موسوی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 30
بازدید دیروز: 84
کل بازدیدها: 542875




گالری تصاویر سوسا وب تولز



یکشنبه 94 مرداد 25 :: 6:0 عصر ::نگارنده : موسوی

یکی از اهداف مهم درمان یادگیری شناخت و ابراز همه انواع هیجانات است. در سال های اخیر تمایل به داشتن تفکر مثبت به یک فرهنگ تبدیل شده است و این فرهنگ خود منجر به نوعی احساس گناه یا شرم بخاطر ادراک "داشتن تفکر منفی" در بسیاری افراد شده، افرادی که در وهله اول از انواع هیجانات منفی همچون خشم و... رنج می برند. هرچند هیجانات مثبت بسیار ارزشمند هستند، اما وقتی افراد به این باور برسند که می بایست همواره خوش بین و مثبت باشند، خود مشکل ساز خواهد شد.

خشم و ناراحتی عناصر مهمی از زندگی هستند، و پژوهش های جدید نشان می دهد که تجربه کردن و پذیرفتن چنین هیجاناتی برای سلامت روان حیاتی است. تلاش برای سرکوب افکار منفی می تواند نتیجه معکوس داشته باشد و حتی احساس رضایت از زندگی را از بین ببرد. پذیرش پیچیدگی های زندگی، مسیری پربار برای دستیابی به بهزیستی روانی است.

برخی از نظریه ها (Hedonic theories)، بهزیستی روانی را وجود هیجانات مثبت، نبود نسبی هیجانات منفی و احساس رضایت از زندگی تعریف می کنند. اما در واقع این تعریف با آشفتگی عملی ای که در زندگی واقعی تجربه می شود در تجانس نیست. در دیگر سو دسته ای از نظریات (Eudaemonic theories) بر معنای زندگی، رشد شخصی و درک اجتناب ناپذیر بودن مواجهه با سختی های زندگی برای رسیدن به اهداف شخصی تأکید می کنند. در این رویکرد، احساسات ناخوشایند به همان اندازه احساسات خوشایند برای درک پستی و بلندی های زندگی لازم هستند. درک همزمان خوب و بد زندگی می تواند در خنثی کردن تجربیات بد مؤثر باشد و به فرد این امکان را بدهد تا آن تجارب منفی را در راستای بهزیستی روانی خود معنا ببخشد.

علاوه بر آنچه گفته شد می بایست اهمیت نقش هیجانات منفی در بقا را نیز در نظر گرفت. احساسات منفی علایم حیاتی هستند که نشان می دهند در سلامت، روابط بین فردی یا سایر زمینه های مهم زندگی فرد مشکلی هست که نیاز به توجه دارد.




یکشنبه 94 مرداد 25 :: 6:0 عصر ::نگارنده : موسوی

162 good websites for learning and teaching English

1- www.nifl.gov/
2- www.osu.orst.edu/
3- www.sunburstmedia.com/
4- www.public.iastate.edu/
5- www.members.aol.com/
6- www.gsu.edu/
7- www.aitech.ac.jp/
8- www.eslcafe.com/
9- www.eleaston.com/
10- www.esl.about.com/
11- www.stir.ac.uk/
12- www.ameri-talk.com/
13- www.eudora.com/
14- www.countryschool.com/
15- www.tprstorytelling.com/
16- www.education-world.com/
17- www.aaronship.com/
18- www.falcon.jmu.edu/
19- www.stolaf.edu/
20- www.epals.com/
21- www.gsn.org/ or www.gsu.org/
22- www.acs.usalgary.ca/
23- www.ipl.org/
24- www.isomedia.com/
25- www.ilt.columbia.edu/
26- www.ira.org/
27- www.discoveryschool.com/
28- www.cal.org/
29- www.cde.ca.gov/
30- www.literacynet.org/
31- www.gseweb.harvard.edu/
32- www.kyoto-su.ac.jp/
33- www.graphic.org/
34- www.sdcoe12.ca.us/
35- www.ncrel.org/
36- www.wm.edu/
37- www.icdweb.cc.purdue.edu/
38- www.owl.english.purdue/edu/
39- www.actfl.org/
40- www.curriculum.calstatela.edu/
41- www.tesol.org/
42- www.siu.edu/
43- www.eric.ed.gov/
44- www.nsee.org/
45- www.nabe.org/
46- www.ncbe.gwu.edu/
47- www.imirinet.ussb.edu/
48- www.coe.tany.edu/
49- www.academicinnovations.com/
50- www.gsu.edu/
51- www.iatefl.org/
52- www.aaal.org/
53- www.brad.ac.uk/
54- www.nafsa.org/
55- www.lsadc.org/
56- www.reading.org/
57- www.ncte.org/
58- www.ascd.org/
59- www.uk.cambridge.org/
60- www.oup.co.uk/
61- www3.oup.co.uk/
62- www.elsevier.com/
63- www.exchanges.state.gov/
64- www.eslmag.com/
65- www.humnetucla.edu/
66- www.blackwellpublishers.co.uk/
67- www.arnoldpublishers.com/
68- www.heinemann.com/
69- www.thomsonlearning.com/
70- www.heinle.com/
71- www.hmco.com/
72- www.josseybass.com/
73- www.mheducation.com/
74- www.erlbaum.com/
75- www.mcgraw-hill.com/
76- www.multilingualmatters.com/
77- www.ntcschool.com/
78- www.oup.uk/
79- www.longman-elt.com/
80- www.press.umich.edu/
81- www.altaesl.com/
82- www.delta-systems.com/
83- www.cilt.org.uk/
84- www.oise.utoronto.ca/
85- www.nceltr.mq.edu.au/
86- www.educationworld.com/maillist.shtml
87- www.englishpage.com
88- www.englishpage.com
89- www.LearnWordlist.com
90- www.englishclub.com
91- www.ESLimages.com
92- www.english-zone.com
93- www.learn4good.com
94- www.readingA-Z.com
95- www.InternetTESLjournal.com
96- www.ESLbase.com
97- www.englishtips.org
98- www.afarzadi.blogfa.com
99- www.livemocha.com
100-www.aghods.com
101- www.2lti.com/
102- www.fairtest.org/
103- www.ucles.org.uk/
104- www.toeic.com/
105- www.cde.ca.gov/
106- www.ed.gov/
107- www.longmanusa.com/
108- www.renlearn.com/english/
109- www.RosettaStone.com/et1/
110- www.crede.uscs.edu/
111- www.athel.com/
112- www.edict.com.hk/
113- www.antlab.sci.waseda.ac.jp/
114- www.lexically.net/
115- www.ims.uni-stuttgart.de/
116- www.306.ibm.com/
117- www.chides.psy.cmu.edu/
118- www.natcorp.ox.ac.uk/
119- www.msnbc.msn.com/
120- www.techlearning.com/
121- www.nvtech.com/
122- www.classroomclipart.com/
123- www.bry-backmanor.org/
124- www.greyolltwit.com/
125- www.aven.com/
126- www.ncte.org/
127- www.learn-english-today.com
128- www.englishtown.com
129- www.languageclub.ir
130- www.irlanguage.com
131- www.busyteacher.org
132- www.englishclub.com
133- www.elt-training.com
134- www.sarzaminezaban.com, www.sarzaminezaban.ir
135- www.thegreatcourses.com
136- www.testyourvocab.com
137- www.ESL.sub.ir
138- www.kardoonline.com
139- www.toptalk.ir
140- www.english-at-home.com
141- http://english-Tonight.com
142- www.english-to-go.com
143- www.ielts-blog.com
144- www.iranelt.com
145- www.barronseduc.com
146- www.englishtips.org
147- www.alison.com
148- www.behnamaghayani.blogfa.com/
149- http://capl.washjeff.edu/index.php
150- http://www.manythings.org/
151- http://en.bab.la/games/
152- http://www.world-english.org/
153- http://www.antimoon.com/
154- http://www.englishpractice.com/
155- http://www.livemocha.com/
156- http://englishconversations.org/
157- http://www.booksshouldbefree.com/
158- http://www.talkenglish.com/
159- http://www.english-online.org.uk/
160- http://www.better-english.com/
161- www.engpartner.com
162- http://www.educatorstechnology.




جمعه 94 مرداد 23 :: 12:0 عصر ::نگارنده : موسوی

واژه های جسم و روان چند سالی است در بسیاری از زمینه های ترویج سلامتی رخنه کرده است . هرچند کسی دقیقاً نمی داند ذهن و بدن چه می باشند و چگونه هر کدام از آنها بر دیگری تاثیر می گذارد. فورک (1997) ، آدولف مایر (1915) ، الکساندر و دیگران ( در اواسط قرن نوزدهم ) ، از جمله پیشگامانی بودند که همکاری های علمی مهمی در علم ذهن و جسم انجام دادند . آنها نشان دادند که تعامل های ذهن و جسم در غنی ترین شکل خود با این امر سروکار دارند که چگونه تفکرات ، ادراکات ، حالات ورفتار و آگاهی از حس عمقی بر بسیاری از عملکردهای فرد تاثیر می گذارد ( باوقار، 1382 ).
به قول مولانا:
ز خویشتن سفری کن به خویش ای خواجه که از چنین سفری گشت خاک معدن زر
تجربه به ما نشان داده است که با انجام مرتب تمرینات ذهن آگاهی بعد از مدتی آرامش روح و سلامتی جسم خود را به نحو دیگری تجربه خواهید کرد و همزمان با آگاهی پیدا کردن از شگفتی های درون خویش خلق کردن خود را نه دوباره که صد باره هر آنطور که آرزو دارید به مرحله عمل در می آورید . آنگاه است که در عمق قلب خویش باور می کنید:
گنج پنهان تو، ای جان و جهان جان شعاع تو، جهان آثار تو

تعاریف مختلفی از ذهن آگاهی در روانشناسی مدرن استفاده شده است. با توجه به تعاریف مختلف روانی برجسته، ذهن آگاهی اشاره به کیفیت روانی میکند که شامل:
ذهن آگاهی یعنی توجه کردن به زمان حال به شیو ه ای خاص، هد فمند و خالی از قضاوت است (کابات زین ،1990).
ذهن آگاهی یعنی بودن در لحظه با هر آنچه اکنون هست، بدون قضاوت و بدون اظهارنظر درباره آنچه اتفاق می افتد؛ یعنی تجربه واقعیت محض بدون توضیح (سگال ، تیزدیل و ویلیامز ،2002).
بی شاپ، لاو و همکارانش(2004) یک مدل دو جزیی از ذهن آگاهی ارائه کرده اند:
بخش اول (از ذهن آگاهی) شامل خودگردانی توجه میباشد که در اثر توجه آنی بدست میاید.
در نتیجه اجازه ی افزایش شناخت وقایع روانی را در زمان حال میدهد. دومین بخش شامل بکارگیری جهت گیری خاصی در برابر تجربه های زمان حال است ، جهت گیری که با کنجکاوی، بازبودن و پذیرفتن شناخته میشود.
در این مدل دو جزیی، توجه خود تنظیم(بخش اول)، شامل آگاهی هوشیار فکرهای فرد، احساساتش و اطرافش است که میتواند نتیجه ای فراشناختی در کنترل کردن تمرکزش داشته باشد.

جهت در تجربه ها (دومین جزء)، شامل قبول کردن جریان ذهنی فرد، حفظ نگرش باز و کنجکاوی و فکر کردن در دسته بندی های جاگزین (توسعه یافته بر اساس تحقیقات الن لانگر درباره ی تصمیم گیری)، آموزش ذهن آگاهی و ذهن آگاهی مبتنی بر تمرین،غالباً به عنوان بخشی از یک جلسه مراقبه آرام می باشد که اینگونه نتیجه میدهد که ذهن مبتدی پیشرفت کرده و یا به تجربه همانگونه که هست نگاه میکند.
تمرین ذهن آگاهی به مردم این کمک را میکند تا شروع به شناخت عادت های ذهن خود کنند که کاملا نا آگاهانه در طی زمان شکل گرفته است و همچنین به تمرین کنندگان این کمک را میکند تا بتوانند عکس العمل های جدید را جایگزین عادتهای گذشته کنند.
به قول عارف بزرگ، عراقی
 اندر این بحر اگر چه آن نکنی دست و پایی بزن زیان نکنی
پورافروز




پنج شنبه 94 مرداد 22 :: 4:0 عصر ::نگارنده : موسوی

. ?? بازی اول: حالت چهره

این بازی به بچه‌های دو ساله کمک می‌کند احساسات مختلف خود را بشناسند.

نوع بازی:

* با کودک دو ساله‌تان بنشینید و عکس چهره‌های مختلفی را از توی مجله‌ها و کتاب‌ها پیدا کنید.
* درباره حالتی که توی هر کدام از چهره‌ها هست از کودک‌تان سئوال کنید.
* عکس صورت کودکی را که شاد است پیدا کنید. حالتی را که در آن چهره است برای کودکتان توصیف کنید و بعد از او بخواهید حالت شادی به چهره‌اش بدهد.
* به پیدا کردن عکس‌هایی که چهره‌های شادی را نشان می‌دهند ادامه دهید.
* در روزهای بعد دنبال حالت‌های مختلف دیگری بگردید، مثلاً هیجان‌زده، غمگین و لوس.
* سعی کنید حالت‌هایی را پیدا کنید که با احساسات کودک‌تان در آن روز جور باشد.

?? بازی دوم: حمومک مورچه داره
این بازی شیوه‌ای عالی برای افزایش شناخت و درک مفاهیم مکانی در کودک‌تان است.

نوع بازی:
* با کودک دو ساله‌تان بازی بشین و پاشو را انجام دهید. دستش را بگیرید، به صورت دایره‌وار حرکت کنید و شعر زیر را برایش بخوانید:
حمومک مورچه داره،
بشین و پاشو خنده داره،
خوب حالا بگو چه کار می‌کنیم
با هم پا می‌شیم، با هم می‌شینیم
* به آرامی روی زمین بنشینید. کودک‌تان قطعاً شیفته این بازی می‌شود!
* دوباره بازی را از نو انجام دهید ولی این بار به جای گفتن با هم پا می‌شیم، با هم می‌شینیم حرکت را عوض کنید و بگویید:
حمومک مورچه داره،
بشین و پاشو خنده داره،
خوب حالا بگو چه کار می‌کنیم،
با هم می‌چرخیم، با هم می‌چرخیم
* می‌توانید این حرکت‌ها را هم انجام دهید: دست بزنید؛ لی‌لی‌ کنید؛ بالا و پایین بپرید؛ صدای اردک درآورید.

?? بازی سوم: کفشت پاته؟
این بازی به کودک‌تان کمک زیادی می‌کند تا با اعضای مختلف بدنش آشنا شود و مهارت خود را در مشاهده و درک چیزهای مختلف بالا ببرد.

نوع بازی:
* به کودک دو ساله‌تان بگویید: اگه کفش پاته، بالا و پایین بپر.
* با پرسیدن این سئوال به کودک‌تان کمک کنید: کفشت پاته؟ بهم نشونش بده، ببینم.
* به کفشش اشاره کنید و از او بخواهید بالا و پایین بپرد. شاید لازم باشد به او نشان دهید چطور این کار را بکند.
* هر بار که درباره یکی از اعضای بدون کودک‌تان از او سوال می‌کنید به آن عضو اشاره کنید و به او نشان دهید چطور حرکت‌ها را انجام دهد.
* می‌توانید این جمله‌ها را بگویید:
- اگه جوراب پاته، عقب و جلو برو.
- اگه بلوز پوشیدی، دست بزن.
- اگه شلوار پاته، سرت رو بالا و پایین کن.
* وقتی چند بار این بازی را تکرار کردید، خواهید دید که کودک‌تان بدون کمک شما می‌تواند حرکت‌ها را انجام دهد.

?? بازی چهارم : خرگوش ناز کوچولو
این بازی درک مفاهیم مکانی را در کودک شما تقویت می‌کند.

نوع بازی:
* از حیوانات عروسکی استفاده کنید و بازی زیر را با کودک دوساله‌تان انجام دهید. به جای کلمه خرگوش اسم هر حیوان عروسکی را که دارید با آن بازی می‌کنید ببرید.
* شعر زیر را برایش بخوانید و حرکت‌های گفته شده را انجام دهید:
خرگوش ناز کوچولو
می پره پایین، می پره بالا
خرگوش ناز کوچولو
همه جا رو خوب نگاه می‌کنه
(خرگوش را به اطراف بچرخانید)
بالا رو قشنگ نگاه می‌کنه
(خرگوش را به هوا بلند کنید)
پایینو قشنگ نگاه می‌کنه
(خرگوش را به پایین بیاورید)
خرگوش ناز کوچولو
داره می دوه تند و تند و تند
(خرگوش به دست شروع به دویدن کنید)
خرگوش ناز کوچولو
رفته یه گوشه قایم شده
(خرگوش را به پشت خود پنهان کنید)

?? بازی پنجم: یادگیری شعر
تحقیقات نشان می‌دهد حافظه دانشی است که تثبیت شده است. وقتی فرایند یادگیری اتفاق می‌افتد، سیناپس‌های جدیدی در مغز شکل می‌گیرد و یا سیناپس‌های قدیمی تقویت می‌شود.

کودکان دو ساله مثل اسفنج هستند. آنها چیزی را یک بار می‌شنوند و فورا شروع به حفظ کردن آن می‌کنند، مخصوصاً اگر آن کلمه‌ها همراه با حرکت باشند.

یک روش جالب خواندن شعرهای بچه‌گانه این است که روی آخرین کلمه هر مصرع تأکید کنید و آن را بلندتر بگویید و همزمان حرکتی متناسب با آن انجام دهید. این کار به کودک‌تان کمک می‌کنید شعر را بهتر به خاطر بسپارد.

* در اینجا مثالی می‌آوریم. فراموش نکنید روی کلمه آخر تأکید کنید:
تیک و تیک و تیک
(دست‌هایتان را بالا ببرید)
یه دفه ساعت یه دونه زنگ زد
(یکی از انگشت هایتان را بالا ببرید)
موشه از دیوار دوید پایین
(همان انگشت را پایین بیاورید)
تیک و تیک و تیک
تیک و تیک و تیک
(همزمان با گفتن کلمه تاک دست بزنید).

?? بازی ششم: عروسک بازی
تحقیقات نشان می دهد که تجربه ها و ارتباط های مثبت سالهای ابتدایی زندگی بر رشد عاطفی کودک تأثیر می‌گذارد.
این بازی را با عروسکی که دست و پا دارد انجام دهید.

نوع بازی:
* با کودک دو ساله خود روی زمین بنشینید و به او نشان دهید که چطور دست‌های عروسکش را بگیرد و آنها را به با


بالا و پایین حرکت دهد.
* عروسک را به کودک‌تان بدهید و بگذارید او امتحان کند.
* می‌توانید کارهای زیر را انجام دهید:
- دست تکان دهید
- کف بزنید
- پاهایتان را به هم بزنید
- بوسه بفرستید
* نظر کودک‌تان را در مورد کارهایی که دارید انجام می دهید بپرسید.

?? بازی هفتم : پچ پچ کردن
نجوا کردن به کودک کمک می‌کند یاد بگیرد چطور بلندی صدایش را تنظیم کند. البته انجام این کار به تمرکز زیادی هم نیاز دارد.

بچه‌های دو ساله خیلی دوست دارند کسی در گوش‌شان چیزی بگوید و وقتی که خودشان این کار را انجام می‌دهند حسابی احساس غرور می‌کند.
* چیزی در گوش کودک‌تان زمزمه کنید ؛ مثلاً بگویید: بیا دست بزنیم
* از کودک دو ساله‌تان بخواهید او هم آهسته چیزی در گوش‌ شما بگوید.
* انقدر به این کار ادامه دهید تا کودک‌تان کاملاً یاد بگیرد چطور صدایش را پایین بیاورد.
بازیهای آسان برای تقویت هوش و خلاقیت کودک (24 تا 27 ماهگی)

?? بازی هشتم: داستان میوه
اشیا معمولی که کودک شما روزانه با آنها سر و کار دارد سوژه‌های خوبی برای باز کردن سر صحبت با کودک و تقویت مهارت‌های زبانی او هستند.

نوع بازی:
* سه چهار تا میوه بردارید و به همراه کودکتان آن را بررسی کنید.
* میوه ها را تک تک قاچ بزنید و درباره آنها با کودکتان حرف بزنید: آیا میوه ای که در دستتان هست هسته، پوسته و ... دارد؟
* داستانی درباره میوه ای که در دست دارید برای کودکتان بگویید. در اینجا مثالی می‌آوریم:
یکی بود یکی نبود. یه روز یه سیبی اومد پیش یوسف تا باهاش بازی کنه. سیب گفت: سلام یوسف. خیلی خوشحالم که اومدم پیشت ولی یه کمی تنهام. میشه از یه میوه دیگه هم بخواهیم بیاد و با ما بازی کنه؟
یوسف گفت: باشه، من به پرتقال زنگ می‌زنم.
یوسف تلفن رو برداشت و شماره گرفت و گفت: سلام پرتقال میشه بیای با هم بازی کنیم؟
* بگذارید کودکتان پیشنهاد کند دفعه بعد به چه میوه‌ای تلفن بزنید. با آوردن هر میوه جدیدی، آن را بررسی کنید، راجع به آن حرف بزنید و البته مزه آن را بچشید!

?? بازی نهم: نرم و راحت مثل باد

همین طور که دارید با نوای موسیقی به این طرف و آن طرف حرکت می‌کنید دستمالی را هم در دست‌تان بگیرید. این کار هم خیلی کیف دارد و هم به کودکتان یک حس تعادل و کنترل می‌دهد.

این بازی، بازی بسیار خلاقانه ای است و قطعا کودک شما دلش می خواهد بارها و بارها آن را تکرار کند.

نوع بازی:
* یک موسیقی شاد پخش کنید و همراه با کودک تان با روسری به این طرف و آن طرف حرکت کنید یا دایره‌وار بچرخید.
* روسری را در هوا تکان دهید و بعد آن را پایین بیاورید و به زمین نزدیک کنید.
* شما و کودک‌تان می‌توانید هر کدام یک سر روسری را بگیرید و با هم حرکت کنید.
* هر کاری انجام دهید، کودک‌تان از شما تقلید می‌کند.


منبع: www.MahdPortal.ir




پنج شنبه 94 مرداد 22 :: 1:24 عصر ::نگارنده : موسوی

روانشناسی رابطه Psychology of relationship
از حال بد به حال خوب: شناخت درمانی
دیوید برنز،

کتاب از حال بد به حال خوب برای افراد افسرده تمرینهای خوب و کاربردی زیادی دارد. به عنوان یکی از مراجع درمانی بسیاری از بیماران با مشکلات شناختی در ایران پرطرفدار است.

بخشی از کتاب:
به ده خطای شناختی مسبب روحیات منفی ،اشاره می کنم.اغلب کسانی که این خطاهای شناختی را مطالعه نموده اند معتقدند که این معلومات زندگیشان را متحول کرده است .با این حال توجه داشته باشید که در بسیاری از مواقع افکار منفی سالم و بجا هستند تشخیص افکار سالم از ناسالم و اینکه چگونه با موقعیت های به راستی منفی بر خورد واقع بینانه داشته باشیم به همان اندازه، رهایی از افکار و احساسات مخدوش اهمیت دارد .

1-تفکر هیچ یا همه چیز :همه چیز راسفید ودر غیر اینصورت سیاه می بینید ،به نظر شما هر چیزی کمتر از کامل ،شکست تلقی می شود .

2-تعمیم مبالغه آمیز :هر حادثه منفی و شکستی را ،شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کنید و آنرا باکلماتی چون هرگز و همیشه توصیف می کنید .(من همیشه بدشانسم )و...

3-فیلتر ذهنی :تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیتها را تار می بینید .به جزئی ازحادثه منفی توجه داریدوبقیه رافراموش می کنید.شبیه چکیدن قطره ا جوهر که کل بشکه آبی را کدر می کند .

4-بی توجهی به امر مثبت :با بی ارزش شمردن تجربه ها و کارهای خوب خود،اصراربر مهم نبودن آنهادارید.کارهای خوب خود را بی اهمیت میخوانید و می گویید هرکسی میتواند این کار را انجام دهد .

5-نتیجه گیری شتابزده :بی آنکه زمینه و دلیل محکمی وجود داشته باشد ،شتابزده نتیجه گیری می کنید .(فلانی با من برخورد بدی خواهد داشت )(آبرویم خواهد رفت )(از عهده انجام این کار بر نخواهم آمد ).

6-درشت نمایی :از یک سو درباره اهمیت مسائل و شدت اشتباهات خود مبالغه می کنید و از سوی دیگر ،اهمیت جنبه های مثبت زندگی را کمتر از آنچه که هست بر آورد می کنید .

7-استدلال احساسی :فرض را بر این می گذارید که احساسات منفی شما لزوما منعکس کننده واقعیت هاست.(ازسوارشدن درهواپیما وحشت دارم ،حتما پرواز با هواپیما بسیار خطر ناک است ).

8-باید ها :انتظاردارید که اوضاع آنطورکه شمامیخواهیدوانتضار دارید،باشد.باید هاتولیدتمردمی کنندواشخاص تشویق می شوندکه درست بر عکس آن راعمل کنند .

9-بر چسب زدن:به جای اینکه بکویید اشتباه کردم به خودبرچسب منفی می زنید و می گویید من بازنده هستم . این بر چسب ها (احمق ،شکست خورده ،بازنده و...)منجر به خشم اضطراب و دلسردی وکمی عزت نفس می شود .

10-شخصی سازی و سرزنش :خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد می کنید که به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشته اید .(زنی از آموزگار پسرش شنید که او خوب درس نمی خواند،با خود گفت :این نشان میدهد من مادر بدی هستم )شخصی سازی منجر به احساس گناه ،خجالت و ناشایسته بودن می شود .

نمی شود در تمام لحظات زندگی شاد بود و یا اختیار کامل احساسات خود را دردست گرفت و نمی توان همیشه منطقی بود .همه نواقص و اشکالاتی دارند .ولی با مطالعه خطاهای شناختی ذکر شده و تشخیص افکار منفی سالم و ناسالم می توانید افکار خود را که منجر به احساسات بد یاخوب شما می شوند کنترل کرده و لحظات زندگی خود را خودتان به شادی و آرامش رقم بزنید...

منبع :کتاب -از حال بد به حال خوب-
دکتر دیوید برنز




چهارشنبه 94 مرداد 21 :: 6:0 عصر ::نگارنده : موسوی

در دوران شیر خوارگی و خصوصاً نوزادی، کودک خود را از مادرش جدا نمی بیند. به نحوی که خود و مادر را موجود واحدی می بیند.
کودک آن چنان خود را به مادر نزدیک می بیند که وقتی سینه ی مادر را می مکد احساس می کند، دارد مادرش را می خورد.
در دوران طفولیت، دیدن یا لمس کردن سینه ی مادر، پاسخ های مکیدن را در کودک پدید می آورد که می توان این خواسته را با شیر دادن به کودک، ارضا کرد.
اما در دوران کودکی ( 3 تا 4 سالگی به بعد) دیدن پدر یا مادر برهنه، بر انگیخته شدن و تحریک و میل جنسی کودک را سبب می شود که به هیچ وجه نمی توان در یک زمینه، کودک را ارضا کرد.
متأسفانه بعضی از والدین، برهنگی را با تمدن اشتباه می گیرند و فکر می کنند که هر چه برهنه تر باشند متمدن تر هستند. در حضور فرزندان پسر و دختر خود به صورت عریان و نیمه عریان حاضر می شوند. برای از آن ها فکر می کنند با این کار، حساسیت جنسی فرزندانشان کم خواهد شد و چشم فرزندشان از دیدن صحنه ها پر خواهد شد. در صورتی که سن 3 تا 4 سالگی، سن بیداری جنسی و تشکیل خاطرات در ذهن کودکان است و در سن 5 تا 7 سالگی، کودکان، وقتی با بدن برهنه ی والدین مواجه می شوند، کنجکاو می شوند که بدن آن ها چه ویژگی هایی دارد و همین ممکن است خطرآفرین و نگران کننده باشد.
میزان پوشش در خانواده های مختلف، با فرهنگ ها و اعتقادات مختلف، متفاوت است. رعایت پوشش مناسب بر اساس الگوهای اخلاقی و اسلامی در خانوده بسیار مهم و با ارزش است و ثبات و آرامش و امنیت در خانواده ایجاد می کند. پوشش مناسب نه تنها سبب آرامش والدین می شود بلکه رشد طبیعی کودکان را نیز تضمین می کند. بر عکس، عریان و نیمه عریان بودن، پوشیدن لباس های تنگ و چسبان که اعضای بدن را به صورت برجسته نشان می دهد، در حضور فرزندان که به سن تمیز رسیده اند. خصوصاً فرزندان غیر هم جنس، می تواند بسته به سنین متفاوت آن ها، تبعات و اثرات منفی متفاوتی به جای بگذارد.
شایسته است والدین با نشان دادن حساسیت و رعایت پوشش مناسب در حضور کودکان و در ارتباط با غیرمحارم، کودکان را از سن 4 سالگی به بعد با محارم و غیرمحارم آشنا کنند. میزان پوشش مناسب و عدم تماس بدن با نامحرم را باید به وضوح برای کودکان توضیح داد.

 
والدین برای سلامت جنسی فرزندانشان در خانواده، چه نکاتی را باید رعایت کنند؟

رعایت اصول اخلاقی جنسی در خانواده، نقش مهمی در سلامت جنسی کودکان دارد. علاوه بر پوشش مناسب که به تفصیل توضیح داده شد، والدین باید از فتارهای زیر در حضور فرزندان، پرهیز کنند:

1. پرهیز از دیدن فیلم های نامناسب جنسی که در آن زنان و مردان با پوشش های نامناسب، عریان و نیمه عریان، روابط و رفتارهای زننده، رقص های تحریک آمیز، معاشقه و روابط جنسی را به نمایش می گذارند.
2. پرهیز والدین از شوخی های رکیک و زننده، ایماها، اشاره ها، کنایه های جنسی، لمس و در آغوش کشیدن هم دیگر که معنی جنسی بدهد.
3. پرهیز از ناز و نوازش، بوسیدن و معاشقه با همدیگر در حضور فرزندان.
4. پرهیز از حرف ها، طنزها و فحش های رکیک جنسی ( چون کودکان ممکن است بعداً حرف ها را کلمه به کلمه معنی کنند و همین، سبب انگیزش و تحریک جنسی زودرس آن ها شود)

رعایت پوشش مناسب و عفاف در خانواده کمک شایانی به رشد طبیعی جنسی کودکان و پیشگیری از انحرافات اخلاقی در نوجوانی و جوانی خواهد داشت.

 
پوشش کودکان چگونه باید باشد؟

در حدود سن 3 تا 4 سالگی کودکان دوست دارند بدنشان محرمانه باشد و از این که دیگران آن ها را عریان ببینند، احساس خجالت و شرم می کنند و دوست ندارند برهنه و عریان باشند. بنابراین لازم است که والدین این احساس را در فرزندشان تقویت کنند تا حجب و حیا و عفت در آن ها تقوت و بی پروایی جنسی در آن ها ضعیف شود. والدین، هنگام تعویض لباس کودکان 2 تا 3 ساله که کاملاً متوجه جنسیت خود شده اند، باید مواظب باشند که فرد دیگری، خصوصاً کودک دیگری، بدن برهنه ی او را نبیند. هم چنین باید به آن ها تأکید کرد که هیچ کس اجازه ندارد به قسمت تناسلی آن ها نگاه کند یا دست بزند. اگر سؤال کنند حتی پدر و مادر؟ باید به آن ها توضیح داد، پدر و مادر فقط تا سن 5 تا 6 سالگی اجازه دارند داخل دستشویی و حمام و موقع عوض کردن لباس به آن نگاه کنند و بعد از این سن که توانایی حمام رفتن، دستشویی رفتن و تعویض لباس را مستقلاً پیدا می کنند، هیچ کس، حتی پدر و مادر هم اجازه ندارند قسمت تناسلی آن ها را نگاه یا لمس کنند.
برخی والدین فقط به پوشش دختران حساسند و دختران را بیش تر از پسران می پوشانند و حساسیتی روی برهنگی پسران در سنین کودکی و حتی تا بلوغ ندارند که ممکن است باعث سرخوردگی جنسی دختران در بزرگ سالی شود. توصیه می شود والدین، کودکان را همواره با لباس و پوشش هر چند بسیار کم مانند شورت و زیر پوش بپوشانند تا به برهنگی عادت نکنند و حتی موقع خوابیدن هم نباید برهنه و بدون لباس به رختخواب بروند، چرا که تماس اندام و اعضا به همدیگر و تماس بدن برهنه به رختخواب، می تواند تحریک جنسی کودک را فراهم آورد.




چهارشنبه 94 مرداد 21 :: 10:18 صبح ::نگارنده : موسوی

داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید. ژپتو (ژوپیتر) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی ولی فراموش می کند نخ های آن را نصب کند و این عروسک به نوعی صاحب "اختیار" می شود (پینوکیو به زبان لاتین یعنی دم بریده).
وقتی ژپتوی پیر می خوابد پری مهربان به سراغ پینوکیو می آید و به او جان می دهد. (شب ، تاریکی و پری مهربان ماهیت مادینه روانی یا آنیمایی دارند و معنای کلمه آنیما نیز جان یا حیات است).
این گونه است که وقتی ژپتوی پیر از خواب برمی خیزد عروسک ناتمام خود را می بیند که از درو دیوار بالا می رود و کارگاه نجاری اش را به هم می ریزد. ژپتو پسرکی سر به راه می خواهد بنابراین برای پینوکیو کیف و کتاب و کفش و کلاه مدرسه می خرد و او را روانه مدرسه می کند اما در راه مدرسه روباه مکار و گربه نره در کمین کودکانند. (گربه نره نماد غریزه است و روباه نماد طمع می باشد و این دو از دیدگاه روانشناسی تحلیلی نماد سایه یا shadow هستند).
روباه و گربه بارها پینوکیو را فریب می دهند. یک بار با وسوسه سیرک، یک بار با وسوسه شهر بازی، یک بار با طمع جنگلی که در آن پول ها را می کارند و درخت پول سبز می شود و پینوکیو در این مسیر بارها هر چه دارد می بازد و به صفر می رسد:
 چه خوش آن قماربازی که بباخت هر چه بودش
 بماند هیچش الا هوس قمار دیگر
نقطه اوج داستان هنگامی است که پینوکیو با مدد فرشته مهربان از فریب روباه و گربه رهایی می یابد و به خانه برمی گردد اما ژپتو (ژوپیتر) را در خانه نمی یابد به ناچار برای یافتن گمشده اش به سفری دیگر رو می آورد: سفری دریایی ( دریا هم نماد پوزیدون است که سایه زئوس / ژوپیتر است و هم نماد ناخودآگاهی) و پینوکیو در این سفر "یونس وار" به شکم ماهی فرو می رود ( ماهی نماد دیونیزوس است و در عین حال شکم ماهی نماد ظلماتی است که خضر آب حیات در آن می یابد و سیری انفسی پس از سیر آفاقی را نشان می دهد) و این بار پینوکیو با پدر به خانه برمی گردد و از خلقت خود فراتر می رود و "انسان" می شود!
"کارلا کلودی" نویسنده ایتالیایی در داستان پینوکیو تمام مراحل سفر قهرمانی و آرکه تایپ های یونگی را به کار می گیرد تا در پس داستانی به ظاهر کودکانه و جذاب درس زندگی برونی و درونی را "سینه به سینه" انتقال دهد.
 

دکتر محمدرضا سرگلزایی




چهارشنبه 94 مرداد 21 :: 10:13 صبح ::نگارنده : موسوی

نوع خاصی از لمس درمانی


لمس اساس ارتباط نوزاد آدمی با دنیایی است که به آن قدم می گذارد. حواس پنج گانه از اولین ابزارهای ارتباطی او با دیگران است. از این میان حس لامسه کاربرد زیادی دارد. نوزاد انسان ، لطافت، گرمی، سردی، درد، فشار، راحتی، آسایش و بسیاری از حالات جسمی و حتی عاطفی را از طریق حس لامسه دریافت می کند. کسانی که در دوران نوزادی و کودکی دچار محرومیت حسی شده اند، در بزرگسالی به سختی قادرند عواطف خود را نشان دهند و به نظر دیگران افرادی سرد و بی روح می نمایند.
هم با کلام و هم بدون آن می توان با خود و دیگران ارتباط برقرار کرد؛ و لمس از جمله ابزارهای ارتباط غیرکلامی است.
هلن کولتون(Helen Colton)مولف کتاب لمس، عقیده خود را در خصوص ضرورت توجه به سیستمهای لمس و عملکردهای بیولو‍ژیک ابراز می دارد که ما از همان آغاز زندگی دانش و خرد کسب کرده ایم و به انسان های دانائی تبدیل شده ایم. اکنون آنقدر دانش نوین در اختیار داریم که بتوانیم به ابعاد جدیدمان ، در مقام انسان های بیولوژیک (homo bioloicus)، توجه کنیم. ارگانیسم بیولوژیک ما برای عمل کردن در حد اعلای خود – حداکثر شادی و لذت – به چه چیزی احتیاج دارد؟ شواهد علمی حاکی است که "لمس کردن" یا "تماس انسانی" یکی از قدرتمندترین و پایه ای ترین نیازهای بشر است. موجود انسان – که ترکیبی از گونه های فهیم و انسان های بیولوژیک است – برای برقراری تماس با دنیا و کسب لذت و سلامت در آن از قدرت لمس استفاده می کند و آن را در خدمت پرورش جامعه می گیرد.
در آغوش گرفتن پاسخی طبیعی و غریزی از روی عاطفه ، مهر و محبت، احتیاج و شادی است.
لمس کردن و لمس شدن نه تنها خوشایند بلکه نوعی نیاز است. تحقیقات علمی این نظریه را ، که تحریک با لمس برای سلامت عاطفی و جسمی ما کاملا لازم است ، تایید می کند.
لمس درمانی و یا تقویت سیستم حس لمس یکی از ابزارهای اصلی درمان محسوب می شود. لمس کردن به تسکین درد و کاهش اضطراب و افسردگی کمک می کند ، اراده بیمار را برای زندگی تقویت می کند و همچنین به نوزادان نارسی که در دستگاه های ویژه( انکوباتور) از لمس محروم می مانند کمک میکند که رشد کنند.
آزمایش های گوناگون نشان داده اند که مهمترین فوائد و خاصیتهای اثبات شده برای لمس عبارتند از :
1. موجب می شود که ما به خودمان و محیطمان احساس بهتری پیدا کنیم.
2. تاثیر مثبتی بر رشد زبان و هوش کودکان می گذارد.
3. عزت نفسدر کودک به وجود می آورد.
4. تنش و فشار عصبی را کاهش می دهد.
5. حضور فیزیکی والد و فرزند را در کنار هم تایید می کند.
6. موجب تغییرات فیزیولوژیکی چشمگیر در لمس کننده(toucher) و لمس شونده(touched) می شود.
لمس ، شکل های گوناگونی دارد ، در آغوش گرفتن ، که نوع خاصی از لمس کردن است، نقش موثری در کسب سلامتی و بهبودی بازی می کند.
ماهیت و مبنای فیزیولوژیکی بغل کردن:
ریشه فعل "بغل کردن" (hugging) ظاهرا به فعل اسکاندیناوی قدیمی Hugga، به معنی آرامش دادن و نوازش کردن، برمی گردد؛ مانند مادری که فرزندش را بغل می کند. محققان در دهه 1970 ، درباره مواد شیمیایی به نام "اندورفین ها" که در خون و سیستم اعصاب وجود دارد ، پژوهش هایی انجام دادند. اندورفین ها موادی شبه مورفینی هستند که درد را تسکین می دهند و موجب می شوند احساس شادابی کنیم . بررسی ها حاکی است که این خواب آورهای طبیعی ، که مغز و دستگاه اعصاب آن را تولید می کنند، هنگامی که یکدیگر را در آغوش می گیریم افزایش می یابند.(Melody Beattie,1987)
Ashley Montague(1971) در کتاب لمس کردن، در خصوص اهمیت پوست انسان چنین اظهارنظر نموده است که ظاهرا در مغز ناحیه ای وجود دارد که در پاسخ به محرک های لمسی رشد می کند. اگر کودکی به فدر کافی لمس نشود قسمتی از مغزش پژمرده می شود و سیستم ایمنی بدن او آسیب می بیند.
بغل شدن در شروع زندگی سبب می شود که ما بتوانیم عشق بورزیم. بچه هایی که بدون بغل شدن بزرگ می شوند در بزرگسالی نمی توانند به دیگران عشق بورزند و ممکن است به افرادی روان دردمند(Psychopath) یا جامعه دردمند(Sociopath) تبدیل شوند یا به شکل بیمارگونه ای رشد کنند.
منبع:
آغوش درمانی (گونه ها و کاربردها). کاتلین کیتینگ- ویلیام کاین.




چهارشنبه 94 مرداد 21 :: 10:4 صبح ::نگارنده : موسوی

مفهوم رفتاردرمانی اولین بار توسط آیزنک ابداع شد. این مفهوم بر کلیه روش های درمانی که هدف آن ها، تغییر رفتارهای کنونی است، دلالت دارد. برخلاف روان کاوی، در رفتاردرمانی، افشاء و تحلیل تعارضات روانی ناهشیار مورد توجه قرار گرفته نمی شود. رفتاردرمانی، کاربرد بالینی نتایج آزمایشات رفتاری است که بر پایه تئوری های یادگیری مانند شرطی سازی کلاسیک و عامل بنا شده است.
نکته مهم در رفتاردرمانی تغییر رفتار توسط آموزش رفتارهای جدید، اصلاح رفتارهای گذشته و حذف رفتارهای نامطلوب می باشد. هر نشانه اختلالات روانی، روش درمانی متفاوتی را ایجاب می کند. به عنوان مثال برای درمان فوبی (ترس مرضی از موقعیت و یا شئی) از روش حساسیت زدایی منظم استفاده می شود. درمانگر نباید در روند درمان تنها به یک روش درمانی خاص اکتفا کند. روان درمانی فرآیند بسیار پیچیده ای است که استفاده از روش های درمانی متفاوتی را اقتضا می کند.
روش های گفته شده، تنها بخش کوچکی از کلیه روش های درمانی استاندارد در رفتاردرمانی است.




چهارشنبه 94 مرداد 21 :: 10:3 صبح ::نگارنده : موسوی

رفتاردرمانی زمانی توصیه می شود که به طور مثال فرد دچار اختلالاتی نظیر افسردگی، ترس یا وحشت زدگی، کمبود یا فقدان اعتماد به نفس، فشار روانی، اعتیاد یا مشکلات بین فردی باشد. علاوه بر این، رفتاردرمانی در مواردی که فرد دچار تجربه ناگواری است که در عملکرد وی اختلال ایجاد کرده نیز کاربرد دارد.
هدف رفتاردرمانی، افزایش کیفیت زندگی و سازگاری از طریق بازسازی رفتاری است. البته در رفتار درمانی، دلایل ایجاد اختلال در کودکی نیز مورد توجه واقع می شود. اما تاکید بر پیشینه یادگیری فرد است. با وجود این، اساس رفتار درمانی ایجاد تغییر در رفتارهای کنونی ـ رفتارهای نامطلوب ـ و الگوهای فکری ناکارآمد می باشد.
اگر چه مزیت اصلی روان درمانی، امکان استفاده کمتر از دارو به علت عوارض جانبی است، اما حذف کامل دارو امکان پذیر نمی باشد. علاوه بر این، برای جلوگیری از بروز اعتیاد به دارو، در صورت استفاده طولانی مدت، متخصص آن را در دوز پایین تجویز می کند. درمانگر در درمان اختلالات نام برده، در روند درمان نقش فعالی را به عهده دارد. در مقابل برای درمان اختلالات روانی با منشاء ارگانیکی مانند اسکیزوفرنی و افسردگی سایکوتیک و غیره مصرف دارو ضروری به نظر می رسد.

مفهوم دیالکتیک
لینهان (1993) معتقد است فهم زیر بنایی DBT حایز اهمیت ، چرا که تعیین کننده نگرش در مانگر به رنج بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. اما چرا لینهان برای توضیح روش درمانی خود ،اصطلاح دیالکتیک را بکار برده است؟ وی مفهوم دیالکتیک را از هگل گرفته است. در دیدگاه هگل ،دیالکتی « سیر اندیشه » است از طریق« تز » (وضع موجود)، « انتی تز»( وضع مقابل) و « سنتز » (وضع مجامع). در فلسفه هگل ، تز، ایجاب است و انتی تز ، سلب یا نفی ان، وسنتز ، نفی نفی، که عبارت است از حفظ نتایج صحیحی از تقایل دو مقدمه ی پیشین ناشی می شود. به معنا ی دیگر، لینهان معتقد است که اصطلاح دیالکتیک به این عقیده اشاره دارد که حقیقت، نتیجه ی تنش دایمی بین اهداف یا موضوعات مختلف است.هر اتفاقی- که تز نامیده می شود- گرایشی به تولید یک نیروی مخالف خود دارد.( که انتی تز نامیده می شود) و تضاد میان اهداف و اندیشه ها از طریق خلق یک اتفاق جدید (که سنتز نامیده می شود) ، بر طرف خواهد شد ( لینهان و دکستر –مازا2008). به عنوان مثال: کامران عاشق کتایون است (تز) ، ولی از انجا که به تازگی در کتایون خصایصی را دیده که منجر به رنجش او شده ،تدریجا شک کرده که ایا واقعا عاشق تایون هست یا نه( انتی تز ). در نهایت ، کامران به درک این حقیقت می رسد که می تواند همچنان عاشق کتایون بماند ، غلی رغم انکه، کتایون نقاط منفی وقصور های خاص خود را دارد. شاید حتی به خاطر همان خصایص منفی که در او دیده ، همچنان عاشقش مانده است( سنتز). همان طور که اندیشه های هگلی توضیح می دهد ، سنتز عبارت از «حفظ» نتایج صحیحی است که از تقابل دو مقدمه ی پیشین ناشی می شود . بنابر این، لینهان از این اصطلاح برای اشاره به واقعیت بیمار مرزی استفاده می کند تا بگوید که لازم نیست که جهان و حقیقت جهان را به دو بخش کاملا سیاه و سفید دو تکه کند، بلکه می تواند به سنتزی از اهداف و موضوعات برسد. یعنی به جای اینکه دوست، معشوق یا همسر، کاملا بد (تز) یا کاملا خوب ( انتی تز) فرض یا تصور شود ، می تواند انسانی با مجموعه ای از ویژگی های مثبت و منفی در نظر گرفته شود( سنتز).

در واقع دیالکتیک به « ماهیت اساسی واقعیت » اشاره دارد و ان را به عنوان امری پیوسته و دایم ، پویا و کل نگرانه می نگرد.DBT که بر یک دیدگاه دیالکتیکی از جهان استوار است براین سه اصل تاکید می کند:
1. اصل تمامیت واقعیت و داشتن ارتباط با مناسبات مشترک درونی
2. اصل تضاد یا قطبیت
3. اصل تغییر پیوسته و دایم
 
اصل اول به این معنا است که هر سیستمی یک کل واحد است و افراد نه در انزوا، کخ در ارتباط با سیستم قرار دارند.مشابه نظریه های سیستمی و بافت گرا، دیدگاه دیالکتیکی هم معتقد است که تجزیه و تحلیل بخشی از انسان واجد ارزش محدودی است ، مگر اینکه تحلیل ما به کلیت وجودی وی تسری پیدا کند. اصل دوم به این معنا است که درون هر چیزی یا هر سیستمی ، نوعی قطبیت وجود دارد. برای مثال؛ فیزیکدان نمی تواند حتی کوچکترین مولوکول را به مولکول دیگر کاهش دهد . هر جا که ماده ای وجود دارد، یک ضد ماده هم وجود خواهد داشت ، دقیقا همان طور که درون یک اتم هم پروتون وجود دارد و هم الکترون. واقعیت بیرونی بصورت یک ساختار ایستا در نظر گرفته نمی شود، بلکه ترکیب نیروهای متضاد و پویای تز و انتی تز باعث تشکیل نیروی سومی به نام سنتز می شود. تمامی قضایا در دل خود حامل اضداد خود هستند. فرض لینهان بر این است که واقعیت، اساسا ماهیتی پارادوکسیکال دارد؛ مضاف بر اینکه هر واقعیتی در برابر واقعیت ضد خود نیز قد علم می کند. این خصیصه دیدگاه دیالکتیکی ، تغییر مداوم یا پیوسته نامیده می شود.در DBT ، تضاد وتنش دایمی دردرون هر سیستم – مثبت و منفی ، خوب وبد ، فرزند و والد، در مانجو و درمانگر ، فرد و محیط- و انسجام و یکپارچگی انهاست که تغییر ایجاد می کند.
حالت جدیدی که به دنبال سنتز ایجاد می شود نیز ترکیبی از نیروهای متضاد است ؛ بدین ترتیب ، تغییر، روند پیوسته ای است که ماهیت اصلی زندگی را تشکیل می دهد( میلر، راتوس و لینهان،2007).
نکته دیگر اینکه لینهان از واژه ی دیالکتیک استفاده می کند تا وضعیت به ظاهر پاردوکسیکال خاصی که درمانگر می بایست در برابر بیمار مرزی اتخاذ کند، توضیح دهد. در واقع، دیالکتیک اصلی در این رویکرد ، یکپارچگی یا وحدت پذیرش و تغییر است. به این معنا که ارزوی تغییر هر تجربه ی دردناک، باید با تلاشی مشابه برای یادگیری پذیرش دردهای غیر قابل جتناب و ناگزیر زندگی متعادل شود.

اهداف درمانی
در جلسات اولیه ، اهداف مورد نظر با بیمار در میان گذاشته می شود و درمانجو و درمانگر پیرامون انها بحث می کنند. به منظور موفقیت درمانی ، لازم است که درمانگر تعهدی از درمانجو بگیرد، مبنی برایننکه در راستای نیل به اهداف درمانی حرکت کند. زمانی که بیمار و درمانگر در مرحله پیش از شروع درمان هستند و تمرکز اصلی درمانگر بر ارزیابی و اشنا سازی بیمار با DBT است، از بیماران خواسته می شود در مورد سه موضوع عمده تعهد کتبی یا شفاهی بدهند:
1) برای یک سال زنده بمانند( یعنی ، دست به خود کشی نزنند).
2) بر روی رفتارهای که موجب تداخل درمان می شود، کر کرده وبا درمانگر همکاری کنند.
3) برای یک بازه ی زمانی مشخص( معمولا یک سال ) DBT را ادامه بدهند.
این تعهد در DBT ، کاملا اشکار و صریح است؛ بر خلاف اکثر درمانهای دیگر که یا تعهد اصلا وجود ندارد ، یا اگر هم باشد تلویحی و ضمنی است (لینهان،1993). منطق این کار از شواهدی ریشه گرفته که نشان می دهند متعهد شدن درمانجو به رفتار کردن به شیوه ای خاص ارتباطی قوی با عملکرد اینده ی او در جلسات درمانی دارد.درمانگر به صورت سلسله مراتبی بر اهداف تمرکز می کند ولی چنانچه رفتار ناسازگار قبلی بازگشت کند، مجددا به سمت هدف قبلی حرکت می کند. پسرفت به اهداف قبلی در کار با بیماران مرزی بیشتر یک قاعده است تا استثنا.

کاهش رفتارهای تهدید کننده ی زندگی ( رفتارهای خودکشی گرایانه)
هدف اول در DBT کنترل رفتارهای خودکشی گرایانه است که مستقیما براساس مولفه های جدی اندیشه پردازی خودکشی و رفتارهای شبه خودکشی منطبق با DSM بکار برده می شود؛ مانند اعمال خود اسیب رسانی عمدی مثل اقدام به خودکشی و رفتار جرح خویشتن. توجه اولیه به « رفتارهای خود کشی گرا » به دلیل ارتباط انها با اقدام به خودکشی های بعدی ، به نظر می رسد که از ضرورت واضحی برخوردار باشد.12ماه پس از یک اپیزود خود زنی ، احتمال خودکشی بین 50 تا 100 برابر بیشتر می شود . همچنین 50% کسانی که با خودکشی مرده اند سابقه ی خود زنی داشته اند؛ این عدد در مورد نوجوانان 75% است. بنابراین « جرح خویشتن» ممکن است خیلی جدی یا فوری به نظر نیاید، اما ارتباط ان با خودکشی و اسیب تصادفی یا مرگ ، موجب می شود که قسمتی ا ز هدف اولیه ی درمان قرار بگیرد . چنانچه رفتارهای شبه خودکشی در فاصله جلسات صورت بگیرد . دست کم قسمتی از جله بعدی را می بایست به بحث پیرامون ان اختصاص داد . از انجا که رفتارهای شبه خودکشی به نحوی در خدمت مسئله گشایی است، لذا درمانگر DBT تلاش می کند تا رفتارهای خودکشی گونه را با رفتارهای مقابله ای کارامد تر جایگزین کند. توجه به رفتارهای شبه خودکشی ، بیمار را از این نکته که چنین رفتاری برای درمانگر مهم است اگاه می کند. این دیدگاه دلسوزانه درمانگر در تقابل با تجربه بسیاری از بیمارانی است که از محیطهای بی اعتبار ساز امده اند . درمانگر، یک پیشامد احتمالی واضح را بای بیمار مطرح می کند : اینکه وی نمی تواند درباره ی مسایل مورد علاقه بیمار بحث کندف مگر اینکه خطر رفتارهای خودکشی گرا به حد اقل برسد.

کاهش رفتارهای مخل درمان
پس از کم شدن رفتارهای خودکشی گرایانه، درمانگر با هدف دوم مواجه می شود: یعنی رفتارهایی که با روند درمان تداخل می کنند. چنین رفتاری به هر گونه پاسخ از سوی درمانگر یا بیمار اطلاق می شودکه هدایت و مسیر ادامه درمان را مورد تهدید قرار می دهد. اندیشه بنیادی از این قرار است که چنانچه بیمار به طور منظم برای درمان مراجعه نکند، درمان موثر واقع نخواهد شد. چنین رفتارهای شامل جر وبحث زیاد، دیر امدن یا کلا نیامدن به جلسات درمان، امتناع از کار کردن در جلسه درمانی، عدم انجام تکالیف خانگی یا عدم مطالعه راهنماهای درمانی، تماسهای تلفنی با درمانگر در ساعات ناموجه، سرزنش قربانی و رفتارهای مشابه می شود( لینهان و دکستر- مازا،2008). لینهان معتقد است که رفترهای مخل درمان اغلب انعکاسی از الگوهای تعمیم یافته ی بیمار و درمانگر است . درمانگر و بیمار می خواهند در یک سعی مشترک، رفتارهای مخل درمان را شناسای کنند واین درک را به موقعیت های مشابه، در خارج از محیط درمانی تعمیم دهند. از انجا که درمان شامل دو نفرشرکت کننده است لذا DBT ، رفتارهای مخل توسط درمانگر را هم هدف قرار می دهد . رفتارهای درمانگر مثل پاسخ های جزمی، بی اعتبارسازی و کناره گیری به صورت موشکافانه مورد توجه قرار می گیرند.


افزایش مهارت های رفتاری
اموزش مهارتهای بین فردی ، مهارت های تحمل پریشانی ( ناراحتی)، مهارت های تنظیم هیجان و مهارت های هشیاری فراگیر( ذهن اگاهی ) مرکزی، از جمله ی مهارت های رفتاری هستند( میلر، راتوس ولینهان،2007). برای مثال : مهارتهای ذهن اگاهی شامل موارد زیر است : مشاهده کردن، شرح و توصیف حالات هیجانی ، دیدگاه قضاوت گرانه نداشتن، هشیار بودن و تمرکز بر انچه که در یک موقعیت خاص، کارا و موثر است. برای مثال ، در اموزش هشیار بودن کامل، درمانگر ، بیمارهای مرزی را تشویق می کند تا افکار و هیجانات را به صورت کامل تجربه کند بدون انکه انها را سرکوب کند، درمورد انها قضاوت ارزشی کند وهیجانات ثانویه ای مثل شرم و گناه را تجربه کند. با توجه به اینکه تحریک پذیری هیجانی مشخصه ی عمده BPD است، لذا مهارت های تنظیم هیجانی، نقشی اساسسی در درمان این اختلال دارد. مسئله ی دیگر که نقش مهمی دارد ، اموزش تحمل پریشانی است که بیمار را جهت پذیرش و کنار امدن با محیط و هیجانات دردناک به صورت همزمان اماده می کند. بنابراین، یک عمل دیالکتیکی میان دو گروه از مهارتها صورت می گیرد. تحمل پریشانی مربوط به توانایی دیدن و اگاهی داشتن از هیجانات ، افکار ومحیط، بدون اقدام به تغییر یا کنترل هر گونه عامل می باشد. اموزش تحمل ناکامی به بیمار می اموزد تا هم هیجانات و مهم محیط پیرامون فعللی خود را با نگاهی عاری از قضاوت بپذیرد.
درمانگر می بایست این نکته را برای یمار روشن سازد که تحمل پریشانی به معنای تسلیم شدن و یا رها کردن و بی تفاوت بودن نسبت به موقعیت نیست ، بلکه در بسیاری از موقعیت ها تحمل نارحتی و پریشانی، نهایتا به نتیجه دلخواه منجر خواهد شد. خزانه رفتاری بیمار مرزی، اغلب شامل مهارتهای اجتماعی ضروری جهت دیدن وصحبت کردن با مردم است، بنابراین بیمار ازنظر اجتماعی با کفایت به نظر می رسد؛ اما مهارت های مقابله ای برای حل تعارض های میان فردی یا وجود ندارد و یا به واسطه ی ترس، مورد بازداری واقع شده است. اموزش مهارت های بین فردی و مهارت های حل مسئله، شرایط ایجاد روابط پایدار را فراهم می کنند . مهرت های مدیریت خود، گروه جامعی از مهارت ها است که بیمار را قادر می سازد تا توانایی های مخصوصی را کسب کرده و انها را حفظ نماید. یادگیری تععین اهداف واقع بینانه و تحلیل رفتاری ، از جمله ی این توانایی هاست.


کاهش فشار روانی پس از سانحه
تحقیقات زیادی شیوع فشارروانی پس از سانحه و تظاهرات ان را در جمعیت مرزی مورد کاوش قرار داده اند. در بسیاری از این مطالعات ، بر روی سوء استفاده های جنسی ، چه در کودک و چه در بزرگسالی، به عنوان یک واقعه تروماتیک اولیه تمرکز می شود. به یک دلیل کاملا ساده فشار روانی پس از سانحه پنجمین هدف درمان انتخاب شده است: اگر قرار است درمان علامتی فشار روانی پس از سانحه با موفیت همراه باشد، بیمار اول از همه باید زنده بماند، امنیت داشته باشد وتوانایی ادامه درمان در او تقویت شود. از طریق تمرکز بر رفتارهای مخل زندگی و مخل درمان، بیمار مهارتهای را کسب می کند که وی را جهت مقابه ی موثر با فرایند حل وفصل گذشته تروماتیک، کمک می کند.


راهبردهای درمان
درمانگر DBT به اهدافی که ذکر شد،با 5دسته راهبرد وسیع، که تمامی انها شامل دست کم یک جفت خرده راهبرد دیالکتیکی است، نزدیک می شود:
1. راهبردهای اعتبار بخشی
2. راهبردهای مسئله گشایی
3. راهبردهای دیالکتیکی
4. راهبردهای سبک شناختی
5. راهبردهای مدیریت بیمار
اموزش مهارت ها در DBT
رفتار درمانی دیالکتیکی بر این نکته تاکید می کند که رفتار های غیر انطباقی بیماران ( مثل،خودزنی،رفتار
های خود کشی گرایانه، سوء مصرف الکل و داروها)در خدمت تجربه های هیجانی ازار دهنده است. به دنبال این رفتارهای غیر انطباقی ، کاهشی موقتی در برانگیختگی هیجان رخ می دهد ودر نتیجه استفاده از این راهبر دهای غیرانطباقی به صورت منفی تقویت می شود. بناببر این، بدنه اصلی تمرکز DBT، حول یادگیری به کار گیری و تعمیم مهارتهای انطباقی خاصی است که در ان روش درمانی اموزش داده می شود و هدف نهایی ان، کمک به بیمار برای شکستن وفایق امدن براین چرخه ی معیوب است . درDBT چهار دسته از مهارتها اموزش داده می شود:
1. مهارت های ذهن اگاهی
2. مهارت کارامدی بین فردی
3. مهارت تحمل پریشانی( رنج)
4. مهارت تنظیم هیجانی
هریک از این مهارتها با کمک بازی نقش یا سایر مولفه های تجربی، اموزش داده می شود وتمرین یا یادگیری انها بر اساس تکالیف خانگی بررسی می شود. هر جلسه چند برگ کاغذ جهت یادداشت برداری و تعدادی فرمهای مخصوص که حاوی اطلاعاتی درباره مهارت های DBT است به درمانجو( یا درمانجویان، در گروه درمانی ) داده می شود. موضع دیاالکتیکی در مهارت اموزی DBT نیز رعایت شده است ، به این معنی که ذهن اگاهی و تحمل پریشانی،مهارتهای مبتنی بر پذیرش هستند، وتنظیم هیجانی و کارامدی بین فردی مهارتهای مبتنی بر تغییرحساب می ایند. با این حال استفاده موثر و کارامد از تمام این چها مهارت به درجه تسلط درمانجو بر ذهن اگاهی بستگی دارد به همین دلیل قبل از اموزش مهارت دیگر همیشه در ابتدا مهارت ذهن اگاهی تمرین می شود. تاکید DBT بیشتر بر مهارت های ذهن اگاهی و تحمل پریشانی است زیرا مهارت های کار امدی بین فردی و تنظیم هیجانی عمدتا از همان اصول و روشهای رفتار درمانی شناختی( عمدتا، اموزش مهارت های اجتماعی و مهارتهای جرات منی و ابراز وجود) پیروی می کنند.
 
افزایش احترام به خویشتن
احترام به خویشتن شامل پرورش جنبه های گوناگون مثبت « خود »، مثل احترام به خود، اعتماد به خود و ارام کردن یا تسکین خود می شود. این هدف بر روی توانایی بیمار جهت دوست داشتن خود، اعتماد به حس خود و اعتماد به هیجانها و رفتار متمرکز می شود. احترام به خود، عزت نفس و توجه به خویشتن خویش، تحت تاثیر عواملی چون اعتبار بخشی ، هویت و حس کنترل قرار می گیرد. اگر چه موفقیت در تحقق اهداف قبلی حداقل به سطح متوسطی از خود- اعتباردهی و کنترل خویشتن منجر می شود، با این حال بسیاری از بیماران ، زمانی که در می یابند هیچ لزومی ندارد هویت خودشان را بر حسب حالات هیجانی ، رفتارها یا برچسب های تشخیصی تحریف کنند، درباره ی مسائل مربوط به هویت ، همچنان گیج و اشفته باقی می مانند . « اعتماد به خویشتن» بگونه ای کاملا معنی دار در تعامل با « احترام به خویشتن» قرار می گیرد . مهارت اموزی و اعتبار بخشی توسط درمانگر، حس «اعتماد به خود» بیمار را به واسطه ی کسب این احساس که وی دقیقا محیط اطرافش را درک می کند، افزایش می دهد.
علاوه بر این، نایل امدن به اهداف فردی، حل و فصل احساس های بی کفایتی و دستیابی به احساس های رهایی و شادکامی از دیگر اماج درمانی DBT هستند( لینهان، 1993؛ میلر راتوس و لینهان، 2007).

مهارت های ذهن اگاهی
از انجا که مهارت های ذهن اگاهی قلب DBT را تشکیل می دهند، گاهی اوقات تحت عنوان مهارت های مرکزی( اصلی ) از انها یاد می شود. این مهارتها، که نسخه های روانشناختی و رفتاری مهارت های مراقبه به حساب می ایند تا حد زیادی الهام گرفته شده از ذهن هستند و با بسیاری از اعمال مراقبه ای مشرق زمین و روشهای تعمقی( تفکری ) مغرب زمین نیز هماهنگ و سازگار هستند. ذهن اگاهی که اگاهی بدون قضاوت تعریف می شود، شالوده ی تمامی مهارت ها درDBT است( لینهان،1993) ونخستین مهارتی است که در DBT اموزش داده می شود. هدف بسیار مهم این مهارت ایجاد توانایی کنترل توجه است. فقدان توانایی در هدایت توجه منجر به مشکلات شایع متعددی می شود که شامل ناتوانی در متوقف سازی فکر کردن درباره گذشته، اینده یا مشکلات فعلی و ناتوانی در تمرکز بر تکالیف مهم می باشد. به طور کلی ترهدف مهارت های ذهن اگاهی درDBT ، رشد خردورزی، توانایی دید ن انچه درست است، عمل کردن به شکل عاقلانه، مشارکت کامل وعاری از قضاوت در تجارب زندگی به منظور تسهیل ظهور رفتار موثر وماهرانه است. همان طور که پیشتر هم گفته شد، پارادایم ذذهن گاهی لینهان ، تحت تاثیر ذن و اموزش های معنوی مسیحیت قرار دارد و بر رها کردن دلبستگی های ناکارامد و کاهش تفکر قضاوتی با هدف غایی یکی شدن با با تجربه فعلی مبتنی است. مهارت های ذهن اگاهی در دو طبقه سازمان یافته اند : مهارت های « چه چیز» و مهارت های « چگونه» . مهارت های سه گانه ی چه چیز به اعمالی اطلاق می شوند که فرد برای تمرین ذهن اگاهی انجام می دهد و عبارتند از : مشاهده کردن ، توصیف کردن و مشارکت کردن. مهارت های سه گانه چگونه به شیوه های اطلاق می شوند که شخص با کمک انها مهارت های چه چیز را تمرین می کند . این مهارت ها عبارتند از : غیر قضاوتی بودن ، خود- ذهن اگاهی و کارامد عمل کردن .

اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی
درمان DBT عمدتا روانی- اموزشی است و بر اکتساب مهارت های رفتاری تاکید دارد. د ریک مطالعه ی تصادفی کنترل شده لینهان و همکارانش نتیجه ی یک ساله ی یک درمان را با درمان های معمول در دسترس مقایسه کردند.در طی این یک سال بیماران گروه DBT به طور معنی داری رفتار اسیب رسان کمتر از بیماران گروه گواه، داشتند و دوره های شدید خود- اسیب رسانی در میان بیماران گروه تجربی ، کمتر از گروه گواه ( درمان به روش معمول) بود. با این حال اگر چه DBT اپیزودهای جرح خویشتن را در ابتدای درمان کم می کند اما در بلند مدت از اثر بخشی محدودی برخوردار است . همچنین در برخی از مطالعات اثر بخشی خود را در کاهش افسردگی ، ناامیدی و ارتقا باور های مقابله ای یا رضایت مندی کلی از زندگی نشان داده است. روی هم رفته یافته ها نشان می دهند کهDBT بایستی فقط درمان انتخابی ان دسته از از بیماران مرزی باشد که به طور مزمن خودگشی گرا هستند. دلیل اثر بخشی خوب DBTبر کاهش رفتارهای پر خطر بیماران مبتلا به BPD، وجود پاره ای از ویژیگی های متممایز کننده ی DBT است:
1. بازنگری دایمی در خطر رفتارهای نظیر خودکشی یا خود زنی در سرتاسر برنامه درمانی
2. تمرکز اشکار بر اصلاح این رفتارها در اولین مرحاه ی درمان
3. تشویق ببیماران برای مشاوره گرفتن از درمانگرانشان از طریق تلفن و به هنگام بر انگیخته شدن رفتار های پر خطر
4. جلو گیر ی از فرسودگی روانی درمانگر از طرریق برگزاری جلسات درمان گروهی


احتمالا در زندگی خود روزهایی را تجربه کرده‌ایدکه دچار هیجان‌های آشفته‌ساز شده‌اید، هرچه تلاش می‌کنید به فرونشانی یا کاهش هیجان‌های خود بپردازید،انگار بیشتر به دام این هیجان‌های آشفته ساز می‌افتید،برای درمان این هیجان‌ها کتاب«تکنیک‌های رفتار درمانی دیالکتیکی» مفید است .

 
 میتو مک‌‌ کی،جفری وود و جفری برنتلی کتاب حاضر را به رشته تحریر درآورده‌اند و حسن حمید‌پور، حمید جمعه‌پور و زهرا اندوز نیز کار ترجمه این کتاب را بر عهده داشته‌اند.
مقدمه این کتاب که با عنوان «رفتار درمانی دیالکتیکی؛دور‌نمایی از درمان» به چاپ رسیده است مارشال لینهان را بنیانگذار رفتار درمانی دیالکتیکی معرفی کرده است و این شیوه درمان را برای افرادی که قصد کنترل هیجان‌های آشفته‌ساز را دارند توصیه کرده است.در مقدمه این کتاب آمده است:«پژوهش‌ها نشان می‌دهد که رفتار درمانی دیالکتیکی به تقویت توانمندی افراد برای برخورد درست با ناراحتی می‌پردازد بدون اینکه افراد کنترل خود را از دست بدهند یا دست به رفتار‌های مخرب بزنند.»

مولفان این کتاب ، کتاب حاضر را برای دو گروه نوشته‌اند؛ «گروه اول ،کسانی هستند که رفتار درمانی دیالکتیکی را چه به صورت گروهی و چه به صورت انفرادی،زیر نظر متخصص بالینی صاحب صلاحیت،می‌گذرانند و نیاز دارند این چهار دسته مهارت(مهارت تحمل آشفتگی،مهارت تحمل توجه آگاهی، مهارت نظم بخشی هیجانی و مهارت ارتباط موثر) رایاد بگیرند.گروه دوم کسانی هستند که با هیجان‌های آشفته‌ساز خود مشکل دارند و دوست دارند مستقلانه از این کتاب استفاده کنند. هدف تمام تکنیک‌های این کتاب،افزایش خویشتن‌داری هیجانی است. »

کتاب«تکنیک‌های رفتار درمانی دیالکتیکی»،در 10 فصل تدوین شده است. در این کتاب مهارت‌های بنیادین تحمل آشفتگی،مهارت‌های پیشرفته تحمل آشفتگی:استفاده از زمان حال،مهارت‌های بنیادین توجه‌آگاهی پیش روی خوانندگان قرار می‌گیرد.

در ادامه این کتاب خوانندگان با مباحث مهارت‌های پیشرفته توجه‌آگاهی،کاوش بیشتر درباره توجه‌آگاهی و مهارت‌های پیشرفته نظم‌بخشی هیجانی و نیز مهارت‌های بنیادین ارتباط موثر آشنا می‌شوند. فصل‌های 9 و 10 کتاب «رفتار درمانی دیالکتیکی»به مهارت‌های پیشرفته ارتباط موثر و جمع‌بندی می‌پردازد و تمرین‌هایی نظام‌مند برای حفظ سلامت هیجانی به خوانندگان خود ارایه می‌دهد.




< 1 2 3 4 5 >> >
Susa Web Tools