موسوی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 70
بازدید دیروز: 53
کل بازدیدها: 543206




گالری تصاویر سوسا وب تولز



سه شنبه 92 آبان 14 :: 12:52 عصر ::نگارنده : موسوی

 

 

روش اول:

 
ماهی رو بعد از شستن تو مخلوط آرد و نمک وزردچوبه و ادویه مخصوص ماهی و روغن به صورت ساده سرخ میکنیم. بعد تو یک ماهیتابه جدا سیر فراوون سرخ میکنم بعد گشنیز و جعفری رو خرد کرده و بعد به سیر اضافه میکنم و تفت میدم بعد آب نارنج یا آب لیموی تازه رو اضافه میکنیم و ماهی های سرخ شده رو به این مواد اضافه می کنیم و زیر شعله ی گاز رو کم میکنیم تا بوی آب لیمو یا نارنج توی ماهی بپیچه وبعد از ربع ساعت ماهی

با طعم و چاشنی خوشمزه آماده است.
مقدار آب لیمو یا نارنج بستگی به ذائقه شما داره در ظرفتون رو هم باید بزاررید تا آّلیمو بخار بشه و عطرش تو همه غذاتون بپیچه.

 




سه شنبه 92 آبان 14 :: 12:8 عصر ::نگارنده : موسوی

 

ته چین مرغ

مواد لازم برای تهیه ته چین مرغ:

  • برنج آبکش شده سه لیوان
  • زرده تخم مرغ دو عدد
  • ماست یک لیوان
  • زعفران دم کرده نصف لیوان
  • مرغ پخته و ریش شده دو لیوان
  • نمک و دارچین به مقدار لازم

بهترین راه آبکش کردن برنج

برای آبکش کردن برنج، اون رو از قبل سه چهار ساعت با نمک زیاد خیس میدیم. بعد آبش رو خارج میکنیم و برنجها رو آب میکشیم تا نمک اضافش بره. بعد در قابلمه حددود پنج لیوان آب رو به جوش میاریم و برنجهای خیس داده شده رو با مقدار کمی نمک در آب جوش میریزیم و میذاریم که بجوشه، وقتی کمی جوشید یک دانه از برنج رو برمیداریم و با ناخن نصفش میکنیم، وقتی به اندازه یک نقطه سفید وسطش خام بود آبکشش میکنیم. این بهترین راه برای آبکش کردن برنج هست.

پختن مرغ

مرغ رو همیشه بهتره در آب کم بپزین. اینطوری تمام طعمش رو به خودش میگیره و به آبش نمیده و خوشمزه تر میشه. مرغ رو در مقدار کمی آب با پیاز و کمی نمک و زردچوبه روی حرارت ملایم میگذاریم که بپزه. و بعدش ریش ریش میکنیم.

دم کشیدن زعفران

زعفران رو در آب جوش میریزیم و میگذاریم تا حدود نیم ساعت دم بکشه.


ته چین مرغ

برای تهیه ته چین

مهمترین قسمت ته چین مرغ همون ته دیگش هست، در واقع برای همین هم اسمش ته چین هست. به این صورت که ماست و زرده تخم مرغ و نصف زعفران دم کشیده رو به مقداری برنج مخلوط میکنیم و در قابلمه نچسبی که کفش رو از قبل چرب کردیم میریزیم. بعدش هم مقداری از مرغهای ریش شده رو روش میچینیم. و روی اون رو یک لایه از برنج و زعفران میریزیم و روی اون رو مرغ های ریش شده میچینیم و اونقدر این کارو تکرار میکنیم تا مرغ و برنجمون تموم شه.بعش هم روش رو کاملا با قاشق فشار میدیم تا مواد فشرده بشه و بعدش روی حرارت ملایم میگذاریم تا دم بکشه. اگر دوست داشته باشین میتونین از زرشک و خلال بادام و پسته خیس داده و تفت داده در لایه ها استفاده کنین. در انتها کمی زیرش رو زیاد میکنیم تا ته دیگش بگیره و بعد از یک دقیقه زیرش رو خاموش میکنیم.


ته چین مرغ

وقتی که دم کشید برای اینکه راحت و یکدست از کف قابلمه جدا شه پشت قابلمه رو کمی آب سرد میزنیم و بعد در ظرفی قابلمه رو برمیگردونیم تا ته چین کامل و یکدست برگرده. میتونید روش رو با زرشک و خلال بادام و پسته خیس کرده و تفت داده تزیین کنید.




سه شنبه 92 آبان 14 :: 11:55 صبح ::نگارنده : موسوی


شامی کباب سبزیجات

طرز تهیه ی شامی کباب سبزیجات

مواد اولیه: گوشت چرخ‌کرده400 گرم- سبزی معطر شامل (ترخون، ریحان، مرزه، شوید، گشنیز و جعفری) 100 گرم- آرد نخودچی دو قاشق سوپخوری- تخم‌مرغ یک عدد- پیاز رنده شده یک عدد- نمک، فلفل سیاه و زردچوبه به میزان لازم- روغن، زیتون، سیخ چوبی و گوجه گیلاسی به میزان لازم


طرز تهیه:

در کاسه‌ای پیاز و تخم‌مرغ را مخلوط می‌کنیم، سپس گوشت چرخ‌کرده، سبزی خرد شده، نمک، زردچوبه و فلفل را افزوده و ورز می‌دهیم. آرد نخودچی را اضافه کرده و به ورز دادن ادامه می‌دهیم. از مواد آماده شده به اندازه یک پرتقال بزرگ در دست فرم می‌دهیم و به سیخ می‌کشیم. در تابه روغن ریخته و سیخ‌ها را داخل آن قرار می‌دهیم تا سرخ شود؛ پس از سرخ شدن، کباب‌ها را روی دستمال قرار می‌دهیم تا روغن اضافه آن گرفته شود. کباب‌ها را در ظرف سرو قرار داده و با گوجه، زیتون و هر سبزی که دوست داریم، تزیین می‌نماییم.

منبع:دست پخت




سه شنبه 92 آبان 14 :: 11:52 صبح ::نگارنده : موسوی
این روزها جوجه ترش، به اندازه کباب‌ترش طرفدار پیداکرده و ما می‌خواهیم یک نوع متفاوت از جوجه ترش را آموزش دهیم.


روش تهیه جوجه ترش تابه‌ای

مواد اولیه

سینه مرغ دو عدد

پیاز یک عدد

فلفل دلمه‌ای یک عدد

روغن زیتون دو قاشق غذاخوری

آب‌لیمو دو قاشق غذاخوری

گردو 200 گرم

گشنیز و نعنا 100 گرم

سیر دو حبه

آب نارنج سه قاشق غذاخوری

روغن سرخ کردنی و زعفران به میزان لازم

نمک، فلفل و زردچوبه به میزان لازم



طرز تهیه

* مرغ را به قطعات کوچک به اصطلاح قوطی کبریتی برش زده، با پیاز رنده شده، فلفل دلمه‌ای خردشده، روغن زیتون، سیر، زعفران، نمک، فلفل، زردچوبه و آب‌لیمو مزه‌دار کرده و شش ساعت در یخچال قرار می‌دهیم تا طعم‌دار شود.

* سپس تکه‌های جوجه را به سیخ‌های چوبی کشیده و در تابه چدنی دردار می‌گذاریم تا بپزند، در این مرحله حتماً شعله گاز باید در کمترین حد باشد.

* در ظرفی جداگانه گردوی ساییده شده را به همراه سبزی‌های خردشده و آب نارنج خوب مخلوط کرده و پس از آن که جوجه‌ها آماده شدند، مواد را روی جوجه‌ها ریخته و می‌گذاریم تا به همراه جوجه‌ها به مدت 10 دقیقه بپزند.


نکــته

برای این که جوجه‌ها به سیخ چوبی نچسبد، باید سیخ‌ها را به روغن مایع آغشته کنیم.

منبع: مجله آشپزی خانواده سبز - سارا عباسپور




سه شنبه 92 آبان 14 :: 11:8 صبح ::نگارنده : موسوی

یک متخصص تغذیه گفت: «خرمالو» سرشار از آب و بتاکاروتن است ، چنانچه این ویتامین به مقدار کافی به بدن نرسد، نه تنها قدرت بینایی کم می شود بلکه باعث خشن شدن پوست و شکننده شدن ناخن و موها و افت در میزان هوش و سلامت بدن می شود.

دکتر ناهید غلامی در گفت‌وگو با ایسنا، افزود: خرمالو دارای مقادیر قابل توجهی ویتامین های C ، B3 ، B2 و B1 است، در ضمن این میوه دارای مواد معدنی ضروری برای بدن مانند کلسیم، گوگرد، آهن، فسفر و پتاسیم و مقداری نیز سلولز است.

وی تصریح کرد: بخش گوشتی این میوه محتوی مقدار زیادی فیبر، مواد آنتی اکسیدانی همچون تانن، فنول، لیکوپن، لوتئین، مواد قندی، پکتین و اسید می باشد. عمده ترین اسیدهایی که در این میوه وجود دارد، اسید مالیک و اسید تارتاریک و اسید سیتریک است.

به گفته این متخصص تغذیه، خرمالو به دلیل دارا بودن مواد معدنی، برای رشد و نمو بسیار مفید شناخته شده است و آهن موجود در آن عنصر اصلی خونسازی و پتاسیم موجود در آن اشتهاآور و شست و شو دهنده کلیه و کبد می باشد، با وجود عناصری همچون پتاسیم و منیزیم در این میوه، خرمالو کلسترول بد و فشار خون را نیز کاهش می دهد به همین دلیل این میوه برای سلامتی بیماران قلبی و افراد دارای چربی و فشار خون بالا بسیار مفید است. از طرفی به دلیل دارا بودن پکتین که یکی از انواع فیبرهای محلول در آب است، باعث کاهش چربی های خون می شود.




سه شنبه 92 آبان 14 :: 10:7 صبح ::نگارنده : موسوی

اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: تو اهل این جا نیستی. پی چی می گردی؟
شازده کوچولو گفت: من پی آدم ها می گردم. اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: آدم ها تفنگ دارند و شکار می کنند. این کارشان آزارنده است. مرغ هم پرورش می دهند و تنها فایده شان همین است. تو پی مرغ می گردی؟
شازده کوچولو گفت:نه؛ من پی دوست می گردم. نگفتی اهلی کردن یعنی جه؟
روباه گفت: اهلی کردن چیز بسیار فراموش شده ای است، یعنی علاقه ایجاد کردن...
- علاقه ایجاد کردن؟
روباه گفت: البته . تو برای من پسر بچه ای بیش نیستی. مثل صدها هزار پسر بچه‌ی دیگر، و من نیازی به تو ندارم. تو هم نیازی به من نداری. من نیز برای تو روباهی هستم شبیه به صدها هزار روباه دیگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هر دو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من درعالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود...
شازده کوچولو گفت: کم کم دارم می فهمم .... گلی هست ... و من گمان می کنم که آن گل مرا اهلی کرده است.....
روباه گفت: ممکن است. در کره ی زمین همه جور چیز می شود دید......
شازده کوچولو آهی کشید و گفت: آن که من می گویم در زمین نیست.
روباه به ظاهر بسیار کنجکاو شد و گفت:
- در سیاره ی دیگری است.
- بله
- در آن سیاره شکارچی هم هست؟
- نه.
- چه خوب!.... مرغ چطور؟
- نه.
روباه آهی کشید و گفت: حیف که هیچ چیز بی عیب نیست.
لیکن روباه به فکر قبلی خود بازگشت و گفت:
زندگی من یکنواخت است. من مرغ ها را شکار می کنم و آدم ها مرا. تمام مرغ ها به هم شبیهند و تمام آدم ها با هم یکسان. به همین جهت در این جا اوقات به کسالت می گذرد. ولی تو اگر مرا اهلی کنی زندگی من همچون خورشید روشن خواهد شد. من با صدای پایی آشنا خواهم شد که با صدای پاهای دیگر فرق خواهد داشت. صدای پاهای دیگر مرا به سوراخ فرو خواهد برد ولی صدای پای تو همچون نغمه ی موسیقی مرا از لانه بیرون خواهد کشید. بعلاوه، خوب نگاه کن! آن گندمزارها را در آن پایین می بینی؟ من نان نمی‌خورم و گندم در نظرم چیز بیفایده‌ای است. گندم زارها مرا به یاد هیچی نمی‌اندازند و این جای تاسف است! اما تو موهای طلایی داری و چقدر خوب خواهد شد آن وقت که مرا اهلی کرده باشی! چون گندم که به رنگ طلاست مرا به یاد تو خواهد انداخت. آن وقت من صدای وزیدن باد را در گندم‌زار دوست خواهم داشت...
روباه ساکت شد و مدت زیادی به شازده کوچولو نگاه کرد. آخر گفت:
- بی زحمت .... مرا اهلی کن!
شازده کوچولو در جواب گفت: خیلی دلم می خواهد، ولی زیاد وقت ندارم. من باید دوستانی پیدا کنم و خیلی چیزها هست که باید بشناسم.
روباه گفت: هیچ چیزی را تا اهلی نکنند نمی توان شناخت.آدم ها دیگر وقت شناختن هیچ چیز را ندارند. آن‌ها چیزهای ساخته و پرداخته از دکان می خرند، امام چون کاسبی نیست که دوست بفروشد، آدم‌ها بی‌دوست مانده‌اند. تو اگر دوست می‌خواهی مرا اهلی کن!
شازده کوچولو پرسید: برای این کار چه باید کرد؟
روباه در جواب گفت: باید صبور بود. تو اول کمی دور از من به این شکل لای علف‌ها می نشینی. من از گوشه‌ی چشم به تو نگاه خواهم کرد و تو هیچ حرف نخواهی زد. زبان سرچشمه‌ی سوتفاهم است. ولی تو هر روز می توانی قدری جلوتر بنشینی.
فردا شازده کوچولو باز آمد.
روباه گفت:
- بهتر بود به وقت دیروز می‌آمدی. تو اگر مثلن هر روز ساعت چهار بعدازظهر بیایی من از ساعت سه به بعد کم کم خوشحال خواهم شد، و هرچه بیشتر وقت بگذرد احساس خوشحالی من بیشتر خواهد بود. سر ساعت چهار نگران و هیجان زده خواهم شد و آن وقت به ارزش خوشبختی پی خواهم برد. ولی اگر در وقت نامعلومی بیایی دل مشتاق من نمی‌داند کی خود را برای استقبال تو بیاراید... آخر در هر چیز باید آیینی باشد.
شازده کوچولو پرسید: آیین چیست؟
روباه گفت: این هم چیزی است بسیار فراموش شده، چیزیست که باعث میشود روزی با روزهای دیگر و ساعتی با ساعت های دیگر فرق پیدا کند. مثلن شکارچیان من برای خود آیینی دارند: روزهای پنج شنبه با دختران ده می‌رفصند. پس پنج شنبه روز نازنینی است. من در آن روز تا پای تاکستان‌ها به گردش می‌روم. اگر شکارچی‌ها هروقت دلشان می‌خواست می‌رقصیدند روزها همه به هم شبیه می شدند و من دیگر تعطیلی نمی‌داشتم.
بدین گونه شازده کوچولو روباه را اهلی کرد و هم که ساعت وداع نزدیک شد روباه گفت:
- آه!... من خواهم گریست.
شازده کوچولو گفت: گناه از خود تو است. من که بدی به جان تو نمی‌خواستم. تو خودت خواستی که من تو را اهلی کنم...
روباه گفت: درست است.
شازده کوجولو گفت: در این صورت باز گریه خواهی کرد؟
روباه گفت: البته!
شازده کوچولو گفت: ولی گریه هیچ سودی به حال تو نخواهد داشت.
روباه گفت: به سبب رنگ گندم‌زار گریه به حال من سودمند خواهد بود.
و کمی بعد به گفته افزود: یک بار دیگر برو و گل‌های سرخ را تماشاکن. آن وقت خواهی فهمید که گل تو در دنیا یگانه است. بعد، برگرد و با من وداع کن؛ و من به رسم هدیه رازی برای تو فاش خواهم کرد.
شازده کوچولو رفت و باز به گل های سرخ نگاه کرد. به آن‌ها گفت:
- شما هیچ به گل من نمیمانید. شما هنوز چیزی نشده‌اید.کسی شما را اهلی نکرده است و شما نیز کسی را اهلی نکرده‌اید. شما مثل روزهای اول روباه من هستید. او آن وقت روباهی بود مثل صدها هزار روباه دیگر. اما من او را با خود دوست کردم و او حالا در دنیا بی همتا ست.
و گل‌های سرخ سخت رنجیدند.
شازده کوچولو باز گفت:
-شما زیبایید ولی درونتان خالی است. به خاطر شما نمی‌توان مرد. البته گل سرخ من در نظر یک رهگذر عادی به شما می‌ماند ولی او به تنهایی از همه‌ی شما سر است. چون من فقط به او آب داده‌ام، فقط اورا در زیر حباب بلورین گذاشته‌ام، فقط او را پشت تجیر پناه داده‌ام، فقط کرم‌های او را کشته‌ام ( به جز دو یا سه کرم که برا ی او پروانه شوند)، چون فقط به شکوه و شکایت او، به خودستایی او، و گاه نیز به سکوت او گوش داده‌ام. زیرا او گل سرخ من است.
آن گاه پیش روباه بازگشت و گفت:
- خداحافظ!...
روباه گفت: خداحافظ و اینک راز من که بسیار ساده است: بدان که جز با چشم دل نمی‌توان خوب دید. آن‌چه اصل است از دیده پنهان است.
شازده کوچولو برای این که به خاطر بسپارد تکرار کرد:
- آن چه اصل است از دیده پنهان است.
- آن چه به گل تو چندان ارزش داده عمری است که تو به پای او صرف کرده‌ای.
شازده کوچولو برای این که به خاطر بسپارد تکرار کرد.
- عمری است که من به پای گل خودصرف کرده ام.
روباه گفت: آدم‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند ولی تو نباید فراموش کنی. تو هرچه را اهلی کنی همیشه مسوول آن خواهی بود. تو مسوول گل خود هستی...
شازده کوچولو برای آن که به خاطر بسپارد تکرار کرد:
- من مسوول گل خود هستم....




دوشنبه 92 آبان 13 :: 12:1 عصر ::نگارنده : موسوی


 

امام زمان (ع):"اگر شیعیان ما به اندازه ی یک لیوان آب ما به ما اشتیاق داشتند از دیدار ما محروم نبودند."

بدون بسط:

              یک حنجره نی لبک که دارد

ابریم وبرف دارم امروز                          یک عالمه حرف دارم امروز

ای چینی لب پریده ای دل                   ققنوس گلو بریده ای دل

ای رفته ای اشتباه رفته                      با بند کسان به چاه رفته .......

آتش ز دل من اقتباس است                چشمم پی دست ناشناس است

دستی که رسیدن بهار است               دستی که پل دو انتظار است

ای دسته گل محمدی بو                   نرگس رخ ذوالفقار ابرو

ای هرچه فراز در فرودت                       هر جا که سری ست در سجودت

ما خاک نشین انتظاریم                       سی چله خمار در خماریم

سی چله سبوی خون کشیدیم            لب بر قدح جنون کشیدیم

گویند کلید وصل صبر است                   خورشید دو روز پشت ابر است

دردا که زمانه بی وفا بود                      از ما نشد انچه حق ما بود

این کوفه سر وفا ندارد                         یک کوچه ی اشنا ندارد

خشک است گلوی ناودانش                 خورشید خور است آسمانش

تذویر و دورغ مکر و حیله                      طاعون زده است این قبیله

اینجا همه عضو حزب بادند                   مردان عروسکی زیادند

مردی زر و زور داشتن نیست               غیرت به غرور داشتن نیست

مرد انکه سرش به دار عشق است      رگ تشنه ی ذوالفقار عشق است

 





دوشنبه 92 آبان 13 :: 10:36 صبح ::نگارنده : موسوی

علت نامگذاری این ماه و حرمت ویژه آن در میان مسلمانان

تاسیس تاریخ برای مسلمانان در زمان خلافت خلیفه دوم مسلمین و با مشورت علی (ع) در سال شانزدهم هجری صورت گرفته است. مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی که هجرت روی داده بود گرفتند ....(1) علت نامگذاری این ماه آن بود که در ایام جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می دانستند.

ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری کاروان حضرت امام حسین (ع) وارد کربلا شد و سپاهیان دشمن که هر روز بر تعدادشان افزوده می شد در روزهای تاسوعا و عاشورا که روز نهم و دهم محرم می باشد او و یارانش را به شهادت رساندند. پیشوای هشتم شیعیان امام رضا (ع) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت، حرمت این ماه نگاه داشته می شد و در آن  نمی جنگیدند ولی در این ماه، خونهای ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمه ها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را دربارة ذریه اش رعایت نکردند. .... آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی در «مراقبات» نوشته است:«کودکانم را می دیدم که در دهة نخست ماه محرم غذا نمی خوردند و به نان خالی اکتفا می کردند کسی هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان می کنم عشقی درونی آنان را برمی انگیخت.» (2) به همین دلیل ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم می سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (ع) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش کرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری می پردازند.... (3)

1-(تاریخ تحلیلی اسلام/ دکتر شهیدی/ ص130)
2-(پیام آورعاشورا/ مهاجرانی/ص 11)
3-(با اندکی دخل و تصرف/ فرهنگ عاشورا جواد محدثی/ ص 406)

 * * * *

امام حسین (ع) و یاران او

امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد. رسول خدا (ع) نام این فرزند زهرا (س) را حسین نهاد وی مورد علاقه شدید پیامبر خدا(ص) بود و آن حضرت دربارة او فرمود: «حسین منی و انا من حسین....» و در آغوش پیامبر بزرگ شد. هنگام رحلت رسول خدا، شش ساله بود در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت والایی برخوردار بود، علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو و حلم و .... از صفات برجسته این حجت الهی بود. در دوران خلافت پدرش در کنار آن حضرت بود و در سه جنگ «جمل»، «صفین» و «نهروان» شرکت داشت.پس از شهادت پدرش که امامت به حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود پس از انعقاد پیمان صلح (صلح امام حسن (ع) با معاویه حاکم شام) با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) از کوفه به مدینه آمدند. با شهادت امام مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری (که به دست همسرش جعده، دختر اشعث بن قیس الکندی مسموم شد و پس از چهل روز به شهادت رسید. معاویه با توطئه به ازدواج درآوردن یزید با جعده این کار را تدارک دید). بار امامت به دوش سیدالشهدا قرار گرفت. در آن دوران ده ساله که معاویه بر حکومت مسلط بود، امام حسین (ع) همواره یکی از معترضین سرسخت نسبت به سیاستهای معاویه و دستگیریها و قتلهای او بود و نامه های متعددی در انتقاد از رویه معاویه در کشتن حجربن عدی و یارانش و عمروبن حمق خزاعی که از وفاداران به علی (ع) بودند و اعمال ناپسند دیگر او نوشت. در عین حال حسین بن علی (ع) یکی از محورهای وحدت شیعه و از چهره های برجسته و شاخصی بود که مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموی (حکومتی که از سال 41 هجری با معاویه اولین خلیفه اموی شروع می شود و تا سال 132 هجری ادامه می یابد) از نفوذ شخصیت او بیم داشت با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد اما سیدالشهداء که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از بلیه سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید، راه مبارزه را پیش گرفت از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاریهای کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و با دریافت پاسخ کوفیان در بیعتشان با مسلم بن عقیل در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به سوی عراق حرکت کرد.

پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سیدالشهدا که همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین «کربلا» در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت. تسلیم نیروهای یزید نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین، مظلومانه و تشنه کام، همراه اصحابش به شهادت رسید. از آن پس کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهای خفته گردید. (1)

خون او تفسیراین اسرار کرد         ملت خوابیده را بیدار کرد(2)

ـ اصحاب شهادت طلب و با وفای سیدالشهداء‌(ع) نمونه بارز آگاهی، ایمان، شجاعت و فداکاری بودند .... آنان که در رکاب سیدالشهداء به فیض شهادت رسیدند جمعی از بنی هاشم بودند. جمعی از مدینه با آن حضرت آمده بودند، ‌برخی در مکه در طول راه به وی پیوستند. برخی هم از کوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهید بپیوندند. کسانی هم در راه نهضت حسینی، پیش از عاشورا شهید شدند،‌که آنان نیز جزء اصحاب او به شمار می آیند. (چون مسلم بن عقیل و قیس بن مسهر صیداوی و ...) (3)

ـ مدت قیام امام حسین (ع) از روز امتناع از بیعت با یزید تا روز عاشورا 175 روز طول کشید (12 روز در مدینه، 4 ماه 10 روز در مکه، 23 روز در بین راه مکه تا کربلا و 8 روز در کربلا از 2 تا 10 محرم) (4)

1-(فرهنگ عاشورا/ جواد محدثی/ ص 147. 148)

2-علامه اقبال لاهوری

3- (پیام آور عاشورا/ مهاجرانی/ ص 11)

 4- (فرهنگ عاشورا/ جواد محدثی/ ص 32)

 

* * * *

روزهای محرم

شیعیان در بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از بزرگان این نهضت جاویدان می دانند.
روز اول محرم : مسلم ابن عقیل علیه السلام

روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )

روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام

روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما السلام

روز پنجم محرم : اصحاب  و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام

روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام

روز هفتم محرم : روضه عطش و علی اصغر علیه السلام

روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام

روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان

روز یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا

روز دوازدهم محرم : ورود کاروان به کوفه





دوشنبه 92 آبان 13 :: 10:25 صبح ::نگارنده : موسوی

ای شهید سر جدا، یا لیتنا کنا معک

کشته راه خدا، یا لَیتَنا کُنامَعَک

ای به موج خون زده در پیش چشم فاطمه

زیر خنجر دست و پا، یا لیتنا کنا معک

ای که از دریای خون تا خیمه گه زینب تو را

ناله کرد و زد صدا، یا لیتنا کنا معک

آب، مهر فاطمه، فرزند او را تشنه لب

سر بریدند از قفا، یا لیتنا کنا معک

زیر تیغ از حنجر خشک تو می جوشد خون

کردی امت را دعا، یا لیتنا کنا معک

میهمان اهل کوفه بودی و سنگت زدند

در زمین کربلا، یا لیتنا کنا معک

مصحف خونین زهرائی و از سُّم ستور

پیکرت شد توتیا، یا لیتنا کنا معک

ای سرت مهمان خولی از چه دیگر ساربان

کرده دستت را جدا، یا لیتنا کنا معک

می رسد از قتلگاهت تا قیامت بر فلک

ناله واغربتا، یا لیتنا کنا معک

عترتت در خیمه بود و خیمه را آتش زدند

از ره جور و جفت، یا لیتنا کنا معک

دامن دردانه ات آتش گرفت و می دوید

در بیابان بلا، یا لیتنا کنا معک

دست دشمن در هوای گوشواره پاره کرد

گوش اطفال تو را، یا لیتنا کنا معک

هم تو کعبه هم تو زمزم هم تو مروه هم صفا

هم تو مشعر هم منی، یا لیتنا کنا معک

با دهان تشنه قرآن خواندی و سنگت زدند

بر فراز نیزه ها، یا لیتنا کنا معک

کیست تا محرم شود مثل تو در میقات عشق

حّج خون آرد بجا، یا لیتنا کنا معک

کو سلیمان تا ببیند می کنی در موج خون

دست و انگشتر عطا، یا لیتنا کنا معک

هر کجا یاد تو کردم ای عزیز فاطمه (س)

سوختم سر تا به پا، یا لیتنا کنا معک

می کند با اشک خود (میثم) جهنّم را خموش

چون بگرید بر شما، یا لیتنا کنا معک

"سازگار"




شنبه 92 آبان 11 :: 11:8 صبح ::نگارنده : موسوی

الرَّابِعَة عَشَر: «مُناجات المُعتَصِمین»

چهاردهم: مناجات معتصمان‏

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنام خداى بخشاینده مهربان

 

اَللَّهُمَّ یا مَلاذَ اللّائِذینَ، وَیا مَعاذَ الْعآئِذینَ، وَیا مُنْجِىَ الْهالِکینَ، وَیا

خدایا اى پناه پناه جویان و اى پناه ده پناهندگان و اى نجات دهنده هلاک شدگان و اى‏

عاصِمَ الْبآئِسینَ، وَیا راحِمَ الْمَساکینِ، وَیا مُجیبَ الْمُضْطَرّینَ،

نگهدار بیچارگان و اى مهرورز مسکینان و اى اجابت کننده درماندگان‏

وَیاکَنْزَ الْمُفْتَقِرینَ، وَیا جابِرَ الْمُنْکَسِرینَ، وَیا مَأوَى الْمُنْقَطِعینَ، وَیا

و اى گنج فقیران و اى جبران کننده دل‏شکستگان و اى جاى ده دور از وطنان و اى‏

ناصِرَ الْمُسْتَضْعَفینَ، وَیا مُجیرَ الْخآئِفینَ وَیا مُغیثَ الْمَکْرُوبینَ، وَیا

یاور آنانکه ناتوانشان شمرده‏اند و اى پناه ده ترسناکان و اى فریادرس غمدیدگان و اى‏

حِصْنَ اللّاجینَ، اِنْ لَمْ اَعُذْ بِعِزَّتِکَ فَبِمَنْ اَعُوذُ، وَاِنْ لَمْ اَ لُذْ بِقُدْرَتِکَ‏

قلعه محکم پناهندگان اگر من به عزت تو پناه نیاورم پس به که پناه برم و اگر به قدرت تو

فَبِمَنْ اَلوُذُ، وَقَدْ اَ لْجَاَتْنِى الذُّنُوبُ اِلىَ التَّشَبُّثِ بِاَذْیالِ عَفْوِکَ،

دست پناهندگى دراز نکنم پس به که پناهنده شوم (خدایا) گناهان مرا ناچار کرده که به دامان عفوت چنگ زنم‏

وَاَحْوَجَتْنِى الْخَطایا اِلىَ اسْتِفْتاحِ اَبْوابِ صَفْحِکَ، وَدَعَتْنِى الْإِسآئَةُ

و خطاها مرا نیازمند کرده که از تو بخواهم درهاى چشم پوشیت را به رویم بگشایى و بدیها

اِلَى الْأِناخَةِ بِفِنآءِ عِزِّکَ، وَحَمَلَتْنِى الْمَخافَةُ مِنْ نِقْمَتِکَ عَلَى الْتَّمَسُّکِ‏

مرا بدینجا کشانده که به آستان عزت تو بار اندازم و ترس از انتقام مرا واداشته که‏

بِعُرْوَةِ عَطْفِکَ، وَما حَقُّ مَنِ اعْتَصَمَ بِحَبْلِکَ اَنْ یُخْذَلَ، وَلا یَلیقُ بِمَنِ‏

به رشته محکم مهر تو چنگ زنم و براستى آنکس که به ریسمان تو چنگ زند سزاوار خوارى نیست و آنکس‏

اسْتَجارَ بِعِزِّکَ اَنْ یُسْلَمَ اَوْ یُهْمَلَ، اِلهى‏ فَلا تُخْلِنا مِنْ حِمایَتِکَ، وَلا

که به عزت تو پناهنده شود تسلیم کردنش و یا واگذاردنش شایسته نیست پس اى خدا ما را از حمایت خویش وامگذار و

تُعْرِنا مِنْ رِعایَتِکَ، وَذُرْنا عَنْ مَوارِدِ الْهَلَکَةِ، فَاِنَّا بِعَیْنِکَ وَفى‏ کَنَفِکَ‏

از رعایت خود باز مدار و از پرتگاههاى هلاکت بازدار زیرا ما در تحت توجه تو و در کنف حمایت تو

وَلَکَ، اَسْئَلُکَ بِاَهْلِ خآصَّتِکَ مِنْ مَلائِکَتِکَ وَالصَّالِحینَ مِنْ بَرِیَّتِکَ،

و از آن توئیم از تو خواهم به حق خاصان درگاهت از فرشتگان و شایستگان از بندگانت‏

اَنْ تَجْعَلَ عَلَیْنا واقِیَةً تُنْجینا مِنَ الْهَلَکاتِ، وَتُجَنِّبُنا مِنَ الْافاتِ،

که براى ما سپرى قرار دهى که ما را از مهالک نجات دهد و خودت ما را از آفات دور کنى‏

وَتُکِنُّنا مِنْ دَواهِى الْمُصیباتِ، وَاَنْ تُنْزِلَ عَلَیْنا مِنْ سَکینَتِکَ، وَاَنْ‏

و از مصیبتهاى بزرگ ما را محفوظ دارى و از آرامش خود بر ما فرود آرى و

تُغَشِّىَ وُجُوهَنا بِاَنْوارِ مَحَبَّتِکَ، وَاَنْ تُؤْوِیَنا اِلى‏ شَدیدِ رُکْنِکَ، وَاَنْ‏

چهره‏هاى ما را به انوار محبت خویش بپوشانى و در پایگاه محکمت ما را جاى دهى و ما را

تَحْوِیَنا فى‏ اَکْنافِ عِصْمَتِکَ، بِرَاْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.

در کرانه‏هاى عصمت خویش بدارى به حق عطوفت و مهرت اى مهربانترین مهربانان‏

 

 

 

الخامسَة عَشَر: «مُناجات الزَّاهدین»

پانزدهم: مناجات پارسایان‏

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بنام خداى بخشاینده مهربان

 

اِلهى‏ اَسْکَنْتَنا داراً حَفَرَتْ لَنا حُفَرَ مَکْرِها، وَعَلَّقَتْنا بِاَیْدِى الْمَنایا

خدایا ما را در خانه‏اى جا داده‏اى که سر راه ما گودالهاى نیرنگ را کَنده و در دامهاى فریب خود ما را

فى‏ حَبآئِلِ غَدْرِها، فَاِلَیْکَ نَلْتَجِى‏ءُ مِنْ مَکآئِدِ خُدَعِها، وَبِکَ نَعْتَصِمُ‏

به چنگالهاى مرگ آویخته پس به سوى تو پناه آوریم از دامهاى فریبش و به تو نگهدارى جوئیم‏

مِنَ الْأِغْتِرارِ بِزَخارِفِ زینَتِها، فَاِنَّهَا الْمُهْلِکَةُ طُلاَّبَهَا، الْمُتْلِفَةُ حُلاَّلَهَا،

از مغرور شدن به زر و زیور آراسته‏اش زیرا که دنیا جویندگانش را به هلاکت اندازد و واردین خود را نابود کند

الْمَحْشُوَّةُ بِالْافاتِ، الْمَشْحُونَةُ بِالنَّکَباتِ، اِلهى‏ فَزَهِّدْنا فیها،

آکنده است از بلا و زیان و پر است از رنج و سختى خدایا پس ما را در دنیا پارسا کن‏

وَسَلِّمْنا مِنْها بِتَوْفیقِکَ وَعِصْمَتِکَ، وَانْزَعْ عَنَّا جَلابیبَ مُخالَفَتِکَ،

و به وسیله توفیق و نگهدارى خود ما را از شرورش سالم بدار و بیرون آر از بر ما جامه‏هاى مخالفت‏

وَتَوَلَّ اُمُورَنا بِحُسْنِ کِفایَتِکَ، وَاَوْفِرْ مَزیدَنا مِنْ سَعَةِ رَحْمَتِکَ،

و نافرمانیت را و با حسن کفایت خود امور ما را سرپرستى فرما و از رحمت وسیع خود سهمیه عطاى ما را افزون گردان‏

وَاَجْمِلْ صِلاتِنا مِنْ فَیْضِ مَواهِبِکَ، وَاغْرِسْ فى‏ اَفْئِدَتِنا اَشْجارَ

و جایزه‏هاى ما را از سرچشمه پرفیض مواهبت نیکو گردان و بنشان در دلهاى ما درختهاى‏

مَحَبَّتِکَ، وَاَتْمِمْ لَنا اَنْوارَ مَعْرِفَتِکَ، وَاَذِقْنا حَلاوَةَ عَفْوِکَ وَلَذَّةَ

محبتت را و کامل گردان بر ما انوار درخشنده معرفتت را و بچشان به ما شیرینى عفو و لذت‏

مَغْفِرَتِکَ، وَاَقْرِرْ اَعْیُنَنا یَوْمَ لِقآئِکَ بِرُؤْیَتِکَ، وَاَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ‏

آمرزشت را و دیدگانمان را در روز قیامت به مشاهده جمالت روشن کن و دوستى دنیا را از دلهاى ما

قُلُوبِنا، کَما فَعَلْتَ بِالصَّالِحینَ مِنْ صَفْوَتِکَ، وَالْأَبْرارِ مِنْ خآصَّتِکَ،

بیرون کن چنانچه درباره برگزیدگانت و نیکان از خواص درگاهت چنین کردى‏

بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ، وَیا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ.

به  رحمتت   اى   مهربانترین   مهربانان   و  اى کریم‏ترین   کریمان

 




Susa Web Tools