باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 76
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 542732




گالری تصاویر سوسا وب تولز



چهارشنبه 94 مهر 22 :: 1:0 صبح ::نگارنده : موسوی

اگر قرار است جیغ نزنم داد نزنم کتک نزنم قهر نکنم تنبیه نکنم محروم نکنم ناسزا نگویم تهدید نکنم تحقیر نکنم او را نترسانم مقایسه نکنم مدام نصیحت نکنم گله نکنم غر نزنم متهم نکنم برچسب نزنم،،،، پس چکار کنم؟!!!!

1. مغز انسان افعال منفی را نمیفهمد، به جای داد نزن بگویید آرام باش، به جای ندو بگویید آرامتر راه برو، به جای جیغ نزن بگویید آرامتر حرف بزن.

2. به جای تاکید بر کارهای اشتباه فرزندتان، به او کار خوب را بیاموزید. بهتر است کار خوب را با لذت گره بزنید تا نهادینه شود.
تشویق کردن و جایزه دادن و جدول ستاره ها تا هفت سالگی بهترین روش برای اموختن کار خوب است. زمانی که انسان کادو و جایزه میگیرد هورمون دوپامین که هورمون شادی است ترشح میشود و به مرور کودک شرطی میشود و کار خوب در او نهادینه میشود.

3. به او حق انتخاب دهید.
"الان حمام میری یا قبل از خواب؟" "بشقابتو توی سینک میذاری یا روی کابینت؟" به او حق انتخاب دهید تا بتواند قسمتی از تصمیگیری شما باشد. میتوانید از او بپرسید کی میخواهد درس بخواند؟ چند ساعت تکالیفش طول میکشد؟ اگر به مرحله نوجوانی رسیده اند از آنها بخوایید برنامه ریزی کند و بعد به شما اطلاع دهد.

4. در انجام کارهایش به او کمک کنید تا همکاری را بیاموزد.
در تمیز کردن اتاق، جمع کردن لباسها، صاف کردن رو تختی با او همقدم شوید. این اوقات را به لحظات شاد تبدیل کنید. به او اجازه دهید از همکاری با شما لذت ببرد.

4.انتظارات خود را تعدیل دهید. شادی کودکانه آنها را فدای نظم و انضباط نکنید. بگذارید کودک درونتان با دیدن آنها دوباره کودکی کند. در اخر سوال کنید "خب حالا چطور خونه رو به شکل اول برگردونیم؟"

5. به فرزندتان یاد دهید از اشتباهاتش بیاموزد نه آنکه به اشتباهاتش بیاویزد، اگر به خاطر هر اشتباه او داد بزنید تهدید کنید یا تنبیه کنید فرزندتان بخشندگی و مهربانی با خود و افراد زندگیش را نمی آموزد. گاهی اجازه دهید اشتباهات بی خطر کند و بعد بدون منت به او بیاموزید چگونه جبران کند.

6. تا زمانی که کار فرزندتان صدمه یی به دنبال ندارد به کار او بی اعتنا باشید. گاهی دادن توجه به کار کودک حتی اگر داد زدن یا تنبیه باشد فقط کار اشتباه کودک را تقویت میکند.

7. فرزند خود را بهتر بشناسید. اگر مشکلی دارد بهتر است به جای فشار آوردن بیشتر به او، ریشه مشکل را ریشه یابی کنید.

8. احساسات فرزندانتان را تایید کنید" میدونم عصبانی هستی، میدونم ناراحتی، میدونم ترسیدی، میدونم خسته شدی" به او بیاموزید احساساتش درست است اما رفتارش بر پایه آن احساسات صحیح نیست "اما اجازه نداری کتک بزنی، اما تا وقتی جیغ بزنی من حرفهات و نمیفهمم، اما اجازه نداری حرف زشت بزنی..."

9. الگوی خوبی باشید. تا وقتی شما کنترل رفتار و گفتار خود را ندارید، تا وقتی فرزندتان از شما یاد میگیرد وقت عصبانیت داد بزند، جیغ بزند زور بگوید، نمیتوانید موفق به تصحیح رفتار فرزندتان شوید. باید خونسرد، آرام و محکم باشید.

10. به دنبال فرزند حرف گوش کن نباشید. کودکی که حرف شما را گوش میکند، فردا در اجتماع به حرف دیگران هم گوش خواهد داد. کودکی که نه گفتن را نیاموخته چگونه نه گفتن به سیگار و مواد مخدر را بداند؟ چگون وقتی عاشق کسی شد در مقابل خواسته های نابجایش نه بگوید؟

11. ما که عاقل و بالغیم، اگر استادمان، همسرمان، رییسمان در اثر اشتباهاتمان ما را تنبیه کند یا بی احترامی کند حال بدی را تجربه خواهیم کرد، بچه ها چون ناتوان و نیازمندند حال بسیار بدتری خواهند داشت. احترامی که لایق خود میدانید را در با عمل کردن در رفتارتان به فرزندتان بیاموزید.

12. با بچه ها بخشنده و مهربان باشید تا همه عمر با خود و فرزندانشان بخشنده و مهربان باشند.

13. اگر فرزندتان جیغ میزند گریه میکند لگد میزند از او عصبانی نشوید. او با رفتارش به شما این پیام را میدهد که من دارم درد میکشم رنج میبرم بهم کمک کن.

14. کودکان نه مجرم هستند نه دشمن ما، آنها موجودات کوچکی هستند که در دنیای پرقانون بزرگسالان گیج و بی پناهند، به آنها زندگی کردن را بیاموزید، مبادا با سختگیری و فشار آنها را به جایی برسانید که فقط زنده اند اما نیاموختند چگونه زندگی کنند.




چهارشنبه 94 مهر 22 :: 1:0 صبح ::نگارنده : موسوی

ویلیام کارلین گلسر در کتاب «ازدواج بدون شکست» فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه می دهند. با درنظر گرفتن این فرض اساسی که ازدواج هایی بیشترین دوام را دارند که زن و شوهر با هم شباهت زیادی دارند، آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هرکدام از این موارد را براساس مقیاس 5تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.
برای روشن شدن مطلب، پنج نیاز اصلی به این صورت شرح داده می شود:

1 - بقا : محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.
2 - عشق : محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.
3 - قدرت : توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.
4 - آزادی : پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.
5 - تفریح : بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیت های لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند نیاز افراد به هریک از این 5 مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این 5 دسته به هم نزدیک باشد.

مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس 5تایی، 5 باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد 2 است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است، دچار مشکل می شود،


 شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این 5 دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: 12345. نیمرخ هایی که از این طریق به دست می آید به راحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا 55354 با 23253 رابطه خوبی نخواهد داشت، اما با 54454 رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها 1 تا حداکثر 2 درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این 5 مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود و هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و همچنین صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید.

"ازدواج بدون شکست"
نوشته: ویلیام گلسر و کارلین گلسر
ترجمه: دکتر علی صاحبی




دوشنبه 94 مهر 20 :: 2:10 عصر ::نگارنده : موسوی

 بسیاری از افراد ، حتی کسانی که کاملا سالم اند، زمستان را دلتنگ کننده می دانند. وقتی که برای فعالیت در هوای آزاد باید لباس زیاد بپوشند ، وقتی که خیابانها و کوچه ها به دلیل برف و یخبندان آلوده و کثیف شده اند و آسمان غالبا ابر آلود است، و هنگامی که زود تر از ساعت 5 هوا تاریـک می شود، تعجب آور نیست که افراد احساس دلتـــنگی کنند ولی برای بعضی از افراد نه تنها زمســتان دلتنگ کننده است ، بلکه عمیـــقا موجب افسردگی آنان می شود. در چند سال گذشته معلوم شده است ، کســانی که تنها در فصل زمستان افسرده می شوند، از نوع خاصی از افسردگی رنج می برند که اختلال عاطــفی فصلی نامیده می شود. نمونه ی نوعــی این اختلال زنانی هستــند که سالها از افسردگی زمستـــانی رنج می برند( بنا به دلایل متعدد زنان بیش از مردان به این اختلال دچار می شوند) گاهی اوقات این افراد به دلیل یک حالت بیهودگی در پی کمک بر می آیند. توصیـفهای آنان درباره سستــی افراطی، روحیه ی پایین و خواب آلودگی زیاد در اثنای زمســتان ، اغلب به عـنوان غمگینیهای اغراق آمیز زمستانی مورد توجه واقع شده است. علت غمگینی فصلی چیست؟ دکتر نورمن رزنتال در سال 1980 از طریق سازمان بهداشــت جهانی تبیین خاصی را ارائه داده است. بدین ترتیب که در خلال ساعات تاریک غده کاجی (اپـــی فیز) که دارای ساختار بسیار کوچکی در پایین مغز است، هورمونـــهای ملاتونین ترشح می کند که با خواب آلودگی و سســـتی و بی حالی در ارتباط است . ( نور مانع ترشح این هورمون می شود) در افراد به هنجار تعادل شیمیـــیایی بدن به دلیل افزایش ملا تونین در زمستان دچار اختلال نمی شوند، ولی مبتلایان به افسردگی فصلی تحت تاثیر بیش از حد این هورمون قرار می گیرند. اگر نبود نور موجب افسردگی فصای می شود، به نظر می رسد که درمان این افراد به سادگی عبارت است از قرار گرفتن بیشتر در معــرض نور باشد. در واقع این موضـــوع درست است ، زیرا اغلب کسانی که به افسردگی فصلی مبــتلا هستند پس از چند جلسه نور درمانگری آثار مشخص بهبودی را آشکار می سازند.این افراد مدت چند روز، و در هر چند ساعت جلوی نوری که دارای تشعشـع خاص و واجد تمام نورهای طبیعی روز است قرار می گیرند. با این فن ساده بعضی از افرادی که مبتلا به افسردگی فصـلی بوده اند ، توانسته اند انرژی و احساس هیجانی خوب بودن خود را حتی در تاریکترین روزهای زمــستان حفظ کنند

منبع: آزاد،حسین، آسیب شناسی روانی(1) تهران، انتشارات بعثت، 1378




شنبه 94 مهر 18 :: 4:0 عصر ::نگارنده : موسوی

ویکتورفرانکل روان شناس معنا گرا برای معنا بخشیدن به زندگی سه را پیشنهاد می کند:

1- اگر انسان چیزی خلق کند،زندگی اش می تواند با معنا باشد، (در اینجا انسان از خود سئوال می کند : من برای چه زنده هستم؟)

 2- انسان معنا را در شیوه تجربه کردن زندگی ، یا کسی را دوست داشتن،می بیند.(در اینجا انسان از خود می پرسد:من برای چه کسی زنده هستم؟ )

3- انسان معنا را در بحبوحه? مشکلات سنگین در می یابد.طرز برخوردی که ما نسبت به رنج انتخاب میکنیم.
در جایی که ما با یک سرنوشت غیر قابل تغییر روبرومی شویم.مثلاً(یک بیماری غیر قابل علاج،مرگ یک عزیز، یک موقعیت ناامید کننده،...)در این جاست که زندگی را معنا میکنیم.(در اینجا انسان از خود می پرسد: چرا نگرش مثبت در برابرسرنوشت غیر قابل تغییر و اجتناب ناپذیر نداشته باشم؟) ویکتور فرانکل معتقد است که درست در جایی که ما با یک موقعیت روبه رومی شویم که به هیچ روی نمی توانیم آن را تغییر دهیم از ما انتظار می رود که خود را تغییر دهیم،رشد کنیم ،بالغ شویم واز خود فراتر رویم...
گوردون آلپورت در مقدمه ی کتاب « انسان در جستجوی معنی » فرانکل می نویسد :

اگر زندگی کردن رنج بردن است ، پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت . اگر اصلا زندگی خود هدفی داشته باشد ، رنج و مرگ نیز معنا خواهد یافت .

اما هیچ کس نمی تواند این معنا را برای دیگری بیابد . هرکس باید معنای زندگی خود را ، خود جستجو کند و مسئولیت آن را پذیرا باشد . اگر موفق شود ، با وجود همه تحقیرها به زندگی ادامه می دهد .
__________________________________
انسان در جستجوی معنی
دکتر ویکتور فرانکل
ترجمه : دکتر نهضت صالحیان - مهین میهنی
صفحه : 8 و 9




پنج شنبه 94 مهر 9 :: 9:13 صبح ::نگارنده : موسوی

اعتماد نفس به میزان اعتماد به خود در مورد انجام یک کار واحد گفته می شود. برای مثال من در رانندگی می توانم اعتماد به نفس خوبی داشته باشم، اما در آشپزی اعتماد به نفس نداشته باشم.
اما عزت نفس، به ارزیابی کلی شما از خود گفته می شود. به این معنا که من به چه میزان انسان ارزشمندی هستم.
عزت نفس عامل بسیار مهمی برای موفقیت می باشد. مخصوصا برای موفقیت در ارتباطات عاشقانه و زناشویی هر دوطرف باید از عزت نفس بالایی برخوردار باشند.
کمبود عزت نفس می تواند بسیار آسیب رسان باشد، حتی برای همسر این فرد. هیچگاه با شخصی که عزت نفس کافی ندارد ازدواج نکنید.
یک نشانه واضح برای تشخیص افراد با عزت نفس پایین این است که بگوید: اگر فلان کار را بکنم به غرورم بر خواهد خورد!
اگر به شخصی که دوست دارم ابراز علاقه کنم، غرورم خرد می شود. اگر برای اشتباهی عذر خواهی کنم غرورم خرد می شود.
افراد با عزت نفس پایین همیشه در فکر حفظ غرور خود هستند.

دکتر مهدی سودآوری، روانشناس و مدرس دانشگاه




پنج شنبه 94 مهر 9 :: 9:11 صبح ::نگارنده : موسوی

هم? ما در پی احساسِ امنیت و آرامش هستیم ، اما این احساس زمانی حاصل می شود که ما یاد بگیریم با خودمان صمیمی تر باشیم.نوشتنِ یادداشتهایِ روزانه کمکمان می کند تا مطمئن شویم خلاقیت، ارزش ها ، و آرمان هایی که از درونمان بر می خیزد موهبت هایی هستند که می توانیم آن ها را بپرورانیم و بسط دهیم.و وقتی دریافتیم چطور به خودمان گوش بسپاریم ، می توانیم با قدرت عمل کنیم، و با شادی و سرور به دنیا خوشامد بگوییم،وموهبت هایمان را با دیگران تقسیم کنیم.نوشتنِ یادداشتهایِ روزانه یکی از بهترین نگرش ها و جزو کارهایِ منظمی است که هم انضباط و هم طراوت و تازگی را برایمان به ارمغان می آورد.

                                                                                                                                                                                                      دکتر باد هریس /کتابِ خودخواهی مقدس

در نوشتنِ یادداشتهایِ روزانه باید به چند نکته توجه شود.اول اینکه یادداشتهایِ روزانه با خاطراتِ روزانه تفاوت دارد.خاطراتِ روزان? ما اغلب شاملِ یک سری وقایع نگاری و ثبتِ تاریخچه و خاطراتِ زندگیِ ما هستند ، بسیاری از ما از دورانِ مدرسه یعنی درست هنگامی که خواندن و نوشتن را آموختیم مایل بودیم تا دفترچ? خاطراتی داشته باشیم تا در آن از اتفاقاتِ جاریِ زندگیمان بنویسم اما کسی به ما نیاموخت که به جایِ این کار دفترچه ای تهیه کنیم تا در آن از عمیق ترین احساساتِ درونیمان و از آن محرمیتِ پنهانِ درونیمان بنویسیم .

نوشتن می تواند شفا بخش باشد اما آن نوشتنِ شفا بخشی که در اینجا مدِ نظر است از جنسِ مشاهداتِ عاطفی و روانیِ ما ، احساساتی که از درونمان می گذرد ، خیالبافی ها و رویاپردازی ها و تمامِ آن گفتگویِ درونی است که ما با خودمان داریم مثلاً اینکه چه کسی هستیم ، چه کرده ایم ، چه احساسی داریم ، چقدر احساسِ شادی ،شور ، تاسف ، شرم و یا ترس و خشمی داریم ، چه رویایی دیده ایم تعبیر و معنایِ آن رویا چیست ، چه آرزوهایی داریم و اینکه آن اشتیاقِ سوزانِ روحمان چیست و چگونه می توانیم در راهِ رسیدن به آن گام هایِ متعهدانه ای برداریم.هم? اینها به ما کمک می کند تا ما هر چه بیشتر به خودمان گوش کنیم ، هیجاناتِ درونمان را به شیو? سالم تخلیه کنیم و با تحلیلِ آنها به درکِ جدیدی از خودمان برسیم.

نکت? بعدی اینکه یادداشتهایِ روزانه و رویاهایِ شما حریمِ خصوصیِ شماست و نباید آنها را با کسی درمیان بگذارید .این نوشته ها شاملِ عمیق ترین اتفاقاتِ درونیِ شما ست در نتیجه اگر احتمالِ این باشد که کسِ دیگری به غیر از شما آن را بخوند امکان دارد دچارِ خودسانسوری شویم و سعی کنیم به شکلِ کامل روح و جانمان را در مقابلِ چشمانِ قضاوتگر دیگران عریان نکنیم.چنانچه بخواهیم درکِ عمیق تر و شفاف تری از خودمان داشته باشیم و تصویرِ واضح و بدونِ سانسوری از وقایعِ درونیمان داشته باشیم باید این اطمینان را داشته باشیم که به انداز? کافی آزادیِ ابرازِ تاریک ترین اسرار ، یاس ها و انتظاراتِ شکل نگرفته و یا تراوشاتِ ذهنی و قلبیمان را بدونِ ترس از شرمنده شدن به خاطرِ نوشتن هایِ ناشیانه و یا قضاوت ها و تنبیه ها برایِ احساساتِ کودکانه و یا آرزوها و رویا پردازی هایِ بلندپروازانه را داشته باشیم.

دفترچ? یادداشتهایِ روانه باید برایِ ما مکانِ امنی باشد تا احساساتِ خودجوش و افکاری که هنوز در حالِ غلیان و جوشش هستند و خیال پردازی ها و رویاهایمان را در آن بررسی کنیم .در سای? این امنیت است که روانِ ما می تواند رشد کند ، احساساتمان ترمیم شود و شخصیتمان توسعه پیدا کند.وقتی خودِ واقعیمان را در یک محیطِ امن بیان می کنیم و پذیرایِ هم? جوانبِ تاریک و روشنش می شویم آرام آرام از درون التیام می یابیم و رشد می کنیم.پذیرشِ تام و تمامِ خود در یک محیطِ امن منشاء شفا و عشق و احترام به خود می باشد.نوشتن هایِ روزانه آیینِ قدرتمندی است در جهتِ اکتشافِ طبیعتِ درونمان و سفری است درونی که می تواند سر منشاء بسیاری از خلاقیت هایِ بی نظیر برایمان باشد.




جمعه 94 مهر 3 :: 9:0 صبح ::نگارنده : موسوی

‏‏?? شخصیت سازشگر :
ـ کلمات : موافقت آمیز
ـ بدن : حالت رقت آمیز
ـ درون : احساس بی ارزشی
فرد سازشگر همواره سخنانش در جهت جلب توجه دیگران و خودشیرینی است و سعی دارد از هر موضوعی که موجب ناخوشایندی دیگران شود ، معذرت خواهی کند و هرگز مخالفتی نشان ندهد .
بطور کلی او « انسان بله » است . به نحوی صحبت می کند که گویی قادر نیست برای شخص خود کاری انجام دهد و همواره احتیاج دارد تا شخص دیگری کارهای او را تأیید کند .
?? شخصیت سرزنشگر :
ـ کلمات : مخالفت آمیز
ـ بدن : وضع ملامت کننده دارد
ـ درون : احساس تنهائی و ناموفقی
سرزنشگر ، ایرادگیر و خودکامه و ارباب است . مانند بالا دستها رفتار می کند و به نظر می رسد که اینطور می گوید « اگر تو نبودی ، همه کارها درست بود » احساس سفتی عضلات و اندام ها است . فشار خون هم در حال بالا رفتن است . صدا خشن ،‌گرفته و اغلب زیر و بلند است .
برای آنکه سرزنشگری تمام عیار باشید ، باید هر چه ممکن است با صدای بلندتر و رفتاری ستمگرانه تر رفتار کنید . هر کس یا هر جزیی را خوار و پست کنید .
?? شخصیت حسابگر :
ـ کلمات : بیش از اندازه معقول
ـ بدن : حساب می کند
ـ درون : احساس آسیب پذیری
حسابگر بسیار مرتب و معقول است و اصلاً نشان نمی دهد که احساسات دارد . فردی است آرام ، خونسرد ، آسوده خاطر . او را می توان با ماشین حسابگر یا کتاب لغت مقایسه کرد . بدنش خشک و سرد و از نظر دیگران بریده است .
 صدایش خشک و یکنواخت بوده ، کلماتی که به کار می برد نیز به نظر انتزاعی می رسد .
زمانی که حسابگر هستید ، از طولانی ترین کلماتی که ممکن باشد ، استفاده می کنید حتی اگر معنای آنها را درست ندانید . بدین طریق لااقل هوشمند جلوه می کنید . اما پس از تمام شدن قسمت اول ، دیگر کسی به حرف های شما گوش نخواهد کرد .
?? شخصیت گیج :
ـ کلمات : نامربوط
 بدن : کج و نابجا
ـ درون : هیچ کس به من توجهی ندارد ،‌هیچ جا جایم نیست .
هر عملی که از یک آدم گیج سر می زند و هر حرفی که از دهانش خارج می شود ، با آنچه دیگران می گویند و کاری که می کنند نامربوط است . هرگز جوابی به جا نمی دهد . احساس درونی او به افراد مات و مبهوت شباهت دارد . صدایش هم مرتب بالا و پائین می رود . غالباً با کلماتش نمی خواند و ممکن است بی دلیل آهسته وبلند شود . زیرا فکر این فرد در هیچ جا متمرکز نیست .
?? ‌آدم همتراز
در یک آدم همتراز ، نوعی کمال ، روانی گفتار ، سرحالی و سرگشادگی و در مجموع چیزی وجود دارد در حد کمال ، می توانید به چنین فردی اعتماد کنید و می دانید که تکلیفتان با او چیست ، ضمن آنکه از حضور او احساس لذت می کنید چنین وصفی یک وضعیت کمال و آزادی است .
پاسخ آدم همتراز برای همه چیز واقعی است . اگر به کسی بگوید « از شما خوشم می آید » صدایش گرم است ، چشمش با شما است . اگر بگوید « واقعاً از دست شما فوق العاده عصبانی هستم » صدایش نیز خشن و صورتش خشمگین و گرفته ، پیام یگانه و مستقیم است .
پاسخ آدم همتراز به صورت کلی است نه جزئی . تمام بدن ، اعضای حسی ، افکار و احساسات همه واکنش نشان می دهند و این وضع مثلاً با پاسخ حسابگرانه در تضاد است که هیچ عضوی جز دهان ، حرکتی که آنهم جزئی است ، نشان نمی دهد.




پنج شنبه 94 مهر 2 :: 9:6 عصر ::نگارنده : موسوی

برگرفته از کتاب دل آدمی نوشته"اریک فروم "

ماهیت خودشیفتگی به گونه ای است که به هر میزانی که باشد به همان اندازه شخص را از نگرش عینی واقعیت باز می دارد بعبارت دیگر عقل را محدود می کند شاید محدود شدن عشق بوسیله خودشیفتگی تا این پایه آشکار نباشد خاصه زمانی که این گفته فروید را بخاطر آوریم که در همه عشق ها خودشیفتگی شدیدی وجود دارد و یا به یاد داشته باشیم که مردی که عاشق زنی است اورا موضوع خودشیفتگی اش قرار میدهد و بنابراین زن بدان سبب شگفت انگیز است که جزئی از اوست .البته ممکن است زن هم با مرد همین معامله را بکند و بدین ترتیب با عشق بزرگ مواجه هستیم که بیشتر از آن که عشق باشد سفاهت دو سره است .هردو نفر خودشیفتگی خویش را حفظ می کنند هیچ کدام اشان به دیگری علاقه ای عمیق و راستین ندارد ،زودرنج و بدگمان بجای می مانند و به احتمال زیاد هر دو نفر به شخص جدیدی نیاز پیدا می کنند که بتواند به خودشیفتگی آنها رضایت تازه ای ببخشد برای شخص خودشیفته همراه اش هیچ گاه انسانی کاملا واقعی و ذیحق نیست بلکه وجود او فقط سایه ای از خویشتن متورم فرد خودشیفته است.




پنج شنبه 94 مهر 2 :: 9:4 عصر ::نگارنده : موسوی


چرا به من خیانت کرد؟؟

دلایل و راه های جلوگیری از خیانت

 مترجم: دکتر پراون


آیا می دانید که 55-65 درصد از مردان و 45-55 درصد از زنان خیانت می کنند؟ ممکن است فکر کنید بیشتر خیانت ها به دلیل نیاز جنسی است، اما حقیقت چیز دیگری است.

دلیل اصلی خیانت عدم ارتباط عاطفی به علت فعل و انفعالات منفی بین زوجین است. بنابراین اگر شما می خواهید از رابطه تان محافظت کنید نیاز به مهارت دارید.
برای اینکه همسرتان به یک رابطه پنهانی وارد شود، نه‌تنها عشق میان شما، بلکه وجود فرزندان یا داشتن یک زندگی به ظاهر آرام هم کافی نیست.


 3 نوع خیانت و یا رابطه پنهانی وجود دارد:


خیانت عشقی:
یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک پیوند احساسی و جنسی صمیمانه میان یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد برقرار میگردد.

خیانت جنسی:
یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد رابطه جنسی برقرار میکند. در این نوع رابطه عنصر علاقه و یا وابستگی احساسی وجود ندارد.
 
خیانت اینترنتی ( و نیز تلفنی):
شامل گفتگو و تبادل تصاویر و مشخصات یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد از طریق اینترنت و چت. محتوای گفتگوها و تبادل تصاویر و مشخصات عموما در رابطه با مسایل جنسی و صمیمانه میباشد.

انواع رابطه عشقی خیانت آمیز


رابطه عشقی کورکورانه:
در این نوع رابطه پنهانی فرد به نوعی به عشق اعتیاد دارد. وی به احساسی که در هنگام عاشق شدن به وی دست میدهد که همان افزایش ترشح آمفیتامین در بدنش میباشد اعتیاد دارد. که معمولا فرد را غیر منطقی و شیفته میگرداند. یک شهوت کورکورانه نسبت به یک فرد میباشد که در آن عشق بصورت وسواسی، غیر واقعی، آتشین و بی پروا نمود پیدا میکند. این نوع رابطه عشقی میتواند از چند هفته تا چندین سال بطول انجامد. اما پس از گذشت زمان هر دو فرد پی میبرند که آنطور که تصور میکردند یکدیگر را نمیشناسند و با یکدیگر سازگاری و تفاهم ندارند. در این نوع رابطه فرد از همسر و یا شریک پیشین خود معمولا جدا میگردد.
رابطه عشقی تفننی:
این نوع رابطه پنهانی بر مبنای دوستی، تفاهم و مراقبت دو جانبه از یکدیگر شکل میگیرد. این نوع رابطه به نوعی گریختن از وظایف، مسئولیتها و فشارهای زندگی روزمره و پناه آوردن به یک فرد جدید میباشد. در این نوع رابطه دو فرد بطور قابل ملاحظه ای احساساتی میباشند و ممکن است که با هم رابطه جنسی برقرار کنند و یا هیچگونه رابطه جنسی با یکدیگر نداشته باشند. دو فرد در این نوع رابطه بسیار محرم یکدیگر بوده و رازدار میباشند. میتواند سالها بطول انجامد و یا حتی مادام العمر ادامه یابد.
رابطه عشقی مقطعی:
این نوع رابطه پنهانی در دوران تغییر و تحول و عبور از یک مقطع به مقطع دیگر زندگی فرد به وقوع می پیوندد. میان دو فردی که خواهان تجارب غیر جدی، سرگرم کننده و افزایش دهنده عزت نفس میباشند. بیشتر در هنگام رویدادهای مثبت مانند ارتقاء مقام، ترفیع، پاداش، یافتن شغل جدید توسط همسر، فرزند دار شدن و یا نقل مکان به یک خانه جدید حادث میگردد. در زمان موفقیت در فرد نوعی احساس شایستگی و کفایت پدید می آید که در فرد توقع یک پاداش ویژه را ایجاد میکند.این حالت در زمانهای ناخوشایند نیز میتواند به وقوع بپیوندد. زمانی که فرد خواهان فردی است که قادر باشد ناکامی، شکست و ناراحتی وی را درک کرده و تسلی خاطر و پشتیبان وی باشد. این نوع رابطه کلا زود گذر میباشد و عمرش کوتاه است. شاید کمتر از یک سال و بندرت زندگی مشترک فرد را نابود می کند.

 
انواع خیانت جنسی


رابطه جنسی رفاقتی:
در این نوع رابطه پنهانی دو فرد با یکدیگر رابطه جنسی داشته و از یکدیگر مانند دو دوست مراقبت میکنند. با اینحال زیاد با یکدیگر صحبت نمیکنند. آنها با یکدیگر خوش بوده و با یکدیگر بودن لذت میبرند. آنها میپندارند که این نوع رابطه پنهانی نه تنها هیچ لطمه ای به زندگی مشترک با همسرشان نمیزند بلکه تاثیر مثبتی نیز بروی آن میگذارد. این نوع رابطه ممکن است سالها بطول انجامد. این رابطه عزت نفس، حس پذیرش، هیجان، خیالپردازی، لذت، شیطنت، اشتیاق وارضای تمایلات جنسی فرد را برآورده میسازد.
رابطه جنسی ماجراجویانه:
در این رابطه پنهانی نیز رابطه جنسی وجود دارد. یک رابطه مفرح و شیطنت آمیز میباشد. دو فرد برخی اوقات تصور میکنند کودک بوده و طرف مقابلشان اسباب بازی میباشد که به فرد دیگری تعلق دارد. هر دو فرد در این رابطه خود محور بوده و در جستجوی لذت خویش میباشند. معمولا نیز دارای شریک جنسی فراوانی هستند. برای فرد رابطه جنسی یک بازی رقابتی و وسیله ای برای کنترل و سلطه جویی میباشد. این نوع رابطه به فرد عزت نفس، حس شایستگی ،رقابت، هیجان، شیطنت و زیرکی میبخشد ولی در نهایت باعث از هم گسستگی زندگی و شرمساری او خواهد گردید.
رابطه جنسی مرض گونه:
برخی روابط جنسی پنهان تنها یک شب بطول می انجامد. حتی ف


رد نام معشوقه خود را نیز به خاطر نمیسپارد. اینگونه افراد تنها میخواهند چیزی را اثبات کنند و تنها انگیزه آنان ارضاء جنسی میباشد. در جستجوی روابط جنسی بودن مکرر آنان آشکار کننده احساس تردید به خویش، خشم، انتقامجویی آنان میباشد. در این نوع رابطه فرد از همسر خود جدا نمیگردد چون نیازی به این کار ندارد. این نوع رابطه به فرد احساس عزت نفس و قدرت توام با غرور، تسکین، خصومت، تنهایی، برتری، و انتقامجویی میبخشد.

راه کار هایی برای جلوگیری از خیانت :

1. مهارت ارتباطیتان را تقویت نمایید.
بسیاری از خیانت ها به دلیل ندانستن است. به جرأت می توان گفت که هیچ مهارتی به اندازه فنون ارتباطات موثر در کسب و کار ، زندگی اجتماعی و خانوادگی حائز اهمیت نیست . یکی از مهم ترین این مهارت ها، مهارت خوب گوش دادن است.
تمرین مهارت" گوش کردن " به همسر و یک " گوش کننده ی" خوب بودن. شنونده بودن کافی نیست. گوش دادن مستلزم توجه به تمام جنبه های ارتباطی طرف مقابل است، مانند زبان بدن وی، لحن سخن گفتن وی، شناسایی احساسات و نیازهای همسر از طریق گوش کردن. این یکی از مهم ترین تکنیک ها برای اثبات اهمیت و توجه به همسرتان است.

2- مهارت حل مسئله را بیاموزید.
آموختن مهارت های حل مساله به جای فرار از مشکلات زندگی، خیانت های زناشویی را کاهش می دهد. برای درمان خیانت زناشوئی باید دو طرف را وارد حل مسئله کرد. با کمک از زوجین برای شناسایی نیازهای جسمانی و روانی و درمیان گذاشتن نیازهای خود با شریک زندگی و موشکافی علل و عوامل تاثیرگذار و آموزش راه حل‌های مسئله می‌توان از خیانت پیشگیری نمود. به جای فرار از مشکلات باید مهارتهای حل مساله را بیاموزید.

3. صمیمی شوید
مهم‌ترین انگیزه زن و مردی که به سوی روابط فرازناشویی کشیده می‌شوند، تجربه مجدد صمیمیت فردی و جنسی است چراکه در چنین رابطه‌ای هیچ یک از طرفین به عیب‌جویی، سرزنش و تهدید یکدیگر نمی‌پردازند. پس صمیمیت و دوستی را جایگزین رفتارهای مبتنی بر کنترل‌گری مانند سرزنش، تنبیه و… کنید. سعی کنید او را در لایه های عمیق تری درک کنید. همسرانی که ویژگی‌های مثبت یکدیگر را به خاطر می‌سپارند و نکات منفی یکدیگر را به کل شخصیت هم نسبت نمی‌دهند و تلاش بیشتری برای تغییر نقاط ضعف خود می‌کنند، به احتمال بسیار کمی با این بحران روبه‌رو می‌شوند. محرمانه نگه داشتن رازها و ناتوانی‌های همسر از نشانه‌های ارتباط موفق است.

4. قدرت برابر ایجاد کنید
امروزه بسیاری از زنان دارای موقعیت اجتماعی، مالی، و تحصیلی بالایی هستند و این موضوع باعث احساس قدرت در آن ها می شود. در محیط کاری و اجتماع احساس مفید بودن و قدرت داشتن می کنند اما در محیط منزل باید سلطه جو باشند. بهتر است به استقلال همسرتان اهمیت دهید و برای او قدرت تصمیم گیری و قدرت قائل شوید.

5. همسرتان را تغییر ندهید.
بهتر است درک کنید که زنان و مردان متفاوت و شماو همسرتان نیاز ها، خواسته ها، علایق و سلایق متفاوتی دارید. بنابراین سعی نکنید با همشکل خود کردن همسرتان، از تنها بودن و تنها شدن خودتان جلوگیری کنید. تفاوت ها باعث تکامل می شود. همسرتان را همانگونه که هست بپذیرید. به تفاوت ها احترام گذاشته و با کمک ان ها خودتان را تقویت کنید و رشد دهید.


6. قدر شناس باشید
بد نیست بدانید در میان تمامی دلایلی که ممکن است همسرتان را از شما ناراضی کند، 54درصد موارد به قدرنشناس بودن همسرشان اشاره می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد که 12 درصد پرخاشگری همسر و 11 درصد نبود شرایط لازم برای بحث در مورد عواطف و احساسات واقعی را دلیل جدایی عاطفی می‌دانند. فقدان ارزش‌ها و علایق مشترک هم در این میان در مراتب بعد قرار دارد. این آمارها نشان می‌دهد که مهم‌ترین تفاوت فرد سوم نسبت به شما، رفتار اوست که سبب می‌شود همسرتان احساس کند خواستنی‌تر و دوست‌داشتنی‌تر است، پس تا دیر نشده، خودتان این حس را در او ایجاد کنید.




چهارشنبه 94 مهر 1 :: 1:18 عصر ::نگارنده : موسوی

کودکان در تنظیم روابطشان با هم سن وسالان خود دو دسته اند: دسته اول کسانی که از دوستان خود کتک می خورند. این نوع کودکان هر از چند گاهی برای والدین خود احساس نگرانی بوجود می آورند زیرا والدین دوست دارند علاوه بر داشتن فرزند مودب ، بتواند از حق خودش دفاع کند. و دسته دوم کودکانی که حالت تهاجمی داند.
 
صرف نظر از اینکه کودکی مهاجم باشد یا تسلیم، والدین او سعی می کنند رفتارش را اصلاح کنند زیرا نگران هستند که اگر رفتار ناشایست یک پسر بچه دو ساله اصلاح نشود، در سن سی سالگی نیز به همان گونه ، رفتار کند.
 
برخی از ویژگی های تهاجمی یا انفعالی، همراه با رشد اجتماعی کودکان تغییر می کند، والدین می توانند با راهنمایی های توام با ملایمت، به کودکان بیاموزند که از خود دفاع کنند یا خشم خود را کنترل نمایند.
 
اگر دعوایی بین فرزند شما و دوستانش روی داد، بجای ااینکه از دوستان او خشمگین شوید، سعی کنید به فرزند خود کمک کنید تا راه حل هایی مسالمت آمیز برای حل مشکل خود بیابد.
 
بطور مثال والدین می توانند به فرزند خود بیاموزند که اگر دوستش قصد کتک زدنش را داشت فورا به خانه برگردد و رفتارش را نادیده بگیرد. زیرا اگر کودک نسبت به رفتاردوستان مهاجمش واکنش نشان دهد،آنها بیشتر تشویق خواهند شد تا به عمل نامناسب خود مبادرت ورزند.
 
وقتی کودک بفهمد که به جای فرار کردن از دست دوستش که قصد کتک زدن او را داشته، با وی قطع رابطه کند یعنی با حفظ استقلال خود، عدم وابستگی خود را به وی نشان دهد. در طول زمان رفتار خشنونت آمیز طرف مقابل به دلیل از دست دادن همبازیش از بین خواهد رفت.
 
اکنون به نکات کلیدی زیر که ما را در مواجهه با کودکان مهاجم یا تسلیم یاری می دهد ، اشاره می کنیم:
 
1-روانشناسان معتقدند که ارتباطی مستقیم میان کتک زدن کودکان و مهاجم شدن آنها وجود دارد. برخورد استدلالی و استفاده حداقل از کتک زدن، رفتار تهاجمی آنها را آرام خواهد کرد.

2- کودکانی که والدین آنها برخوردی استدلالی و توضیحی با آنها دارند، معمولا در برقراری ارتباط با دوستان خود موفق ترند، زیرا می دانند که چگونه مذاکره کنند و مشاجرات را به شیوه ای مسالمت آمیز برطرف سازند.
 
3- کودکانی که مهاجم هستند، باید سرگرم فعالیت هایی شوند که از زور و بازوی خود کمتر استفاده کنند و فرصت ایجاد دردسر نداشته باشند.
 
4- تمامی کودکان، صرف نظر از اینکه مهاجم باشند یا تسلیم، به تشویق نیاز دارند تا بتوانند رفتار خود را اصلاح کنند. به همه افراد خانواده تذکر دهید تا این نکته را در برخورد با فرزندتان رعایت کنند.
 
5- کودک کتک زننده را نادیده بگیرید و بیشتر توجه خود را به کودک کتک خورده معطوف کنید. در این صورت کودک مهاجم برای رفتارش پاداشی نخواهد گرفت.
 
6- اگر چندین بار به فرزند خود تذکر دادید ولی او باز هم به کتک زدن دوست خود اقدام کرد، عذرخواهی او را نپذیرید. برخی کودکان می دانند که عذرخواهی کردن آسانترین راه فرار از تنبیه شدن است. کودکان باید بیاموزند که عذرخواهی بدون تغییر رفتار، بی ارزش است.
 
7- محروم کردن کودک مهاجم از فعالیت مورد علاقه اش، می تواند یک تنبیه موثر باشد. به شرط آنکه علت آن را برای او توضیح دهید.
 
8- برنامه های خشنونت آمیز تلویزیونی می تواند روحیه تهاجمی را در کودکان تقویت کند.
 
9- گاهی اوقات مذاکره ی فرد کتک خورده با شخص کتک زننده فایده ای ندارد. بعنوان مثال شکایت کردن از فرد مهاجم به والدینش ویا اینکه که کارش باعث ناراحتی دوستش شده، بی فایده است. در این صورت والدین باید به کودک خود بگویند که از خودت دفاع کن و تو هم او را کتک بزن.


منبع: کلیدهای رویارویی با مشکلات رفتاری در کودکان. ترجمه مسعود حاجی زاده




< 1 2 3 4 5 >> >
Susa Web Tools