 94 مرداد 6 :: 9:16 صبح ::نگارنده : موسوی

محققان می‌گویند که طعنه و کنایه باعث افزایش خلاقیت هم در طعنه‌زن و هم در مخاطب طعنه‌ می‌شود. این محققان به طعنه و کنایه لقب “عالی‌ترین نوع هوش” را داده‌اند.
این پژوهشگران معتقدند که در طعنه زدن ظرافت‌های کشف‌ نشده‌ای نهفته است که شناخت آنها می‌تواند از نظر روانشناختی و نیز در درک رفتار سازمانی کاربرد داشته باشد.
فرانچسکا گینو یکی از نویسندگان این تحقیق می‌گوید: “برای تولید یا تفسیر طعنه هر دو طرف طعنه‌زن و مخاطب طعنه‌ باید به تضاد میان معنی لغوی و معنی واقعی عبارت کنایه‌ آمیز فکر کنند. این فرآیند تفکر انتزاعی را فعال می‌کند که در مقابل موجب فکر کردن خلاقانه می‌شود.”
در چهار آزمایش مرتبط، افراد شرکت‌کننده به طور تصادفی در سه گروه‌ “طعنه‌زن، صادق و خنثی” قرار گرفتند. از آن‌ها خواسته شد جداگانه در یک گفتگوی کنایه‌آمیز یا صادقانه شرکت کنند و پاسخ‌های متناسب با گروه خود بدهند.
در گروه خنثی نیز شرکت کنندگان جملاتی معمولی رد و بدل کردند. در ادامه‌ی آزمایش کسانی که در گروه “طعنه‌زن” بودند در فعالیت‌های خلاقانه نتیجه‌ بهتری کسب کردند تا شرکت‌کنندگان دیگر.
با وجود اینکه طعنه زدن در اینترنت بسیار رایج است، پیش از این به عنوان شکل پیچیده‌ای از ذکاوت در گفتگو‌های دوستانه شناخته نشده بود.
مطالعه این محققان نشان داده با اینکه طعنه زدن باعث تنش، سوء تفاهم و حتی باعث آزردگی یا انزجار مخاطب طعنه‌ شود، اما اگر دوطرف گفتگو به یکدیگر اعتماد داشته باشند، احتمال آزردگی کمتر می‌شود و حتی اگر از طعنه کدورتی هم به‌وجود آید اثری روی خلاقیت حاصل از آن نخواهد گذاشت.
گینو اضافه می‌کند: “تحقیق ما برای اولین بار نشان می‌دهد برای کم کردن آسیب‌های جانبی در عین داشتن مزایای خلاقانه، بهتر است گفتگوی کنایه آمیز میان افرادی برقرار شود که به همدیگر اعتماد دارند.”
آدام گالینسکی یکی دیگر از محققان این پروژه می‌گوید: “شاید اینطور باشد که افراد خلاق به‌ طور طبیعی کنایه آمیز حرف بزنند. در این صورت حرف‌های طعنه‌آمیز نتیجه‌ خلاقیت است نه دلیل آن. اگرچه تمرکز ما در این تحقیق بر این موضوع نبوده است.”
“در حالی که بیشتر پژوهش‌های قبلی پیشنهاد کرده‌اند که طعنه زدن به رابطه‌ها آسیب می‌زند زیرا به نظر آنها طعنه، بیشتر تحقیر کننده است تا صادقانه، تحقیق ما نشان می‌دهد بر خلاف طعنه میان دو شخص که به یکدیگر اعتمادی ندارند، در میان افرادی که به یکدیگر اعتماد دارند احساس صداقت ایجاد می‌کند تا تحقیر. “
لی هوآنگ یکی دیگر از نویسندگان این پژوهش می‌گوید: “برای اینکه بفهمیم لحن و محتوای طعنه در شرایط مختلف از جمله انتقاد، ستایش و تمجید و شوخی‌های کنایه‌آمیز چه اثری روی رابطه‌ها و همین طور در فرآیند ادراک درک می‌گذارند، به پژوهش‌های بیشتری نیاز است.”
گزارش این تحقیق در ژورنال
 Organizational Behavior and Human Decision Processes:

The highest form of intelligence: Sarcasm increases creativity for both expressers and recipients

گزارشی درباره این تحقیق در وبسایت دانشگاه هاروارد:
Go ahead, be sarcastic




سه شنبه 93 اسفند 12 :: 10:59 صبح ::نگارنده : موسوی

اگر نشانه‌های زیر را در رفتار طرف مقابل‌تان دیدید، به ازدواج با او فکر نکنید

چون بعدا دچار مشکل می‌شوید.



خودکم بینی :
آدم‌های خود کم بین و تایید طلب به درد زندگی نمی‌خورند، دائم نیاز به تایید و توجه دیگران دارند و شما هم باید مدام در حال تعریف و تمجید باشید. این افراد معمولا زود رنجند و اعتماد به نفس ندارند.

کمال گرایی :
اما کمال طلب‌ها با کمال گرایی افراطی‌شان می‌خواهند در هر زمینه‌ای بهترین باشند و همین مساله نهایتا به بی‌عملی منجر می‌شود. چون این افراد فقط سراغ کاری می‌روند که مطمئن باشند در آن موفقند.

مهرطلبی :
زود خودشان را لو می‌دهند. همیشه در زندگی‌شان به دنبال راضی کردن همه هستند و همین کار آزارشان می‌دهد. هر تغییر برای این افراد یک تهدید است و مدام باید بهشان سرویس عاطفی بدهید.

پارانویا (شکاکیت) :
شکاک‌ها با لحن بازجویانه با شما صحبت می‌کنند و همیشه در حال چک کردنتان هستند. شکاک‌ها به صورت پیش فرض شما را مجرم می‌دانند، منتها مجرمی که هنوز جرمش ثابت نشده.

توجه طلبی :
توجه طلب‌ها معمولا دخترند و در آن واحد چند ارتباط دارند. اینها در دوران کودکی از طرف پدر و مادر توجه نداشتند و برای همین از شما توجه زیادی می‌خواهند.

خودشیفته :
خود شیفته‌ها از یک چیزی در وجود خودشان خیلی راضی هستند؛ مثلا اگر صدای خوبی داشته باشند، آن‌قدر صدای خودشان در ذهنشان بلند است که صدای بقیه را اصلا نمی‌شنوند.

اعتیاد :
غیر از اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد اینترنتی و هیجانی هم دو موردی است که باید حواستان بهشان باشد.

دو قطبی :
تغییرات شدید خلقی دارند. مثلا یک دوره دو هفته‌ای خیلی پرحرف، ولخرج و اهل برنامه‌ریزی‌های دور و دراز هستند و در دو هفته بعدی ناگهان افسرده و منزوی می‌شوند.

وسواس :
اختلال وسواس یک زمینه شخصیتی است که فرد در آن بیش از حد دقیق است. زندگی با وسواسی‌ها بعد از چند وقت خیلی سخت می‌شود.




دوشنبه 93 مرداد 20 :: 4:34 عصر ::نگارنده : موسوی

سرکوب کردن انوع عواطف‌‌، خطرناک است و پس از مدتی کنترل و سرکوب شدن، به شکل انفجاری و غیر کنترل تخلیه خواهند شد. ما باید بدانیم که خشم برای انسان، ضروری و فکری است.
تا به حال صدها بار به خود گفته‌ایم: ”دیگر عصبانی نخواهم شد“ ”این بار خود را کنترل خواهم کرد“ ولی هرگز نمی‌شود. من نیز صدها بار این جمله را به‌خود گفته بود؛ ولی زمان شروع آن ، هیچ کنترلی برخود نداشتم، اما با شناخت بیشتر خشم و روش‌های پیش‌گیری، مهار و درمان آن، اکنون نه تنها به طور بر خود کنترل دارم، بلکه می‌توانم بگویم هرگز عصبانی نمی‌شوم.
برخی از رفتارشناسان و زیست شناسان می‌گویند: ”ساختمان‌های قدیمی مغز مانند هیپوتالاموس و دستگاه لیمبیک، مسئوول بسیاری از رفتارهای عاطفی ما هم چون خشم، غضب، ترس، اندوه، احساس حسادت‌ رنجش و یا امیال جنسی در ما هستند.“
پس این عواطف و امیال همیشه و همواره در ما شکل می‌گیرند و سپس پدیدار می‌گردند. اما از کودکی، به ما آموخته‌اند که بروز خشم، ترس، حسادت، اندوه، رنجش و.. خطا بوده و یک کار غیراخلاقی و ضد اجتماعی است؛ بنابراین ما در طول عمر یاد گرفته‌ایم که هر گاه این احساس‌ها در ما شکل گرفت، آن را سرکوب کرده، فرو خورده و یا انکار نمائیم . ”فروید“ می‌گوید ”اگر خشمت را بیرون بریزی و ابراز کنی، حالت بهتر خواهد شد“ سرکوب کردن انوع عواطف‌‌، خطرناک است و پس از مدتی کنترل و سرکوب شدن، به شکل انفجاری و غیر کنترل تخلیه خواهند شد. ما باید بدانیم که خشم برای انسان، ضروری و فکری است. ما انسان‌ها هم باید این انرژی خوب را در راه صحیح به جریان انداخته و حتی از آن بهره ببریم.
از سوی دیگر، سرکوب این گونه عواطف از نظر متخصصان و پزشکان طب بالینی، موجب بسیاری از بیماری‌های دیگر مانند افزایش، فشارخون، افزایش ضربان قلب، سردردهای تشنجی همراه با فشار ، میگرن، اسهال و یبوست‌های دائمی و مزمن، قاعدگی‌های نامنظم، سخت و دردناک و طولانی با خونریزی‌های شدید، بی‌نظمی‌های ضربان قلب، آسم، بی‌اشتهائی و یا پرخوری‌های عصبی و در نتیجه کاهش شدید وزن و یا چاقی‌های مفرط، زخم معده، نیش زبان زدن، طعنه‌آمیز صحبت کردن و حتی در نهایت افسردگی، خودکشی و آدم‌کشی می‌گردد. پس می‌بینیم که ابراز عواطف و احساس‌ها به شکل صحیح می‌تواند مانع بسیاری از بیماری‌ها و مشکل‌های ما‌ گردد.
بین خشم ساده و خشم بیمارگونه تفاوت وجود دارد.
خشم سالم، واکنش طبیعی و غریزی در برابر احساس تهدید، نادیده گرفته شدن، احساس ناامیدی، احساس بی‌عدالتی و احساس دست نیافتن به حق و حقوق خود، احساس قربانی بودن و تحت فشار بودن در ما ایجاد می‌گردد؛ اما با فروخوردن و خشم و سرکوب و با انکار کردن آن، خشم دوباره به درون بدن باز می‌گردد و سپس به شکل افسردگی، احساس‌ گناه، احساس نگرانی و اضطراب، احساس سستی و رخوت، بی‌حالی و بی‌حوصلگی، کم انرژی بودن و احساس ناامیدی، خود را نشان می‌دهد و در نهایت می‌تواند ریشه? بیماری‌هائی از قبیل مشکل‌های قلبی به هم‌خوردن ضربان قلب، احساس خواب‌آلودگی و یا به هم‌خوردن وضعیت خواب، کاهش قوای جنسی و پرخوری‌ها و یا بی‌اشتهائی‌های عصبی، تنگی نفس، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر و سرانجام جنون موقت باشد. پس می‌بینیم آن چه که خداوند به شکل فطری از خشم در ما به ودیعه نهاده است، برای‌مان بسیار ضروری است و خود می‌تواند ما را به حقوق‌مان رسانده و مانع از مظلوم واقع شدن ما گردد، ولی به‌طور معمول، ما روش‌های صحیح ابزار آن را نمی‌دانیم و به‌جای آن که از این انرژی در راه صحیح و مثبت بهره جوئیم، با آن به خود و دیگران آسیب می‌رسانیم.
خشم و پرخاشگری، دو جزء تکفیک ناپذیر از نظر زیست‌شناسی هستنند که با یکدیگر به‌طور کامل مرتبط می‌باشند، خشم، یک احساس است و پرخاش، ابراز این احساس از طریق کلام می‌باشد و به طور معمول ابراز خشم به شکل بیمارگونه همراه با پرخاشگری و عصبانیت است .
? عامل‌های روان‌شناسی خشم در چشم ما:
تغییر در کشش عضله‌های بدن و گاهی قفل شدن حرکت، اخم کردن، دندان قروچه، خیره نگریستن، گره کردن مشت، تغییر رنگ چهره (رنگ پریدگی و یا سرخ شدن) سرخی و یا دانه‌های ریز قرمز رنگ زیر پوست صورت، یخ کردن و سوزش بدن، بی‌حسی و ناتوانی، احساس تیر کشیدن در نقطه‌ای از بدن، احساس خفگی، عرق کردن، داغ شدن بدن و احساس از دست دادن کنترل خود که بیشتر وقت‌ها این مشکل‌ها را تغییر‌های هورمونی یعنی بالا رفتن آدرنالین خون سبب می‌گردد.
? عامل‌های ایجاد خشم و علت بروز آن
1) ژنتیک: از پدر و مادر خود به ارث برده‌ایم.
2) یادگیری محیطی: با داشتن پدر و مادر خشمگین و بد زبان، در محیط یاد گرفته‌ایم.
3) مشکل‌های هورمونی
4) محرومیت‌های اجتماعی
5) آلرژی به برخی موادغذائی و کمبود ویتامین‌ها و املاح کافی در بدن به طور معمول، مصرف، مواد قندی شیرین، مصرف الکل و مواد مخدر، مصرف کافئین‌ها مانند قهوه و چای زیاد، مصرف نوشابه‌ها، مصرف زیاد گوشت قرمز، مصرف ادویه‌ها و غذاهای تندوتیز و مصرف بیش از حد غذاهای آماده می‌توانند به اضطراب و یا احساس خشم منجر شود.
6) کاهش برخی از املاح مانند پتاسم در خون
7) بیماری کم خونی
8) بیماری هیپوگلاسمی ( بیماری پائین بودن مزمن قند خون)
9) برهم خوردن تعادل ترکیبات شیمیائی بدن و هورمون‌ها مانند بالا رفتن آدرنالین خون.
10) بیماری‌های جسمی مانند سرطان
11) بیماری‌ها، صدمه‌ها و آسیب‌های مغزی
12) عامل‌های بیرونی هم‌چون صداهای بلند، شلوغی و ازدحام جمعیت، سرو صدای زیاد، گرما ، احساس گرسنگی و احساس ناامیدی
13) عامل‌های ذهنی و فکری
از نظر شناخت درمانی، افسردگی و خشم از اندیشه و نوع تفکر ما می‌آیند و می‌دانیم که فکرها و باورهای ما موجب بروز احساس‌های ما گشته، احساس‌های ما به عمل‌ها و رفتارهای ما می‌انجامد و اعمال و رفتار ما با تکرار، جزئی از عادت‌های ما می‌گردند و بالاخره این عادت‌ها سرنوشت و تقدیر و زندگی ما را می‌سازند.
14) عامل‌های احساسی و عاطفی هم‌چون زودرنج بودن، حساس بودن، انتقادپذیر نبودن، کم تحمل بودن، جدی گرفته نشدن، قدرشناسی نشدن، مورد توجه و تائید قرار نگرفتن، احساس فشار کردن، هم دلی ندیدن، از نظر روحی و روانی ضعیف بودن و کم آوردن
15) کوتاه نفس کشیدن و نرساندن انرژی کافی به بدن
16) انباشتگی انرژی خشم و فروخوردن و سرکوب کردن آن در خود که تمامی این عامل‌ها تک تک و با همراه هم می‌توانند موجب بدخوبی، کج خلقی، عصبانیت و خشم در ما گردند.
? روش‌های درمان و کنترل خشم در خود
تکنیک اول: تکنیک تنفسی 2-4-2-4
در یک تکنیک باید دم و بازدم طولانی را تجربه کنیم بازدم طولانی از دهان، چند لحظه مکث دم طولانی از بینی، چند لحظه مکث، در موقع عصبانیت این نوع تنفس را 10 بار تکرار معجزه آن را خود خواهید دید.
? تکنیک دوم: تنفس شکمی یا تنفس یوگائی
به آرامی نفس را از راه بینی به درون شکم بکشید و کم کم شکم را منبسط کنید . پیش از بازدم، نفس‌تان را یکی دو ثانیه نگاه دارید و بعد نفس رابه آرامی بیرون بدهید شکم را جمع کنید و دوباره پیش از عمل دم، نفس خود را چند ثانیه نگاه دارید. برای انجام این تکنیک به خودتان فشار نیاورید و به آرامش و راحت تنفس کنید و ریه‌ها و شکم خود را خالی یا پر نکنید زیاد آرام و خسته کننده نیز تنفس نکنید.
این نوع تنفس را روی 5 دقیقه تکرار کنید. باز هم اثرهای معجزه آسای آن را بر روی درمان و کنترل خشم و بسیاری از بیماری‌های روان تنی و جسمی خود خواهید دید. با این نوع تنفس، جریان فکرهای مزاحم و پریشان به تدریج متوقف خواهد شد.
به تدریج آرامش را درون روان و جسم خود تجربه خواهید کرد و از این طریق، قادر خواهید بود ذهن و احساس‌های خود را کنترل کنید.
? تکنیک سوم: عصبانیت در دست من است نه در خود من
بدانیم که جمله? ”من عصبانی هستم“ غلط و مسموم است. باید گفت : ”من عصبانی می‌شوم، حال می‌خواهم که نشوم“ ”من حسادت دارم“ غلط است. ”من دچار حسادت می‌شوم و باز می توانم نشوم“
حال در موقع عصبانی شدن به خود پیام می‌دهیم: ”عصبانیت در مشت من است“ مشت دست خود را باز می‌کنم تا عصبانیت از بین برود.
از آن جائی که فکرها هورمون‌های ما را تغییر می‌دهند، با تغییر این فکرها و باورهای خود، هومون ها را به وضعیت تعادل در می‌آوریم. دیگر آن که گفته بودیم یکی از علت‌های روان شناختی خشم ، مشت کردن و گره کردن دست است، پس از باز کردن آن، خود را از شر یکی از عامل‌های بروز خشم به شکل بیمارگونه، رها می‌کنیم. همان‌گونه که حضرت علی (ع) فرموده‌اند ”در موقع خشم، تغییر وضعیت بده. اگر ایستاده‌ای بنشین، اگر نشسته‌ای، بایست“ تغییر وضعیت دادن و یا تغییر شکل دادن اندام‌های بدن، خود می‌تواند به متعادل ساختن مواد و ترکیبات شیمیائی بدن تائیر بگذارد و باز به گفته? حضرت علی (ع) : ”یک لیوان آب بنوشید“ یادمان باشد فردی که عصبانی می‌شود به طور، معمول، انرژی کم می‌آورد. ما می‌توانیم از طریق این تنفس‌ها و نوشیدن آب، به خود انرژی کافی برسانیم.
باز یادمان باشد که آب خیلی سرد؛ هرگز انرژی ندارد. هر چه آب، معتدل‌تر و یا حتی گرم‌تر باشد ، انرژی بیشتری دارد.




دوشنبه 93 مرداد 6 :: 2:10 عصر ::نگارنده : موسوی

موارد اصلی انحرافات جنسی عبارتند از: چشم چرانی، عورت نمایی، بچه بازی، یادگارخواهی، دستمالی کردن، خودآزاری جنسی، دیگر آزاری جنسی.

چشم چرانی: افرادی که به این انحراف دچار هستند از تصور یا دیدن افراد برهنه، در حال درآوردن لباسشان و یا مشاهده رابطه جنسی افراد دیگر(حتی در فیلم) با هم لذت میبرند. این در اکثر مواقع در صورتی است که شخص و یا اشخاصی که نظاره میشوند از حضور شخص چشم چران مطلع نیستند.

برای اینکه بتوان تشخیص چشم چران را برای شخصی قائل شد این تخیلات ، تمایلات و یا رفتارها باید برای خود فرد بسیار ناگوار باشند و یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد کنند. این انحراف ممکن است ریشه در تجربیات فرد در دوران کودکی داشته باشد و روانکاوی میتواند در شناخت این ریشه ها به فرد کمک کند.

عورت نمایی: در این انحراف فرد اندام و یا اندام های جنسی اش را به فرد یا افراد غریبه نشان داده و از این موضوع لذت جنسی می برد.

همانند مورد بالا تاکید می شود که برای تشخیص قطعی این اختلال فرد باید از رفتار خود احساس خوبی نداشته باشد یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد شده باشد. روانکاری برای این افراد مفید خواهد بود. این کار به شناسایی ریشه واقعی مشکل کمک خواهد کرد. گاهی نیز درمانهای دارویی برای این اشخاص تجویز میشود.

یادگارخواهی یا فتیشیزم: در این انحراف فرد از یک شی غیر زنده ( مانند کفش پاشنه بلند خانم ها یا جوراب زنانه و غیره) لذت جنسی میبرد. بطور معمول فرد برای برانگیخته شدن جنسی به این شی نیاز دارد و بدون آن برانگیخته نمیشود.

این مسئله در صورتی انحراف تلقی می شود که فرد باطنا از این مسئله ناراحت باشد و یا این کار وی در زندگی روزمره اش یا روی شریک جنسی

اش اثر منفی داشته باشد. برای این امر روان درمانی با هدف شناسایی علت اولیه این انحراف صورت می گیرد و معمولادرصد زیادی از افراد به درمان جواب میدهند.

دستمالی کردن یا فروتوریسم: این انحراف عبارت است از لذت بردن از تماس یا مالیدن دست یا بدن خود به بدن فرد دیگربدون آنکه آن فرد رضایت داشته باشد.

معمولا این کار در مکان های شلوغ مانند اتوبوس یا مترو اتفاق میافتد. این افراد غالبا درک درستی از حدود اجتماعی خود و دیگران ندارند بنابراین ممکن است این عمل خود را به عنوان یک انحراف جنسی تلقی نکنند. درمان معمول برای این افراد روان درمانی می باشد و پاسخ به درمان در اکثر مواقع موفق است.

بچه بازی: این اختلال عبارت است از تخیلات، تمایلات یا رفتارهای جنسی که با یک کودک نابالغ (بطور معمول زیر 13 سال) انجام می شود.

در صورتی که این تخیلات، تمایلات و رفتارهای جنسی به کرات و برای مدت زمانی معینی تکرار شود، فرد به انحراف بچه بازی دچار است. طبق تعریف این فرد باید خود بالغ بوده و حداقل پنج سال ازکودک مورد آزار بزرگ ترباشد.

برای درمان باید این افراد را مدتها تحت روان درمانی قرار داد تا ریشه های عمیق این مسئله را که شامل نگرششان نسبت به جنسیت، احساسشان نسبت به خودشان و اغلب تجربه آزار جنسی و یا جسمی در دوران کودکی میشود، شناسایی کرده و تحت کنترل در آورد.

درمان دارویی قطعی برای این مسئله وجود ندارد اما بعضا از داروهای کاهنده تستوسترون استفاده می شود. پیش آگهی (سیر بیماری و پاسخ به درمان) این انحراف متغییر است و در کسانی که این انحراف را قبول دارند و باور بهتری نسبت به مشکلات دوران کودکی خود دارند، بهتر است.

کسانی که علاوه بر انحراف بچه بازی دچار شخصیت ضد اجتماعی هستند، به درمان معمولا پاسخ مثبتی نمیدهند.

خودآزاری جنسی (مازوخیسم): خودآزاری جنسی عبارت است از لذت بردن جنسی فرد از تحقیر شدن، کتک خوردن، بسته شدن یا هر نوع زجر کشیدن. لذت بردن جنسی از تنها تصور کردن موارد ذکر شده نیز خودآزاری جنسی به حساب میآید.

در برخی موارد تجارب این چنینی ممکن است برای فرد خطر مرگ به همراه داشته باشد. این انحراف ریشه در دوران کودکی یا نوجوانی دارد و درمان آن معمولا از طریق روان درمانی است.

دیگر آزاری جنسی (سادیسم جنسی): در این انحراف فرد از تحقیر کردن و یا آزار دادن فرد دیگر لذت جنسی میبرد. حتی تصور کردن این مسائل میتواند برای او لذت جنسی داشته باشد.

در اکثر موارد ریشه سادیسم جنسی در تجربیات دردناک دوران کودکی (مانند تجاوز، و یا آزار جنسی) است . روان درمانی می تواند برای این افراد مفید باشد.

ممکن است پس از خواندن این متن به فکر افتاده باشید که شاید شما هم به یکی از این انحرافات جنسی دچار هستید. باید تاکید کنم که اگرپس از دانستن تعریف هریک از این اختلالات نگران افکار و یا اعمالی که انجام می دهید هستید، ممکن است به درجاتی از انحراف جنسی دچار باشید.

اما اگر این تخیلات، تمایلات و رفتارها در حدی نیستند که شما را نگران کنند، در زندگی روزمره تان اختلال ایجاد کنند یا برای افراد دیگر خطرناک یا آزار دهنده باشند، تشخیص انحراف جنسی قطعی نیست.

اما در نهایت این احساس شماست . چنانچه فکر میکنید دوست دارید بیشتر در مورد اینکه چرا اینگونه فکر و یا عمل میکنید بدانید. مشاوره با روان درمانگران و روانکاوان خبره می تواند کمک کننده باشد.




دوشنبه 93 مرداد 6 :: 1:31 عصر ::نگارنده : موسوی

درمان گر ممکن است فقط یک فـن را برای یک بیـمار خاص انتخـاب کند. امّا ماهیت پیچیده و چند وجهی کژکاری های جنسی اغلب به کارگیری ترکیبی از فنون را ایجاد می کند. این رویکردها برای درمان کژکاری های جنسی در افراد دگر جنس خواه وهمین طور هم جنس خواه مناسبند.

کاهش اضطراب:

مدّت ها قبل از انتـشار برنامـه درمانی مسـترز و جانسون رفتـار درمان گران می دانستند که  درمان جویان مبتلا به کژکاری جنسی باید به طـور تدریـجی ونظام مند با جنبه های اضطراب آفرین موقعیت جنسی روبرو شوند. حساسیت زدایی نظام مند و حساسیت زدایی زنده (حساسـیت زدایی از طریق مواجـهه واقعی) ولپه به خصوص همراه با آموزش مهـارت ها با مقداری موقعیـت به کار رفته است. (ولپه 1958)حساسیـت زدایی زنده ظاهـراً شیوه اصلی در برنامه درمانی مسترز و جانسون است.هرچند مؤلفه های دیگر به اثر بخشی کلّی آن کمک می کـند.جالـب اینکه برنامه های سـاده آموزش روانی درباره تمایلات جنسی نیز ظاهراً در کاهش اضطراب مؤثر است.

درمان گر موقعیت های اضطراب انگیز را تعیین می کنـد وبه کمـک بیـمار سلسله مراتبی از موقعیت ها ، به ترتیب از موقعیـتی که بیشـترین میـزان اضطراب را برمی انگیزد و تنظیم می شـود و در حالـی که بیـمار درحـالت آرامیدگی قرار می گیرد، این صحنه ها را به ترتیـب به او ادا می کنـد تا در ذهنش مجسّم کند.صحنه ای که در پایین ترین جایگاه ساسله مراتـب قرار دارد، و به طور معمول شامل موضوع های غیر جنسی است (برای مثال نگاه کردن به همسر خود در یک اتاق شلوغ) و به تدریج به سوی موقعیـت های جنسی آشکارش می رود.(مثـل دراز کشیـدن برهـنه درکنـار همسـر در رختخواب) البتّه این سلسله مراتب حساسیت زدایی رامـی توان به شـکل واقعی و یا آمیزه ای از رویارویی تجسّمی واقعی اجرا کرد.

درمان مسترز و جانسون برای کژکاری های جنسی:

مسترز و جانسون در کتاب بی کفایتی جنسی انسان که در سال 1970 منتشر شد، نتایج موفّقیت آمیز یکی ازنخستین برنامه های درمان اختلالات جنـسی را که روی حدود 800 فرد مبتلا به کژکاری جنسی اجرا کرده بودند ، گـزارش دادند.هر یک از زوج ها  به سنت لوئیس سفر کرده وبه مدّت دو هفـته، روزها در روان درمانی فشرده حضور یافته و شب ها دریک متل تکالیف جنـسی را انجام داده بودند.

در کار مسترز و جانسون، همیشه یک درمان گر مرد و یک درمان گر زن زوج ها را می دیدند.زوج ها طی چند روز، ارزیابی سابقه اجتماعی،سابقه جنسـی، ارزش های جنسی و دلواپسی های پزشکی را انجام می دادند.درمدّت ارزیابی و دو روز اوّل درمان ، آمیزش جنسی ممنوع بود. گاهی زوج ها برای اوّلین بار در کلینیک درباره امور جنسی بحث می کردنـد.درمان گـران شـیوه تؤام با آرامش و صراحت را انتخاب می کردند تا به زوج ها کمک کنند که برای بحث درباره امور جنسی احساس راحتی کنند.

در روزسوّم درمان گران شروع به ارائه تفسـیرهایی درباره مـنشأ مشـکلات می کردندند.اگر شخصی نگرش منفی راجـع به رابطـه جنسی داشـت،به آن پرداخته می شد.امّا تأکید اصلی بر مشکلات ارتباطی بود، نه مشـکلات فردی هر یک از همسران. یکی از فرض های درمان این بود : "در هر رابطه زناشویی که درآن نوعی بی کفایتی جنسی وجود دارد،چیزی به نام شریک جنسی غیر دخیل وجود ندارد."

استفاده از شناخت رفتاری:

تکنیک هایی که شناخت درمانی در درمان اختلالات جنـسی به کار می رود، شامل طیفی از روش هایی هستند که به طور مستقیم بر افزایش مهارت های شناختی و کاهش فعّالیّت های شناختی متمرکز می شوند و از تکالیف رفتاری برای ایجاد شواهد تجربی به منظور ایجاد تغییرات شناختی استفاده می شود.

 

تکنیک های شناخت درمانی دردرمان اختلال های جنسی عبارتند از:

1-افزایش آگاهی جنسی از طریق آموزش دادن اطّلاعاتی

2-آموزش خیال پردازی

3-مهارت های تمرکز – توجّه (تمرکز حس)

4-ناسازگاری نگرش و باورهای غیر منطقی

5-استفاده از تکالیف رفتاری

6-خود تقویتی

تکنیک های رفتار درمانی شامل:

1-تکالیف درجه بندی شده

2-حساسیت زدایی مسطح

3-آموزش آرمیدگی

4-آموزش مهارت ها

تمام این تکنیک ها زمینه ساز مداخله هـایی می باشـند که هدفشـان ایجاد تغییر در عملکرد جنسی و کلّ روابط زناشویی می باشد.اعتقاداساسی شناخت درمان گران مانند (بک و همکاران 1979) این اسـت که افکار فـرددر تعیـین هیجان ها و رفتار آشکار فرد اهمّیّت دارد.

افکار ناسازگارانه که در موقعیت های خاص افراد، آگاهانه یا ناهشـیارانه عمل می کند و باعث هیجان های منفی می شود.افکار در تعیین پاسخ های عاطفی و رفتاری به موقعیت های جنسی نیز دخالت دارد.

اصول منطقی بازسازی شناختی:

تریت (1987) اعتقاد دارد که اوّلین گام در بازسازی شناختی نابهنجاری های جنسی این است که زن و شوهر درباره این شیوه به درستی توجـیه شـوند.

تکنیک های رسیدن به نتیجه:

شامل ارائه مثال هایی درباره تأثیر افکار و نگرش های مـیل، برانگیخـتگی و توانایی کسب اوج لذّت جنسی می باشد. در این شیوه از زن و شوهر خواسته می شود که خودشان چگونگی تأثیر افـکار مـثبت و مـنفی بر واکنـش های هیجانی مختلف رانشان دهند.هدف از این کار،شناسایی افکار خاص است که اتّفاق می افتد و نشان دادن این امرکه افکار منـفی مانع پاسـخ دهی مـنفی است.

 

انواع خطاهای شناختی در چرخه جنسی:

تصمیم افراطی ، مانند :من همیشه همین طور هستم. من هرگز به اوج لذّت جنسی نمی رسم.

تفکّر همیشه یا هیچ. از آنجایی که رابطه جنسی ضعیف است، پس کلّ رابطه ها ناگوار است.

شخصی سازی:چون همسر من دارای انزال زود رس است، پس برای او جذّاب نیستم .او مرا دوست ندارد و ...(صالح راده،1390)

ارگاسم در زنان:

به طور کلّی در مقایسه با مردان چرخه پاسخ جنـسی در زنان با آهـنگ کند تری پیش می رود و  این نکته گویای آن است که زنان برای ایجاد یـک رابطه جنسی مؤثر و  رضایت بخش به آمادگی ذهنی و تحریک جنسی بیشتری نیاز دارند. از این رو شاید بتوان گفت که در بسیاری از موارد مردان می توانـند با خود داری بیشتر و اصرار نورزیدن برای آغاز سریع آمیزش ودخول زنان را از نظر روانی و هیجانی بیشتر آماده کنند و با پیش نوازی های مطلـوب و برقرار ساختن هماهنگی هیجانی کامل میان یکـدیگر امکـان رسـیدن به اوج لذّت جنسی را برای همسرشان نیز فراهم سازند.

در زنان مبتلا به کژکاری اوج لذّت جنسی، علاوه بر به کارگیـری سـایر روش های درمانی عنوان شده در مباحث قبل می توان ازروش تمرکز بر خود وخود انگیزی فرایند استفاده کرد.این روش ها به بیمار کمک می کند تا لذّت بردن

از احساسات جنسی را دروضعیت آرمیدگی یادبگیرد.در این دوروش به بیمار توصیه می شود تا در یک وضعیت آرام و لذّت بخش به تحریک خویشـتن و خود انگیزی بپردازد تا آنکه به اوج لذّت جنسی برسد.

 این روش را در درون یک برنامه درمانی مقدّماتی گنجانده وبه عنوان تکلیف خانگی بیمار را موظّف به انجام آن می دانند. (زندگی جنسی زنان ،آشنایی با رفتارهای جنسی و روش های شناخت و درمان اختلال هـای جنسـی زنان ، دکتر نیکخو 1380)

کاپلان اظهار می کند با بالا رفتن سن، دستیابی به ارگاسم بیشتر می شـود،و استعداد ارگاسمی زنان در سنین بالای 35 سال افزایش می یابد.این امر به کاهش مهارت های روانی و افزایش تجـربه جنـسی و یا هر دو نسـبت داده می شود. با افزایش اطّلاعات جنسی فرد، اختلالات ارگاسم به طورمعنا داری کاهش پیدا می کند. کوان و همکاران نیز رابطه میزان اطّلاعات جنسـی فرد را با رضایت جنسی معنا دار یافتند. والدین اغلب معتقدند آموزش بهداشت جنـسی به جوانان منجـر به تجارب جنسی می شود. در حالی که آگاهی و بینش صحیح از این مسأله آن ها را از عواقب وخیم آن آگاه خواهد کرد.

مستون و همکاران (2004) به منظور  بررسی بهترین شیوه درمـانی اختـلال ارگاسم، 1749 زن را به طورتصادفی انتخاب کردند .نتایج این بررسی نشان داد که بهترین و متداول ترین شیوه درمانی رویکرد شنـاختی رفتاری ازطـریق تکنیک بازسازی شناختی ، شیوه های کاهش اضطراب مثل آرامیدگی، اراده اطّلاعات و دانش جنسی، تمرین تمرکز حسی و حساسیت زدایی منظّم است. (سلیمانی ،1389)

 




دوشنبه 93 مرداد 6 :: 1:30 عصر ::نگارنده : موسوی

مورد پژوهی های روان تحلیلی بر تعارض های اساسی سرکوب شده به منزله تبییـنی برای کژکـاری های جنسـی تأکیـد می کـنند.برای مثال، مضمـون پرخاشگری واپس رانده ای که با ارضای نیازهای جنسـی رقابت می کنـد، بر نوشته های روان تحلیلی سایه افکنده است.بنابراین مردی که به قـدری زود انزال می کند که شریک جنسی مؤنث خود را ناکام می سازد،  ممکن است در حال ابراز خصومت سرکوب شده اش نسبت به زنانی باشد که به طور ناهشیار مادرش را به یادش می آورند.زن مبتلا به واژینیسم ممکن است درحال ابـراز خصومت سرکوب شده اش نسبت به مردان باشدکه علّت آن ممکن است طرز رفتارتحقیر آمیزشوهرش باشد.شواهدتجربی نتوانسته است این مفروضات را تأیید کند. (شمسی پور 1388)

مسترز و جانسون از مدل دو لایه ای علل کـنونی و تاریخی برای تبیـین علّت شناسی بی کفایتی جنسی انسان بهره جستند.

علل کنونی را می توان در دو عامل خلاصه کرد:

1-ترس های مربوط به عملکرد: ترس از عملکرد به نگرانی بیش از حد در خصوص نحوه "عمل کردن"در خلال رابطه جنسی اشاره دارد.

2-انتخاب نقش تماشاچی:نقش تماشاچی به مشاهده گر بودن در تجربه جنـسی به جای شرکـت کننده بودن اشاره دارد.هر دو عامل شامل تمرکز بر عملکرد جنسی اند که مانع پاسخ های جنسی طبیعی می شود.این فرضـیه مطـرح شد که علل کنـونی کژکاری های جنسی یک یا چند پیشایند تاریخی مانند تأثیرات اجتـماعی-فرهـنگی، عامل زیستی ، ضربه های جنسی یا تمایلات هم جنس خواهانه دارد. (شـمسی پور 1388)

عوامل زیر در کژکاری های جنسی مؤثرند:

عوامل زیستی:

علل زیستی کژکاری های جنسی می تواند شامـل بیماری های دسـتگاه رگی، بیماری هایی که بر دستگاه عصبی تأثـیر می گـذارد، مانند دیابـت.اسـکلروز چندگانه و آسیب دیدگی نخاع شوکی سطح پایین تستـسترون یا اسـتروژن، مصرف شدید الکل قبل از آمیزش جنسـی، بی بارگی مزمـن و مصـرف شدید سیگار، داروهای فشار خون بالا وبه خصوص داروهـای ضدافسـردگی SSRI  تأثیراتی بر عملکرد جنسی دارند.از جمله تأثیر ارگاسم، کاهش لیبیدو وکاهش لغزنده سازی.

عوامل روانی –اجتماعی:

برخی کژکاری های جنسی را می تـوان تا تـجاوز جـنسی، بدرفتـاری جنسی دوران کودکی یا برخوردهای تحقیر آمیز دیگر ردیابی کرد.تماس جنسی با یک بزرگسال در دوران کودکیبا نـرخ بالای اخـتلال انگیخـتگی در زنـان و با نرخ دوبرابری انزال زودرس و میل جنسی پایین در مردان رابطه دارد.

بسیاری از کسانی که مـشکلات جنـسی دارند، فاقد دانش و مهـارت اند.زیرا فرصتی برای فرصتی برای آموخـتن درباره تمایلات جنسی شـان نداشته اند.

مشکلات ارتباطی کلّی تر می تواند خود را به موقعیّت جنسی تحمیل کندو از این راه جلوی برانگیختگی و لذّتی را که در غیر این صورت می توانست وجود داشته باشد ، بگیرد.چنانچه می توان انتظار داشت کسانی که از دست شریک جنسی خود عصبانی اند کمتر احتمال دارد تمایل به آمیزش جنسـی داشـته باشند.

به نظر می رسد که خشم در میان مردان برای میل جنسی زیان بخش تر است تا در میان زنان.حتّی در میان زوج هایی که از سایر زمینه های ارتباطی راضی اند، ارتباط کلامی ضعیف می تواندبه کژکاری جنسی کمک کند.به هر تعداداز این دلایل که باشد، خجالت زدگی ،نگـرانی درباره احساسات همسـر یا ترس یکی از عشّاق ممکن است دیگری را از ترجیحاتش آگاه نکند.

تجارب جنسی خاص ممکن است بر انزال زودرس تأثیر بگذارد.مردان مبتلا به انزال زودرس در مقایسه با مردانی که دچار انزال زودرس نیسـتند، دوره های طولانی تر پرهیز از رابطه جنسی اوج گیرنده نیز دارند.همچنین مطـرح شده است که مردان ممکن است در نتیجه رابطه جنسی شتاب زده به علّت نبودن در مکانی خلوت وترس از متوجّه شدن دیگران، گرایش به زود انزال کردن را فرا بگیرند.

چند اخـتلال روان شناخـتی با افزایـش خطر کژکـاری های جنسـی رابطه دارند.اختلال افسـردگی،اختلال وحشـت زدگی که معمولاً از احسـاس های جسمی مانند ضربان تند و عرق کردن تند، اضطراب و افـسردگی عمـوماً با مقاربت دردناک همایند اختلال نعوضی هستند. (شمسی پور 1388)

بعضی مواقع یک اختلال جسمانی علّت مستقیم مشـکل مورد نظر اسـت.ولی اغلب تأثیر روان شناختی این اختلال مانند احسـاس ناخوشی یا علـیل بودن یک متغیّر واسطه بسیار مهم است.

مشکل جنسی مورد نظر ممکن است فقط نبودیک بیماری جسمانی باشد.برای مثال درد کشیدن زن در زمان آمیزش ممکن است ناشی از پرده بکارت بسیار سخت و در مورد مرد ناشی از فشردگی پوست حشفه باشد.به همـین ترتیـب التهاب یاحساسیت مهبلی درنتیجه عفونت ممکن است به بیزاری جنسی و از دست دادن علاقه منجر شود. (نیکخو 1379)

بی اطّلاعی:

نداشتن اطّلاعات تناسب درباره کارکردهای جنسی ممکن است مشکل اصلـی در کژکاری جنسی باشد.

بسیاری از مواقع مشکل مطرح شده نتیجه بی اطّلاعی از واقعیّت های بنیادی درباره نطام پاسخ جنسی یا تصوّر نادرسـت از مـسایل جنسی است.

در زنان فقدان اطّلاعات یا وجود تصوّرات نادرست ممکن است موجـب ترس از روابط جنسی شود. (مانند این تصوّر که آمیزش جنسی الزاماً دردناک است) که این ترس می تواند مشکلات واقعی به وجود آورد. (نیکخو 1379)

شرایط منفی:

مانند نگرانی در خصوص بـارداری یا بیـماری ایدز، نگـرش های منفـی درباره رابطه جنسی یا دلواپسی درباره همسر مزاحم عملـکرد جنـسی مـی شود.امّا همان طور که مسترز و جانسون برای نخستین بار مطرح کردند. شـناخت های شخص درباره عملکرد جنسی اهمّیت ویژه ای دارد.ایـن را در نظر بگـیرید که تغییر پذیری عملکرد جنسی عادی اسـت.یک روز پرتنـش، فضـای پریـشان کننده، نگرانی ارتباطی یا هر تعداد از مسایل دیگـر ممکن اسـت پاسـخ دهی جنسی را کاهش دهد.

مسأله اساسی احتمالاً این است که مردم درباره پاسخ جـسمی کاهش یافـته خود درهنگام وقوع آن،چگونه فکر می کنند.یک نظریه این است که آن هایی که خودشان رابه خاطر کاهش عملـکرد جنـسی سرزنـش می کنند، بیـشتر احتمال دارد دچار مشکلات مکرّر شوند. (شمسی پور 1388)

نگرش ها:

نگرش ها با اطّلاعات و باورهای شخص درباره مسایل جنسی و فعّالیّت جنسی رابطه دارد.شخصی که با نگرش اخلاقی سخت گیر نسـبت به مسایل جنـسی پرورش یافته ، یعنی این عقیده که رابطه جنسی فقط برای تولید مثل است و

نه کسب لذّت.ممکن است نسبت به مسایل جنسی بازداری هایی پیـدا کند ، چنین شخصی ممکن است با همسر خود که نگرش آزادتری دارد نیز تعـارض پیدا کند. اگر یکی از زوج ها بخواهد شیوه های متـفاوت وجدیـدی از پـیش نوازی و آمیزش را تجربه نماید، ممکن است این خواسته از دیدگاه همـسرش که زمینه نگرشی سخت گیرانه دارد،قابل قبول نباشد.مسایل نگرشی ممـکن است  نقش تعیین کننده ای در تداوم  بخشیدن کژکاری های جنسی داشـته باشند.

اضطراب:

اضـطراب یکی از عـوامل اصـلی مرتبـط با کژکاری جنـسی است. بعـضی از مشکلات دست کم تا اندازه ای به وسیله اضطراب ایجاد می شوند و اضطـراب باعث حفظ و تداوم بسیاری از آن ها می شود.در زنان تجربه های ناخوشایندیا آسیب زای جنسی مانند مورد حمله یا بد رفتاری جنسی واقـع شدن، مـمکن است به اضطراب فراگیر جنسی منجر شود که در شکل گیری بیزاری جنـسی نـقش دارد.اضـطراب های جاری ماننـد تـرس از باردار شدن نیز ممکن است موجب مشکلات جنسی شوند.

مشاهده گری:

این پدیده با اضطراب رابطه دارد.و منظور از آن گرایـش شـخص به مشـاهده خودش در طی فعّالیّت جنسی است. افرادی که اضطراب جنسی دارند، ممـکن است بر اثر ترس شکست به ایفای این نقش بپردازند. این پدیده باعث بازداری کشش جنسی وخشنودی و حتّی شکست و ناتوانایی واقعی می شود. (نیکـخو 1379)

 




< 1 2 3 4 5 >> >
Susa Web Tools