باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 59
کل بازدیدها: 543992




گالری تصاویر سوسا وب تولز



دوشنبه 94 تیر 1 :: 10:12 صبح ::نگارنده : موسوی

عوامل زمینه ساز ازدواج سالم: ازدواج (Marriage )در سنین پایین یا بسیار بالا می تواند آسیب زا و خطر آفرین باشد.
سطح بلوغ و پختگی زوجین

میزان بلوغ فکری و هیجانی زوجین باید مد نظر قرار گیرد. در بسیاری از موارد شاهد ازدواج کودکی با فردی پخته یا کودکان با یکدیگریم!

چه بسیار زوج هایی که بالای 25 سال هستند ولی هنوز به رشد فکری و هیجانی لازم نرسیده اند.
زمان ازدواج و آمادگی برای رابطه ی جنسی:

زمان ازدواج

ممکن است افراد در حال سپری کردن ماموریت و تحصیل باشند و زمان مناسبی را برای ازدواج انتخاب نکرده باشند. در مواردی دیده شده که اگر ازدواج زوجی دو سال زودتر یا دو الی سه سال دیرتر اتفاق می افتاد شاهد اختلافات زناشویی کمتری میان زوجین بودیم.

آمادگی برای رابطه ی جنسی کامل و انحصاری

مواردی مشاهده می شود که پسر یا دختری ازدواج می کنند در حالی که هنوز آمادگی لازم برای فعالیت ها و روابط جنسی کامل را ندارند .هنوز ذهن آنان آماده ی پذیرش چنین رابطه ای نیست, لذا زن و شوهر کاملا قادر نیستند خود را در اختیار طرف مقابل بگذارند. عدم آمادگی هایی از این نوع می تواند در اوایل ازدواج مشکلاتی جدی را ایجاد کند که می توان از طریق آموزشهای لازم در مشاوره های قبل از ازدواج این نقص را تا حدی زیاد برطرف کرد.
رهایی هیجانی از والدین و سطح تحصیلات
میزان آزادی و رهایی هیجانی از والدین

عدم وابستگی های هیجانی و عاطفی نسبت به خانواده ی اصلی از موارد بسیار مهم در روابط زناشویی است. در واقع فرد باید میان خود و دیگران تمایز ایجاد کند.

سطح تحصیلات زوجین و میزان آرزوهای شغلی و درجه ی رضایت آنها از شغل

تحقیقات نشان می دهد که رضایت شغلی از عوامل بسیار مهم پیش بینی کننده ی رضایت زناشویی است. مردان و زنانی که از شغل خود راضی هستند به گونه ای این رضایت را در روابط زناشویی خود منعکس می کنند . هم چنین میزان تحصیلات زوجین, هماهنگی و توازن در این معیار بسیار مهم است. در اکثر موارد دیده شده است زن و شوهری که از لحاظ سطح تحصیلات تفاوت بسیار زیادی دارند همواره از رابطه ی زناشویی خود رنج می برند. گویا زن و شوهر در دو عالم متفاوت از یکدیگر زندگی می کند به طوری که درجه ی تفاهم به حداقل ممکن می رسد.

پیشگیری بهتر از درمان
به عبارت ساده تر موارد پیشگیرانه ای در ارتباط زناشویی وجود داردکه هم دختر و هم پسر باید به آن توجه جدی مبذول دارند و این سخن بسیار مهم را فراموش نکنیم که پیشگیری مقدم بر در مان است. تنها قدری توجه و دقت در مشاوره های قبل از ازدواج می تواند افراد را از افتادن به دام آفت ها و آسیب های مذکور مصون نگاه دارد.

ازدواج پا نهادن در جاده ای است که دست اندازهای متعددی دارد. هرچه زوجین پیشاپیش از این چاله ها آگاه باشند بهتر می توانند مرکب ازدواج خود را با کم ترین آسیب و بیشترین شادکامی و لذت برانند. اما به یاد داشته باشیم در رابطه با این خودرو آسیب ها همیشه به چاله های جاده ی زندگی مربوط نمی شود. بسیاری از موانع و مشکلات پس از شروع روابط زناشویی و ناشی از سرنشینان خودرو یعنی زن و شوهر و فرزندان است. کتاب مدیریت روابط زناشویی دکتر سید جلال یونسی




دوشنبه 94 تیر 1 :: 10:4 صبح ::نگارنده : موسوی

دروغ ها را به دو گروه تقسیم میکنند: دروغ سیاه و دروغ سفید.

 دروغ سیاه: دروغی است که با گفتن آن به زندگی فرد دیگری آسیب می زنیم. مثلاً فردی که به همسر خود خیانت میکند اما به او میگوید که هنوز عاشقانه دوستش دارد. شرکتی که درآمد سرشار دارد اما در اظهارنامه های مالیاتی، خود را ضررده معرفی میکند. کسی که از شرکت خود دزدی میکند ولی کس دیگری را برای این دزدی متهم می کند.


دروغ سفید: دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند. در جاده با سرعت 50 کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از 120 کیلومتر در ساعت نمیرود. روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم! هر روز تا ساعت 11 صبح خواب است اما میگوید: من از هفت بیدار هستم! و …

چند روز اخیر که کتابهای پاول اکمن را بیشتر و دقیق تر میخواندم جمله ای نظرم را جلب کرد:

«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم چون انسانها به دلیل حفظ منافع خود و در تلاش برای پیروزی در تنازع برای بقا، همنوعان خود را فریفته اند. این نوع دروغ حتی در رفتار حیوانها نسبت به همنوع خود نیز مشاهده میشود. اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».

بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید. ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه «خود» را «فریب» میدهیم. به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و اضطراب و تنش میشویم. به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم.

اگر من روزی یک صفحه کتاب میخوانم و خود را متعهد کنم که در حضور دیگران نیز همین حرف را بزنم، زودتر به افزایش میزان کتابخوانی خود تشویق میشوم. اگر روزها ساعت 11 از خواب بیدار میشوم و این را به دیگران نیز بگویم، انرژی من برای بیدار شدن در ساعت 9 افزایش می یابد و به دیگران هم میتوانم با افتخار بگویم: «اخیراً هر روز 2 ساعت زودتر بیدار میشوم».

اما کسی که ساعت 11 بیدار میشود و به همه میگوید ساعت 7 بیدار است، حتی وفتی دو ساعت از خواب خود کم میکند (و 9 صبح بیدار میشود) دو گزینه برای دروغ گویی سفید پیش رو دارد:

گزینه اول: همچنان به همه بگوید ساعت 7 بیدار میشود (پس هیچ جایزه ی بیرونی برای این تلاش دریافت نمیکند و بی انگیزه میشود)

گزینه دوم: از این به بعد به همه بگوید: من ساعت 5 از خواب بیدار میشوم (و به این صورت در باتلاق دروغ سفید بیش از قبل فرو میرود و عزت نفسش نیز خدشه دار میگردد)

بیایید با هم قرار بگذاریم هیچوقت دروغ سفید نگوییم. اثرات این دروغ از هر نوع دروغ سیاهی بدتر است.
برگرفته از سایت محمدرضا شعبانعلی آموزگار تحلیل رفتار متقابل




دوشنبه 94 اردیبهشت 14 :: 10:13 صبح ::نگارنده : موسوی

tip of tongue phenomenon

بسیار اتفاق افتاده است که افراد تلاش می کنند پاسخی را به یـاد آوردنـد کـه در آن لحظه قادر به یاد آوری آن نیستند، ولی با این وجود پاسخ را خیلی نزدیک یعنی نوک زبان خود می دانند . به این پدیده ،پدیدة نوک زبان گویند . برای مثـال فـرض کنیـد از کسی سؤال شود« در راه زاهـدان بـه چابهـار چـه شـهری اسـت؟ »تنهـ ا بـدین دلیـل کـه فردفوراً پاسخ را به یادنمی آورد الزاماً نمی توان گفت که او هیچ چیزی دربـاره پاسـخ نمی داند. برخی اوقـات کسـی کـه نمـی توانـد پاسـخ را بـه یـاد آورد ولـی مـی توانـد ویژگیهای لفظی پاسخ درست را به یاد آورد. برای مثال ، در پاسخ به سؤال بـالا فـردی که نمی تواند پاسخ را که «ایرانشهر » است به یـادآورد ممکـن اسـت بـه یـاد آورد کـه پاسخ با «1»یا حتی «ایران» شروع می شود، یـا آن کـه دارای سـه بخـش اسـت . برخـی اوقات فردی که نمی تواند پاسخ را به یـاد آورد در عـین حـال مـی توانـد اطلاعـاتی را درباره ویژگیهای معنایی آن پاسخ به یاد آورد . برای مثال ، در پاسخ به سؤال بـالا فـرد ممکن است نتواند پاسخ را به یاد آورد ولی هنوز ممکن است بتوانـد بـه یـاد آورد کـه سؤال درباره شهری است تقریباً نزدیک مرز ، یا اینکه شهری اسـت کـه نزدیـک زابـل است یادآوری هر یک از این دو صفت در غیاب یاد آوری خود پاسخ ، «پدیده نـوک زبان » نامیده شده است . ( این پدیده برای اولـین بـار توسـط بـراون و مـک نیـل 1996
بررسی شد)




یکشنبه 93 اسفند 24 :: 11:30 صبح ::نگارنده : موسوی

این اختلالات به صورت تکانه ها، خیال پردازانه ها، یا اعمال جنسی که غیرمعمول، انحرافی، یا غریب هستند،مشخص می گردند. شیوع آنها در مردها بیش از زنان می باشد. علت،ناشناخته است. استعداد زیست شناختی (الکتروانسفالوگرام غیرطبیعی،هورمونهای غیرطبیعی) ممکن است با عوامل روانشناختی، مثل سوءرفتار در زمان کودکی، تقویت گردد.


فرضیه روانپویشی پارافیلیا را ناشی از تثبیت در یکی از مراحل روانی - جنسی رشد، یا کوششی برای محافظت در مقابل اضطراب اختگی (exhibitionism) میداند. فرضیه یادگیری، ارتباط بین یک عمل یا برانگیختگی جنسی در دوران کودکی را که منجر به یادگیری شرطی میشود، عامل میداند.
فعالیت پارافیلیائی به صورت وسواسی است. بیماران، به طور مکرر در رفتار انحرافی خود گرفتار هستند و قادر به کنترل تکانه خود نمیباشند. در شرایط استرس، اضطراب، یا افسردگی، احتمال انجام رفتار انحرافی بیشتر است.


ممکن است بیمار چندین بار عزم کند که این رفتار را کنار بگذارد. ولی معمولاً قادر به ترک آن برای مدت طولانی نیست، واکنش نمائی و متعاقب آن احساس گناه شدید رخ میدهد. روشهای درمانی، که تنها به میزان متوسط موفقیتآمیز بوده اند، عبارتند از: روانردمانی بینشمدار، رفتاردرمانی، دارودرمانی به تنهائی یا همراه با درمانهای ذکر شده.

انحرافات جنسی یا پارافیلیاهای شایع عبارتند از:


اختلال: عورت‌نمائی (exhibitionism)
 تعریف: نشان دادن آلت تناسلی برابر عموم، در زنان نادر است.
ملاحظات عمومی:
افراد می‌خواهند که به جنس مؤنث شوک وارد کنند، واکنش‌ او تصدیقی برای سالم بودن آلت تناسلی به
بیمار است.
درمان:روان‌درمانی بینش‌مدار، شرطی‌سازی انزجاری.

زنان باید سعی کنند که به مرد عورت‌نما توجهی نکنند، چرا که او خطرناک نیست، اگرچه نفرت‌انگیز است، یا به پلیس خبر دهند.


اختلال: یادگارخواهی (fetishism)
تعریف: انگیختگی جنسی با اجسام بی‌جان (مثلاً کفش، مو، لباس)
ملاحظات عمومی: تقریباً همیشه در مردان دیده می‌شود، اغلب به دنبال آن احساس گناه اتفاق می‌افتد.
درمان: روان‌درمانی بینش‌مدار، شرطی‌سازی انزجاری، غرقه‌سازی تجسمی (یعنی بیمار با یادگار، آن‌قدر خودارضائی می‌کند که اثر انگیختگی را از دست بدهد (اشباع‌سازی خودارضائی). 


اختلال: مالش (frotteurism)
تعریف: مالیدن آلت تناسلی به جنس مؤنث برای ایجاد انگیختگی و ارگاسم
ملاحظات عمومی: در مکان‌های شلوغ اتفاق می‌افتد، مثلاً مترو، معمولاً مردان منفعل و فاقد اعتمادبه‌نفس
آن را انجام می‌دهند.
درمان: روان‌درمانی، بینش‌مدار، شرطی‌سازی انزجاری، گروه‌درمانی، داروهای ضدآندروژن


اختلال: بچه‌بازی (castration anxiety)
 تعریف: فعالیت جنسی با کودکان کم‌تر از سیزده سال، شایع‌ترین پارافیلیا است
ملاحظات عمومی: %95 هتروسک.سوال، 5% هموسک.سوال، خطر تکرار رفتار زیاد است. بیمار از برقراری روابط جنسی با بزرگسالان می‌ترسد، اعتمادبه‌نفس پائین است. 10 تا 20% کودکان تا سن 18 سالگی، مورد تعرض قرار می‌گیرند.
درمان: قرار دادن بیمار در واحد درمانی، گروه‌درمانی، روان‌درمانی، بینش‌مدار، داروهای ضدآندروژن برای کاهش میل جنسی


اختلال: آزارگری(سادیسم) جنسی (transvestic fetishism)
تعریف: برانگیختگی جنسی در اثر رنج دادن روانی یا جسمی شخص دیگر ایجاد می‌شود.
ملاحظات عمومی: اغلب در مردان دیده می‌شود. از نام مارکی دوساد گرفته شده. در بعضی موارد منجر به تجاوز جنسی می‌گردد.
درمان: روان‌درمانی بینش‌مدار، شرطی‌سازی انزجاری

 

اختلال: آزادخواهی (مازوخیسم) جنسی (pedophilia)
تعریف: لذت جنسی، با سوءرفتار جنسی یا روانی قرار گرفتن، یا تحقیر شدن (آزادخواهی اخلاقی ـ se.xual masochism) حاصل می‌شود.
ملاحظات عمومی: دفاع در مقابل احساس گناه مربوط به ارتباط جنسی، مجازات و تنبیه را به خود برمی‌گرداند.
درمان: روان‌درمانی بینش‌مدار، گروه‌درمانی


اختلال :یادگارخواهی همراه میدان‌پوشی (voyeurism)
تعریف: میدان‌پوشی
ملاحظات عمومی: اغلب برای انگیختگی دگرجنس‌خواه استفاده می‌شود.
مبدل‌پوشی مرد به زن شایع‌تر است.
نباید با ترانس‌سک.سوالیسم که فرد خواهان تعلق به جنس مخالف است، اشتباه شود.
درمان: روان‌درمانی بینش‌مدار


اختلال: چشم‌چرانی (excretory paraphilias)
تعریف: برانگیختگی جنسی با نگاه کردن به اعمال جنسی (مقاربت یا شخص برهنه) حاصل می‌شود. ممکن است در زنان هم اتفاق بیفتد، ولی در مردان شایع‌تر است. نوع دیگر آن گوش دادن به مکالمات اروتیک است (مثل ارتباط جنسی تلفنی

ملاحظات عمومی: معمولاً در مدت عمل چشم‌چرانی، خودار.ضائی اتفاق می‌افتد. معمولاً به‌دلیل ولگردی یا چشم‌چرانی دستگیر می‌شوند.
درمان: روان‌درمانی بینش‌مدار، شرطی‌سازی انزجاری. 


اختلال: پارافیلیاهای دفعی (coprophilia)
تعریف: مدفوع کردن (کوپروفیلیا ـ urophilia) یا ادرار کردن (اوروفیلیا ـ zoophilia) روی شریک جنسی یا برعکس
ملاحظات عمومی: تثبیت در مرحله مقعدی رشد، klismaphilia
درمان: روان‌درمانی بینش‌مدار. 


اختلال: حیوان‌خواهی
تعریف: ارتباط جنسی با حیوانات
ملاحظات عمومی: در مناطق روستائی شایع‌تر است، ممکن است فرصت‌طلبانه باشد
درمان: تغییر رفتار، روان‌درمانی بینش‌مدار


منبع:tanzimekhanevadeh.com




سه شنبه 93 اسفند 12 :: 11:3 صبح ::نگارنده : موسوی
بالاخره جراتش را پیدا کردید و یک دختر را بیرون دعوت کردید، اما او ردتان کرد.  رد شدن اصلاً چیز جالبی نیست، مخصوصاً وقتی جرات لازم برای حرف زدن با دختری را بعد از مدت زمانی طولانی پیدا کرده باشید.
باوجود تغییراتی که در جامعه مدرن پیش آمده است، اما هنوز هم این مردها هستند که معمولاً اولین قدم را برمی‌دارند. در زیر به چند دلیل اصلی که خانم‌ها بخاطر آن مردی را رد می‌کنند اشاره می‌کنیم و راه‌هایی هم برای جلوگیری از آن توصیه می‌کنیم.
این 12 دلیل هیچ ترتیب خاصی ندارند اما باید به همه آنها توجه داشته باشید:
  
1: ظاهر بد
در جامعه مدرن امروزی که همه توجه بیشتری به ظاهر خود دارند، نظافت خوب اهمیت زیادی دارد. این مسئله نقش مهمی در تصمیم‌گیری خانم‌ها در قبول دعوت یک مرد دارد.
اولین تاثیرات با ظاهر شروع می‌شود، پس مطمئن شوید که نظافتتان در بهترین و کامل‌ترین وضعیت باشد. تمیز بودن دندان‌ها اهمیت زیادی دارد و نشانه مسلم این است که شما به خودتان می‌رسید.
اگر سیگاری هستید یا زیاد قهوه می‌خورید، برای برداشتن لکه‌های روی دندان‌هایتان و سفید و تمیز نگه داشتن آنها تلاش کنید. بدبو بودن نفستان هم می‌تواند یک نشانه خیلی بد برای خانم‌ها باشد. حتماً از خوشبو‌کننده‌های نعناعی استفاده کنید. موهایتان هم خیلی مهم است و برای اینکه پاسخ «نه» نشنوید حتماً آن را مرتب و زیبا نگه دارید.
مدل‌موی هرکس متفاوت است و کاملاً به خودتان بستگی دارد که چطور آن را آرایش کنید اما حتماً دقت کنید که موهایتان کاملاً تمیز باشد. از همه اینها مهمتر این است که کاملاً بدنی تمیز و خوشبو داشته باشید. هیچکس دوست ندارد با مردی بیرون برود که بوی بدنی آزاردهنده دارد. اگر زیاد عرق می‌کنید، حتماً قبل از بیرون رفتن دوش بگیرید یا حمام کنید و از عطر و ادوکلن استفاده کنید.
لباس‌هایتان هم خیلی مهم است. این به آن معنا نیست که حتماً باید کت و شلوار تنتان کنید و کراوات بزنید. نه، فقط کافی است خوش‌لباس و مرتب باشید. لباس‌های کهنه یا کثیف باعث می‌شود نامرتب به نظر برسید. هرچه که بپوشید، پیراهن و شلوار یا تی‌شرت و شلوار جین، دقت کنید که تمیز باشند، روی مد باشند، پارگی نداشته باشند و مناسب آن محل باشند. 
2: نومیدی زیاد
خانم‌ها می‌توانند نومیدی شما را از کیلومترها تشخیص دهند. نومیدی اعتماد به نفس شما را می‌گیرد و می‌تواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. این در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم می‌انجامد. زمان‌هایی هست که این نومیدی می‌تواند خود را نشان دهد، بنابراین باید قبل از اینکه اتفاق بیفتد آن را تشخیص دهید و از آن جلوگیری کنید.
بعد از برهم خوردن یک رابطه افراد معمولاً دچار این حس نومیدی می‌شوند و مدام در حال ارزیابی این هستند که کجای آن رابطه اشتباه بوده است و دوست دارند زودتر زنی وارد زندگی آنها شود.
وقتی در چنین وضعیت ذهنی باشید و با این حالت به زنی نزدیک شوید، آن زن متوجه قضیه خواهد شد. سعی کنید با این افکار و احساسات کنار بیایید و قبل از اقدام برای شروع یک رابطه جدید، با نومیدی ناشی از شکست رابطه قبلی‌تان مقابله کنید.
3: فقدان حس جاه‌طلبی و چشم‌انداز شغلی
در نظر خانم‌ها فقدان جاه‌طلبی در آقایون یک امتیاز منفی است. خانم‌ها مردهایی را دوست دارند که جهتی مشخص در زندگی داشته باشند. اگر هنوز در خانه نشسته‌اید و مشغول بازی‌های کامپیوتری هستید و نمی‌دانید می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید، مطمئن باشید که جواب «نه» می‌شنوید. زن‌ها توانایی مردان برای برقراری رابطه و مناسب بودن آنها را برحسب اینکه بعنوان یک شخص که هستند، می‌سنجند. هیچکس‌ نمی‌گوید باید در سطح بیل‌گیتس باشید اما لازم است که بدانید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه بکنید، مخصوصاً اگر دهه 20 سالگی را به پایان رسانده و در اوایل دهه 30 خود باشید.
داشتن چشم انداز شغلی خوب هم برای خانم‌ها خیلی مهم است زیرا به آنها نشان می‌دهد که می‌توانید از عهده حمایت مالی آنها برآیید یا خیر. نکته مهم اینکه خانم‌ها مردهایی را ترجیح می‌دهند که استقلال مالی داشته باشند نه کسانیکه هنوز به خانواده و دیگران متکی هستند. زن‌ها هیچوقت مردی که خیلی پولدار باشد را رد نمی‌کنند اما دقیقاً برای متضاد آن همین کار را انجام می‌دهند.
زن‌ها هم درست مثل مردان به آینده نگاه دارند، حتی اگر برای لحظه‌ای کوتاه باشد، و برای این منظور باید توانایی مالی پشتیبانی مالی آنها را داشته باشید. بااینکه در زندگی مدرن زنان هم به دنبال استقلال مالی خود هستند اما مطمئناً نمی‌خواهند مجبور باشند همه هزینه‌ها را خودشان به تنهایی متقبل شوند. راه‌حل این است که اگر نمی‌خواهید ردتان کنند، دست به کار شوید و کمی به زندگی کاری خود سروسامان دهید.
4: خسته‌کننده بودن
تصمیم گرفته‌اید که نظرش را جلب کرده و سر صحبت را با او باز کنید. زن‌ها معمولاً به مردهایی که خسته‌کننده هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند روی خوش نشان نمی‌دهند. اگر طبیعتاً خجالتی و درون‌گرا هستید، بنابراین باید قبل از نزدیک شدن به یک زن، حرف‌هایتان را آماده کنید. حرف زدن درمورد موضوعی که او هیچ علاقه‌ای به آن ندارد یا خسته‌کننده به نظر می‌رسد مطمئناً با یک پاسخ «نه» محکم مواجه خواهد شد. بعد از معرفی، شاید بد نباشد کمی درمورد علایقش از او سوال کنید.
اگر واقعاً نمی‌دانید درمورد چه باید صحبت کنید، یکی از موضوعاتی که خودش دوست دارد را انتخاب کنید. توانایی حفظ مکالمه فراتر از پاسخ‌های بله و خیر نشانه هوش مرد و مهمتر از این اجتماعی بودن اوست. اینکه چه بگویید به خودتان بستگی دارد. صحبت‌های کلیشه‌ای شاید خیلی جذاب نباشد اما برای شکستن یخ بین شما می‌تواند خوب باشد. 
5: غیرمستقیم حرف زدن
شاید، ممکن است، یا می‌تواند اینطور باشد، همه کلماتی هستند که نباید برای درخواست دوستی یک زن از دهانتان خارج شود. زن‌ها از مردانی خوششان می‌آید که درمورد خواسته‌هایشان رک و راست هستند. البته بین رک بودن و پررو بودن تفاوت زیادی هست که شما باید بتوانید تعادلی بین این دو پیدا کنید. بهترین راه این است که به طور عینی به او نزدیک شوید. 
از خودتان بپرسید آیا خیلی قوی جلو رفتم؟ سعی کنید درخواستتان کوتاه و دقیق باشد و بعد منتظر پاسخ بمانید. وقتی می‌خواهید سوالی از آنها بپرسید یا منتظر پاسخ هستید، مستقیم به آنها نگاه کنید، نه پایین روی کفش‌هایتان. این باعث می‌شود خانم‌ها فکر کنند اعتمادبه‌نفس لازم را ندارید.
6: تحت‌فشار گذاشتن
اعتماد‌به‌نفس داشتن با تحت‌فشار گذاشتن خیلی فرق دارد. گذاشتن پایتان آنطرف خط می‌تواند منجر به شنیدن پاسخ منفی شود. خانم‌ها برحسب تجربیات قبلی‌شان متفاوت هستند و استفاده از رویکرد قبلی برای یک فرد جدید می‌تواند منجر به شکست شود. بعد از نزدیک شدن به یک زن، دو نکته هست که می‌تواند باعث شود تحمیل‌کننده به نظر برسید و شانستان را از دست بدهید. اگر طی صحبتتان در یک رستواران یا هر مکان عمومی دیگر، ترجیح داد از پیش شما رفته و به دوستانش ملحق شود، بگذارید برود. مجبور کردن او به ماندن پیش شما می‌تواند پاسخ منفی او را به دنبال داشته باشد.
اینکه او می‌خواهد برود نشانه این نیست که شکست خورده‌اید. اگر گفتگوی خوبی با او داشته‌اید و او را علاقه‌مند دیده‌اید، مطمئناً برمی‌گردد و دوباره همدیگر را خواهید دید. نکته دیگر مربوط به انتهای گفتگویتان است. اینکه درمورد ملاقات بعدی یا ردوبدل کردن روش‌های تماسی حرف بزنید خیلی مهم است اما دقت کنید که اگر پاسخ منفی داد زیاد اصرار نکنید. سکوت می‌تواند روش خوبی باشد، صبر کنید تا پاسخ بدهد و بعد اگر پاسخ موردنظرتان را دریافت نکردید، یک سوال متفاوت بپرسید.
7: زبان بدن ضعیف
زبان بدن مثبت سلاحی سرد در جنگ‌افزار شماست که اگر درست استفاده شود می‌تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد. دقت کنید که همیشه درست و صاف بایستید، قوز کردن یا تکان دادن پاها نشانه نداشتن اعتمادبه‌نفس است. اگر در جایی شلوغ هستید، حتماً بلند و شمرده صحبت کنید. هیچکس دوست ندارد با مردی صحبت کند که مجبور باشد هر حرفش را بخواهد تکرار کند.
وقتی با او حرف می‌زنید مستقیم به او نگاه کنید. این نشان می‌دهد که به آن گفتگو و حرف‌هایی که می‌زند علاقه‌مند هستید. اگر چشم‌هایتان دور اتاق بچرخد نشانه این است که حوصله‌تان سر رفته است. اگر پایین را نگاه کنید نشانه این است که کم‌رو هستید و اعتمادبه‌نفس ندارید و هر دو اینها اصلاً موردعلاقه خانم‌ها نیست.
8: ریلکس باشید و لذت ببرید
بهترین مکالمات آنهایی هستند که مفرح‌اند و راحت جلو می‌روند. شوخ طبع بودن و اینکه خودتان باشید را یادتان نرود. خانم‌ها اغلب می‌توانند حدس بزنند که چه زمان مردها دو رو هستند. لازم نیست در کل گفتگو نقش یک کمدین را بازی کنید اما اینکه خودتان باشید و آرام و ریلکس، کار را برای هر دو شما راحت‌تر می‌کند.
9: عادت‌های آزاردهنده
تشخیص عادت‌های آزاردهنده کار سختی است اما می‌تواند یک دلیل قاطع برای رد شدن شما باشد. عادت‌های بد و آزاردهنده متداول از جوک‌های زننده می‌تواند باشد تا پاک کردن بینی‌تان. تشخیص این عادت‌ها کار سختی است چون معمولاً خودتان متوجه انجام آن نیستید. بهترین راه اینکه بفهمید عادت‌های بدتان موجب خراب شدن شانس‌تان در برخورد با خانم‌ها می‌شود یا نه، این است که از دوستانتان بپرسید. دوستان ما همه عادت‌های بد ما را می‌بینند و متوجه می‌شوند اما چون دوستمان هستند ممکن است نگویند. باید بفهمید عادت‌های بدتان چه هستند و بعد سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.
10: پُرحرفی
تا اینجا فهمیدیم که داشتن اعتماد به نفس و خودتان بودن در برخورد با خانم‌ها خیلی خوب است اما ممکن است زیادی پیش روید. خیلی مهم است که صادق باشید و افکارتان را به زبان بیاورید اما اینکه هر چه که در ذهنتان می‌گذرد را به او بگویید اصلاً عاقلانه نیست. همه ما افکاری درون ذهنمان دارید که بهتر است برای خودمان نگه داریم. به همین دلیل است که از قدیم گفته‌اند قبل از حرف زدن همیشه فکر کنید. 
11: زمان‌بندی بد
اگر زنی که می‌خواهید به او نزدیک شوید را می‌شناسید، مثلاً همکارتان است، باید بیشتر مراقب زمان‌بندی باشید. نزدیک شدن به زنانی که به تازگی با نامزد قبلی خود به هم زده‌اند فکر خوبی نیست. این بر هم خوردن رابطه می‌تواند بسیار دردناک باشد و باعث شود آمادگی روحی و روانی لازم را نداشته باشند. در چنین موقعیتی بهتر است بگذارید کمی زمان بگذرد تا به حالت عادی زندگی خود برگردد.
12: …
زمان‌هایی هست که به این دلیل دست رد به سینه‌تان می‌زنند که فقط شبیه و مناسب آنها نیستید. برای هر زنی یکسری ویژگی‌های ظاهری و شخصیتی در مردها جذاب است. اگر شما آن ویژگی‌ها را نداشته باشید، احتمال اینکه از طرف او رد شوید بسیار زیاد است. اما گاهی‌اوقات یک تیپ ظاهری یا شخصیتی خاصی نیست که برایشان مهمتر باشد. که در چنین شرایطی مشکلات دیگر باعث شنیدن پاسخ منفی خواهد بود. در شرایطی که شما یک مرد بلوند با قد 170 هستید و مرد جذاب از نظر آن زن یک مرد مشکی با قد 190 است، هیچ کاری از دست شما برنمی‌آید. می‌توانید با متناسب و آراسته نگه داشتن خودتان، شانس‌تان را بالا ببرید اما گاهی‌اوقات این کافی نیست.

منبع : مردمان



سه شنبه 93 اسفند 12 :: 8:45 صبح ::نگارنده : موسوی



درمورد بیماری‌های روحی-روانی، کلیشه‌های مختلفی وجود دارد. اما در واقعیت، تشخیص اختلالات روحی معمولاً دشوار است—مخصوصاً در افرادیکه دچار علائم اختلال دوقطبی هستند.
دکتر کاری بیردن (Carrie Bearden)، استادیار روانشناسی و علوم رفتاری در دانشگاه UCLA اعتقاد دارد، "دمدمی مزاج بودن  یا مشکل و خستگی در کار جزء متداولترین آن است اما شدت این اختلال انواع مختلفی دارد."

در زیر به 10 مورد از نشانه‌های مشکلات روحی این اختلال اشاره می‌کنیم.

1. روحیه خوب

اختلال دوقطبی با تغییرات و بالا و پایین رفتن‌های اخلاقی بین هیجان و افسردگی شناخته می‌شود. در طول دوره هیجان، فرد ممکن است از واقعیت جدایی کامل پیدا کند.
در جنون خفیف یا هیپومانیا که یکی از علائم این اختلال است، فرد وضعیت بسیار پرانرژی پیدا می‌کند اما هوشیاری خود به واقعیت را از دست نمی‌دهد.
دکتر بیردن می‌گوید، "جنون خفیف می‌تواند وضعیت واقعاً لذت‌بخشی باشد. روحیه فرد به شدت تقویت می‌شود و انرژی و خلاقیت بسیار زیادی پیدا می‌کند و به نشاط می‌رسد. این قسمت بالای اختلال دوقطبی است."

2. ناتوانی در انجام کارها

پُر بودن خانه از انبوه کارهای نیمه‌تمام یکی از ویژگی‌های اختلال دوقطبی است. افرادیکه بتوانند از انرژی خود وقتی در فاز هیپومانیا هستند استفاده کنند می‌تواند بازده بسیار خوبی داشته باشند.
این افراد معمولاً از یک کار سراغ کار دیگر می‌روند، پروژه‌های غیرواقعبینانه دارند که معمولاً ناتمام می‌ماند.
دکتر دان مالون (Don Malone) مدیر مرکز سلامت رفتاری و دپارتمان روانپزشکی کلنیک کلیولند در اوهایو می‌گوید، "این افراد معمولاً قادر به تمرکز روی یک کار نیستند و میلیون کار را شروع می‌کنند بدون اینکه بتوانند آنها را به اتمام برسانند."

3. افسردگی

فردی که در وضعیت افسردگی اختلال دوقطبی است درست شبیه به فردی که افسردگی عادی دارد به نظر خواهد رسید. دکتر مالون می‌گوید، "آنها همان مشکلات افرادیکه دچار افسردگی معمولی هستند را با انرژی، اشتها، خواب و تمرکز خواهند داشت."
متاسفانه، قرص‌های ضدافسردگی معمولی به تنهایی برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی مناسب نیست. حتی ممکن است چرخه‌های تغییر روحیه را در این افراد بیشتر کند و یا فرد را به اپیزود جدایی از واقعیت بفرستد.
او می گوید، "داروهای ضدافسردگی برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می‌تواند خطرناک باشد زیرا ممکن است آنها را دچار جنون کند."

4. آسیب‌پذیری

برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است دچار "جنون ادغامی" شوند که در آن علائم افسردگی و هیجان را همزمان تجربه می‌کنند. در این وضعیت، این افراد معمولاً به شدت آسیب‌پذیر می‌شوند.
همه آدمها روزهای بد در زندگی دارند به همین دلیل است که تشخیص این نوع دوقطبی بسیار دشوارتر است.
دکتر بیردن می‌گوید، "همه ما گاهی‌اوقات آسیب‌پذیر و دمدمی‌مزاج می‌شویم اما در افرادی که دچار اختلال دوقطبی هستند این وضعیت شدیدتر است تاجاییکه در روابط آنها ایجاد مشکل می‌کند، مخصوصاً وقتی فرد بگوید، نمی‌دانم چرا اینقدر آسیب‌پذیرم واقعاً نمی‌توانم آن را کنترل کنم."

5. تند حرف زدن

بعضی افراد ذاتاً پرحرف هستند اما "حرف زدن زورکی یکی از متداولترین نشانه‌های اختلال دوقطبی است.
دکتر بیردن می‌گوید، این نوع حرف زدن زمانی اتفاق می‌افتد که فرد در یک مکالمه دونفره نیست. فرد تند تند حرف می‌زند و اگر سعی کنید حرف بزنید، مطمئناً این اجازه را به شما نخواهند داد. همچنین این افراد معمولاً از موضوعی به موضوع دیگر می‌پرند.

6. مشکل در محل‌کار

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی معمولاً سر کار مشکل دارند زیرا بسیاری از علائم آنها در توانایی آنها برای انجام کارهایشان و برابری با بازده کاری همکارانشان اخلال ایجاد می‌کند.
علاوه بر مشکل در تمام کردن کارها، ممکن است دچار اختلال خواب، آسیب‌پذیری و مشکلات رفتاری فاز هیجان و افسردگی سایر زمان‌ها باشند که موجب خوابیدن بیش از اندازه و سایر مشکلات روحی و رفتاری می‌شود.
دکتر مالون اعتقاد دارد که بسیاری از مشکلات این افراد در محل کار مشکلات بین‌فردی هستند.

7. اعتیاد به الکل و موادمخدر

دکتر بیردن می‌گوید، حدود 50 درصد از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دچار مشکل اعتیاد نیز هستند، مخصوصاً اعتیاد به الکل.
بسیاری از این افراد وقتی در فاز هیجان هستند به الکل روی می‌آورند تا کمی خود را آرام‌تر کنند و در زمان‌های افسردگی نیز برای تقویت روحیه خود باز به الکل روی می‌آورند.

8. دمدمی مزاجی

وقت این افراد در فاز هیجان هستند، دچار اعتمادبه‌نفس ... می‌شوند.
دکتر مالون می‌گوید، "آنها احساس بزرگی می‌کنند و عواقب آن را در نظر نمی‌گیرند. همه چیز به نظرشان خوب می‌رسد."
دو مورد از متداولترین رفتارهایی که از این ناشی می‌شود اعتیاد و بی‌بندو‌باری و رفتارهای جنسی نامتعارف است. او ادامه می‌دهد، "بیماران زیادی داشته‌ام که روابط جنسی داشته‌اند که اگر در فاز جنون و هیجان نبودند، به هیچ عنوان انجام نمی‌دادند. در این فاز آنها رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که با وضعیت طبیعی آنها تطابق ندارد."

9. مشکلات خواب

افراد مبتلا به اختلال دوقطبی معمولاً مشکل خواب دارند. در فاز افسردگی زیاد می‌خوابند و همیشه احساس خستگی دارند.
در فاز جنون و هیجان به اندازه کافی می‌خوابند اما هیچوقت احساس خستگی نمی‌کنند.
حتی با چند ساعت در شبانه‌روز احساس بسیار خوب و شادی دارند و انرژی بسیار بالایی دارند.
دکتر بیردن می‌گوید تنظیم یک برنامه خواب مشخص برای این بیماران، اولین کاری است که برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام می‌دهد.

10. پرواز افکار
تشخیص این نشانه کمی دشوار است اما وقتی فرد در فاز جنون است زیاد اتفاق می‌افتد. افراد تصور می‌کنند که ذهنشان در حال مسابقه است و قادر به کنترل آن نیستند و نمی‌توانند افکارشان را کندتر کنند.
این پرواز افکار گاهی در حرف زدن اجباری هم اتفاق می‌افتد.
دکتر بیردن می‌گوید، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است تشخیص ندهند یا نپذیرند که ذهنشان غیرقابل کنترل شده است.




یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:7 عصر ::نگارنده : موسوی

رفتار جنسی ایمن چیست؟ به چه رفتار جنسی ایمن و به چه رفتار جنسی پرخطر گفته می‌شود؟ آیا رفتار جنسی ایمن وجود دارد؟

تعاریف در دو حیطه تقسیم می‌شوند:

الف-تعاریف مربوط به رفتار جنسی

رابطه جنسی: رابطه جنسی می‌تواند شامل نزدیکیِ مهبلی، نزدیکی مقعدی، دهانی، استمنا و لمس اندام‌های جنسی باشد. هر چند که طبیعی‌ترین رابطه جنسی نزدیکی مهبلی است.

رابطه جنسی ایمن و بی‌خطر: رابطه جنسی ایمن به هر نوع ارتباط جنسی گفته می‌شود که احتمال انتقال بیماری و یا جراحت از طریق آن به هیچ وجه وجود نداشته باشد. هر گونه لمس پوستی بر روی پوست سالم و بدون خراش، روبوسی و رابطه جنسی انحصاری زن و شوهر در صورتی که هیچکدام از آنان خارج از ازدواج ارتباط جنسی نداشته و دخیل در رفتار پرخطر نظیر تزریق مشترک نباشند نیز در این دسته قرار می‌گیرد.

رابطه جنسی با خطر متوسط: شامل بوسه‌های طولانی، عمیق و مرطوب (در صورت عدم تبادل خون) و هر گونه رابطة جنسی نفوذی که در از آن به درستی از کاندوم استفاده شود. با فردی که اطمینان کامل بر سالم بودن او نیست. تنها رابطه‌ای که می‌توان از سالم بودن فرد کاملاً اطمینان داشت رابطه بین زن و شوهر است.

رابطه جنسی پرخطر: در رابطه جنسی پرخطر احتمال جراحت یا انتقال بیماری زیاد است. هر گونه تبادل خون در روابط جنسی غیرنفوذی و هر نوع رابطه جنسی نفوذی که در آن از کاندوم استفاده نشود یا درست استفاده نشود. پس هر نوع رابطه جنسی با فردی خارج از رابطه زناشویی رابطه پر خطر محسوب می‌شود. در ضمن در صورت ابتلا یکی از طرفین رابطه به اچ آی وی، در صورت عدم استفاده از محافظ حتی در زمانی که رابطه بین زن و شوهر باشد رابطه پر خطر محسوب می‌شود.

در رابطه جنسی پرخطر بروز رفتارهای زیر انتقال ویروس را تسهیل می‌کند:

- رابطه جنسی نفوذیِ مقعدی بدون کاندوم (به مراتب از رابطه مهبلی پُرخطرتر است).

- نزدیکی در زمان قاعدگی

- مسواک و خلال کردن و نخ دندان کشیدن بلافاصله قبل از نزدیکی

- وجود بیماری های مُقاربتی (با علامت یا بدون علامت)

به یاد داشته باشید که در صورتی که پوست سالم و بدون خراش باشد تماس پوستی دست با اندام جنسی فرقی با تماس با سایر نقاط بدن ندارد.

رفتارهای جنسی دارای درجات متفاوتی از خطر پذیری است. و در واقع طیفی از رفتار که در یک سوی آن پرهیز کامل و در سوی دیگر، ارتباطات بسیار پرخطر تعریف می‌شود.

ب- تعاریف مربوط به نوع رابطه جنسی

شریک جنسی اولیه: شریک جنسی ثابت که با تواتر مشخصی با او ارتباط جنسی برقرار می‌شود. یکی از نمونه‌های بارز آن روابط زناشویی است.

شریک جنسی ثانویه: شریک جنسی غیرثابت و متغیر که با او ارتباط جنسی برقرار می‌شود. این ارتباط جنسی می‌تواند با یا بدون انگیزه اقتصادی باشد.




یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:4 عصر ::نگارنده : موسوی

وقتی نظر دختران را در مورد مردان می پرسیم ، تقریبا 90 درصد آنها می گویند مردان فقط دنبال یک چیز هستند ، این نگرش خانم ها برگرفته از آن است که اطلاعات اصولی از نظام آفرینش مردان و فعل و انفعالات هورمونی و ژن مردان ندارند . اینکه پسران و مردان از سن بلوغ به دنبال سکس هستند یک امر طبیعی در مردان به حساب می آید آنها اینگونه آفریده شده اند . مثل آن است که زنان علاقه مند به خود نمائی هستند و دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند چرا که جنس زن اینگونه آفریده شده است .
برای آنکه بهتر با این موضوع آشنا شوید نتیجه یک تحقیق را که بر روی 100 دختر و پسر 15 تا 25 ساله انجام شده را به اطلاعتان میرسانم
معمولا به صورت طبیعی پسران از سن 15 سالگی تا 25 سالگی هر ده دقیقه یکبار به سکس فکر میکنند ، این در حالیست که هر دختر در سن 15 تا 25 سالگی هر دو روز یک بار به سکس فکر میکند البته این بدان معنی نیست که اگر پسر یا دختری اینچنین فکر نمیکنند مشکلی دارند 
یعنی یک پسر از سن 15 سالگی تا 25 سالگی تقریبا 525600 مرتبه به سکس فکر میکند حال اگر این فکر کردن فقط در حد 10 ثانیه باشد معادل 1460 ساعت زمان می شود 
و یک دختر از سن 15 سالگی تا 25 سالگی تقریبا 1800 مرتبه به سکس فکر میکند و اگر مبنای 10 ثانیه را در نظر بگیریم معادل 5 ساعت زمان در طول این دوره می شود
این یعنی پسران در سن 15 سال تا 25 سال 292 برابر دختران به سکس فکر میکنند و این فکر کردن غیر ارادیست و به علت ساختار آنها میباشد .
حال قضاوت با شماست برای همین است که یکی از ملاکهای انتخاب همسر در پسران رابطه جنسی و کیفیت آن میباشد ، به همین خاطر است که واکنش مغز پسران به کوچکترین برهنگی بدن دختران و زنان بسیار بالا میباشد ، شاید از نظر یک دختر حجابش و نوع لباس پوشیدنش جلب توجه نکند اما این دختر از دید خود به مسئله نگاه میکند در صورتی که باید این مسئله را در ذهن داشته باشد که دید پسران 292 برابر دید وی سکسی تر است واین یعنی کوچکترین برهنگی یک انفجار برای شهوت مردان حساب می شود و این در دست آنها نیست و اگر مردی جلوی این آتش شهوت خود را میگیرد ، بدانید که واقعا مرد قدرتمندی است چرا که مبارزه با اتش نفسانی با این شدت فوق العاده دشوار است .
جالب است بدانید مردان از برهنگی کامل کمتر تحریک می شوند ، یعنی اگر نوع لباس پوشیدن خانمی طوری باشد که از هر عضو از بدن خود قسمتی را برهنه نمایان کرده باشد رفلکس ذهن مردان نسبت به آن بیشتر است و چشم مردان و نهایتا سر مردان زودتر بر میگردد چرا که مغز مردان نسبت به پارادوکسها ( تناقض ها ) واکنش بیشتری نشان میدهد . بعنوام مثال اگر در طرز لباس پوشیدن مردان دقت کنید مردان بیشتر ترجیح میدهند از رنگهای مخالف هم استفاده کنند و بر عکس زنان ترجیح میدهند از رنگهای هماهنگ ( کیف مانتو روسری کفش یک رنگ) استفاده کنند . این مسئله در فانتزی جنسی مردان نقش مهمی را ایفا می کند .
سخن آخر : به هر حال خطاب به دختران و خانم های محترم عرض میکنم شرایط ازدواج برای پسران فوق العاده دشوار تر از دختران است من شدت گرایش به سکس در مردان را برایتان عنوان کردم که بدانید اگر لباس شما کوچکترین برهنگی از بدن شما را نمایان میکند چه بلایی سر آن پسر مجرد که نمیتواند ازدواج کند می آورد شاید آن پسر واکنشی نشان ندهد اما درون آن غوغایی به پا می شود واین در دست آن پسر نیست . پس بعنوان یک دوست تقاضامندم این مسئله را در ذهن خود ذخیره کنید .




یکشنبه 93 بهمن 12 :: 2:46 عصر ::نگارنده : موسوی

     هر چه زمان می گذرد این نظریه بیشتر قطعیت می یابد که پیدایش و تطور صفات و ویژگیهای رفتاری هر فرد در  سنین بالاتر به نحو قاطع و مؤثر از رویدادهای عاطفی و تجارب دوران طفولیت او مایه می گیرند درواقع می توان گفت  که همین وقایع و تجارب دوران کودکی هستند که عامل بنیانی سلامت یا بیماری روان آدمی در سنین بعدبشمار   می روند. سرشت و شخصیت هر فرد در نخستین سالهای زندگی شکل می گیرد و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم انسان در گاهواره اش ساخته  می شود. حساسیت کودک نسبت به محیط زندگی و تأثیرات ذهنی او در قبال وقایع که در اطرافش  رخ می دهند از اولین  روز تولد آغاز می شودو ناتوانی در بدست آوردن غذا حفظ وحراست شخص و همچنین احساس نیاز به دوستی وجلب حمایت دیگران تا زمانی دراز این اتکاء و وابستگی را در کودک باقی میگذارد .در میان کودکان چند گروه متمایز میتوان یافت که درآنها آمادگی بیشتری برای پذیرش و پرورش احساس حقارت خود رنج می کشد نشان داد که  در آنها آمادگی بیشتری برای پذیرش و پرورش احساس حقارت در سنین بعدی وجود دارد روانکاوی یک استاد دانشگاه        که از احساس حقارت خود رنج میکشد نشان داد که نقطة شروع این مسئله به دوره ای از اوایل جوانی او مربوط می شود  که ناگهان در بافت قامت او از پسران هم سن و سالش بسیار بلند تر است . او همیشه در میان جمع شاخص   انگشت نما بود و بیش از هر کس انظار را بسوی خود جلب می نمود.

حقارت و علائم مشبهة آن

الف) نشانة خفیف حقارت در افراد بشرح زیر می باشد:

1ـ تلاش سخت و پیگیر برای هدفهای نامعین بیهوده و یا غیر عقلایی

2ـ احساس ترس یا شرم در مواجهه با دیگران و دوری و گوشه گیری از مردم

3ـ حساسیت منوط واحساس خواری و حقارت نفس

4ـ دید سطح و احتراز تعمق که عموماً همراه با آرامش و لاقیدی مفرط مشاهده می شود.

5ـ دوره های متناوب خاموشی و هیجان پرحرفی

6ـ بدبینی و بیزاری و افراط در خرده گیری و عیب جویی

      علت عمدة اغلب بی خوابیها نیز همین تشویش و عدم آرامش درونی است وترسی که از اعماق ضمیر پنهان شخص ریشه می گیرد ساعات شب و روز او را به یکسان آشفته و پریشان می سازد. انعکاس خارجی این احساس در مردان عبارتند از دستپاچگی و اضطراب در محاورات یا نطق و خطابه دقت و وسواس در آراستگی ظاهر و وضع لباس ، کفش ، کراوات و امثال اینها نیز حساسیت فوق العاده نسبت به نظر و عقیده دیگران دربارة خود فرد.

ب) نشانه های اصلی

        بر این پایه می توان علائم مورد بحث را در محدودة رده های چهار گانه زیر موردمطالعه قرار داد که عبارتند از :

1ـ ترس از اشکال خفیف آن که روحیه انکار و منفی و خسیت تا حالات شدید تر آن که بصورت ضعف خستگی اعصاب و اختلالات سخت عصبی ظاهر می شود.

2ـ گریز از زندگی و مسئولیتهای آن و آثار و نتایجش که در اشخاص دائم الخمر معتادین به الکل و مواد مخدر و افراد    انگل صفت و سربار جامعه مشاهده می گردد.

3ـ گرایش به فساد و عشق منحط

4ـ خوار از واقعیات و رها شدن در عالم اوهام و تصورات

        هرگاه فرد ، خواه قاضی ، طبیب ، وزیر ، تاجر یا دارای هر مقام و حرفه ای که باشد بنای شخصیت خویش را بر پایه ارزشهایی از فضیلت و کمال و منزلت اعتبار که آنها را چکیده آزمونهای عمر و روال زندگی خود می شناسد استوار سازد. روزی که احساس کند آرمانهای فکری او از بنیان متزلزل شده مسلماً هیچ زن ومردی آماده نیست که با میل و ارادة      خود به دنیای نکبت بار و آلوده اعتیاد با الکل و مواد مخدر قدم گذارد یا تن به منزلت بیکارگی ، انگل صفتی وار ، کلاهبرداری و شیادی و نظایر آن بسپارد.

روانکاوی و درمان حقارت   

      هرگاه از پایگاه رفیع قدرت و شجاعت و پستیهای ضعف و حقارت درون بنگریم و به نیروی خود و اراده ، آنها را از وجود خود بدانیم بزودی افق زندگی ما به نور نیک بختی و سلامت نفس روشن خواهدشد اما اگر احساس خواری و حقارت را به درون خویش راه داده بر استیلای آن گردن نهیم در زمانی کوتاه شخصیت ما را به فساد و تباهی کشانده ، جسم و روانمان   را بیمار خواهد ساخت .

       امروزه جوانی بیکار و افسرده است که اوقات خود را در خانه می گذراند زیرا تنها در آنجاست که احساس می کند،     می درخشد، همه شایستگی های او را ارج می گذارند و تحسین وستایش خویش را بی دریغ نثار او می سازند . چیزی را که  در این دنیای بی احساس دیگران از او دریغ داشته اند ، دنیائی که خوبیها و شایستگی های راستین را نمی شناسد و فقط ستایشگر پیروزیهاست ، هیچ وقت برای جبران و نفرت دیر نیست . پاداش عشق ورزی و خدمتگزاری به انسانها خیلی زود عاید شخصی می شود و آن درک لذت دوستی دیگران و این احساس است که وجود او برای دیگران سودمند و ضروری     است . به گفتة یکی از خردمندان ((از قید رها شو تا خود را در وجود دیگران بازیابی))‌. قطعه زیر برگردان شعری از هیلیر بلاک است که ضمن آن شاعر مفهوم واقعی سعادت را در عشق ورزی به انسانها و مشاهدة شادی و نیک بختی دیگران می جوید:

 

از آغـاز که در آرامـش سرمـــدی هستی می پذیــرد

تا پایانی که در تیرگی و ابهام به جاودانگی ها پیوندد

هیچ نیافتم که شرنگ زندگی را در کامم شیرین کند

مگر عشق ورزی به انسانها و دیدن خنده و شادی ایشان 

منبع  :کتاب عقده حقارت شناخت تحلیلی و راه درمان آن - ترجمه و بازپردازی به فارسی از پروین منوچهریان

از انتشارات گوتنبرگ مقابل دانشگاه -تاریخ انتشار 1362




پنج شنبه 93 دی 25 :: 2:22 عصر ::نگارنده : موسوی

زیگموند فروید(Sigmund Freud) معتقد بود که اختلال‌های روان‌رنجوری که بیمارانش از خود نشان می‌دادند از تجارب دوره کودکی آن‌ها سرچشمه گرفته است.[1] او تجربیات کودکی را به قدری مهم می‌دانست که گفت، شخصیت فرد بزرگسال در پنج سالگی به طور محکم شکل می‌گیرد و متبلور می‌شود. آنچه وی را متقاعد ساخت که این سال‌های نخستین بااهمیت هستند، خاطرات کودکی خود او و خاطراتی که توسط بیماران بزرگسال او فاش می‌شدند بود. فروید تعارض‌های جنسی نیرومندی را در طفل و کودک نورس احساس کرد، تعارض‌هایی که به نظر می‌رسید در اطراف نواحی خاص بدن دور می‌زنند. وی متوجه شد که در سنین مختلف، هر یک از نواحی بدن از نظر مرکز تعارض، اهمیت بیشتری دارد. در هر مرحله رشد شخصیت، تعارضی وجود دارد که باید قبل از اینکه کودک بتواند به مرحله بعدی پیشروی کند حل شود. گاهی اوقات شخص دوست ندارد یا نمی‌تواند از یک مرحله به مرحله بعدی منتقل شود، زیرا تعارض حل نشده است یا به این علت که نیازهای وی آنچنان عالی توسط والدینی آسان‌گیر ارضا شده‌اند که کودک نمی‌خواهد پیش برود. در هر دو صورت گفته می‌شود که فرد در این مرحله رشد تثبیت شده است. در تثبیت(Fixation) قسمتی از لیبیدو یا انرژی روانی(Cathexis) صرف آن مرحله رشد می‌شود و انرژی کمتری برای مراحل بعدی باقی می‌ماند.[2]

 مراحل رشد روانی ـ جنسی فروید

 مرحله دهانی Oral stage

  اولین مرحله روانی ـ جنسی رشد شخصیت از تولد تا دو سالگی ادامه دارد.[3]

در خلال اولین سال زندگی کودک، دهان مهمترین منبع کاهش تنش(مثلا خوردن) و احساسات لذت‌بخش(مثلا مکیدن) است. در این مرحله از زندگی حالات روانی خاصی مثل وابستگی و به دهان بردن همه چیز از ویژگی‌های مهم کودک است. کودک از نظر روانی نارس است و باید دیگران از او مواظبت کنند. اولین تماس‌های او با جهان خارج از طریق گرفتن و به دهان بردن اشیا و بیرون ریختن آنهاست.[4] توانایی اعتماد و اتکا به دیگران از خصوصیات شخصیتی این مرحله است.[5]

  در طول این مرحله، دو شیوه رفتار کردن وجود دارد: رفتار جذب دهانی(Oral  Incorporative   Behavior)(خوردن و بلعیدن) و رفتار پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی(Oral aggressive or oral sadistic behavior)(گازگرفتن یا تف کردن).

  شیوه جذب دهانی ابتدا رخ می‌دهد و شامل تحریک لذت‌بخش دهان توسط دیگران و توسط غذاست. بزرگسالانی که در مرحله جذب دهانی تثبیت شده‌اند، بیش از اندازه به فعالیت‌های دهانی مثل، خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن و بوسیدن علاقه دارند. اگر آنها هنگام طفولیت به حد افراط ارضا شده باشند، شخصیت دهانی بزرگسال آنها به خوش‌بینی و وابستگی غیرعادی متمایل خواهد بود. چون در کودکی در مورد آنها افراط شده است، همچنان برای ارضا کردن نیازهایشان به دیگران وابسته می‌مانند. در نتیجه، آنها بیش از اندازه ساده‌لوح هستند، هر چیزی را که به آنها گفته می‌شود، دربست می‌پذیرند و به صورت نامعقول به دیگران اعتماد می‌کنند. به این‌گونه افراد، برچسب تیپ شخصیتی "دهانی‌ پذیرا" زده می‌شود.

  دومین رفتار دهانی، یعنی، پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی، در طول مدت پیدایش دردناک و عذاب‌آور دندان‌ها رخ می‌دهد. در نتیجه این تجربه، کودکان، مادر را علاوه بر عشق، با نفرت می‌نگرند. اشخاصی که در این سطح تثبیت شده‌اند، مستعد بدبینی، خصومت و پرخاشگری بیش از اندازه هستند. آنها احتمالا اهل جروبحث و کنایه‌زدن هستند، حرف‌های "نیش‌دار" می‌زنند و نسبت به دیگران خشونت نشان می‌دهند. آنها نسبت به دیگران حسود هستند و در تلاش برای تسلط، می‌کوشند.

  مرحله دهانی هنگام از شیر گرفتن خاتمه می‌یابد. البته اگر تثبیت رخ داده باشد، مقداری لیبیدو باقی می‌ماند، سپس تمرکز کودک به مرحله بعدی جابجا می‌شود.[6]

 

مرحله مقعدی anal stage

  همزمان با از شیر گرفتن کودک، لیبیدو از ناحیه دهان به منطقه مقعد منتقل می‌شود. لذا، احساس لذت در کودک ابتدا از تخلیه مدفوع و سپس از نگهداری آن حاصل می‌شود. این بدان معنی نیست که بگوییم کودک در خلال مرحله دهانی چنین لذتی احساس نمی‌کند. با وجود این، در خلال سال‌های دوم و سوم زندگی، لذت مقعدی نقش غالب را دارد.[7] حدود 18 ماهگی، هنگامی که درخواست جدیدی از کودک می‌شود، یعنی آموزش توالت رفتن، این موقعیت به طور چشمگیری تغییر می‌کند. فروید، معتقد بود که تجربه آموزش توالت رفتن در طول مرحله مقعدی، تاثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد. عمل دفع برای کودک تولید لذت شهوانی می‌کند، اما با شروع آموزش توالت رفتن، کودک باید یاد بگیرد که این لذت را به تعویق اندازد. اگر آموزش توالت رفتن، خوب پیش نرود، مثلا اگر کودک در یادگیری آن مشکل داشته باشد، یا والدین بیش از اندازه توقع داشته باشند، کودک به یکی از این دو شیوه واکنش نشان می‌دهد. یک شیوه این است که در زمان و مکانی که والدین تایید نمی‌کنند، عمل دفع را انجام دهد و به این طریق تلاش‌های آنها را برای تنظیم با شکست روبرو سازد. اگر کودک این شیوه را برای کاهش دادن ناکامی، رضایت‌بخش بداند و زیاد از آن استفاده کند، ممکن است شخصیت پرخاشگری مقعدی(anal  aggressive  personality) را پرورش دهد. به نظر فروید، این مبنای بسیاری از اشکال رفتارهای خصمانه و آزارگرانه در زندگی بزرگسالان است که از جمله آنها بی‌رحمی، ویران‌گری و قشقرق هستند. چنین شخصی احتمالا آشوب‌گر و نامرتب خواهد بود و دیگران را به صورت اشیایی می‌داند که در تصرف او هستند.

  دومین شیوه، جلوگیری یا نگهداشتن مدفوع است. این کار موجب احساس لذت شهوانی می‌شود(به علت پر بودن روده کوچک) و می‌تواند شیوه موفقیت‌آمیز دیگری برای دستکاری والدین باشد. اگر روده کودک چند روز کار نکند، ممکن است آنها نگران شوند. بنابراین، کودک روش جدیدی را برای به دست آوردن توجه و محبت والدین کشف می‌کند. این رفتار، مبنایی برای رشد شخصیت نگهدارنده مقعدی) anal  retentive   personality) است.

  چنین شخصی، لجباز و خسیس است و وسایل را اندوخته یا نگهداری می‌کند. به عبارت دیگر این‌گونه اشخاص، خشک و مقرراتی، به صورت وسواسی مرتب و آراسته، سرسخت و لجوج و خیلی باوجدان هستند.[8]

  در آخر، روش‌های به‌کار گرفته شده توسط مادر در تربیت برای اجابت مزاج و نگرش والدین نسبت به موضوعاتی نظیر دفع، پاکیزگی، نظارت و مسئولیت، تاثیر بسزایی در رشد شخصیت کودک دارد.[9]

 

 مرحله آلتی phallic stage

  در حدود سنین چهار تا پنج سالگی، لیبیدو در محدوده دستگاه تناسلی متمرکز می‌شود. در این سن اغلب دیده می‌شود که توجه کودکان به دستگاه تناسلیشان جلب می‌شود و با دستکاری، از آن لذت می‌برند و در زمینه مسائلی مثل تولد و مسائل جنسی و اینکه چرا پسرها آلت مردی دارند و دخترها ندارند، کنجکاوی نشان می‌دهند.

  تعارض مرحله آلتی، آخرین و اساسی‌ترین تعارضی است که کودک باید با آن مواجه شود و با موفقیت آن را حل کند. این تعارض همان خواست ناخودآگاه(ناهشیار) کودک به تملک والد ناهمجنس خود و در عین حال دوری از والد همجنس خود است. فروید، این وضعیت را عقده ادیپ(Oedipus complex) نامیده است.[10] نام این عقده از افسانه یونانی گرفته شده است که در نمایش Oedipus Rex، نوشته سوفوکلس(Sophocles) در قرن پنجم قبل از میلاد ترسیم شده است. در این داستان، ادیپ جوان پدرش را می‌کشد و با مادرش ازدواج می‌کند. بدون اینکه در آن زمان بداند آنها چه کسانی هستند. در عقده ادیپ، مادر هدف عشقی پسر جوان می‌شود. پسر از طریق خیال‌پردازی و رفتار آشکار، خواسته‌های جنسی خود را به مادر نشان می‌دهد ولی پسر در سر راه خود با مانعی روبرو می‌شود؛ پدر، که او را به صورت یک رقیب و تهدید می‌بیند. در نتیجه، نسبت به پدرش حسود و متخاصم می‌شود. فروید، عقده ادیپ را از تجربیات کودکی‌اش تدوین کرده و نوشت:«من در مورد خودم نیز متوجه عشق به مادر و حسادت نسبت به پدر شده‌ام». پسر ترس خود از پدر را در مناسبات تناسلی تعبیر می‌کند و از این می‌ترسد که پدرش اندام خلافکار، یعنی آلت وی را که منبع لذت و تمایلات جنسی اوست قطع کند و از اینرو، اضطراب اختگی(Castrion anxiety) ایفای نقش خواهد کرد.

  ترس پسر از اختگی، چنان نیرومند است که او مجبور می‌شود میل جنسی خود به مادرش را سرکوب کند. به نظر فروید این شیوه‌ای برای حل کردن عقده ادیپ است. پسر، محبت پذیرفتنی ترس را جایگزین میل جنسی به مادر می‌کند و همانندسازی نیرومندی را با پدرش ایجاد می‌نماید. وی برای بهتر کردن همانندسازی، می‌کوشد با تقلید کردن از اطوار قالبی، رفتارها، نگرش‌ها و معیارهای فرامن پدر، بیشتر شبیه او شود.

 

عقده ادیپ در دختران

  نظر فروید درباره تعارض آلتی زنانه که برخی از طرفداران او آن را عقده الکترا(Electra Complex) خوانده‌اند، از وضوح کمتری برخوردار است. همانند پسر، اولین هدف عشقی دختر، مادر است زیرا او منبع اصلی غذا، محبت و ایمنی در طفولیت است. فروید نوشت:«دخترها نداشتن اندام جنسی را که برای پسران ارزش برابری دارد، عمیقا احساس می‌کنند. آنها به این دلیل خود را حقیرتر می‌دانند و این رشک برای آلت مردی، منشأ تمام واکنش‌های زنانه است». بنابراین دختر رشک آلت مردی(penis envy)، نقطه مقابل اضطراب اختگی پسر را پرورش می‌دهد. دختر معتقد است که آلت مردی‌اش را از دست داده است و پسر می‌ترسد که آن را از دست بدهد. سرانجام دختر با مادرش همانندسازی می‌کند و عشق خود به پدر را سرکوب می‌نماید ولی اینکه چگونه این اتفاق می‌افتد، فروید آن را روشن نساخت.

 

شخصیت آلتی

  تعارض‌های آلتی و درجه حل شدن آنها، در تعیین واکنش‌های فرد بزرگسال به جنس مخالف و نگرش‌های او نسبت به این جنس، اهمیت زیادی دارد.

  فروید شخصیت آلتی مردانه را بی‌پروا، مغرور و متکی به نفس توصیف کرد. مردانی که چنین شخصیتی دارند می‌کوشند مردانگی خود را از طریق فعالیت‌هایی چون فتوحات جنسی مکرر به اثبات رسانند و یا آن را نشان دهند. شخصیت آلتی زنانه، در زنانگی خود اغراق می‌کند و از استعداد و جذابیت خود برای خرد کردن مردان و چیره شده بر آنها استفاده می‌کند.[11]

 

 دوره نهفتگی یا کمون Latency period

  مرحله آرامش نسبی یا عدم فعالیت سائق جنسی در طول دوره‌ای است که از انحلال عقده ادیپال تا بلوغ طول می‌کشد. سائق جنسی در طول این دوره معمولا تصور می‌شود که در حال خاموشی است. این دوره در درجه اول هم برای دخترها و هم پسرها مرحله وابستگی با همجنس‌هاست.[12] این دوره برای تعلیم و تربیت کودک مناسب است و وی می‌تواند به یادیگری مطالب و مهارت‌های تازه از قبیل خواندن و نوشتن و آموختن آداب و رسوم و اخلاق اجتماعی نایل آید. چنانچه کودکی، عقده ادیپ را به سلامت پشت سر گذاشته باشد و با والد همجنس خود رابطه مثبتی برقرار کرده باشد، استعداد کافی برای رقابت با دیگران کسب کرده و قادر خواهد بود با پیروزی و شکست به شکل واقع‌بینانه روبرو شود.[13]

 

 مرحله جنسی یا تناسلی genital stage

  آخرین مرحله روانی – جنسی رشد شخصیت، هنگام بلوغ جنسی آغاز می‌شود. بدن از نظر فیزیولوژیکی بالغ می‌شود و اگر تثبیت مهمی در مرحله قبل رشد اتفاق نیفتاده باشد، ممکن است فرد قادر به هدایت زندگی بهنجار باشد.[14]

 

 


[1] . شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن؛ تاریخ روان‌شناسی نوین، علی‌اکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، 1382، چاپ دوم، ص 471.

[2] . شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن؛ نظریه‌های شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، 1384، چاپ هفتم، ص 70.

[3] . همان، ص 71.

[4] . شفیع‌آبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا؛ نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، تهران، نشر دانشگاهی، 1385، چاپ دوازدهم، ص 43.

[5] . سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا؛ خلاصه روان‌پزشکی، نصرت‌اله پورافکاری، تهران، شهرآب و آینده‌سازان، 1385، چاپ سوم، جلد اول، ص 286.

[6] . نظریه‌های شخصیت، ص 71 ـ 72.

[7] . نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص 44.

[8] . نظریه‌های شخصیت، ص 72 ـ 73.

[9] . نظریه‌های مشاوره و روان‌درمانی، ص 45.

[10] . همان، ص 45 ـ 46.

[11] . نظریه‌های شخصیت، ص 73 ـ 74 ـ 75.

[12] . خلاصه روان‌پزشکی، ص 288.

[13] . کریمی، یوسف؛ روان‌شناسی شخصیت، تهران، ویرایش، 1375، چاپ دوم، ص 70.

[14] . نظریه‌های شخصیت، ص 76.




< << 6 7 8 9 10 >> >
Susa Web Tools