سه شنبه 93 تیر 24 :: 10:45 صبح ::نگارنده : موسوی
مقدمه: فمنیسم در لغت به معنی زن برابر گراست (( فرهنگ تخصصی انگلیسی- فارسی- خلیل میرزایی ص 221)) اما فمنیسم مجموعه گسترده ای از نظریات اجتماعی ، جنبش های سیاسی ، بینش های فلسفی است که عمدتا به وسیله زنان برانگیخته شده و یا از زنان الهام گرفته شده ، مخصوصا در زمیسنه شرایط سیاسی ،اجتماعی و اقتصادی آنها .((کتاب فمنیسم- سید حسن الحاقی)) واژه فمنیسم که برای اولین بار در سال 137 وارد زبان فرانسه شد ، از ریشه "Feminie" به معنای زنانه ،زن آسا ، مادینه و مونث است ،که در اصل از زبان فرانسه و نهایتا از ریشه لاتینی Feminia اخذ شده است. این واژه در زبان انگلیسی در دو معنای قریب به هم به کار می رود .در معنای نخست فمنیسم عبارت است از نظریه ای که معتقد است زنان باید به فرصت و امکانات با مردان در تمام جنبه های سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی دست پیدا میکند. در زبان فارسی معادل هایی از قبیل "زن گرایی" ،"زن باوری"، زن نگری" و "زن آزاد خواهی" برای این استعمال از لفظ فمنیسم ذکر شده است .اما در معنای دیگر این لفظ بر جنبش های اجتماعی اطلاق میشود که تلاش می کنند تا اعتقاد و باور فوق را که در معنای اول ذکر شده نهادینه کنند.در زبان فارسی معادل این معنا از فمنیسم واژه "نهضت زنان" و "نهضت آزادی زنان " قرار داده شده است.(فمنیسم - سید حسن اسحاقی آبان 85) فمنیسم را میتوان یکی از جنجال برانگیزنرین جنبش های اجتماعی و فکری در سطح جهان دانست که با هدف احقاق حقوق زنان و رفع تبعیض و تضییق از آنان انجام می گیرد. انتقاد از و ضعیت موجود زنان و به چالش کشیدن کلیشه های جنسیتی در طول تاریخ مطرح بوده و برخی شروع جنبش آزادی بخش زنان و قدمت تاریخی تمدن فمنیسم را به قدمت تاریخی ظلم بر زنان قلمداد میکنند. اما با این وجود، بنابر نظر غالب، آغارز جنبش های فمنیستی به صورت یک حرکت منسجم و رواج این واژه به معنای امروزین آن راجع به قرن نوزدهم میلادی است.((فمنیسم- سید حسن الحاقی)) این جنبش فکری و اجتماعی، درشرایطی شکل گرفت که در اروپا و آمریکا، جنبش های اجتماعی دیگری نیز فعال بودند و این جنبش، به نوعی از درون آن جنبش ها ی دیگر متولد شدند.زیرا زنان فعال در این جنبش ها که فعالیت عام اجتماعی را تجربه می کردند، به دلیل موقیت نابرابر خود در درون جنبش در وضعیتی تناقض آمیز شکل گرفته بودند و همین امر بنیان شکل گیری هویت جمعی برای آنها می شد.به علاوه مشارکت در این جنبش ها که همگی در چارچوب گفتار مدرن برابری بودند، هم زمینه گفتاری طرح مطالبات مستقل آنها را فراهم میساخت و هم تجربه کار سازمان یافته و ارتباطات لازم به منابع مورد نیاز آنها برای کنش اجتماعی را شکل می داد.((شیرزاد-حمیرا –ص 51)) به هر حال فمنیسم در قرن نوزدهم به عنوان نوعی اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه حقوق بشر فرانسه (1789) که حقی برای زنان در نظر نگرفته بود، در فرانسه شکل گرفت. اصطلاح شناسی فمنیسم فمنیسم به عنوان جنبشی که منشا غربی داشته و آبشخور آن را جریانات و تحولات مغرب زمین تشکیل میدهد، به گونه ای مشتمل برنظریات و دیدگاه های متفاوت و متعدد است، که نمیتوان آنرا یک نظریه واحد و یاحتی سیستم واحد تفکر دانست.فمنیست ها به شاخه ها و گرایشات مختلف فکری تقسیم میشوند و هر دسته ، نسبت به مسائل و مشکلات زنان، برداشت خاص خود را دارند و مطابق با آن، در ارایه راهکارها نیز متفاوتند.از همین رو ارائه تعریفی جامع از این مقوله سیال و پویا ،که طیف گسترده ای از دیدگاه ها را در برمیگیرد، مشکل است و به گفته "کریس بیسلی" هر برداشت مختصر و شسته و رفته ای از فمنیسم احتمالا به جدل کشیده میشود و اساسا فمنیسم، اصطلاحی نبست که بتوان معنای آن را تماما به چنگ آورد.بنابر این نمیتوان این حوزه متکثر و ناهمگون را با تمامی صورش به واسطه تعریفی، موجر به طور عمیق شناخت.((بیسیلی کریس- چیستی فمنیسم- محمدرضا زمردی 1385)) مقوله فمنیسم را هم می توان به عنوان آموزه ای که از حقوق برابر زنان با مردان در امور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دفاع می کند و هم به عنوان یک جنیش اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان شکل گرفته است در نظر گرفت. براساس همین تعاریف موجز و دایرة المعارفی، فمنیسم به عنوان مقوله ای در نظر گرفته می شود که ارزش های پایداری را در خود دارد، هنجارهای اخلاقی را برحسب موضع انتقادی در خصوص جایگاه زنان ارائه میدهد و وضعیت مصطلوب تری را ترسیم می نماید.دایرة المعارف فمنیسم در این باره می نویسد: ((تعاریف بسیاری از فمنیسم وجود دارد و معنای بنیادی آن مورد بحث و مناقشه قرار دارد.. لغت نامه ها معمولا آن را چنان دفاع از حقوق زنان، براساس باور به برابری دوجنس تعریف می کنند و کاربرد گسترده آن اشاره دارد به هرکسی که از انقیاد زنان آگاه بوده و به طرف مختلف، در پی پایان بخشیدن به آن بوده است. ))"پورتر" صاحب کتاب "زنان و هویت اخلاقی" (1991) می گوید : ((من تعریف کلی از فمنیسم را اختیار می کنم، مبنی بر این که فمنیسم چشن اندازیست که در پی رفع کردن فرودستی، ستم ، نابرابری ها و بی عدالتی هایی است که زنان از آن رنج می برند آن هم به خاطر جنسشان.(چیسی فمنیسم بیسلی ص 56 و ص 57 ) مفروض مشترک و اصلی اندیشه فمنیسم این است که مردان بر زنان به اشکال مختلف تسلط پیدا کرده اند و زن، فرو دست مرد بوده است و این امر موجبات بسیاری از نابرابری ها و مظالم بر علیه زنان بوده است.در حالی که این سلطه، تلقی هستی شناسانه نداشته است و وضعیتی شکل یافته است نه امری وجودی.از همین رو باید میان مردان و زنان تساوی حقوقی برقرار شود.در مورد علت این ستمدیدگی و استراتژی ها و رسیدن به آرادی بین فمنیست ها اختلاف نظری اساسی وجود دارد.بنابراین باید گفت تعاریف موجز عموما اظهار می دارند که فمنیسم چارچوبی ثابت و مشترک را شامل شده است و نوعی صدف توخالی است که می توان هر تعداد از دل مشغولی ها، جزئیات و تبیین های مختلف را درون آن ریخت.
خطوط کلی اندیشه فمنیسم برخی از دانشمندان این مطلب را که فمنیسم ، اساسا حائز ویژگی ها یا ارزش های پایدار و ثایت باشد را به چالش کشیده است و معتقدند که فمنیسم را نمی توان چونان یک آموزه ای کلی تکوین یافته آنگونه که فرهنگ نامه ها معرفی می کنند، در نظر گرفت، بلکه آنرا باید راهبردی انتقادی دانست که دارای جهت گیری کوتاه مدت است مطابق این چشم انداز عناصری که معمولا در تعاریف موجز فمنیسم، اساسی تلقی می شوند، دقیقا متعلق به گونه ای قدیمی و خاص از فمنیسم هستند و نباید گونه های اولیه اندیشه فمنیسم را باتمام فمنیسم یکسان دانست . کرس بیسلی در جهت ارائه مرز بندی برای اندیشه فمنیستی، موارد زیر را به عنوان خطوط کلی دربرگیری این حوزه ، مطرح میکند.. 1- تمرکز بر اطلاق زنان به منزله سوژه تحلیلی ، یکی از ویژگی های تمام فنمیسم های موجود عبارت از اطلاق کردن رنان به منزله سوژه است ، بدین بیان که زنان در مرکز تحلیل واقع می شوند.این سخن بدان معنا نیست که فمنیسم ضرورتا و به طور انحصاری ، خاص زنان است . اما همانگونه که دلمار اشاره می کند ، مفهوم زنانگی در مرمز صحنه جای میگیرد.البته فرایند جای گیری زنان در مقام سوژه مبتنی بر نفد تصورات قراردادی درباره مرکزیت و برتری مردان است و در این فرایند ، مرد سوژه اندیشه سنتی نیز به ناچار مورد بازنگری واقع شده و تعیین جایگاه جدید زنان مورد توجه قرار می گیرد. 2- توسل به دستور هنجاری، توسل به دستور هنجاری دست کم در رابطه با به چالش کشیدن سلسله مراتب جنسی و نقد بر سلسه مراتب جنسی (سلطه مردان و دیگر سلسله مراتب اجتماعی مرتبط و متداخل ) که ممکن است تلویحی باشد ، در اغلب موارد کاملا علنی و صریح است. 3- نقد بر زن ستیزی 4- تمایل به تلقی کردن فمنیسم در پیوند ویژه با زنا، هرچند که مردان نیز می توانند به منزله برخوردار شوندگان از مزایای آن و در پاره ای موارد چونان طرفداران دل مشغولی های آنان محسوب می شوند. 5- گرایش به تغییر، تعبیری گسترده و جهت گیری معطوف به تغییر در قبال آنچه می تواند در تحلیل حیات اجتماعی و ساسی مورد بحث قرار میگیرد. 6- عنصری از جمع گرایی حداقلی ، البته به نظر بیسلی این موارد هم احتمالا فقط یک تفسیر را شامل نمی شوند .
امواج فمنیستی موج اول، فمنیسم به عنوان یک نهضت ساسی ، در سال 1848 با نام نهضت (سینکافالز) در امریکا مطرح شده و در همین سال ، اولین منشور دفاع از حقوق زنان در امریکا اعلام گردید.از آن پس، دانشمندانی چون آگوست کنت(1875) و استوارت میل (1869)، نظریه برابری زن و مرد را در چارچوب حقوق فردی و اومانیستی مطرح کرد.(فمنیسم-اسحاقی- ص 15) این موج اول فمنیسم که از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده بود تا سال 1920 که در آمریکا به زنان حق رای اعطا شد ادامه بافت. جنیش فمنیسم تا دهه هفتم قرن بیستم در بسیاری از کشورهای غربی رو به افول گذاشت و تا پس از جنگ جهانی دوم تحرک قابل توجهی صورت نگرفت.(فمنیسم-اسحاقی- ص 15) موج دوم، موج دوم فمنیسم به رهبری فمنیسم های انسان گرا که سرکردگی آنها را خانم سیمون دوبوار(1980) نویسنده کتاب معروف جنس دوم بر عهده داشت .از 1980 در واپسین سالهای حاکمیت صورتبندی اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی که از آن به سرمایه داری سازمان یافته یاد میشود آغاز شدف این دوره دوره بازسازی و موفقیت سریع جریان های فمنیسمی بود و تا اوایل دهه هشتاد ادامه یافت. موج سوم پس ار این دوره (1960-1980) حرکت های فمنیسنی تندرو به تعدیل گذاشت و آثار سوء افراط در حرکت های زن مدارانه که بیشتر از همه دامان خود زنان را می گرفت ، آشکار شدو از دهه هشتاد موج سوم این جنبش همچنان تداوم دارد ،گردید.(فمنیسم- حسین الحاقی- ص 16) لازم به توضیح است که اولین نوشته ها و آثار فمنیستی مربوط به 1630 بوده و از آن زمان به مدت 150 سال این نوشته ها به عنوان یک جریان باریک اما مستمر ادامه داشت و اعترافات به صورت جسته و گریخته ولی دائمی دنبال میشد اما از سال 1780 تا کنون این نوشته ها بیش از پیش به صورت یک کوشش مهم دسته جمعی و البته با رویکرد انتقادی حاد داده و نویسندگان زیادی در عرصه های انتقادی در این زمینه قلم فرسایی کرده اند.(نظریه جامعه شناسان در دوران معاصر جرج ریتز-محسن ثلاثی – چاپ 90) مبانی فمنیسم 1_اومانیسم(انسان محوری):با غلبه عامل انسان گرایی علم و عقل انسان مبنای حرکت انسان شده و علم جای دین را می گیرد و دین از صحنه زندگی حذف می شود. 2_انکار وجود طبیعت زنانه :اساس تئوریک فمنیسم بر انکار وجود طبیعت زنانه که عبارت از مجموعه استعداد ها و نیازهای جسمی_ روانی مختلف است قرار دارد.فمنیسم اساسا به مشابه انگاری طبیعت و روان زن ومرد پرداخته و وجود امری به نام هویت زنانه را منکر می شود که این انکار بر خلاف واقعیات فیزیولوژیک و روان شناختی زن است. 3_ سکولاریسم:فمنیسم را باید به دلیل تکیه اش بر اومانیسم ذاتا امری سکولار تلقی کرد. 4_عقل نفس مدار:اندیشه فمنیستی بر مبنای قراردادن عقل نفس مدار به عنوان منبع تبیین حقوق و تکالیف زنان و بی اعتنایی به احکام دینی بنا شده است. 5_ درک نا سوتی از زن :فمنیسم اساسا درکی نا سوتی و تفسیری غالبا جسمانی از زن و نیازها و حقوق او ارائه و آنچه که به عنوان نیازهای روانی او نیز مطرح می کند غالبا صیغه حیوانی و غریزی دارد. اهداف و خواسته های جنبش فمنیستی اهداف و آرمان ها و خواسته های جنبشهای زنان و گروه های فمنیستی گسترده و متنوع و متفاوت است . برخی اهداف این جنبش را می توان بر اساس مراجعه به کتب و نشریات ایشان این گونه برشمرد. 1- اصلت دادن به انسانیت افراد بدون توجه به جنسیت آنها 2- مبارزه با عقیده ناقص بودن زنان در زمینه های مختلف 3- ارائه دیدگاه جدید از علوم از منظر زنان 4- برابری زن و مرد 5- نفی تفکیک نقش بین زنان و مردان 6- جلوگیری از خشونتها ی جنسی علیه زنان 7- به رسمیت شناختن خانواده های تک والدینی 8- به رسمیت شناختن حق زنان در مورد مسائل خود 9- ملحق بودن زنان در برخورداری از هویت مستقل از هویت پدر و همسرایجاد جهانی دوجنسی و حرف صفات زنانه 10- به رسمیت شناختن هم جنس گرایی : فمنیسم ها هم جنس گرایی را به عنوان راهی برای رهایی از تسلط پیشنهاد میکنند. 11- دفاع از حقوق کودکان نامشروع و برابر دانستن حقوق آنان با کودکان مشروع (فمنیسم- عبدالرحمن حسنی فر-ص 197)
چهارشنبه 92 آبان 8 :: 11:21 صبح ::نگارنده : موسوی
چهارشنبه 92 آبان 8 :: 11:15 صبح ::نگارنده : موسوی
نادر شاه افشار در جنگ هرات سنگی به ظرفیت سه کر آب که یک پارچه است را به غنیمت میگیرد و اعلام میکند هر کس این سنگ را بدون اینکه آسیبی برساند؛ به مدت 12 روز به مشهدالرضا (ع) برساند جایزه ویژه ای نزد من دارد.فردی اقدام به این کار مینماید و بعد از نه روز سنگ را به مشهد می آورد و به خیال اینکه خوش خدمتی کرده و زودتر از موعد مقررسنگ را به مشهد رسانده، نزد نادر شاه میرود و تقاضای جایزه اش را مینماید. نادر شاه دستور میدهد چشم های او را کور کنند تا دیگر روی حرف او حرفی نزند چرا که او گفته بوده 12 روزه و این فرد 9 روزه سنگ را آورده است. این سنگ در کنار جوی آبی که آن زمان از وسط این صحن عبور میکرده نصب میشود و مردم برای رفع تشنگی ازآب درون آن استفاده میکردند. چند سال بعد هدیه ای به دربار نادر شاه افشار میرسد نادر شاه میخواهد این هدیه را باز کند ولی یکی از سرداران سپاهش بهنام « اسماعیلخان» از او میخواهد چون این بسته مشکوک است آن را در خارج از شهر باز کنند نادر موافقت میکند بسته در خارج از شهر باز میشود و درو نش مواد منفجره بوده به محض باز گشائی انفجار رخ میدهد نادر شاه به جهت زکاوت اسماعیل خان و به شکرانه این که از این بلا جان سالم بدر برده دستورمیدهد هم وزن اسماعیل خان به او طلا اهدا کنند اسماعیل خان هم طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرده و گنبد و پایه های سقاخانه را طلا مینماید بدین جهت از آن زمان سقا خانه را «سقا خانه اسماعیل طلائی» نام گذاری کرده اند.
سنگ مرمر و ششضلعی سقاخانه اسماعیل طلایی را از هرات به مشهد آوردهاند. «اسماعیل خان» سردار معروف فتحعلی شاه قاجار مشهور به «زرریزخان» و «اسماعیل طلایی» اصلاً از اهالی طالب آباد سنگسر است که پیشتر شهرتش به غلط دامغانی گفته شده است و دلیل آن نزدیکی منطقه سنگسر و دامغان می بوده. علت لقب های او این است که در زمان فتحعلی شاه از طرف یکی از دول خارجه بسته ای به عنوان هدیه به دربار رسید و شاه قصد گشودن آن را کرد. «اسماعیل خان» که جزء ملتزمین بود استدعا کرد این کار در محوطه کاخ به وسیله خدمتگذاران انجام شود چه احتمال سوء قصد را نمی توان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز کردن ? بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد. فتحعلی شاه با آگاهی از این امر ? دستور داد برای این دور اندیشی هم وزن سردار اسماعیل خان سکه های طلا به او مرحمت شود و چنین کردند و اسماعیل خان معروف به «زرریزخان» شد. اسماعیل خان دستور داد از محل این سکه های طلا در داخل صحن امام رضا درمشهد سقاخانه ای بسازند و پوشش آن را از طلا کنند که تا به امروز به نام «اسماعیل طلایی» مشهور باقی ماند . گویند در قدیم آب آن ازچشمه گیلاس در 48 کیلومتری شمال غربی مشهد تامین می شده است. نقل از:imamrezatv.ir
سه شنبه 92 آبان 7 :: 12:32 عصر ::نگارنده : موسوی
دوشنبه 92 شهریور 4 :: 9:25 صبح ::نگارنده : موسوی
از جمله راه های تهذیب نفس و پالایش آن از آلودگی های ظلمانی ایجاد ِرابطه ای عاشقانه بین مرید و مراد است.
پنج شنبه 92 خرداد 30 :: 7:51 صبح ::نگارنده : موسوی
زندگی کن.... به ضرب المثل ها هیچ اعتمادی نیست.... ماهی را هر وقت از آب بگیری می میرد.....
پنج شنبه 91 آبان 4 :: 11:43 صبح ::نگارنده : موسوی
کسی می گوید: |