فرزندپروری - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 42
کل بازدیدها: 539163




گالری تصاویر سوسا وب تولز



پنج شنبه 92 تیر 13 :: 7:57 صبح ::نگارنده : موسوی

الف) از هنگام تولد تا 3 سالگی


? نسبت به اعضای مختلف بدن خود کنجکاو می‌شود و در صدد کشف آن‌ها بر می‌آید .


? از لمس کردن آلت تناسلی خود لذت می‌برد (توجه داشته باشید که لذت کودک 3-2 ساله ، با لذت جنسی تفاوت دارد).

 

? به راحتی و بدون هیچ‌گونه خجالت و شرمساری درباره‌ی اعضای بدن خود صحبت می‌کند .

 

? قادر به صحبت با دیگران و درک گفته‌های آنان است . می‌توان نام اعضای بدنش را به او یاد داد .

 

 مادر و پدر می‌توانند به منظور کمک به کودکان خردسال (تا 3 سالگی) و رشد ویژگی‌های جنسی سالم در آنان به نکات آموزشی زیر دقت کنند :

1- درباره‌ی اعضای مختلف بدن و کارکرد هر یک ، توضیحات ساده و قابل فهمی به کودک بدهید . برای مثال ، دهان و دندان‌ها برای خوردن و جویدن غذا می‌باشد ، چشم‌ها برای دیدن و ...


2- کودک را در آغوش بگیرید و اجازه دهید علاقه و محبت شما را از این طریق درک کند . کودکان نیاز به برقراری تماس‌های جسمانی با والدین و اعضای خانواده‌ی خود دارند .

 

3- به تدریج به فرزندتان تفاوت و خصوصی بودن بعضی از اندام‌های بدنش را یاد بدهید . برای مثال ، بینی عضوی از صورت است و دست زدن به آن اشکالی ندارد ، ولی آلت‌تناسلی اندامی خصوصی است و دیگران نباید به آن دست بزنند .

 

4- چنان‌چه فرزندتان با کودک غیر هم‌جنس خودش بازی می‌کند و متوجه‌ی تفاوت جنسی خودش با او می‌گردد ، سعی کنید تفاوت دختر و پسر را خیلی ساده و راحت برایش توضیح دهید .


5- به کودک یاد بدهید که اگر کودک دیگری قصد داشت آلت تناسلی او را ببیند ، با مخالفت کردن و گفتن این‌که : "این قسمت از بدن من کاملا خصوصی است" ، مانع از
انجام این کار شود .

 

6- چنان‌چه فرزند خردسالتان درباره‌ی حاملگی سوالی پرسید ؛ سعی کنید با ساده‌ترین عبارات و جملات جواب او را بدهید .

 

7- سعی کنید هنگامی که درباره‌ی اعضای بدن اعم از سر ، دست ، پا و آلت تناسلی صحبت می‌کنید، احساس گناه ، شرمساری و خجالت نداشته باشید .


ب) کودکان 5-4 ساله 

? احساس کنجکاوی درباره‌ی تمام مسایلی که به جنسیت مربوط می‌شود . برای مثال ، دختر و پسر چه تفاوتی با هم دارند؟ ... چرا مردان حامله نمی‌شوند؟ ... کودک چگونه به دنیا می‌آید ؟ و ...

 

 ? ارضای حس کنجکاوی درباره‌ی اندام‌های تناسلی کودکان دیگر ، از طریق بازی‌هایی مثل دکتر بازی.
? اطمینان حاصل کردن از جنسیت خود و توانایی تشخیص دادن دختر یا پسر بودن خود .

 

? فهم و درک رفتارهای کلیشه‌ای زنانه و مردانه و تفاوت گذاشتن بین نقش‌های مادر و پدر در خانه (زن و مرد بودن).

 

? آگاهی کامل نسبت به اعضای بدن خود .

 

مادر و پدر می‌توانند به منظور کمک به کودکان 5-4 ساله‌ی خود و رشد ویژگی‌های جنسی سالم درآنان به نکات آموزشی زیر دقت کنند :

1- مفهوم خصوصی بودن اندام‌های تناسلی را به کودک یاد بدهید .

 

2- نام اعضای بدن او را (چه داخلی و چه خارجی) با کلمات و الفاظ درست و شایسته به کودک بیاموزید.


3- کودک را تشویق کنید تا سوالات مختلف خود را درباره‌ی جنسیت و اندام‌های تناسلی ، از شما یا افراد قابل اطمینان خانواده بپرسد .



پ) کودکان 9-6 ساله

 

? اغلب کودکان 9-6 ساله مایل به دوست شدن و بازی کردن با کودکان همجنس خودند . این گروه کاملا به نقش‌های جنسیتی‌شان حساس و هوشیارند .

 

? تشخیص خصوصی بودن مسایل مربوط به جنسیت . (اگر والدین از صحبت کردن درباره‌ی مسایل جنسی احساس شرم و گناه کنند ، این گروه از کودکان به تدریج از صحبت کردن و در میان گذاشتن سوالات و پرسش‌های جنسی خود امتناع خواهند کرد .)

 

? توجه به صحبت‌های دوستان ، اعضای خانواده ، رسانه‌ها و ... درباره‌ی مسایل جنسی .

 

 ? درک کامل نقش‌ها و تصورات قالبی خانواده‌ها درباره‌ی مسایل جنسیتی . برای مثال ، این کار پسرانه است و این کار دخترانه .

 

? تشکیل خود پنداره‌ای قوی درباره‌ی نوع جنس و تن‌انگاره‌ی خود .

 

مادر و پدر می‌توانند به منظور کمک به کودکان 9-6 ساله‌ی خود و رشد ویژگی‌های جنسی سالم در آنان ، به نکات آموزشی زیر توجه داشته باشند :


1- سعی کنید آگاهی‌ها و دانسته‌های فرزندتان را در مورد مسایل مربوط به جنس خود بالا ببرید . گاهی کودکان این سن و سال ، از پرسیدن چنین نکات و سوالاتی طفره می‌روند یا اجتناب می‌ورزند . در این گونه موارد والدین و اعضای موثر خانواده می‌توانند اطلاعات سالم و مورد نیاز او را که موجب ارضای حس کنجکاوی‌اش می‌شود ، در اختیار او قرار دهند .


2- زمانی که سعی می‌کنید تفاوت‌های دختر و پسر را برای فرزندتان شرح دهید ، بر رعایت حقوق هر یک و نقش‌های مساوی آنان در انجام کارها و وظایف روزانه ، تاکید کنید .


3- توضیحات ساده ، مختصر و قابل فهمی درباره‌ی بلوغ و تغییرات گوناگون جسمانی ، عاطفی و رفتاری به کودک 8 ساله‌ی خود بدهید . هر چند کودکان این سن و سال هنوز تجربه‌ای از این گونه تغییرات ندارند ، ولی صحبت درباره‌ی آن موجب صمیمیت ، یکرنگی و ایجاد فضایی احترام‌آمیز برای گفت‌وگوی‌های بعدی شما با نوجوانتان می‌شود . برای مثال ، گفتن این که در دوران بلوغ زیری و بمی صدای بچه‌ها تغییر می‌کند و از این قبیل ، راه را برای راهنمایی‌ها و هدایت‌های بعدی شما باز می‌کند .



ت)کودکان14-10 ساله

 

? داشتن احساسی آگاهانه نسبت به جنسیت خود و شیوه‌های ابراز وجود متناسب با آن .

 

? تشخیص احساسات سالم مربوط به تغییرات حالات عاطفی رفتاری جنس خود .

 

?نگرانی و اضطراب در مورد بلوغ و آن‌چه رخ خواهد داد (چگونگی آمادگی او).


?احساس خجالت و شرمساری از پرسیدن سوالات جنسی خود .

 

? آگاهی از اهمیت و ارزش خصوصی بودن اعضای بدن خود .

 


اگر تاکنون درباره‌ی جنسیت با فرزندتان صحبتی نکرده‌اید ، هنوز دیر نشده است . سعی کنید حتما در اولین فرصت مناسب ، که زمینه‌ای برای گفت‌وگو داشته باشید ، این کار را انجام دهید. اگر فرزندتان از قبل آمادگی پذیرش اطلاعاتی در خصوص بلوغ و تغییرات جسمی را داشته باشد ، بهتر می‌تواند با این تغییر و تحولات رشدی خود کنار آید . متاسفانه گروهی از والدین آن قدر صبر می‌کنند تا فرزندانشان به مرحله‌ی بلوغ و بروز تغییرات جسمی روانی برسند ، آن‌گاه سر صحبت را با آن‌ها باز می‌کنند . در حالیکه اگر زودتر با ایجاد ارتباط و رابطه‌ای دوستانه این گونه موضوعات را با فرزندانشان در میان بگذارند ، خیلی راحت‌تر و آسوده‌تر می‌توانند گفت‌وگوهایشان را پی‌بگیرند . بدین منظور می‌توان از نکات آموزشی زیر استفاده کرد :


1- درباره‌ی بلوغ و تغییراتی که نوجوانان در این سن دچار آن می‌شوند ، اطلاعات کافی به فرزندانتان (به‌ویژه دختران) بدهید . برای فرزندتان شرح دهید که تمام این تغییرات کاملا عادی و طبیعی است و جای هیچ‌گونه اضطراب و تشویشی نیست . بلوغ می‌تواند روابط حاکم بر والدین و کودکان را به هم بریزد . گاهی تغییرات خلقی دوران بلوغ ، آشفتگی‌ها و نابسامانی‌های بی‌شماری در خانواده ایجاد می‌کنند. ارتباط بین والدین و بچه‌ها که قبلا نزدیک ، صمیمانه گرم بود ، گاهی دچار سردی ، جدایی و گفت‌و‌گو‌های مشاجره‌آمیز می‌شود . دخترها معمولا احساسات و عواطف خود را به راحتی بروز می‌دهند و پسرها گاه دچار عصبیت‌‌ها و پرخاشگری‌های شدید می‌شوند . یکی از علل این نوسانات خلقی تغییرات هورمونی است که در بدن آن‌ها ایجاد می‌شود . در چنین شرایطی اگر والدین با آرامش ، صبوری و ملایمت با نوجوانشان رفتار کنند ، بهتر می‌توانند راه‌های ارتباط کلامی را با آن‌ها حفظ نمایند . پایداری روابط خانوادگی و ایجاد فضایی دوستانه و صمیمی ، نقش مهم و اساسی در حل مشکلات عاطفی هیجانی نوجوانان دارد . حمایت ، ایجاد امنیت روانی و حضور دایم در کنار نوجوان می‌تواند مانع از بروز بسیاری از انحرافات ، کجروی‌ها ، بزهکاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی شود .

 

2- به حریم خصوصی فرزندتان ، در عین آن که سعی می‌کنید رابطه‌ای نزدیک و صمیمانه با او داشته باشید ، احترام بگذارید.

 

3- برای نوجوانتان توضیح دهید که تغییرات دوران بلوغ هر فردی متفاوت است .


4- تذکر این نکته به نوجوان ضروری است که تغییرات جسمانی بدن او همراه با تغییرات عاطفی ، شناختی و رفتاری خواهد بود و تمام این حالات ، هیجانات و احساسات او کاملا طبیعی و سالم است .


5- ارتباط مهم بین احساس جنسی و هیجانات عاطفی سالم (مثل علاقه ، محبت و ...) را برای نوجوانتان شرح دهید .


ث) نوجوانان 18- 15 ساله

 

? درک و شناخت غریزه‌ی جنسی و آگاهی از پیامدهای رفتارهای جنسی.


? تشخیص روابط سالم و شایسته‌ی جنسی از روابط غیر سالم و نامشروع .


? گزینش شیوه‌های سالم بیان تمایلات و عواطف جنسی .


? بیان احساسات و هیجانات مربوط به جنسیت خود .


? درک پیامدهای منفی ناشی از روابط جنسی (ابتلا به بیماری‌های جنسی ، ایدز ، حاملگی ، عفونت‌ها و ...).



?قابلیت فراگیری آموزش‌های جنسی سالم و درک اهمیت احساسات و عواطف برای ازدواج و تشکیل خانواده .

 

 مادر و پدر می‌توانند به منظور کمک به نوجوانان خود و رشد ویژگی‌های جنسی سالم در آنان به نکات آموزشی زیر دقت کنند .


1- بیان شفاف و واضح دیدگاه‌ها و نگرش‌های خانواده درباره‌ی اهمیت دادن به موازین و مقررات زندگی مشترک از اهمیت زیادی برخوردار است . نوجوانان باید بدانند تا زمانی که توانایی تصمیم‌گیری برای آینده‌شان را ندارند و قادر به پذیرش مسئولیت‌های سنگین خانه و خانواده نیستند ، از ازدواج‌های نابهنگام و برقراری روابط نزدیک با افراد غیر همجنس خود بپرهیزند .


2- صحبت و گفت‌وگو درباره‌ی نقش احساسات و عواطف ، به عنوان پایه‌ی زندگی مشترک و اهمیت روابط خانوادگی قبل و بعد از ازدواج می‌تواند موجب تصمیم‌گیری صحیح نوجوانان شود .

 

3- راهنمایی ، هدایت و ایجاد ارتباط با نوجوان ، همگی از جمله کمک‌هایی است که والدین می‌توانند در خصوص برقراری روابط جنسی سالم توسط فرزندانشان ، انجام دهند .

 

4- تقویت و پرورش حس مسئولیت‌پذیری و تصمیم‌گیری در نوجوان.


5- صحبت و گفت‌وگو درباره‌ی رفتارهای منحرف و ناسالم جنسی .

 

6- داشتن فضایی باز و راحت در خانواده برای در میان گذاشتن مسایل و مشکلات گوناگون از جمله مسایل جنسی نوجوانان را از انحرافات و بزهکاری‌های گوناگون باز می‌دارد .


7- ارایه‌ی الگوهای رفتاری شایسته و سالم در خانواده (رفتارهای توام با صداقت ، احترام متقابل ، همکاری ، تعاون ، صمیمیت و ... ).


8- مشخص کردن محدودیت‌ها و مقررات خانوادگی در زمینه ی دوست‌یابی و برقراری ارتباطات اجتماعی.


9- تقویت حس آینده‌نگری در نوجوان و اهمیت دادن به برنامه‌ریزی برای زندگی .




چهارشنبه 92 تیر 5 :: 8:47 صبح ::نگارنده : موسوی

ژرالدین دخترم !

     اینجا شب است.... یک شب نوئل.در قلعه ی کوچک من همه ی این سپاهیان بی سلاح خفته اند نه برادر و خواهر تو و حتی مادرت...به زحمت توانستم بی آنکه این پرندگان خفته را بیدار کنم خودم را به این اطاق کوچک نیمه روشن به این اطاق انتظار پیش از مرگ برسانم.من از تو بسی دورم خیلی دور...اما چشمانم کور باد اگر یک لحظه تصویر تورا از خانه ی چشم من دور کنند.تصویر تو آنجا روی میز هم هست.تصویر تو اینجا روی قلب من نیز هست.اما تو کجایی؟ آنجا در پاریس افسونگر بر روی آن صحنه ی پر شکوه تأتر شانزه لیزه میرقصی.این را میدانم و چنانست که گویی در این سکوت شبانگاهی آهنگ قدمهایت را میشنوم و در این ظلمات زمستانی برق ستارگان چشمانت را میبینم.شنیده ام نقش تو در این نمایش پر نور و شکوه ، نقش آن شاهدخت است که اسیر خان تاتار شده است.شاهزاده خانم باش وبرقص ستاره باش و بدرخش اما اگر قهقه ی تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند ترا فرصت هوشیاری داد در گوشه ای بنشین ، نامه ام را بخوان و به صدای پدرت گوش فرا دار 

من پدر تو هستم ژرالدین ! من چارلی چاپلین هستم.وقتی تو بچه بودی شبهای دراز به بالینت نشستم و برایت قصه ها گفتم قصه ی زیبای خفته در جنگل ، قصه ی اژدهای بیدار در صحرا. خواب که به چشمان پیرم میامد طعنه اش میزدم و میگفتمش برو ، من در رویای دخترم خفته ام روبا میدیدم ژرالدین ، رویا ، رویای فردای تو ، رویای امروز تو ، دختری میدیدم بر روی صحنه ، فرشته ای میدیدم بر روی آسمان که میرقصد و میشنیدم تماشاگران را که می گفتند دختره را . میبینی؟ این دختر همان دلقک پیره ، اسمش یادته ؟چارلی ، آری من چارلی هستم ، من دلقک پیری بیش نیستم ، امروز نوبت توست برقص ، من با آن شلوار گشاد پاره پاره رقصیدم و تو در جامه ی حریر شاهزادگان میرقصی این رقصها  و بیشتر از آن صدای کف زدن تماشاگران گاه ترا به آسمان ها خواهد برد. برو آنجا هم برو ، اما گاهی نیز بر روی زمین بیا و زندگی مردمان را تماشا کن ، زندگی آن رقاصگان دوره گرد کوچه های تاریک را با شکم گرسنه میرقصند و با پایی که از بینوایی میلرزد.من یکی از اینان بودم ژرالدین. در آن شبها ، در آن شبهای آفسانه ای کودکی که با لالایی قصه های من بخواب میرفتی ، من باز بیدار میماندم و در چهره ی تو مینگریسم. ضربان قلبت را میشمردم و از خود میپرسیدم «چارلی ، آیا این بچه گربه هرگز تورا خواهد شناخت؟» تو مرا نمیشناسی ژرالدین ، در آن شبهای دوربس قصه ها با تو گفتم اما قصه ی خود را هرگز نگفتم . اینهم داستانی شنیدنی است. داستان آن دلقک گرسنه ای که در پست ترین محلات لندن آواز میخواند و میرقصید و صدقه جمع میکرد ، این داستان من است من طعمع گرسنگی را چشیده ام . من درد بیخانمانی را کشیده ام و از اینها بیشتر من رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج میزد اما سکه ی صدقه رهگذر خود خواهی آنرا میخشکاند احساس کرده ام، با این همه زنده ام و از زندگان پیش از آن که بمیرند نباید حرفی زد ، داستان من به کار تو نمیاید. از تو حرف بزنم بدنبال نام تو نام من است . چاپلین ، با همین نام چهل سال بیشتر مردم روی زمین را خنداندم و بیشتر از آنچه آنان خندیدند خود گریستم.

ژرالدین! در دنیایی که تو زندگی میکنی تنها رقص و موسیقی نیست . نیمه شب هنگامی که از سالن پر شکوه تاتر بیرون میایی آن تحسین کنندگان ثروتمند را یکسره فراموش کن اما حال آن راننده ی تاکسی که تورا به منزل میرساند بپرس ، حال زنش را هم بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خریدن لباس نداشت چک بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار . به نماینده ی خودم در بانک پاریس دستور داده ام فقط این نوع خرج های تورا بی چون و چرا قبول کند اما برای خرج های دیگرت باید صورت حساب بفرستی. گاه بگاه با اتوبوس یا مترو شهر را بگرد مردم را نگاه کن و دست کم روزی یک بار با خود بگو «من هم یکی از آنان هستم» توهم یکی از آنان هستی دخترم ،نه بیشتر، هنر پیش از آنکه دو بال پرواز به انسان بدهد اغلب دو پای اورا نیز میشکند وقتی بدانجا رسیدی که یک لحظه ، خود را برتر از تماشاگران رقص خود خویش بدانی همان لحظه صحنه را ترک کن و با اولین تاکسی خودت را به حومه ی پاریس برسان من آنجا را خوب میشناسم. از قرن ها پیش آنجا گهواره ی کولیان بوده است.در آنجا رقاصه هایی مثل خودت خواهی دید زیبا تر و چالاکتر از تو ، مغرور تر از تو. آنجا از نور کور کننده ی نور افکن های تاتر شانزلیزه خبری نیست. نور افکن رقاصکان کولی تنها نور ماه است.  نگاه کن خوب نگاه کن آیا بهتر از تو نمیرقصند؟

اعتراف کن دخترم همیشه کسی هست که بهتر از تو میرقصد و این را بدان که در خانواده ی چارلی هرگز کسی آنقدر گستاخ نبوده  است که به یک کالسکه ران یا یک گدای کنار رود سن ناسزایی بدهد. من خواهم مرد و تو خواهی زیست امید من آن است که هرگز در فقر زندگی نکنی. همراه این نامه یک چک سفید برایت میفرستم.هر مبلغی که میخواهی بنویس و بگیر اما همیشه وقتی دو فرانک خرج میکنی با خود بگو سومین سکه مال من نیست این باید مال یک مرد گمنام باشد که امشب به یک فرانک احتیاج دارد . جستجو لارم نیست این نیازمندان گمنام را اگر بخواهی همه جا خواهی یافت . اگر از پول و سکه با تو حرف میزنم برای آنست که از نیروی فریب و افسون این بچه های شیطان خوب آگاهم.

من زمانی دراز در سیرک زیسته ام و همیشه و هر لحظه بخاطر بندبازانی که از روی ریسمان بس نازک راه میروند نگران بوده ا م ، اما این حقبقت را با تو بگویم دخترم ، مردمان بر روی زمین استوار بیشتر از بندبازان بر روی ریسمان نااستوار سقوط میکنند . شاید که شبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان ترا فریب دهد، آنشب این الماس ریسمان نااستوار تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است. شاید روزی زیبایی شاهزاده ای تورا گول بزند آنروز تو بندبازی ناشی خواهی بود و بندبازان ناشی همیشه سقوط میکنند.

دل به زر و زیور نبند زیرا بزرگترین الماس این جهان آفتاب است و خوشبختانه «این الماس بر گردن همه می درخشد» اما اگر روزی دل به آفتاب چهره ی مردی بستی با او یکدل باش ، به مادرت گفته ام در این باره برایت نامه ای بنویسد.او عشق را بهتر از من می شناسد و او برای یکدلی شایسته تر از من است.

کار تو بس دشوار است ، این را میدانم برروی صحنه جز تکه ای از حریر نازک چیزی بدن تورا نمی پوشاند ، بخاطر هنر می توان لخت و عریان روی صحنه رفت و پوشیده تر و باکره تر بازگشت اما هیچ چیز و هیچ کس دیگر در این جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را بخاطر او عریان کند. برهنگی بیماری عصر ماست و من پیرمردم و شاید حرفهای خنده آورمیزنم اما به گمان من تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست میداری. بد نیست اگر اندیشه ی تو در این باره مال ده سال پیش باشد مال دوران پوشیدگی. نترس این ده سال تورا پیر نخواهد کرد .به حر حال امیدوارم تو آخرین کسی باشی که تبعه جزیره لختی ها میشود .

میدانم که پدران و فرزندان همیشه جنگی جاودانه با یکدیگر دارندبا من با اندیشه های من جنگ کن دخترم، من از کودکان مطیع خوشم نمیاید با این همه پیش از آنکه اشکهای من نامه را ترک کند میخواهم یک امید به خودم بدهم امشب شب نوئل است ، شب معجزات است و امیدوارم معجزه ای رخ دهد تا تو آنچه را من براستی میخواستم بگویم دریافته باشی. چارلی دیگر پیر شده است ژرالدین ، دیر یا زود باید بجای آن جامه های رقص روزی هم لباس عزا بپوشی و بر مزار من بیایی ، حاضر به زحمت تو نیستم تنها گاهگاهی چهره ی خود را در آینه ای نگاه کن . آنجا نیز مرا خواهی دید ، خون من در رگهای  تو ست و امیدوارم حتی آن زمان که خون در رگهای من میخشکد ، چارلی پدرت را فراموش نکنی.

     من فرشته نبودم اما تا آنجا که در توان من بود تلاش کردم آدمی باشم تو نیز تلاش کن ، رویت را میبوسم.




دوشنبه 92 خرداد 27 :: 11:0 صبح ::نگارنده : موسوی

 

اوتیسم  ( ( Autismنوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی ، کلامی غیر طبیعی مشخص می شود . علائم این اختلال در سال های اول عمر بروز می کندو علت اصلی آن ناشناخته است. این اختلال در پسران شایع تر از دختران است. وضعیت اقتصادی ، اجتماعی ، سبک زندگی و سطح تحصیلات والدین نقشی در بروز اوتیسم ندارد. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارت های ارتباطی تأثیر می گذارد. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم در ارتباطات کلامی و غیر کلامی ، تعاملات اجتماعی و فعالیت های مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار می سازد . در بعضی موارد رفتارهای خود آزارانه و پرخاشگری  نیز دیده می شود. در این افراد حرکات تکراری ( دست زدن ، پریدن ) پاسخ های غیر معمول به افراد ، دلبستگی به اشیا و یا مقاومت در مقابل تغییر نیز دیده می شود و ممکن است در حواس پنجگانه ( بینایی ، شنوایی ، لامسه ، بویایی و چشایی )  نیز حساسیت های غیر معمول نشان دهند. هسته مرکزی اختلال در اوتیسم ، اختلال در ارتباط است.

50 % از کودکان اوتیستیک قادر نیستند از زبان به عنوان وسیله اصلی برقراری ارتباط با سایرین استفاده نمایند. عدم به کار بردن ضمیر "من"  از ویژگی های کلامی این کودکان است. از مسائل دیگر تکلمی، تکرار کلمات و جملات اطرافیان است.

انواع اختلالات نافذ رشد چیست؟

چندین اختلال در زیر گروه اختلالات نافذ رشد وجود دارد. در اختلالات نافذ رشد آسیب شدید در چندین حوزه رشدی وجود دارد. افرادی که در طبقه بندی اختلالات نافذ رشد قرار می گیرند در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکل هستند ولی شدت آن متفاوت است.

نکات عمده ای که تفاوت میان اختلالات را بیان می کنند عبارت اند از :

اختلال اوتیستیک

: ارتباط ، تعامل اجتماعی و بازی تخیلی به طور مشخص آسیب دیده است. علائق ، فعالیت ها و رفتارهای تکراری دیده می شود . اختلال در سه سال اول زندگی شروع می شود.اختلال آسپرگر : با آسیب در تعاملات اجتماعی و وجود فعالیت ها و علائق محدود مشخص می گردد . علائم بالینی کلی که نشان دهنده تأخیر در زبان باشد وجود ندارد یعنی در حقیقت مبتلایان مشکلات تکلمی کمتری دارند. هوش طبیعی و یا بالاتر از طبیعی است.

اختلال رت

: اختلال پیش رونده ای است که فقط در دختران دیده می شود. ابتدا مراحل رشد طبیعی است ولی بعد مهارت های به دست آمده قبلی و استفاده هدف دار از دست ها را از دست می دهند و به جای آن حرکات تکرار شونده دست ایجاد می شود که بین سنین1-4 سالگی شروع می شود.اختلال فرو پاشنده دوران کودکی : رشد حداقل در دو سال اول زندگی طبیعی است . از دست دادن جدی مهارت هایی که قبلاً داشته است مشاهده می شود.

اختلال نافذ رشد غیر اختصاصی

: به تنهایی علائم مشخص هیچیک از اختلالات بالا را ندارد و نمی توان آنرا جزو یکی از طبقه بندی های فوق الذکر جای داد.

علت اوتیسم چیست؟

اوتیسم یک ناتوانی طولانی مدت است که منجر به اختلال عملکرد عصبی – روانی در فرد می شود. گر چه به نظر می رسد که اوتیسم عارضه نادری است اما اطلاعات اخیر گویای آن است که شیوع اوتیسم حتی تا20 مورد در هر10000 تولد زنده می رسد. اوتیسم در پسران3 - 4 برابر بیشتر از دختران دیده می شود. اگر چه علت اصلی آن کاملاً شناخته شده نیست، اما در سال های اخیر تحقیقات و مطالعات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است.تحقیقات تأکید زیادی بر منشاء زیست شناختی و عصب شناختی در مغز دارد . در بسیاری از خانواده ها سابقه اوتیسم و یا اختلالات مربوط به آن وجود داشته است که ریشه ژنتیک را مطرح می کند اگر چه تا به حال ژن خاصی که مربوط به اوتیسم باشد شناخته نشده است .  پژوهشگران در مورد نقش ژنتیک در علت شناسی اوتیسم اختلاف نظر دارند و عده ای از آنها ترکیب چندین ژن را به عنوان علت اختلال مطرح می کنند . چندین نظریه درباره اوتیسم مطرح شده که هیچیک به طور دقیق اثبات نشده است.

اوتیسم یک بیماری روانی نیست

؛کودکان مبتلا به اوتیسم کودکان سرکشی نیستند که خود رفتارهایشان را انتخاب کرده باشند. اوتیسم به دلیل داشتن والدین بد ایجاد نمی گردد، به علاوه هیچ عامل روان شناختی خاصی در خصوص تأخیر رشد کودک شناخته نشده است.

علائم اوتیسم چیست ؟

افراد مبتلا به اوتیسم معمولاً حداقل نصف علائمی را که در زیر عنوان شده است نشان می دهند . این نشانه ها از خفیف تا شدید متغیر هستند . در موقعیت های کاملاً متفاوت،  رفتارهایی که با سن کودک تطابق ندارد مشاهده می گردد.·       اصرار به یکسانی داشته و در مقابل تغییر مقاوم هستند.

·       مشکلات شدید تکلمی دارند.

·       در بیان نیازها مشکل دارند و از اشارات و حرکات به جای کلمات استفاده می کنند.

·       اغلب از ضمایر استفاده معکوس می کنند ، به جای استفاده از " من"  از " تو" استفاده می کنند .

·       کلمات و یا جملات دیگران را تکرار می کنند.

·       خنده و گریه بی دلیل دارند و یا بدون علت مشخص نگران و مضطرب می شوند.

·       قشقرق به پا می کنند و به دلایلی که برای دیگران آشکار نیست شدیداً پریشان می شوند.

·       قادر نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند.

·       دوست ندارند در آغوش گرفته شوند و یا دیگران را در بغل گیرند.

·       تماس چشمی ندارند یا تماس چشمی آنها اندک است.

·       به روش آموزش معمول پاسخ نمی دهند.

·       با اسباب بازی، درست بازی نمی کنند.

·       چرخیدن و تاب خوردن را خیلی دوست دارند.

·       احساس درد کمتر یا بیشتر از حد دارند.

·       از خطرات نمی ترسند.

·       پر تحرک یا کم تحرک هستند.

·       به صحبتها و یا صداها پاسخ نمی دهند به طوری که به نظر می آید ناشنوا هستند اگر چه حس شنوایی سالم است.

·       70 % کودکان مبتلا به اوتیسم، ناتوانی هوشی دارند.

باورهای غلط درباره اوتیسم:

-1 کودکان مبتلا به اوتیسم هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی کنند.

-2 کودکان اوتیستیک نبوغ دارند.

-3 کودکان مبتلا به اوتیسم صحبت نمی کنند.

-4 کودکان اوتیستیک قادر به نشان دادن محبت خود نیستند.

باورهای دیگر :

-1 منظور از پیشرفت این کودکان یعنی این که کاملاً شفا یابند.

-2 کودکان مبتلا به اوتیسم نمی توانند به دیگران لبخند بزنند.

-3 کودکان اوتیستیک تماس بدنی محبت آمیز برقرار نمی کنند.

ما می دانیم که این کودکان تحریکات حسی را به گونه ای متفاوت درک می کنند که موجب اشکال در ابراز محبت و برقراری ارتباط عاطفی در آنها می گردد. اما به هر حال این کودکان می توانند محبت کنند. در صورتی که این کودکان را باور کنیم قادر به داد و ستد عاطفی با آنها هستیم.

سخنی با والدین گرامی

مهم ترین اصل در بهداشت روانی خانواده ، پذیرش استعدادها ، تفاوت های فردی و در نهایتمعلولیت

فرزند است. با توکل به خداوند بزرگ با در نظر گرفتن توانایی های فرزند خود و با دلگرمی هر چه بیشتر در کنار آموزگاران با همراهی همه افراد خانواده ،  نقایص کودک خود از قبیل مشکلات حسی ، جسمی ، حرکتی و ذهنی را بشناسیم و با قرار گرفتن کودک در جایگاه مناسب موافقت نماییم تا شاهد پیشرفت هرچه بیشتر او باشیم.

اختلال بینایی

اختلال بینایی همان کاهش توانایی دیدن است. اصطلاح هاینیمه بینا ، کم بینا ، نابینا برای توصیف میزان اختلال های بینایی به کار می روند.

نیمه بینا : کاملاً مشخص است.

کم بینا : اشخاصی که حتی با اصلاح چشم با وسایل کمکی نیز با مشکل مواجه هستند. نابینایان می توانند از باقی مانده بینایی خود استفاده نمایند. فقط20% آنان نابینای مطلق هستند .

نابینای آموزشی : فردی است که قادر به استفاده از بینایی نیست و بر حواسی مانند شنوایی و لامسه تکیه می کند و باید از آموزش خاص هماهنگ با استفاده از حواس دیگر برای یادگیری

استفاده کند.

اختلال شنوایی

به فردی ناشنوا اطلاق می شود که حس شنوایی او برای هدف های معمولی زندگی مفید و قابل استفاده نباشد.

 اختلال شنوایی به :

* خفیف   (40-25 دسی بل )

* متوسط (55-41 دسی بل )

* نیمه شدید (70-56 دسی بل )

* شدید   (90-71 دسی بل )

* عمیق  (91 دسی بل )

تقسیم بندی شده است.

روش های آموزش در این اختلال :

* گفتار خوانی یا همان لب خوانی

* ارتباط شفاهی با استفاده از باقیمانده شنوایی و بصری

* و ارتباط کلامی

می باشد.

همه افراد دچار آسیب شنوایی باید حتماً از سمعک  استفاده کامل نمایند.

صرع

فردی به صرع دچار می شود که در برخی از سلول های مغزی او ، مقدار انرژی الکتریکی به صورتی غیر طبیعی تخلیه می شود. در چنین حالتی انرژی تخلیه شده به سلول های مجاور گسترش می یابد؛ در نتیجه حالاتی نظیر بیهوشی ، حرکات غیر ارادی یا پدیده های حسی غیر طبیعی به فرد دست می دهد.

کودکان بیش فعال ، پرتحرک

کودک بیش فعال ، کودکی با فعالیت زیاد و اختلال توجه است . او دچار رفتار و کردار ناگهانی ، حواس پرتی ، اختلال یادگیری ، عدم تمرکز حواس فکری ، بیقراری شدید حرکتی و تحریک پذیری شدید ، عدم ثبات هیجانی ،کم خوابی، منفی گرایی شدید، تخریب رفتار ضد اجتماعی و تغییرات خلقی فراوان می باشد و مانع سکوت و تمرکز در کلاس می شود. در حالت های شدیدتر ، کودک دچار اختلال رفتاری پیشرفته می باشد که باید به روان پزشک مراجعه شود و کودک  پس از مصرف دارو از آموزش بهره گیرد.

فلج مغزی

فلج مغزی عارضه ای است که در اثر آسیب بخش کوچکی از مغز به وجود می آید که این بخش وظیفه کنترل حرکات را بر عهده دارد و در نتیجه ی آسیب ، اختلال هایی در کنترل ماهیچه های بدن پدید می آید.




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 1:34 عصر ::نگارنده : موسوی


یکی ازنکات مهم تربیتی جلوگیری از دروغگویی  کودکان است . این مسئله در اغلب خانواده ها مطرح است و پدران و مادران البته نه در دوران خردسالی کودک بلکه از حدود سن تمیز از آن شدیداً رنج می برند .

پایه گذاری این لغزش و خوی ناپسند از همان دوران کودکی است . در روزهای اول که بنا به علل اجتماعی و احیاناً غریزی طفل  دروغ می گوید و راه حیله در پیش می گیرد،والدین با موضع تشویق و خنده و شعف از او استقبال می کنند . غافلاز این که همین امرموجب رشد و پرورش این حالت نابهنجار می شود.

تعریف دروغ

دروغ بیان سخن و مطلبی است که مطابق با واقع و حقیقت نیست . معمولاً آن کس که دروغ می گوید آگاهانه به تحریف حقیقت می پردازد و امری را تأییدمی کند که وجود خارجی ندارد . البته چنین امری همه گاه در باره کودکان صادق نیست . زیرا بعدها خواهیم دید که بسیاری از کودکان خردسال و آنها که در مرز سن تمیز هستند گاهی بین تخیل و واقعیت فرقی نمی گذارند  و سخنی می گویند که به نظر ما دروغ است . دروغگوئی کودکان ممیز معمولاً  با زمینه سازی ها و تدابیری اندیشیده است و در آن نقشه کشی و حساب مطرح است و طفل  آن را به خاطر وصول به هدف و مقصدی  مورد استفاده قرار می دهد .

صورتهای دروغ

دروغگاه به صورت تحریف  حقیقت است و زمانی به صورت وارونه نشان دادن آن. گاه به صورت گزافه گویی است و گاهبه گونه ی بیان یک مسئله و زمانی به صورت سکوت در آن باره . مثلاًبه هنگامی که درباره  کودکینزدفرد بزرگسالی  تعریفی می شود و سخنی ذکر می گردد که او واجد آن نبوده و درعین حال بدان گوش فرا داده  و در برابرش سکوت می کند به حقیقت،او به نوعی مرتکب دروغ شده است .

هدف از دروغ

معمولاً هدف از دروغ گمراه کردن طرف مقابل و یا مشتبه کردن امری بر دیگری است تا در سایه آن به هدف و مقصدی که مورد نظر است برسد . آن کس که دروغ می گوید معمولاً قصد دارد  بر اثر آن به اغفال و فریب دیگران بپردازدو آنها را گول بزند ، آن چنان که واقعیت ها را در نیابند و دست او را تا رسیدن به مقصد باز گذارند . این هدف یا اهداف ممکن است متعدد و گوناگون باشد . از جمله نجات از مجازات ، کسب منافع مورد نظر ، جلب نظر و عنایت دیگران که  به نحوی در زندگی و سعادت او نقشی دارند . آدمی از طریق  دروغ گویی موفق می شود فردی را که به گونه ای می تواند برایش خیر و سعادت بیافریند خام کرده و او را به خود مؤمن بسازد و به پیش رود .

دروغ نشانه چیست

؟دروغ چه در کودکوچه در بزرگسال حاکی از وجود ناامنی و اغتشاش در درون استو نشان می دهد که فرد  در وضعی نامطمئن و نا ایمن قرار دارد؛ شخصیت  و موقعیت او در خطر است و تنها از راه  دروغ می تواند خود را ایمنی و رهایی ببخشد .

او ممکن است درمواردی دچار  احساس ضعف  یا حقارت باشد و این درد،جان او را مورد صدمه قرارداده و آزارشدهد . به همین دلیلبرای رهایی از آن و رسیدن  به تعادل و اعتدال، این راه را انتخاب کند .

آثار دروغگوئی در فرد

پریدگی رنگ،  ضربان شدید قلب ، خشک شدن دهان به گونه ای که زبان به زحمت در دهان حرکت می کند ، گرفتار شدن به لکنت ، آن چنان که قادر به ادای سخن نیست . بیهوده گویی بدین معنی که حرف های بی سرو ته می زندو پریشان می گوید ، عدم قدرت بر کنترل اعضاء ، نگاه های حیرت انگیز ، ‌پیدایش آثار شرم در چهره ....

البته این علائم در افرادی که جدیداً دروغ را شروع کرده اند نمایان تر است و به تدریج که فرد به دروغ عادت می کند،این آثار در او از میان می رود،آن چنان که در مواردی حتی قادر می شود مظلوم نمایی کند و در عین دروغگویی بگرید و خود را محق معرفی کند و چند سوگند  دروغ  هم بخورد .

دروغ از دید شرع و اخلاق

در همه مذاهب وادیان و در همه مکاتب اخلاقی دروغ امری ناپسند و مذموم ذکر شده است . این امر در شرع مقدس اسلام بدان حد زشت و منکر شمردهشدهاست که در قرآن کریم لعنت و نفرین خدا بر دروغگویان اعلام و ثبت گردیده است .

روایات اسلامی می گویند  مؤمن را نمی توان مؤمن  خواند مگر آنگاه که دروغ را رها کند ، چه به صورت جدی و چه به صورت شوخی، و یا در سخنی از معصوم آمده است که شرور و مفاسد  در مخزنی و جایی جمع شده اند و کلید آن مخزن دروغ است .

خطر و زیان دروغ

جنبه زیان بخشی و خطر آفرینی دروغ بسیار است که به نظر ما مهمترینجنبه ی دروغگوییتبدیل  شخصیت حقیقی و واقعی  انسان  به شخصیت ساختگی و تصنعی است .آن کس که دروغ می گوید در حقیقت می کوشد خود را از عالم واقع بیرون بکشاند و به جهان ساختگی و تصنع نزدیک سازد که در آن صورت  به تدریج از صورت شخص به شیئی منقلب میشود .

دروغ اعتماد را از  میان برمی دارد ، آدمی را در بین جمع بیگانه  می سازد ، اوضاع و حرکت جامعه را دچار  شک و تزلزل می نماید ، در مواردی باعث پیدایش  درگیری و سوء تفاهم ها می شود در بین مردم بدبینی پدید می آورد . اصول و ضوابط  ادب و اخلاق را خدشه دار می سازد وخلاصه ارزش و لذت زندگی را ازبین می برد .

ضرورت درمان

وظیفه مربیان این است که به اصلاح و درمان  این عیب از طریق دادن آگاهی های لازم ، ارائه و عرضهیمحبت واخلاص خود در سعادتمندی او ، روشنگری  و پند و اندرز،عرضه اعتماد و اطمینان به او ، بیان این نکته که از او حمایت خواهند کردو‌ ذکر مفاسد آن به خاطر ایجاد نفرت در درونش  نسبت به دروغ،او را از این حالت نجات دهند .

از نظر اجتماعی هم فراموش نخواهیم کرد که کودک امروز پدر یا مادر فردای اجتماع است . اگر اصلاح نشود هم سبب وارد آمدن  ضربه ای به اجتماع خواهد شد و هم آبروی اولیای خود را خواهد برد .

یادگیری دروغ

به عقیده اکثریت  علمای اخلاق و روانشناسان،دروغ دارای جنبه اجتماعی و یادگیری است گو این که برخی از صاحبنظران  برای آن،ریشه غریزی که جلوه آن در حیوانات به صورت فریبکاری و استتار  وجود داردرا نیزذکر کرده اند،ولی تجربه روزانه  خلاف آن را ثابت می کند .

به عقیده ی ما کودک از خانواده و اجتماع  و از کسانی که دراطرافشهستند دروغ را می آموزد . اصل در آفرینش او فطرت صدق است و او دروغ را از دیگران  یاد می گیرد.تحرک ذهن و فرزانگی طبیعی کودک خیلی زود او را با دروغی که می بیند یا می شنود مأنوس خواهد ساخت .  تماس های اجتماعی  و دیدن صور و اشکال دروغ از این و آن خود سبب ورزیدگی و کسب مهارت او درآن زمینه می شود و این خود هشداری  است برای والدین در جهت کنترل گفتار و رفتار خود و بر حذر داشتن کودک از معاشرین دروغگوواجتماع آلوده و فاسد .

عوامل و انگیزه های دروغ

1- ترس از مجازات : طفل  و حتی فرد بزرگسال  دروغ می گوید  از آن بابت که از مجازات می ترسد و اگر راست بگوید از مکافات امری  که مرتکب شده ایمنی ندارد.بررسی های علمی نشان می دهند که  بیش از 70% دروغهای کودکان به این علت و دلیل است، شما اطمینان دهید او را تنبیه  نخواهید کرد تا به شما راست بگوید .

2- احساس فشار: کودک اصرار دارد امری را که مرتکب شده از نظر شما  مخفی باشد و شما در ضمنِ سؤالات بسیار، به بازجویی او می پردازید . پیداست که او برای حفظ شخصیت خودهمچنان به دفاع و انکار خواهد پرداخت .

3- ضعف و عجز : در مواردی دیده می شود که والدین و مربیان تکالیف شاقی را بر فرزند تحمیل کرده اند و او قدرت انجام آن تکالیفرا ندارد. بدین نظر به دروغ می گوید که وقت ندارد ،‌ از این کار سر در نمی آورد و آن را بلد نیست ، خود را به ناخوشی میزند که بیمارم  و ... .

این ضعف و عجز در مواردی می تواند به صورت عکس قضیه یعنی لاف زدن و گزافه گوئی در آید تا از  این طریق ضعف  خود را در انظار دیگران جبران و ترمیم نماید .

4- حسادت و رقابت :  منشاء ‌برخی از دروغهای کودکان حسادت و یا رقابت است . او می بیند که برادر  یا خواهر کوچکش با شیرین زبانی های خود نظر پدر و مادر را جلب کرده و محبت آنها را  به صورت انحصاری در گرو خود در آورده است . او از طریق رقابت که  در حقیقت منشائی جز حسادت ندارد  می خواهد جای پایی برای خودایجادکند و چون قدرت انجام عمل و رقابت را ندارد تن به دروغ می دهد . زمانی هم دیده می شود که طفل  خردسال  را اذیت کرده و به گریه اش می اندازد و بعد منکر قضیه می شود .

5- جلب نظرها : گاهی شما به عنوان پدر یا مادر  در میان جمعی از دوستان خود نشسته و سرگرم بحث و گفتگو هستید  و کودکی را که در میان جمع شماست فراموش کرده و یا او را به حساب نمی آورید . ناگهان می بینید کهکودک با بیان مسئله ای که واقعیت ندارد لب به سخن می گشاید  و امری را با زرق و برق  و با جلوه ای خاص بیان می کند، تا توجه تان رابه سوی خود معطوف دارد .

6- کسب منافع : شما به فرزندتان اعلام می کنید که اگر در ثلث سوم و در امتحانات آخر سال  بتواند رتبه اول  شود و یا  در فلان درس فلان نمره را بیاورد برایش فلان اسباب بازی را که بسیار مورد علاقه اوست تهیه  خواهید کرد . حال  وضع او را در نظر آورید که به  فلان رتبه  و نمره دست پیدا نکرده است . ولی به آن اسباب بازی علاقه مند است . طبیعی است که با گفتن دروغ و به کار گرفتن راه خطا و نادرستی بخواهدخود را به آن منفعت  برساند .

7- خودنمائی و غرور : آدمی برای این که در میان جمع خود را  دست کم نگیرد و نشان دهد که او هم  کسی است به دروغ  از شخصیت خود،از اهمیت خانواده  و وضع خود صحبت می کند.

8- پوشاندن لغزش : کودک نیز  چون دیگران دارای حب ذات است . خودش  رادوست دارد و شخصیت او در نزدش عزیز است . او ممکن است د رمواردی دچار لغزش و خطا شده باشد  و می داند که در این امر مورد طعنه و سرزنش  دیگران قرارخواهد گرفت و شخصیت او به خطر خواهد افتاد .به همین دلیلبرای پوشاندن گناه  و رهایی  از خطر سرزنش و تمسخر تن به دروغ می دهد و آماده می گردد  که بر خلاف واقعیت حرف بزند .  البته  اگر او می دانست که لغزش  و خطای او بخشیده می شود تن به دروغ نمی داد .

9- آرزو  ، امید  : دروغ کودک در مواردی می تواند نشان دهندهیامید و آرزوی او در وصول به هدفیومقصدی باشد . او آرزو دارد که از فلان جوی بپرد و عبور کندپسهمان آرزو را به صورت تحقق یافتهیآن مطرح می سازد  .

10- انتقام گیری : در مواردی دروغگویی نوعی انتقام گیری است و او می خواهد با زحمت انداختن پدر و مادر که آزارش رسانده اند ، ‌با سوزاندن دلِ آنها که روزی دل او را سوزانده اند  انتقام بگیرد . آنها معمولاً با گفتن دروغی پدر و مادر خود را مضطرب  می سازند ، ‌و حتی در مواردی سعی دارند آبروی آنها را ببرند . از آن بابت که روزی آنها آبروی او را نزد دوستش برده اند. این گونه رفتار در کودکانی که ظرفیت روحی مناسبی ندارند واغلب احساس مظلومیت و ضعف وحقارت می کنند بیشتر دیده می شود . آنها اعمال این روش را برای خود نوعی دفاع و مقابله می پندارند.

11- بازی کودکانه : کودک است و بازی ،‌ تمایل به لذت بازی او را وامی دارد که در مواردی با دروغ های خود  دیگران را هم بازی دهد .

12- تخیل کودکانه : این از مسائل مهم  و از نکات اساسی روانشناسی کودک است که طفل در موارد بسیاری بین واقعیت و  تخیل  فرق نمی گذارد . چه بسیارند مسائلی که او در ذهن آن را تخیّل و تصویر می کند و بعد همان  را به عنوان یک واقعیت مطرح می سازد . این امر در کودکانی که کمتر از پنج سال دارند به فراوانی دیده می شود  و والدین ناآگاه به جای تفهیم  کودک او را به باد مسخره و سرزنش می گیرند و متهمش می سازند که دروغ گفته است . دروغ او به واقع دروغ نیست . نوعی تصور و خیال است و گاهی هم نتیجه داستان روز قبل مادر و یا رؤیای شب قبل اوست . به خصوص که او از بیان واقع دررؤیا و تفاوت گذاری بین این دو عاجز است .

13- ناشیگری در تربیت : بررسی ها نشان داده اند والدینی که توانسته اند محیط  خانه را محیطی پر از صدق و صفا سازند و ضوابط  اخلاقی را در خانه رعایت کرده و هشیار باشند فرزندانشان صادق و راستگو بار خواهند آمد.

14- الگوی غلط : چشم و گوش کودک  دریچه هایی از او به سوی جهان خارج هستند.  آنها نگاه می کنند شما چه می گویید و چه می کنید.شما ممکن است دائماً فرزندان خود را نصیحت کنید که راست بگویند ولی عمل شما خلاف آن باشد. فراموش نکنید طفل آنچه را که از شما دیده و شنیده است میآموزد یا در اجتماع امروز یا فردای خود آن را پیاده می کند . همهیرفتار و گفتار شما سرمشق اوست و به او سرایت خواهد کرد .

15- تشویق غلط : گاهی کودکی را می بینیم که به علت شیرین زبانی  دوران خردسالی  دروغی را که مثلاً از کسی یاد گرفته با زبان کودکانه اش در حضور پدر و مادر می گوید  و آنها بدون توجه  به عواقب آن شروع به تشویق و بوسیدن او می کنند . طفل بی خبر از همهیمسائل،از این پذیرش شاد شده  و به ادامه راهش خواهد پرداخت و روز بعد برای این که محبت بیشتری ببیند دروغ بزرگتری را خواهد گفت و این امر به تدریج در او به صورت عادت در می آید .

16- آزمودن والدین : گاهی کودکان دروغی را می گویند تا در سایه آن بتوانند پدر و مادر را آزمایش کرده و  موضع آنهارادر برابراین امر دریابند . می دانید فرزندان ما به علت ناآگاهی و بی تجربگی در دنیایی از معماها و چراها قرار می گیرند و نمی دانند  در برابرآنها چه موضعی اتخاذ کنند . سخنی  را به دروغ می گویند و منتظر می مانند که عکس العمل  آنها را ببینند . اگر عکس العمل منفی  بود می گویند  شوخی کردم و دروغ بود ، اگر مثبت بود به ادامه آن راه می پردازند . براین اساس این دروغ برای کشف است نه مسئله ای دیگر .

عوامل و انگیزه های دیگری هم در این زمینه وجود دارد که برای رعایت اختصار از ذکر آن خودداری می کنیم.

امکان اصلاح دروغگویی

این که آیا  امکان  اصلاح و درمان کودک دروغگو وجود دارد یانه؟پاسخ،مثبت است . کودک در مرحله آغاز زندگی است و امکان  ایجاد هر گونه تحول و تغییری  در او وجود دارد و او بیش از هر سن دیگری نقش پذیر است




چهارشنبه 92 خرداد 22 :: 1:26 عصر ::نگارنده : موسوی

 

دزدی، یعنی برداشتن بدون اجازه وسایل دیگران. کودکان خردسال هیچ علمی نسبت به مفهوم مالکیت ندارند و بارها پیش می آید که چیزی را که متعلق به خودشان نیست، برمی دارند و بدون اجازه با خود به خانه می آورند.

 

 

برترین ها ؛ در اینجا به چند نکته ساده که والدین می توانند با به کار بستن آنها مانع از بروز چنین رفتاری در کودکانشان شوند، اشاره می شود.

کودکان 3 تا 5 سال

برای کودکان 3 تا 5 ساله، برداشتن وسایل دیگران عملی عادی است چرا که هنوز مفهوم مالکیت و حریم خصوصی را درک نمی کنند. آنها به سختی می فهمند که نباید چیزی را که متعلق به آنها نیست، بدون اجازه بردارند زیرا در مرحله خودمحوری از رشد هستندو تصور می کنند همه چیز در اختیار آنهاست و هر کاری بخوانند می توانند انجام دهند. بنابراین بهتر است پدر و مادرشان آنها را به دلیل این رفتار (برداشتن بدون اجازه اشیا دیگران) تنبیه و سرزنش نکنند. در عوض، فرصت خوبی برای آنهاست که درباره موضوع مالکیت و اشتباه بودن عمل کودک با او صحبت کنند.

کودک 6 تا 12 سال

کودکان از حدود 6 سالگی به بعد، نه تنها مفهوم مالکیت را درک می کنند، بلکه به تدریج قادرند به اشتباه بودن عملشان نیز پی ببرند. زمانی که شروع به درک اینگونه مفاهیم می کنند، والدین باید حد و مرزهای مالکیت و رفتارهایی را که به آنها «دزدی» گفته می شود، برایشان روشن سازند.

دلایل دزدی:

1- جلب توجه
2- کمبود مالی
3- انتقام گرفتن
4- پذیرفته شدن در جمع همسالان

رفتار والدین در برابر سرقت های کودکان

1- ابتدا مفهوم دزدی را برای کودک خود به طور واضح شرح دهید: «دزدی یعنی برداشتن چیزی که مال شما نیست، بدون اجازه صاحب آن». دزدی را همیشه یک کار نادرست بنامید و هیچ استثنایی برای آن قرار ندهید. مرتب به فرزندتان یادآوری کنید و آن را یک هشدار جدی بدانید و به سادگی از کنار آن نگذرید.

2- وسایل کودکتان را هر چند وقت یک بار بررسی کنید تا مطمئن شوید وسیله ای جدید که شما آن را تهیه نکرده اید به آنها اضافه نشده باشد.

3- در مورد خاطرات تان که درباره صداقت و درستکاری است صحبت کنید. مثلا زمانی که صندوقدار به اشتباه باقیمانده پول بیشتری به شما داد و شما آن را برگرداندید.

4- به تمام رفتارهایی که کودک از روی صداقت و مسوولیت پذیری انجام می دهد، پاداش بدهید. بر تمام خصوصیات مثبت در کودکتان تاکید کنید.

5- یک موقعیت ساختگی ایجاد کنید که کودکتان ترغیب شود تصمیم خوب و درست بگیرد. زمانی که با شرایط دشوار روبرو می شود، به عنوان مثال 1000 تومان روی میز قرار دهید و طوری وانمود کنید که از وجود آن بی خبر هستید، به او اجازه دهید در برابر وسوسه با نفس خود مبارزه کند یا کودک خود را به مغازه بفرستید و 5000 تومان در اختیارش بگذارید در حالی که آن چیزی که باید خریداری شود، 1000 تومان است، مطمئن شوید که کودک، باقی مانده پول شما را برمی گرداند.

6- در مورد ارزش دارایی های کودکتان با وی صحبت کنید (مثل کتاب ها، اسباب بازی ها و ...).

7- در مورد رفتار منفی کودک از او توضیح بخواهید. هرگز او را با انسان های منفی مقایسه نکنید. مثلا اگر یکی از نزدیکان شما انسانی منفی است، به کودک نگویید تو دقیقا مثل او هستی، این کار شما باعث الگوبرداری کودک می شود.

8- وقتی از کودکتان رفتاری منفی دیدید، تمام جوانب آن را برای وی توضیح دهید، و سعی کنیدموضوع را برایش روشن سازید.

9- در هیچ زمانی دزدی را کوچک نشمارید. اجازه دهید کودکتان مسوولیت آن را بپذیرد و مقصر را همسالان و اعضای خانواده ندانید. هیچ بهانه ای را قبول نکنید. دزدی را در هر زمانی ناپسند بدانید.

10- مراقب اعمال خود باشید. شما والدین، الگوی کودکان هستید. در رستوران یا فروشگاه ها حتی یک قاشق پلاستیکی را برندارید، هیچ عملی از چشمان آنها پنهان نمیماند.

11- اگر کودکشما با همسالانش در سرقت همراهی کرد، طوری عمل کنیدکه او باخبر شود شما از موضوع آگاه هستید. چشم پوشی و پنهان کردن این مسئله حتی در برداشتن یک آب نبات باعث تقویت رفتار نادرست کودک و استمرار در دزدی می شود.

12- جریمه ای که برای دزدی در نظر می گیرید باید بلافاصله باشد. به عنوان مثال در کارهای خانه مثل نظافت، او را سهیم کنید یا برای مدتی از دوچرخه سواری محرومش کنید.

13- اگر کودک از یک مغازه دزدی کرد بدون اینکه فکر کنید این مسئله باعث از دست رفتن آبروی شما می شود یا تاثیر منفی بر اعتماد به نفس کودک می گذارد، همراه او به مغازه رفته و از او بخواهید به صاحب مغازه توضیح دهد و در قبال عملی که انجام داده، کاری کند. مدام این مسئله را در نظر بگیرید، اگر در آینده دست به دزدی های بزرگتر زد چه کار خواهید کرد.

14- او را از تاثیر کارش بر دیگران مطلع کنید. وقتی فرد دزدیمی کند، تنها در مورد خودش فکر می کندو به صاحب مال توجهی ندارد، دزدییک عمل خودخواهانه است.

15- با توجه به چیزی که کودک دزدیده او را برای مدتی از آن محروم کنید. به عنوان مثال اگر یک شکلات برداشته برای 3 هفته از خرید شکلات خودداری کرده و این مدت را در تقویم ذکر کنید.

16- از کودک بپرسید اگر کودک دیگری اسباب بازی مورد علاقه اش را بدون اجازه بردارد، چه احساسی پیدا می کند، او هم همین احساس را خواهد داشت.

17- فرق بین دزدی و امانت گرفتن را می توانید با مثال هایی برای کودک توضیح دهید. امانت گرفتن از کتابخانه و پس دادن مجدد آن.

18- گاهی دزدی برای جلب توجه والدین است. به کودک، راه هایی که می تواند شما را خوشحال کند و توجه تان را جلب کند، شرح دهید.

19- با فرزند خود رابطه دوستانه داشته باشید. به کودک بیاموزید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد. اگر کودک اسباب بازی، خوراکی یا وسیله ای می خواهد، به او یاد دهید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد تا راه صحیح رسیدن به آن را به او یاد دهید. برای مثال اگر کودک از عروسک دوستش خوشش آمده، این موضوع را با شما در میان بگذارد تا شما چاره ای برایش بیندیشید.

20- هرگز مبلغ زیاد پول را در دسترس کودکان قرار ندهید. شاید کودک وسوسه شود و بخواهد آن را بردارد.

21- از تنبیه بدنی خودداری کنید. حتی اگر فرزند شما در سنین بالاتر است این کار باعث خشم او شده و ممکن است دست به اعمال ناشایست دیگری نیز بزند.

22- رفتار دزدی کودک را در همان سنین اولیه خاموش کنید. اگر رفتارهای نادرست او را نادیده بگیرید در بزرگسالی عادت می شود. 30 درصد از نوجوانانی که به علت سرقت دستگیر شده اند می گویند این کار برای آنها به صورت عادت درآمده است.

23- زمانی که دزدی به دلایل مادی است به کودک کارهایی متناسب با سن او محول کنیدو در آخر به وی مقداری پول بدهید. میزان پول و میزان کار، باید با توجه به سن کودک باشد.

24- هرگز کودک را وادار به اعتراف کردن و قسم خوردن نکنید، چون این کار، شما را از یافتن دلیل رفتار دور می کند. در عوض به او بگویید امیدوارم راست بگویی و اینگونه نباشد.

25- حتما برای کودک خود پول توجیبی مقرر کنید.

 

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی




سه شنبه 91 مهر 25 :: 12:0 عصر ::نگارنده : موسوی
 

در اکثر اوقات بلوغ زودرس جنسی یک خصیصه فامیلی است که به طور طبیعی اتفاق می افتد اما بعضی مواقع نیز در اثر یک بیماری شدید عضوی، مثل ضایعات و تومورهای هیپوتالاموس، مننژیت و انسفالیت ایجاد می شود. اما در درجه اول باید بلوغ جنسی واقعی را از بلوغ جنسی کاذب تشخیص داد. نکته مهم این است که در جریان بلوغ واقعی دوره قاعدگی به طور طبیعی انجام می شود. وجود پولیپ روده و هیپرپیگمانتاسیون مخاطی و لکه های شیر قهوه ای روی پوست ـ کم کاری تیروئید یا هیپوتروئیدیسیم ممکن است عواملی برای تشخیص بلوغ زودرس جنسی باشند و یا در تشخیص به ما کمک نمایند. به هر حال تشخیص بموقع و درمان سریع بیماری برای بیمار منافع زیادی دارد. زیرا بسیاری از کودکان مبتلا به بلوغ زودرس عاقبت به علت بسته شدن سریع اپی فیز استخوانها دچار کوتاهی قد و قامت و حتی کوتولگی می شوند.

وقتی جوانه و برجستگی سینه در دختران، قبل از 8 سالگی ظاهر شود یا شروع عادت ماهانه قبل از 9 سالگی باشد در واقع بلوغ جنسی زودرس اتفاق افتاده است. هنگامی که صفات ثانوی جنسی با ژنوتیپ (جنسیت ژنتیکی و غددی) فرد متناسب باشد یعنی به صورت ژنتیک زن ساز باشد و ظاهر فرد نیز دختر باشد این را اصطلاحا بلوغ جنسی زودرس همان جنس «Iso***ual» می گویند. و همین حالت در پسران نیز ممکن است اتفاق بیفتد. اما اگر صفات ثانویه جنسی (ظاهر فرد) با جنسیت ژنتیکی هماهنگ نباشد یعنی به صورت مردسازی در دختران و یا زن سازی در پسران باشد می گویند آن فرد دچار بلوغ زودرس غیر همان جنسی یا «Hetero***ual» شده است.

بلوغ زودرس جنسی دختران به صورت «Iso***ual» یا همان جنسی به دو صورت عمده بروز پیدا می کند: در یک دسته بلوغ زودرس جنسی واقعی است یعنی با شروع بلوغ طبق روال عادی اما زودتر از موعد مشخص می شود. در این گروه هورمونهای گنادوتروپین دچار افزایش ترشح می شوند و سیکلهای قاعدگی نیز افزایش پیدا می کنند. معتقدند که بیش از 90 درصد بلوغ جنسی زودرس جنبه سرشتی دارد و علت مشخصی برایش نمی توان پیدا کرد. یعنی محور سیستم عصبی مرکزی «CNS»، هیپوتالاموس و هیپوفیز، زودتر از موعد طبیعی فعال می شود و تکامل زودرس پیدا می کند اما علت ناشناخته است. نکته جالب توجه این است که در بیش از 50% از این بیماران نوار مغز یا «الکتروانسفالوگرافی EEG» آنها غیر طبیعی است. در واقع بروز صفات ثانویه جنسی و شروع زودرس و زیاد قاعدگی و تخمک گذاری ممکن است منجر به بروز و تشدید اختلالات اعصاب و روان شود. با توجه به این موضوع مهم شروع درمان به محض تشخیص قطعی، الزامی است. درمان دارویی عمدتا به وقفه ترشح هورمونهای «گنادوتروپین» معطوف می شود. از آنجایی که بلوغ زودرس غالبا با بسته شدن زودرس صفحه رشد استخوانها نیز همراه است و باعث کوتاهی قد می شود، متأسفانه همیشه با اقدام درمانی نمی توان جلوی این عارضه را گرفت ولی به هر حال شروع سریع تر درمان در این مورد هم مؤثر است.

در حدود 10% از موارد بلوغ جنسی زودرس در اثر بیماریهای جسمی مغز مثل تومورهای مغزی، انسفالیت، مننژیت، صدمات و ضربه به جمجمه هیدروسفالی و سایر بیماریها به وجود می آید. این گروه از بیماران دچار بلوغ زودرس جنسی دارای علت شناخته شده هستند. در هر صورت باید این دو گروه را از نظر علت شناسی از هم تشخیص داد چرا که گاهی بعضی از این بیماران که جزو گروه با علت ناشناخته قرار می گیرند مبتلا به تومور مغزی هستند. بنابراین ضمن انجام آزمایشات هورمونی بایستی سیتی اسکن و یا MRIاز مغز به عمل آید اما با همه اینها آنچه که در رابطه با ضایعات تومورال به تشخیص بیشتر کمک می کند، وجود علایم و نشانه های عصبی همراه بلوغ زودرس جنسی است. در صورتی که وجود تومور مغز قطعی شود عمل جراحی و رادیوتراپی ضروری است و میزان و درصد موفقیت درمان به پیشرفت ضایعه دارد.

در گروه دیگری از دختران مبتلا به بلوغ زودرس جنسی علت را باید در غده فوق کلیوی بیمار جستجو کرد. البته این ضایعه به ندرت اتفاق می افتد اما در صورت وقوع به صورت هیپرپلازی یا افزایش فعالیت مادرزادی غده فوق کلیوی است معتقدند که این دسته از بیماران با کمبود آنزیمی به نام «21 هیدروکسیلاز» مواجه هستند.

نوع دیگر بلوغ زودرس جنسی، کاذب است. وقتی فردی به ظاهر دختر علایم زن نمایی به علت افزایش تولید هورمون استروژن داشته باشد اما دوره ماهانه نداشته و یا تخمک گذاری نمی کند این فرد دچار بلوغ زودرس جنسی کاذب می شود. علل مختلفی برای ایجاد این نوع بلوغ وجود دارد. شایع ترین علت آن کیستها یا تومورهای تخمدانی مترشحه استروژن می باشد. این نوع تومورها با پولیپهای روده ای همراه است. در اینجا هم سونوگرافی تخمدانها و سیتی اسکن می تواند در تشخیص و شناسایی آسیب و علت بیماری کمک زیادی کند.

بلوغ زودرس جنسی Hetro***ual یا غیر همان جنسی، حالتی است که در دختران نابالغ اتفاق می افتد که دچار علل مردسازی می شوند. پرفعالیتی و هیپرپلازی مادرزادی غده فوق کلیوی و همچنین بعضی از تومورهای تخمدانی یا غده فوق کلیوی باعث ترشح هورمونهای جنسی مردانه یعنی آندروژنها می شوند که در اندامهای تناسلی بیمار ابهام ایجاد می شود بخصوص پرکاری غده فوق کلیوی که با اَشکال متنوعی از ابهام در دستگاه تناسلی خارجی همراه است.

در مواجهه با بیماران دچار بلوغ زودرس

به چه علایمی باید توجه کنیم؟

همان طور که قبلاً گفتیم این مشکل می تواند به صورت اشکال متنوع و علایم مختلفی همراه باشد. تشخیص بموقع و اقدام سریع درمانی اغلب کمک زیادی به رفع مشکل بیمار می کند. بروز علایم ثانویه جنسی به طور زودرس یکی از علایم مهم است. یکی از این علایم پرمویی و رویش زودرس موهای زیر بغل و ناحیه زهار است. حتی گاهی رویش مو در صورت هشداردهنده است. اگر چنانچه اعضای تناسلی خارجی دختری مبهم باشد و در تشخیص مذکر و مؤنث بودن او تردید وجود دارد در اسرع وقت باید به پزشک مراجعه شود.

شواهدی از علایم کم کاری تیروئید و سابقه مصرف داروهای حاوی استروژن عواملی هستند که منجر به بلوغ زودرس کاذب می شوند و باید مورد توجه قرار بگیرند. رشد نامتناسب و یا متوقف شده طولی استخوانها نیز مهم است. سردردهایی که با تغییرات جنسی زودرس همراهند از اهمیت خاصی برخوردارند. وجود ناراحتی گوارشی همراه مثل پولیپهای روده قابل توجه اند. وجود برخی تغییرات مخاطی و تغییر رنگ مخاط و پوست و لکه های شیر قهوه ای پوستی ممکن است در تشخیص بیماری مؤثر باشد. گاهی نیز با وجود ترشح شیر از سینه به طور زودرس یا «گالاکتوره» باید به فکر بلوغ زودرس جنسی باشیم. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کنیم وجود علایم عصبی و روانی است. اضطراب و افسردگی ممکن است در اثر بروز عدم تعادل هورمونی و یا ناشی از اختلال در هویت جنسی ایجاد شوند؛ بنابراین تشخیص بموقع و درمان سریع و مناسب در پیشگیری از بیماری اعصاب و روان و حفظ بهداشت روانی به طور نسبی مؤثر است.

 

پدیدآورنده: دکتر حسین برهانی




سه شنبه 91 مهر 25 :: 12:0 عصر ::نگارنده : موسوی

عواملی باعث بلوغ می شوند که کاملاً و به درستی برای ما شناخته نشده اند. یک محور مهم در بدن وجود دارد که ممکن است دربرگیرنده عوامل مربوط به بلوغ جنسی باشد که به نام محور هیپوتالاموس ـ هیپوفیز و غدد جنسی یا غدد فوق کلیوی، مورد توجه بسیار است. هیپوفیز هورمونهای گنادوتروپین را ترشح می کند و هیپوتالاموس هورمونهای محرک هیپوفیز را می سازد و آزاد می کند و این مسیر هورمونی به غدد هدف یعنی غدد جنسی یا فوق کلیوی ختم می شود. قبل از شروع بلوغ ترشحات هورمونی گنادوتروپین از هیپوفیز کم است ولی احتمالاً تحت تأثیر غدد جنسی مردانه کنترل می شود. برای اینکه در نمونه های تجربی و آزمایشگاهی دیده شده که اگر فرد مذکری قبل از بلوغ اخته شود در واقع کنترل غدد جنسی بر هورمون گنادوتروپین کاهش یافته و سطح «گنادوتروپین ها» افزایش می یابد. با شروع دوره بلوغ سطح هورمونهای جنسی بخصوص در خواب اوج می گیرد و بعد از اینکه دوره بلوغ شروع شد سطح هورمونهای جنسی و FSH/LH در طول روز و بیداری نیز افزایش می یابد. آندروژنها نیز توسط غدد یاد شده ساخته می شود.


تستوسترون یا هورمون جنسی مردانه در زندگی جنینی از حدود هفته هفتم حاملگی در غدد جنین مذکر شروع به ساخته شدن می کند و ترشح آن افزایش می یابد. ترشح و افزایش تستوسترون باعث تغییرات و شکل گیری اعضای تناسلی خارجی یک فرد مذکر می شود. بلوغ در یک نوجوان مذکر با رویش مو در صورت، عقب رفتن خط رویش مو در پیشانی، وضعیت ظاهری بدن و لگن و اندامها، رویش مو در زیر بغل و ناحیه زهار به طرف بالا و به شکل لوزی شروع می شود. تغییر صدا نیز تقریبا در همین زمان اتفاق می افتد. تمامی این فرآیندها از حدود 11، 12 سالگی شروع می شوند و غالبا در یک دوره 5 ساله تکمیل می شوند. البته سن شروع بلوغ و مراحل تکمیل آن در افراد مختلف متغیر است.

بلوغ زودرس جنسی

بلوغ جنسی در سنین قبل از 9 سالگی در پسرها به عنوان یک رویداد غیر طبیعی تلقی می شود. بلوغ زودرس واقعی یا بلوغ هم جنسی Iso***ualکامل، زمانی به وجود می آید که مردسازی ناقص و فرآیند اسپرماتوژنز (ساختن اسپرم) روی داده باشد. در حالی که بلوغ زودرس کاذب یا بلوغ زودرس هم جنسی ناقص در مواردی به وجود می آید که مردسازی بدون ساخت اسپرم اتفاق افتاده باشد. یعنی اینکه تشکیل آندروژن ناشی از فعال شدن زودرس سیستم هیپوفیز ـ هیپوتالاموس نیست. هرچند افتراق این دو مشکل است، اما این تفاوت وجود دارد.


مجموعه علل یا سندرومهایی که منجر به مردسازی زودرس می شوند شامل تومورهای سلول لیدیگ «سلول مولّد آندروژن»، تومورهای مترشحه گنادوتروپین کوریونیک انسانی یا (HCG)، تومورهای غده فوق کلیوی، هیپرپلازی و پرکاری مادرزادی غده فوق کلیوی، تجویز آندروژن یا هیپرپلازی و پرکاری سلولهای لیدیگ می باشند. در همه این موارد دیده شده که سطح تستوسترون یا «هورمون جنسی مردانه» پلاسما به صورت نامتناسب با سن افزایش قابل توجهی پیدا می کند. و علایم بلوغ زودرس جنسی و صفات ثانویه جنسی بروز پیدا می کند. تومورهای سلول لیدیگ در کودکان به ندرت دیده می شود اما باید توجه داشت در مواردی که اندازه بیضه های کودک متقارن نیست احتمال تومور سلول لیدیگ وجود دارد. و باید معاینات و آزمایشات لازم صورت گیرد. بقیه تومورهای فوق الذکر از جمله تومور مردساز غده فوق کلیوی نیز مقادیر زیادی در نهایت تستوسترون می سازند که باعث دگرگونی شرایط عادی کودک می شوند و بلوغ زودرس جنسی اتفاق می افتد.


یکی از علل بلوغ زودرس جنسی در پسران، هیپرپلازی مادرزادی یا افزایش فعالیت غده فوق کلیوی است که منجر به افزایش سطح ماده ای به نام 17 هیدروکسی پروژسترون و در نتیجه افزایش سطح آندروژن می شود. در این اختلال افزایش ترشح گنادوتروپین ممکن است در اوایل ثانویه بوده به طوری که بلوغ زودرس واقعی پس از آن روی دهد.


در یک مورد خاص بلوغ زودرس جنسی مستقل از گنادوتروپین در پسرها ممکن است روی دهد که ناشی از هیپرپلازی اتونوم (خودکار) سلول لیدیگ باشد؛ یعنی بدون اینکه تومور سلول لیدیگ به وجود آمده باشد. این اختلال به صورت اتوزومال محدود به مردان، از پدر به پسرانش منتقل می شود و یا از مادرانی که حامل سالم این بیماری هستند به پسران منتقل می شود. در این مورد خاص مردنمایی و علایم بلوغ زودرس جنسی حتی در سن 2 سالگی شروع می شود. سطح هورمون تستوسترون افزایش می یابد و حتی به میزان بالغین می رسد.


همان طور که گفتیم یکی دیگر از علل بلوغ زودرس جنسی در پسران فعال شدن زودرس سیستم هیپوتالاموس ـ هیپوفیز است که یا بدون علت «ایدیوپاتیک» است و یا در اثر تومورهای سیستم اعصاب مرکزی «CNS» یا در اثر عفونتها و سایر ضایعات ایجاد می شود. امروزه با پیدایش روشهای تشخیصی پیشرفته مثل C.t.scan و MRI تأخیرهای گذشته در تشخیص بیماری از بین رفته و یا کمتر روی می دهد.


اگر بلوغ زودرس جنسی در پسران ناشی از تومورهای مولد استروئید یا گنادوتروپین باشد و یا هیپرپلازی مادرزادی غده آدرنال (فوق کلیوی) یا اختلال در سیستم عصبی مرکزی «CNS» درمان به رفع این علل بستگی دارد.


* بلوغ زودرس چندجنسی: اگر در پسران نابالغ علایم جنسی زنانه بروز پیدا کند ممکن است ناشی از افزایش متوسط یا شدید هورمون زنانه سازی به نام «استروژن» باشد.


به طور کلی و با توجه به پیشرفتهای چشمگیر در پاراکلینیک و ابزارهای تشخیص بیماریها هیچ گونه تأخیری در شناخت این بیماری موجه نیست. هنوز هم با وجود پیشرفت تکنولوژی، معاینه دقیق بیمار و علم و تجربه پزشک اهمیت و جایگاه خاص خویش را دارد. آنچه در این اختلال مهم است معاینه دقیق بدو تولد و پیگیری های بعدی و تشخیص و درمان مناسب و سریع است که هم بیمار را از ناهنجاریها و ناراحتی های جسمی و فیزیکی مراقبت می کند و هم زمینه های بروز اختلالات عصبی را از بین می برد و از بروز بسیاری از مشکلات اعصاب و روان و اختلالات رفتاری و اضطرابی پیشگیری به عمل می آید.


 
پدیدآورنده: دکتر حسین برهانی
منبع : پایگاه حوزه




پنج شنبه 91 مرداد 19 :: 10:28 صبح ::نگارنده : موسوی

یکی از مسائل بسیار مهمی که افکار زوج های جوان و پدر و مادرها را به خود مشغول می کند، ادب آموزی و تربیت فرزندان است. البته این موضوع اختصاص به ایران ندارد بلکه همه جوامعی که فرهنگ غنی و سابقه تمدن دارند به تربیت نسل آینده و ادب کودکان اهمیت ویژه ای می دهند. در این بین به دلیل تاکیدفراوانی که در احادیث امامان شیعه به تربیت و تادیب فرزندان شده و همچنین پیوندهای عاطفی محکمی که در ایران بین اعضای خانواده وجود دارد، ما ایرانیان اهمیت خاص و ویژه ای برای این موضوع قائلیم و پدر و مادرها حتی وقتی فرزندانشان بزرگ شده و ازدواج می کنند و صاحب خانواده می شوند، باز هم در مورد نحوه اعمال و رفتار فرزندان و نوه ها و حتی آسایش و رفاه آنها فداکاری کرده و خود را مسئول می دانند.
پدر و مادرها به خاطر حساسیت ویژه ای که درباره فرزندان دلبنندشان دارند گاهی با نصیحت، دعوا، قهر و تنبیه و گاهی با تشویق و ترغیب و یا مداخله های به جا و نابه جا و اظهار نظرها تلاش می کنند راه درست زندگی و رفتار مناسب را به فرزندانشان بیاموزند و خوشبختی و آسایش آنها را تضمین کنند.
از طرف دیگر والدین خود را تا حدی سبب وجودی فرزند دانسته و او را از خون و ریشه ی خود می دانند و به همین دلیل فرزندان را امتداد و دنباله و بخشی از وجود خودشان می دانند و این امر باعث می شود سبک موفقیت ها و رسیدن به مراتب بالای علمی و اجتماعی و مادی از طرف فرزندان عامل غرور و مباهات والدین و نشانه موفقیت آنها در تربیت فرزندان بشود و بالعکس ، شکست ها و ناکامی های فرزند باعث سرشکستگی پدر و مادر خواهد بود.
امام سجاد(ع) می فرمایند: «با فرزندت آن چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. چنان بار بیاور که بتواند در شؤون مختلف، دنیای خود را با عزّت و آبرومندی زندگی کند و مایه زیبایی و جمال تو باشد.»
همه انسان ها آرزو دارند فرزندانی مودب، موفق، سالم و آراسته به اصول اخلاقی و انسانی و مورد احترام جامعه داشته باشند. قاعدتاً هر پدر و مادری با اعمال شیوه های تربیتی مخصوص به خود تلاش می کند به فرزندانش بیاموزد که دروغ نگویند، خیانت نکنند، تنبل و تن پرور، بداخلاق و زودرنج و خسیس و طماع، ولخرج و بی مبالات، بی لیاقت و ضعیف النفس و بی اراده نباشند و هرگز دنبال دوستان ناباب و ولگردی و هرزگی نروند.
با همه این تلاش ها و حساسیت ها، و امیدها و آرزوهای والدین برای تادیب و تربیت و آینده درخشان فرزندان، چطور می شود که بسیاری از آنها دارای رفتارهای زشت و ناپسند شده و در صحنه زندگی شکست خورده و ناکام می شوند. برای بررسی این موضوع لازم است به چند نکته توجه کنیم:
هر پدر و مادری مثل همه ی انسان های دیگر، مجموعه ای از صفات و خصوصیات خوب و پسندیده و صفات و خصوصیات بد و ناپسند است. همان مردی که به نظر ما دارای چند صفت زشت اخلاقی است ، در خانه خودش پدر چند فرزند است و همین طورخانمی که در نظر اطرافیانش دارای بعضی صفات مذموم و ناپسند است، مادر چند فرزند می باشد. و همین پدر و مادر هم مثل همه ی پدر و مادرها از فرزندانشان توقع دارند انسان هایی مودب و زرنگ و فرهیخته و تحصیل کرده و بطور خلاصه افرادی موفق و مورد قبول جامعه باشند.
نکته طلایی و کلید این معما این است که فرزندان ما آن چیزی می شوند که خود ما هستیم و آن چیزی نمی شوند که ما آرزو داریم.
آنها کمابیش همان خصوصیات و صفاتی را پیدا می کنند که ما داریم البته جلوه این صفات و خصوصیات در شرایط و زمان های مختلف، با هم فرق می کند.
به این مثال توجه کنید، مادری که صبح ها به صبحانه خوردن فرزندان بی توجهی می کند ونظارتی بر نحوه ی آماده شدن فرزندان برای رفتن به مدرسه نمی کند و در طول روز هیچ برنامه ریزی برای وقت خود ندارد و زمان زیادی را صرف صحبت با تلفن و.. می کند نباید توقع داشته باشد با نصیحت و قهر و دعوا، فرزندانش افرادی مسئولیت پذیر شوند .
به یک مثال دیگر توجه کنید: پدر یا مادری وقتی متوجه کار زشتی از فرزندشان می شوند، چنان او را سرزنش و دعوا می کنند و شخصیت و غرورش را جریحه دار کرده و یا با قهرهای طولانی مدت او را عذاب می کنند، که باعث می شود اگر دفعه بعد این بچه کار بدی انجام داد، با راه های مختلف در پی مخفی کردن آن برآید.
اگر چنین پدر و مادرهایی هزار بار هم بچه را نصیحت کنند که مسئولیت پدیز باشد، دروغ نگوید و یا با اراده و تصمیم قاطع برای رسیدن به موفقیت از خواب و استراحت و تفریحاتش کم کند، هیچ اثری نخواهد داشت.
برای پدر ومادر خوب بودن باید از خودمان شروع کنیم .شاید حتی قبل از تولد فرزند .ابتدا صفات خوب را در خود نهادینه کنیم و سعی کنیم از صفات بد پاک شویم وسپس از فرزندانمان بخواهیم چنین باشند.




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:24 صبح ::نگارنده : موسوی


الگوهای معینی که برای برقراری ارتباط با کودکان بکار می رود تقریبا همیشه متناقض هستند، یعنی برعکس هدف و منظور ما نتیجه می دهند.این الگوها نه تنها ما را در دستیابی به اهداف درازمدتمان یاری نمی کنند، بلکه غالبا خرابکاری هم در خانه بوجود می آورند.الگوهای متناقض در تربیت کودک شامل این موارد می شود: تهدیدها، رشوه ها، وعده ها، سخنان نیشدار و طعنه آمیز...

 

تهدیدها

کودک

 

دعوت به بدرفتاری- وقتی کودکان را تهدید می کنیم، در واقع آنان را به این دعوت می کنیم که عمل ممنوع شده را دوباره انجام دهند. وقتی به کودک می گوییم:(اگر تو یکبار دیگر آن کار را انجام بدهی...) او واژه های " اگر تو" را نمی شنود. او فقط این قسمت از حرف ما را می شنود که ( یکبار دیگر آن کار را انجام بده.) یعضی وقت ها کودک این گفته را این گونه تفسیر می کند: " مادر انتظار دارد که من یکبار دیگر این کار را انجام بدهم، وگرنه نا امید خواهد شد.

این قبیل هشدارها که شاید از نظر بزرگسال ها معقول می باشند نه تنها دردی را دوا نمی کنند، بلکه کار را هم بدتر  می کنند.با این قبیل هشدارها می توان اطمینان داشت که آن عمل مخرب و نفرت انگیز دوباره تکرار خواهد شد.

 

هشدار: خودمختاری کودک را به مبارزه دعوت می کند. اگر کودک نسبت به خودش احترام قائل باشد، بایستی دوباره نافرمانی کند تا به خودش و به دیگران نشان دهد که آدم بزدل و ترسویی نیست.

پسرهفت ساله تفنگ بادی اش را به طرف برادرنوزادش گرفت و شلیک کرد. مادرش گفت:پسرم به برادت شلیک نکن به هدف شلیک کن، پسرک بار دیگر به برادرش شلیک کرد. مادر تفنگ را از او گرفت و به پسرش گفت: به ادم ها نباید شلیک کرد. مادر کاری را انجام داد که احساس کرد برای مراقبت از نوزادش و درعین حال برای حمایت از الگوهای رفتاری قابل قبول بایستی انجام دهد. پسرک عواقب اعمالش را بدون اینکه آسیبی به نفسش برسد، آموخت. راه حلهای ارائه شده مشخص بودند: یا باید تنها به هدف شلیک کرد و یا باید امتیاز داشتن تفنگ را از دست داد.  

  

رشوه ها

استدلال(( اگر- آن وقت))- نوعی از برخورد هم هست که در آن، بطور آشکار به کودک گفته می شود که اگر کاری را انجام بدهد یا ندهد، آن وقت به او پاداش خواهند داد.

" اگر با برادر کوچکت خوب باشی، آن وقت تو را به سینما خواهم برد." اگر رخت خوابت را خیس نکنی، آن وقت من هم در عید یک دوچرخه برایت خواهم خرید."

این طرز برخورد ممکن است کودک را گاهی برای رسیدن به اهداف فوری و کوتاه مدت تحریک کند. اما به ندرت اتفاق می افتد که این نوع برخورد کودک را به سوی تلاش های پیگیر و طولانی مدت سوق دهد. گفتار ما به او می فهماند که ما به توانایی او برای تغییر یافتن و بهتر شدن شک داریم. " اگر تو دیگر بسترت را خیس نکنی، یعنی اینکه ما گمان نمی کنیم که تو بتوانی بسترت را خیس نکنی.

 

وقتی پدر یا مادر برای تایید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می کند که گفته (( وعده داده نشده اش )) اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست.

وعده ها

به کودکان نه باید وعده داد و نه از آنها وعده گرفت. به این دلیل که روابط ما با فرزندانمان بایستی بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تایید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می کند که گفته (( وعده داده نشده اش )) اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعده ها باعث می شوند که توقعات غیر واقعی در کودکان بوجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می شود که او را به باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد بحساب می آورد و فکر می کند که براساس این تعهد در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه او مریض خواهد شد. و از آنجا که زندگی سرشار از حوادث غیر منتظره است، کودکان احساس خواهند کرد که به آنها خیانت شده و متقاعد خواهند شد که به والدین نمی توان اعتماد کرد.

نباید از کودکان وعده گرفت که در آینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده ای نا خواسته می دهد، در واقع چکی بانکی می کشد که در آن بانک اصلا حساب ندارد.

 

کودک

 


سخنان نیشدار و طعنه آمیز

پدر و مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیز استعداد ذاتی دارند، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک بحساب می آیند. استفاده از این نوع واژه ها مانع از پدید آمدن رابطه ای مثبت بین پدر و مادر با کودک می شود.

" آخر یک چیز را چند بار باید تکرار کنم، مگر تو کری؟ پس چرا گوشت با من نیست؟" تو خیلی بی ادبی. تو جنگل بزرگت کردند؟ "

 

این نوع والدین شاید خبر ندارند که سخنان طعنه آمیزشان حملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می کند. این پدر و مادر آگاه نیستند که با این اظهار نظرهای توهین آمیز کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه های خیالی انتقام پر می سازند و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می شوند. سخنان نیشدار هیچ سهمی در تربیت و پرورش کودک ندارد.

 




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:18 صبح ::نگارنده : موسوی


بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان به شمار می‌رود. بازی مهم‌ترین و اساسی‌ترین فعالیت کودک به شمار می‌رود که در عین سرگرم کردن کودک کارکردهای مهم دیگری را داراست که هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شوند که او را برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده می‌سازند. به خصوص در سنین پیش از دبستان و محدوده سنی 3-5 سال که کودکان تازه وارد محیط های اجتماعی شده و می توانند آغوش مادر را ترک کنند. لذا این دوران فرصت مناسبی برای یادگیری بازی بات گروه همسالان و یادگیری تعامل و شمارکت اجتماعی است.


آموزش زندگی به تک فرزندان

 

 

از دگر سو امروزه در بسیاری از خانه ها به علت گسترش تک فرزندی، بچه ها فرصت کمی برای وقت گذرانی با بچه های همسن و سال خود دارند و لذا این دست از کودکان اگر به اندازه کافی با همسالان خود به تعامل نپردازند بعد از مدتی وقتی در یک جمع کودکانه قرار می گیرند احتمالا نحوه بازی مشارکتی، تعامل با همسالان و .. را بلد نیستند.

 لذا خیلی از آموزشهای تربیتی را می‌توان در خلال بازیها به کودک نشان داد و به راحتی کودک را در مسیر درست تربیت نمود. همانطور که از خلال بازیهای کودک نیز می‌توان به شرایط عاطفی کودک ، احساسات و افکار کودک می‌توان پی برد. بنابراین بسیار لازم است که والدین و مربیان به اهمیت بازی در زندگی کودک توجه داشته و شرایط مناسب را برای بازیهای مناسب فراهم سازند.

 

بازی مهم‌ترین و اساسی‌ترین فعالیت کودک به شمار می‌رود که در عین سرگرم کردن کودک کارکردهای مهم دیگری را داراست که هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شوند .

به گفته انجمن روان پزشکی کودکان آمریکا، کسب توانایی همکاری کودکان در سنین پیش دبستانی در گروههای سنی شان توسعه می یابد. لذا والدین می توانند با یک برنامه ریزی منظم برای گروههای بازی با دیگر کودکان پیش دبستانی زمینه ارتقا خصوصیات اجتماعی فرزندشان را فراهم آورند.

 

انواع گروههای بازی پیش دبستانی

معمولا گروههای همبازی پیش دبستانی می توانند از طریق والدین، انجمن ها، مدارس یا مراکز مذهبی تشکیل یابند.

سن. بچه هایی که می خواهند در یک گروه بازی قرار گیرند باید تقریبا از شرایط سنی یکسانی برخوردار باشند. این امر سبب کاهش درگیری و کشمکش های اجتماعی و هیجانی که اغلب به دلیل عدم تعادل در پیشرفت یکسان سنی به وجود می آید ، می گردد. اغلب کودکان عضو در این گروههای همبازی سن 3-5 سال باید داشته باشند.

امروزه در بسیاری از خانه ها به علت گسترش تک فرزندی، بچه ها فرصت کمی برای وقت گذرانی با بچه های همسن و سال خود دارند

اهمیت. گروههای هم بازی در سنین پیش دبستانی میتوانند از طریق بازی های ساختارمند و بدون ساختار نقش حیاتی در رشد فیزیکی، شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان داشته باشند.

مقیاس زمانی. توانایی توجه(فراخنای توجه) در کودکان پیش دبستانی بسیار محدود و کوتاه است و ممکن است لازم باشد به یک سری کارهای روزانه خاص معطوف گردد. دوره های زمانی این گروههای همبازی باید برای زمانهای کوتاه برنامه ریزی گردد و در زمان تغذیه یا چرت بچه ها از این فعالیتها خودداری شود.

 

هشدار!

 این گروههای همبازی ممکن است باعث شیوع بیماری ها شوند. شستن دستها و دیگر روشهای جلوگیری از شیوع بیماری باید همواره به والدین و بچه ها گوشزد شود.

 

ایده هایی برای گروههای بازی

همانطور که اشاره شد گروههای بازی می توانند اجتماعی شدن کودکان را از طریق یاد دادن چگونگی تعامل با دیگران تسهیل نماید. این گردهم آیی ها خود می تواند آنها را در معرض فعالیتهای مختلفی قرار دهد و آنها را تشویق به کسب تجربیات تازه نماید.

بنابراین یافتن راههای جذاب برای مشغول نگه داشتن اعضای گروههای همبازی می تواند تاثیرگذاری و تداوم این گروهها را تضمین کند.

  

در ادامه به برخی از این روشها اشاره خواهد شد.

قدم زدن در طبیعت

برگزاری اردوهای کوتاه مدت پیاده روی خارج از شهر در هر فصل می تواند کودکان را در این سن با زیبایی های طبیعت آشنا کند. انجام فعالیتهایی نظیر جمع کردن سنگ و یا برگ درختان، دیدن تالابها و گرفتن عکس از گیاهان و گلها، مطالب آموزنده ای درباره ویژگی های هر فصل و پوشش گیاهی همه به آنها می آموزد. همچنین باعث می شود که توجه بچه ها به حفظ و مراقبت از محیط زیست افزایش یابد. همچنین سعی کنید درباره تغییرات آب و هوایی و حیوانات منطقه با بچه ها صحبت کنید.

گروههای هم بازی در سنین پیش دبستانی میتوانند از طریق بازی های ساختارمند و بدون ساختار نقش حیاتی در رشد فیزیکی، شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان داشته باشند.

 

مسافرتهای کوتاه مدت رشته ای

گردشهایی به مناطقی که مورد علاقه کودکان هستند ترتیب دهید تا ضمن تهییج کودکان، شما به عنوان والدین فرصت لازم برای بررسی رفتار عمومی فرزنتان را داشته باشید. رفتن به باغ وحش حیوانات اهلی، موزه و بخش کودکان کتابخانه ها می تواند به تدریج طرز برخورد درست را به آنها بیاموزد.

 

زمان هنر

بچه ها در این دوره سنی از کار کردن با وسایلی مانند ماژیک، چسب، رنگ و ... لذت می برند. برخی از فعالیتهای هنری مانند رنگ آمیزی تصویر کودکان یا درست کردن گردن بند با ماکارانی و ... را انتخاب کنید تا انجام دهند. انجام این فعالیتها به کاهش استرس و بی نظمی بچه ها کمک کرده و مشارکت فعال آنها را ترغیب خواهد کرد. برای انجام این فعالیتها باید لباس کهنه یا مخصوص بپوشند و کف اتاق یا محوطه را با روزنامه بپوشانند تا تمیز کردن آن به راحتی انجام شود. ضمنا درخواست از کودکان برای توصیف بازی مورد علاقه شان می تواند به افزایش خلاقیت آنها کمک کند.

 زمان بازی

اعضای گروهها را تقسیم بندی و سازمان بندی کنید تا بازی های ذهنی را با هم انجام دهند. بازی های پیش دبستانی مانند قایم موشک، بشین و پاشو و .. می تواند در محیط های باز و مسقف انجام شود. ویژگی این بازی ها این است که خیلی سریع زمینه آغاز آنها فراهم می شود و امکانات خاصی نمی خواهد و پس از اتمام ، نیاز به تمیزکاری و مرتب سازی محیط  ندارد.

ضمنا درخواست از کودکان برای توصیف بازی مورد علاقه شان می تواند به افزایش خلاقیت آنها کمک کند.

 کلاسهای قرآنی

توام کردن جلسات بازی ها با داستانهای قرآنی شیرین و جذاب، می تواند به افزایش شادی و از طرف دیگر پرورش جنبه های اخلاقی انها کمک کند. هم چنین پوشیدن لباسهای شاد در این زمان و حتی بازی کردن نمایش های مرتبط با داستان فوق الذکر برای کودکان بسیار جذاب است.

 

آموزش زندگی به تک فرزندان



< 1 2 3 >
Susa Web Tools