فرزندپروری - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 38
بازدید دیروز: 42
کل بازدیدها: 539164




گالری تصاویر سوسا وب تولز



سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:16 صبح ::نگارنده : موسوی


والدین و مربیان باید بکوشند هم چون شاهدی ناظر برگفتار کودک باشند ، حرکات و سخنان او را اصلاح نمایند ، از طریق تذکر و بیان ، به آگاهی های او اضافه کنند و صحت و سقم امور را به او بیاموزند .چهل کپسول تربیتی هدیه تبیان به والدینی است که روح فرزندشان برایشان مهم است.

 

در ارتباط با فرزندتان به نکات زیر توجه کنید و رسالت سنگین تربیت یک انسان را دست کم نگیرید.

کودک

 

** باور کنیم فرزندان 80% خود ما هستند اما در دنیای کوچک ها . بنابراین ابتدا باید خوب خودتان را بشناسید . سپس شیوه ی ثابتی را انتخاب کنید و آن را ملاک قرار دهید .

باید باور کنیم که کودکان میل دارند خوب باشند . بیشتر خوشی و شادی بچه ها بستگی به تایید والدین دارد ، زیرا در کنار همه ی رفتارهای نادرست و کارهای نامطلوب آنها همیشه یک میل به هم کاری و پذیرفته شدن و تایید و حمایت والدین نهفته است .

** محبت خود را به بچه ها نشان بدهید ، اگر بچه ها را دوست دارید که حتما همین طور است ، این دوست داشتن را با کارهایی از قبیل ابراز زبانی ، درآغوش کشیدن ، بوسیدن ، تشویق ( به هنگام انجام کارهای خوب ) ونه تنبیه کردن ( در هنگام انجام کارهای نادرست ) به آنها ثابت کنید . او به راحتی فرق محبت را با لوس کردن می فهمد .

** تا می توانید خونسرد باشید . برخوردهای خشن ، تهدیدهای سنگین و فریاد کشیدن ها ، موقعیت را بدتر می کند ؛ حتی اگر کودکان در برابر داد و فریاد ما تسلیم شوند .

** وقتی «نه» می گوییم آن را جدی تلقی کنید و به آن بچسبید . برای این که ثابت کنید آدم مصممی هستید پای نه گفتن خود بایستید . البته در « نه » گفتن به کودک باید بسیار دقیق بود و فقط در مواقع لازم به کودک « نه » گفت . جدی بودن ، احساس امنیت و آرامش را به دنبال می آورد . با مهربانی تمام ، جدی باشید . باید صبور باشید تا او به روش جدید عادت کند و مطمئن باشید که در آینده حتما سپاسگزار شما خواهد بود .

** قوانین و مقررات مشخصی برای داخل خانه وضع کنید ، سعی کنید بچه ها بفهمند که چرا این قوانین وضع شده اند و از آنها اطاعت کنند .

** مثبت برخورد کنید و مثبت حرف بزنید . مثلا به جای گفتن « این آشغال ها را از روی زمین بردار » بگویید:« این اسباب بازی ها را جمع کن » .

** آنچه به کودکان می گویید ، واقعی و درست باشد . اگر بر فرض تهدیدی انجام می دهید این تهدید واقعی و عملی باشد . پس گفتن این که « اگر این کار را بکنی دیگر دوستت ندارم »، خیلی خیلی اشتباه است .

** از پدر خانواده به عنوان وسیله ی تهدید استفاده نکنید . وقتی می گویید : « صبر کن تا بابات بیاد» معنی اش این است که مادر در خانواده هیچ کاره است ؛ در حالی که قواعد وضع شده به وسیله ی مادر ، باید همان هایی باشد که پدر نیزبر آنها اصرار دارد . پدر و مادر هر دو وضع کننده ی قانون هستند و هر دو باید بتوانند مجری آن باشند . بچه نباید از پدر بترسد و از مادر نترسد . توافق والدین مهم است ؛ هر دو باید هماهنگ عمل کنند و نسبت به اجرای قانون مصر باشند .

** پیشاپیش در مورد اجرای دستورات اخطار بدهید . هیچ کودکی نیست که با میل خود ، بازی را ترک کند و مثلا به کار و درس بپردازد ، یا به موقع بازی را تمام کند و به رختخواب برود . بنابراین لازم است که به جای قطع ناگهانی برنامه ی آنها ، پیش از آن به بچه ها اخطار دهید ، مثلا بگویید تا 10 دقیقه ی دیگر وقت برای بازی داری .

اگر لازم است ، عذر خواهی کنید ، به اشتباه خودتان اعتراف کنید ؛ با این کار پیش بچه عزیز می شوید و او گذشت و پذیرش خطاها را می آموزد

** به بچه ها وظایفی را در خانواده واگذار کنید . بچه از این که به نحوی کمک می کنند و نقشی در همکاری با خانواده به عهده می گیرند ، غالبا احساس خوشحالی و رضایت خاطر دارند . بنابراین والدین بدون هیچ گونه احساس ناراحتی می توانند و لازم است وظایفی به فرزندان خود محول کنند . این کار به آنها این امکان را می دهد که گوشه ای از بار مسوولیت خانواده را به دوش گیرند .

** هماهنگی والدین از لحاظ نوع تربیت بچه ها کاملا ضروری است . اختلاف سلیقه و نظر والدین در کار تربیت می تواند به بچه ها از جهات مختلف صدمه وارد کند . اتفاق رای در کار تربیت جزء ضروریات پرورش فرزند است . اگر پدر و مادر در رفتار با کودک خود ، هر روز یک جور عمل کنند ، این کار باعث می شود قدرت تشخیص کودک ضعیف شود و در مرحله ی بعدی از این ناهماهنگی سوء استفاده کند .

** اجازه ندهید عادت های بد ، هر چند پیش پا افتاده را فرا بگیرد ، هیچ وقت آنها را کوچک حساب نکنید . در حضور دیگران سرزنششان نکنید ( سعی کنید راهنمایی های صادقانه ، آرام و در تنهایی باشد ، طوری رفتار نکنید که گویی خطای او نابخشودنی است ) . کاری نکنید به دروغ متوسل شود . ( بنابراین صداقتش را امتحان نکنید ) . زود قول ندهید تا بعد مجبور نشوید زیر آن بزنید . عمل نکردن به قول خیلی بدتر از پاسخ منفی است .

کودک

 

** یکی از بهترین شیوه ها ، شیوه ی « صمیمیت و دوستی » با کودک است . سعی کنید تداوم داشته باشد و به اشکال متفاوت نباشد که تکلیفش را نداند . از جملات امری و تهدید بپرهیزید زیرا:

 الف) کم کم تاثیرش را از دست می دهد .

ب) کودک اعتماد به نفسش را از دست می دهد .

 

اگر لازم است ، عذر خواهی کنید ، به اشتباه خودتان اعتراف کنید ؛ با این کار پیش بچه عزیز می شوید و او گذشت و پذیرش خطاها را می آموزد . آرامش در محیط خانوادگی « غذای روحی » برای او است . با کمی گذشت می توان آن را به او داد .

 

 

** به سوالاتش پاسخ دهید ( هر چند زیاد یا احمقانه باشد ).

** قاطعیت به موقع بهترین کمک برای یافتن شخصیت سالم و رشد او است ؛ قاطعیت به موقع ، به معنای خشونت ، دیکتاتوری و زور گویی نیست .

** بچه به عشق مداوم و سرشار والدین نیاز دارد . هر قدر که بزرگ می شود باز نوازش کردن او را قطع نکنید ، دستی به موهایش بکشید ، سرش را روی زانو قرار دهید ، موقع خواب او را ببوسید .

** برای لذت بخش ترکردن زندگی ، لزوما نیاز به پول نیست بلکه احتیاج به کمی تخیل و آرزوست .

** برای هر چیزی چه کوچک ( از زود آمدن پدر به منزل ) تا بزرگ ،  جشن بگیرید .

** همسر خود را تشویق کنید با بچه ها بازی کند .( البته بدون نق زدن )

** ایراد گرفتن از بچه ها باعث بی شخصیتی و ایجاد ترس در آنها می شود و پیش خود می گویند : مادرم که مرا دوست ندارد ، چه فایده ای دارد؟ برای این که خوشحالش کنم باید تسلیم عقیده اش بشوم .

** باید فرزند را آن چنان که هست بپذیرید نه این که او را آن چنان بخواهید که آرزو دارید باشد . زیرا در مورد دوم این خطر وجود خواهد داشت که وی حالتی تدافعی بگیرد و خود را در لاکی نفوذ ناپذیر محبوس سازد .

** کودک به کسانی علاقه پیدا می کند که او را درک کنند وسعی نمایند به زبان او صحبت کنند .

** دانش دیگران را به شرطی می پذیرد که در پیمودن راهش به او کمک کند ، نه آن که ابزاری برای اثبات نادانی وی ، چه ظاهرا و چه باطنا باشد .

گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به دستشویی رفتن ، گرسنگی ، تشنگی و غیره ابراز می دارد

 

 

** این تصور باطل است که می توان با تظاهر به کودکی ، بهتر کودکان را درک کرد. زیرا کودکان از تمسخر بیزارند و این کار را توهین به شخصیت خود می دانند ، و از آن پس ارتباط با آنها ناممکن می شود .

 

** بهترین راه برای تبادل اندیشه با کودک ، استفاده از سرگرمی ها و علایق و رغبت های اوست.

** باید لیاقت ها و توانایی های حسی و حرکتی ، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان را در نظر بگیرید .

** برای گفتن مطلبی به کودک ابتدا باید به آنچه قبلا در این باره می داند توجه کنید . از دانسته های خود او استفاده کنید و با همان کلماتی که می داند با وی حرف بزنید .

** برای جلب نظر کودک اصولی مانند دقت ، رفع عامل حواس پرتی و آغاز سخن با ساده ترین جملات را رعایت کنید .

** گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به دستشویی رفتن ، گرسنگی ، تشنگی و غیره ابراز می دارد .

** اگر سؤال شما چند مطلب مجزا را در برمی گیرد ، او سؤال را نمی فهمد. ( در این صورت نباید او را لجباز و تنبل یا سر به هوا تصور کنید ).

 

چگونه می توانیم فعالیت هایی را که تصور می کنیم برای کودک جالب است ، به وی پیشنهاد کنیم ؟

کودک

 

**


 با توجه به آنچه کودک قادر به انجام آن است : اگر کودک بین آنچه از او انتظار داریم و آنچه خود می تواند انجام دهد ، تناسبی نبیند ، آزرده خاطر شده و به اضطراب می افتد ، و در نتیجه فرار نموده و یا گریه را سر خواهد داد .

** هنگامی دخالت کنید که خود کودک دیگر دانشی برای استفاده نداشته باشد . موقعی که کودک تجربه ای از آموخته های قبلی خود را برای استفاده نداشته باشد ، دخالت بزرگ ترها برای او بسیار جالب خواهد بود ، به شرط آن که این دخالت ها نیز در طریق استنباط خود او باشد .

برخی از این دخالت های مفید به قرار زیرند :

الف ) برای تشویق کودک به ادامه ی تجربه ی خویش به منظور رسیدن به هدف .

ب) بعضی دخالت ها می توانند به کودک فرصت بدهند تا مفهومی را که کاملا درک نکرده است به خوبی دریابد و هم چنین عنصر تازه ای را به مفهوم قبلی خود اضافه نماید .

ج ) کودکان از درک علل شکست های خود غالبا عاجزند . دخالت در این جا می تواند آنها را به راهی دیگر رهنمون شود .

 

** اگر کودکی قادر به یادگیری و به کار بردن کلمه ی «نه» است طبعا توان یادگیری « متشکرم» را نیز دارد و همین طور اگر ماهیچه های او از هماهنگی کافی برای برداشتن اسباب بازی بچه ی دیگر برخوردار است ، در شرایط و امکانات یکسان ، ماهیچه های او توان دادن یکی از اسباب باز ی های خویش را به بچه ی دیگر نیز دارد .

** تا آن جا که ممکن است بکوشید با زبانی ساده ، منطقی و کودک پسند ، مسایل را به فرزندتان تفهیم کنید . به کودک راه و رسم حیات اجتماعی را بیاموزید ، عملا به او یاد دهید که پیران را محترم بدارد ، با کوچک ترها مهربان باشد ، افراد هم نوع را دوست داشته باشد و به حیات دیگر انسان ها توجه کند . پدر و مادری که برای کودک نه تنها موجبات ادراک را فراهم نمی کنند ، بلکه می کوشند به آنچه که کودک دریافته پرده ای بکشند ، با آشنایی به امر تربیت فاصله ی بسیار دارند .

** از آغاز زندگی ، کودک را به کار وا دارید ، مثلا در گستردن و جمع کردن سفره ، درآوردن قاشق و لیوان و شستن ظروف او را به هم کاری دعوت کنید و کار ناقض او را بپذیرید تا به کار کردن عادت کند . در تربیت کودکان ، اساس کار روی مدل و الگو است ، زیرا کودک هم موجودی مقلد است و هم حالت قوی قهرمان جویی و قهرمان پرستی در او وجود دارد .

** کار خیر خود را در حضور فرزندان خود عملی کنید ، بگذارید فرزند شما دست احسان شما را ببیند وملاحظه کند که چگونه شما به یاری مظلومان و محرومان می شتابید و چگونه از وقت خود به نفع این قشر مایه گذاری می کنید .

امر و نهی ها باید دوستانه و در مواردی همراه با تشویق و تحسین باشد ، تا کودک خود را محکوم نداند و حیاتش را در وحشت و نگرانی سپری نکند

 

 

** روابط شما با کودکان باید بسیار صمیمانه و خیرخواهانه و در عین حال اندیشیده و عاقلانه باشد . باید با کودک دوست بود و برای او ارزش و برای عقاید و افکارش احترام قایل شد .

 

** کودک باید به والدین ومربیان خود اعتماد داشته باشد ، آنها را دوست و خیرخواه خود بداند و مطمئن باشد در گرفتاری ها مددکار او هستند و زیر بازویش را خواهند گرفت و گرنه کودک احساس بی سرپرستی و تنهایی خواهد کرد .

چه بسیارند کودکانی که در اثر عدم اعتماد به رازداری و راز شنوی والدین ، بلاهایی را که برسرشان آمده با آنها در میان نمی گذارند و خانواده روزی از مسایل خبر می یابد که آبرو و شرفش برباد رفته باشد .

** در سایه ی احترام به کودک است که او بزرگ منش می شود ، تن به انحرافات نخواهد داد و احساس بزرگی و وقار و متانت خواهد کرد .

کودک

 

امر و نهی ها باید دوستانه و در مواردی همراه با تشویق و تحسین باشد ، تا کودک خود را محکوم نداند و حیاتش را در وحشت و نگرانی سپری نکند.

 

و در پایان کلامی با مادران

اجازه ندهید تعادل زندگی برهم بخورد و شوهر شما نقشی در تربیت فرزندتان نداشته باشد . پسری که تنها از مادرش دستور می گیرد و پدر نقشی محو برای او دارد ، در آینده نیز زندگی زناشویی عادی نخواهد داشت .

دختر نیز به پدر نیاز دارد که او را نوازش کند و تحسین نماید ، تا در آینده نقش شوهر را بتواند دریابد و درک کند .

سرپرستی خانواده با پدر است و در چنین صورتی فرزندان به صورت متعادل و واقعی نقش مادر و پدر را درمی یابند .

والدین و مربیان باید بکوشند هم چون شاهدی ناظر برگفتار کودک باشند ، حرکات و سخنان او را اصلاح نمایند ، از طریق تذکر و بیان ، به آگاهی های او اضافه کنند و صحت و سقم امور را به او بیاموزند .




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:15 صبح ::نگارنده : موسوی


قبل از ارائه راهکارها، بجاست بدانیم که نوجوانان به جهت واقع شدن در مقطعی از دوران زندگی خود که از سوی کارشناسان و روانشناسان، دوران بحران، دوران تولد دوباره، دوران شبات زدگی که از شراب زدگی نیز بدتر است نامیده شده است. بطور طبیعی دچار حالت های نامتعادلی چون بی حوصلگی، کم تحملی، ناسازگاری، عصبانیت و پرخاشگری می شوند. لذا نباید آنان را با خودمان مقایسه کنیم. که چرا ما در برابر ناملایمات انتقادها و آسیب مقاومتر و صبورتریم اما آنان چنین نیستند. با این مقدمه برای ساماندهی ارتباط موثر با این نسل و نیز کنترل و مهار لجبازیها و ناسازگاریها آنان محورهای ذیل را با هم می خوانیم.

 

فرزند لجباز

 

**خود والدین نباید لجباز و ناسازگار باشند. ارتباط والدین با هم و با اطرافیانشان الگوی عینی و عملی بسیار موثری در تعیین وترسیم نوع ارتباط فرزندان نوجوان با دیگران می باشد. فرزندان صبور و متین و آرام محصول خانواده ها و والدین صبور و بردبار و شایسته اند.

**ایجاد فضای امن و بانشاط و بدون تنش، روح و روان فرزندان را نوازش داده و آرامش درونی را در آنان تقویت خواهد کرد. آرامش رفتاری و بیرونی، محصول آرامش درونی است.

**اگر ما برای آنان برنامه نریزیم آنان برای ما برنامه خواهند ریخت. سرمایه های مادی و غیر مادی ما را هدر خواهند داد. بدون برنامه به هر کاری دست خواهند زد.

 

 

**بیکاری، بیماری بدنبال می آورد. اوقات فراغتشان را (به خوبی و باتوجه به علاقهت و نیازشان) پر کنید. کلافگی و خستگی و عصبانیت از جمله پیامدهای بیکاری است.

**والدین چهار نقش کلیدی در قبال فرزندان خود دارند:

الف:  معلمی که باید آموزش و پرورش دیده باشند تا به فرزندان خود آموزش و پرورش بدهند در هر مرکز آموزشی اگر معلمان رفتار و معلومات خوبی نداشته باشند نمی توانند دانش آموزان را تحت مدیریت و تعلیم و تربیت خود قرار دهند.

ب:  دوستی. با فرزندان نوجوان خود باید مثل دوست و همکار صمیمی برخورد کنید، امر و نهی و نصیحت و انتقاد و ایراد های بی جا و حتی بجا دوستان شما را از شما دور خواهد کرد. نصیحت مثل نمک غذا (بسیار کم) – پنهانی – محترمانه – با محبت – بدون تحقیر و تمسخر – دلسوزانه باید ارائه شود.

ج:  پرستاری. پرستار دو مؤلفه ممتاز دارد: صبوری و سلامتی – پرستار نباید خود کلافه و خسته و ناشکیبا و بیمار باشد. در برابر پرخاشگری و تندخویی فرزندان (که در دوره نوجوانی تا حدّی عادی و طبیعی می باشد) نباید پرخاشگری کرد. باید همچون پرستاری صبور و بردبار بیمار را تیمار کرد. باید با رفتار و گفتار پرمهر و عاطفه و دلسوزی سلامتی و ثبات و آرامش را به فرزندمان باز گردانیم. 

د: نقش مشاور را داشتن. والدین با تکیه و تاکید بر علم و دانایی و معلومات و تجربیات خود باید نقش مشاوز و راهنما را برای فرزندان خود داشته باشند. اگر فرزندان به ما مراجعه نمی کنند و دیگران حتی دوستان کم تجربه خود را به ما ترجیح می دهند بدان جهت است که ما را عددی نمی دانند. ما را شایسته مقام مشاور و مشورت نمی دانند. چرا که بارها دیده اند ما در رفع مشکلات خود درمانده ایم در مهار خشم و غضب خود عاجزیم. رابطه مان با همسرمان دوستانه و عاشقانه نیست. خلاصه ضعیف تر از آنیم که بتوانیم نقش مشاور را داشته باشیم.

والدینی که فرزندان خود را آزاد و بدون نظارت و مدیریت رها می کنند، فرزندانی خودخواه و لوس و زود رنج خواهند داشت. که هر زمان خواسته هایشان تأمین نشود فریاد می آورند و پرخاشگری می کنند.

 

 

خلاصه اینکه اگر چهار نقش کلیدی فوق را در نهاد خانواده خوب ایفا کنیم در مدیریت ناسازگاری و پرخاشگری احتمالی فرزندان موفق و در غیر این صورت باید در پس اصلاح و مدیریت خود باشیم نه مدیریت و کنترل فرزندان چرا که بی فایده و پر هزینه خواهد بود.

 

**زور آزمایی با فرزندان، گزینه باخت، باخت را در فرآیند ارتباطی با فرزندان تحقق خواهد بخشید . به عبارتی دیگر در برابر خشم و پرخاشگری فرزندان نباید با خشم و تندی ظاهر شد. اگر لولای درب منزل زنگ زده و سرو صدا می کند باید روغن کاری کرد تا روان شود. پوست دست اگر خشک شده باید با پماد نرم و لطیف خشکی آنرا مداوا کرد نه سمباده!

آموزش آرامش به هنگام خشم فرزندان، آموزش عملی در فرصت طلایی خواهد بود و بسیار تأثیرگذار است از این فرصت استفاده کنید.

**محدودیت های زیادی وافراطی و آزادیهای بی حد و حصر، هر دو روش همچون دو لبه یک قیچی ریشه های آرامش و ثبات و ادب فرزندان را می زند. امر و نهی و تحکم و دستورها و خطوط قرمز فراوان و در واقع ایجاد فضایی بسته فرزندان را همچون گل هایی که در فضای بسته واقع شده اند، پژمرده و افسرده و گوشه گیر خواهد کرد اینان بدنبال فرصتی هستند تا فشار و تحمیل های متراکم را یکبار رها کنند. فریاد برآورند. و اعتراض کنند. از سوی دیگر والدینی که فرزندان خود را آزاد و بدون نظارت و مدیریت رها می کنند، فرزندانی خودخواه و لوس و زود رنج خواهند داشت. که هر زمان خواسته هایشان تأمین نشود فریاد می آورند و پرخاشگری می کنند.

 

فرزند لجباز

 

فرزندان را باید در بین دو خط قرمز آزاد گذاشت. یک قرمز این است که به خودشان آسیب نرسانند. و خط قرمز دیگر این است که به دیگران آسیب نرسانند. در این دو مورد و محکم و استوار می ایستیم و در تأمین خواسته هایشان هم حمایتشان نمی کنیم. فراموش نکنید که انسان در سختی ها ساخته می شود. دانه ها تا زیر خاک و تحت فشار خاک قرار نگیرند و شکسته نشوند، شکوفه و سایه و ثمر نمی دهند بادبادک در مسیر باد مخالف اوج میگیرد. دوچرخه سوار بارها زمین می خورد تا یاد می گیرد که حتی با یک چرخ، دوچرخه را مهار کند. ...

**فیلم ها، بازیها و سرگرمیهای خشن و پلیسی، جنایی، اثر مخربی برروح و روان فرزندان دارد لذا رسانه های تصویری را (مخصوصاً) کنترل کنید.

**نیازها و مطالبات منطقی و مشروع فرزندان را به موقع و البته نه خیلی فوری تأمین کنید.

**تنبیه بدنی ممنوع. تنبیه، یعنی محروم کردن فرد از خواسته های حاشیه ای مثل تفریح، تماشای تلویزیون، پول تو جیبی، مسافرت و .... فراموش نکنید اگر تشویق 9 بار تنبیه 1 بار باشد تنبیه بشدت موثر خواهد بود.

 




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:14 صبح ::نگارنده : موسوی


هر پدر و مادری از اهمیت ارزش‌ها آگاه است و هنگامی که بحث آموزش ارزش‌ها به کودکان مطرح می‌شود، دوست دارد حداکثر تلاش خود را بکند. در این نوشتار به برخی از این ارزش‌های مهم که می‌تواند زندگی فرزند شما را در مسیردرستی هدایت کند، اشاره میکنیم.

 

کودک

 

ارزش‌ها، همان چیزهایی هستند که با آنها زندگی می‌کنیم و شادی و موفقیت ما را تضمین می‌کنند. در واقع، بهترین زمان پایه‌ریزی این ارزش‌ها، دوران کودکی است. تعداد این ارزش‌ها بسیار زیاد است و زمان کمی هم برای یاددادنشان وجود دارد. اما کدام‌یک را به فرزندانمان آموزش دهیم و چگونه و با چه روشی؟ با این حال، والدین نباید نگران باشند؛ زیرا ارزش‌ها با یکدیگر ارتباط دارند؛ برای مثال، هنگامی که به کودکتان بخشندگی را یاد می‌دهید، او همدردی را هم یاد می‌گیرد. هنگامی که او ارزش خوشبینی را درک می‌کند، حس استقامت و پشتکار را نیز درمی‌یابد. در ادامه به 5 ارزش مهم اشاره می‌کنیم که یاددادنشان به کودکان سبب می‌شود تا آنها با ارزش‌های دیگر نیز آشنا شوند.

 صداقت

صداقت، مهم‌ترین و ضروری‌ترین ارزشی است که باید به کودک آموزش داده شود. جالب اینجاست که این همان ارزشی است که کودکان بیشتر در معرض از دست دادنش قرار دارند. کودکان در هنگام تولد، هیچ درکی از معنای فریب ندارند. با این وجود، همگام با رشد، همراهی پاداش با انجام دادن کارهای خوب که معمولا برای القای ارزش‌ها به کودکان مورد استفاده قرار‌می‌گیرد، به‌خودی‌خود موجب کاشتن بذر غریزه دروغگویی در دل کودکان می‌شود. برای تأیید این مطلب، می‌توان به برخی از برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی اشاره کرد که به‌طور قطع در آنها هیچ آموزشی از علم اخلاق وجود ندارد و گویا با اخلاق بیگانه‌اند. اما چرا صداقت این قدر مهم است؟ زیرا تنها ارزشی است که کودک شما را از سرگردان‌بودن در مسیر اشتباه نجات می‌دهد. هنگامی که کودک شما صادق است، نه تنها اشتباه خود را قبول می‌کند، بلکه به نصیحت شما برای آنکه دوباره مرتکب همان اشتباه نشود، گوش خواهد داد.

 شجاعت

اگر کودک با شجاعت، مسئولیت تمام کارهایش را بر‌عهده بگیرد، به ندرت به دروغ گفتن متوسل خواهد شد. هنگامی که او به اشتباه خود اذعان کند، برای پدر و مادر آسان‌تر خواهد بود تا با او صحبت کرده و برای جبران و اصلاح اشتباهش به او کمک کنند. در اغلب موارد دیده شده است که کودکی که با شجاعت بر اعتقاداتش پافشاری می‌کند، در آینده به‌عنوان یک بزرگسال، تغییرات مورد نظر خود را برای جامعه به ارمغان می‌آورد. به هرحال، اجازه دهید که در حال حاضر به خیال‌پردازی در مورد چنین آرمان‌های بلندی در رابطه با فرزندانمان نپردازیم. تنها چیزی که برای ما به‌عنوان پدر و مادر باید در اولویت قرار داشته باشد، این است که اطمینان حاصل کنیم که کودکان اشتباهات خود را پذیرفته و زمانی که مرتکب اشتباهی می‌شوند، سعی در پنهان‌کردنش نداشته باشند.

به کودکتان یاد دهید تا وسایل و خوراکی‌هایش را با کودکان دیگر تقسیم کند. احتیاجی نیست که این شریکی استفاده‌کردن، حتما با کودکان باشد. اگر کودکی نبود، از او بخواهید که شکلاتش را با بزرگسالان خانواده تقسیم کند. شاید تکه شکلات داده شده خیلی کوچک باشد اما این کار به کودک شما می‌فهماند که تعارف کردن خوراکی‌ها یا دادن اسباب‌بازی‌ها نه تنها کار خوبی است، بلکه کار ارزشمندی نیز هست

بخشش

کودکانی که بخشیدن را یاد نمی‌گیرند، در بزرگسالی به افرادی عبوس و تندمزاج تبدیل می‌شوند. از طریق بخشیدن، کودکان ارزش همدردی را نیز درون خود رشد می‌دهند. اما آیا این جمله بدان معناست که باید به کودک دستور داد، عمل دوست خود را که موجب آزار و رنجش خاطر او شده است ببخشد و بدون توجه از کنارش عبور کند؟ بهتر آن است که به سخنان فرزند خود در این رابطه گوش دهید و برایش توضیح دهید که کینه به دل گرفتن، او و دوستش را بیشتر آزار خواهد داد. این ارزش، ارزش دیگری را هم به کودکان یاد می‌دهد که مهربانی نام دارد.

 خوش‌بینی

زندگی‌ پر از شکست‌ها و ناامیدی‌هاست. تنها چیزی که انسان را به ادامه این مسیر سخت و ناهموار امیدوار نگه می‌دارد، خوشبینی است. این ارزش مهمی برای کودکان است؛ زیرا همواره اعتقاد آنها را به میزان توانایی‌هایشان به چالش می‌کشد. از آنجا که برای نخستین بار است که با بسیاری از این تجارب روبه‌رو می‌شوند، ناامیدی جزئی لاینفک از زندگی‌شان خواهد بود. اگر اعتماد به نفس آنها در طول دوران کودکی دست‌کم گرفته شود و آسیب ببینند، شانس‌های آنها برای کسب موفقیت در ادامه زندگی نیز کاهش می‌یابد.

کودک

 

تقسیم کردن (شریکی استفاده کردن)

به کودکتان یاد دهید تا وسایل و خوراکی‌هایش را با کودکان دیگر تقسیم کند. احتیاجی نیست که این شریکی استفاده‌کردن، حتما با کودکان باشد. اگر کودکی نبود، از او بخواهید که شکلاتش را با بزرگسالان خانواده تقسیم کند. شاید تکه شکلات داده شده خیلی کوچک باشد و شما بخواهید که کودک همه شکلات را خودش بخورد، اما دادن گاه به گاه این تکه‌های کوچک، به کودک شما می‌فهماند که تعارف کردن خوراکی‌ها یا دادن اسباب‌بازی‌ها نه تنها کار خوبی است، بلکه کار ارزشمندی نیز هست. اگر کودک این ارزش را در اوایل دوران کودکی‌اش یاد بگیرد، در آینده لذت دادن و گرفتن را تجربه خواهد کرد. او فرد نوع‌دوست و فداکارتری خواهد بود و به‌عنوان یک بزرگسال، کارهای خوب بیشتری انجام خواهد داد، نه آنکه به انجام دادن کارهای کوچک و پیش پا افتاده در زندگی بسنده کند.

 چگونه این ارزش‌های مهم را به کودکان یاد دهیم؟

کودکان این ارزش‌ها را از طریق کارهایی که شما انجام می‌دهید، یاد می‌گیرند. از این رو، فرد بزرگسال باید مراقب واکنش کودک به کاری که او انجام می‌دهد، باشد. اگر شما پدر یا مادر هستید، کودک بیشتر تحت‌تأثیر رفتار شما خواهد بود؛ زیرا شما الگوی او هستید. بنابراین، هنگامی که کودکی در اطرافتان هست، احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید.

نکته دوم، صبر است. فرزند شما ممکن است مرتکب اشتباهاتی شود که خشم شما را به‌دنبال داشته باشد. با این حال، به یاد داشته باشید که کودکان فاقد این توانایی هستند که به مانند ما بزرگسالان، کارهایشان را به‌طور منطقی توجیه کنند و همچنین آنها عمدا و از روی قصد مرتکب اشتباه نمی‌شوند بلکه بالعکس، یک پدر یا مادر عصبانی درست در لحظه‌ای که کودک می‌خواهد بیاید و به اشتباهش اعتراف کند، تنها باعث می‌شود کودک از او دور شود. به جای اینکه عصبانی شوید، آرام و پذیرنده اشتباه او باشید.

اشتباه کودک را برایش توضیح دهید و به او در جبران اشتباهش کمک کنید. با این عمل، شما به کودکتان ارزش دیگری را هم یاد می‌دهید؛ آن ارزش بخشش است

یک شروع مناسب، می‌تواند مسیر موفقیت را برای کودکتان هموار کند. تنها چیزی که از والدین در هنگام یاد دادن ارزش‌های مهم انتظار می‌رود، داشتن کمی صبر و دادن کمی وقت است.




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:8 صبح ::نگارنده : موسوی

 

احتمالا، بابت  رفتار کودک دلبندتان، متهم به حساب می آئید و در بین دوستان و آشنایان ، نه تنها به عنوان فردی بی ملاحضه و خودخواه شناخته می شوید، بلکه ممکن است حکایت شما و کودکتان  نقل و نبات هر محفلی شده و شهره ی خاص و عام و مایه ی عبرت دیگران شوید.


 

 

مهمانی رفتن با کودک

 

عصر دومین روز تعطیلات است ، شما به همراه خانواده تان مقابل تلویزیون  نشسته اید و برنامه های طنز آن را  تماشا می کنید، ناگهان صدای زنگ همه را می ‌پراند. با عجله به سمت آیفون می روید و تصویر عروس و پسرعمه تان را می بینید، با اکراه تمام جواب می دهید و تعارف شان می کنید داخل منزل شوند. یاد نوروز سال گذشته می افتید که آرمان، چگونه در 45 دقیقه، خانه تان را کن فیکون کرد و...

سال پیش، کودک 4 ساله پسرعمه تان، از زمان ورود به خانه شما ،که از تمیزی برق می‌زند و بوی عید می داد، آرام ننشست و هر آنچه را که فکرش کنید انجام داد.به هنگام پذیرایی، زیر دست و پای شما وول می‌خورد و مدام صندلی خود را برای نشستن تغییر می داد، میوه های بی زبان را یکی یکی گاز می زد و به گوشه و کنار می انداخت ؛ تا به خودتان بیائید ناگه یک مشت شکلات برمی داشت و پس از به نیش کشیدن، با  مابقی آن در و دیوار را رنگ آمیزی می کرد و دست‌های کثیف خود را بر روی  مبلمان سفید و براقتان می کشید و آخر سر هم با شکستن ظرف میوه، خانه تان را ترک کرد.

حالا امسال خدا خدا می کنید پسر عمه تان، وروجکش را به همراه نیاورده باشد و گرنه باید فاتحه تمیز کاری های چند روز پیشتان را بیش از پیش بخوانید.

****************

 


شاید شما هم در اقوام خود، چنین کودکی را سراغ داشته باشید که با ورود اولبه خانه، تن تان به لرزه درآید و احساس کنید خانه تان هر آن، ممکن است با تمام اسباب و اثاثیه اش، توسط این زلزله چند صد ریشتری فرو بریزد. حیرت تان می شود،

وقتی می بینید مادر کودک از خرابکاری‌های فرزندش لذت می برد و می‌خندد و قربان صدقه‌اش می رود، لاجرم از تعجب  انگشت بر دهان تان  می گیرید و می گوئید:

هر چه باشد، دوره، دوره فرزند سالاری است، نباید به کودک امر و نهی کرد، او باید آزاد گذاشته شود و گر نه در آینده ای نه چندان دور، عقده ای می شود و هزاران درد بی درمان می گیرد.

بی تردید شیطنت های بی پایان کودک بی ادب از یک سو، بی‌خیالی والدینش  از سوی دیگر بسیار کلافه تان می کند لاجرم ، صبر از وجودتان رخت بر می بندد و بیقرار و دل آشوب می شوید.

اما مجبورید خودتان را بی خیال شوید و همگام با عقیده ی مهمان ، اجازه دهید کودک او رشد یابد و مسیر تحول و تکاملش را طی کند.

همه مثل شما فکر نمی‌کنند

به جرات می توان گفت: والدین این کودکان، هیچ وقت به این موضوع نیندیشیده اند که دلیلی ندارد که هر کاری که  کودکشان  انجام می‌دهد و باعث شادی و لذت آنان می شود، مورد پسند و خوشایند میزبان نیز باشد!

چه بسا کارهای کودک، برای شما خوشایند و دلنشین است اما برای دیگری تعبیری متفاوت دارد. همه مثل شما فکر نمی‌کنند!

احتمالا، بابت این رفتار کودک دلبندتان، متهم به حساب می آئید و در بین دوستان و آشنایان ، نه تنها به عنوان فردی بی ملاحضه و خودخواه شناخته می شوید، بلکه ممکن است حکایت شما و کودکتان  نقل و نبات هر محفلی شده و شهره ی خاص و عام و مایه ی عبرت دیگران شوید.

روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند

کوتاهی و قصور در تربیت

برخی از والدین ممکن است در قبال شیطنت های  بی شمار کودک  و بی خیالی خود، دست به توجیه بزنند و هزاران دلیل ناپذیرفتنی را اظهار نمایند.

به برخی از این گفته ها  توجه کنید: از پس این بچه بر نمی آئیم خودمان هم اسیر شدیم،  این کارها را از پسر خاله اش یاد می گیرد و گرنه من و باباش مخالفیم، آخه روان شناسان می گویند: ممانعت زیاد والدین، باعث می شود کودک سرخورده شود و آینده ی خوبی نداشته باشد، فرزند سالاری همین که می بینید ما که بچه بودیم جرات این کارها را نداشتیم و...

این جور کارها به صرف این که کودک شما، بچه است و شیطنت، خاص این دوران اوست هرگز درست نیست، اندیشه  فرزندسالاری و تربیت بی قید و شرط هم هرگز پسندیده نیست، احساس استیصال و درماندگی شما نیز دردی را دعوا نمی کند، تقلید و همانندسازی او  از کودکان دیگر، تنها بهانه ای بیش نیست و...

متاسفانه باید بگوئیم: این گونه رفتارهای زننده و بی ادبانه کودک، با هیچ عبارت و اصطلاحی قابل توجیه نیست جز کوتاهی و قصور والدین در تربیت.

شما به عنوان یک والد مهربان، اما قاطع باید بدانید که در هیچ یک از کتاب های اصول تربیتی و روان شناسی کودک، مطلبی را نخواهید یافت که در جهت تائید و صحت و سقم این شیوه ی تربیتی سهل گیرانه باشد. در اصول بنیادین و برتر تربیتی ، این رفتارها نه تنها  تائید نمی شوند بلکه بسیار مذموم و نکوهیده تلقی شده و از موانع اصلی رشد بهینه و سالم یک کودک به شمار می آیند.

آموزش آداب مهمانی را از  ایام نوروز شروع کنید

 

آداب مهمانی، هم یکی از آن مولفه های مهم تربیتی است که بایستی والدین بدان، توجه خاص مبذول بدارند.

 

رفت و آمد، دیدو بازدید، احترام گذاشتن، احترام دیدن و چگونگی رفتار و برخورد در مراسم ها با بزرگترها از مواردی هستند که باید به کودکان آموزش داده شوند.

 

روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی  خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند.

ایام نوروز تمرین بسیار مناسبی برای کودکان است تا اصول ارتباطی صحیح را ،از  چگونگی احترام گرفته تا برخورد و رفتارمناسب ، یاد بگیرند.

مهمانی رفتن با کودک

 

برای موفقیت بیشتر درآموزش، می توانید از تدابیر ذیل ، استفاده کنید:

** تعطیلات، زمانی مناسب برای ارتباط کودک شما با هم سن و سالانش می باشد. بهتر است  بر طبق برنامه ی از پیش تعیین شده ای، دوستان او را به خانه دعوت کنید و از آنها بخواهید درباره ی مهمان و آداب رفت و آمد آن صحبت کنند و نقطه نظرات و خاطرات خود را برای همه تعریف کنند.

نکته: سعی کنید به گونه ای ناملموس ، مدیریت این مهمانی کودکانه را  خود بدست گیرید و در حین  مهمان داری ، خود را  نیز ملزم به  رعایت اصول مهمان داری کنید و هر از چند گاهی با سوالاتی داستان وار، ذهن کودکان را به تفکر وا دارید.

مثلا بگوئید: بچه ای خونه ی مادر بزرگش رفته بود ، مدام میوه ها را بر می داشت و گاز می زد و ...، داستان خود را به یک سوال ختم کنید: به نظر شما  کار این بچه در مهمانی خوب بود؟ نظر بچه ها را بپرسید و راه کار درست را بیابید.

نکته: البته، می توانید  از این ترفند به تنهایی و بدون حضور کودکان دیگر هم  استفاده کنید، اما به خاطر تاثیر گذاری بیشتر و آشنا شدن کودک با رسم و رسومات خانواده های دیگر، چنین توصیه می شود.

** آداب مهمانی را می توانید با مهمان بازی به او یاد دهید. یک بار شما مهمان خانه ی فرضی او شوید و بار دیگر او مهمان خانه ی شما. هر بار نقش دو کودک (یک بار نقش کودک بی ادب، بار دیگر نقش کودک با ادب)را بازی کنید و هر بار از آدم های خیالی که نقش عمو، خاله، دایی، عمه و... را بازی می کنند نظر خواهی کنید و نظر شان را راجع به هر دو کودک بپرسید.

** از برنامه های آموزشی در قالب داستان، طنز،نقاشی، فیلم ،موزیک و... که مضمونی در این زمینه (مهمانی)دارند و امروزه به وفور در بازار کتاب یافت می شوند، استفاده کنید.

 ** پیش از رفتن به مهمانی، توصیه های لازم را داشته باشید و در حین دیدارهای خود نیز کودک را تحت نظر بگیرید، به گونه ای که او بداند شش دانگ حواس شما جمع اوست . کودکان گاهی از غفلت شما سوء استفاده می کنند و انجام می دهند  کاری را که نباید بکنند.

** اگر در جلسات مهمانی، خطایی از او سر زد چشم پوشی نکنید. در اولین بارها، با حرکات ریتمیک چهره خود، او را به آرامش دعوت کنید، اگر پاسخ لازمه را نگرفتید با کلام او را هدایت کنید، در صورت ادامه ی شیطنت کودک، بلند شوید دست او را بگیرید با کلامی که نشان از خشم شماست او را کنار خود بنشانید؛ و در نهایت اگر نشد، با عذر خواهی از میزبان مهمانی را ترک کنید. پس از خارج شدن از منزل میزبان، علت ترک زود به هنگام خود را توضیح دهید و حتی اگر لازم شد به تنبیه فیزیکی متوسل شوید و با زدن پشت دست او، او را متوجه خطایش کنید.

فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود

 

 

نکته: برخی از والدین تهدید می کنند که خانه برسیم فلان و بهمان می کنیم  و در طول مسیر، پس از فرو کش کردن خشم،  همه چیز فراموششان می شود و...  این رفتار مضرات چندی دارد که نباید از آن غافل شویم:

 

از یک سو، موکول کردن تادیب به زمان دیگر، نه تنها از ارزش لحظه ای و به موقع آن می کاهد بلکه باعث می شود کودک نداند بابت کدام رفتار تنبیه شده است، زیرا ذهن سیال  کودک ، باعث می شود او سریعا همه چیز را از یاد ببرد و یا توجه اش به چیز دیگری معطوف شود.لذا زمان مناسب  تنبیه،  همان هنگام وقوع رفتار است.

از سوی دیگر،فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود.

** در ادامه نکته فوق ، لازم است به این مهم هم اشاره نمائیم کهاگر کودک نهایت تلاش خود را در بکار گیری آداب مهمانی به کاربست و حتی اگر در مواردی چند موفق هم نبود، تشویق او حتمی است. در همان جلسه مهمانی و یا پس از ترک خانه ی میزبان بلافاصله از او تشکر کنید و  به او بگوئید: از این که مایه ی مباهات شماست به خود می بالید. اگر قصور و کوتاهی هم داشت پس از بیان تشکر خود، آنها را به او گوشزد کنید و بگوئید در مهمانی بعدی دوست دارید آنها را هم مشاهده نکنید.




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:7 صبح ::نگارنده : موسوی


 

 

بچه‌ها حتی در سنین پائین هم علاقه بسیاری به کمک کردن دارند، اگر شما صبور و خلاق باشید، خواهید دید آنها چقدر بیشتر از آنچه شما فکر می‌کنید از دستشان کار برمی‌آید. این کار موجب می‌شود وقتی بزرگتر شدند در کارهایشان اعتماد به‌نفس و شوق داشته باشند...

 
 


 

مسئولیت پذیری در کودکان

 

تمام افراد دوست دارند فرزندانی مسئولیت‌پذیر داشته باشند اما این آرزو چگونه تحقق می‌یابد؟ چطور می توانیم اطمینان یابیم که فرزندانمان این درس ها را به خوبی آموزش می بینند؟

واژه مسئولیت از لحاظ لغوی به معنی توانایی پاسخ دادن، و در عرف عام به مفهوم تصمیم گیریهای مناسب و موثر است. منظور از تصمیم گیری مناسب، آن است که کودک در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتطاراتی که معمولا از او می رود، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر وی شود. مسئولیت ارثی نیست و باید از طریق تجربه آموخته شود. آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، نیازمند جوّی خاص در خانه و مدرسه است. چنین جوی در مورد تصمیم گیری ها و پیامدهای آنها، اطلاعاتی به کودکان می دهد و منابعی را برایشان فراهم می کند تا بتوانند تصمیمات صحیحی بگیرند و در بزرگسالی، بتوانند مسئولیت هر آنچه را که در زندگی اش رخ می دهد، بر عهده گیرد. کودک از نخستین روز زندگی تا بزرگسالی باید قابلیت مسئولیت خویش را افزایش دهد، او از طریق کنش های متقابل با والدین، معلمان و همسالانش به اهمیت مسئول بودن پی می برد. این کنش های متقابل، شامل انتظاراتی است که از کودک می توان داشت و این که او باید یاد بگیرد روز به روز به نحوی مناسبتر و موثر تر به آنها پاسخ دهد.

 حس مسئولیت هنگامی در کودک به وجود می آید که به او مسئولیت داده شود، زمانی که کودک بزرگ می شود بر تعداد موقعیت هایی که او قبول مسئولیت خواهد کرد، افزوده خواهد شد. چیزهایی که او مسئولیتشان را بر عهده می گیرد، تغییر خواهند کرد، و پاسخ هایش ظریفتر از پیش خواهد شد. به عنوان مثال: غیر عادی نیست که پاسخ یا واکنش کودک دو، سه سال نسبت به مردم، گریه کردن، خود را کنار کشیدن و یا پنهان شدن پشت سر مادر باشد. در حالی که چنین واکنشی برای فردی پانزده ساله کاملاً نامناسب است ! اگر کودکی در معرض تجربیاتی وسیع قرار گیرد و بیاموزد که به تجربیات متعددی دست زند، شمار پاسخ های مناسب و موثرش افزایش می یابد.

انسان از اشتباهات خویش بسیاری چیزها می آموزد، اما چنانچه کودکی نتواند یاد بگیرد که چرا کارش اشتباه بوده است، یا به جای آن چه کاری می توانست انجام دهد، هرگز نمی تواند پیشرفت کند؟ شاید همه ما با افرادی روبرو می شویم که اشتباهی را بارها تکرار می کنند، زیرا راه های بهتری را نمی شناسند. در ضمن باید بدانیم که مسئول بودن به معنی پیروی کورکورانه از سایرین نیست. اگر تمام تصمیمات مهم کارهایی را که کودک باید انجام دهد، سایرین بر عهده گیرند، او صرفا عامل اجرای ارائه بزرگسالان محسوب می شود.

مسئول بودن، بدین معنی است که فرد، شخصا به انتخابهایی دست زند و تصمیماتی بگیرد که نتایج مثبتی را در پی داشته باشند. اگر کودکان برای تصمیم گیری های مهم، فرصتی در اختیار نداشته باشند، نمی توانند مسئولانه عمل کنند

قابلیت کودکان برای تصمیم گیری های موثر از زمانی به زمان دیگر، از کودکی به کودک دیگر متغییر است، و در برخی از موارد بهتر است که آنان به لحاظ کمی سن، ناپختگی و نداشتن تجربه، تصمیم نگیرند. پس برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، باید هر چه زودتر، و تا حد امکان هر چه بیشتر، فرصت های تصمیم گیری در اختیار آنان قرار گیرد. البته باید توجه داشته باشیم که به سبب رابطه ای که بین تصمیم گیری و مسئولیت وجود دارد، شک نیست که مردّد و بی تصمیم بودن، یک راه بی مسئولیت بودن است. زیرا هنگامی که لازم است انتخابی صورت گیرد و شخص در این کار تردید می کند، تردید او سایرین را ناگزیر می سازد که مسئولیت انتخاب کردن را بر عهده گیرند. زمانی که کودکان مردد هستند، اغلب با مهارت، والدین خویش را وادار می سازند که برای ایشان تصمیم بگیرند. این امر در کودکان خردسال که هنوز فاقد اطلاعات و تجربه لازم هستند، نه غیر عادی است و نه ناشایست. آنان می ترسند که مبادا تصمیم نادرستی بگیرند و پیامدهای آن دامنگیرشان شود. وجود الگوی بی تصمیمی مبیّن آن است که کودک در حال تکامل حسّ مسئولیت خویش نیست.

 

مسئولیت پذیری در کودکان

 

گاهی کودکان در خانه حوصله شان سر می رود و ظاهرا نمی توانند برای سرگرم کردن خویش کاری پیدا کنند. از این رو نزد والدین می آیند و می پرسند: من چه کار کنم ؟ این دسته از کودکان ممکن است نسبت به پیشنهادات ارائه شده، واکنش هایی منفی نشان دهند مثلا بگویند: این که سرگرمی نیست. یا ممکن است مدتی خود را با آن پیشنهاد مشغول کنند.

 

ولی دوباره حوصله شان سر می رود، برمی گردند و سرگرمی تازه ای می خواهند. در این گونه موارد بیشتر والدین پس از مدتی از کوره در می روند و عصبانی می شوند. کودکی که به چنین الگویی رسیده است، با وجود آن که ممکن است دقیقا بداند که در خانه چه چیزهایی برای سرگرم کردنش وجود دارد، باز هم تمایل دارد که سایرین برایش تصمیم بگیرند!

برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، هیچ گاه چندان زود نیست. حتی در دوران شیرخوارگی، والدین می توانند محدودیت هایی را تلویحا به کودکان بفهمانند و آنان را به تصمیم گیری ترغیب نمایند. به عنوان مثال زمانی که والدین، جغجغه ای را که به نظرشان می رسد کودک می خواهد در اختیارش می گذارند، یا به خواسته هایش پاسخ می دهند، به تدریج به او کمک می کنند که تصمیم گیری کند. در اوایل زندگی کودک، معمولا قبول مسئولیت، با بازی توام است بازی کردن، عامل مهمی در ایجاد احساس مسئولیت در کودک است.

 

در این مقاله چند راه برای مسئولیت پذیر کردن فرزندانتان به شما نشان می دهیم.

از همان بچگی بعضی از کارها را به آنها واگذار کنید : بچه های کوچک، حتی بچه های دو ساله، علاقه ی خیلی زیادی به کمک کردن دارند. اگر صبور و خلاق باشید، مطمئن باشید خیلی بیشتر از آنچه شما فکر می کنید از دستشان برمی آید. این کار باعث می شود وقتی بزرگتر شدند، در کارهایشان اعتماد به نفس و شور و اشتیاق داشته باشند.

برای کارهایشان پاداش نگذارید: اگر می خواهید حس مسئولیت پذیری به صورت طبیعی و عمقی در وجود فرزندانتان شکل گیرد، باید بتوانند ارزش واقعی کارهایشان را درک کنند. اگر فقط روی چیزی که به عنوان پاداش خواهند گرفت متمرکز شوند، این را یاد نخواهند گرفت.

وقتی اشتباه می کنند، عواقبی طبیعی برای آنها در نظر بگیرید: اگر عادت کرده اند که همیشه وسایل بازیشان را جایی جا بگذارند یا وسایل خود را در مدرسه یا کلاس زبان جا بگذارد،  اجاره بدهید با نتایج و عواقب کارهایشان هم روبرو شوند درغیر این‌صورت هیچ وقت در زندگی مسئولیت‌پذیر نخواهد شد.. شاید لازم باشد که برای بازی بعدیشان از کسی دستکش قرض بگیرند، یا شاید هم اگر گم شده باشد، مجبور شوند یک دستکش نو بخرند. اگر هر وقت که چیزی را گم می کنند شما کمکشان کنید، هیچوقت در زندگی مسئولیت پذیر نخواهند شد.

باور شما به مسئولیت پذیری آنها، خیلی زود به خودشان منتقل خواهد شد و سطح توقعاتشان را بالاتر خواهند برد. حتی وقتی خرابکاری می کنند هم این باور را از دست ندهید

 

 

مسئولیت‌پذیری را به‌عنوان ارزش معرفی کنید و اهمیت آن را در زندگی مشخص کنید:  الگوی مسئولیت‌پذیری کودک باشید. شما در بیشتر موارد الگوی کودک هستید پس مراقب رفتارهایتان باشید چون بچه‌ها تمام کارهایتان را زیر ذره‌بین دارند.

 

 

 

قتی می بینید جایی احساس مسئولیت کرده اند، آن را بر زبان بیاورید: هر رفتاری که از آنها می بینید و خوشتان می آید را جلوی خودشان به زبان بیاورید. این کار باعث می شود با شور و شوق بیشتری باز آن کار را تکرار کنند و در خاطر کودک ماندگار شود.

 

هر از گاهی درمورد مسئولیت پذیری با آنها صحبت کنید: مسئولیت پذیری را به عنوان یک ارزش خانوادگی به آنها معرفی کنید و اهمیت آن را برایشان توضیح دهید. آنها همه چیز را از شما یاد می گیرند، پس مراقب رفتارهایتان باشید. سعی کنید همیشه خوش قول باشید. مطمئن باشید که آنها همه ی کارهایتان را زیر ذره بین دارند.

 

خودتان الگوی مسئولیت پذیری برای فرزندانتان باشید:

مسئولیت پذیری در کودکان

 

از همان کودکی به آنها پول توجیبی بدهید:


بگذارید از همان دوران کودکی، تصمیمات مربوط به امور مالیشان را خودشان بگیرند. با این روش خیلی زود چم و خم پول خرج کردن دستشان می آید. اما اگر زود پولشان را تمام کردند، تنبیهشان نکنید.

باور داشته باشید که کودکانتان مسئولیت پذیر هستند: باور شما به مسئولیت پذیری آنها، خیلی زود به خودشان منتقل خواهد شد و سطح توقعاتشان را بالاتر خواهند برد. حتی وقتی خرابکاری می کنند هم این باور را از دست ندهید.

به آنها یاد بدهید که مسئولیت پذیر باشند: با بچه‌ها صحبت کنید و بگویید که توقع چه رفتاری از او دارید. وقتی کودک نمی‌داند مسئولیت‌پذیری یعنی چه؟ چطور انتظار دارید مسئولیت‌پذیر باشد.در بعضی مواقع با پدر و مادرهای دیگر حرف بزنید، کتاب بخوانید، به مشاوران متخصص مراجعه کنید و خلاصه هر کاری از دستتان برمی‌آید انجام دهید تا احساس کنید برای تربیت فرزندتان تنها نیستید.

از دیگران هم راهنمایی و کمک بگیرید:  بعضی وقت ها خیلی سخت است که خودتان بفهمید در برخورد با فرزندتان خیلی سخت گیرید یا آسان گیر. می توانید با پدر و مادرهای دیگر صحبت کنید، کتاب بخوانید، به مشاوران مخصوص مراجعه کنید، هر کاری از دستتان برمی آید انجام دهید تا احساس کنید که برای بار آوردن فرزندتان تنها نیستید.

 




پنج شنبه 90 آبان 26 :: 11:12 صبح ::نگارنده : موسوی

 

پاسخ به سوالات جنسی کودکان+آموزش

صحبت کردن در باره جنسیت برای اغلب والدین کاری دشوار است. والدین یا نگران زیاد گفتن هستند و یا کم گفتن ویا نگران گیج کردن بچه های خود. بسیاری از والدین هم فکر میکنند که اگر در باره مسائل جنسی با کودکان خود صحبت کنند افکار جنسی را در ذهن های کوچک آنها پرورش میدهند و با این کار بچه ها را به تجربه های جنسی تشویق میکنند.

  

به گزارش جام نیوز به نقل از سلامت، صحبت کردن در باره جنسیت برای اغلب والدین کاری دشوار است. والدین یا نگران زیاد گفتن هستند و یا کم گفتن ویا نگران گیج کردن بچه های خود. بسیاری از والدین هم فکر میکنند که اگر در باره مسائل جنسی با کودکان خود صحبت کنند افکار جنسی را در ذهن های کوچک آنها پرورش میدهند و با این کار بچه ها را به تجربه های جنسی تشویق میکنند. 

بعضی از والدین دیگر نیز فکر میکنند که اگر کودکشان سوال نمی کند یا علاقه خاصی نسبت به موضوع نشان نمیدهد به این علت است که هنوز خیلی کوچک است یا اصلا به موضوع علاقه ندارد. والدین فکر میکنند که اگر کودکشان در ظاهر بیعلاقه است ،لابد هنوز آمادگی لازم را ندارد  و یا بدتر از آن شاید نیازی به دانستن ندارد.ولی بچه ها حتما سوال دارند. 

شاید نمی دانند که چگونه بپرسند و یا شاید بی میلی والدین خود را نسبت به پاسخ گفتن به چنین سوالاتی احساس میکنند. کودکان در چنین موقعیت هایی هنگام برخورد با موضوعات مربوط به جنسیت، از والدین خود رو میگردانند. بنابراین مسئولیت شما این است که حرف بزنید و اجازه ندهید که ناراحتی خودتان یا سکوت فرزندتان مانع باز کردن باب گفت و گو بشود. 

نزد فرزندتان اعتراف کنید  که سخن گفتن در باره جنسیت گاهی با شرم و حیا همراه است چون موضوع خیلی حساس و خصوصی است و همین میتواند زمینه مشترکی باشد تا گفت و گویتان را آغاز کنید. به یاد داشته باشید که لازم نیست همه اطلاعات را یکجا دراختیار او بگذارید. فراگیری آموزش جنسی نیز مانند دروس ریاضی و علوم باید به تدریج و در طی زمان صورت گیرد. از مفاهیم پایه ای شروع کنید و همگام با رشد کودکتان که قدرت درک او نیز برای دریافت جزئیات بیشتر میشود، بر میزان مفاهیم پایه بیفزائید. 

والدین مسئولیت آموزش جنسی فرزندان خود را بر عهده دارند و نخستین قدم برای آنها در انجام این امر، آموزش دادن به کودکان در زمینه اصول اولیه جنسیت است اما بسیاری از والدین از پیچیدگیهای واژه جنسیت درک روشنی ندارند و اغلب آن را با جنس اشتباه میگیرند. جنسیت چیزی بیش از جنس یا هویت جنسی است و در رشد هر فرد نقشی حیاتی ایفا میکند. درک جنسیت شامل درک چگونگی کارکرد بدن انسان به ویژه چگونگی تولید مثل است .جنسیت علاوه بر آن شامل گستره ای از مفاهیم مربوط به روابط انسانی ،مهارت های زندگی فردی ، هویت جنسی و برخی از مسائل بهداشتی نیز هست .

 جنسیت سالم  همراه با مجموعه ای از ارزش ها و اخلاقیات به زندگی جهت و هدف میبخشد. بچه ها نیازمند موقعیتهائی هستند که در آن مهارتهای زندگی را بر اساس اصول اخلاقی خود بیاموزند و تمرین کنند. تصمیم گیری مسئولانه ، بیان احساسات و نیازها و مذاکره هنگام اختلاف نظر ، مهارت های ضروری زندگی موفق بزرگسالان است . این مهارتها اساس حفظ و افزایش عزت نفس را در کودکان به وجود میاورد و به تضمین زندگی سالم آنها کمک میکند. 

کلیدهای جنسیت سالم عبارتند از :
-   همه انسانها با ظرفیت تجربه احساسات جنسی به دنیا میایند.
-   بچه ها از لحظه تولد موجوداتی جنسی اند.
-   جنسیت سالم بخشی حیاتی از عزت نفس کودک را تشکیل میدهد.
-   رفتار شما به عنوان پدر ومادر، الگوئی قابل توجه برای رشد جنسیت فرزندان است.
-   ارائه دادن اطلاعات مناسب با مرحله رشد کودک ، برای درک جنسی او از دنیا ضروری است.
-   جنسیت هم بر جنبه های جسمی تاثیر دارد و هم بر جنبه های عاطفی همچون روابط ، مهارتهای زندگی و مهارتهای تصمیم گیری.
-    کودکان از رسانه ها همسالان خود و به طور کلی از جامعه در باره جنسیت اطلاعات کسب میکنند. اغلب والدین لزوماً با تمام این اطلاعات موافق نیستند اما باید کودکان را برای رویاروئی با این اطلاعات آماده کنند.
-    والدین باید پیامهای روشنی در باره ارزشهای خانوادگی و نگرش های خود در باره جنسیت به فرزندان خویش ارائه دهند.

وقتی بچه ها دنیای بیرون از خود را کشف میکنند نسبت به اعضای خصوصی بدن هم جنس خود و جنس مخالف نیز به طور طبیعی کنجکاو میشوند.شکل اعضای تناسلی پسرها برای دخترها جالب است و برعکس.
 

بچه ها در بازی های عادی خود از فرصت استفاده میکنند و از نظر جسمی به بچه های جنس موافق یا مخالف خود نزدیک میشوند تا شکل بدن آنها را کشف کنند.معمولترین سناریو دکتربازی کردن بچه‌هاست. بیشتر بچه‌ها تجربه دارند که وقتی نزد پزشک میروند او بدن آنها را معاینه میکند ، پس دکتربازی میکنند تا بتوانند فرصت دیدن بدن دیگران را بدست آورند. 

آگاه باشید که بچه ها از سر کنجکاوی بازیهای جنسی میکنند و این امری طبیعی است. اگر دیدید که فرزندتان در حضور بچه دیگر برهنه یا نیمه برهنه شده است عکس العمل شما بسیارمهم است و بر احساسی که فرزندتان در آینده نسبت به بدن خود و اعضای خصوصی آن پیدا خواهد کرد ،تاثیر بسیار مهمی خواهد گذاشت . هول نشوید ، نه او را سرزنش کنید نه تنبیه ، کاری که باید بکنید این است که برای رفتار جنسی مناسب آنها در آینده حد و مرزی تعیین کنید. 

موضوع حساس تعیین حد و مرز جنسی
سناریوی یکم
پسر 5 ساله شما با همبازی خود در خانه مشغول بازی است و شما متوجه میشوید که بیش از حد ساکت هستند. شما داخل اتاق  آنها میشوید تا ببینید چه میکنند و میبینید که از کمر به پایین برهنه شده اند
 

برخورد شما چیست؟
بیشتر والدین در چنین مواقعی احساس تنش میکنند اما اگر از قبل خودتان را آماده کرده باشید حداقل میتوانید آرامش ظاهری خود را حفظ کنید. هرگز سر بچه ها داد نکشید و آنها را سرزنش نکنید ، بلکه برای بچه ها در خانه حد و مرزی تعیین کنید ، مثلا بگوئید :"هر دوی شما لباسهایتان را بپوشید.بدن شما خصوصی است و نباید در خانهُ کس دیگری لباست را در بیاوری. بیایید برای شما یک سرگرمی دیگر پیدا کنم."
 

این که در باره این موضوع به مادر همبازی پسرتان چیزی بگوئید یا نه بستگی به تصمیم شخصی شما دارد. البته توصیه میشود گزارش آنچه در خانهُ شما اتفاق افتاده است به مادر بچه های دیگر نیز بدهید.هر کدام از خانواده ها میتوانند از این موقعیت مناسب برای آموزش فرزند خود استفاده کنند. حد و حدود مورد قبول جنسی فرزندتان را برایش توضیح دهید اما او را با توضیح اضافه گیج و متحیر نکنید تا دچار احساس گناه نشود و اعتماد خود را نسبت به شما از دست ندهد. اگر دیدید بچه ها بازهم به دکتربازی علاقه نشان میدهند ، شاید نشانه این باشد که کنجکاویشان هنوز ارضاء نشده است . بنشینید و اطلاعات اساسی را با فرزند خود مرور کنید. با او در باره  شکل بدن صحبت کنید و یکی یکی اعضای مختلف بدن را نام ببرید. اغلب بچه ها در این گروه سنی با این توضیحات راضی میشوند اما اگر فرزندتان سوالی داشت به او بی درنگ پاسخ بدهید. هرگز پاسخ کودکان را به تاخیر نیندازید. امید است پدرومادر آن کودک دیگر نیز همین کار را انجام دهد. 

سناریوی دوم
بچه نوپایتان هنگام حمام کردن به آلت تناسلی خود دست میزند.
این سناریو بسیار رایج است ودر بیشتر خانه ها به طور مکرر اتفاق میافتد. اگر فرزندتان اینکار را کرد از فرصت استفاده کنید و نام اندامهای مختلف بدن را با او مرور کنید و با موضوع خیلی جدی رو به رو شوید. از اندامهای غیرجنسی شروع کنید و اندامهای جنسی را به طور پراکنده لابلای آنها نام ببرید. از همان ابتدا از نام های صحیح استفاده کنید
 

برای پسرها این قسمت ها عبارتند از : آلت تناسلی ، بیضه ها و باسن و برای دخترها عبارتند از پستان ها ، واژن یا آلت تناسلی و باسن . به بچه ها بفهمانید که کسی اجازه ندارد به قسمت های خصوصی بدن آنها دست بزند و خودشان نیز نباید آنها را نشان کسی بدهند. البته استثناء وجود دارد مثلا وقتی پدر یا مادر بچه را حمام میکنند و یا پزشک او را معاینه میکند یا به علت بیماری یا جراحت تحت درمان قرار میدهد. 

سری بودن و خصوصی بودن
وقتی با کودکان در باره جنسیت صحبت میکنیم واژه های "خصوصی" و "سری" معانی جدیدی می یابند. کودکان کم سن و سال ممکن است نتوانند تفاوتهای ظریف این دو کلمه را دریابند ، از این رو والدین باید سعی کنند که تفاوتهای بین این دو واژه را آشکارا برای کودکان بازگو کنند.

به مثالهای زیر توجه کنید:
خانه هرکس همراه با اشیای داخل آن خصوصی است . همه میدانند که تو خانه ؛ تلویزیون و اسباب و اثاثیه داری اما فقط تعداد کمی از افراد هستند که اجازه دسترسی به اموال تو را دارند. خانه تو واموال تو خصوصی هستند.بقیه هم تلویزیون دارند اما تو اجازه نداری سرت را پائین بیندازی و بروی در خانه کس دیگری تلویزیون نگاه کنی. آن تلویزیون مال خصوصی آنهاست . به آن دست نزن!

 مثال دیگر مثال مهمانی است: بیشتر مهمانی ها خصوصی هستند.خیلی از مردم ممکن است بدانند که در فلان خانه مهمانی برگزار میشود ولی همه به آن دعوت ندارند.زیرا مهمانی خصوصی است . برای حضور در مهمانی باید دعوت داشت .
برای بچه های کوچکتر میتوان از مثال خصوصی بودن توالت استفاده کرد چون درک آن برای آنها راحت تر است. همه میدانند که ماهمه به توالت میرویم. این اطلاعات سری نیست اما قطعا خصوصی است. چطور است که دسترسی به آن محدود است؟ خوب ما وقتی به درون توالت میرویم در را میبندیم.
 

هیچ کس به کسی که توالت میرود نمیخندد و او را مسخره نمیکند چون همه ما این کار را میکنیم پس رفتن ما به توالت سری نیست اما این کار را باید تنهائی انجام بدهیم. پس این کار خصوصی است. همان طور که برای محدود کردن دسترسی دیگران به توالت در آن را می بندیم برای محدود کردن دسترسی دیگران به اعضای خصوصی بدن خود نیز از لباس استفاده میکنیم. 

جنسیت موضوعی خصوصی است و ما خودمان تصمیم میگیریم که آن را با چه کسانی در میان بگذاریم. پس والدین باید به کودکان پیش دبستانی و دبستانی خود بگویند که  گرچه موضوعات خصوصی خود را با خانواده در میان میگذارند اما نباید آنرا با دوستان کوچکترشان بگویند. شاید والدین دوستشان بخواهند خود، اولین کسی باشند که در باره اعضای خصوصی بدن و مسائل مربوط به جنسیت با فرزندانشان صحبت کنند.
بچه ها باید یاد بگیرند که ممکن است والدین دیگر نخواهند فرزندشان از غریبه ها اطلاعات بدست آورد.
شما به عنوان والدین کودک چند جمله ساده به فرزندتان یاد دهید تا اگر یک غریبه یا یک دوست خواست به مسائل خصوصی او دسترسی پیدا کند او بتواند آنها را به زبان بیاورد. مثلا :

-    بدن من خصوصی است.
-    در این باره از پدرومادرت سوال کن.
-    این سوال خوبی است اما جوابش خیلی پیچیده است.
 

در باره تفاوت بین خصوصی و سری بودن یک نکته دیگر باقی  که به یادگیری مربوط میشود.مهم ترین آموزگاران بچه ها والدین هستند اما غالب وقتی میخواهیم مسائل مربوط به جنسیت را با آنها در میان بگذاریم دستپاچه و نگران میشویم و احساس شرم میکنیم . ما میخندیم و فرزندانمان هم میخندند. ما دست و پایمان را گم میکنیم و نمیتوانیم به چشمان آنها نگاه کنیم و بچه ها هم همینطور . سر انجام همه ما متوجه تمسخر امیز بودن موقعیتمان میشویم و همه با هم میخندیم. اوضاع خوب است . خنده و شرم و شوخی همراهان جدائی ناپذیر مسائل جنسی هستند. در وافع همین خجالت و خنده رفتاری طبیعی است و از تنش موجود میکاهد. در واقع این موقعیت باعث خنده ما میشود نه دانشی که میخواهیم منتقل کنیم. نه ما و نه کودکان ما هیچگاه نباید از دانستن خجالت بکشیم زیرا همه ما حق داریم بدانیم. فقط باید سعی کنیم عبارات را در خور فهم کودکان ساده کنیم.

 

پیدا کردن لحظه های مناسب آموزش
شما میتوانید هر یک از موقعیت های زیر را به یک موقعیت مناسب برای آموزش تبدیل کنید:
- معلم فرزندتان یا یکی از بستگان یا همسایه های شما باردار است.
- تلویزیون برنامه ای نشان میدهد که در آن ارزش های خانوادگی یا اختلاف اخلاقیات خانوادگی مطرح میشود.
- دیداری از باغ وحش دارید که شامل مشاهده رفتارهای جنسی حیوانات یا توضیح در باره چرخه حیاتی آنهاست.
- زائیدن یک حیوان خانگی
- هنگام رفتن به مطب پزشک برای معاینه
 - وقتی کودک شما به بدنهای برهنه یا نیمه برهنه دیگران در خانه یا استخر زل میزند.
- وقتی دختر یا پسرتان سعی میکند کسی را که برهنه است را ببیند.
- نگاههای کنجکاو فرزندتان هنگامی که پوشک بچه ای را عوض میکنید.
- دیدن نوار بهداشتی در یک فروشگاه.
- هنگامیکه با فرزندتان ماشین سواری میکنید و با او تنها هستید و در عین حال ناگزیر هم نیستید که به روی هم نگاه کنید زمان خوبی برای آغاز گفتگو در باره جنسیت است.
 

تا سن 5 سالگی بیشتر بچه ها باید:
1-  نام صحیح اعضای بدن از جمله اعضای تناسلی را بدانند.
2-  درک کنند که نوزادان از رحم مادر متولد میشوند.
3-  مفهوم فضای خصوصی را هنگام تعویض لباس و رفتن به توالت بدانند. به ویژه ضروری است کودکان 5 ساله تفاوت خصوصی و سری را بفهمند.
4-  بتوانند براحتی با والدین یا فرد بزرگسال قابل اعتماد دیگری در باره جنسیت صحبت کنند.
5-  نسبت به هویت مذکر یا مونث خود عزت نفس داشته باشند.
 

بین 6 تا 9 سالگی بیشتر بچه ها باید :
1-  بتوانند تولید مثل حیوانات و گیاهان را به عنوان بخشی از چرخه حیات درک کنند.
2-  در پاسخ به سوالاتی چون "نوزادان از کجا میایند؟"،"چطوری میروند تو دل مامان؟"،"چطوری میایند بیرون؟" چیزهائی شنیده باشند.
3-   از تفاوت بین دو جنس آگاه باشندو بتوانند از واژگان صحیح برای اشاره به اندام تناسلی خود و جنس مخالف استفاده کنند.
4-   مفاهیم مربوط به خانواده، یعنی پدر و مادر شدن ، طلاق و ازدواج مجدد را بفهمند.
5-   درکی پایه ای از ایدز و عفونت های دیگری که از طریق جنسی منتقل میشود داشته باشند.
6-   نسبت به سلامت کلی و نیازهای ایمنی بدن خود مسئولیت روزافزون پیدا کنند و بهداشت شخصی خود را با مسواک زدن ، دوش گرفتن ، رعایت تغذیه مناسب و غیره حفظ کنند.
7-   مفاهیم دوستی و عدالت را بفهمند و بتوانند احساسات خود را با والدین یا افراد بزرگسال قابل اعتماد دیگری در میان بگذارند.
 

بین 9 تا 13 سالگی بیشتر بچه ها باید:
1-   جنسیت را بعنوان بخشی طبیعی از زندگی درک کنند.
2-   با تغییرات طبیعی دخترها و پسرها در دوران بلوغ (عادت ماهانه و احتلام) آشنا شوند.
3-   بتوانند با دیگران دوست شوند و دوستی هایشان را حفظ کنند.(معمولا با هم جنس های خودشان)
4-   روند تولید مثل ، از جمله مفاهیم آمیزش جنسی ، پدرو مادر شدن، سقط جنین و جلوگیری از بارداری را درک کنند.
5-  در باره انتقال ایدز و بیماریهایی که از طریق جنسی منتقل میشوند اطلاعات بیشتری بدست بیاورند.
6-  همچنان مفهوم خصوصی بودن برخی از اعضای بدن خود را حفظ کنند و بدانند که سوء استفاده جنسی چیست ، چگونه میتوان آنرا تشخیص داد، چگونه میتوان خود را از آن محافظت نمود و در موقعیتهای که بالقوه خطرناک هستند ، چگونه باید رفتار کرد.
 

برای گفتگو در مورد مسائل مربوط به جنسیت تنها یک راه صحیح وجود ندارد. میتوانید از نسخه زیر استفاده کرده و یا آنرا مطابق سلیقه خود تغییر بدهید. با توجه به سن مرحله رشد و سوالات فرزندانتان میتوانید اطلاعاتی را اضافه و یا حذف کنید.  (در زبان فارسی علاوه بر واژگان فارسی کلمه سکس نیز رایج است .) برخی معانی جنسیت عبارتند از :
-   جنسیت میتواند به پسر یا دختر بودن شما اشاره داشته باشد و هم به آمیزش جنسی.
-    آمیزش جنسی رفتاری است مخصوص بزرگسالان
-    بزرگسالان از راه آمیزش جنسی بچه درست میکنند.
-    پدر و مادر که همدیگر را دوست دارند علاوه بر آمیزش جنسی از راه های دیگری نیز با هم برخورد جنسی میکنند . آنها همدیگر را در آغوش میگیرند، میبوسند و لمس میکنند.
-    پدر و مادر که همدیگر را خیلی دوست دارند هنگام آمیزش جنسی به روش مخصوصی شریک بدنهای  همدیگر میشوند.
-     فعالیت جنسی وقتی است که مرد و زن بخشهای خصوصی بدن خود را به اشتراک میگذارند.
-     آمیزش جنسی برای دو فرد بزرگسال که به همدیگر علاقه جنسی دارند چیز خوشایندی است.
-    برای سهیم شدن در بدن یکدیگر هر دو فرد بزرگسال باید پخته و مسئولیت پذیر باشند.
-    آمیزش جنسی را هم بستر شدن یا عشق بازی کردن هم میگویند.
 

کودکان بین 8 تا 12  سال به سطح درک تازه ای میرسند و میتوانند درک کنند که برای بوجود آمدن یک بچه عوامل گوناگونی باید فراهم شود . این عوامل عبارتند از عشق و ارتباط ،  آمیزش جنسی و به هم رسیدن تخمک و اسپرم که بچه ها مفهوم اولیه ای از آن را درک میکنند. علاوه بر آن بچه ها میفهمند که زن و مرد هنگام آمیزش بدنهای خود را به اشتراک میگذارند. والدین باید در همین مرحله ، روش و سیستمهای ارزشی خود را برای بچه ها پایه گذاری کنند و با آنها در میان بگذارند و در سنین قبل از بلوغ که بچه ها هنوز به حرف والدین خود گوش میکنند و برای نظرات آنها ارزش قائل هستند ، میتوان از فرصت استفاده کرد.

 




سه شنبه 90 آبان 17 :: 12:22 عصر ::نگارنده : موسوی

اسباب بازی های خطرآفرین

کودکان علاقه مند به فعالیت و بازی هستند و با هر نوع شی ء و وسیله به بازی می پردازند، به نوعی خود را سرگرم می کنند. آنها توجهی به سودبخشی بازی و اثرات آن ندارند فقط می خواهند بازی کنند. بدیهی است که بازی کودکان همواره متأثر از وسایل و ابزاری است که در اختیار دارند. یکی از گرفتاری های جوامع مصرف کننده این است که تولیدکنندگان و فروشندگان وسایل مربوط به نوزادان و کودکان از علاقه و دلبستگی والدین نسبت به رفاه، سلامت و رشد کودکان سوء استفاده کرده و با بهره گیری ازکم اطلاعی آنان در مورد مراحل رشد و نیازهای کودک هر روز وسایل و کالاهای جدید و غالبا غیر ضروری و بعضا مضر را به صورت اسباب بازی، پوشاک و لوازم التحریر و غیره عرضه می کند

امروزه صنعت اسباب بازی بعد از صنایع نظامی دومین تجارت سودآور جهانی است. توجه به کیفیت و کمیت تولید، توزیع و مصرف اسباب بازی در کشورمان که به لحاظ جمعیتی، از بافت بسیار جوانی برخوردار است، لازم و ضروری است. 1

هر اندازه والدین از نحوه شکل گیری شخصیت و نیازهای کودکان کم اطلاع تر باشند، به همان اندازه زمینه را برای سودجوییِ سودجویان آماده تر می سازند.باید والدین آگاه باشند که هر چیزی را تحت عنوان رفاه کودک و اسباب بازی خریداری ننمایند. همان طور که در مورد مواد غذایی کودک دقت و وسواس به خرج می دهند که سالم و بهداشتی باشد و آلوده نباشد، باید به غذای روحی و روانی (اسباب بازی، کتاب، برنامه های تلویزیون و ...) آنان توجه نمایند.چه بسیارند وسایل و اسباب بازی هایی که نه تنها موجبات رشد کودکان را فراهم نمی سازد بلکه سبب وارد آمدن صدمه بدنی فکر و حتی اخلاقی فرزندان هم می شوند.والدین دقت داشته باشند چه بسا اسباب بازی ای که برای فرزند دلبندشان تهیه نموده اند باعث صدمات جسمی و حتی مرگ او را فراهم نمایند.یک نگاه سطحی به آمار حوادث نشان می دهد که هر سال تعداد زیادی از کودکان به وسیله اسباب بازی های خود صدمه می بینند، ناقص می شوند و حتی در برخی مواقع، جان خود را از دست می دهند. برای مثال به چند مورد زیر اشاره می کنیم.

ـ بازیچه ای که به شکل موشک ساخته شده بود چشم پسربچه هفت ساله ای را کور کرد  .

ـ بچه یک ساله ای در اثر قورت دادن چشم شیشه ای عروسکش خفه شد  .

ـ پرتاب دارت (وسیله ای که سر آن از میخ نوک تیز درست شده و انتهای آن یک چهارپر هدایت کننده دارد که برای نشانه گیری از آن استفاده می شود) چشم پسربچه ای را کور کرد و به اعصاب مغزی وی صدمه زد  .

ـ در بازی الک و دولک، برخورد دولک با سر کودکی باعث خونریزی مغزی وی شد  .

اینها نمونه ای از دهها و شاید هم صدها حادثه ای است که هر روز در سراسر جهان برای کودکان اتفاق می افتد و همان طور که اشاره شد باعث نقص عضو یا مرگ ایشان می شود. تنها در سال گذشته در 41 از جهان 150000 کودک در اثر بازی با اسباب بازی های خطرناک آسیب دیده اند و خسارات ناشی از بازی کودکان با اسباب بازی های خطرناک به قدری سنگین و در بسیاری از موارد جبران ناپذیر است که قوانین و مقررات ویژه ای برای کنترل میزان خطرناک بودن اسباب بازی ها در بیشتر ممالک دنیا وضع گردیده است و نادیده گرفتن این قوانین، مجازات هایی به همراه دارد. متأسفانه خیلی از تولیدکنندگان فقط به فکر منافع مادی خود هستند و در مواردی که در کشور خودشان فروش این گونه وسایل ممنوع شده است آنها را به سایر کشورها خصوصا کشورهای جهان سوم صادر کرده اند. 2

توجه والدین :

ـ کودک شما بسیاری چیزها را از راه دهان فرا می گیرد، مثلاً اینکه چیزها چه مزه ای دارند: شیرین یا ترش، تلخ یا معمولی، همین طور اینکه چرا احساسی در دهان ایجاد می کنند و داغ یا سرد، نرم یا سخت هستند.

آنها همه چیز را به سوی دهان می برند. اشیاء ریز مانند هسته میوه، پول خُرد، دانه تسبیح، سنجاق قفلی، تکمه و هر چیز مشابه دیگری را می بلعند. بسیاری از این اشیاء از روده های کودک می گذرد و همراه مدفوع از بدنش خارج می شود، اما اشیایی مانند سوزن، سنجاق و استخوان های ریز و تیز خطرناک هستند. اگر فرزند شما جسمی صاف مانند هسته آلو را بلعید، ناراحت نباشید و خروج آن را کنترل کنید ولی اگر با خوردن جسمی دچار دل درد، استفراغ یا ناراحتی شد به ویژه اگر جسم بلعیده شده تیز باشد، باید فورا او را به پزشک یا بیمارستان برسانید. دادن مسهل به این گونه کودکان، نه تنها سودی ندارد، بلکه ممکن است زیان آور نیز باشد.

بعضی از اشیاء دیگر مانند مکعب های ساختمانی، لگوها، دکمه ها، بادام زمینی و   ... ممکن است مجاری هوا را مسدود کنند و موجب خفگی شوندلذا توصیه می شود تا سن سه سالگی اسباب بازی هایی در اختیار کودک قرار دهید که موجب خفگی او نشود. 3

ـ کودکان مخصوصا بین 18 تا 6 ماهگی با لذت تمام به همه چیز گاز می زنند و از آنجایی که دندان های شیری، بسیار تیز هستند، باید اسباب بازی های کودک را کاملاً آزمایش کنید و هر چیزی را که در اثر گاززدن بشکند، بخصوص اجسام نوک تیز و لبه دار فلزی و پلاستیک سخت و شکننده باید کنار گذاشته شود. برای این کودکان اسباب بازی های نرم و حتی الامکان قابل شستشو و نشکن تهیه نمایید.

ـ اگر تمام یا قسمتی از اسباب بازی که برای کودک خود تهیه می کنید از سرب ساخته شده باشد، خطر جدی او را تهدید می کند. سرب به علت نرمی زیاد به دست کودک مالیده می شود و به هنگام خوردن چیزی وارد بدن شده و باعث مسمومیت تدریجی و شدید در آنها می شود و تماس با آب، هوا، خاک یا اشیاء آلوده به سرب، علت اصلی این مسمومیت هاست  . تنفس در هوای آلوده و مصرف آب های آلوده به سرب نیز از جمله عواملی است که در زندگی شهری امروز، گاه اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. و گاه در اسباب بازی های کودکان از رنگ هایی که دارای سرب هستند، استفاده می شود. کودکان در مراحل اولیه رشد برای شناخت اشیاء و محیط اطراف هر چه را پیدا کنند به دهان می برند و با خوردن لایه رنگی روی اشیاء و اسباب بازی ها به طور مستقیم در معرض مسمومیت با سرب قرار می گیرند  . گاهی نیز والدین برای سرگرم کردن کودک، نشریات و روزنامه ها را به دست او می دهند و کودک نیز ضمن بازی، روزنامه را به دهان برده و مرکب آن را می خورد و مقدار قابل توجهی سرب وارد بدن خویش می کند.تنفس کودکان به هنگام رنگ آمیزی منازل نیز خطرناک است زیرا در رنگ آمیزی، معمولاً به دلیل استفاده از رنگ های سرب دار، هوا آلوده به سرب می شود.از علل دیگر، می توان این مواد را برشمرد: جوشاندن آب برای تهیه شیر کودک درون ظرفی که در آن سرب به کار رفته، استفاده از آب لوله هایی که شیر آنها مدت زیادی بسته بوده است، نگهداری آب میوه و آب در ظروف سرب دار، مسمومیت به سرب می تواند منجر به بیماری های گوارشی، روانی، مغزی و در نهایت مرگ کودک شود. کودکان زیر 6 سال بیشترین قربانیان این مسمومیت ها هستند. 4

بر اساس تحقیقات پژوهشگرانِ دانشگاههای مالزی، کودکان روستایی به دلیل برخورداری از هوای سالم و بدون سرب از ضریب هوشی و توانایی مغزی بیشتری نسبت به کودکان شهری برخوردارند  .

دکتر زیلینا هاشم، کارشناس محیط زیست این کشور می گوید: «کودکان روستایی کمتر از کودکان شهری در معرض مواد شیمیایی مانند سرب ـ که وجود آن در محیط زیست در رشد مغز تأثیر می گذارد و ریه ها را نیز به خطر می اندازد ـ قرار دارند. همین دلیل برتری هوش آنهاست. وی می افراید: وجود بیش از 10 میکروگرم سرب در هر دسی لیتر از خون، می تواند در ساختار مغزی فرد تأثیر منفی بگذارد. هر گاه مقدار سرب موجود در خون از این حد فراتر رود، هوش و تحرک مغزی فرد تحت تأثیر قرار می گیرد و قدرت حافظه کاهش می یابد. 5  .»

ـ وقتی تصمیم به تهیه و یا ساخت یک اسباب بازی می گیرید توجه داشته باشید که قسمت های گوناگون آن خوب به هم متصل شده باشد. قسمت های متصل شده به وسیله چسب و یا قطعات پلاستیکی، طوری نباشد که زود از هم جدا شده و یا بشکند، چون ممکن است قسمت های شکسته شده به کودک شما آسیب برساند. دقت داشته باشید که تکمه ها و قطعاتی که به جای چشم ها و نوک بینی عروسک های پارچه ای و پنبه ای استفاده شده کاملاً سفت و محکم در جای خود متصل شده باشند که کودکان به آسانی نتوانند آن را از جای بِکَنند و ببلعند.

ـ از تهیه اسباب بازی هایی که دارای لبه های تیز هستند و یا ممکن است زود بشکنند و در نتیجه لبه های تیز پیدا کنند خودداری کنید.

همچنین از خرید اسباب بازی هایی که نوک تیز دارند و یا سیخ کباب ها که ممکن است کودک به عنوان شمشیر استفاده کند و از خرید یا تهیه اسباب بازی دارای چرخ های دندانه دار، بخصوص اگر آن دندانه ها به نحوی ساخته شده اند که تیز می باشند و ممکن است انگشتان کودک شما لای آن گیر کند خودداری کنید. بعضی از اسباب بازی های پرسر و صدا (تفنگ و تپانچه) که امروزه متداول شده ممکن است صدمات جبران ناپذیری بر کودکان وارد آورد. تفنگ و تپانچه ممکن است مورد علاقه کودکان باشد ولی نه برای هر سن و سالی. امروزه بیشتر این اسباب بازی ها به نحوی ساخته شده اند که در آنها می توان از انواع و اقسام ترقه ها و حتی در بعضی از آنها از فشنگ های صدادار بهره جست. متأسفانه کودکان علاقه دارند که بچه های دیگر را غافلگیر کرده و تفنگ را در نزدیک گوش آنان به صدا در آورند.

ـ اسباب بازی ها نقش مهمی در زندگی کودک بازی می کنند. کودکان به اسباب بازی هایی نیازمندند که بتوان آنها را حرکت داد، تغییر داد و دستکاری کرد. اسباب بازی هایی دارای ارزش روان شناختی هستند که کودک در آن نقش فعالی داشته باشد، اسباب بازی هایی که بسیار خودکار یا بسیار کامل باشند چیزی برای انجام دادن کودک باقی نمی گذارند. هر گاه شما یک ماشین کوکی یا قطار کوکی بخرید و در اختیار کودک قرار دهید، او در تمام روز این ماشین کوکی را کوک می کند و رها می سازد و به آن نگاه می کند و شادی می نماید. این گونه اسباب بازی ها محتوی جالبی ندارند و کودک هیچ گونه تلاش فکری انجام نمی دهد، و در مقابل اسباب بازی، موجودی منفعل، تماشاگر و فاقد ابتکار و خلاقیت است. مثلاً وقتی دو نوع ترن در اختیار کودک قرار دهید که یکی از آنها فلزی، رنگ شده و کاملاً شبیه به قطار واقعی و دیگری چوبی و ساده که واگن های آن جدا می شود و کودک کارهای مختلفی می تواند با آن انجام بدهد، کودک از اسباب بازی فلزی، رنگ شده و کامل که ممکن است ظاهری جذاب نیز داشته باشد خیلی زود خسته می شود ولی از نوع دومی که کودک می تواند بر روی آن کار کند، تغییر دهد، جدا کند و با به کارگیری نیروی ابتکار و تخیل خود کارهای مختلفی انجام دهد، بیشتر خوشش خواهد آمد  .

پی نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حاج بابایی، مرتضی، مجله فرزند سالم، بهمن ماه 1375، ص37  .

2 ـ تمرساز، زهرا، پیوند، خردادماه 1367، ص26 ـ 25  .

3 ـ اسپاک، بنیامین، تغذیه، تربیت و نگهداری کودک، ص491 ـ 490  .

4 ـ سعادت، سعید، مجله فرزند سالم، بهمن ماه 1375، ص38 .

5 ـ رشد جوان (مجله)، فروردین 77 ـ 1376، ص43.




< 1 2 3
Susa Web Tools