موسوی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 76
بازدید دیروز: 277
کل بازدیدها: 543489




گالری تصاویر سوسا وب تولز



یکشنبه 91 فروردین 6 :: 8:19 صبح ::نگارنده : موسوی


بیست عامل تحریک کننده ی جنسی زن ها
هیچ گونه راهکار یا مهارت جنسی هرگز نخواهد توانست در مقایسه با روش ها و راهکارهایی که تا به حال  به آن پرداخته ایم چنان تأثیرات عمیق و نیرومندی را به روی زن ها داشته باشد:سیراب کردن دل و جان زن، دادن احساس امنیت به او، احساس مرتبط بودن، متصل بودن و ارزشمند بودن به او، گوش دادن به او، صحبت کردن با او.


مردان عزیز: تنها با به کار بستن این مفاهیم اصولی و پایه، چنان همسرتان احساس محبوبیت، خواستنی بودن و ارزشمند بودن خواهد کرد که از شما متشکر و ممنون خواهد شد. به طوری که در عطش دنیا و تمایلات جنسی نسبت به شما خواهد سوخت!


چنانچه متأهل هستید این مطلب را نیز به همراه همسرتان بخوانید! مردان عزیز: می توانید از همسر خود بپرسید که با کدامیک از موارد این فهرستی موافق است. از او بپرسید: عزیزم، آیا از شماره ی یک خوشت می آید؟ یا آیا شماره ی شش برای تو تحریک کننده هست؟ شاید همسرتان بخواهد موارد ذکر شده در فهرست را شخصی تری کند یا موارد شخصی خود را نیز به آن اضافه نماید. خانم های عزیز: سعی کنید حتماً مواردی را که برای تان مهم هستند مورد تأکید قرار دهید تا همسرتان به خوبی آنها را هضم و جذب کند.برای نمونه: اُه، شماره ی چهارده چه توصیف جالب و دقیقی است. هوم، از این مورد خوشم می آید. فراموش نکنید آنچه را که شوهرتان پیش تر در آن مهارت دارد، حتماً در او تحسین کنید:عزیزم، در مورد شماره ی دو، تو یک متخصص تمام عیار هستی!
این موجب خواهد شد شوهرتان گرایش و تمایل بیشتری به همکاری در خصوص موارد دیگر فهرست از خود نشان دهد.


بیست تحریک کننده ی جنسی زن ها

01 مردهایی که به آرامی و با ملایمت عشق ورزی می کنند.
02 مردهایی که در بستر نیز با همسرشان صحبت می کنند.
03 مردهایی که در بوسیدن مهارت دارند.
04 مردهایی که با چشمان خود به همسرشان نشان می دهند او را دوست دارند و به او عشق می ورزند.
05 مردهایی که لباس های همسرشان را به آرامی درمی آورند.
06 مردهایی که در تحریک همسرشان بوسیله لمس کردن مهارت دارند.
07 مردهایی که موهای همسرشان را لمس می کنند.
08 مردهایی که از معاشقه ی .... با همسرشان لذت می برند.
09 مردهایی که عشق خود را در بیرون از اتاق خواب نیز به همسرشان نشان داده و به او احساس محبوبیت می دهند.
010 مردهایی که می دانند که چگونه بدن زنانه و مؤنث همسرشان را ارضا کنند.
011 مردهایی که می دانند چگونه همسرشان را به لحاظ جنسی اغوا کنند.
012 مردهایی که پیش از عشق ورزی خود را به لحاظ فیزیکی و جسمانی آماده می کنند.
013 مردهایی که به همسرشان احساس و باور زیبا بودن می دهند.
014 مردهایی که از ماساژ دادن به همسر خود لذت می برند.
015 مردهایی که دست های همسر خود را در دست خود می گیرند و آن را ناز و نوازش می کنند.
016 مردهایی که عاشق در آغوش گرفتن همسرشان هستند.
017 مردهایی که پس از گذشت سالیان همیشه مانند روزهای اول آشنایی شان با همسر خود رفتار می کنند.
018 مردهایی که به همسر خود نشان می دهند که او تنها زن زندگی آن هاست و به او احساس و باور خاص بودن می دهند.
019 مردهایی که چنین باور دارند عشق همسرشان تحمل تمامی دیگر سختی های زندگی را برای آن ها سهل و آسان و حتی ارزشمند می کند.
020 مردهایی که همسرشان را دوست دارند و به او عشق می ورزند.


تحریک کننده ی جنسی (1)مردهایی که به آرامی و با ملایمت عشق ورزی می کنند
این گونه مردها حتی هنگامی که حسابی آماده شده اند، اما همچنان به آرامی و با صرف وقت به همسرشان نزدیک می شوند. به طوری که زن به زودی تشنه ی نوازش صمیمی تر و جدی تر می شود. اما شوهرش همچنان امتناع می کند تا به وی اجازه دهد میل و گرایش جنسی زن به اوج خود برسد.


موارد فوق توصیف احساسات زنی است که شوهرش به آرامی و با صرف زمان و دقت کافی با او عشق ورزی می کند. این کار موجب می شود زن، شوهرش را بیشتر بخواهد و مایل باشد که خود را تمام و کمال در اختیار او قرار دهد. هنگامی که شما مردها اجازه می دهید بدن زن به آرامی آتش بگیرد و بسوزد، شعله ها داغ تر و طولانی خواهند بود و شور و حرارت و لذت تولید شده به مراتب عمیق تر و قوی تر.
مردهای باهوش هرگز در بستر عجله به خرج نمی دهند و به آرامی پیش می روند. آنها می دانند چنانچه زمان و فضای کافی در اختیار زنها قرار دهند دیگر مجبور نخواهند بود آنها را وادار به این کار کنند. به طوری که زنها نیز آن ها را به همان اندازه خواستار خواهند بود. و طلب خواهند کرد. مردهایی که این راز را درباره ی زن ها خوب درک می کنند و صبور، ملایم و مهربان هستند، از چنان جذابیتی برای همسر خود برخوردار خواهند شد و چنان خود را در اختیار او قرار خواهند داد که نظیر آن را هرگز قبلاً تجربه نکرده اند.

تحریک کننده ی جنسی (2)مرد هایی که در بستر نیز با همسرشان صحبت می کنند
برای زن، احساس نزدیکی با همسرش احساس فوق العاده است. هنگامی که زن، در بستر با شوهرش تنها می شود و مرد به او نزدیک می شود و او را در آغوش می گیرد، زن می تواند احساس آرامش و اطمینان کند و رضایت داشته باشد. سپس هنگامی که مرد شروع به صحبت کرد می کند و در گوش او نجوا می کند که چقدرزیباست و اینکه چقدر دلش برای بدن او تنگ شده است، خوشایندترین احساسات را در همسر خود زنده می کند. هنگامی که مرد به همسر خود می گوید که در نظر دارد به او نزدیک شود ناگهان زن دیگر تاب نیاورده تحمل خود را از دست می دهد. دیگر برای زن کافی نیست که تنها کنار شوهرش باشد. به طوری که می خواهد با او عشق ورزی کند. کلمات می توانند آتش تمایل و تمنای زن را شعله ور کنند.


مردان عزیز: آیا می دانید زن ها تا چه حد به کلمات شما نیاز دارند. مردها بیشتر توسط محرک های بینایی (دیداری) و فیزیکی (لامسه ای) تحریک می شوند.اما زن ها بیشتر توسط افکار و احساسات تحریک می شوند. کلمات کلید روشن کردن احساسات زن هستند. کلمات می توانند زن ها را به خوبی تحریک کنند. کلمات شور و حرارت و عشق شما را به مغز زنها مخابره می کنند و تمامی قفل هایی را که بر سر راه وجود دارند می گشایند.به طوری که طولی نمی کشد تمام و کمال به روی شما باز و گشاده خواهند بود.
کلمات را بادهایی در نظر بگیرید که در سطح اقیانوس احساس، نیاز و خواسته، امواجی بس خروشان را تولید می کنند. آب همیشه در دریا وجود دارد، اما این باد است که آن را به حرکت درمی آورد و جا به جا می کند. این باد است که آب را از راکد بودن و ایستایی در می آورد و تا قله ی امواج بالا می برد. نیاز و گرایش زنها به مردان نیز همیشه در آنها وجود دارد، اما این صدای شما، کلمات و گفتار شماست که آن را به غلیان و
حرکت در می آورد و به شکل انرژی و تمایلات جنسی آزاد می سازد.


مردان عزیز:سعی کنید همواره پیش، در حین و پس از عشق ورزی با همسرتان حرف بزنید و صحبت کنید. احساسات خود را با او در میان بگذارید. بگویید که درباره ی زیبابی و قیافه ی او چه فکر می کنید و چه نظری دارید. بگویید که عشق ورزی با او را چقدر دوست دارید. با کلمات با او عشق ورزی کنید. هنگامی که از عشق و محبت با همسرتان صحبت می کنید. او نیز احساس امنیت، محبوبیت و ارزشمند بودن خواهد کرد و خود را تمام و کمال در اختیار شما قرار خواهد داد.


تحریک کننده ی جنسی (3)مردهایی که در بوسیدن مهارت دارند
هر بوسه را هدیه، مُهر یا نشانی از عشق و محبت در نظر بگیرید که برای همسر خود می فرستید.این بوسه های سبک، آرام، ملایم و بدور از هر گونه عجله و شتاب زدگی تأثیراعجاز گونه بر روی زن ها بر جای می گذارند. زن ها عشق نهفته و مستتر در این بوسه ها را به خوبی درک و احساس می کنند. زن ها به خوبی می دانند که این بوسه ها برای آماده کردن آن ها به آنها داده نمی شوند، بلکه به خودی خود حاوی عشق و محبت هستند.


تحریک کننده جنسی (4)مردهایی که با چشمان خود به همسرشان نشان می دهند او را دوست دارند و به او عشق می ورزند
هیچ چیز نیرومندتر و تأثیرگذارتر از این نیست که مردی که دوستش دارید به چشم های شما چشم بدوزد. گویی که جریانات انرژی عشق مستقیماً از چشمان او به قلب زن سرازیر می شوند. سپس از آنجا به دیگر قسمت های بدن او سرایت می کنند.درست مانند گدازه های مذاب که از دهانه ی خروجی آتشفشان فوران کرده تمامی سرزمین های مجاور را فرا می گیرند. تنها یک نگاه این قدرت را دارد که از هر ناز و نوازش ماهرانه ی دیگری زن را به مراتبت بیشتر تحریک کنند.نگاه قادر است که زن را از شدت حرارت ذوب کند.


سعی کنید در حین عشق ورزی با همسرتان به او نگاه کنید. به چشمانش خیره شوید. بگذارید او نیاز را از چشمان شما بخواند. مردی که می داند چگونه با نگاه عاشقانه ی خود به همسر خود احساس محبوبیت بدهد، گویی تمامی هدایای این عالم رابه او ارزانی داشته است. نگاه حتی قادر است فراتراز هرگونه واژه یا کلمه ای عشق، تعهد، از خودگذشتگی و ایثار مرد را به همسرش بفهماند و منتقل کند.


تحریک کننده جنسی (5)مردهایی که لباس های همسرشان را به آرامی درمی آورند.
همواره وقت کافی را برای درآوردن لباس های زن در نظر بگیرید
رعایت این نکته ی ساده به لحاظ روانی و روحی نقش بسزایی را در آمادگی جنسی زن ایفا می کند.
بسیاری از زوج ها بیشتر مرتکب این اشتباه می شوند که پیش از عشق ورزی خود را کاملاً لخت و برهنه می کنند به طوری که وقتی به بستر می روند عملاً هیچ چیزی بر تن ندارند و بدین وسیله خود را از تجربه ی این نوع احساس جنسی محروم می سازند.


 مردان عزیز: زن ها عاشق آن هستند که لباس های شان به تدریج و طی مراحلی از تن آن ها درآورده شود. این امر برای آن ها بسیار فریبا و دلچسب است. هنگامی که لباس های همسرخود را دانه دانه و به آرامی یکی پس از دیگری در می آورید، زن این وقت و زمان را در اختیار دارد که به تدریج به آن بخش از وجود خود که در پی لذت جویی است اجازه ی ظهور و ابراز وجود بدهد.


تحریک کنننده جنسی (6)مردهایی که در تحریک همسرشان بوسیله ی لمس کردن مهارت دارند
زن ها اساساً نوازش های سبک و تحریک کننده را ترجیح می دهند. آن ها دوست ندارند یک راست به سراغ عمل جنسی بروید. ترجیح می دهند ابتدا دور و بر آن را نوازش و تحریک کنید و گهگاهی فقط به آن نزدیک شوید یا موقتی از روی آن عبور کنید اما هیچ وقت در ابتدا مستقیماً به آن دست نزنید.چرا؟ زیرا این همان چیزی است که زن ها را آماده می کند و به آن ها لذت می دهد.
زن ها دوست دارند با لمس شدن و ناز و نوازش غیر مستقیم آماده شوند. در واقع، تحریک مستقیم، بخصوص در ابتدا و شروع عشق ورزی هرگز به اندازه ی تحریک غیر مستقیم مؤثر واقع نمی شود.


تحریک کننده ی جنسی (7)مردهایی که موهای همسرشان را نوازش می کنند
این دستورالعملی بسیار ساده اما مؤثر و نیرومند است: همیشه هنگامی که به همسرتان نزدیک می شوید . می خواهید او را نوازش کنید یا با او عشق ورزی کنید به موهای او نیز دست بزنید. زن ها عاشق آن هستند که به موهای شان دست بزنید و با آن ها بازی کنید. متأسفانه بسیاری از مردها از این نکته ی مهم غافل هستند یا نسبت به آن آگاهی ندارند. چرا که به طور معمول موهای شما مردها بسیار کوتاه است.اما این عمل برای زن ها عملی بسیار خاص، تحریک کننده و جنون آور است.


برخی از زن ها دوست دارند موهای شان به آرامی و با ملایمت شانه یا برس زده شود. زن ها این کار را نوعی از پیش نوازش به حساب می آورند. برخی از زن ها هنگامی که موهایشان را برای شان می شویید بسیارتحریک می شوند. بسیاری از زن ها می گویند که دوست دارند شوهرشان پس از عمل جنسی،انگشتان خود را لابه لای موهای آن ها ببرد و همچنان با موهای شان بازی کند. مردان عزیز: سعی کنید این قبیل اولویت ها وترجیحات خاص و شخصی همسرتان را خودتان کشف کنید. اما می توانید در این زمینه به من اعتماد کنید: موهای زن ها بخشی جنسی و آماده کننده از بدن آن ها را تشکیل می دهد که فکر نمی کنم دوست داشته باشید از آن غافل بمانید.


تحریک کننده ی جنسی (8)مردهای که از معاشقه ی دهانی با همسرشان لذت می برند
مردان عزیز:در این باره قبلاً نیز صحبت کردیم، اما در اینجا مجدداً یادآور می شوم که مردهایی که دوست ندارند به همسرشان معاشقه ی ... بدهند. برای زن ها یک سرد کننده به حساب می آیند. به طرزی طبیعی هنگامی که مردی از معاشقه ی ... با همسرش لذت می بردـ و این کار برایش ناراحت کننده نیست و به آهستگی از آن فرار نمی کندـ برای همسرش تحریک کننده ای بسیار قوی به حساب می آید، به طوری که همسرش برای عشق ورزی با او ثانیه شماری خواهد کرد.


تحریک کننده ی جنسی (9)مردهایی که عشق خود را در بیرون از اتاق خواب نیز به همسرشان نشان می دهند و او را به احساس و باور محبوبیت وادار می کنند
هیچ چیز زیباتر و تحریک کننده تر از این نیست که مردی که دوستش دارید در بستر به شما بگوید: دوستت دارم. این کلمات دل زن ها را آب می کند. این کلمات بخش های خاصی از بدن زن ها را قلقلک می دهد که بسیار برای شان لذت بخش است. این کلمات جادویی قفل هایی از وجود همسرتان را بر روی شما می گشاید تا هرچه زودتر وارد شوید.
به مراتب پیش از آن که عملاً با همسرتان شروع به عشق ورزی کنید این کلمات را به او بگویید. این کلمات به تدریج در وجود او رسوخ می کنند. و او را برای رفتن به بستر با شما آماده می سازند. سپس هنگامی که به بستر رفتید نیز مجدداً به او بگویید که چقدر دوستش دارید. این کلمات عشق و شهوت او را شعله ور ساخته، او را وادار می سازند تا شریک جنسی واقعی در بستر باشد.


تحریک کننده ی جنسی (10)مردهایی که می دانند چگونه بدن زنانه و مؤنث همسرشان را ارضا کنند
چنانچه مردی که به بدن زن ها آشنا نیست سرد کننده باشد، بنابراین مردی که در عشق بازی با زن مهارت دارد مسلماً یک تحریک کننده ی قوی به حساب خواهد آمد.هنگامی که همسرتان مطمئن است که شمامی دانید چگونه او را در بستر ارضا کنید و به او لذت بدهید احساس امنیت خواهد کرد.درست همچون رستورانی که غذایش را یک بار امتحان کرده اید و از آن بسیار راضی هستید و هربار با اطمینان کامل از اینکه مجدداً از غذای خود لذت خواهید برد به آن رستوران پا می گذارید. به طرز مشابهی هنگامی که مطمئن هستید همسرتان در ارضا کردن شما مهارت دارد همیشه منتظرید تا دوباره با او به بستر بروید. 

???  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang






سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:32 صبح ::نگارنده : موسوی

معیارهای صحیح انتخاب همسر

معیار اصولی و متناسب برای انتخاب همسر و ازدواج

مهمترین این معیارها شامل:

-خانواده های هر دو نفراز نظر فرهنگی و سنت های رایج نزدیک  و مانند به هم باشند.

- موقعیت مالی دو خانواده متناسب با یکدیگر باشد.

-چنانچه هر دو نفر اهل یک شهر نیستند حداقل باید در سایر زمینه ها و آداب و رسوم نزدیک به هم باشند.

-دیدگاه های دو خانواده از نظر فرهنگی ،اجتماعی ، مذهبی، سیاسی و معاشرت نزدیک به هم باشند.

-در خانواده طرفین مردسالاری یا زن سالاری به صورت مطلق وجود نداشته باشد.

-تناسب جسمی  یعنی قیافه و اندام هر دو نفر به هم نزدیک باشد به اندازه ای که تفاوت های موجود خیلی چشمگیر نباشد.

-از لحاظ سن و سال با هم تناسب داشته باشند و به اصطلاح “به هم بیایند”.

-از لحاظ میزان تحصیلات، اختلاف زیادی با هم نداشته باشند.

-در انتخاب محل سکونت با هم اختلاف سلیقه نداشته باشند.

-از لحاظ طرز تفکر و اندیشه اجتماعی به هم نزدیک باشند.

-دیدگاه هر دو طرف نسبت به زندگی یکسان باشد.

-تفاوت های شخصیتی و خصوصیت های رفتاری بسیار متفاوتی از هم نداشته باشند.

-از لحاظ  گرایش های اعتقادی و افق های فکری نزدیک به هم باشند.

-هر دو نفر استقلال رأی داشته باشند؛ یعنی شخصاً در امور زندگی خود تصمیم گیری کنند و نه با دهن بینی و تقلید از دیگران.

-از لحاظ تفکرات مذهبی در دو قطب مخالف هم نباشند که این مورد بسیار مسئله ساز است.

-داشتن اختلافاتی  که در بالا اشاره شده اگرچه زندگی را سخت می کند و امکان تفاهم را به حداقل می رساند اما به شرط آنکه طرفین اهل تغییر، رشد، تکامل و پیشرفت باشند، همزیستی را غیر ممکن نمی سازد.

افرادی که در زندگی خود درجا می زنند و به فکر پیشرفت نیستند و اهل تغییر و تحول نیستند باید سعی کنند از انتخاب همسری که با او اختلافات فرهنگی و طبقاتی زیادی دارند ، پرهیز کنند. آموزش های که در طول زندگی و از والدین کسب کرده اید را می توان تغییر داد زیرا همه آنها اکتسابی هستند و کافی است غلط بودنش به فرد ثابت گردد تا میل به تغییر آنها بیشتر شود اما عوامل روان شناختی و ساختاری شخصیت افراد را به سختی می توان تغییر داد.

تغییر این گونه عوامل و مواردی که در شخصیت آدمهاست در صورتی حاصل می شود که هر دو طرف قبول کنند وجود تفاوت های بسیار زیاد مسئله ساز شده است، پس شخص باید تغییر نماید.

این تغییرات نیاز به طول زمان، آموزش علمی، خواستن و به کاربردن تمرینات لازم دارد. تنها «خواستن» کافی نیست؛ گذشت آگاهانه در زندگی و پاکسازی ذهن از تعصبات، نقش اساسی در تفاهم و سازندگی دارد.

این تلاش ها زمانی اثر می کند که عشق  و علاقه در میان باشد. عشق و علاقه زمینه ساز گذشت می گردد و نقش مؤثری در میل به تغییر آدم ها دارد. اگر اینها نباشند هیچ کس برای هدفی این چنین سخت تلاش نمی کند و اگر مهر و محبت باشد و سازندگی هم در پی آن بیاید، آن زمان زندگی معنای واقعی خود  را پیدا می کند و این مهم نیز میسر نمی شود مگر به لطف فداکاری هر دو طرف؛ که تغییر در یک طرف هرگز کافی نبوده و نیست .

روش های مطالعه برای انتخاب همسر

الف : روش های غیرمستقیم

نخست برای شناخت فرد مورد نظر باید از افرادی که با او در تماس هستند اطلاعات لازم را بدست آورید .

منابع کسب اطلاع به روش غیرمستقیم عبارت اند از:

- همسایگان

- خویشاوندان و دوستان خانواده

- همکاران پدر و مادر و سایر اقوام

- محل تحصیل و شغل

- همکلاس ها و…

فردی که می خواهد ازدواج کند باید در اطراف و جوانب به تحقیقو جستجو بپردازد و درباره خانواده و همکاران، همکلاسی ها و دوستان فرد تحقیق کند و از بین افراد ذی صلاح برای تکمیل تحقیقات خود اقدام نماید.

برای انتخاب باید در زمینه های فرهنگی  ، اجتماعی، تحصیلات ،وضعیت مالی ،اخلاق  و سن و شغل اطلاعات لازم را بدست آورید و فرد با تطبیق وضعیت طرف مقابل با شرایط خودش بررسی های کافی را به عمل بیاورد.

ب : روش های مستقیم

دین اسلام بررسی های مستقیم زن و مرد را در صورتی که قصد ازدواج داشته باشند مجاز می داند. پیغمبر اکرم (صمی فرمایند: “وقتی خداوند خواستگاری زنی را به دل کسی انداخته باشد مانعی نیست که او را بنگرد”

با توجه به مطالب بالا مطالعه حضوری از نظر دیدن و بدست آوردن اطلاعات قبل از ازدواج  (اگر هدف ازدواج باشد، نه کسب لذت) بلامانع است.




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:24 صبح ::نگارنده : موسوی


الگوهای معینی که برای برقراری ارتباط با کودکان بکار می رود تقریبا همیشه متناقض هستند، یعنی برعکس هدف و منظور ما نتیجه می دهند.این الگوها نه تنها ما را در دستیابی به اهداف درازمدتمان یاری نمی کنند، بلکه غالبا خرابکاری هم در خانه بوجود می آورند.الگوهای متناقض در تربیت کودک شامل این موارد می شود: تهدیدها، رشوه ها، وعده ها، سخنان نیشدار و طعنه آمیز...

 

تهدیدها

کودک

 

دعوت به بدرفتاری- وقتی کودکان را تهدید می کنیم، در واقع آنان را به این دعوت می کنیم که عمل ممنوع شده را دوباره انجام دهند. وقتی به کودک می گوییم:(اگر تو یکبار دیگر آن کار را انجام بدهی...) او واژه های " اگر تو" را نمی شنود. او فقط این قسمت از حرف ما را می شنود که ( یکبار دیگر آن کار را انجام بده.) یعضی وقت ها کودک این گفته را این گونه تفسیر می کند: " مادر انتظار دارد که من یکبار دیگر این کار را انجام بدهم، وگرنه نا امید خواهد شد.

این قبیل هشدارها که شاید از نظر بزرگسال ها معقول می باشند نه تنها دردی را دوا نمی کنند، بلکه کار را هم بدتر  می کنند.با این قبیل هشدارها می توان اطمینان داشت که آن عمل مخرب و نفرت انگیز دوباره تکرار خواهد شد.

 

هشدار: خودمختاری کودک را به مبارزه دعوت می کند. اگر کودک نسبت به خودش احترام قائل باشد، بایستی دوباره نافرمانی کند تا به خودش و به دیگران نشان دهد که آدم بزدل و ترسویی نیست.

پسرهفت ساله تفنگ بادی اش را به طرف برادرنوزادش گرفت و شلیک کرد. مادرش گفت:پسرم به برادت شلیک نکن به هدف شلیک کن، پسرک بار دیگر به برادرش شلیک کرد. مادر تفنگ را از او گرفت و به پسرش گفت: به ادم ها نباید شلیک کرد. مادر کاری را انجام داد که احساس کرد برای مراقبت از نوزادش و درعین حال برای حمایت از الگوهای رفتاری قابل قبول بایستی انجام دهد. پسرک عواقب اعمالش را بدون اینکه آسیبی به نفسش برسد، آموخت. راه حلهای ارائه شده مشخص بودند: یا باید تنها به هدف شلیک کرد و یا باید امتیاز داشتن تفنگ را از دست داد.  

  

رشوه ها

استدلال(( اگر- آن وقت))- نوعی از برخورد هم هست که در آن، بطور آشکار به کودک گفته می شود که اگر کاری را انجام بدهد یا ندهد، آن وقت به او پاداش خواهند داد.

" اگر با برادر کوچکت خوب باشی، آن وقت تو را به سینما خواهم برد." اگر رخت خوابت را خیس نکنی، آن وقت من هم در عید یک دوچرخه برایت خواهم خرید."

این طرز برخورد ممکن است کودک را گاهی برای رسیدن به اهداف فوری و کوتاه مدت تحریک کند. اما به ندرت اتفاق می افتد که این نوع برخورد کودک را به سوی تلاش های پیگیر و طولانی مدت سوق دهد. گفتار ما به او می فهماند که ما به توانایی او برای تغییر یافتن و بهتر شدن شک داریم. " اگر تو دیگر بسترت را خیس نکنی، یعنی اینکه ما گمان نمی کنیم که تو بتوانی بسترت را خیس نکنی.

 

وقتی پدر یا مادر برای تایید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می کند که گفته (( وعده داده نشده اش )) اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست.

وعده ها

به کودکان نه باید وعده داد و نه از آنها وعده گرفت. به این دلیل که روابط ما با فرزندانمان بایستی بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تایید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می کند که گفته (( وعده داده نشده اش )) اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعده ها باعث می شوند که توقعات غیر واقعی در کودکان بوجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می شود که او را به باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد بحساب می آورد و فکر می کند که براساس این تعهد در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه او مریض خواهد شد. و از آنجا که زندگی سرشار از حوادث غیر منتظره است، کودکان احساس خواهند کرد که به آنها خیانت شده و متقاعد خواهند شد که به والدین نمی توان اعتماد کرد.

نباید از کودکان وعده گرفت که در آینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده ای نا خواسته می دهد، در واقع چکی بانکی می کشد که در آن بانک اصلا حساب ندارد.

 

کودک

 


سخنان نیشدار و طعنه آمیز

پدر و مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیز استعداد ذاتی دارند، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک بحساب می آیند. استفاده از این نوع واژه ها مانع از پدید آمدن رابطه ای مثبت بین پدر و مادر با کودک می شود.

" آخر یک چیز را چند بار باید تکرار کنم، مگر تو کری؟ پس چرا گوشت با من نیست؟" تو خیلی بی ادبی. تو جنگل بزرگت کردند؟ "

 

این نوع والدین شاید خبر ندارند که سخنان طعنه آمیزشان حملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می کند. این پدر و مادر آگاه نیستند که با این اظهار نظرهای توهین آمیز کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه های خیالی انتقام پر می سازند و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می شوند. سخنان نیشدار هیچ سهمی در تربیت و پرورش کودک ندارد.

 




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:18 صبح ::نگارنده : موسوی


بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان به شمار می‌رود. بازی مهم‌ترین و اساسی‌ترین فعالیت کودک به شمار می‌رود که در عین سرگرم کردن کودک کارکردهای مهم دیگری را داراست که هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شوند که او را برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده می‌سازند. به خصوص در سنین پیش از دبستان و محدوده سنی 3-5 سال که کودکان تازه وارد محیط های اجتماعی شده و می توانند آغوش مادر را ترک کنند. لذا این دوران فرصت مناسبی برای یادگیری بازی بات گروه همسالان و یادگیری تعامل و شمارکت اجتماعی است.


آموزش زندگی به تک فرزندان

 

 

از دگر سو امروزه در بسیاری از خانه ها به علت گسترش تک فرزندی، بچه ها فرصت کمی برای وقت گذرانی با بچه های همسن و سال خود دارند و لذا این دست از کودکان اگر به اندازه کافی با همسالان خود به تعامل نپردازند بعد از مدتی وقتی در یک جمع کودکانه قرار می گیرند احتمالا نحوه بازی مشارکتی، تعامل با همسالان و .. را بلد نیستند.

 لذا خیلی از آموزشهای تربیتی را می‌توان در خلال بازیها به کودک نشان داد و به راحتی کودک را در مسیر درست تربیت نمود. همانطور که از خلال بازیهای کودک نیز می‌توان به شرایط عاطفی کودک ، احساسات و افکار کودک می‌توان پی برد. بنابراین بسیار لازم است که والدین و مربیان به اهمیت بازی در زندگی کودک توجه داشته و شرایط مناسب را برای بازیهای مناسب فراهم سازند.

 

بازی مهم‌ترین و اساسی‌ترین فعالیت کودک به شمار می‌رود که در عین سرگرم کردن کودک کارکردهای مهم دیگری را داراست که هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شوند .

به گفته انجمن روان پزشکی کودکان آمریکا، کسب توانایی همکاری کودکان در سنین پیش دبستانی در گروههای سنی شان توسعه می یابد. لذا والدین می توانند با یک برنامه ریزی منظم برای گروههای بازی با دیگر کودکان پیش دبستانی زمینه ارتقا خصوصیات اجتماعی فرزندشان را فراهم آورند.

 

انواع گروههای بازی پیش دبستانی

معمولا گروههای همبازی پیش دبستانی می توانند از طریق والدین، انجمن ها، مدارس یا مراکز مذهبی تشکیل یابند.

سن. بچه هایی که می خواهند در یک گروه بازی قرار گیرند باید تقریبا از شرایط سنی یکسانی برخوردار باشند. این امر سبب کاهش درگیری و کشمکش های اجتماعی و هیجانی که اغلب به دلیل عدم تعادل در پیشرفت یکسان سنی به وجود می آید ، می گردد. اغلب کودکان عضو در این گروههای همبازی سن 3-5 سال باید داشته باشند.

امروزه در بسیاری از خانه ها به علت گسترش تک فرزندی، بچه ها فرصت کمی برای وقت گذرانی با بچه های همسن و سال خود دارند

اهمیت. گروههای هم بازی در سنین پیش دبستانی میتوانند از طریق بازی های ساختارمند و بدون ساختار نقش حیاتی در رشد فیزیکی، شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان داشته باشند.

مقیاس زمانی. توانایی توجه(فراخنای توجه) در کودکان پیش دبستانی بسیار محدود و کوتاه است و ممکن است لازم باشد به یک سری کارهای روزانه خاص معطوف گردد. دوره های زمانی این گروههای همبازی باید برای زمانهای کوتاه برنامه ریزی گردد و در زمان تغذیه یا چرت بچه ها از این فعالیتها خودداری شود.

 

هشدار!

 این گروههای همبازی ممکن است باعث شیوع بیماری ها شوند. شستن دستها و دیگر روشهای جلوگیری از شیوع بیماری باید همواره به والدین و بچه ها گوشزد شود.

 

ایده هایی برای گروههای بازی

همانطور که اشاره شد گروههای بازی می توانند اجتماعی شدن کودکان را از طریق یاد دادن چگونگی تعامل با دیگران تسهیل نماید. این گردهم آیی ها خود می تواند آنها را در معرض فعالیتهای مختلفی قرار دهد و آنها را تشویق به کسب تجربیات تازه نماید.

بنابراین یافتن راههای جذاب برای مشغول نگه داشتن اعضای گروههای همبازی می تواند تاثیرگذاری و تداوم این گروهها را تضمین کند.

  

در ادامه به برخی از این روشها اشاره خواهد شد.

قدم زدن در طبیعت

برگزاری اردوهای کوتاه مدت پیاده روی خارج از شهر در هر فصل می تواند کودکان را در این سن با زیبایی های طبیعت آشنا کند. انجام فعالیتهایی نظیر جمع کردن سنگ و یا برگ درختان، دیدن تالابها و گرفتن عکس از گیاهان و گلها، مطالب آموزنده ای درباره ویژگی های هر فصل و پوشش گیاهی همه به آنها می آموزد. همچنین باعث می شود که توجه بچه ها به حفظ و مراقبت از محیط زیست افزایش یابد. همچنین سعی کنید درباره تغییرات آب و هوایی و حیوانات منطقه با بچه ها صحبت کنید.

گروههای هم بازی در سنین پیش دبستانی میتوانند از طریق بازی های ساختارمند و بدون ساختار نقش حیاتی در رشد فیزیکی، شناختی، هیجانی و اجتماعی کودکان داشته باشند.

 

مسافرتهای کوتاه مدت رشته ای

گردشهایی به مناطقی که مورد علاقه کودکان هستند ترتیب دهید تا ضمن تهییج کودکان، شما به عنوان والدین فرصت لازم برای بررسی رفتار عمومی فرزنتان را داشته باشید. رفتن به باغ وحش حیوانات اهلی، موزه و بخش کودکان کتابخانه ها می تواند به تدریج طرز برخورد درست را به آنها بیاموزد.

 

زمان هنر

بچه ها در این دوره سنی از کار کردن با وسایلی مانند ماژیک، چسب، رنگ و ... لذت می برند. برخی از فعالیتهای هنری مانند رنگ آمیزی تصویر کودکان یا درست کردن گردن بند با ماکارانی و ... را انتخاب کنید تا انجام دهند. انجام این فعالیتها به کاهش استرس و بی نظمی بچه ها کمک کرده و مشارکت فعال آنها را ترغیب خواهد کرد. برای انجام این فعالیتها باید لباس کهنه یا مخصوص بپوشند و کف اتاق یا محوطه را با روزنامه بپوشانند تا تمیز کردن آن به راحتی انجام شود. ضمنا درخواست از کودکان برای توصیف بازی مورد علاقه شان می تواند به افزایش خلاقیت آنها کمک کند.

 زمان بازی

اعضای گروهها را تقسیم بندی و سازمان بندی کنید تا بازی های ذهنی را با هم انجام دهند. بازی های پیش دبستانی مانند قایم موشک، بشین و پاشو و .. می تواند در محیط های باز و مسقف انجام شود. ویژگی این بازی ها این است که خیلی سریع زمینه آغاز آنها فراهم می شود و امکانات خاصی نمی خواهد و پس از اتمام ، نیاز به تمیزکاری و مرتب سازی محیط  ندارد.

ضمنا درخواست از کودکان برای توصیف بازی مورد علاقه شان می تواند به افزایش خلاقیت آنها کمک کند.

 کلاسهای قرآنی

توام کردن جلسات بازی ها با داستانهای قرآنی شیرین و جذاب، می تواند به افزایش شادی و از طرف دیگر پرورش جنبه های اخلاقی انها کمک کند. هم چنین پوشیدن لباسهای شاد در این زمان و حتی بازی کردن نمایش های مرتبط با داستان فوق الذکر برای کودکان بسیار جذاب است.

 

آموزش زندگی به تک فرزندان



سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:16 صبح ::نگارنده : موسوی


والدین و مربیان باید بکوشند هم چون شاهدی ناظر برگفتار کودک باشند ، حرکات و سخنان او را اصلاح نمایند ، از طریق تذکر و بیان ، به آگاهی های او اضافه کنند و صحت و سقم امور را به او بیاموزند .چهل کپسول تربیتی هدیه تبیان به والدینی است که روح فرزندشان برایشان مهم است.

 

در ارتباط با فرزندتان به نکات زیر توجه کنید و رسالت سنگین تربیت یک انسان را دست کم نگیرید.

کودک

 

** باور کنیم فرزندان 80% خود ما هستند اما در دنیای کوچک ها . بنابراین ابتدا باید خوب خودتان را بشناسید . سپس شیوه ی ثابتی را انتخاب کنید و آن را ملاک قرار دهید .

باید باور کنیم که کودکان میل دارند خوب باشند . بیشتر خوشی و شادی بچه ها بستگی به تایید والدین دارد ، زیرا در کنار همه ی رفتارهای نادرست و کارهای نامطلوب آنها همیشه یک میل به هم کاری و پذیرفته شدن و تایید و حمایت والدین نهفته است .

** محبت خود را به بچه ها نشان بدهید ، اگر بچه ها را دوست دارید که حتما همین طور است ، این دوست داشتن را با کارهایی از قبیل ابراز زبانی ، درآغوش کشیدن ، بوسیدن ، تشویق ( به هنگام انجام کارهای خوب ) ونه تنبیه کردن ( در هنگام انجام کارهای نادرست ) به آنها ثابت کنید . او به راحتی فرق محبت را با لوس کردن می فهمد .

** تا می توانید خونسرد باشید . برخوردهای خشن ، تهدیدهای سنگین و فریاد کشیدن ها ، موقعیت را بدتر می کند ؛ حتی اگر کودکان در برابر داد و فریاد ما تسلیم شوند .

** وقتی «نه» می گوییم آن را جدی تلقی کنید و به آن بچسبید . برای این که ثابت کنید آدم مصممی هستید پای نه گفتن خود بایستید . البته در « نه » گفتن به کودک باید بسیار دقیق بود و فقط در مواقع لازم به کودک « نه » گفت . جدی بودن ، احساس امنیت و آرامش را به دنبال می آورد . با مهربانی تمام ، جدی باشید . باید صبور باشید تا او به روش جدید عادت کند و مطمئن باشید که در آینده حتما سپاسگزار شما خواهد بود .

** قوانین و مقررات مشخصی برای داخل خانه وضع کنید ، سعی کنید بچه ها بفهمند که چرا این قوانین وضع شده اند و از آنها اطاعت کنند .

** مثبت برخورد کنید و مثبت حرف بزنید . مثلا به جای گفتن « این آشغال ها را از روی زمین بردار » بگویید:« این اسباب بازی ها را جمع کن » .

** آنچه به کودکان می گویید ، واقعی و درست باشد . اگر بر فرض تهدیدی انجام می دهید این تهدید واقعی و عملی باشد . پس گفتن این که « اگر این کار را بکنی دیگر دوستت ندارم »، خیلی خیلی اشتباه است .

** از پدر خانواده به عنوان وسیله ی تهدید استفاده نکنید . وقتی می گویید : « صبر کن تا بابات بیاد» معنی اش این است که مادر در خانواده هیچ کاره است ؛ در حالی که قواعد وضع شده به وسیله ی مادر ، باید همان هایی باشد که پدر نیزبر آنها اصرار دارد . پدر و مادر هر دو وضع کننده ی قانون هستند و هر دو باید بتوانند مجری آن باشند . بچه نباید از پدر بترسد و از مادر نترسد . توافق والدین مهم است ؛ هر دو باید هماهنگ عمل کنند و نسبت به اجرای قانون مصر باشند .

** پیشاپیش در مورد اجرای دستورات اخطار بدهید . هیچ کودکی نیست که با میل خود ، بازی را ترک کند و مثلا به کار و درس بپردازد ، یا به موقع بازی را تمام کند و به رختخواب برود . بنابراین لازم است که به جای قطع ناگهانی برنامه ی آنها ، پیش از آن به بچه ها اخطار دهید ، مثلا بگویید تا 10 دقیقه ی دیگر وقت برای بازی داری .

اگر لازم است ، عذر خواهی کنید ، به اشتباه خودتان اعتراف کنید ؛ با این کار پیش بچه عزیز می شوید و او گذشت و پذیرش خطاها را می آموزد

** به بچه ها وظایفی را در خانواده واگذار کنید . بچه از این که به نحوی کمک می کنند و نقشی در همکاری با خانواده به عهده می گیرند ، غالبا احساس خوشحالی و رضایت خاطر دارند . بنابراین والدین بدون هیچ گونه احساس ناراحتی می توانند و لازم است وظایفی به فرزندان خود محول کنند . این کار به آنها این امکان را می دهد که گوشه ای از بار مسوولیت خانواده را به دوش گیرند .

** هماهنگی والدین از لحاظ نوع تربیت بچه ها کاملا ضروری است . اختلاف سلیقه و نظر والدین در کار تربیت می تواند به بچه ها از جهات مختلف صدمه وارد کند . اتفاق رای در کار تربیت جزء ضروریات پرورش فرزند است . اگر پدر و مادر در رفتار با کودک خود ، هر روز یک جور عمل کنند ، این کار باعث می شود قدرت تشخیص کودک ضعیف شود و در مرحله ی بعدی از این ناهماهنگی سوء استفاده کند .

** اجازه ندهید عادت های بد ، هر چند پیش پا افتاده را فرا بگیرد ، هیچ وقت آنها را کوچک حساب نکنید . در حضور دیگران سرزنششان نکنید ( سعی کنید راهنمایی های صادقانه ، آرام و در تنهایی باشد ، طوری رفتار نکنید که گویی خطای او نابخشودنی است ) . کاری نکنید به دروغ متوسل شود . ( بنابراین صداقتش را امتحان نکنید ) . زود قول ندهید تا بعد مجبور نشوید زیر آن بزنید . عمل نکردن به قول خیلی بدتر از پاسخ منفی است .

کودک

 

** یکی از بهترین شیوه ها ، شیوه ی « صمیمیت و دوستی » با کودک است . سعی کنید تداوم داشته باشد و به اشکال متفاوت نباشد که تکلیفش را نداند . از جملات امری و تهدید بپرهیزید زیرا:

 الف) کم کم تاثیرش را از دست می دهد .

ب) کودک اعتماد به نفسش را از دست می دهد .

 

اگر لازم است ، عذر خواهی کنید ، به اشتباه خودتان اعتراف کنید ؛ با این کار پیش بچه عزیز می شوید و او گذشت و پذیرش خطاها را می آموزد . آرامش در محیط خانوادگی « غذای روحی » برای او است . با کمی گذشت می توان آن را به او داد .

 

 

** به سوالاتش پاسخ دهید ( هر چند زیاد یا احمقانه باشد ).

** قاطعیت به موقع بهترین کمک برای یافتن شخصیت سالم و رشد او است ؛ قاطعیت به موقع ، به معنای خشونت ، دیکتاتوری و زور گویی نیست .

** بچه به عشق مداوم و سرشار والدین نیاز دارد . هر قدر که بزرگ می شود باز نوازش کردن او را قطع نکنید ، دستی به موهایش بکشید ، سرش را روی زانو قرار دهید ، موقع خواب او را ببوسید .

** برای لذت بخش ترکردن زندگی ، لزوما نیاز به پول نیست بلکه احتیاج به کمی تخیل و آرزوست .

** برای هر چیزی چه کوچک ( از زود آمدن پدر به منزل ) تا بزرگ ،  جشن بگیرید .

** همسر خود را تشویق کنید با بچه ها بازی کند .( البته بدون نق زدن )

** ایراد گرفتن از بچه ها باعث بی شخصیتی و ایجاد ترس در آنها می شود و پیش خود می گویند : مادرم که مرا دوست ندارد ، چه فایده ای دارد؟ برای این که خوشحالش کنم باید تسلیم عقیده اش بشوم .

** باید فرزند را آن چنان که هست بپذیرید نه این که او را آن چنان بخواهید که آرزو دارید باشد . زیرا در مورد دوم این خطر وجود خواهد داشت که وی حالتی تدافعی بگیرد و خود را در لاکی نفوذ ناپذیر محبوس سازد .

** کودک به کسانی علاقه پیدا می کند که او را درک کنند وسعی نمایند به زبان او صحبت کنند .

** دانش دیگران را به شرطی می پذیرد که در پیمودن راهش به او کمک کند ، نه آن که ابزاری برای اثبات نادانی وی ، چه ظاهرا و چه باطنا باشد .

گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به دستشویی رفتن ، گرسنگی ، تشنگی و غیره ابراز می دارد

 

 

** این تصور باطل است که می توان با تظاهر به کودکی ، بهتر کودکان را درک کرد. زیرا کودکان از تمسخر بیزارند و این کار را توهین به شخصیت خود می دانند ، و از آن پس ارتباط با آنها ناممکن می شود .

 

** بهترین راه برای تبادل اندیشه با کودک ، استفاده از سرگرمی ها و علایق و رغبت های اوست.

** باید لیاقت ها و توانایی های حسی و حرکتی ، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان را در نظر بگیرید .

** برای گفتن مطلبی به کودک ابتدا باید به آنچه قبلا در این باره می داند توجه کنید . از دانسته های خود او استفاده کنید و با همان کلماتی که می داند با وی حرف بزنید .

** برای جلب نظر کودک اصولی مانند دقت ، رفع عامل حواس پرتی و آغاز سخن با ساده ترین جملات را رعایت کنید .

** گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به دستشویی رفتن ، گرسنگی ، تشنگی و غیره ابراز می دارد .

** اگر سؤال شما چند مطلب مجزا را در برمی گیرد ، او سؤال را نمی فهمد. ( در این صورت نباید او را لجباز و تنبل یا سر به هوا تصور کنید ).

 

چگونه می توانیم فعالیت هایی را که تصور می کنیم برای کودک جالب است ، به وی پیشنهاد کنیم ؟

کودک

 

**


 با توجه به آنچه کودک قادر به انجام آن است : اگر کودک بین آنچه از او انتظار داریم و آنچه خود می تواند انجام دهد ، تناسبی نبیند ، آزرده خاطر شده و به اضطراب می افتد ، و در نتیجه فرار نموده و یا گریه را سر خواهد داد .

** هنگامی دخالت کنید که خود کودک دیگر دانشی برای استفاده نداشته باشد . موقعی که کودک تجربه ای از آموخته های قبلی خود را برای استفاده نداشته باشد ، دخالت بزرگ ترها برای او بسیار جالب خواهد بود ، به شرط آن که این دخالت ها نیز در طریق استنباط خود او باشد .

برخی از این دخالت های مفید به قرار زیرند :

الف ) برای تشویق کودک به ادامه ی تجربه ی خویش به منظور رسیدن به هدف .

ب) بعضی دخالت ها می توانند به کودک فرصت بدهند تا مفهومی را که کاملا درک نکرده است به خوبی دریابد و هم چنین عنصر تازه ای را به مفهوم قبلی خود اضافه نماید .

ج ) کودکان از درک علل شکست های خود غالبا عاجزند . دخالت در این جا می تواند آنها را به راهی دیگر رهنمون شود .

 

** اگر کودکی قادر به یادگیری و به کار بردن کلمه ی «نه» است طبعا توان یادگیری « متشکرم» را نیز دارد و همین طور اگر ماهیچه های او از هماهنگی کافی برای برداشتن اسباب بازی بچه ی دیگر برخوردار است ، در شرایط و امکانات یکسان ، ماهیچه های او توان دادن یکی از اسباب باز ی های خویش را به بچه ی دیگر نیز دارد .

** تا آن جا که ممکن است بکوشید با زبانی ساده ، منطقی و کودک پسند ، مسایل را به فرزندتان تفهیم کنید . به کودک راه و رسم حیات اجتماعی را بیاموزید ، عملا به او یاد دهید که پیران را محترم بدارد ، با کوچک ترها مهربان باشد ، افراد هم نوع را دوست داشته باشد و به حیات دیگر انسان ها توجه کند . پدر و مادری که برای کودک نه تنها موجبات ادراک را فراهم نمی کنند ، بلکه می کوشند به آنچه که کودک دریافته پرده ای بکشند ، با آشنایی به امر تربیت فاصله ی بسیار دارند .

** از آغاز زندگی ، کودک را به کار وا دارید ، مثلا در گستردن و جمع کردن سفره ، درآوردن قاشق و لیوان و شستن ظروف او را به هم کاری دعوت کنید و کار ناقض او را بپذیرید تا به کار کردن عادت کند . در تربیت کودکان ، اساس کار روی مدل و الگو است ، زیرا کودک هم موجودی مقلد است و هم حالت قوی قهرمان جویی و قهرمان پرستی در او وجود دارد .

** کار خیر خود را در حضور فرزندان خود عملی کنید ، بگذارید فرزند شما دست احسان شما را ببیند وملاحظه کند که چگونه شما به یاری مظلومان و محرومان می شتابید و چگونه از وقت خود به نفع این قشر مایه گذاری می کنید .

امر و نهی ها باید دوستانه و در مواردی همراه با تشویق و تحسین باشد ، تا کودک خود را محکوم نداند و حیاتش را در وحشت و نگرانی سپری نکند

 

 

** روابط شما با کودکان باید بسیار صمیمانه و خیرخواهانه و در عین حال اندیشیده و عاقلانه باشد . باید با کودک دوست بود و برای او ارزش و برای عقاید و افکارش احترام قایل شد .

 

** کودک باید به والدین ومربیان خود اعتماد داشته باشد ، آنها را دوست و خیرخواه خود بداند و مطمئن باشد در گرفتاری ها مددکار او هستند و زیر بازویش را خواهند گرفت و گرنه کودک احساس بی سرپرستی و تنهایی خواهد کرد .

چه بسیارند کودکانی که در اثر عدم اعتماد به رازداری و راز شنوی والدین ، بلاهایی را که برسرشان آمده با آنها در میان نمی گذارند و خانواده روزی از مسایل خبر می یابد که آبرو و شرفش برباد رفته باشد .

** در سایه ی احترام به کودک است که او بزرگ منش می شود ، تن به انحرافات نخواهد داد و احساس بزرگی و وقار و متانت خواهد کرد .

کودک

 

امر و نهی ها باید دوستانه و در مواردی همراه با تشویق و تحسین باشد ، تا کودک خود را محکوم نداند و حیاتش را در وحشت و نگرانی سپری نکند.

 

و در پایان کلامی با مادران

اجازه ندهید تعادل زندگی برهم بخورد و شوهر شما نقشی در تربیت فرزندتان نداشته باشد . پسری که تنها از مادرش دستور می گیرد و پدر نقشی محو برای او دارد ، در آینده نیز زندگی زناشویی عادی نخواهد داشت .

دختر نیز به پدر نیاز دارد که او را نوازش کند و تحسین نماید ، تا در آینده نقش شوهر را بتواند دریابد و درک کند .

سرپرستی خانواده با پدر است و در چنین صورتی فرزندان به صورت متعادل و واقعی نقش مادر و پدر را درمی یابند .

والدین و مربیان باید بکوشند هم چون شاهدی ناظر برگفتار کودک باشند ، حرکات و سخنان او را اصلاح نمایند ، از طریق تذکر و بیان ، به آگاهی های او اضافه کنند و صحت و سقم امور را به او بیاموزند .




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:15 صبح ::نگارنده : موسوی


قبل از ارائه راهکارها، بجاست بدانیم که نوجوانان به جهت واقع شدن در مقطعی از دوران زندگی خود که از سوی کارشناسان و روانشناسان، دوران بحران، دوران تولد دوباره، دوران شبات زدگی که از شراب زدگی نیز بدتر است نامیده شده است. بطور طبیعی دچار حالت های نامتعادلی چون بی حوصلگی، کم تحملی، ناسازگاری، عصبانیت و پرخاشگری می شوند. لذا نباید آنان را با خودمان مقایسه کنیم. که چرا ما در برابر ناملایمات انتقادها و آسیب مقاومتر و صبورتریم اما آنان چنین نیستند. با این مقدمه برای ساماندهی ارتباط موثر با این نسل و نیز کنترل و مهار لجبازیها و ناسازگاریها آنان محورهای ذیل را با هم می خوانیم.

 

فرزند لجباز

 

**خود والدین نباید لجباز و ناسازگار باشند. ارتباط والدین با هم و با اطرافیانشان الگوی عینی و عملی بسیار موثری در تعیین وترسیم نوع ارتباط فرزندان نوجوان با دیگران می باشد. فرزندان صبور و متین و آرام محصول خانواده ها و والدین صبور و بردبار و شایسته اند.

**ایجاد فضای امن و بانشاط و بدون تنش، روح و روان فرزندان را نوازش داده و آرامش درونی را در آنان تقویت خواهد کرد. آرامش رفتاری و بیرونی، محصول آرامش درونی است.

**اگر ما برای آنان برنامه نریزیم آنان برای ما برنامه خواهند ریخت. سرمایه های مادی و غیر مادی ما را هدر خواهند داد. بدون برنامه به هر کاری دست خواهند زد.

 

 

**بیکاری، بیماری بدنبال می آورد. اوقات فراغتشان را (به خوبی و باتوجه به علاقهت و نیازشان) پر کنید. کلافگی و خستگی و عصبانیت از جمله پیامدهای بیکاری است.

**والدین چهار نقش کلیدی در قبال فرزندان خود دارند:

الف:  معلمی که باید آموزش و پرورش دیده باشند تا به فرزندان خود آموزش و پرورش بدهند در هر مرکز آموزشی اگر معلمان رفتار و معلومات خوبی نداشته باشند نمی توانند دانش آموزان را تحت مدیریت و تعلیم و تربیت خود قرار دهند.

ب:  دوستی. با فرزندان نوجوان خود باید مثل دوست و همکار صمیمی برخورد کنید، امر و نهی و نصیحت و انتقاد و ایراد های بی جا و حتی بجا دوستان شما را از شما دور خواهد کرد. نصیحت مثل نمک غذا (بسیار کم) – پنهانی – محترمانه – با محبت – بدون تحقیر و تمسخر – دلسوزانه باید ارائه شود.

ج:  پرستاری. پرستار دو مؤلفه ممتاز دارد: صبوری و سلامتی – پرستار نباید خود کلافه و خسته و ناشکیبا و بیمار باشد. در برابر پرخاشگری و تندخویی فرزندان (که در دوره نوجوانی تا حدّی عادی و طبیعی می باشد) نباید پرخاشگری کرد. باید همچون پرستاری صبور و بردبار بیمار را تیمار کرد. باید با رفتار و گفتار پرمهر و عاطفه و دلسوزی سلامتی و ثبات و آرامش را به فرزندمان باز گردانیم. 

د: نقش مشاور را داشتن. والدین با تکیه و تاکید بر علم و دانایی و معلومات و تجربیات خود باید نقش مشاوز و راهنما را برای فرزندان خود داشته باشند. اگر فرزندان به ما مراجعه نمی کنند و دیگران حتی دوستان کم تجربه خود را به ما ترجیح می دهند بدان جهت است که ما را عددی نمی دانند. ما را شایسته مقام مشاور و مشورت نمی دانند. چرا که بارها دیده اند ما در رفع مشکلات خود درمانده ایم در مهار خشم و غضب خود عاجزیم. رابطه مان با همسرمان دوستانه و عاشقانه نیست. خلاصه ضعیف تر از آنیم که بتوانیم نقش مشاور را داشته باشیم.

والدینی که فرزندان خود را آزاد و بدون نظارت و مدیریت رها می کنند، فرزندانی خودخواه و لوس و زود رنج خواهند داشت. که هر زمان خواسته هایشان تأمین نشود فریاد می آورند و پرخاشگری می کنند.

 

 

خلاصه اینکه اگر چهار نقش کلیدی فوق را در نهاد خانواده خوب ایفا کنیم در مدیریت ناسازگاری و پرخاشگری احتمالی فرزندان موفق و در غیر این صورت باید در پس اصلاح و مدیریت خود باشیم نه مدیریت و کنترل فرزندان چرا که بی فایده و پر هزینه خواهد بود.

 

**زور آزمایی با فرزندان، گزینه باخت، باخت را در فرآیند ارتباطی با فرزندان تحقق خواهد بخشید . به عبارتی دیگر در برابر خشم و پرخاشگری فرزندان نباید با خشم و تندی ظاهر شد. اگر لولای درب منزل زنگ زده و سرو صدا می کند باید روغن کاری کرد تا روان شود. پوست دست اگر خشک شده باید با پماد نرم و لطیف خشکی آنرا مداوا کرد نه سمباده!

آموزش آرامش به هنگام خشم فرزندان، آموزش عملی در فرصت طلایی خواهد بود و بسیار تأثیرگذار است از این فرصت استفاده کنید.

**محدودیت های زیادی وافراطی و آزادیهای بی حد و حصر، هر دو روش همچون دو لبه یک قیچی ریشه های آرامش و ثبات و ادب فرزندان را می زند. امر و نهی و تحکم و دستورها و خطوط قرمز فراوان و در واقع ایجاد فضایی بسته فرزندان را همچون گل هایی که در فضای بسته واقع شده اند، پژمرده و افسرده و گوشه گیر خواهد کرد اینان بدنبال فرصتی هستند تا فشار و تحمیل های متراکم را یکبار رها کنند. فریاد برآورند. و اعتراض کنند. از سوی دیگر والدینی که فرزندان خود را آزاد و بدون نظارت و مدیریت رها می کنند، فرزندانی خودخواه و لوس و زود رنج خواهند داشت. که هر زمان خواسته هایشان تأمین نشود فریاد می آورند و پرخاشگری می کنند.

 

فرزند لجباز

 

فرزندان را باید در بین دو خط قرمز آزاد گذاشت. یک قرمز این است که به خودشان آسیب نرسانند. و خط قرمز دیگر این است که به دیگران آسیب نرسانند. در این دو مورد و محکم و استوار می ایستیم و در تأمین خواسته هایشان هم حمایتشان نمی کنیم. فراموش نکنید که انسان در سختی ها ساخته می شود. دانه ها تا زیر خاک و تحت فشار خاک قرار نگیرند و شکسته نشوند، شکوفه و سایه و ثمر نمی دهند بادبادک در مسیر باد مخالف اوج میگیرد. دوچرخه سوار بارها زمین می خورد تا یاد می گیرد که حتی با یک چرخ، دوچرخه را مهار کند. ...

**فیلم ها، بازیها و سرگرمیهای خشن و پلیسی، جنایی، اثر مخربی برروح و روان فرزندان دارد لذا رسانه های تصویری را (مخصوصاً) کنترل کنید.

**نیازها و مطالبات منطقی و مشروع فرزندان را به موقع و البته نه خیلی فوری تأمین کنید.

**تنبیه بدنی ممنوع. تنبیه، یعنی محروم کردن فرد از خواسته های حاشیه ای مثل تفریح، تماشای تلویزیون، پول تو جیبی، مسافرت و .... فراموش نکنید اگر تشویق 9 بار تنبیه 1 بار باشد تنبیه بشدت موثر خواهد بود.

 




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:14 صبح ::نگارنده : موسوی


هر پدر و مادری از اهمیت ارزش‌ها آگاه است و هنگامی که بحث آموزش ارزش‌ها به کودکان مطرح می‌شود، دوست دارد حداکثر تلاش خود را بکند. در این نوشتار به برخی از این ارزش‌های مهم که می‌تواند زندگی فرزند شما را در مسیردرستی هدایت کند، اشاره میکنیم.

 

کودک

 

ارزش‌ها، همان چیزهایی هستند که با آنها زندگی می‌کنیم و شادی و موفقیت ما را تضمین می‌کنند. در واقع، بهترین زمان پایه‌ریزی این ارزش‌ها، دوران کودکی است. تعداد این ارزش‌ها بسیار زیاد است و زمان کمی هم برای یاددادنشان وجود دارد. اما کدام‌یک را به فرزندانمان آموزش دهیم و چگونه و با چه روشی؟ با این حال، والدین نباید نگران باشند؛ زیرا ارزش‌ها با یکدیگر ارتباط دارند؛ برای مثال، هنگامی که به کودکتان بخشندگی را یاد می‌دهید، او همدردی را هم یاد می‌گیرد. هنگامی که او ارزش خوشبینی را درک می‌کند، حس استقامت و پشتکار را نیز درمی‌یابد. در ادامه به 5 ارزش مهم اشاره می‌کنیم که یاددادنشان به کودکان سبب می‌شود تا آنها با ارزش‌های دیگر نیز آشنا شوند.

 صداقت

صداقت، مهم‌ترین و ضروری‌ترین ارزشی است که باید به کودک آموزش داده شود. جالب اینجاست که این همان ارزشی است که کودکان بیشتر در معرض از دست دادنش قرار دارند. کودکان در هنگام تولد، هیچ درکی از معنای فریب ندارند. با این وجود، همگام با رشد، همراهی پاداش با انجام دادن کارهای خوب که معمولا برای القای ارزش‌ها به کودکان مورد استفاده قرار‌می‌گیرد، به‌خودی‌خود موجب کاشتن بذر غریزه دروغگویی در دل کودکان می‌شود. برای تأیید این مطلب، می‌توان به برخی از برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی اشاره کرد که به‌طور قطع در آنها هیچ آموزشی از علم اخلاق وجود ندارد و گویا با اخلاق بیگانه‌اند. اما چرا صداقت این قدر مهم است؟ زیرا تنها ارزشی است که کودک شما را از سرگردان‌بودن در مسیر اشتباه نجات می‌دهد. هنگامی که کودک شما صادق است، نه تنها اشتباه خود را قبول می‌کند، بلکه به نصیحت شما برای آنکه دوباره مرتکب همان اشتباه نشود، گوش خواهد داد.

 شجاعت

اگر کودک با شجاعت، مسئولیت تمام کارهایش را بر‌عهده بگیرد، به ندرت به دروغ گفتن متوسل خواهد شد. هنگامی که او به اشتباه خود اذعان کند، برای پدر و مادر آسان‌تر خواهد بود تا با او صحبت کرده و برای جبران و اصلاح اشتباهش به او کمک کنند. در اغلب موارد دیده شده است که کودکی که با شجاعت بر اعتقاداتش پافشاری می‌کند، در آینده به‌عنوان یک بزرگسال، تغییرات مورد نظر خود را برای جامعه به ارمغان می‌آورد. به هرحال، اجازه دهید که در حال حاضر به خیال‌پردازی در مورد چنین آرمان‌های بلندی در رابطه با فرزندانمان نپردازیم. تنها چیزی که برای ما به‌عنوان پدر و مادر باید در اولویت قرار داشته باشد، این است که اطمینان حاصل کنیم که کودکان اشتباهات خود را پذیرفته و زمانی که مرتکب اشتباهی می‌شوند، سعی در پنهان‌کردنش نداشته باشند.

به کودکتان یاد دهید تا وسایل و خوراکی‌هایش را با کودکان دیگر تقسیم کند. احتیاجی نیست که این شریکی استفاده‌کردن، حتما با کودکان باشد. اگر کودکی نبود، از او بخواهید که شکلاتش را با بزرگسالان خانواده تقسیم کند. شاید تکه شکلات داده شده خیلی کوچک باشد اما این کار به کودک شما می‌فهماند که تعارف کردن خوراکی‌ها یا دادن اسباب‌بازی‌ها نه تنها کار خوبی است، بلکه کار ارزشمندی نیز هست

بخشش

کودکانی که بخشیدن را یاد نمی‌گیرند، در بزرگسالی به افرادی عبوس و تندمزاج تبدیل می‌شوند. از طریق بخشیدن، کودکان ارزش همدردی را نیز درون خود رشد می‌دهند. اما آیا این جمله بدان معناست که باید به کودک دستور داد، عمل دوست خود را که موجب آزار و رنجش خاطر او شده است ببخشد و بدون توجه از کنارش عبور کند؟ بهتر آن است که به سخنان فرزند خود در این رابطه گوش دهید و برایش توضیح دهید که کینه به دل گرفتن، او و دوستش را بیشتر آزار خواهد داد. این ارزش، ارزش دیگری را هم به کودکان یاد می‌دهد که مهربانی نام دارد.

 خوش‌بینی

زندگی‌ پر از شکست‌ها و ناامیدی‌هاست. تنها چیزی که انسان را به ادامه این مسیر سخت و ناهموار امیدوار نگه می‌دارد، خوشبینی است. این ارزش مهمی برای کودکان است؛ زیرا همواره اعتقاد آنها را به میزان توانایی‌هایشان به چالش می‌کشد. از آنجا که برای نخستین بار است که با بسیاری از این تجارب روبه‌رو می‌شوند، ناامیدی جزئی لاینفک از زندگی‌شان خواهد بود. اگر اعتماد به نفس آنها در طول دوران کودکی دست‌کم گرفته شود و آسیب ببینند، شانس‌های آنها برای کسب موفقیت در ادامه زندگی نیز کاهش می‌یابد.

کودک

 

تقسیم کردن (شریکی استفاده کردن)

به کودکتان یاد دهید تا وسایل و خوراکی‌هایش را با کودکان دیگر تقسیم کند. احتیاجی نیست که این شریکی استفاده‌کردن، حتما با کودکان باشد. اگر کودکی نبود، از او بخواهید که شکلاتش را با بزرگسالان خانواده تقسیم کند. شاید تکه شکلات داده شده خیلی کوچک باشد و شما بخواهید که کودک همه شکلات را خودش بخورد، اما دادن گاه به گاه این تکه‌های کوچک، به کودک شما می‌فهماند که تعارف کردن خوراکی‌ها یا دادن اسباب‌بازی‌ها نه تنها کار خوبی است، بلکه کار ارزشمندی نیز هست. اگر کودک این ارزش را در اوایل دوران کودکی‌اش یاد بگیرد، در آینده لذت دادن و گرفتن را تجربه خواهد کرد. او فرد نوع‌دوست و فداکارتری خواهد بود و به‌عنوان یک بزرگسال، کارهای خوب بیشتری انجام خواهد داد، نه آنکه به انجام دادن کارهای کوچک و پیش پا افتاده در زندگی بسنده کند.

 چگونه این ارزش‌های مهم را به کودکان یاد دهیم؟

کودکان این ارزش‌ها را از طریق کارهایی که شما انجام می‌دهید، یاد می‌گیرند. از این رو، فرد بزرگسال باید مراقب واکنش کودک به کاری که او انجام می‌دهد، باشد. اگر شما پدر یا مادر هستید، کودک بیشتر تحت‌تأثیر رفتار شما خواهد بود؛ زیرا شما الگوی او هستید. بنابراین، هنگامی که کودکی در اطرافتان هست، احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید.

نکته دوم، صبر است. فرزند شما ممکن است مرتکب اشتباهاتی شود که خشم شما را به‌دنبال داشته باشد. با این حال، به یاد داشته باشید که کودکان فاقد این توانایی هستند که به مانند ما بزرگسالان، کارهایشان را به‌طور منطقی توجیه کنند و همچنین آنها عمدا و از روی قصد مرتکب اشتباه نمی‌شوند بلکه بالعکس، یک پدر یا مادر عصبانی درست در لحظه‌ای که کودک می‌خواهد بیاید و به اشتباهش اعتراف کند، تنها باعث می‌شود کودک از او دور شود. به جای اینکه عصبانی شوید، آرام و پذیرنده اشتباه او باشید.

اشتباه کودک را برایش توضیح دهید و به او در جبران اشتباهش کمک کنید. با این عمل، شما به کودکتان ارزش دیگری را هم یاد می‌دهید؛ آن ارزش بخشش است

یک شروع مناسب، می‌تواند مسیر موفقیت را برای کودکتان هموار کند. تنها چیزی که از والدین در هنگام یاد دادن ارزش‌های مهم انتظار می‌رود، داشتن کمی صبر و دادن کمی وقت است.




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:8 صبح ::نگارنده : موسوی

 

احتمالا، بابت  رفتار کودک دلبندتان، متهم به حساب می آئید و در بین دوستان و آشنایان ، نه تنها به عنوان فردی بی ملاحضه و خودخواه شناخته می شوید، بلکه ممکن است حکایت شما و کودکتان  نقل و نبات هر محفلی شده و شهره ی خاص و عام و مایه ی عبرت دیگران شوید.


 

 

مهمانی رفتن با کودک

 

عصر دومین روز تعطیلات است ، شما به همراه خانواده تان مقابل تلویزیون  نشسته اید و برنامه های طنز آن را  تماشا می کنید، ناگهان صدای زنگ همه را می ‌پراند. با عجله به سمت آیفون می روید و تصویر عروس و پسرعمه تان را می بینید، با اکراه تمام جواب می دهید و تعارف شان می کنید داخل منزل شوند. یاد نوروز سال گذشته می افتید که آرمان، چگونه در 45 دقیقه، خانه تان را کن فیکون کرد و...

سال پیش، کودک 4 ساله پسرعمه تان، از زمان ورود به خانه شما ،که از تمیزی برق می‌زند و بوی عید می داد، آرام ننشست و هر آنچه را که فکرش کنید انجام داد.به هنگام پذیرایی، زیر دست و پای شما وول می‌خورد و مدام صندلی خود را برای نشستن تغییر می داد، میوه های بی زبان را یکی یکی گاز می زد و به گوشه و کنار می انداخت ؛ تا به خودتان بیائید ناگه یک مشت شکلات برمی داشت و پس از به نیش کشیدن، با  مابقی آن در و دیوار را رنگ آمیزی می کرد و دست‌های کثیف خود را بر روی  مبلمان سفید و براقتان می کشید و آخر سر هم با شکستن ظرف میوه، خانه تان را ترک کرد.

حالا امسال خدا خدا می کنید پسر عمه تان، وروجکش را به همراه نیاورده باشد و گرنه باید فاتحه تمیز کاری های چند روز پیشتان را بیش از پیش بخوانید.

****************

 


شاید شما هم در اقوام خود، چنین کودکی را سراغ داشته باشید که با ورود اولبه خانه، تن تان به لرزه درآید و احساس کنید خانه تان هر آن، ممکن است با تمام اسباب و اثاثیه اش، توسط این زلزله چند صد ریشتری فرو بریزد. حیرت تان می شود،

وقتی می بینید مادر کودک از خرابکاری‌های فرزندش لذت می برد و می‌خندد و قربان صدقه‌اش می رود، لاجرم از تعجب  انگشت بر دهان تان  می گیرید و می گوئید:

هر چه باشد، دوره، دوره فرزند سالاری است، نباید به کودک امر و نهی کرد، او باید آزاد گذاشته شود و گر نه در آینده ای نه چندان دور، عقده ای می شود و هزاران درد بی درمان می گیرد.

بی تردید شیطنت های بی پایان کودک بی ادب از یک سو، بی‌خیالی والدینش  از سوی دیگر بسیار کلافه تان می کند لاجرم ، صبر از وجودتان رخت بر می بندد و بیقرار و دل آشوب می شوید.

اما مجبورید خودتان را بی خیال شوید و همگام با عقیده ی مهمان ، اجازه دهید کودک او رشد یابد و مسیر تحول و تکاملش را طی کند.

همه مثل شما فکر نمی‌کنند

به جرات می توان گفت: والدین این کودکان، هیچ وقت به این موضوع نیندیشیده اند که دلیلی ندارد که هر کاری که  کودکشان  انجام می‌دهد و باعث شادی و لذت آنان می شود، مورد پسند و خوشایند میزبان نیز باشد!

چه بسا کارهای کودک، برای شما خوشایند و دلنشین است اما برای دیگری تعبیری متفاوت دارد. همه مثل شما فکر نمی‌کنند!

احتمالا، بابت این رفتار کودک دلبندتان، متهم به حساب می آئید و در بین دوستان و آشنایان ، نه تنها به عنوان فردی بی ملاحضه و خودخواه شناخته می شوید، بلکه ممکن است حکایت شما و کودکتان  نقل و نبات هر محفلی شده و شهره ی خاص و عام و مایه ی عبرت دیگران شوید.

روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند

کوتاهی و قصور در تربیت

برخی از والدین ممکن است در قبال شیطنت های  بی شمار کودک  و بی خیالی خود، دست به توجیه بزنند و هزاران دلیل ناپذیرفتنی را اظهار نمایند.

به برخی از این گفته ها  توجه کنید: از پس این بچه بر نمی آئیم خودمان هم اسیر شدیم،  این کارها را از پسر خاله اش یاد می گیرد و گرنه من و باباش مخالفیم، آخه روان شناسان می گویند: ممانعت زیاد والدین، باعث می شود کودک سرخورده شود و آینده ی خوبی نداشته باشد، فرزند سالاری همین که می بینید ما که بچه بودیم جرات این کارها را نداشتیم و...

این جور کارها به صرف این که کودک شما، بچه است و شیطنت، خاص این دوران اوست هرگز درست نیست، اندیشه  فرزندسالاری و تربیت بی قید و شرط هم هرگز پسندیده نیست، احساس استیصال و درماندگی شما نیز دردی را دعوا نمی کند، تقلید و همانندسازی او  از کودکان دیگر، تنها بهانه ای بیش نیست و...

متاسفانه باید بگوئیم: این گونه رفتارهای زننده و بی ادبانه کودک، با هیچ عبارت و اصطلاحی قابل توجیه نیست جز کوتاهی و قصور والدین در تربیت.

شما به عنوان یک والد مهربان، اما قاطع باید بدانید که در هیچ یک از کتاب های اصول تربیتی و روان شناسی کودک، مطلبی را نخواهید یافت که در جهت تائید و صحت و سقم این شیوه ی تربیتی سهل گیرانه باشد. در اصول بنیادین و برتر تربیتی ، این رفتارها نه تنها  تائید نمی شوند بلکه بسیار مذموم و نکوهیده تلقی شده و از موانع اصلی رشد بهینه و سالم یک کودک به شمار می آیند.

آموزش آداب مهمانی را از  ایام نوروز شروع کنید

 

آداب مهمانی، هم یکی از آن مولفه های مهم تربیتی است که بایستی والدین بدان، توجه خاص مبذول بدارند.

 

رفت و آمد، دیدو بازدید، احترام گذاشتن، احترام دیدن و چگونگی رفتار و برخورد در مراسم ها با بزرگترها از مواردی هستند که باید به کودکان آموزش داده شوند.

 

روان شناسان توصیه می کنند آداب مهمانی را از همان اوان کودکی، باید به کودک خود و در عمل بیاموزید. زیرا ذهن کودک شکل اجتماعی  خاصی نداشته و تنها والدین کودک هستند که می توانند با الگوهای رفتاری شان، شیوه های صحیح برخورد را به آنان یاد دهند.

ایام نوروز تمرین بسیار مناسبی برای کودکان است تا اصول ارتباطی صحیح را ،از  چگونگی احترام گرفته تا برخورد و رفتارمناسب ، یاد بگیرند.

مهمانی رفتن با کودک

 

برای موفقیت بیشتر درآموزش، می توانید از تدابیر ذیل ، استفاده کنید:

** تعطیلات، زمانی مناسب برای ارتباط کودک شما با هم سن و سالانش می باشد. بهتر است  بر طبق برنامه ی از پیش تعیین شده ای، دوستان او را به خانه دعوت کنید و از آنها بخواهید درباره ی مهمان و آداب رفت و آمد آن صحبت کنند و نقطه نظرات و خاطرات خود را برای همه تعریف کنند.

نکته: سعی کنید به گونه ای ناملموس ، مدیریت این مهمانی کودکانه را  خود بدست گیرید و در حین  مهمان داری ، خود را  نیز ملزم به  رعایت اصول مهمان داری کنید و هر از چند گاهی با سوالاتی داستان وار، ذهن کودکان را به تفکر وا دارید.

مثلا بگوئید: بچه ای خونه ی مادر بزرگش رفته بود ، مدام میوه ها را بر می داشت و گاز می زد و ...، داستان خود را به یک سوال ختم کنید: به نظر شما  کار این بچه در مهمانی خوب بود؟ نظر بچه ها را بپرسید و راه کار درست را بیابید.

نکته: البته، می توانید  از این ترفند به تنهایی و بدون حضور کودکان دیگر هم  استفاده کنید، اما به خاطر تاثیر گذاری بیشتر و آشنا شدن کودک با رسم و رسومات خانواده های دیگر، چنین توصیه می شود.

** آداب مهمانی را می توانید با مهمان بازی به او یاد دهید. یک بار شما مهمان خانه ی فرضی او شوید و بار دیگر او مهمان خانه ی شما. هر بار نقش دو کودک (یک بار نقش کودک بی ادب، بار دیگر نقش کودک با ادب)را بازی کنید و هر بار از آدم های خیالی که نقش عمو، خاله، دایی، عمه و... را بازی می کنند نظر خواهی کنید و نظر شان را راجع به هر دو کودک بپرسید.

** از برنامه های آموزشی در قالب داستان، طنز،نقاشی، فیلم ،موزیک و... که مضمونی در این زمینه (مهمانی)دارند و امروزه به وفور در بازار کتاب یافت می شوند، استفاده کنید.

 ** پیش از رفتن به مهمانی، توصیه های لازم را داشته باشید و در حین دیدارهای خود نیز کودک را تحت نظر بگیرید، به گونه ای که او بداند شش دانگ حواس شما جمع اوست . کودکان گاهی از غفلت شما سوء استفاده می کنند و انجام می دهند  کاری را که نباید بکنند.

** اگر در جلسات مهمانی، خطایی از او سر زد چشم پوشی نکنید. در اولین بارها، با حرکات ریتمیک چهره خود، او را به آرامش دعوت کنید، اگر پاسخ لازمه را نگرفتید با کلام او را هدایت کنید، در صورت ادامه ی شیطنت کودک، بلند شوید دست او را بگیرید با کلامی که نشان از خشم شماست او را کنار خود بنشانید؛ و در نهایت اگر نشد، با عذر خواهی از میزبان مهمانی را ترک کنید. پس از خارج شدن از منزل میزبان، علت ترک زود به هنگام خود را توضیح دهید و حتی اگر لازم شد به تنبیه فیزیکی متوسل شوید و با زدن پشت دست او، او را متوجه خطایش کنید.

فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود

 

 

نکته: برخی از والدین تهدید می کنند که خانه برسیم فلان و بهمان می کنیم  و در طول مسیر، پس از فرو کش کردن خشم،  همه چیز فراموششان می شود و...  این رفتار مضرات چندی دارد که نباید از آن غافل شویم:

 

از یک سو، موکول کردن تادیب به زمان دیگر، نه تنها از ارزش لحظه ای و به موقع آن می کاهد بلکه باعث می شود کودک نداند بابت کدام رفتار تنبیه شده است، زیرا ذهن سیال  کودک ، باعث می شود او سریعا همه چیز را از یاد ببرد و یا توجه اش به چیز دیگری معطوف شود.لذا زمان مناسب  تنبیه،  همان هنگام وقوع رفتار است.

از سوی دیگر،فراموش کاری شما باعث می شود کودک در دفعات بعدی، روی حرف ها و توصیه های جدی شما هیچ حسابی باز نکند و تنها تهدیدی بیش قلمدادش نکند که عاقبت ترسناکی هم ندارد و ...، لاجرم دوباره کار خود را از سر گیرد و به قول معروف همان آش و همان کاسه شود.

** در ادامه نکته فوق ، لازم است به این مهم هم اشاره نمائیم کهاگر کودک نهایت تلاش خود را در بکار گیری آداب مهمانی به کاربست و حتی اگر در مواردی چند موفق هم نبود، تشویق او حتمی است. در همان جلسه مهمانی و یا پس از ترک خانه ی میزبان بلافاصله از او تشکر کنید و  به او بگوئید: از این که مایه ی مباهات شماست به خود می بالید. اگر قصور و کوتاهی هم داشت پس از بیان تشکر خود، آنها را به او گوشزد کنید و بگوئید در مهمانی بعدی دوست دارید آنها را هم مشاهده نکنید.




سه شنبه 91 فروردین 1 :: 11:7 صبح ::نگارنده : موسوی


 

 

بچه‌ها حتی در سنین پائین هم علاقه بسیاری به کمک کردن دارند، اگر شما صبور و خلاق باشید، خواهید دید آنها چقدر بیشتر از آنچه شما فکر می‌کنید از دستشان کار برمی‌آید. این کار موجب می‌شود وقتی بزرگتر شدند در کارهایشان اعتماد به‌نفس و شوق داشته باشند...

 
 


 

مسئولیت پذیری در کودکان

 

تمام افراد دوست دارند فرزندانی مسئولیت‌پذیر داشته باشند اما این آرزو چگونه تحقق می‌یابد؟ چطور می توانیم اطمینان یابیم که فرزندانمان این درس ها را به خوبی آموزش می بینند؟

واژه مسئولیت از لحاظ لغوی به معنی توانایی پاسخ دادن، و در عرف عام به مفهوم تصمیم گیریهای مناسب و موثر است. منظور از تصمیم گیری مناسب، آن است که کودک در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتطاراتی که معمولا از او می رود، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر وی شود. مسئولیت ارثی نیست و باید از طریق تجربه آموخته شود. آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، نیازمند جوّی خاص در خانه و مدرسه است. چنین جوی در مورد تصمیم گیری ها و پیامدهای آنها، اطلاعاتی به کودکان می دهد و منابعی را برایشان فراهم می کند تا بتوانند تصمیمات صحیحی بگیرند و در بزرگسالی، بتوانند مسئولیت هر آنچه را که در زندگی اش رخ می دهد، بر عهده گیرد. کودک از نخستین روز زندگی تا بزرگسالی باید قابلیت مسئولیت خویش را افزایش دهد، او از طریق کنش های متقابل با والدین، معلمان و همسالانش به اهمیت مسئول بودن پی می برد. این کنش های متقابل، شامل انتظاراتی است که از کودک می توان داشت و این که او باید یاد بگیرد روز به روز به نحوی مناسبتر و موثر تر به آنها پاسخ دهد.

 حس مسئولیت هنگامی در کودک به وجود می آید که به او مسئولیت داده شود، زمانی که کودک بزرگ می شود بر تعداد موقعیت هایی که او قبول مسئولیت خواهد کرد، افزوده خواهد شد. چیزهایی که او مسئولیتشان را بر عهده می گیرد، تغییر خواهند کرد، و پاسخ هایش ظریفتر از پیش خواهد شد. به عنوان مثال: غیر عادی نیست که پاسخ یا واکنش کودک دو، سه سال نسبت به مردم، گریه کردن، خود را کنار کشیدن و یا پنهان شدن پشت سر مادر باشد. در حالی که چنین واکنشی برای فردی پانزده ساله کاملاً نامناسب است ! اگر کودکی در معرض تجربیاتی وسیع قرار گیرد و بیاموزد که به تجربیات متعددی دست زند، شمار پاسخ های مناسب و موثرش افزایش می یابد.

انسان از اشتباهات خویش بسیاری چیزها می آموزد، اما چنانچه کودکی نتواند یاد بگیرد که چرا کارش اشتباه بوده است، یا به جای آن چه کاری می توانست انجام دهد، هرگز نمی تواند پیشرفت کند؟ شاید همه ما با افرادی روبرو می شویم که اشتباهی را بارها تکرار می کنند، زیرا راه های بهتری را نمی شناسند. در ضمن باید بدانیم که مسئول بودن به معنی پیروی کورکورانه از سایرین نیست. اگر تمام تصمیمات مهم کارهایی را که کودک باید انجام دهد، سایرین بر عهده گیرند، او صرفا عامل اجرای ارائه بزرگسالان محسوب می شود.

مسئول بودن، بدین معنی است که فرد، شخصا به انتخابهایی دست زند و تصمیماتی بگیرد که نتایج مثبتی را در پی داشته باشند. اگر کودکان برای تصمیم گیری های مهم، فرصتی در اختیار نداشته باشند، نمی توانند مسئولانه عمل کنند

قابلیت کودکان برای تصمیم گیری های موثر از زمانی به زمان دیگر، از کودکی به کودک دیگر متغییر است، و در برخی از موارد بهتر است که آنان به لحاظ کمی سن، ناپختگی و نداشتن تجربه، تصمیم نگیرند. پس برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، باید هر چه زودتر، و تا حد امکان هر چه بیشتر، فرصت های تصمیم گیری در اختیار آنان قرار گیرد. البته باید توجه داشته باشیم که به سبب رابطه ای که بین تصمیم گیری و مسئولیت وجود دارد، شک نیست که مردّد و بی تصمیم بودن، یک راه بی مسئولیت بودن است. زیرا هنگامی که لازم است انتخابی صورت گیرد و شخص در این کار تردید می کند، تردید او سایرین را ناگزیر می سازد که مسئولیت انتخاب کردن را بر عهده گیرند. زمانی که کودکان مردد هستند، اغلب با مهارت، والدین خویش را وادار می سازند که برای ایشان تصمیم بگیرند. این امر در کودکان خردسال که هنوز فاقد اطلاعات و تجربه لازم هستند، نه غیر عادی است و نه ناشایست. آنان می ترسند که مبادا تصمیم نادرستی بگیرند و پیامدهای آن دامنگیرشان شود. وجود الگوی بی تصمیمی مبیّن آن است که کودک در حال تکامل حسّ مسئولیت خویش نیست.

 

مسئولیت پذیری در کودکان

 

گاهی کودکان در خانه حوصله شان سر می رود و ظاهرا نمی توانند برای سرگرم کردن خویش کاری پیدا کنند. از این رو نزد والدین می آیند و می پرسند: من چه کار کنم ؟ این دسته از کودکان ممکن است نسبت به پیشنهادات ارائه شده، واکنش هایی منفی نشان دهند مثلا بگویند: این که سرگرمی نیست. یا ممکن است مدتی خود را با آن پیشنهاد مشغول کنند.

 

ولی دوباره حوصله شان سر می رود، برمی گردند و سرگرمی تازه ای می خواهند. در این گونه موارد بیشتر والدین پس از مدتی از کوره در می روند و عصبانی می شوند. کودکی که به چنین الگویی رسیده است، با وجود آن که ممکن است دقیقا بداند که در خانه چه چیزهایی برای سرگرم کردنش وجود دارد، باز هم تمایل دارد که سایرین برایش تصمیم بگیرند!

برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان، هیچ گاه چندان زود نیست. حتی در دوران شیرخوارگی، والدین می توانند محدودیت هایی را تلویحا به کودکان بفهمانند و آنان را به تصمیم گیری ترغیب نمایند. به عنوان مثال زمانی که والدین، جغجغه ای را که به نظرشان می رسد کودک می خواهد در اختیارش می گذارند، یا به خواسته هایش پاسخ می دهند، به تدریج به او کمک می کنند که تصمیم گیری کند. در اوایل زندگی کودک، معمولا قبول مسئولیت، با بازی توام است بازی کردن، عامل مهمی در ایجاد احساس مسئولیت در کودک است.

 

در این مقاله چند راه برای مسئولیت پذیر کردن فرزندانتان به شما نشان می دهیم.

از همان بچگی بعضی از کارها را به آنها واگذار کنید : بچه های کوچک، حتی بچه های دو ساله، علاقه ی خیلی زیادی به کمک کردن دارند. اگر صبور و خلاق باشید، مطمئن باشید خیلی بیشتر از آنچه شما فکر می کنید از دستشان برمی آید. این کار باعث می شود وقتی بزرگتر شدند، در کارهایشان اعتماد به نفس و شور و اشتیاق داشته باشند.

برای کارهایشان پاداش نگذارید: اگر می خواهید حس مسئولیت پذیری به صورت طبیعی و عمقی در وجود فرزندانتان شکل گیرد، باید بتوانند ارزش واقعی کارهایشان را درک کنند. اگر فقط روی چیزی که به عنوان پاداش خواهند گرفت متمرکز شوند، این را یاد نخواهند گرفت.

وقتی اشتباه می کنند، عواقبی طبیعی برای آنها در نظر بگیرید: اگر عادت کرده اند که همیشه وسایل بازیشان را جایی جا بگذارند یا وسایل خود را در مدرسه یا کلاس زبان جا بگذارد،  اجاره بدهید با نتایج و عواقب کارهایشان هم روبرو شوند درغیر این‌صورت هیچ وقت در زندگی مسئولیت‌پذیر نخواهد شد.. شاید لازم باشد که برای بازی بعدیشان از کسی دستکش قرض بگیرند، یا شاید هم اگر گم شده باشد، مجبور شوند یک دستکش نو بخرند. اگر هر وقت که چیزی را گم می کنند شما کمکشان کنید، هیچوقت در زندگی مسئولیت پذیر نخواهند شد.

باور شما به مسئولیت پذیری آنها، خیلی زود به خودشان منتقل خواهد شد و سطح توقعاتشان را بالاتر خواهند برد. حتی وقتی خرابکاری می کنند هم این باور را از دست ندهید

 

 

مسئولیت‌پذیری را به‌عنوان ارزش معرفی کنید و اهمیت آن را در زندگی مشخص کنید:  الگوی مسئولیت‌پذیری کودک باشید. شما در بیشتر موارد الگوی کودک هستید پس مراقب رفتارهایتان باشید چون بچه‌ها تمام کارهایتان را زیر ذره‌بین دارند.

 

 

 

قتی می بینید جایی احساس مسئولیت کرده اند، آن را بر زبان بیاورید: هر رفتاری که از آنها می بینید و خوشتان می آید را جلوی خودشان به زبان بیاورید. این کار باعث می شود با شور و شوق بیشتری باز آن کار را تکرار کنند و در خاطر کودک ماندگار شود.

 

هر از گاهی درمورد مسئولیت پذیری با آنها صحبت کنید: مسئولیت پذیری را به عنوان یک ارزش خانوادگی به آنها معرفی کنید و اهمیت آن را برایشان توضیح دهید. آنها همه چیز را از شما یاد می گیرند، پس مراقب رفتارهایتان باشید. سعی کنید همیشه خوش قول باشید. مطمئن باشید که آنها همه ی کارهایتان را زیر ذره بین دارند.

 

خودتان الگوی مسئولیت پذیری برای فرزندانتان باشید:

مسئولیت پذیری در کودکان

 

از همان کودکی به آنها پول توجیبی بدهید:


بگذارید از همان دوران کودکی، تصمیمات مربوط به امور مالیشان را خودشان بگیرند. با این روش خیلی زود چم و خم پول خرج کردن دستشان می آید. اما اگر زود پولشان را تمام کردند، تنبیهشان نکنید.

باور داشته باشید که کودکانتان مسئولیت پذیر هستند: باور شما به مسئولیت پذیری آنها، خیلی زود به خودشان منتقل خواهد شد و سطح توقعاتشان را بالاتر خواهند برد. حتی وقتی خرابکاری می کنند هم این باور را از دست ندهید.

به آنها یاد بدهید که مسئولیت پذیر باشند: با بچه‌ها صحبت کنید و بگویید که توقع چه رفتاری از او دارید. وقتی کودک نمی‌داند مسئولیت‌پذیری یعنی چه؟ چطور انتظار دارید مسئولیت‌پذیر باشد.در بعضی مواقع با پدر و مادرهای دیگر حرف بزنید، کتاب بخوانید، به مشاوران متخصص مراجعه کنید و خلاصه هر کاری از دستتان برمی‌آید انجام دهید تا احساس کنید برای تربیت فرزندتان تنها نیستید.

از دیگران هم راهنمایی و کمک بگیرید:  بعضی وقت ها خیلی سخت است که خودتان بفهمید در برخورد با فرزندتان خیلی سخت گیرید یا آسان گیر. می توانید با پدر و مادرهای دیگر صحبت کنید، کتاب بخوانید، به مشاوران مخصوص مراجعه کنید، هر کاری از دستتان برمی آید انجام دهید تا احساس کنید که برای بار آوردن فرزندتان تنها نیستید.

 




یکشنبه 90 اسفند 28 :: 12:36 عصر ::نگارنده : موسوی

به تازگی مجموعه ای تصویری در برخی از داروخانه های کشور با عنوان ” آشنای محبوب ” به فروش می رسد که در آن به آموزش مسائل زناشوئی و مشکلات پیرامون آن می پردازد. در بروشوری که از سوی این موسسه منتشر شده، ذکر شده است که این مجموعه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کرده و برهمین اساس به صورت آزاد در فروشگاه های کشور به فروش می رسد و تهیه ی آن هم محدودیتی ندارد !

نکته قابل تامل در این مجموعه ها مضمون این فیلم یا به اصطلاح کلیپ آموزشی می باشد که مربوط به مسائل زناشوئی و مشکلات آن می باشد و نکته بارز آن برچسب 18- بر روی این مجموعه هاست!

 




Susa Web Tools