منبع : مردمان
دوشنبه 94 تیر 1 :: 10:12 صبح ::نگارنده : موسوی
عوامل زمینه ساز ازدواج سالم: ازدواج (Marriage )در سنین پایین یا بسیار بالا می تواند آسیب زا و خطر آفرین باشد.
دوشنبه 94 تیر 1 :: 10:4 صبح ::نگارنده : موسوی
دروغ ها را به دو گروه تقسیم میکنند: دروغ سیاه و دروغ سفید.
دوشنبه 94 اردیبهشت 14 :: 10:13 صبح ::نگارنده : موسوی
tip of tongue phenomenon
یکشنبه 93 اسفند 24 :: 11:30 صبح ::نگارنده : موسوی
این اختلالات به صورت تکانه ها، خیال پردازانه ها، یا اعمال جنسی که غیرمعمول، انحرافی، یا غریب هستند،مشخص می گردند. شیوع آنها در مردها بیش از زنان می باشد. علت،ناشناخته است. استعداد زیست شناختی (الکتروانسفالوگرام غیرطبیعی،هورمونهای غیرطبیعی) ممکن است با عوامل روانشناختی، مثل سوءرفتار در زمان کودکی، تقویت گردد. فرضیه روانپویشی پارافیلیا را ناشی از تثبیت در یکی از مراحل روانی - جنسی رشد، یا کوششی برای محافظت در مقابل اضطراب اختگی (exhibitionism) میداند. فرضیه یادگیری، ارتباط بین یک عمل یا برانگیختگی جنسی در دوران کودکی را که منجر به یادگیری شرطی میشود، عامل میداند. ممکن است بیمار چندین بار عزم کند که این رفتار را کنار بگذارد. ولی معمولاً قادر به ترک آن برای مدت طولانی نیست، واکنش نمائی و متعاقب آن احساس گناه شدید رخ میدهد. روشهای درمانی، که تنها به میزان متوسط موفقیتآمیز بوده اند، عبارتند از: روانردمانی بینشمدار، رفتاردرمانی، دارودرمانی به تنهائی یا همراه با درمانهای ذکر شده. انحرافات جنسی یا پارافیلیاهای شایع عبارتند از:
زنان باید سعی کنند که به مرد عورتنما توجهی نکنند، چرا که او خطرناک نیست، اگرچه نفرتانگیز است، یا به پلیس خبر دهند.
اختلال: آزادخواهی (مازوخیسم) جنسی (pedophilia)
سه شنبه 93 اسفند 12 :: 11:3 صبح ::نگارنده : موسوی
بالاخره جراتش را پیدا کردید و یک دختر را بیرون دعوت کردید، اما او ردتان کرد. رد شدن اصلاً چیز جالبی نیست، مخصوصاً وقتی جرات لازم برای حرف زدن با دختری را بعد از مدت زمانی طولانی پیدا کرده باشید.
باوجود تغییراتی که در جامعه مدرن پیش آمده است، اما هنوز هم این مردها هستند که معمولاً اولین قدم را برمیدارند. در زیر به چند دلیل اصلی که خانمها بخاطر آن مردی را رد میکنند اشاره میکنیم و راههایی هم برای جلوگیری از آن توصیه میکنیم.
این 12 دلیل هیچ ترتیب خاصی ندارند اما باید به همه آنها توجه داشته باشید:
1: ظاهر بد
در جامعه مدرن امروزی که همه توجه بیشتری به ظاهر خود دارند، نظافت خوب اهمیت زیادی دارد. این مسئله نقش مهمی در تصمیمگیری خانمها در قبول دعوت یک مرد دارد.
اولین تاثیرات با ظاهر شروع میشود، پس مطمئن شوید که نظافتتان در بهترین و کاملترین وضعیت باشد. تمیز بودن دندانها اهمیت زیادی دارد و نشانه مسلم این است که شما به خودتان میرسید.
اگر سیگاری هستید یا زیاد قهوه میخورید، برای برداشتن لکههای روی دندانهایتان و سفید و تمیز نگه داشتن آنها تلاش کنید. بدبو بودن نفستان هم میتواند یک نشانه خیلی بد برای خانمها باشد. حتماً از خوشبوکنندههای نعناعی استفاده کنید. موهایتان هم خیلی مهم است و برای اینکه پاسخ «نه» نشنوید حتماً آن را مرتب و زیبا نگه دارید.
مدلموی هرکس متفاوت است و کاملاً به خودتان بستگی دارد که چطور آن را آرایش کنید اما حتماً دقت کنید که موهایتان کاملاً تمیز باشد. از همه اینها مهمتر این است که کاملاً بدنی تمیز و خوشبو داشته باشید. هیچکس دوست ندارد با مردی بیرون برود که بوی بدنی آزاردهنده دارد. اگر زیاد عرق میکنید، حتماً قبل از بیرون رفتن دوش بگیرید یا حمام کنید و از عطر و ادوکلن استفاده کنید.
لباسهایتان هم خیلی مهم است. این به آن معنا نیست که حتماً باید کت و شلوار تنتان کنید و کراوات بزنید. نه، فقط کافی است خوشلباس و مرتب باشید. لباسهای کهنه یا کثیف باعث میشود نامرتب به نظر برسید. هرچه که بپوشید، پیراهن و شلوار یا تیشرت و شلوار جین، دقت کنید که تمیز باشند، روی مد باشند، پارگی نداشته باشند و مناسب آن محل باشند.
2: نومیدی زیاد
خانمها میتوانند نومیدی شما را از کیلومترها تشخیص دهند. نومیدی اعتماد به نفس شما را میگیرد و میتواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. این در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم میانجامد. زمانهایی هست که این نومیدی میتواند خود را نشان دهد، بنابراین باید قبل از اینکه اتفاق بیفتد آن را تشخیص دهید و از آن جلوگیری کنید.
بعد از برهم خوردن یک رابطه افراد معمولاً دچار این حس نومیدی میشوند و مدام در حال ارزیابی این هستند که کجای آن رابطه اشتباه بوده است و دوست دارند زودتر زنی وارد زندگی آنها شود.
وقتی در چنین وضعیت ذهنی باشید و با این حالت به زنی نزدیک شوید، آن زن متوجه قضیه خواهد شد. سعی کنید با این افکار و احساسات کنار بیایید و قبل از اقدام برای شروع یک رابطه جدید، با نومیدی ناشی از شکست رابطه قبلیتان مقابله کنید.
3: فقدان حس جاهطلبی و چشمانداز شغلی
در نظر خانمها فقدان جاهطلبی در آقایون یک امتیاز منفی است. خانمها مردهایی را دوست دارند که جهتی مشخص در زندگی داشته باشند. اگر هنوز در خانه نشستهاید و مشغول بازیهای کامپیوتری هستید و نمیدانید میخواهید با زندگیتان چه کنید، مطمئن باشید که جواب «نه» میشنوید. زنها توانایی مردان برای برقراری رابطه و مناسب بودن آنها را برحسب اینکه بعنوان یک شخص که هستند، میسنجند. هیچکس نمیگوید باید در سطح بیلگیتس باشید اما لازم است که بدانید که میخواهید با زندگیتان چه بکنید، مخصوصاً اگر دهه 20 سالگی را به پایان رسانده و در اوایل دهه 30 خود باشید.
داشتن چشم انداز شغلی خوب هم برای خانمها خیلی مهم است زیرا به آنها نشان میدهد که میتوانید از عهده حمایت مالی آنها برآیید یا خیر. نکته مهم اینکه خانمها مردهایی را ترجیح میدهند که استقلال مالی داشته باشند نه کسانیکه هنوز به خانواده و دیگران متکی هستند. زنها هیچوقت مردی که خیلی پولدار باشد را رد نمیکنند اما دقیقاً برای متضاد آن همین کار را انجام میدهند.
زنها هم درست مثل مردان به آینده نگاه دارند، حتی اگر برای لحظهای کوتاه باشد، و برای این منظور باید توانایی مالی پشتیبانی مالی آنها را داشته باشید. بااینکه در زندگی مدرن زنان هم به دنبال استقلال مالی خود هستند اما مطمئناً نمیخواهند مجبور باشند همه هزینهها را خودشان به تنهایی متقبل شوند. راهحل این است که اگر نمیخواهید ردتان کنند، دست به کار شوید و کمی به زندگی کاری خود سروسامان دهید.
4: خستهکننده بودن
تصمیم گرفتهاید که نظرش را جلب کرده و سر صحبت را با او باز کنید. زنها معمولاً به مردهایی که خستهکننده هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند روی خوش نشان نمیدهند. اگر طبیعتاً خجالتی و درونگرا هستید، بنابراین باید قبل از نزدیک شدن به یک زن، حرفهایتان را آماده کنید. حرف زدن درمورد موضوعی که او هیچ علاقهای به آن ندارد یا خستهکننده به نظر میرسد مطمئناً با یک پاسخ «نه» محکم مواجه خواهد شد. بعد از معرفی، شاید بد نباشد کمی درمورد علایقش از او سوال کنید.
اگر واقعاً نمیدانید درمورد چه باید صحبت کنید، یکی از موضوعاتی که خودش دوست دارد را انتخاب کنید. توانایی حفظ مکالمه فراتر از پاسخهای بله و خیر نشانه هوش مرد و مهمتر از این اجتماعی بودن اوست. اینکه چه بگویید به خودتان بستگی دارد. صحبتهای کلیشهای شاید خیلی جذاب نباشد اما برای شکستن یخ بین شما میتواند خوب باشد.
5: غیرمستقیم حرف زدن
شاید، ممکن است، یا میتواند اینطور باشد، همه کلماتی هستند که نباید برای درخواست دوستی یک زن از دهانتان خارج شود. زنها از مردانی خوششان میآید که درمورد خواستههایشان رک و راست هستند. البته بین رک بودن و پررو بودن تفاوت زیادی هست که شما باید بتوانید تعادلی بین این دو پیدا کنید. بهترین راه این است که به طور عینی به او نزدیک شوید.
از خودتان بپرسید آیا خیلی قوی جلو رفتم؟ سعی کنید درخواستتان کوتاه و دقیق باشد و بعد منتظر پاسخ بمانید. وقتی میخواهید سوالی از آنها بپرسید یا منتظر پاسخ هستید، مستقیم به آنها نگاه کنید، نه پایین روی کفشهایتان. این باعث میشود خانمها فکر کنند اعتمادبهنفس لازم را ندارید.
6: تحتفشار گذاشتن
اعتمادبهنفس داشتن با تحتفشار گذاشتن خیلی فرق دارد. گذاشتن پایتان آنطرف خط میتواند منجر به شنیدن پاسخ منفی شود. خانمها برحسب تجربیات قبلیشان متفاوت هستند و استفاده از رویکرد قبلی برای یک فرد جدید میتواند منجر به شکست شود. بعد از نزدیک شدن به یک زن، دو نکته هست که میتواند باعث شود تحمیلکننده به نظر برسید و شانستان را از دست بدهید. اگر طی صحبتتان در یک رستواران یا هر مکان عمومی دیگر، ترجیح داد از پیش شما رفته و به دوستانش ملحق شود، بگذارید برود. مجبور کردن او به ماندن پیش شما میتواند پاسخ منفی او را به دنبال داشته باشد.
اینکه او میخواهد برود نشانه این نیست که شکست خوردهاید. اگر گفتگوی خوبی با او داشتهاید و او را علاقهمند دیدهاید، مطمئناً برمیگردد و دوباره همدیگر را خواهید دید. نکته دیگر مربوط به انتهای گفتگویتان است. اینکه درمورد ملاقات بعدی یا ردوبدل کردن روشهای تماسی حرف بزنید خیلی مهم است اما دقت کنید که اگر پاسخ منفی داد زیاد اصرار نکنید. سکوت میتواند روش خوبی باشد، صبر کنید تا پاسخ بدهد و بعد اگر پاسخ موردنظرتان را دریافت نکردید، یک سوال متفاوت بپرسید.
7: زبان بدن ضعیف
زبان بدن مثبت سلاحی سرد در جنگافزار شماست که اگر درست استفاده شود میتواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد. دقت کنید که همیشه درست و صاف بایستید، قوز کردن یا تکان دادن پاها نشانه نداشتن اعتمادبهنفس است. اگر در جایی شلوغ هستید، حتماً بلند و شمرده صحبت کنید. هیچکس دوست ندارد با مردی صحبت کند که مجبور باشد هر حرفش را بخواهد تکرار کند.
وقتی با او حرف میزنید مستقیم به او نگاه کنید. این نشان میدهد که به آن گفتگو و حرفهایی که میزند علاقهمند هستید. اگر چشمهایتان دور اتاق بچرخد نشانه این است که حوصلهتان سر رفته است. اگر پایین را نگاه کنید نشانه این است که کمرو هستید و اعتمادبهنفس ندارید و هر دو اینها اصلاً موردعلاقه خانمها نیست.
8: ریلکس باشید و لذت ببرید
بهترین مکالمات آنهایی هستند که مفرحاند و راحت جلو میروند. شوخ طبع بودن و اینکه خودتان باشید را یادتان نرود. خانمها اغلب میتوانند حدس بزنند که چه زمان مردها دو رو هستند. لازم نیست در کل گفتگو نقش یک کمدین را بازی کنید اما اینکه خودتان باشید و آرام و ریلکس، کار را برای هر دو شما راحتتر میکند.
9: عادتهای آزاردهنده
تشخیص عادتهای آزاردهنده کار سختی است اما میتواند یک دلیل قاطع برای رد شدن شما باشد. عادتهای بد و آزاردهنده متداول از جوکهای زننده میتواند باشد تا پاک کردن بینیتان. تشخیص این عادتها کار سختی است چون معمولاً خودتان متوجه انجام آن نیستید. بهترین راه اینکه بفهمید عادتهای بدتان موجب خراب شدن شانستان در برخورد با خانمها میشود یا نه، این است که از دوستانتان بپرسید. دوستان ما همه عادتهای بد ما را میبینند و متوجه میشوند اما چون دوستمان هستند ممکن است نگویند. باید بفهمید عادتهای بدتان چه هستند و بعد سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.
10: پُرحرفی
تا اینجا فهمیدیم که داشتن اعتماد به نفس و خودتان بودن در برخورد با خانمها خیلی خوب است اما ممکن است زیادی پیش روید. خیلی مهم است که صادق باشید و افکارتان را به زبان بیاورید اما اینکه هر چه که در ذهنتان میگذرد را به او بگویید اصلاً عاقلانه نیست. همه ما افکاری درون ذهنمان دارید که بهتر است برای خودمان نگه داریم. به همین دلیل است که از قدیم گفتهاند قبل از حرف زدن همیشه فکر کنید.
11: زمانبندی بد
اگر زنی که میخواهید به او نزدیک شوید را میشناسید، مثلاً همکارتان است، باید بیشتر مراقب زمانبندی باشید. نزدیک شدن به زنانی که به تازگی با نامزد قبلی خود به هم زدهاند فکر خوبی نیست. این بر هم خوردن رابطه میتواند بسیار دردناک باشد و باعث شود آمادگی روحی و روانی لازم را نداشته باشند. در چنین موقعیتی بهتر است بگذارید کمی زمان بگذرد تا به حالت عادی زندگی خود برگردد.
12: …
زمانهایی هست که به این دلیل دست رد به سینهتان میزنند که فقط شبیه و مناسب آنها نیستید. برای هر زنی یکسری ویژگیهای ظاهری و شخصیتی در مردها جذاب است. اگر شما آن ویژگیها را نداشته باشید، احتمال اینکه از طرف او رد شوید بسیار زیاد است. اما گاهیاوقات یک تیپ ظاهری یا شخصیتی خاصی نیست که برایشان مهمتر باشد. که در چنین شرایطی مشکلات دیگر باعث شنیدن پاسخ منفی خواهد بود. در شرایطی که شما یک مرد بلوند با قد 170 هستید و مرد جذاب از نظر آن زن یک مرد مشکی با قد 190 است، هیچ کاری از دست شما برنمیآید. میتوانید با متناسب و آراسته نگه داشتن خودتان، شانستان را بالا ببرید اما گاهیاوقات این کافی نیست.
منبع : مردمان
سه شنبه 93 اسفند 12 :: 8:45 صبح ::نگارنده : موسوی
درمورد بیماریهای روحی-روانی، کلیشههای مختلفی وجود دارد. اما در واقعیت، تشخیص اختلالات روحی معمولاً دشوار است—مخصوصاً در افرادیکه دچار علائم اختلال دوقطبی هستند. در زیر به 10 مورد از نشانههای مشکلات روحی این اختلال اشاره میکنیم.
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:7 عصر ::نگارنده : موسوی
رفتار جنسی ایمن چیست؟ به چه رفتار جنسی ایمن و به چه رفتار جنسی پرخطر گفته میشود؟ آیا رفتار جنسی ایمن وجود دارد؟ تعاریف در دو حیطه تقسیم میشوند: الف-تعاریف مربوط به رفتار جنسی رابطه جنسی: رابطه جنسی میتواند شامل نزدیکیِ مهبلی، نزدیکی مقعدی، دهانی، استمنا و لمس اندامهای جنسی باشد. هر چند که طبیعیترین رابطه جنسی نزدیکی مهبلی است. رابطه جنسی ایمن و بیخطر: رابطه جنسی ایمن به هر نوع ارتباط جنسی گفته میشود که احتمال انتقال بیماری و یا جراحت از طریق آن به هیچ وجه وجود نداشته باشد. هر گونه لمس پوستی بر روی پوست سالم و بدون خراش، روبوسی و رابطه جنسی انحصاری زن و شوهر در صورتی که هیچکدام از آنان خارج از ازدواج ارتباط جنسی نداشته و دخیل در رفتار پرخطر نظیر تزریق مشترک نباشند نیز در این دسته قرار میگیرد. رابطه جنسی با خطر متوسط: شامل بوسههای طولانی، عمیق و مرطوب (در صورت عدم تبادل خون) و هر گونه رابطة جنسی نفوذی که در از آن به درستی از کاندوم استفاده شود. با فردی که اطمینان کامل بر سالم بودن او نیست. تنها رابطهای که میتوان از سالم بودن فرد کاملاً اطمینان داشت رابطه بین زن و شوهر است. رابطه جنسی پرخطر: در رابطه جنسی پرخطر احتمال جراحت یا انتقال بیماری زیاد است. هر گونه تبادل خون در روابط جنسی غیرنفوذی و هر نوع رابطه جنسی نفوذی که در آن از کاندوم استفاده نشود یا درست استفاده نشود. پس هر نوع رابطه جنسی با فردی خارج از رابطه زناشویی رابطه پر خطر محسوب میشود. در ضمن در صورت ابتلا یکی از طرفین رابطه به اچ آی وی، در صورت عدم استفاده از محافظ حتی در زمانی که رابطه بین زن و شوهر باشد رابطه پر خطر محسوب میشود. در رابطه جنسی پرخطر بروز رفتارهای زیر انتقال ویروس را تسهیل میکند: - رابطه جنسی نفوذیِ مقعدی بدون کاندوم (به مراتب از رابطه مهبلی پُرخطرتر است). - نزدیکی در زمان قاعدگی - مسواک و خلال کردن و نخ دندان کشیدن بلافاصله قبل از نزدیکی - وجود بیماری های مُقاربتی (با علامت یا بدون علامت) به یاد داشته باشید که در صورتی که پوست سالم و بدون خراش باشد تماس پوستی دست با اندام جنسی فرقی با تماس با سایر نقاط بدن ندارد. رفتارهای جنسی دارای درجات متفاوتی از خطر پذیری است. و در واقع طیفی از رفتار که در یک سوی آن پرهیز کامل و در سوی دیگر، ارتباطات بسیار پرخطر تعریف میشود. ب- تعاریف مربوط به نوع رابطه جنسی شریک جنسی اولیه: شریک جنسی ثابت که با تواتر مشخصی با او ارتباط جنسی برقرار میشود. یکی از نمونههای بارز آن روابط زناشویی است. شریک جنسی ثانویه: شریک جنسی غیرثابت و متغیر که با او ارتباط جنسی برقرار میشود. این ارتباط جنسی میتواند با یا بدون انگیزه اقتصادی باشد.
یکشنبه 93 اسفند 10 :: 1:4 عصر ::نگارنده : موسوی
وقتی نظر دختران را در مورد مردان می پرسیم ، تقریبا 90 درصد آنها می گویند مردان فقط دنبال یک چیز هستند ، این نگرش خانم ها برگرفته از آن است که اطلاعات اصولی از نظام آفرینش مردان و فعل و انفعالات هورمونی و ژن مردان ندارند . اینکه پسران و مردان از سن بلوغ به دنبال سکس هستند یک امر طبیعی در مردان به حساب می آید آنها اینگونه آفریده شده اند . مثل آن است که زنان علاقه مند به خود نمائی هستند و دوست دارند مورد توجه قرار بگیرند چرا که جنس زن اینگونه آفریده شده است .
یکشنبه 93 بهمن 12 :: 2:46 عصر ::نگارنده : موسوی
هر چه زمان می گذرد این نظریه بیشتر قطعیت می یابد که پیدایش و تطور صفات و ویژگیهای رفتاری هر فرد در سنین بالاتر به نحو قاطع و مؤثر از رویدادهای عاطفی و تجارب دوران طفولیت او مایه می گیرند درواقع می توان گفت که همین وقایع و تجارب دوران کودکی هستند که عامل بنیانی سلامت یا بیماری روان آدمی در سنین بعدبشمار می روند. سرشت و شخصیت هر فرد در نخستین سالهای زندگی شکل می گیرد و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم انسان در گاهواره اش ساخته می شود. حساسیت کودک نسبت به محیط زندگی و تأثیرات ذهنی او در قبال وقایع که در اطرافش رخ می دهند از اولین روز تولد آغاز می شودو ناتوانی در بدست آوردن غذا حفظ وحراست شخص و همچنین احساس نیاز به دوستی وجلب حمایت دیگران تا زمانی دراز این اتکاء و وابستگی را در کودک باقی میگذارد .در میان کودکان چند گروه متمایز میتوان یافت که درآنها آمادگی بیشتری برای پذیرش و پرورش احساس حقارت خود رنج می کشد نشان داد که در آنها آمادگی بیشتری برای پذیرش و پرورش احساس حقارت در سنین بعدی وجود دارد روانکاوی یک استاد دانشگاه که از احساس حقارت خود رنج میکشد نشان داد که نقطة شروع این مسئله به دوره ای از اوایل جوانی او مربوط می شود که ناگهان در بافت قامت او از پسران هم سن و سالش بسیار بلند تر است . او همیشه در میان جمع شاخص انگشت نما بود و بیش از هر کس انظار را بسوی خود جلب می نمود. حقارت و علائم مشبهة آنالف) نشانة خفیف حقارت در افراد بشرح زیر می باشد: 1ـ تلاش سخت و پیگیر برای هدفهای نامعین بیهوده و یا غیر عقلایی 2ـ احساس ترس یا شرم در مواجهه با دیگران و دوری و گوشه گیری از مردم 3ـ حساسیت منوط واحساس خواری و حقارت نفس 4ـ دید سطح و احتراز تعمق که عموماً همراه با آرامش و لاقیدی مفرط مشاهده می شود. 5ـ دوره های متناوب خاموشی و هیجان پرحرفی 6ـ بدبینی و بیزاری و افراط در خرده گیری و عیب جویی علت عمدة اغلب بی خوابیها نیز همین تشویش و عدم آرامش درونی است وترسی که از اعماق ضمیر پنهان شخص ریشه می گیرد ساعات شب و روز او را به یکسان آشفته و پریشان می سازد. انعکاس خارجی این احساس در مردان عبارتند از دستپاچگی و اضطراب در محاورات یا نطق و خطابه دقت و وسواس در آراستگی ظاهر و وضع لباس ، کفش ، کراوات و امثال اینها نیز حساسیت فوق العاده نسبت به نظر و عقیده دیگران دربارة خود فرد. ب) نشانه های اصلیبر این پایه می توان علائم مورد بحث را در محدودة رده های چهار گانه زیر موردمطالعه قرار داد که عبارتند از : 1ـ ترس از اشکال خفیف آن که روحیه انکار و منفی و خسیت تا حالات شدید تر آن که بصورت ضعف خستگی اعصاب و اختلالات سخت عصبی ظاهر می شود. 2ـ گریز از زندگی و مسئولیتهای آن و آثار و نتایجش که در اشخاص دائم الخمر معتادین به الکل و مواد مخدر و افراد انگل صفت و سربار جامعه مشاهده می گردد. 3ـ گرایش به فساد و عشق منحط 4ـ خوار از واقعیات و رها شدن در عالم اوهام و تصورات هرگاه فرد ، خواه قاضی ، طبیب ، وزیر ، تاجر یا دارای هر مقام و حرفه ای که باشد بنای شخصیت خویش را بر پایه ارزشهایی از فضیلت و کمال و منزلت اعتبار که آنها را چکیده آزمونهای عمر و روال زندگی خود می شناسد استوار سازد. روزی که احساس کند آرمانهای فکری او از بنیان متزلزل شده مسلماً هیچ زن ومردی آماده نیست که با میل و ارادة خود به دنیای نکبت بار و آلوده اعتیاد با الکل و مواد مخدر قدم گذارد یا تن به منزلت بیکارگی ، انگل صفتی وار ، کلاهبرداری و شیادی و نظایر آن بسپارد. روانکاوی و درمان حقارتهرگاه از پایگاه رفیع قدرت و شجاعت و پستیهای ضعف و حقارت درون بنگریم و به نیروی خود و اراده ، آنها را از وجود خود بدانیم بزودی افق زندگی ما به نور نیک بختی و سلامت نفس روشن خواهدشد اما اگر احساس خواری و حقارت را به درون خویش راه داده بر استیلای آن گردن نهیم در زمانی کوتاه شخصیت ما را به فساد و تباهی کشانده ، جسم و روانمان را بیمار خواهد ساخت . امروزه جوانی بیکار و افسرده است که اوقات خود را در خانه می گذراند زیرا تنها در آنجاست که احساس می کند، می درخشد، همه شایستگی های او را ارج می گذارند و تحسین وستایش خویش را بی دریغ نثار او می سازند . چیزی را که در این دنیای بی احساس دیگران از او دریغ داشته اند ، دنیائی که خوبیها و شایستگی های راستین را نمی شناسد و فقط ستایشگر پیروزیهاست ، هیچ وقت برای جبران و نفرت دیر نیست . پاداش عشق ورزی و خدمتگزاری به انسانها خیلی زود عاید شخصی می شود و آن درک لذت دوستی دیگران و این احساس است که وجود او برای دیگران سودمند و ضروری است . به گفتة یکی از خردمندان ((از قید رها شو تا خود را در وجود دیگران بازیابی)). قطعه زیر برگردان شعری از هیلیر بلاک است که ضمن آن شاعر مفهوم واقعی سعادت را در عشق ورزی به انسانها و مشاهدة شادی و نیک بختی دیگران می جوید: از آغـاز که در آرامـش سرمـــدی هستی می پذیــردتا پایانی که در تیرگی و ابهام به جاودانگی ها پیوندد هیچ نیافتم که شرنگ زندگی را در کامم شیرین کند مگر عشق ورزی به انسانها و دیدن خنده و شادی ایشانمنبع :کتاب عقده حقارت شناخت تحلیلی و راه درمان آن - ترجمه و بازپردازی به فارسی از پروین منوچهریان از انتشارات گوتنبرگ مقابل دانشگاه -تاریخ انتشار 1362
پنج شنبه 93 دی 25 :: 2:22 عصر ::نگارنده : موسوی
زیگموند فروید(Sigmund Freud) معتقد بود که اختلالهای روانرنجوری که بیمارانش از خود نشان میدادند از تجارب دوره کودکی آنها سرچشمه گرفته است.[1] او تجربیات کودکی را به قدری مهم میدانست که گفت، شخصیت فرد بزرگسال در پنج سالگی به طور محکم شکل میگیرد و متبلور میشود. آنچه وی را متقاعد ساخت که این سالهای نخستین بااهمیت هستند، خاطرات کودکی خود او و خاطراتی که توسط بیماران بزرگسال او فاش میشدند بود. فروید تعارضهای جنسی نیرومندی را در طفل و کودک نورس احساس کرد، تعارضهایی که به نظر میرسید در اطراف نواحی خاص بدن دور میزنند. وی متوجه شد که در سنین مختلف، هر یک از نواحی بدن از نظر مرکز تعارض، اهمیت بیشتری دارد. در هر مرحله رشد شخصیت، تعارضی وجود دارد که باید قبل از اینکه کودک بتواند به مرحله بعدی پیشروی کند حل شود. گاهی اوقات شخص دوست ندارد یا نمیتواند از یک مرحله به مرحله بعدی منتقل شود، زیرا تعارض حل نشده است یا به این علت که نیازهای وی آنچنان عالی توسط والدینی آسانگیر ارضا شدهاند که کودک نمیخواهد پیش برود. در هر دو صورت گفته میشود که فرد در این مرحله رشد تثبیت شده است. در تثبیت(Fixation) قسمتی از لیبیدو یا انرژی روانی(Cathexis) صرف آن مرحله رشد میشود و انرژی کمتری برای مراحل بعدی باقی میماند.[2] مراحل رشد روانی ـ جنسی فروید مرحله دهانی Oral stage اولین مرحله روانی ـ جنسی رشد شخصیت از تولد تا دو سالگی ادامه دارد.[3] در خلال اولین سال زندگی کودک، دهان مهمترین منبع کاهش تنش(مثلا خوردن) و احساسات لذتبخش(مثلا مکیدن) است. در این مرحله از زندگی حالات روانی خاصی مثل وابستگی و به دهان بردن همه چیز از ویژگیهای مهم کودک است. کودک از نظر روانی نارس است و باید دیگران از او مواظبت کنند. اولین تماسهای او با جهان خارج از طریق گرفتن و به دهان بردن اشیا و بیرون ریختن آنهاست.[4] توانایی اعتماد و اتکا به دیگران از خصوصیات شخصیتی این مرحله است.[5] در طول این مرحله، دو شیوه رفتار کردن وجود دارد: رفتار جذب دهانی(Oral Incorporative Behavior)(خوردن و بلعیدن) و رفتار پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی(Oral aggressive or oral sadistic behavior)(گازگرفتن یا تف کردن). شیوه جذب دهانی ابتدا رخ میدهد و شامل تحریک لذتبخش دهان توسط دیگران و توسط غذاست. بزرگسالانی که در مرحله جذب دهانی تثبیت شدهاند، بیش از اندازه به فعالیتهای دهانی مثل، خوردن، نوشیدن، سیگار کشیدن و بوسیدن علاقه دارند. اگر آنها هنگام طفولیت به حد افراط ارضا شده باشند، شخصیت دهانی بزرگسال آنها به خوشبینی و وابستگی غیرعادی متمایل خواهد بود. چون در کودکی در مورد آنها افراط شده است، همچنان برای ارضا کردن نیازهایشان به دیگران وابسته میمانند. در نتیجه، آنها بیش از اندازه سادهلوح هستند، هر چیزی را که به آنها گفته میشود، دربست میپذیرند و به صورت نامعقول به دیگران اعتماد میکنند. به اینگونه افراد، برچسب تیپ شخصیتی "دهانی پذیرا" زده میشود. دومین رفتار دهانی، یعنی، پرخاشگر دهانی یا آزارگر دهانی، در طول مدت پیدایش دردناک و عذابآور دندانها رخ میدهد. در نتیجه این تجربه، کودکان، مادر را علاوه بر عشق، با نفرت مینگرند. اشخاصی که در این سطح تثبیت شدهاند، مستعد بدبینی، خصومت و پرخاشگری بیش از اندازه هستند. آنها احتمالا اهل جروبحث و کنایهزدن هستند، حرفهای "نیشدار" میزنند و نسبت به دیگران خشونت نشان میدهند. آنها نسبت به دیگران حسود هستند و در تلاش برای تسلط، میکوشند. مرحله دهانی هنگام از شیر گرفتن خاتمه مییابد. البته اگر تثبیت رخ داده باشد، مقداری لیبیدو باقی میماند، سپس تمرکز کودک به مرحله بعدی جابجا میشود.[6] مرحله مقعدی anal stage همزمان با از شیر گرفتن کودک، لیبیدو از ناحیه دهان به منطقه مقعد منتقل میشود. لذا، احساس لذت در کودک ابتدا از تخلیه مدفوع و سپس از نگهداری آن حاصل میشود. این بدان معنی نیست که بگوییم کودک در خلال مرحله دهانی چنین لذتی احساس نمیکند. با وجود این، در خلال سالهای دوم و سوم زندگی، لذت مقعدی نقش غالب را دارد.[7] حدود 18 ماهگی، هنگامی که درخواست جدیدی از کودک میشود، یعنی آموزش توالت رفتن، این موقعیت به طور چشمگیری تغییر میکند. فروید، معتقد بود که تجربه آموزش توالت رفتن در طول مرحله مقعدی، تاثیر مهمی بر رشد شخصیت دارد. عمل دفع برای کودک تولید لذت شهوانی میکند، اما با شروع آموزش توالت رفتن، کودک باید یاد بگیرد که این لذت را به تعویق اندازد. اگر آموزش توالت رفتن، خوب پیش نرود، مثلا اگر کودک در یادگیری آن مشکل داشته باشد، یا والدین بیش از اندازه توقع داشته باشند، کودک به یکی از این دو شیوه واکنش نشان میدهد. یک شیوه این است که در زمان و مکانی که والدین تایید نمیکنند، عمل دفع را انجام دهد و به این طریق تلاشهای آنها را برای تنظیم با شکست روبرو سازد. اگر کودک این شیوه را برای کاهش دادن ناکامی، رضایتبخش بداند و زیاد از آن استفاده کند، ممکن است شخصیت پرخاشگری مقعدی(anal aggressive personality) را پرورش دهد. به نظر فروید، این مبنای بسیاری از اشکال رفتارهای خصمانه و آزارگرانه در زندگی بزرگسالان است که از جمله آنها بیرحمی، ویرانگری و قشقرق هستند. چنین شخصی احتمالا آشوبگر و نامرتب خواهد بود و دیگران را به صورت اشیایی میداند که در تصرف او هستند. دومین شیوه، جلوگیری یا نگهداشتن مدفوع است. این کار موجب احساس لذت شهوانی میشود(به علت پر بودن روده کوچک) و میتواند شیوه موفقیتآمیز دیگری برای دستکاری والدین باشد. اگر روده کودک چند روز کار نکند، ممکن است آنها نگران شوند. بنابراین، کودک روش جدیدی را برای به دست آوردن توجه و محبت والدین کشف میکند. این رفتار، مبنایی برای رشد شخصیت نگهدارنده مقعدی) anal retentive personality) است. چنین شخصی، لجباز و خسیس است و وسایل را اندوخته یا نگهداری میکند. به عبارت دیگر اینگونه اشخاص، خشک و مقرراتی، به صورت وسواسی مرتب و آراسته، سرسخت و لجوج و خیلی باوجدان هستند.[8] در آخر، روشهای بهکار گرفته شده توسط مادر در تربیت برای اجابت مزاج و نگرش والدین نسبت به موضوعاتی نظیر دفع، پاکیزگی، نظارت و مسئولیت، تاثیر بسزایی در رشد شخصیت کودک دارد.[9]
مرحله آلتی phallic stage در حدود سنین چهار تا پنج سالگی، لیبیدو در محدوده دستگاه تناسلی متمرکز میشود. در این سن اغلب دیده میشود که توجه کودکان به دستگاه تناسلیشان جلب میشود و با دستکاری، از آن لذت میبرند و در زمینه مسائلی مثل تولد و مسائل جنسی و اینکه چرا پسرها آلت مردی دارند و دخترها ندارند، کنجکاوی نشان میدهند. تعارض مرحله آلتی، آخرین و اساسیترین تعارضی است که کودک باید با آن مواجه شود و با موفقیت آن را حل کند. این تعارض همان خواست ناخودآگاه(ناهشیار) کودک به تملک والد ناهمجنس خود و در عین حال دوری از والد همجنس خود است. فروید، این وضعیت را عقده ادیپ(Oedipus complex) نامیده است.[10] نام این عقده از افسانه یونانی گرفته شده است که در نمایش Oedipus Rex، نوشته سوفوکلس(Sophocles) در قرن پنجم قبل از میلاد ترسیم شده است. در این داستان، ادیپ جوان پدرش را میکشد و با مادرش ازدواج میکند. بدون اینکه در آن زمان بداند آنها چه کسانی هستند. در عقده ادیپ، مادر هدف عشقی پسر جوان میشود. پسر از طریق خیالپردازی و رفتار آشکار، خواستههای جنسی خود را به مادر نشان میدهد ولی پسر در سر راه خود با مانعی روبرو میشود؛ پدر، که او را به صورت یک رقیب و تهدید میبیند. در نتیجه، نسبت به پدرش حسود و متخاصم میشود. فروید، عقده ادیپ را از تجربیات کودکیاش تدوین کرده و نوشت:«من در مورد خودم نیز متوجه عشق به مادر و حسادت نسبت به پدر شدهام». پسر ترس خود از پدر را در مناسبات تناسلی تعبیر میکند و از این میترسد که پدرش اندام خلافکار، یعنی آلت وی را که منبع لذت و تمایلات جنسی اوست قطع کند و از اینرو، اضطراب اختگی(Castrion anxiety) ایفای نقش خواهد کرد. ترس پسر از اختگی، چنان نیرومند است که او مجبور میشود میل جنسی خود به مادرش را سرکوب کند. به نظر فروید این شیوهای برای حل کردن عقده ادیپ است. پسر، محبت پذیرفتنی ترس را جایگزین میل جنسی به مادر میکند و همانندسازی نیرومندی را با پدرش ایجاد مینماید. وی برای بهتر کردن همانندسازی، میکوشد با تقلید کردن از اطوار قالبی، رفتارها، نگرشها و معیارهای فرامن پدر، بیشتر شبیه او شود.
عقده ادیپ در دختران نظر فروید درباره تعارض آلتی زنانه که برخی از طرفداران او آن را عقده الکترا(Electra Complex) خواندهاند، از وضوح کمتری برخوردار است. همانند پسر، اولین هدف عشقی دختر، مادر است زیرا او منبع اصلی غذا، محبت و ایمنی در طفولیت است. فروید نوشت:«دخترها نداشتن اندام جنسی را که برای پسران ارزش برابری دارد، عمیقا احساس میکنند. آنها به این دلیل خود را حقیرتر میدانند و این رشک برای آلت مردی، منشأ تمام واکنشهای زنانه است». بنابراین دختر رشک آلت مردی(penis envy)، نقطه مقابل اضطراب اختگی پسر را پرورش میدهد. دختر معتقد است که آلت مردیاش را از دست داده است و پسر میترسد که آن را از دست بدهد. سرانجام دختر با مادرش همانندسازی میکند و عشق خود به پدر را سرکوب مینماید ولی اینکه چگونه این اتفاق میافتد، فروید آن را روشن نساخت.
شخصیت آلتی تعارضهای آلتی و درجه حل شدن آنها، در تعیین واکنشهای فرد بزرگسال به جنس مخالف و نگرشهای او نسبت به این جنس، اهمیت زیادی دارد. فروید شخصیت آلتی مردانه را بیپروا، مغرور و متکی به نفس توصیف کرد. مردانی که چنین شخصیتی دارند میکوشند مردانگی خود را از طریق فعالیتهایی چون فتوحات جنسی مکرر به اثبات رسانند و یا آن را نشان دهند. شخصیت آلتی زنانه، در زنانگی خود اغراق میکند و از استعداد و جذابیت خود برای خرد کردن مردان و چیره شده بر آنها استفاده میکند.[11]
دوره نهفتگی یا کمون Latency period مرحله آرامش نسبی یا عدم فعالیت سائق جنسی در طول دورهای است که از انحلال عقده ادیپال تا بلوغ طول میکشد. سائق جنسی در طول این دوره معمولا تصور میشود که در حال خاموشی است. این دوره در درجه اول هم برای دخترها و هم پسرها مرحله وابستگی با همجنسهاست.[12] این دوره برای تعلیم و تربیت کودک مناسب است و وی میتواند به یادیگری مطالب و مهارتهای تازه از قبیل خواندن و نوشتن و آموختن آداب و رسوم و اخلاق اجتماعی نایل آید. چنانچه کودکی، عقده ادیپ را به سلامت پشت سر گذاشته باشد و با والد همجنس خود رابطه مثبتی برقرار کرده باشد، استعداد کافی برای رقابت با دیگران کسب کرده و قادر خواهد بود با پیروزی و شکست به شکل واقعبینانه روبرو شود.[13]
مرحله جنسی یا تناسلی genital stage آخرین مرحله روانی – جنسی رشد شخصیت، هنگام بلوغ جنسی آغاز میشود. بدن از نظر فیزیولوژیکی بالغ میشود و اگر تثبیت مهمی در مرحله قبل رشد اتفاق نیفتاده باشد، ممکن است فرد قادر به هدایت زندگی بهنجار باشد.[14]
[1] . شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن؛ تاریخ روانشناسی نوین، علیاکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، 1382، چاپ دوم، ص 471. [2] . شولتز، دوان پی شولتز و سیدنی، الن؛ نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، 1384، چاپ هفتم، ص 70. [3] . همان، ص 71. [4] . شفیعآبادی، عبداله و ناصری، غلامرضا؛ نظریههای مشاوره و رواندرمانی، تهران، نشر دانشگاهی، 1385، چاپ دوازدهم، ص 43. [5] . سادوک، بنیامین و سادوک، ویرجینیا؛ خلاصه روانپزشکی، نصرتاله پورافکاری، تهران، شهرآب و آیندهسازان، 1385، چاپ سوم، جلد اول، ص 286. [6] . نظریههای شخصیت، ص 71 ـ 72. [7] . نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص 44. [8] . نظریههای شخصیت، ص 72 ـ 73. [9] . نظریههای مشاوره و رواندرمانی، ص 45. [10] . همان، ص 45 ـ 46. [11] . نظریههای شخصیت، ص 73 ـ 74 ـ 75. [12] . خلاصه روانپزشکی، ص 288. [13] . کریمی، یوسف؛ روانشناسی شخصیت، تهران، ویرایش، 1375، چاپ دوم، ص 70. [14] . نظریههای شخصیت، ص 76. |