باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 539042




گالری تصاویر سوسا وب تولز



سه شنبه 93 آذر 25 :: 12:12 عصر ::نگارنده : موسوی

اطلاعات مربوط به مسائل جنسی کم نیست اما اطلاعات جنسی در رابطه با زنان کم است. که باید یکسری اطلاعات علمی به روز، برای زنان تهیه شود که به حذف باورهای موهوم جنسی، شناخت نقش بازدارنده های جنسی، مهار تصویر ذهنی جسم از ریخت افتاده وکنار آمدن با مشکلات خاص بدنشان کمک کند.

اما زنان چگونه آگاهی جنسی مربوط به زندگیشان را به دست بیاورند؟

در ادامه سه گام اصلی را به آنها پیشنهاد می کنیم :

گام اول:

نسبت به پیشینه فعالیت جنسی خود شناخت پیدا کنید. یعنی رشد جنسی تان را از اوایل کودکی مرور کنید. همچنین شرح حال فعالیت جنسی تان ، شامل چیزی که از خود ارضائی و اولین ارتباط جنسی تان کشف کرده اید، پیامهای فرهنگی که در رابطه با مسائل جنسی دریافت کرده و انتقال داده اید را نیز بررسی کنید.

گام دوم:

بدنتان را بشناسید. پژوهشها مرتبا نشان می دهند که زنها در مورد بدن و رفتارها و تمایلات جنسی شان شناخت کمی دارند. زنها وقتی راجع به هورمونها و عملکرد جنسی خود بیشتر بدانند و نسبت به بدن خود بیشتر آشنا شوند به هویت جنسی و اعتماد به نفس جنسی دست می یابند.

گام سوم:

با بدنتان در صلح باشید. پیامهای فرهنگی در مورد اهمیت جوانی، خوش اندامی، لاغری یا روشنی پوست می تواند مانع احساس جذابیت جنسی و ابراز علایق جنسی زن شود. فائق آمدن بر این پیامها بر کسب هویت جنسی سالم تاثیر دارد، اما کار راحتی نیست.

در این مطلب سعی کرده ایم  چگونگی آرام سازی جسم و آشتی با آن را  بررسی کنیم :

تمرینات آرام سازی می تواند به رفع اضطرابی که مانع موفقیت در ارتباط جنسی می شود و همچنین رفع خستگی و تنش کمک کند. این تمرینان شامل نفس عمیق، آرامش ذهنی، و تمرینهایی برای رها کردن انقباضات عضلانی بدنتان است.

1- در ابتدا برای رفع خستگی یک حمام گرم طولانی بروید. سپس اطمینان حاصل کنید که اضطراب و نگرانی خاصی ندارید و اتاق نیز گرم و راحت است.

2- بر روی یک سطح هموار به پشت دراز بکشید، سعی کنید ذهنتان را پاک کنید. در حالیکه با پاشنه پا روی زمین فشار می آورید، باسنتان را از سطح زمین جدا کرده و تا 10 بشمارید. در حین این کار از احساس تماس با زمین از طریق پاشنه پا لذت ببرید.

3- بعد از 10 شماره فشار به زمین را متوقف کرده و به حالت اول برگردید، به پشت دراز بکشید، سعی کنید همان احساس خوب اتصال به زمین را حفظ کنید. سپس به تنفستان توجه کرده، ریتم آهسته تنفس به صورت دم از طریق بینی و بازدم از دهان را یاد بگیرید.

4- در آغاز احتمالا نفستان سطحی و از قفسه سینه است. سعی کنید نفستان را به گونه ای هدایت کنید که تحت کنترل دیافراگم قرار گیرد. به محض اینکه ریتم آرامی پیدا کردید توجه را به تمرکز فکر برگردانید.

5- چشمها را بسته، سعی کنید روی چیزی تمرکز کنید. مثلا روی نقطه کوچک نورانی خیالی به اندازه یک سر سوزن در تاریکی. اجازه دهید بدنتان در بهترین حالتی که می تواند آسوده باشد، آرام بگیرد. سپس ذهنتان را از افکار مزاحم پاک کنید(این کار بعد از چند جلسه که برنامه آرام سازی برایتان عادی می شود، آسانتر خواهد شد.)

6- اگر به دست و پایتان توجه کنید خواهید دید که احتمالا همچنان منقبض باقی مانده اند. برای رهایی از این حالت، انقباضات عمدی را در عضلاتتان آغاز کنید. ابتدا ساق پای چپ را منقبض کنید و تا 5 بشمارید، سپس رهایش کنید. این کار یعنی منقبض و سپس شل کردن را در مورد ران پای چپ تکرار کنید. پس از آن ساق و ران پای راست و بعد باسن - ابتدا یک طرف، سپس طرف دیگر، بعد هر دو طرف با هم – همین عمل را در مورد شکم، سرشانه، دست چپ، بازوی چپ، دست راست، بازوی راست انجام دهید و در آخر، عضلات صورت را کاملا جمع کنید و تا 5 شمرده و سپس رها کنید. در طول تمام این انقباضات و همچنین در حین رها کردن عضلات، شمارش تا 5 فراموش نشود.

7- عضلات بدن را کاملا شل کرده و رها کنید، 5 تا 10 دقیقه وقت بگذارید تا بدنتان به حالت آرامش بازگردد.

8- بعد از انجام تمرینات به ماساژ خود بپردازید. به آرامی دستتان را در تمام سطح بدن حرکت دهید، شکم، پستان ها، صورت، دست ها و پاها. احساس شرم نکنید. این عمل، بازشناسی اندامتان و پذیرش آنهاست و عشق ورزیدن به آنچه هستید.

 




چهارشنبه 93 آذر 12 :: 3:47 عصر ::نگارنده : موسوی

والدین باید با بازی با کودک،  زمان های پرنشاطی به وجود آورند. اگر مادر از تماس های بدنی و فیزیکی با کودک خود ناراحت می شود یا کودک آمادگی لازم را نداشته باشد بازی کردن با کودک نتیجه و ارزشی نخواهد داشت و اگر مادر اصرار کند، به جای ترشح مواد شیمیایی محرک و شادی آفرین در مغز کودک مواد شیمیایی استرس زا ترشح می شود. مادر می تواند بازی های زیر را با کودک شیرخوار خود انجام دهد:

1-  پوشاندن چشم و جستجو کردن: پارچه ای جلوی چشم خود با کودک بگذارید و با تعجب و تغییر صدای خود بگویید «کجا رفتی؟» سپس پارچه را بردارید و با خوشحالی بگویید «شما اینجا هستی» یا «من اینجا هستم».

2- مخفی شدن و جستجو کردن: اجازه دهید کودک در جایی مخفی شود، سپس شما زیر تخت، زیر فرش یا به آسمان نگاه کنید و به دنبال کودک بگردید و بگویید «کجا هستی؟» بعد او را با حالت خوشحالی پیدا کنید. این نوع بازی موجب خوشحالی کودک می شود.

3- بازی چهره به چهره: روی زمین رو به روی کودک خود بنشینید و چهره به چهره با دست های خود با او بازی کنید.

4- بازی با پر یا گلوله ی پنبه: گلوله ی پنبه یا پر را بین خود و کودک روی بالشتی بگذارید و آن را فوت کنید تا پر به طرف دیگر برود یا تعدادی پر را با فوت کردن در هوا پخش کنید و با کودک مسابقه بدهید که کدام یک پرها را قبل از اینکه به زمین برسد می تواند بگیرد و یا یک عدد پر را روی سر همدیگر قرار دهید و آن را فوت کنید تا به هوا برود و بعد کودک آن را بگیرد.

 5- حباب درست کردن: پدر یا مادر می توانند با فوت کردن آب صابون، حباب ایجاد کنند، سپس خود و کودک سعی کنند با انگشت های خود حباب ها را پاره کنند.

6- برچسب زدن: پدر  و مادر می توانند برچسب های رنگی را روی بینی، آرنج و یا دست خود بچسبانند و مقایسه کنند کدام یک از آن ها بهتر و قشنگ تر است.

 7- بازی خوردن دست و پای کودک: به طرف کودک بروید و وانمود کنید که می خواهید دست ها و پاهای او را بخورید و بگویید:«عجب دست و پای خوشمزه ای داری، من می خوام آن ها را بخورم». هنگامی که لب های خود را به دست و پای کودک می گذارید صدای خوردن از خود درآورید.


8- تعقیب کردن کودک و گرفتن او: کودکان دوست دارند کسی آن ها را تعقیب کند و آن ها را بگیرد. به کودک خود بگویید:«من گرسنه هستم و می خواهم تو را بگیرم و بخورم، چقدر خوردن یک بچه خوشمزه است!» سپس او را تعقیب کنید این کار برای او خیلی هیجان انگیز است.

 9- سر و ته کردن کودک: بیشتر بچه ها  دوست دارند که پدر یا مادر آن ها را بین دوپا سر و ته کنند. دست های کودک را بگیرید و آرام به اطراف تاب دهید. موقعی که این نوع حرکات را انجام می دهید کودک می گوید:«دوباره، دوباره» و لذت می برد. توجه داشته باشید این بازی ها را در حالی که روی کاناپه یا تختخواب نشسته اید و با رعایت احتیاط کامل انجام دهید تا موجب آزار و اذیت کودک نشود.

10- بازی با شست پای کودک: اگر کودک جوراب پوشیده است از روی جوراب انگشت شست پای او را بگیرید و به او بگویید: «شما در جوراب خود شکلات، سیب یا گردو  مخفی کرده ای» و وانمود کنید که می خواهید آن را بخورید. سپس جوراب او را درآورده و با تعجب به او بگویید:«اوه، این که انگشت شست شماست!»


11- خیمه شب بازی با عروسک: یک عروسک و یا یک عدد جوراب که دستتان را داخل آن کرده اید را جلوی عروسک کودک قرار دهید و برای عروسک او آواز بخوانید و قصه بگویید، کودک نیز با عروسک خود برای عروسک شما آواز می خواند این بازی برای کودک بسیار جالب است و از آن لذت می برد.

12- بازی با تلسکوپ: برگه ی کاغذی را لوله کنید و آن را با نوار چسب بچسبانید به طوری که به شکل لوله ای درآید و به کودک بگویید این مانند یک تلسکوپ است و با آن می توانید اشیاء دور را ببینید. سپس به او یاد دهید که از درون آن به اشیاء مختلف نگاه کند و از او بخواهید که برای شما توضیح دهد. بعد همین کار را شما انجام دهید و برای او توضیح دهید که چه چیزی می بینید. این نوع بازی برای کودکان بزرگتر از چهارسال مناسب است.

13- فرقون بازی: پاهای کودک خود را مانند دسته های فرقون در دست بگیرید و از او بخواهید که بر روی دستان خود راه برود بچه ها این بازی را دوست دارند.

14- راه رفتن هماهنگ: همانطور که ایستاده اید به کودک خود بگویید که روبروی شما بایستد و دستان او را بگیرید سپس از او بخواهید که کف پاهایش را بر روی پای شما بگذارد و بایستد سپس شما شروع به حرکت کنید به این ترتیب کودک شما در حالی که ایستاده است همراه شما حرکت می کند و این کار برای او بسیار لذت بخش است.

 15- بازی با گل های فرش: معمولا در حاشیه ی فرش ها گل های مخصی هستند که در فواصل مشخص تکرار شده اند. شما یک گل را برای خود انتخاب کنید و از کودک خود بخواهید که او هم یک گل را برای خود انتخاب کند. سپس بر روی حاشیه فرش شروع به حرکت کنید به طوری که هر یک از شما فقط حق دارد پایش را بر روی گلی که انتخاب کرده بگذارد در غیر این صورت بازنده خواهد بود، این کار دقت کودک شما را بالا می برد.

 حضور در طبیعت: کودکان را تشویق کنید که با یک سطل آب و شن بازی کنند و با اسباب بازی های ساده خانه، قلعه و کاخ بسازند. کودکان خودشان راه بازی خود را پیدا می کنند و در این میان از اسباب بازی های گران قیمت کاری ساخته نیست!


کودک نیاز دارد که در محیط های مختلف و متفاوت به فعالیت و کنجکاوی و کاوش بپردازد. کودک را به باغ و جنگل و صحرا ببرید و اجازه دهید که با طبیعت آشنا شود و با برگ و شاخه های درختان بازی کند. به او نشان دهید چطور می تواند از صخره ها بالا برود. پس از مدتی خواهید دید که قدرت یادگیری و خلاقیت او افزایش می یابد. در این مواقع بهتر است شما کنار او باشید و او را زیر نظر بگیرید و از شادی و شعف او لذت ببرید.

 فضاهای باز: محیط هایی که کودک بتواند تصورات و ایده هایی از آن محیط ها در مغز خود بپروراند مانند پارک ها، باغ وحش ها، قلعه ها و آثار تاریخی، مفید هستند. اسباب بازی هایی که در پارک ها برای کودکان ترتیب داده شده است گرچه موجب پرورش فکری و ذهنی کودک نمی شود ولی موجب افزایش فعالیت جسمی او می شود و بسیار مفید و کمک کننده است و به سلامت کودک کمک می کند.

آثار هنری: بردن کودک به سالن هایی که آثار هنری مانند نقاشی، مجسمه و هنرهای دستی نمایش داده می شود، موجب می گردد که کودک ایده ها و نظراتی نسبت به آن ها ابراز دارد. در چنین نمایشگاه هایی کودک را آزاد بگذارید که خود اظهار نظر کند. اگرچه رنگ کردن نقاشی ها نیز برای کودک لذت بخش است ولی تصورات و تخیلات کودک را تحریک نمی کند. اگر پدر و مادر به هر صورتی بتوانند سیستم کنجکاوی و کاوشگری کودک را تحریک نمایند اساس رشد مغزی او را پایه گذاری کرده اند.




چهارشنبه 93 آذر 5 :: 8:41 صبح ::نگارنده : موسوی

نه دعوا، نه فلفل، آرامش به کودک بدهید



? بررسی علت و روش های درمان ناخن جویدن در کودکان

 

جویدن ناخن یکی از عادات کودکان است که والدین را بسیار ناراحت و کلافه می کند. تحقیقات نشان می دهد که تقریباً 38 درصد کودکان 6 4 ساله ناخن هایشان را می جوند.

 

این عادت تا 10 سالگی به اوج خود می رسد و در مواردی تا 60 درصد کودکان افزایش می یابد. همچنین بیشترین میزان ناخن جویدن در پسران 14 13 ساله است. ناخن جویدن در دختران حدود 11 سالگی به بیشترین حد خود می رسد. جالب این که تقریباً 20 درصد نوجوانان کماکان درگیر این مشکل هستند و 20 10 درصد این عده نیز تا بزرگسالی عادت ناخن جویدن را حفظ می کنند.

 

جویدن ناخن نه تنها منظره ناخوشایندی دارد بلکه موجب بیماری کودک نیز می شود.جویدن ناخن ها به ویژه تا ته پوشش شاخی ناخن منجر به خونریزی می شود و پوست را مستعد تماس با میکروب ها کرده و خطر ابتلا به عفونت را در این ناحیه افزایش می دهد.به علا وه وقتی کودک ناخن های پر از میکروب را وارد دهان می کند خطر ابتلا به امراض مختلف برای وی افزایش پیدا می کند.

 

? علت چیست؟

یکی از باورهای رایج این است که فشارهای عصبی و تنش های روزانه موجب ناخن جویدن در کودکان و نوجوانان می شود، این باور که تا حد زیادی نیز درست است موجب شده گروهی از روان شناسان بر این باور باشند که نفس «جویدن ناخن» عادتی زشت و ناپسند نیست، بلکه تنها راهکاری برای رهایی از تنش و استرس در کودک است.

 

عصبانیت بیش از حد ناشی از فشارهای روحی و اضطراب برای تسکین ناراحتی ها، دلواپسی و تضاد های فکری، بلا تکلیفی به خاطر درگیری با والدین، امتحانات، پاسخ دادن به معلم، تماشای فیلم های ترسناک، تقلید از دیگران، والدین، دوستان،هیجان بیش از حد و عکس العمل خصومتی در مقابل والدین و دیگران از دیگر علل جویدن ناخن محسوب می شود.


? راه جلوگیری

علت را رفع کنید: منتظر پاسخ کودکتان که چرا ناخن هایش را می جود نباشید و او را به خاطر انجام این عمل سرزنش نکنید،. توجه کنید کودکتان درچه موقعیت هایی این عمل را انجام می دهد. جست جو کنید که چه مساله ای باعث شده است آرامش و امنیت کودکتان را به هم بزند. آن را دریابید، این تلاش شما برای پی بردن به مشکل کودک و توجه به حل آن می تواند بزرگترین گام برای از بین بردن اختلال ناخن جویدن باشد.

 

? ناخن کودک را کوتاه کنید: کوتاه کردن ناخن های بلند به کودکان در زمینه ترک این عادت بسیار کمک می کند. ناخن های کوتاه شده کمتر جویده می شوند، سعی کنید هرچند روز یک بار ناخن های کودک را بگیرید و سوهان بزنید.

 

? دعوا نکنید: هیچگاه کودک را بخاطر ناخن جویدن دعوا نکنید بلکه توجه او را از جویدن ناخن دور کنید. کودک باید احساس خوبی نسبت به خود پیدا کند.شرمنده کردن سرزنش، تحقیر، تهدید و تنبیه کودک هیچ اثری درمانی ندارد بلکه عادت را تشدید می کند و باعث اختلالات دیگر نیز می شود. به جای این کار به او اعتماد به نفس بدهید.

 

حواس کودک ر ا پرت کنید: سعی کنید حواس کودک را هنگام جویدن ناخن پرت کنید، از او کارهایی بخواهید که مجبور شود از انگشتانش استفاده کند درست کردن کاردستی یا کشیدن نقاشی روش خوبی برای این کار است.

 

? فلفل نزنید: کارشناسان معتقدند پاشیدن فلفل یا مالیدن مواد تلخ به انگشتان و ناخن کاربردی در درمان این مشکل ندارد.


منبع:روزنامه جام جم




دوشنبه 93 آذر 3 :: 12:10 عصر ::نگارنده : موسوی

*تعریف*

اختلال شخصیت پرخاشگر منفعل را می توان با این ویژگی ها شناخت,بیمار کارشکنی، مسامحه و تعلل، یکدندگی و عدم کارآئی نشان می‌دهد. بله می گوید ولی نه عمل می سازد!
 

* نشانه‌ها *

معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال شخصیت پرخاشگر منفعل:

الف ـ الگوی فراگیر رفتارهای منفی‌گرایانه و مقاومت منفعلانه در برابر نیاز به عملکرد مناسب که در اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های مختلف بروز می‌کند، به‌طوری که با 4 مورد یا بیشتر از موارد زیر مشخص می‌شود.

1-منفعلانه در مقابل انجام وظایف شغلی و اجتماعی مقاومت می‌کند.
تقریبا هیچ کارو مسئولیتی نمی پذیرد و اگر با چرایی مواجه شود درگیری به وجود می آورد.

2-از درک نشدن و بی‌توجهی در برخورد توسط دیگران شکایت می‌کند.
این گلایه همیشگی این افراد است)در حالی که یک دفاع در برابر این افراد بی توجهی نسبت به ایشان است(

3-عبوس و اهل جر و بحث هستند.
)مته به خشخاش می گذارند(و این درگیری ها گویی با سرشت اینان آمیخته است.

4-به‌طور غیرمنطقی منبع قدرت را تحقیر و از آن انتقاد می‌کند.
اصولا هیچ منبع قدرتی را به رسمیت نمی شمارند خواه دولت یا حکومت یا سیستم جهانی باشد)درک قدرت بالاتر از خویش برایشان غیر ممکن می نماید)

5-رشک بردن و ابراز خشم در مقابل کسانی‌که ظاهراً خوشبخت‌تر هستند نشان می‌دهد.
این احساس را معمولا با پرخاشگری شدید و رد و انکار نشان می دهند.

6-نظریات اغراق شده و شکایات دائمی از بداقبالی شخصی دارند.
بهانه ای برای ناکامی های زندگی

8-نوسان بین مبارزه‌طلبی خصمانه و ابراز پشیمانی.
اینان به راحتی تغییر موضع میدهند حتی شاید موضع قبلیشان را برای مدت یک دقیقه نیز حفظ نکنند.

ب ـ صرفاً در طی اپیزودهای افسردگی ماژور روی نمی‌دهد و با اختلال دیستایمی بهتر توجیه نمی‌شود.

1-در مقابل نیاز به عملکرد کافی مقاومت می‌کند.
حتی اگر به ضرر خودش نیز تمام شود.

2-برای تأخیر دلیل می‌تراشد و ایراد می‌گیرد.
همیشه برایش در توجیه)حتی غیر منطقی(باز است,گاه حتی طرف مقابل را به راحتی مقصر جلوه می دهد!.

3-ابراز وجود نمی‌کند.
در بعضی عمومیت دارد.

*اپیدمیولوژی*

ناشناخته است.

*ویژگی بالینی *

بهترین توصیف از شخصیت‌های منفعل – پرخاشگر این است که این افراد بلی می‌گویند و به نه عمل می‌کنند، آنان پرخاشگری پنهانی خود را بصورت انفعال ، عدم کارایی ، رفتارهای منفی و فراموشی عمدی نشان می‌دهند؛ اما برای این رفتارهای منفی خود دلیل تراشی Rationalization می‌کنند و اشتباه را به دیگران که با آنها ارتباط دارند نسبت می‌دهند؛ ولی با آنها قطع رابطه نمی کنند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت منفعل – پرخاشگر به نفرت خود بیشتر از رضایت خویش وابسته هستند و ممکن است هرگز ندانند برای لذت بردن خود چه چیزی می‌خواهند.

*سبب شناسی*

1- رفتار آموخته شده و الگوپذیری از والدین را دربر می گیرد
در اختلالات شخصیتی یکی از مهمترین عوامل است.

2-مشکلات ابتدائی با منبع قدرت شایع هستند.
در آشوب زنده می ماند و زندگی می نماید.

*روان پویشی*

تعارض در مورد منبع قدرت، خودمختاری و وابستگی.
ـ فرمان‌برداری، نافرمانی و پرخاشگری.

*تشخیص افتراقی *

اختلال شخصیت مرزی و نمایشی:
رفتار بیمار پرزرق و برق‌تر، نمایشی‌‌تر و علناً پرخاشگرانه‌تر از اختلال شخصیت پرخاشگر منفعل است.

اختلال شخصیت ضداجتماعی:
نافرمانی بیمار آشکار است.

اختلال شخصیت وسواسی:
بیمار به‌نحو واضحی کمال‌گرا و مطیع است.

*سیر و پیش آگهی*

پیش‌آگهی غیرقابل پیش‌بینی است

عوارض احتمالی شامل اختلال افسردگی و سوءمصرف الکل هستند.

*یک مثال *

آقای حسن.ج. 35 ساله به دعوت دوستش برای کار در فروشگاه جواب مثبت داد و شخصیت منفعل – مهاجم او باعث شکست کاری او گردید. و برای کمک گرفتن به یک مشاور مراجعه
کرد. متن زیر قسمتی از مصاحبه مشاور با ایشان است :

م :…
م : مشکل از کجا شروع شد!
ب : بگذار به تو بگویم. کاری که دوستم کرد این بود که صبح یک روز برای کارکنان سخنرانی گذاشت. این اولین باری بود که از او رنجیدم. او از این راه می‌خواست نامردانه
به ما فشار بیاورد که سر وقت بیایم.
م : در این مورد (دیرآمدن) با او مشکل پیدا کردید؟
ب : مشکل؟ ما با هم دوست بودیم. ولی بعضی وقت‌ها من دیر می‌آمدم چون یا ما ماشینم خراب می‌شد یا کاری برایم پیش می‌آمد. ولی او چیزی به من نمی‌گفت ولی حس می‌کردم
که خوشش نمی‌آید.
م : دوستت خودش هم دیر می‌کرد؟
ب : شوخی می‌کنی! این یارو همیشه کار می‌کند. از صبح اول وقت تا غروب آنجا کار می‌کند. اگر من می‌دانستم که او اینطوی از آدم بیگاری می‌کشد راهم به آنجا نمی‌افتاد
)بیمار این پیش فرض را در ذهن خود دارد که هر کس برای دوستش کار کند می‌تواند از او انتظاراتی داشته باشد مثل: دیر آمدن ، سخت نگرفتن و از زیر کار شانه خالی
کردن به همین دلیل از پرکاری دوستش انتقاد می‌کند و آن را روش برای بیگاری کشیدن تفسیر می‌کند(

*نظر آدلر درباره افراد منفعل پرخاشگر*

کودکانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته و کتک خورده اند، به جای کمک کردن به جامعه می خواهند از آن انتقام بگیرند. این افراد هنگام نوجوانی و بزرگسالی اغلب
سبک زندگی تبهکارانه را پرورش می دهند که می خواهند با تعرض به جامعه ای که به نظر خیلی سرد و بیرحم می رسد، به برتری برسند. کسانی که سبک زندگی منفعل- پرخاشگر
را اختیار می کنند، به صورت انفعالی انتقام می گیرند و از طریق بی توجهی دایمی به دیگران صدمه می زنند.

*درمان*

مشکل اصلی در مقابله پنهان بیمار با مداخلات روانپزشک است. هدف درمان آگاه کردن بیمار از مقابله‌جوئی است.
ـ اگر بیمار تمایل داشته باشد و بتواند درمان را بپذیرد، روا‌ن‌درمانی حمایتی می‌تواند مفید باشد.

آموزش ابراز وجود ممکن است کمک‌کننده باشد.

*روان درمانی*

در راهبرد روان درمانی افراد دارای ویژگی های پر رنگ و بیماران دچار اختلال شخصیت پرخاشگر – منفعل پسیو – اگرسیو ، همکاری دو سویه یک جزء بنیادین و ضروری
درمان است؛ هر چند باورهای بنیادین کور بلیف های مراجع و بیمار دشواری های یگانه ای را در برهمکنش درمانی او با رواندرمانگر پدید می آورد. از آن جا که باور
بنیادین نخستین بیمار دچار اختلال شخصیت پرخاشگر – منفعل ، مقاومت و رویارویی با نمای اقتدار است ، بنابراین فرآیند درمانی بسیار پر چالشی وجود خواهد داشت.
ممکن است بیمار چنان بیندیشد که درمانگر دارد به او دیکته می کند که چه را باید دگرگون سازد و چه گونه باید بشود. این گونه است که بیمار تعهدات درمانی را کنار
می گذارد و کنش مندانه به مقاومت و رویارویی با روند درمان رو می آورد. در چنین حالاتی ضروری است که درمانگر پیوسته بیمار را مطمئن سازد که اندازه ای از کنترل
درون رابطه ی درمانی در اختیار خود بیمار است. افکار خودکار بیمار باید پیوسته و پایدار چه در جلسات رواندرمانی و چه در بین جلسات – به ویژه در دگرگونی های
خلقی – شناخته شود. درمانگر باید توانایی چالش با باورهای آشفته ی بیمار در رابطه با کنترل شدن از سوی دیگران را با نشان دادن گواه هایی مبنی بر این که بیمار
بدون درخواست یا دیکته شدن ، همکاری کرده را داشته باشد. بیمار و رواندرمانگر باید با همدیگر برای شناسایی شناخت ها و افکاری که مانع کامل کردن تمرین ها می
شود ، کوشش کنند.

*مدیریت رویارویی یا مواجهه *

مدیریت رویارویی مواجهه از دیگر اصول مهم رواندرمانی مراجعان دارای ویژگی های پر رنگ و بیماران دچار اختلال شخصیت پرخاشگر – منفعل است. رویارویی مواجهه سرراست و نیرومند می تواند تهدیدی جدی برای ادامه جلسات رواندرمانی باشد. باید به گونه ای آهسته اما پیوسته در راستای شناسایی باورهای بنیادین و افکار خودکار بیمار پیش رفت و تردید و دودلی پایدار بین فرمان برداری از دیگران و برآوردن نیازهای خود در بیمار را پیش چشم و ذهن نگاه داشت؛ یعنی آن چه که نمای متعارض و غامض وابستگی در برابر ستیزه جویی و رویارویی را پدید می آورد. آن چه که به هر حال بسیار مهم است ، آن است که رواندرمانگر باید از رخ دادن کشمکش و درگیری
های نیرومند و پایدار پیشگیری کند. ممکن است فرد دارای ویژگی های پر رنگ و اختلال شخصیت پرخاشگر – منفعل ، به هر شیوه ی گفتاری و رفتاری برای رویارویی و مقاومت
در برابر رواندرمانی روی آورد : از دیر آمدن به برخی جلسات ، سکوت کامل و شرمگینانه سر به زیر انداختن تا پرخاشگری و زیر پرسش بردن شخصیت درمانگر. ممکن است
افزایش نشانه ها و شکایات بالینی اش یکی از رفتارهای ستیزه جویانه ی او در برابر درمانگر باشد. بنابراین بستن قرارداد درمانی و استوار نمودن محدوده ها و محدودیت
ها بسیار مهم و سرنوشت ساز خواهد بود. همه ی این ها به شیوه ای همدلانه و همکارانه باید انجام شود. سازگاری و همدلی از سوی رواندرمانگر در ادامه جلسات رواندرمانی نقش بسیار مهمی دارد. درمانگر باید همواره باورهای بنیادین و افکار خودکار بیمار را پیش چشم و ذهن خود داشته و متوجه تردیدها و تعارض های ذهنی او باشد.

*آموزش مهارت های زندگی*

آموزش این مهارتها همچون آموزش قاطعیت ، خود دیده بانی و دیگر دیده بانی ، آموزش برقراری ارتباط و مهارت های اجتماعی ، و مدیریت خشم از مهم ترین مداخلات درمانی طی رواندرمانی برشمرده می شوند.

باید به خاطر داشت که آدمیان پرخاشگر – منفعل در بخش سرشت شخصیتی شان ، دارای پشتکار اندک ، و آسیب گریزی ، پاداش مداری و نوجویی متوسط هستند. در بخش منش نیز همان گونه که گفته شد ، از همکاری اندکی برخوردار هستند.

*منابع:

1-سلامت نیوز

2-خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک / ترجمه دکتر فرزین رضایی

3-مریم عبداللهی (روانشناس) دپارتمان تحقیقات مرکز نوروفیدبک و بیوفیدبک آلومینا

4-سایت اینترنتی:new idea in personality).

5-DSM-IV-TR

6-کتاب کاپلان – سادوک

7-آسیب شناسی روانی – روزنهان و سلیگمن

8-نظریه های روان درمانی جیمز پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه یحیی سید محمدی

9-نظریه های مشاوره و روان درمانی دکتر عبدالله شفیع آبادی

10-خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک / ترجمه دکتر فرزین رضایی

11-کارل هافمن، مارک ورنوری، جودیت ورنوری. روان شناسی عمومی (از نظریه تا کاربرد). چاپ جلد دوم.

12-سایت روان پویشی

13-سایت یعقوب اسد زاده

14-سایت روانسنجی

15-سایت آرمان

16-سایت روان پویشی

17-سایت روان شناسی عمومی

18-سایت میگنا

19-سایت دانشجو

20-سایت ویستا

21-سایت دانشنامه رشد

22-سایت دکتر شمس انصاری




سه شنبه 93 آبان 27 :: 12:24 عصر ::نگارنده : موسوی

الف- توصیف آزمون

پرسشنامه NEO   یکی از جدیدترین پرسشنامه های مربوط به ارزیابی ساخت شخصیت بر اساس دیدگاه تحلیل عاملی است . این آزمون به لحاظ انعکاس 5 عامل اصلی امروزه به عنوان یک مدل فراگیر بر اساس تحلیل عوامل محسوب می شود و گستردگی کاربرد آن در ارزیابی شخصیت افراد سالم و نیز در امور بالینی می تواند یکی از مناسب ترین ابزار ارزیابی شخصیت باشد . این آزمون به دلیل بررسی هایِ گوناگون در گروه های سنی و در فرهنگ های مختلف روی آن صورت گرفته است می تواند یکی از جامع ترین آزمون ها در زمینه ارزیابی شخصیت باشد این آزمون موضوع تحقیقات طی 15 سال گذشته بر روی نمونه های بالینی و بزرگسالان سالم بوده است . از این رو سودمندی آن هم در جریانات بالینی و هم در جریانات تحقیقی ارزیابی شده است . پرسشنامه شخصیتی NEOPI-R   جانشین تست NEO   است که در سال 1985 توسط مک کری و کاستا تهیه شده بود .این پرسشنامه 5 عامل اصلی شخصیت و 6 خصوصیت در هر عامل یا به عبارتی 30 خصوصیت را اندازه می گیرد . و بر این اساس ارزیابی جامعی از شخصیت را ارائه      می دهد .این پرسشنامه دارای دو فرم یکی (S  ) برای گزارش های شخصی است و شامل 240 سوال پنج درجه ای از کاملاً موافق تا کاملاً مخالف است که توسط خود آزمودنی درجه بندی می شود و متناسب مردان و زنان در تمام سنین است . و دیگری فرم (R  ) یا تجدید نظر شده نام دارد و بر اساس درجه بندی های مشاهده گر است . این فرم نیز دارای همان 240 سوال بوده با این تفاوت که با ضمیر سوم شخص شروع می شود .فرم (R  ) هم می تواند به طور مستقل برای ارزیابی شخصیت به کار رود و هم به عنوان مکملی برای گزارش های شخصیِ فرم (S  ) و یا روایی آن مورد استفاده قرار گیرد (گروسی فرشی،1380) .

این پرسشنامه فرم کوتاهی نیز به نام (NEO-FFI  ) نیز دارد که یک پرسشنامه 60 سؤالی است و برای ارزیابی 5 عامل اصلی شخصیت به کار می رود اگر وقت اجرای تست خیلی محدود باشد و اطلاعات کلی از شخصیت کافی باشد از این پرسشنامه استفاده می شود .از سوی دیگر اجرای این آزمون از نظر هزینه و زمان مقرون به صرفه است مقیاس های آن از اعتبار بالایی برخوردارند و همبستگی بین مقیاس ها زیاد است و از همه مهمتر این آزمون بر خلاف سایر آزمون های شخصیتی ،‌ انتقادات کمتری بر آن وارد شده است (گروسی فرشی،1380).

ب- شرایط آزمودنی ها

این تست قابل اجرا بر روی افراد به هنجار است .افرادی که مبتلا به اختلالاتی چون حالات روان پریشی و زوال عقل هستند،‌به گونه ای که این حالات توانایی آن ها را در تکمیل فرم گزارش شخصی تحت تأثیر قرار می دهد نباید پرسشنامه را تکمیل نمایند . سؤالات این پرسشنامه را هر فردی با داشتن حداقل سواد در حد تحصیلات بالاتر از دوره ابتدایی- می تواند پاسخ دهد .

ج- نحوه تکمیل پاسخنامه

در این پرسشنامه انتظار بر این است که به تمام سؤالات پاسخ داده شود ، در بررسی پاسخنامه اگر سؤال یا سؤالاتی بی پاسخ مشاهده شود آرمودنی تشویق می شود که سؤالات مذکور را تکمیل نماید . در مواردی که آزمودنی نتواند تصمیم بگیرد که چه پاسخی به سؤال خاصی بدهد یا معنی یک سوال برای وی مشخص نباشد می تواند در چنین مواردی از پاسخ خنثی استفاده کند .

در آخر پاسخنامه سؤالی تحت عنوان « آیا به تمام سؤالات پاسخ داده اید؟» آمده است ، منظور از پرسش این سؤال آن است که این امر مهم را به آزمودنی یادآور نماید که سؤالات بدون پاسخ را تکمیل نماید و کنترل مجددی بر پرسشنامه داشته باشد .اگر آزمودنی پاسخ «نه» به این سؤال بدهد آزمایشگر ممکن است در صدد علت این امر بر آید و در مورد سؤالات بی پاسخ آموزش هایی را به آزمودنی بدهد .اگر در پاسخ نامه سوالات زیادی بدون پاسخ باشد آن پاسخنامه از اعتبار لازم برخوردار نبوده و در نتیجه تصحیح نمی شود .

 

 

د- نمره گذاری

پاسخنامه این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرتی (کاملاً مخالفم، مخالفم، بی تفاوت، موافقم و کاملاً موافقم ) تنظیم شده است . نمره گذاری فرم کوتاه این پرسشنامه یعنی NEO-FFI   در تمام مواد یکسان نیست . به این معنی که در نمره گذاری برخی از مواد فرم کوتاه پرسشنامه، به کاملاً مخالفم نمره 4، مخالفم نمره 3، بی تفاوت نمره 2 ، موافقم نمره 1 و کاملاً موافقم نمره 0 تعلق     می گیرد . در حالی که برخی دیگر از مواد این فرم کوتاه به صورت عکس حالت گفته شده نمره گذاری می شوند .(گروسی فرشی،‌1380) .

ه اعتبار و روایی آزمون NEO   

در حال حاضر آزمون 5 عاملی NEO کاربردی جهانی دارد و به منظور تحقیق به زبان های چکوسلواکی،  عربی،‌  هلندی ، فرانسوی، آلمانی، ژاپنی، نروژی، لهستانی و سوئدی ترجمه شده است. پرسشنامه شخصیتی NEO-FFI توسط مک کری و کاستا روی 208 نفر از دانشجویان آمریکایی به فاصله سه ماه اجرا گردید که ضرایب اعتبار آن بین 83/0 تا 75/0 به دست آمده است

اعتبار درازمدت این پرسشنامه نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است . یک مطالعه طولانی 6 ساله روی مقیاس های روان آزردگی خویی ، برون گرایی و باز بودن نسبت به تجربه،  ضریب های اعتبار 68/0 تا 83/0 را در گزارش های شخصی و نیز در گزارش های زوج ها نشان داده است . ضریب اعتبار دو عامل سازگاری و باوجدانی  به فاصله دو سال به ترتیب 79/0 و 63/0 بوده است (مک کری و کاستا ، 1983به نقل از گروسی فرشی ، 1380) .

در هنجاریابی آزمون NEO که توسط گروسی فرشی (1380)‌ روی نمونه ای با حجم 2000 نفر از بین دانشجویان دانشگاه های تبریز ، شیراز و دانشگاه های علوم پزشکی این دو شهر صورت گرفت ضریب همبستگی 5 بعد اصلی را بین 56/0 تا 87/0 گزارش کرده است .ضرایب آلفای کرونباخ در هر یک از عوامل اصلی روان آزردگی خویی ، برون گرایی، باز بودن، ساز گاری و با وجدانی به ترتیب 86/0. ، 73/0، 56/0، 68/0 و 87/0 به دست آمد . جهت بررسی اعتبار محتوایی این آزمون از همبستگی بین دو فرم گزارش شخصی (S) و فرم ارزیابی مشاهده گر (R)، استفاده شد، که حداکثر همبستگی به میزان 66/0 در عامل برون گرایی و حداقل آن به میزان 45/0 در عامل سازگاری بود. (گروسی فرشی، 1380) .

در پژوهش آتش روز (1386) با استفاده از روش همسانی درونی، ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از 5 صفت : روان آزردگی خویی ، برون گرایی، گشودگی، سازگاری و وجدانی بودن به ترتیب 74/0، 55/0، 27/0، 38/0 و 77/0 به دست آمد .

منابع:

گروسی فرشی، م. ت. (1380). رویکردی نوین در ارزیابی شخصیت (کاربرد  تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت). چاپ اول. تبریز: نشر دانیال و جامعه پژوه.

آتش روز، ب. (1386). پیش بینی پیشرفت تحصیلی از طریق دلبستگی و صفات پنج گانه شخصیتی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه شهید بهشتی.

 




سه شنبه 93 آبان 27 :: 12:20 عصر ::نگارنده : موسوی

سری های  A، Ab،B

مواد آزمون:

این آزمون در مجموع 36 تصویر دارد که به سه سری دوازده تایی تقسیم می شوند. سوال‌های مطرح‌شده در ماتریس‌ها، همه از یک نوع‌اند و همگی از "ماتریس‌ها" یا یکسری تصاویر انتزاعی که یک توالی منطقی به وجود می‌آورند، تشکیل شده‌اند.آزمون ریون کودکان که برای سنجش هوش کودکان 5 تا 9 ساله به‌کار می‌رود و دارای تصاویر رنگی است و دارای پاسخنامه ای است که در آن مشخصات آزمودنی و سایر اطلاعات لازم نوشته می شود و بهتر است به صورت فردی انجام شود. سوال‌های آزمون، از آسان به مشکل تنظیم شده‌اند. بدین معنا که سوال‌های آسان در اول و سوال‌های دشوارتر در انتهای آزمون قرار گرفته‌اند. سوال‌های ابتدایی، آن‌قدر ساده انتخاب شده است که عملا برای افراد بسیار کم هوش نیز قابل درک هستند. سوال‌های انتهایی ماتریس‌های ریون، به اندازه‌ای دشوارند که کمتر کسی می‌تواند در محدوده زمانی تعیین‌شده، پاسخ‌های درست همه‌ی آنها را پیدا کند.برای اجرای آزمون ریون، ابتدا نمونه‌هایی از سوال‌های آن که جنبه‌ی راهنمایی و یادگیری دارد، به آزمودنی‌ها ارائه می‌شود. سپس آنها را راهنمایی می‌کنند تا از میان پاسخ‌های پیشنهادی، پاسخی را برگزینند که بتوانند با کمک آن ماتریسی را که به آنها داده شده است، تکمیل کنند. آزمودنی‌ها ابتدا باید منطقی را که براساس آن الگوی هر سوال ساخته شده است، کشف کنند تا بتوانند پاسخ صحیح را پیدا کنند.

برای استفاده از این آزمون روی کودکان عادی زیر 5 سال یا کودکان کر و لال و آنهائی که دچار مشکلات تکلمی هستند تصاویر آزمون را به صورت قطعاتی ساخته اند که قسمتی از آن بریده شده است قطعات کوچک به صورت متحرک و طوری ساخته شده است که هر کدام می تواند در قسمت بریده شده جای گیرند ولی فقط یکی از آنها می تواند تصویر بزرگتر را کامل کند. به این فرم آزمون " فرم جا اندازی قطعات"می گویند.

روش اجرا:

قبل از آغاز تست لازم است مصاحبه مشاوره ای به منظور آشنایی سطحی با توانائی های آزمودنی ، کاهش نگرانی های احتمالی و ایجاد آمادگی در او انجام دهیم. سپس آزماینده دفترچه تصاویر را باز میکند و تصویر بالای صفحه اول آزمون را به آزمودنی نشان میدهد و میگوید :" این تصویر را خوب نگاه کن ، قسمتی از آن بریده شده است. هر یک از تصاویر پائین ، شکل قسمت بریده شده را دارد و می تواند در آنجا قرار گرفته و قسمت بریدگی را پر کند اما همه تصاویر کوچک نمی توانند تصویر بالایی را به طور کامل تکمیل کنند .تصویر درست را پیدا کن.

پس از اینکه آزمودنی‌ها با روش یافتن پاسخ درست آشنا شدند، از آنها خواسته می‌شود که در محدوده‌ی زمانی تعیین‌شده از میان 6 یا 8 تصویر جداگانه که به عنوان گزینه‌ی احتمالی در زیر هر الگو قرار گرفته است، تصویری را که الگوی سوال را کامل می‌کند را انتخاب کند. اگر آزمودنی جواب درست داد ، جواب او را در پاسخنامه مینویسیم و اگر جواب صحیح نداد توضیحات را دوباره تکرار میکنیم تا آنجا که آزمودنی پاسخ صحیح را پیدا کند. سپس تصویر دوم را نشان میدهیم.

اگر آزمودنی در مواقع پاسخگویی نظر خود را تغییر داد مثلا اول گفته بود تصویر 4 درست است،  بعد گفت: " نه،5 درست است " .  در این صورت به او میگوئیم:  " پاسخ درست را پیدا کن" پس از اینکه آزمودنی پاسخ خود را انتخاب کرد، آزماینده از او میپرسد : " آیا این یکی صحیح است؟" اگر تایید کرد از او میپذیریم. بطور کلی در پاسخگویی به سئوالات 1 تا 5 آزماینده هر وقت لازم دانست میتواند به تصویر شماره یک برگردد و آن را برای آزمودنی توضیح دهد. در جریان اجرا هر تصویری را که آزمودنی انتخاب می کند شماره آن را بر روی پاسخنامه مینویسیم.

تصریح دستورالعمل:

1-      آزماینده بیش از آنچه در دستورالعمل است اجازه ندارد به آزمودنی کمک کند یا توضیحات اضافی بدهد.

2-      به آزمودنی دقت بدهیم که تصاویر را به ترتیب جواب بدهد و تصویری جا نیندازد زیرا در این صورت جوابهای بعدی اشتباه میشود. لذا در صورت مشاهده تذکر لازم است.

3-      کل زمان لازم 30 دقیقه است ولی اگر آزمودنی قبل از موقع مقرر تمام کرد زمان صرف شده را در زیر پاسخنامه در خانه مربوطه مینویسیم ( زمان پس از ارائه تصویر شماره 2 به حساب می آید)





سه شنبه 93 آبان 27 :: 12:17 عصر ::نگارنده : موسوی

 مـتـوجه مـی شوید که همسرتان خیانتکار و بی وفا است. ایـن امر شما را واقعا ناراحت کرده و ضربه سختی به شمـا وارد می سازد. تصـور می کردید که ازدواج سبب می شود تا همسرتان دیگر هیچ گاه به خود اجازه بدعهدی و خیانت ندهد، اما کارها مطابق میل شـما پیـش نـرفـت. هنوز هم زمـانیـــکه یاد کارهایی که او انـجام داده است، می افتید، احساس ناراحتی میکنید. چـگونـه مـی تـوانید آزار و اذیـت
ها را به دست فراموشی سپرده، همسر بی وفای خود را ببخشید و زندگی مشترک خود را از خطر نابودی نجات دهید؟
? میزان دشواری: خیلی شدید
? مدت زمان لازم: بسیار زیاد
? نحوه انجام :
1) نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یکمرتبه به دلیل بدعهدی همسرتان تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسائل دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف نکنید.
2) باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک و تردید، شکه شدن، آشفتگی، ترس، درد و رنج، افسردگی، و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده کاملا نرمال است.
3) این مشکل باعث به وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد می شود از قبیل: حالت تهوع و استفراغ، اسهال، مشکلات مربوط به خواب (بی خوابی و یا پر خوابی)، لرزش، اختلال حواس، کم غذایی و کم اشتهایی. سعی کنید در این حال بیش از پیش از خود مراقبت کنید.
4) خودتان را وادار کنید تا غذاهای سالم مصرف کنید، طبق برنامه پیش بروید، به اندازه کافی استراحت کنید، هر روز ورزش کنید، به اندازه کافی آب بنوشید و تفریح داشته باشید. ایجاد تعادل، بهترین راه حل، برای مبارزه با آسیبی است که به شما وارد شده است.
5) خندیدن کاملا طبیعی و نشان دهنده سلامت فرد است. فیلم یا سریال های تلویزیونی خنده دار تماشا کنید و مقداری از وقت خود را با افرادی صرف کنید که خنده بر روی لب های شما می اورند. زندگی بدون اینکه توجهی به قلب های شکسته و خیانت های همسران داشته باشد، همچنان در حال پیش رفتن است.
6) گریه کردن نیز یک امر کاملا طبیعی است. اگر خود به خود گریه نمی کنید، می توانید آهنگ های غمگین گوش کنید و یا به تماشای فیلم های تراژیک بنشینید.
7) برای خود یک ژورنال درست کنید. تمام افکار و احساساتی که به شما به دلیل خیانت و بی وفایی همسرتان دست می دهد را بر روی کاغذ یادداشت کنید.
8) با همسر خود در مورد بدعهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان میرسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند.
9) به دنبال مشاوره بروید. سعی نکنید تا به تنهایی از پس این مشکل برآیید. هم شما و هم همسرتان پیش از اینکه مجددا رابطه جنسی بدون محافظت با هم برقرار کنید، باید تحت آزمایش HIV (ایدز) و تست سایر بیماری های آمیزشی قرار بگیرید.
10) حداقل یک روز به خود فرصت دهید.
11) نباید ضربه روحی وارده را پنهان کنید. با فرزندانتان صادق باشید؛ اما لازم نیست جزییات مشکل را نیز برای آنها شرح دهید. قسم هایی نخورید که بعدها نتوانید به آنها عمل کنید. تنها چیزی که بچه ها باید بدانند این است که حال شما رفته رفته رو به بهبودی خواهد رفت.
12) سعی نکنید این بازی، که چه چیز و یا چه کسی مسبب بروز چنین فاجعه های شده است را شروع کنید. با این کار صرفا انرژی خود را تلف می کنید. در اینصورت فقط می توانید نفر سوم را سرزنش کنید و خودتان خوب می دانید که هیچ چیز درست نخواهد شد.
13) اگر بیش از اندازه عصبانی باشید، بر سر مسائل کوچک داد و بیداد راه بیندازید، احساس کنید که بر روی طناب باریکی در حال راه رفتن هستید، و زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید، عکس العمل های شدید فیزیکی از خود نشان دهید، بی شک دچار استرس بعد از ضربه روحی شده اید و باید هر چه سریعتر به پزشک مراجعه کنید.
14) انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید و به سرسپردگی خود ادامه دهید به راحتی از بین برود. از بین رفتن دردورنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است.
15) واقع بین باشید. درآمد، سرمایه، وضعیت مسکن، و حمل و نقل خود را در نظر بگیرید. اگر تصمیم به خاتمه زندگی زناشویی خود می گیرید باید ببینید که آیا جایی برای زندگی کردن دارید و منبع درامدی دارید که از آن طریق بتواند نیازهای اولیه تان را مرتفع سازید.
? توجه:
1) بی وفایی یک فرد، هیچ گونه دلیل روشنی ندارد. ممکن است نشات گرفته از سایر مشکلات در زندگی مشترک باشد، ممکن است چیزی در درون قلب همسرتان وجود داشته باشد و ... به هر حال شما هیچ گاه به درستی دلیل واقعی آنرا متوجه نخواهید شد.
2) نوع خیانت، معمولا فهم و درک آنرا راحت تر می کند. آیا به یک شب ختم می شود؟ به دلیل مشکلات زندگی بروز کرده؟ اعتیاد به برقراری رابطه جنسی بوده؟ آیا خیانت صرفا برای خاتمه دادن به زندگی مشترک بوده؟
3) به خاطر داشته باشید که زندگیتان با گذشته فرق کرده و باید ناراحتی به وجود آمده را تسکین دهید.
4) به طور مشابه می توان گفت که مرگ نزدیکان نیز باعث بروز غم و اندوه می شود (از عدم پذیرش از سوی فرد شروع می شود، بعد خشم، عصبانیت، کشمکش، افسردگی و در نهایت به پذیرش ختم می شود) پس چنین مسائلی بدین معنا نیستند که زندگی به پایان رسیده است و شما دیگر قادر به ادامه دادن آن نیستید، چرا که در اصل شما این توانایی را در وجود خود دارید و تنها مشکل به کارگیری ان است که کمی دشوار می باشد.
5) پیش از اینکه خانواده خود و یا همسرتان را در جریان بد عهدی او قرار دهید، مجددا بر روی این امر فکر کنید. افراد خانواده می توانند کینه ها را برای مدت زمان بیشتری نگه دارند و شرایط را بدتر کنند.
? به چه چیزهایی نیاز دارید:
ـ خواب
ـ رژیم غذایی سالم
ـ ورزش
ـ نوشیدن آب، به میزان کافی
ـ خنده
ـ زمان


منبع : تهران مانیا







چهارشنبه 93 شهریور 19 :: 6:54 عصر ::نگارنده : موسوی

کمبودهای دوران کودکی
برخی از روانکاوان معتقدند حسادت از دوران کودکی سرچشمه می گیرد و می تواند نتیجه عدم توجه یکی از والدین نسبت به فرزندشان باشد و حتی ممکن است این احساس، در نتیجه فقدان اعتماد به نفس و امنیت در دوران کودکی به وجود آید؛ مانند کودکی که می ترسد از اینکه فاقد ویژگی هایی باشد که دیگران از او انتظار دارند یا می ترسد از اینکه به اندازه کافی مورد پسند دیگران واقع نشود و توانایی جذب دیگران را نداشته باشد. تمام این تجربه ها در دوران کودکی می تواند در بزرگسالی، فرد را درگیر احساسی به نام «حسادت عاشقانه» کند.

بی وفایی
افرادی هم هستند که در حسادت فرافکنی می کنند؛ تا آنجایی که همسر خود را بی وفا می نامند، فقط به این دلیل که خودشان گاهی دچار بی وفایی می شوند که این موضوع دقیقا مصداق این ضرب المثل «کافر همه را به کیش خود پندارد» است.

ترس
حسادت در آقایان بیشتر حول محور ترس از دست دادن قدرت و برای خانم ها بیشتر ترس از طرد شدن است؛ به طوری که می اندیشد همسرش دیگر او را دوست ندارد. به همین دلیل است که خانم ها اغلب احساسات عاشقانه خود را ابراز می کنند.

راه حل های پیشنهادی برای افراد درگیر حسادت

مشکل را قبول کنید
اولین گام برای حل این مشکل درک مسئله ای است که تمام آرامش تان را تحت الشعاع خود قرار داده و بعد از آن، یافتن علت آن به تنهایی است؛ نه اینکه طرف مقابلتان را با خشونت وادار به انجام کارهایی کنید که دوست ندارد. با خودتان خلوت کنید و این سوال ها را از خودتان بپرسید و برایشان پاسخی منطقی پیدا کنید:

آیا مشکل از من است؟
چرا نمی توانم همسرم را به خود جذب کنم؟
آیا رفتار من اشکالی دارد که همسرم را از من دور کرده است؟
چرا نسبت به همسرم حس حسادت دارم؟
چه چیزی بیشتر از همه مرا در این رابطه آزار می دهد؟

با همسرتان صحبت کنید
فضایی آرام و دنج را برای گفتگویی دو نفره و صمیمی به وجود آورید. درباره احساسات و ناراحتی هایی که اخیرا شما را آزرده است با او صحبت کنید و از وی کمک بخواهید. مطمئن باشید وقتی شما را اینچنین صادق ببیند، برای بهبودی حالتان قدمی برخواهد داشت.

مشورت کنید
داشتن یک حامی درمانی وقتی که از نظر روحی دچار مشکل شده اید، بسیار مهم است. روانشناسی باتجربه و خبره می تواند شما را به سادگی راهنمایی کرده و راه حل هایی باورنکردنی جهت مقابله با هیجاناتی که رابطه شما و همسرتان را دچار آسیب کرده است، پیشنهاد کند.

خودتان را سرگرم کنید
خودتان را با فعالیت ها و سرگرمی های مورد علاقه تان مشغول کنید تا پرنده خیالتان به سوی کنکاش در رفتارهای همسرتان پر نزند. این را بدانید که همسرتان احتیاج به آزادی دارد.

به تصورات ذهنی خود پایان دهید
از خیالبافی دست بکشید؛ یعنی چیزی که باعث به وجود آمدن سناریوهایی می شود که در واقعیت وجود ندارند. بدانید که تن دادن به این تخیلات باعث می شود به سمتی پیش بروید که تلفن همراه یا ایمیل های همسرتان را چک کنید و در این میان مسلما به دنبال بهانه ای خواهید بود که تخیلات خود را اثبات کنید و به همسرتان نشان دهید که دلیلی منطقی برای نگرانی و ترس شما وجود دارد.

مطمئن باشید که بازجویی همسرتان فقط او را به ستوه می آورد. این کنجکاوی های بی مورد هیچ کمکی به روند بهبودی شما نمی کند و در ضمن بدانید که اگر هدف او فریفتن شما باشد، از روش هایی استفاده خواهد کرد که شما بویی از ماجرا نبرید. هیچ انسانی دوست ندارد مانند یک زندانی باشد و دائما از او بازجویی شود. هر کس خودش مسئول حریم شخصی و وجدانش است، پس هیچ لزومی ندارد بدانید با چه کسی تماس می گیرد.

اعتماد به نفس خود را بازیابید
به خودتان متکی باشید و بدانید که رابطه عاطفی شما و همسرتان رابطه ای است که هیچ کس نمی تواند در این حریم خصوصی وارد شود و همسرتان نیز هیچگاه اجازه ورود به هیچ غریبه ای را نخواهد داد.


راه حل های پیشنهادی برای فرد قربانی حسادت

به فرد حسود اطمینان بدهید
اگر شما قربانی این حسادت هستید، با اطمینان بخشیدن به طرف مقابلتان و پاسخ به سوال های فرسایشی وی می توانید کمک بسیاری به او بکنید. برعکس اگر در برابر سوال های او بی محلی کنید، با این کار به او می فهمانید که او دیگر قدرت خود را از دست داده است؛ در نتیجه با مشکل جدیدی روبرو خواهید شد. خود را مقصر ندانید؛ زیرا افراد حسود عادت دارند دیگران را مقصر این حسادت بدانند. در مواجهه با این افراد فقط باید صبور باشید و شرایطی را مهیا کنید که اعتماد اولیه خود را به شما برگردانند.

فعالیت های دو نفره انجام دهید
فعالیت هایی را ترتیب دهید که به مشارکت هر دوی شما احتیاج داشته باشد؛ زیرا این دسته از فعالیت ها اعتماد، همبستگی و تفاهم ایجاد می کنند.

از فردی مطمئن کمک بخواهید
اگر به مرحله ای رسیده اید که خشم و حسادت همسرتان آنچنان زیاد شده که زندگی تان را دچار آسیبی جدی کرده است، حتما از یک فرد قابل اعتماد کمک بگیرید. مسلما یک روانشناس می تواند بهترین کمک را به بهبود اوضاع بکند.

منبع:مجله موفقیت





چهارشنبه 93 شهریور 19 :: 6:52 عصر ::نگارنده : موسوی

حسادت های عاشقانه مشکلی رایج میان زوج های امروزی است و رتبه دوم را در میان مشکلات زناشویی دارد. وقتی صحبت از حسادت به میان می آید، اغلب آن را احساسی منفی می پندارند؛ در صورتی که این حس جزو آن دسته از احساساتی است که نه مطلقا مثبت و نه کاملا منفی است.

وجود این حس تجربه ای مهم در زندگی افراد به حساب می آید و بدون شک حاکی از نیازهای اساسی آنان است اما آن چیزی که اغلب افراد را در مورد این حس نگران می کند، اخلاق بیمارگونه، خشونت و عصبانیتی است که از این احساس نشأت می گیرد. حسادت نوعی نارضایتی و احساس ناامنی است که می تواند منجر به رفتارهای مخرب شود و پایه های یک رابطه را متزلزل کند و در مقابل، موجب برانگیختن تمام قوای شخص برای حل مشکلات شخصی یا زناشویی او شود.

برای بررسی این موضوع ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا عشق بدون حسادت ممکن است؟ بدان سبب که زوجین در ابتدای پیوند خود علاقه دارند بیشتر اوقاتشان را با یکدیگر بگذرانند، بیشتر تلاش می کنند تا نشان دهند با یکدیگر تفاهم دارند و از آنجایی که فقط در قالب این پیوند می توانند به برخی از نیازهای خود پاسخ گویند، به نظر می رسد که فرد مقابل را دوست دارند.

این علاقه منجر به ایجاد نوعی وابستگی به طرف مقابل می شود و در نتیجه ممکن است احساس حسادت در هر یک از طرفین به وجود آید؛ بنابراین عشق و حسادت دو احساس لاینفک به حساب می آیند. حسادت به خودی خود یک مشکل تلقی نمی شود و تنها شاخصی از وجود یک مشکل است.

حتما همه ما این جملات را میان افراد مختلف شنیده ایم:
- نسبت به اینکه همسرم در جمع خاصی با فرد دیگری غیر از من صحبت کند، حساسم.
- نمی توانم نگاه فرد دیگری را به همسرم تحمل کنم.
- تمام رفت و آمدهای همسرم را کنترل می کنم.
- نمی توانم تحمل کنم که همسرم بدون من به تفریحات خودش بپردازد.
- نمی توانم یک لحظه از او دور شوم و ...
این جملات می تواند وجود حسادت را در یک فرد ثابت کند.

حسادت چیست؟
حسادت عاشقانه با معنای عام این واژه که در ذهن عموم افراد است، متفاوت است. این نوع حسادت، ترکیبی از ترس و عصبانیت و همراه با احساس ناامنی است. در اینگونه حسادت، بارزترین عکس العملی که از فرد حسود دیده می شود، عصبانیت نسبت به کسی است که او را دچار این حس کرده است. همانطور که گفته شد، حسادت عاشقانه نشان دهنده ترس فرد برای از دست دادن منفعتی بزرگ و مهم است و هرگونه جلب توجهی از سوی همسر فرد حسود نوعی تهدید برای او محسوب می شود.

این نوع حسادت را حسادتی بیمارگونه می نامند که سال ها دوام می یابد و مسلما با خشونت فرد حسود نیز همراه خواهد بود. از آنجایی که این خشم برای مدت کوتاهی به فرد احساس سرزندگی می بخشد، او دائما و به شکل ناخودآگاه خشمگین می شود اما بلافاصله شرمنده شده و پشیمانی خود را ابراز می کند.

بنابراین حسادت موضوعی است که اگر به آن توجه نشود، نتایج منفی به بار خواهد آورد اما به علت وجود شور و هیجان در ابتدای پیوند، کمتر دیده و بدان توجه می شود. زوجین در ابتدای امر اغلب اینگونه جملات را به زبان می آورند که «ما همدیگر را دوست داریم و همانند یک روح در دو بدن هستیم»؛ در حالی که روزمرگی موجود در زندگی، به تدریج از شدت این هیجانات می کاهد و ارتباطی معمولی میان آنها به وجود می آورد؛ در نتیجه به مرور زمان کمتر جملاتی از این دست بین زوجین رد و بدل می شود. این فاصله ممکن است باعث به وجود آمدن نوعی حس ناامنی برای هر یک از زوجین شود. در این زمان است که فرد غرق در خیالات خود می شود و معمولا این جملات و پرسش ها در ذهنش شکل می گیرد:

«چطور می تواند بدون من زندگی کند؟»
«چرا به سرگرمی ها و اوقات فراغت خود بیشتر از من اهمیت می دهد؟»
«نمی خواهم او را از دست دهم! دیگر مرا دوست ندارد.»




یکشنبه 93 شهریور 16 :: 5:50 عصر ::نگارنده : موسوی

اساس "نظریه انتخاب" شالوده‌ای نظری در مورد رفتار آدمی، چرایی و چگونگی آن است.

در تئوری انتخاب ده اصل بدیهی وجود دارد که عبارتند از: 
1. تنها فردی که می‌توانیم رفتارش را کنترل کنیم، خود ما هستیم
2. تنها چیزی که می‌توانیم به فرد دیگری بدهیم "اطلاعات" است
3. تمام مشکلات دامنه‌دار و پایدار روانشناختی از مشکلات ارتباطی نشأت می‌گیرند
4. وجود یک رابطه مشکل‌دار، همواره بخشی از زندگی کنونی ماست
5. آنچه در گذشته بر ما رفته است، بر شرایط کنونی ما اثری شگرف و غیرقابل انکار دارد. اما ما می‌توانیم نیازهای بنیادین خود را به طور مناسبی ارضا کرده و برای ارضای آن‌ها در آینده طرح و برنامه‌ریزی انجام دهیم
6. هر یک از ما یک جهان کیفی (دنیای مطلوب) خاص خود را در ذهن خویش به عنوان "جهان مطلوبِ" خود دارد
7. تمام آنچه از ما سر می‌زند "فقط یک رفتار" است
8. تمام رفتارهای ما از یک کلیت برخوردار است که از 4 مؤلفه (بخش) تشکیل شده است که عبارتند از: فکر، احساس، فیزیولوژی (کارکرد بدن یا احساسات جسمانی)، عمل 
9. تمام رفتار کلی ما انتخاب شده است. ما بر عناصر و مؤلفه‌های عمل و فکر به صورت مستقیم کنترل داریم و بر بخش احساسات و فیزیولوژی (احساسات جسمانی) به صورت غیرمستقیم، از طریق آن‌که چگونه فکر یا عملی را انتخاب کنیم، کنترل داریم
10. تمام رفتار کلی ما به وسیله "فعل" یا "اسم" خاصی نام‌گذاری شده و قابل شناسایی‌اند. مثلاً : افسردگی (اسم)، افسردگی کردن (فعل) یا ترس (اسم)، ترسیدن (فعل)
همان طور که گفته شد بر اساس تئوری انتخاب: همه آنچه از ما سر می‌زند رفتار است و همه رفتارهای ما معطوف به هدفی است. ما هیچ رفتاری را بدون هدف انجام نمی‌دهیمهدف چیست؟هدف کوچکترین تا بزرگترین رفتار ما، برای ارضای 5 نیاز فطری ماست

این نیازها دارای ویژگی‌هایی هستند
ـ سرشتی هستند، نه آموخته شده 
ـ کلی هستند، نه اختصاصی 
ـ فراگیر و جهانی هستند، نه وابسته به هیچ فرهنگی 
این پنج نیاز فطری عبارتند از: 
1ـ نیاز به عشق و تعلق خاطر: همه دوست داریم که دوست داشته شویم و دوست بداریماگر رابطه عاطفی (عشق و تعلق خاطر) هر انسانی تهدید شود، از خود رفتارهای ناکارآمد نشان می‌دهد.

2ـ نیاز به آزادی: منظور از این نیاز، ضرورتا نیاز به آزادی سیاسی نیست، بلکه نیاز به استقلال فردی است. این‌که فرد بتواند برای تعیین نحوه زندگی خود حق انتخاب داشته باشد و هیچ گزینه‌ای (نوع آرایش مو، نوع و رنگ پوشش فرد) به او تحمیل نشود. چرا که انسان دوست دارد خود، کنترل زندگی خود را به دست داشته باشد و برای بیان خود آزاد باشد.
البته باید گفت آزادی‌های سیاسی و اجتماعی نیز، وجهی از این نوع آزادی محسوب می‌شوند. بسیاری از جوامع هستند که در آن‌ها هیچ محدودیت سیاسی‌ای وجود ندارد، اما هنوز در روابط انسانی، بایدها و نبایدها از سوی سایر افراد و نه سیاست حاکم بر جامعه و دولت، به فرد تحمیل می‌شوند. برای نمونه در مراودات فردی مانند روابط زوجین، که یکی از طرفین برای دیگری بایدها و نبایدها را تعیین می‌کند، این که چرا این لباس را پوشیدی؟ چرا این گونه خندیدی؟ در این صورت فرد با خود فکر خواهد کرد که من برای خنده خودم هم آزادی ندارم. بنابراین احساس خوشحالی و خشنودی نخواهد داشتآزادی به این مفهوم که فرد بتواند خود را مطابق سلایق، فهم و شعور خود مدیریت کند.

3ـ نیاز به پیشرفت و قدرت: هیچ فردی نمی‌خواهد درجا بزند. همه، پیشرفت را دوست دارند و به محض احساس سکون و درجا زدن، احساس افسردگی خواهند کرد
انسان‌ها نیز همانند درخت تا زمانی که رشد می‌کنند، بالنده، با طراوت و شاداب هستند؛ به محض این‌که از رشد باز می‌ایستند، از درون شروع به پوکیدن می‌کنند و در مقابل کوچکترین بادها، می‌شکنند.

4ـ نیاز به تفریحتفریح یعنی کاری را فقط و فقط برای لذت بردن انجام دادن
امروز تمام تلاش‌ها به صورت مستمر، صادقانه و منظم معطوف پیشگیری و مبارزه با اعتیاد است. اما با وجود تمام این تلاش‌ها تاکنون این پرسش مطرح نشده است که چرا جوانان معتاد می‌شوند؟ چرا سن اعتیاد هر روز پایین‌تر می‌آید؟ 
این حقیقت را باید پذیرفت که اعتیاد یک رفتار است. رفتار یک فرد معتاد معطوف به هدفی استتفریح، یکی از مبانی بنیادین اعتیاد محسوب می‌شود. افراد دور یکدیگر جمع می‌شوند و محفل و بزم کشیدن مواد را ایجاد می‌کنند که این بزم در ابتدا نوعی سرگرمی (fun) است و واقعا نیاز به تفریح آن‌ها را ارضا می‌کند. اما نمی‌دانند که ارضای کنونی این نیاز، در آینده گرفتاری‌های بسیاری را به وجود خواهد آورد
نیاز به تفریح، نیاز به لذت بردن از یک فعالیت است. باید این پرسش در جامعه مطرح شود که برای تفریح افراد تا چه اندازه محدودیت ایجاد شده است؟ فرد باید خلاقانه تفریح خود را انتخاب کند و برای تفریح وی، معیار ارزشی قائل نشوندچه بسا که در این صورت جوانان، تفریح را در منازل برای خود خلق خواهند کرد
مواد مخدر، یک واقعیت است و باید آن را پذیرفت. اعتیاد در مراحل اولیه، قبل از این که فرد را درگیر کند، تفریح فراوانی را برای فرد ایجاد می‌کندبه قول شاعر: هنگامی که کوکنال (عصاره تریاک) در رگهای من است، افلاطون کودکی است، دستش را می‌گیرم و مدینه فاضله را نشانش می‌دهم
در حقیقت زمانی که فرد تریاک می‌کشد، گویی همه چیز دارد و دنیا در دستانش است.
نیاز به تفریح یک نیاز اساسی است. چرا دانش‌آموزان در مدرسه درس نمی‌خوانند؟ برای این که مدرسه هیچ زمینه‌ای را برای تفریح آن‌ها ایجاد نمی‌کنددر همه‌ جای دنیا به کار واداشتن کودکان، خلاف قانون محسوب می‌شود؛ این در حالی است که در مدارس ایران دانش‌آموزان برای منزل تکلیف و کار دارنداین دانش‌آموزان هنوز به سن کار نرسیده‌اند و باید تفریح و بازی کنند، باید جهان را کشف کنند
مدرسه باید قادر باشد درس را با تفریح درهم آمیزد. چرا که در این صورت نیاز به تفریح دانش‌آموزان نیز برطرف خواهد شد. از آن جایی که یادگیری و پیشرفت نیز بخشی از نیازهای افراد محسوب می‌شوند، قرار دادن این دو نیاز در کنار تفریح باعث می‌شود دانش‌آموز در‌یابد که هم باید تفریح کند و هم باید درس بخواند و پیشرفت کند.

5ـ نیاز به بقا: مسکن، پوشاک و خوراک که پول در تامین آن‌ها نقش اساسی را ایفا می‌کند، به همراه احساس امنیت مولفه‌های اصلی نیاز به بقا محسوب می‌شوند
البته باید توجه داشت که هر رفتار ضرورتا یک نیاز را ارضا نمی‌کند. برای نمونه ممکن است انگیزه‌های فرد در پرداختن به شغل خود موارد زیر باشند
کسب پول و درآمد، که ابزاری برای تامین نیاز به بقا محسوب می‌شود. ثابت کردن خود به عنوان نیرویی مولد به مدیریت محل اشتغال؛ کمک به کشور برای دست یافتن به چشم‌ اندازهای جامعه به منظور تامین نیاز به عشق و تعلق خاطر؛ یافتن گزینه‌های کاری جدیدتر برای توانمندتر شدن، که در این صورت نیاز به آزادی فرد نیز تامین خواهد شد
اعتقاد "نظریه انتخاب" (choice theory) بر این است که همه مردم در تمام ساعات زندگی خود، یک فرکانس رادیویی با عنوان " What Is In It For Me?) "W.I.I.F.M"چه چیزی در این برای من وجود دارد؟" در گوش خود دارند که پس از گوش کردن به آن و بررسی‌های لازم، از خود رفتار نشان می‌دهند
والدین باید بدانند کودک در هنگام لجبازی، در حال پافشاری کردن بر روی ارضای یکی از نیازهای خود است و آن‌ها باید این نیاز کودک را شناسایی کنند
محصل اگر تکالیف خود را انجام نمی‌دهد، از خود رفتاری نشان داده است که معطوف به هدفی است؛ این هدف نیز در راستای ارضای یکی از نیازهای محصور شده اوستمعلم می‌تواند به دانش‌آموز کمک کند تا این محصوریت را از بین ببرد. دانش‌آموز قادر به بیان درست ناکامی خود نیست. چنانچه معلم بداند چه کاری باید انجام دهد و چگونه برخورد کند، پیوندی عمیق با دانش‌آموز برقرار خواهد کرد و به راحتی با دانش‌آموزان کنار خواهد آمد
ارضای این نیازهای پنج‌گانه ثابت نیست، بلکه به طور مداوم پویاست. اگر نیازهای فعلی ما برطرف شوند، روز بعد باید به صورت مسوولانه و واقع‌گرایانه، و منطبق بر نُرم جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، خواسته‌های جدید خود را ارضا نماییم

مصاحبه خبرگزاری دانشجویی ایران با دکتر علی صاحبی





< << 11 12 >
Susa Web Tools