موسوی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 154
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 543290




گالری تصاویر سوسا وب تولز



چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 1:34 عصر ::نگارنده : موسوی


یکی ازنکات مهم تربیتی جلوگیری از دروغگویی  کودکان است . این مسئله در اغلب خانواده ها مطرح است و پدران و مادران البته نه در دوران خردسالی کودک بلکه از حدود سن تمیز از آن شدیداً رنج می برند .

پایه گذاری این لغزش و خوی ناپسند از همان دوران کودکی است . در روزهای اول که بنا به علل اجتماعی و احیاناً غریزی طفل  دروغ می گوید و راه حیله در پیش می گیرد،والدین با موضع تشویق و خنده و شعف از او استقبال می کنند . غافلاز این که همین امرموجب رشد و پرورش این حالت نابهنجار می شود.

تعریف دروغ

دروغ بیان سخن و مطلبی است که مطابق با واقع و حقیقت نیست . معمولاً آن کس که دروغ می گوید آگاهانه به تحریف حقیقت می پردازد و امری را تأییدمی کند که وجود خارجی ندارد . البته چنین امری همه گاه در باره کودکان صادق نیست . زیرا بعدها خواهیم دید که بسیاری از کودکان خردسال و آنها که در مرز سن تمیز هستند گاهی بین تخیل و واقعیت فرقی نمی گذارند  و سخنی می گویند که به نظر ما دروغ است . دروغگوئی کودکان ممیز معمولاً  با زمینه سازی ها و تدابیری اندیشیده است و در آن نقشه کشی و حساب مطرح است و طفل  آن را به خاطر وصول به هدف و مقصدی  مورد استفاده قرار می دهد .

صورتهای دروغ

دروغگاه به صورت تحریف  حقیقت است و زمانی به صورت وارونه نشان دادن آن. گاه به صورت گزافه گویی است و گاهبه گونه ی بیان یک مسئله و زمانی به صورت سکوت در آن باره . مثلاًبه هنگامی که درباره  کودکینزدفرد بزرگسالی  تعریفی می شود و سخنی ذکر می گردد که او واجد آن نبوده و درعین حال بدان گوش فرا داده  و در برابرش سکوت می کند به حقیقت،او به نوعی مرتکب دروغ شده است .

هدف از دروغ

معمولاً هدف از دروغ گمراه کردن طرف مقابل و یا مشتبه کردن امری بر دیگری است تا در سایه آن به هدف و مقصدی که مورد نظر است برسد . آن کس که دروغ می گوید معمولاً قصد دارد  بر اثر آن به اغفال و فریب دیگران بپردازدو آنها را گول بزند ، آن چنان که واقعیت ها را در نیابند و دست او را تا رسیدن به مقصد باز گذارند . این هدف یا اهداف ممکن است متعدد و گوناگون باشد . از جمله نجات از مجازات ، کسب منافع مورد نظر ، جلب نظر و عنایت دیگران که  به نحوی در زندگی و سعادت او نقشی دارند . آدمی از طریق  دروغ گویی موفق می شود فردی را که به گونه ای می تواند برایش خیر و سعادت بیافریند خام کرده و او را به خود مؤمن بسازد و به پیش رود .

دروغ نشانه چیست

؟دروغ چه در کودکوچه در بزرگسال حاکی از وجود ناامنی و اغتشاش در درون استو نشان می دهد که فرد  در وضعی نامطمئن و نا ایمن قرار دارد؛ شخصیت  و موقعیت او در خطر است و تنها از راه  دروغ می تواند خود را ایمنی و رهایی ببخشد .

او ممکن است درمواردی دچار  احساس ضعف  یا حقارت باشد و این درد،جان او را مورد صدمه قرارداده و آزارشدهد . به همین دلیلبرای رهایی از آن و رسیدن  به تعادل و اعتدال، این راه را انتخاب کند .

آثار دروغگوئی در فرد

پریدگی رنگ،  ضربان شدید قلب ، خشک شدن دهان به گونه ای که زبان به زحمت در دهان حرکت می کند ، گرفتار شدن به لکنت ، آن چنان که قادر به ادای سخن نیست . بیهوده گویی بدین معنی که حرف های بی سرو ته می زندو پریشان می گوید ، عدم قدرت بر کنترل اعضاء ، نگاه های حیرت انگیز ، ‌پیدایش آثار شرم در چهره ....

البته این علائم در افرادی که جدیداً دروغ را شروع کرده اند نمایان تر است و به تدریج که فرد به دروغ عادت می کند،این آثار در او از میان می رود،آن چنان که در مواردی حتی قادر می شود مظلوم نمایی کند و در عین دروغگویی بگرید و خود را محق معرفی کند و چند سوگند  دروغ  هم بخورد .

دروغ از دید شرع و اخلاق

در همه مذاهب وادیان و در همه مکاتب اخلاقی دروغ امری ناپسند و مذموم ذکر شده است . این امر در شرع مقدس اسلام بدان حد زشت و منکر شمردهشدهاست که در قرآن کریم لعنت و نفرین خدا بر دروغگویان اعلام و ثبت گردیده است .

روایات اسلامی می گویند  مؤمن را نمی توان مؤمن  خواند مگر آنگاه که دروغ را رها کند ، چه به صورت جدی و چه به صورت شوخی، و یا در سخنی از معصوم آمده است که شرور و مفاسد  در مخزنی و جایی جمع شده اند و کلید آن مخزن دروغ است .

خطر و زیان دروغ

جنبه زیان بخشی و خطر آفرینی دروغ بسیار است که به نظر ما مهمترینجنبه ی دروغگوییتبدیل  شخصیت حقیقی و واقعی  انسان  به شخصیت ساختگی و تصنعی است .آن کس که دروغ می گوید در حقیقت می کوشد خود را از عالم واقع بیرون بکشاند و به جهان ساختگی و تصنع نزدیک سازد که در آن صورت  به تدریج از صورت شخص به شیئی منقلب میشود .

دروغ اعتماد را از  میان برمی دارد ، آدمی را در بین جمع بیگانه  می سازد ، اوضاع و حرکت جامعه را دچار  شک و تزلزل می نماید ، در مواردی باعث پیدایش  درگیری و سوء تفاهم ها می شود در بین مردم بدبینی پدید می آورد . اصول و ضوابط  ادب و اخلاق را خدشه دار می سازد وخلاصه ارزش و لذت زندگی را ازبین می برد .

ضرورت درمان

وظیفه مربیان این است که به اصلاح و درمان  این عیب از طریق دادن آگاهی های لازم ، ارائه و عرضهیمحبت واخلاص خود در سعادتمندی او ، روشنگری  و پند و اندرز،عرضه اعتماد و اطمینان به او ، بیان این نکته که از او حمایت خواهند کردو‌ ذکر مفاسد آن به خاطر ایجاد نفرت در درونش  نسبت به دروغ،او را از این حالت نجات دهند .

از نظر اجتماعی هم فراموش نخواهیم کرد که کودک امروز پدر یا مادر فردای اجتماع است . اگر اصلاح نشود هم سبب وارد آمدن  ضربه ای به اجتماع خواهد شد و هم آبروی اولیای خود را خواهد برد .

یادگیری دروغ

به عقیده اکثریت  علمای اخلاق و روانشناسان،دروغ دارای جنبه اجتماعی و یادگیری است گو این که برخی از صاحبنظران  برای آن،ریشه غریزی که جلوه آن در حیوانات به صورت فریبکاری و استتار  وجود داردرا نیزذکر کرده اند،ولی تجربه روزانه  خلاف آن را ثابت می کند .

به عقیده ی ما کودک از خانواده و اجتماع  و از کسانی که دراطرافشهستند دروغ را می آموزد . اصل در آفرینش او فطرت صدق است و او دروغ را از دیگران  یاد می گیرد.تحرک ذهن و فرزانگی طبیعی کودک خیلی زود او را با دروغی که می بیند یا می شنود مأنوس خواهد ساخت .  تماس های اجتماعی  و دیدن صور و اشکال دروغ از این و آن خود سبب ورزیدگی و کسب مهارت او درآن زمینه می شود و این خود هشداری  است برای والدین در جهت کنترل گفتار و رفتار خود و بر حذر داشتن کودک از معاشرین دروغگوواجتماع آلوده و فاسد .

عوامل و انگیزه های دروغ

1- ترس از مجازات : طفل  و حتی فرد بزرگسال  دروغ می گوید  از آن بابت که از مجازات می ترسد و اگر راست بگوید از مکافات امری  که مرتکب شده ایمنی ندارد.بررسی های علمی نشان می دهند که  بیش از 70% دروغهای کودکان به این علت و دلیل است، شما اطمینان دهید او را تنبیه  نخواهید کرد تا به شما راست بگوید .

2- احساس فشار: کودک اصرار دارد امری را که مرتکب شده از نظر شما  مخفی باشد و شما در ضمنِ سؤالات بسیار، به بازجویی او می پردازید . پیداست که او برای حفظ شخصیت خودهمچنان به دفاع و انکار خواهد پرداخت .

3- ضعف و عجز : در مواردی دیده می شود که والدین و مربیان تکالیف شاقی را بر فرزند تحمیل کرده اند و او قدرت انجام آن تکالیفرا ندارد. بدین نظر به دروغ می گوید که وقت ندارد ،‌ از این کار سر در نمی آورد و آن را بلد نیست ، خود را به ناخوشی میزند که بیمارم  و ... .

این ضعف و عجز در مواردی می تواند به صورت عکس قضیه یعنی لاف زدن و گزافه گوئی در آید تا از  این طریق ضعف  خود را در انظار دیگران جبران و ترمیم نماید .

4- حسادت و رقابت :  منشاء ‌برخی از دروغهای کودکان حسادت و یا رقابت است . او می بیند که برادر  یا خواهر کوچکش با شیرین زبانی های خود نظر پدر و مادر را جلب کرده و محبت آنها را  به صورت انحصاری در گرو خود در آورده است . او از طریق رقابت که  در حقیقت منشائی جز حسادت ندارد  می خواهد جای پایی برای خودایجادکند و چون قدرت انجام عمل و رقابت را ندارد تن به دروغ می دهد . زمانی هم دیده می شود که طفل  خردسال  را اذیت کرده و به گریه اش می اندازد و بعد منکر قضیه می شود .

5- جلب نظرها : گاهی شما به عنوان پدر یا مادر  در میان جمعی از دوستان خود نشسته و سرگرم بحث و گفتگو هستید  و کودکی را که در میان جمع شماست فراموش کرده و یا او را به حساب نمی آورید . ناگهان می بینید کهکودک با بیان مسئله ای که واقعیت ندارد لب به سخن می گشاید  و امری را با زرق و برق  و با جلوه ای خاص بیان می کند، تا توجه تان رابه سوی خود معطوف دارد .

6- کسب منافع : شما به فرزندتان اعلام می کنید که اگر در ثلث سوم و در امتحانات آخر سال  بتواند رتبه اول  شود و یا  در فلان درس فلان نمره را بیاورد برایش فلان اسباب بازی را که بسیار مورد علاقه اوست تهیه  خواهید کرد . حال  وضع او را در نظر آورید که به  فلان رتبه  و نمره دست پیدا نکرده است . ولی به آن اسباب بازی علاقه مند است . طبیعی است که با گفتن دروغ و به کار گرفتن راه خطا و نادرستی بخواهدخود را به آن منفعت  برساند .

7- خودنمائی و غرور : آدمی برای این که در میان جمع خود را  دست کم نگیرد و نشان دهد که او هم  کسی است به دروغ  از شخصیت خود،از اهمیت خانواده  و وضع خود صحبت می کند.

8- پوشاندن لغزش : کودک نیز  چون دیگران دارای حب ذات است . خودش  رادوست دارد و شخصیت او در نزدش عزیز است . او ممکن است د رمواردی دچار لغزش و خطا شده باشد  و می داند که در این امر مورد طعنه و سرزنش  دیگران قرارخواهد گرفت و شخصیت او به خطر خواهد افتاد .به همین دلیلبرای پوشاندن گناه  و رهایی  از خطر سرزنش و تمسخر تن به دروغ می دهد و آماده می گردد  که بر خلاف واقعیت حرف بزند .  البته  اگر او می دانست که لغزش  و خطای او بخشیده می شود تن به دروغ نمی داد .

9- آرزو  ، امید  : دروغ کودک در مواردی می تواند نشان دهندهیامید و آرزوی او در وصول به هدفیومقصدی باشد . او آرزو دارد که از فلان جوی بپرد و عبور کندپسهمان آرزو را به صورت تحقق یافتهیآن مطرح می سازد  .

10- انتقام گیری : در مواردی دروغگویی نوعی انتقام گیری است و او می خواهد با زحمت انداختن پدر و مادر که آزارش رسانده اند ، ‌با سوزاندن دلِ آنها که روزی دل او را سوزانده اند  انتقام بگیرد . آنها معمولاً با گفتن دروغی پدر و مادر خود را مضطرب  می سازند ، ‌و حتی در مواردی سعی دارند آبروی آنها را ببرند . از آن بابت که روزی آنها آبروی او را نزد دوستش برده اند. این گونه رفتار در کودکانی که ظرفیت روحی مناسبی ندارند واغلب احساس مظلومیت و ضعف وحقارت می کنند بیشتر دیده می شود . آنها اعمال این روش را برای خود نوعی دفاع و مقابله می پندارند.

11- بازی کودکانه : کودک است و بازی ،‌ تمایل به لذت بازی او را وامی دارد که در مواردی با دروغ های خود  دیگران را هم بازی دهد .

12- تخیل کودکانه : این از مسائل مهم  و از نکات اساسی روانشناسی کودک است که طفل در موارد بسیاری بین واقعیت و  تخیل  فرق نمی گذارد . چه بسیارند مسائلی که او در ذهن آن را تخیّل و تصویر می کند و بعد همان  را به عنوان یک واقعیت مطرح می سازد . این امر در کودکانی که کمتر از پنج سال دارند به فراوانی دیده می شود  و والدین ناآگاه به جای تفهیم  کودک او را به باد مسخره و سرزنش می گیرند و متهمش می سازند که دروغ گفته است . دروغ او به واقع دروغ نیست . نوعی تصور و خیال است و گاهی هم نتیجه داستان روز قبل مادر و یا رؤیای شب قبل اوست . به خصوص که او از بیان واقع دررؤیا و تفاوت گذاری بین این دو عاجز است .

13- ناشیگری در تربیت : بررسی ها نشان داده اند والدینی که توانسته اند محیط  خانه را محیطی پر از صدق و صفا سازند و ضوابط  اخلاقی را در خانه رعایت کرده و هشیار باشند فرزندانشان صادق و راستگو بار خواهند آمد.

14- الگوی غلط : چشم و گوش کودک  دریچه هایی از او به سوی جهان خارج هستند.  آنها نگاه می کنند شما چه می گویید و چه می کنید.شما ممکن است دائماً فرزندان خود را نصیحت کنید که راست بگویند ولی عمل شما خلاف آن باشد. فراموش نکنید طفل آنچه را که از شما دیده و شنیده است میآموزد یا در اجتماع امروز یا فردای خود آن را پیاده می کند . همهیرفتار و گفتار شما سرمشق اوست و به او سرایت خواهد کرد .

15- تشویق غلط : گاهی کودکی را می بینیم که به علت شیرین زبانی  دوران خردسالی  دروغی را که مثلاً از کسی یاد گرفته با زبان کودکانه اش در حضور پدر و مادر می گوید  و آنها بدون توجه  به عواقب آن شروع به تشویق و بوسیدن او می کنند . طفل بی خبر از همهیمسائل،از این پذیرش شاد شده  و به ادامه راهش خواهد پرداخت و روز بعد برای این که محبت بیشتری ببیند دروغ بزرگتری را خواهد گفت و این امر به تدریج در او به صورت عادت در می آید .

16- آزمودن والدین : گاهی کودکان دروغی را می گویند تا در سایه آن بتوانند پدر و مادر را آزمایش کرده و  موضع آنهارادر برابراین امر دریابند . می دانید فرزندان ما به علت ناآگاهی و بی تجربگی در دنیایی از معماها و چراها قرار می گیرند و نمی دانند  در برابرآنها چه موضعی اتخاذ کنند . سخنی  را به دروغ می گویند و منتظر می مانند که عکس العمل  آنها را ببینند . اگر عکس العمل منفی  بود می گویند  شوخی کردم و دروغ بود ، اگر مثبت بود به ادامه آن راه می پردازند . براین اساس این دروغ برای کشف است نه مسئله ای دیگر .

عوامل و انگیزه های دیگری هم در این زمینه وجود دارد که برای رعایت اختصار از ذکر آن خودداری می کنیم.

امکان اصلاح دروغگویی

این که آیا  امکان  اصلاح و درمان کودک دروغگو وجود دارد یانه؟پاسخ،مثبت است . کودک در مرحله آغاز زندگی است و امکان  ایجاد هر گونه تحول و تغییری  در او وجود دارد و او بیش از هر سن دیگری نقش پذیر است




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 1:26 عصر ::نگارنده : موسوی

 

دزدی، یعنی برداشتن بدون اجازه وسایل دیگران. کودکان خردسال هیچ علمی نسبت به مفهوم مالکیت ندارند و بارها پیش می آید که چیزی را که متعلق به خودشان نیست، برمی دارند و بدون اجازه با خود به خانه می آورند.

 

 

برترین ها ؛ در اینجا به چند نکته ساده که والدین می توانند با به کار بستن آنها مانع از بروز چنین رفتاری در کودکانشان شوند، اشاره می شود.

کودکان 3 تا 5 سال

برای کودکان 3 تا 5 ساله، برداشتن وسایل دیگران عملی عادی است چرا که هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی کنند. آنها به سختی می فهمند که نباید چیزی را که متعلق به آنها نیست، بدون اجازه بردارند زیرا در مرحله خودمحوری از رشد هستندو تصور می کنند همه چیز در اختیار آنهاست و هر کاری بخوانند می توانند انجام دهند. بنابراین بهتر است پدر و مادرشان آنها را به دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازه اشیا دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند. در عوض، فرصت خوبی برای آنهاست که درباره موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند.

کودک 6 تا 12 سال

کودکان از حدود 6 سالگی به بعد، نه تنها مفهوم مالکیت را درک می کنند، بلکه به تدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند. زمانی که شروع به درک اینگونه مفاهیم می کنند، والدین باید حد و مرزهای مالکیت و رفتارهایی را که به آنها «دزدی» گفته می شود، برایشان روشن سازند.

دلایل دزدی:

1- جلب توجه
2- کمبود مالی
3- انتقام گرفتن
4- پذیرفته شدن در جمع همسالان

رفتار والدین در برابر سرقت های کودکان

1- ابتدا مفهوم دزدی را برای کودک خود به طور واضح شرح دهید: «دزدی یعنی برداشتن چیزی که مال شما نیست، بدون اجازه صاحب آن». دزدی را همیشه یک کار نادرست بنامید و هیچ استثنایی برای آن قرار ندهید. مرتب به فرزندتان یادآوری کنید و آن را یک هشدار جدی بدانید و به سادگی از کنار آن نگذرید.

2- وسایل کودکتان را هر چند وقت یک بار بررسی کنید تا مطمئن شوید وسیله ای جدید که شما آن را تهیه نکرده اید به آنها اضافه نشده باشد.

3- در مورد خاطرات تان که درباره صداقت و درستکاری است صحبت کنید. مثلا زمانی که صندوقدار به اشتباه باقیمانده پول بیشتری به شما داد و شما آن را برگرداندید.

4- به تمام رفتارهایی که کودک از روی صداقت و مسوولیت پذیری انجام می دهد، پاداش بدهید. بر تمام خصوصیات مثبت در کودکتان تاکید کنید.

5- یک موقعیت ساختگی ایجاد کنید که کودکتان ترغیب شود تصمیم خوب و درست بگیرد. زمانی که با شرایط دشوار روبرو می شود، به عنوان مثال 1000 تومان روی میز قرار دهید و طوری وانمود کنید که از وجود آن بی خبر هستید، به او اجازه دهید در برابر وسوسه با نفس خود مبارزه کند یا کودک خود را به مغازه بفرستید و 5000 تومان در اختیارش بگذارید در حالی که آن چیزی که باید خریداری شود، 1000 تومان است، مطمئن شوید که کودک، باقی مانده پول شما را برمی گرداند.

6- در مورد ارزش دارایی های کودکتان با وی صحبت کنید (مثل کتاب ها، اسباب بازی ها و ...).

7- در مورد رفتار منفی کودک از او توضیح بخواهید. هرگز او را با انسان های منفی مقایسه نکنید. مثلا اگر یکی از نزدیکان شما انسانی منفی است، به کودک نگویید تو دقیقا مثل او هستی، این کار شما باعث الگوبرداری کودک می شود.

8- وقتی از کودکتان رفتاری منفی دیدید، تمام جوانب آن را برای وی توضیح دهید، و سعی کنیدموضوع را برایش روشن سازید.

9- در هیچ زمانی دزدی را کوچک نشمارید. اجازه دهید کودکتان مسوولیت آن را بپذیرد و مقصر را همسالان و اعضای خانواده ندانید. هیچ بهانه ای را قبول نکنید. دزدی را در هر زمانی ناپسند بدانید.

10- مراقب اعمال خود باشید. شما والدین، الگوی کودکان هستید. در رستوران یا فروشگاه ها حتی یک قاشق پلاستیکی را برندارید، هیچ عملی از چشمان آنها پنهان نمیماند.

11- اگر کودکشما با همسالانش در سرقت همراهی کرد، طوری عمل کنیدکه او باخبر شود شما از موضوع آگاه هستید. چشم پوشی و پنهان کردن این مسئله حتی در برداشتن یک آب نبات باعث تقویت رفتار نادرست کودک و استمرار در دزدی می شود.

12- جریمه ای که برای دزدی در نظر می گیرید باید بلافاصله باشد. به عنوان مثال در کارهای خانه مثل نظافت، او را سهیم کنید یا برای مدتی از دوچرخه سواری محرومش کنید.

13- اگر کودک از یک مغازه دزدی کرد بدون اینکه فکر کنید این مسئله باعث از دست رفتن آبروی شما می شود یا تاثیر منفی بر اعتماد به نفس کودک می گذارد، همراه او به مغازه رفته و از او بخواهید به صاحب مغازه توضیح دهد و در قبال عملی که انجام داده، کاری کند. مدام این مسئله را در نظر بگیرید، اگر در آینده دست به دزدی های بزرگتر زد چه کار خواهید کرد.

14- او را از تاثیر کارش بر دیگران مطلع کنید. وقتی فرد دزدیمی کند، تنها در مورد خودش فکر می کندو به صاحب مال توجهی ندارد، دزدییک عمل خودخواهانه است.

15- با توجه به چیزی که کودک دزدیده او را برای مدتی از آن محروم کنید. به عنوان مثال اگر یک شکلات برداشته برای 3 هفته از خرید شکلات خودداری کرده و این مدت را در تقویم ذکر کنید.

16- از کودک بپرسید اگر کودک دیگری اسباب بازی مورد علاقه اش را بدون اجازه بردارد، چه احساسی پیدا می کند، او هم همین احساس را خواهد داشت.

17- فرق بین دزدی و امانت گرفتن را می توانید با مثال هایی برای کودک توضیح دهید. امانت گرفتن از کتابخانه و پس دادن مجدد آن.

18- گاهی دزدی برای جلب توجه والدین است. به کودک، راه هایی که می تواند شما را خوشحال کند و توجه تان را جلب کند، شرح دهید.

19- با فرزند خود رابطه دوستانه داشته باشید. به کودک بیاموزید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد. اگر کودک اسباب بازی، خوراکی یا وسیله ای می خواهد، به او یاد دهید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد تا راه صحیح رسیدن به آن را به او یاد دهید. برای مثال اگر کودک از عروسک دوستش خوشش آمده، این موضوع را با شما در میان بگذارد تا شما چاره ای برایش بیندیشید.

20- هرگز مبلغ زیاد پول را در دسترس کودکان قرار ندهید. شاید کودک وسوسه شود و بخواهد آن را بردارد.

21- از تنبیه بدنی خودداری کنید. حتی اگر فرزند شما در سنین بالاتر است این کار باعث خشم او شده و ممکن است دست به اعمال ناشایست دیگری نیز بزند.

22- رفتار دزدی کودک را در همان سنین اولیه خاموش کنید. اگر رفتارهای نادرست او را نادیده بگیرید در بزرگسالی عادت می شود. 30 درصد از نوجوانانی که به علت سرقت دستگیر شده اند می گویند این کار برای آنها به صورت عادت درآمده است.

23- زمانی که دزدی به دلایل مادی است به کودک کارهایی متناسب با سن او محول کنیدو در آخر به وی مقداری پول بدهید. میزان پول و میزان کار، باید با توجه به سن کودک باشد.

24- هرگز کودک را وادار به اعتراف کردن و قسم خوردن نکنید، چون این کار، شما را از یافتن دلیل رفتار دور می کند. در عوض به او بگویید امیدوارم راست بگویی و اینگونه نباشد.

25- حتما برای کودک خود پول توجیبی مقرر کنید.

 

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 1:24 عصر ::نگارنده : موسوی

مــــا را رهـــــا کنید در این رنج بى‏حساب       بــــــــــا قلب پاره پاره و با سینه‏ اى کباب

عمرى گذشت در غم هجران روى دوست      مــــــــــرغم درون آتش، و ماهى برون آب

حــــالى، نشد نصیبم از این رنج و زندگى       پیــــرى رسید غرق بطالت، پس از شباب

از درس و بحث مدرسه ام حــاصلى نشد       کـــى مى‏توان رسید به دریا از این سراب

هــــــــرچه فراگرفتم و هــــــرچه ورق زدم      چیـــــــزى نبود غیر حجابى پس از حجاب

هـــــان اى عزیز، فصل جوانى به هوش باش      در پیـــــــرى، از تو هیچ نیاید به غیر خواب

این جـــــاهلان که دعوى ارشاد مى کنند       در خرقه شان به غیر "منم" تحفه ‏اى میاب

ما عیب و نقص خویش، و کمال و جمال غیر     پنهــــــــان نموده ‏ایم ، چو پیرى پس خضاب

دم در نــــــى‏آر و دفتــــــــر بیهوده پاره کن       تا کــــــى کلام بیهده گفتــــــــــار ناصواب




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 1:22 عصر ::نگارنده : موسوی

به تو دل بستم و غیر تو کسى نیست مرا    جُز تو اى جان جــــهان، دادرسى نیست مرا

عاشق روى تــوام، اى گل بى مثل و مثال     به خدا، غیر تو هــرگز هــــوسى نیست مرا

بـــا تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور؛ ولى      چه توان کرد که بانگ جــــرسى نیست مرا

پــــرده از روى بینداز، به جان تـــــو قســم      غیـــر دیــــدار رخت مـــلتمسى نیست مرا

گر نباشى بـــرم، اى پـــردگى هرجـــــایى      ارزش قدس چـــو بـــال مگسى نیست مرا

مــــده از جنت و از حــــــور و قصورم خبرى      جز رخ دوست نظر سوى کسى نیست مرا




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 12:35 عصر ::نگارنده : موسوی

بهترین عامل برای تازه نگهداشتن طراوت جنسی این است که زمان را به عشق واگذار کنیم.

آمادگی جهاز جنسی هیچ ارتباطی به آمادگی روحی شما ندارد.جهاز جنسی شما بعد از مدتی استراحت و همچنین تغذیه مناسب آمادگی خود را برای فعالیت مجدد به دست می آورد ولی آمادگی روحی زمانی به دست می آید که حس شما درخواست کند. متاسفانه این مورد اصلاً رعایت نمی شود و زوجین به محض آمادگی در اعضای تناسلی و به دلیل فراهم بودن بستر مناسب دلیلی برای خودداری نمی بینند و رابطه را ایجاد می کنند.سپس به راحتی بعد از مدتی دچار دلزدگی جنسی خواهند شد.

زیرا درست است که شما فیزیکی ارضا شده اید اما حس جنسی شما ارضای روحی نمی شود و شما همچنان تشنه روحی هستید.حالا هی می خواهید روحتان را سیراب کنید و به محض آمادگی مجدد دوباره رابطه برقرار می کنید ولی می بینید که اوضاع خراب تر می شود. روابط جنسی سریعاً جذابیت خود را از دست داده و شما را به دالانی از افسردگی پرتاب می کند.

شما اشکال را از همسر خود می بینید و کم کم وی را فردی سربار، سرد، تکراری و خسته کننده می یابید.چون امکان بروز هم ندارید سر هیچ و پوچ کارتان به مشاجره می کشد.سرخوردگی از ازدواج به شما دست خواهد داد و در انتها زن ها و مردها به خود حق می دهند که زیر آبی بروند!! چرا که همسرشان را عامل این مورد می دانند.آن دسته از زن ها و مردها هم که پایبند ترند مجدداً شروع به خود ارضائی می کنند.

این مورد قبل از ازدواج به دلیل کمبود رابطه جنسی اتفاق می افتد ولی بعد از ازدواج به دلیل عدم سیرابی روحی به وجود می آید و فرد هم دلیلش را نمی داند. فرد خود را مریض قلمداد کرده و فکر می کند که توان جنسی اش تحلیل رفته و با خود ارضائی سعی در بردن لذت جنسی می کند زیراکه فکر می کند دیگر همسرش قادر به ارضای روحی و جنسی وی نیست.

بهترین عامل برای تازه نگهداشتن طراوت جنسی این است که زمان را به عشق واگذار کنیم. در صورتی که بگذارید علاقه و عشق باعث کشش گردد روح شما سریعاً آماده می گردد. بدانید که برای 2 نفر، رابطه جنسی باید نهایت میزان ابراز علاقه به یکدیگر باشد و نه وظیفه زناشویی و یا عامل ارضای جسمی. شما باید برای پالایش روح و عشقتان از رابطه جنسی استفاده کنید و نه برای خلاص شدن از یک حالت فیزیکی. رابطه جنسی یک ابزار قدرتمند در خدمت روح برای ابراز علاقه می باشد نه یک وسیله برای ایجاد زنگ تفریح… پس بگذارید که کشش عشقی شما را وادار به ایجاد رابطه کند و نه فشار جسمی…در این صورت در هیچ مقطعی همسرتان برای شما تکراری نخواهد شد و شما همیشه در یک آرامش روحی قرار خواهید داشت…

اما نکته مهم تر: برخی مواقع فشارها و مشکلات زندگی در خارج از خانه (چه برای زن و یا مرد) آنها را نیازمند یک رابطه عاطفی با جنس مخالف می کند. در این هنگام نوازش، لامسه، بوسه و... بسیار مناسب است. اگر ادامه این ارتباطات عاطفی به سکس منتهی شد نگران نباشید و ادامه دهید...



چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 9:0 صبح ::نگارنده : موسوی

پسرم،
دنیای کوچکی داریم. خیلی کوچک. به اندازه‌ی یک قوطی کبریت حتا !
پس:
1) بی‌خود دنبالِ یک آدمِ خاص نگرد. اول خوب دور و برت را نگاه کن، شاید کنارت ایستاده باشد. شاید اصلن او به دنبالِ تو می‌گردد!
2)کمی صبر کن. نتیجه‌ی خیلی کارها را می‌بینی. خیلی زود.
3) دروغ نگو تا آن‌جا که می‌توانی. برای این‌که بقیه خر نیستند. دیر یا زود چون پرده برافتد، اسرار هویدا می‌شود.
4) طوری زنده باش که اگر پرده برافتاد و اسرار هویدا شد بقیه به تو حسادت کنند که لکه‌ای بر دامنت نیست!
5) همیشه رو بازی کن و با این‌همه برنده باش.
6) نترس. از هیچ‌کس. از هیچ‌چیز. که همه رو به زوال‌ند.
7) مواظب باش که پشتِ سرِ کسی حرفی نزنی. چرا که شاید گوش‌هایش تیزتر از آن باشد که تو خیال می‌کنی.
8) خدا را از یاد مبر. حتا وقتی فکر می‌کنی کارها از کنترلش خارج شده‌ست.
9) خودت باش. هر چقدر سخت. هر چقدر بی‌معنی. هر چقدر تلخ!
10) حرمتِ آن‌که حرمت نگه نمی‌دارد را حفظ کن.
11) از کمترین فرصت برای بیش‌ترین پیشرفت استفاده کن.
12) برای خودت دشمن نتراش.
13) بازی نخور. مهره نباش.
14) با دیگران بازی نکن.
15) بی‌خیال باش!




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 8:58 صبح ::نگارنده : موسوی

فرزندم،
بپذیر که گاهی نمی‌شود. دستِ ما نیست. دستِ او هم نیست. خب گاهی نمی‌شود. انتظار نداشته‌باش که نشدنی بشود. و وقتی که نشدنی نشد زار نزن. بنشین ببین که آیا واقعن می‌شد که نشد؟ و حالا که نشد چی شد؟ چون بالاخره یه‌چی باید بشه. خوب بگرد پیدایش می‌کنی.

یادت باشد گندی را که زدی فقط بنشین و تماشایش کن و تفکر کن. فقط همش نزن. هم که بزنی گردابی هایل پدید می‌آوری که فقط خودت را در آن غرق می‌کنی و بوی گندی که از تو به یادگار خواهدماند.یاد بگیر گوشه‌ای آرام بنشینی و خود را تسلیمِ آنان که فهمیده‌ند کنی. باور کن به‌تر از این‌ست که مقاومتِ بی‌جا کنی و انرژیِ خودت و جمعی را صرفِ هیچ کنی. بپذیر که همیشه هم تقلا کردن خوب نیست. گاهی در سکوت و رضا و تسلیم رازهایی‌ست که نه تو دانی و نه من اما بالاخره یک‌روز یک‌نفر یک‌جا می‌فهمد.

پسرم، دعا می‌کنم که هرگز در زندگی‌َت آه نکشی.دوستت دارم....




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 8:57 صبح ::نگارنده : موسوی

پسرم،
هرگز از مردمِ معمولی، قهرمان نساز. از قهرمان‌ها اَبَرقهرمان. از اَبَرقهرمان‌ها اُسطوره. از اُسطوره‌ها خدا. و همیشه به خدا به اندازه‌ی کافی توکل کن.

پسرم،
خوبِ خوب فکر کن، هرچه به ذهنت می‌رسد را واکاوی کن؛ بعد تصمیمت را بگیر.و پایش بمان. پای تمامِ شیرینی و تلخی و شوری و گَسی و تندی و بی‌مزگی‌هایش.

 




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 8:57 صبح ::نگارنده : موسوی

پسرم،
سفر چیزِ خوبی‌ست. خوب‌ست که مادر و پسر با هم سفر بروند. فقط شاید من گاهی نتوانم بیایم. خودت برو. و
1. زیاد دور نرو
2. نمازت را به موقع بخوان
3. برگرد

 




سه شنبه 92 خرداد 21 :: 1:47 عصر ::نگارنده : موسوی

نگاه تو پر از محبتی است که من نمیدانم کجای این دنیا آموخته ای  می شود با آن وجود خودخواه ترین دختر روی زمین را آب کنی... ذوب کنی...چون موم نرمش کنی و پر اش کنی از خواستن..لبریزش کنی از دلتنگی... و سرریزش کنی از عشق...

دست من نیست... دست من نیست... شانه های تو را دوست می دارم... و نگاهت را ... و همه آنچه که می گنجانی در "دوستت دارم" و هر بار که بر کلام می رانی اش انگار کن اولین بار است که می شنومش..با صدای تو....با لحن تو... با مهربانی تو...

نباشی می توانم زندگی کنم.... کار میکنم...درس میخوانم... پیشرفت می کنم... اصلا تو بگیر برای خودم کسی می شوم... اما اگر باشی... عاشقانه زندگی می کنم..عاشقانه کار می کنم...عاشقانه درس میخوانم... و... عاشق می شوم...

 

 

 

  بزرگ مرد دنیای من... با تو در خلوت سخن خواهم گفت... با تو از دوست داشتن ات بسیار خواهم گفت..چون یگانه ای




Susa Web Tools