موسوی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 54
بازدید دیروز: 277
کل بازدیدها: 543467




گالری تصاویر سوسا وب تولز



شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:0 صبح ::نگارنده : موسوی

افراد در زندگی با آزمون و خطا تجربه کسب می‌کنند و این تجارب به مرور زمان در زندگی کاربردی‌تر و مؤثرتر خواهد بود. مهارت همدلی نیز از تجاربی است که در ارتباط با افراد به دست می‌آید. نمی‌توان انتظار داشت که بدون هیچ تمرین و تعاملی از بهترین ارتباط اجتماعی برخوردار بود. چه زمانی همدلی کرده‌اید و این کار چقدر در روابط‌تان تأثیرگذار بوده است؟
همدلی، توانایی درک احساسات و افکار طرف مقابل است و حالا که فرد دوم همسر آینده‌ی شماست در تعریف و تحلیل این مهارت باید دقت و تأمل بیشتری شود. اگر قبلاً با افراد مختلف و در ارتباط‌های اجتماعی فرصتی برای همدلی نداشتید، دوران عقد بهترین فرصت برای تمرین این مهارت است. حتی می‌توانید با رفع موانع ارتباط همدلانه، احساس همدلی را در یکدیگر تقویت نمایید.
بار دیگر همدلی را تعریف می‌کنیم:
- درک و شناخت احساسات همراه با پیام
- توجه به نیازها و تقاضاهای طرف مقابل
- احترام گذاشتن به احساسات و نیازها
- پذیرش احساسات آن گونه که هستند
چه زمانی احساس می‌کنید با شما همدلی شده است؟ شما به دنبال راهکار نیستید. تمام جوانب برایتان روشن و واضح است. ولی یک نفر را نیاز دارید تا بتواند گام به گام با شما همراه و همدل شود و زمانی که احساس کردید:
1) تنها نیستید، از حمایت و علاقه‌ی اجتماعی برخوردارید
2) مورد احترام واقع شده‌اید
3) حس مسؤولیت‌پذیری و فداکاری در شما افزایش یافته است.
4) دچار افسردگی، سرخوردگی نشده‌اید.
5) توانمندی جامع و کاملی دارید.
در بهترین شرایط یک ارتباط همدلانه قرار گرفته‌اید. حالا می‌خواهید همین شرایط را برای طرف مقابل و در زمانی که او هم به شما نیاز دارد فراهم کنید. خود را در موقعیت تنهایی و یا شکست قرار دهید. از خود بپرسید:«چه مواردی را باید رعایت کنم تا بتوانم او را درک نمایم؟»
در صحبت کردن، گوش دادن، نگاه کردن و حتی سکوتی که در یک ارتباط انجام می‌شود دقت کنید تا موارد زیر مانع ارتباط همدلانه شما نشود:
- برچسب نزنید.
- قضاوت و پیش‌داوری نکنید.
- نسبت به مسائلی که مطرح می‌شود ریزنمایی و درشت نمایی نداشته باشید.
- نه نصیحت کنید و نه سرزنش.
- از مقایسه و به رخ کشیدن بپرهیزید.
«ارتباط همدلانه» کار سختی نیست و می توان با رعایت چند نکته آن را تسهیل و آسان نمود:
1) جوی که به وجود می‌آورید باید ناسالم و تهدیدکننده نباشد تا فرد بتواند افکار و احساساتش را که برایش اهمیت دارد به راحتی بیان کند.
2) به حریم اشخاص توجه نموده و ابتدا ارتباط غیرکلامی را فراهم نمایید. لازم نیست دائماً پرسیده شود:« چه اتفاقی افتاده است؟» حضور شما همراه با آرامشی که منتقل می‌کنید کافیست.
3) او را آن گونه که هست بپذیرید. پذیرش به معنی موافق بودن نیست بلکه نشانه‌ی عدم قضاوت و پیش‌داوری است.
4) فقط به احساساتش پاسخ دهید تا تشویق شود بیشتر در مورد خودش صحبت کند. از افکار سطحی او بگذرید.
5) با نگرانی‌هایش درگیر نشوید.
6) روی نشانه‌های احساسی توجه کرده و متمرکز شوید تا فرد مقابل از فشار روحی رها شود.
7) مخالفت نکنید، بحث نکنید و مقابله نکنید. یادتان باشد فقط قرار است با او همراه شوید نه همنوا.
8) آن چه را که احساس کرده‌اید به زبان بیاورید و بیشتر در موردش سؤال کنید.




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:0 صبح ::نگارنده : موسوی

رابطه‌ی جنسی سالم چیست؟ وظایف مرد و زن نسبت به یکدیگر چیست؟ و... از جمله سؤالاتی است که بیان آن در جامعه‌ی ما مشکلی اساسی است. در همه‌ی کشورها برخی مسائل به صورت تابو بوده و در مورد آن صحبتی به میان نمی‌آید که عدم مطرح نمودن چنین مسائلی خجالت کشیدن یا دلیل دیگری دارد که طی قرن‌ها و به صورت ریشه‌ای شکل گرفته است و مربوط به یک سال و چند سال نیست. برای شکستن چنین تابوهایی که روز به روز به صورت معضل در زندگی فردی و اجتماعی افراد تأثیرگذار است چه باید کرد؟
آگاهی از مسائل جنسی از ضروریات آغاز زندگی مشترک است و این مسأله باید از نوجوانی و به مرور در جوانی و قبل از ازدواج آموزش داده شود. آگاه نمودن نوجوان نسبت به مسائل دوران بلوغ و رعایت بهداشت فردی امر مهمی است که هم خانواده و هم محیط‌های آموزشی می‌توانند آن را به عهده گرفته و با مسؤولیت‌پذیری بیشتر نوجوان و جوان را برای زندگی سالم آماده نمایند. فقدان آموزش و حتی آموزش‌های غلط که توسط افراد غیرمسؤول و سایت‌های غیرمجاز ارائه می‌شود نه تنها این مسأله را حل نمی‌نماید بلکه موجب بروز مشکلات جنسی و معضلات بزرگی بین زوج‌های جوان می‌گردد.
آموزش باید با ساده‌ترین زبان و طوری ارائه گردد که عادی‌ترین فرد به راحتی بتواند آن را درک نموده و به صورت کاربردی در روابط زناشویی استفاده نماید. در واقع اگر راه صحیح آشنایی و آموزش وجود نداشته باشد، فرد سراغ راه‌های آزمون و خطا رفته و از طریق فیلم، رسانه‌های مکتوب و سایت‌ها، که مشخص نیست تا چه اندازه صحیح باشند، به دنبال آگاهی و راه چاره می‌گردد. ممکن است این مسیر مشکلی بر مشکلات فرد اضافه کند مانند: کاهش زمینه تحریک‌پذیری، خودارضایی، افزایش توقعات از همسر و مسائلی از این قبیل که جامعه را دچار مشکلات دو چندان می‌کند.
تأکید اکثر کارشناسان بر این است که آموزش باید به صورت صحیح و متناسب با جامعه‌ی مسلمان باشد. علاوه بر این باید به افراد جامعه و به خصوص زوج‌های جوان آموخت و این فرهنگ را در میان آن‌ها رواج داد که در صورت بروز مشکل در این مسائل آن را مخفی ننمایند و با مراجعه به متخصصین امر درصدد رفع آن برآیند. زمانی که هر دو طرف نسبت به توانایی‌ها و ضعف‌های خود آگاه شده و زیر نظر متخصص مربوطه اقدام به رفع اختلالات جنسی نماید بسیاری از تعارضات زناشویی را می‌تواند حل نماید.
از آنجا که نیاز جنسی از قوی‌ترین نیازهای درونی بوده و رابطه‌ی تنگاتنگی با ناخودآگاه انسان دارد، عدم توجه به آن اختلالات عمیقی را در روابط زوجین به وجود می‌آورد از قبیل: تنفر از همسر، دلخوری، حسادت و رقابت برای سرکوب یکدیگر، مقصر دانستن همسر در بسیاری از مشکلات زتدگی، حس انتقام‌گیری ناخودآگاه، احساس تحقیر شدن توسط همسر، احساس عدم اعتماد به نفس، احساس شیء بودن و ملعبه واقع شدن و احساس مورد بی‌اعتنایی واقع شدن و... .




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:0 صبح ::نگارنده : موسوی

در گذشته و در ازدواج‌های کاملا سنتی، خانواده‌ها برای فرزندانشان همسر انتخاب می‌کردند. انتخاب زوجین به‌ویژه دختران در انتخاب همسر اصلا مطرح نمی‌شد. بسیاری اوقات زوجین قبل از ازدواج حتی به درستی یکدیگر را نمی‌دیدند. قبل از آغاز زندگی مشترک، دوران عقد تنها فرصتی بود که زوج جوان به شناختی نسبی از هم می‌رسیدند. هر چند در بسیاری از خانواده‌ها باز هم زوج جوان نمی‌توانستند تعامل چندانی با هم داشته باشند، اما همین تعامل اندک نیز می‌توانست در مواردی تفاوت‌های فاحش را آشکار کند و از متلاشی شدن یک خانواده پس از شکل‌گیری کامل و پس از تولد فرزندان جلوگیری کند و تلاشی در همان مراحل اولیه زندگی که آسیب‌های کمتری از این جدایی وجود داشت، اتفاق می‌افتاد. از طرفی دوران عقد به خانواده‌ها هم این فرصت را می‌داد که بتوانند کمک‌های خود به زوج جوان را ساماندهی کنند.
درگذشته توقعات زوجین هم از یکدیگر ابهامات کمتری داشت. خرده فرهنگ‌ها بسیار کمتر بود و یکدستی فرهنگ جامعه تکلیف را مشخص می‌کرد. همچنین تعدد توقعات و میزان توقعات کمتر بود. زیرا زندگی‌ها ساده‌تر بود. به دلیل کمتر بودن ابهام در توقعات، زوج جوان با تعارضات کمتری روبرو بودند و همان تعاملات اندک دوران عقد می‌توانست تفاوت‌های مخرب را آشکار کند.
در حال حاضر شیوه ازدواج سنتی در حال تغییر است و تعداد زیادی از ازدواج‌ها بر اساس انتخاب خود زوجین و بر اساس شناخت نسبی آن‌ها از هم انجام می‌شود. در چنین شرایطی وضعیت دوران عقد قدری تفاوت پیدا می‌کند. دوران عقد از یک سو فرصتی فراهم می‌کند تا خانواده‌ها بتوانند برای کمک‌های خود به زوج جوان برنامه‌ریزی کنند. امروزه شاید زوجین نیاز به حمایت‌های بیشتری از سوی والدین خود داشته باشند. در گذشته یک زوج جوان که فقط یکی از آن‌ها با یک مدرک تحصیلی حتی دیپلم در اداره‌ای شاغل می‌شد، می‌توانستند خیلی زود زندگی مستقل خود را ساماندهی کرده و از نظر اقتصادی روی پای خود بایستند اما امروزه حتی با وجود تحصیلات عالیِ هر دو نفر، تا سال‌ها این زوج جوان نمی‌توانند استقلال مالی ییدا کنند. دوران عقد این فرصت را فراهم می‌کند که پدر و مادرهای طرفین بتوانند به توافقات و تفاهماتی در حمایت‌های خود از این زوج جوان برسند. از سوی دیگرهرچند امروزه امکان تعاملات زوجین در دوران عقد بیشتر شده اما نیاز به برخوردهای مکرر نیز بیشتر شده است زیرا امروزه حتی در یک خانواده تفاوت‌های فرهنگی به چشم می‌خورد و این تفاوت‌ها، توقعات متفاوتی به وجود می‌آورد. زوج جوان باید تعامل طولانی داشته باشند تا به طور موردی از سطح توقعات همسر خود خبردار شوند و این نیاز به تعامل بیشتر دارد. لذا هر چند زوج جوان خود، همدیگر را انتخاب کرده باشند اما نباید به شناخت قبل از ازدواج بسنده کنند زیرا به دلیل وجود خرده فرهنگ‌ها و تفاوت‌های بیشتر فرهنگی در جامعه، نیاز به شناخت بهتر قبل از آغاز زندگی مشترک نیز بیشتر شده است و آشنایی قبل از ازدواج نیاز به دوران عقد را برطرف نمی‌کند.
بهتراست زوجین به آشنایی خود قبل از ازدواج بسنده نکرده و با توجه به تنوع بیشتر فرهنگی از دوران عقد نهایت استفاده را در جهت شناخت همسر خود و قبل از آغاز زندگی مشترک بکنند و خانواده ها نیز با توجه به مشروعیت روابط زوجین موانع برای تعامل آن‌ها ایجاد نکنند تا در این دوران فرصت مناسبی برای شناخت زوجین از هم فراهم شود و قبل از رسمیت زندگی و به ویژه تولد فرزندان زوجین به تفاهم لازم جهت ادامه زندگی مشترک دست یابند.




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:0 صبح ::نگارنده : موسوی

بسیاری از زوج های جوان از فراموش شدن روزهای خوب دوران عقد و نامزدی می‌نالند. از روزهایی که هر دو برای هم بودند و به هم عشق می‌ورزیدند و با شروع زندگی مشترک روز به روز از هم دور شده و نسبت به هم غریبه شده‌اند. این که مکالمات روزمره‌شان در حد رفع نیازها و تهیه‌ی امکانات زندگی است.
تمام افراد چه پیر و چه جوان، چه زن و چه مرد، چه با سواد و چه بی‌سواد و... در زندگی با محیط پیرامون خود در ارتباط هستند. ارتباطی که هر فرد با اطرافیان خود و با توجه به موقعیتی خاص دارد ممکن است به چند شکل باشد:
الف) ارتباط به سمت بالا – مانند ارتباط با رئیس و استاد
ب) ارتباط جانبی و هم سطح – مانند ارتباط با همکار و همکلاسی
ج) ارتباط همیشگی و هدفمند – ارتباط با اعضاء گروه
تأثیری که شکل‌های مختلف ارتباط بر زندگی افراد می‌گذارد، ممکن است به نسبت حساسیت و اهمیت آن ارتباط متفاوت باشد. اما ارتباط با همسر و اعضاء خانواده نه تنها همیشگی بوده بلکه به صورت مستقیم در زندگی هر فرد تأثیرگذار است. برقراری ارتباطی مؤثر در زندگی مشترک فرمول و راهکار ثابتی ندارد. بلکه زن و شوهر با توجه به موقعیت و شخصیت طرف مقابل، بهترین استراتژی را می‌توانند در شکل‌گیری یک ارتباط صحیح با کارآیی بالا به کار گیرند. اگر یکی از طرفین قادر به برقراری ارتباطی مؤثر نیست، احتمالاً در یکی از موارد زیر ضعیف عمل کرده است:
1- سیستم ادراکی طرف مقابل را نشناخته تا بر اساس آن پیام بفرستد.
افراد از نظر سیستم ادراک جهان پیرامون‌شان به سه دسته تقسیم می‌شوند: سمعی، بصری، لمسی. ممکن است کسی هر سه حالت را داشته باشد ولی مطمئناً یکی از سه حالت غالب است.
2- جلوگیری از ابراز احساسات طرف مقابل
شرایط حساسی که فرد نیاز به همدلی و درک احساسات داشته است با تنهایی و بی توجهی روبرو شده و احساساتش را پنهان می‌کند.
3- جلوگیری از بروز احساسات خود
گاهی غرور مانع از بروز و بیان احساسات می شود. با این کار به مرور زمان، فرد گوشه‌گیر و منزوی شده و از برقراری ارتباط صحیح گریزان است.
4- آشنا نبودن به هنر گوش دادن و تکنیک شنیدن
فرد با قرار دادن زمانی، فقط برای شنیدن حرف‌های طرف مقابل موجب می‌شود به افکار و احساسات او احاطه داشته و بهترین راهکار را در برقراری ارتباط به کار گیرد.
5- آشنا نبودن به هنر حرف زدن و بیان افکار
با بیان صحیح افکار و احساسات می‌توان انتظار داشت که بهترین پیام‌ها دریافت شود.
6- هنر متقاعد کردن دیگران (همگامی – همراهی با زبان بدن – تکنیک خلع سلاح و هدایت افکار طرف مقابل)
7- تکنیک‌های ارتباط مؤثر از قبیل:
- موقعیت‌ها را از دید دیگران ببینید.
- در بحث‌ها به جای داد و بیداد، منطق را بکار ببرید.
- واژه‌ها و الفاظ غیرضروری را در مکالمه حذف کنید.
- بزرگ‌نمایی نکنید و چیزی را بیش از واقع جلوه ندهید.
- حرف طرف مقابل را قطع نکنید.
- آهنگ سخن گفتن تان یکسان باشد. با صدای بلند و تند حرف نزنید.
- ارتباط چشمی را حفظ کنید ولی به طرف مقابل خیره نشوید.
- اگر لطیفه گو نیستید زیاد جدی هم نباشید و وقایع را به صورت محاوره بیان کنید.
- از مسخره کردن بپرهیزید.
- رازداری را فراموش نکنید.

 




جمعه 91 فروردین 11 :: 6:21 عصر ::نگارنده : موسوی

متأسفانه هنوز در جامعه ما ازدواج های تحمیلی، شرایط سنی نامتناسب و ازدواج مجدد دیده می شود و هنوز بسیاری از جوانان تنها با دل خود پا پیش می گذارند و وارد زندگی زناشویی می شوند.
با اتخاذ روش های ساده می توان از بروز بسیاری اختلافات جلوگیری کرد.
متأسفانه هنوز در جامعه ما ازدواج های تحمیلی، شرایط سنی نامتناسب و ازدواج مجدد دیده می شود و هنوز بسیاری از جوانان تنها با دل خود پا پیش می گذارند و وارد زندگی زناشویی می شوند. آنچه در اینجا به آن می پردازیم، آیین همسریابی نیست، بلکه قصد داریم با بیان دلایل اصلی بروز اختلاف میان همسران و روش هایی ساده برای احتراز از آنها، قدمی در راه بهبود بخشیدن به روابط داخلی خانواده برداریم.
در حالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند، اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود. علی رغم کوشش های همسران – بیشتر به خاطر وجود بچه ها – برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی می شود. ازدواج یک مبارزه است که امکان بروز پیش آمدهای منفی در آن بسیار است، یک زوج دانا باید بتوانند آنها را بشناسند، پیش بینی کنند و به آنها رسیدگی نمایند.
خشم می تواند به شکل هایی چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.

اما عوامل مشکل آفرین چه هستند؟
به بخشی از این مسائل توجه کنید:

- اعتماد به نفس اندک و احترام نگذاشتن به خود می تواند رابطه ای را پایه گذاری کند که در آن، این شخص مدام در حال تعریف و تمجید از طرف مقابل خود است. چنین شرایطی بالاخره او را خسته خواهد کرد و فرد با شنیدن کوچکترین تعریف و تمجیدی، به کــسی غیر از همسر خود متمایل خواهد شد.
- داشتن تعریفی خشک و انعطاف ناپذیر از نقش همسران در زندگی به طوری که هیچ فضایی برای آزادی عمل، تغییر و تحول و رشد شخصیت افراد باقی نمی گذارد. هنگامی که یکی از طرفین اجباراً نقشی را بپذیرد که با خود او متفاوت است، صمیمیت و تبادل نظر بین زوجین کاهش می یابد. مثلاً خانمی که مدرک فوق لیسانس دارد، مجبور به خانه داری شده و می خواهد پس از این که فرزندانش به سن مدرسه رسیدند، وارد بازار کار شود، یکی از موارد متعددی است که شخص در جای نادرست قرار گرفته و ناخشنود است.
- کوشش برای رسیدن به کمالی که با تعاریف فرد مقابل جور دربیاید و به عبارتی تبدیل شدن به کمال مطلوبی که از خود واقعی شخص فرسنگ ها فاصله دارد.
اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت بوده، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید.
- یک تأثیر منفی بچه دار شدن می تواند این باشد که شوهر، از شخص شماره یک همسر خود، به شخص شماره دو تنزل می کند. در همین زمان است که زن احساس می کند شوهرش به او بی توجهی می کند و زحماتش را در امر نگهداری از فرزند نادیده می گیرد. هر قدر که این حس متقابل کم ارزشی در زوج قوت بگیرد، فرزندان به نظر آنها بیشتر تحمیلی می آیند و روابط خانواده به طور فزاینده ای سست می شود.
تابلو THE LOVERS اثر پیکاسو (این تابلو زنی را نشان می دهد که به همسرش تکیه کرده)

- تعریف سنتی نقش زن، این است که از یک وابستگی به وابستگی بعدی منتقل می شود و این می تواند برای مردی که ذاتاً ضعیف است و نمی تواند بار سنگین زندگی را به دوش بکشد، ناگوار باشد. بسیاری از زنان با پیشینه سنتی، خود را در سایه مردان شناخته اند، اول پدر، بعد نامزد، شوهر و بالاخره پسر. این زنان بیشتر به ظاهر خود می پردازند، مدام در باره ضعف و ناتوانی خود صحبت می کنند و ممکن است دچار حسادت شدید هم باشند. این مورد اخیر می تواند یک عامل مزاحم و دائمی باشد که حتی در زمانی که شوهر وفادار و صادق است نیز، حضور دارد.
– در جوامع امروز ممکن است نقش های سنتی زن و مرد معکوس شود و این زن باشد که شغلی مهم و پردرآمد داشته و مرد تنها برای انجام وظایف زناشویی حضور دارد. زن در چنین شرایطی، ممکن است به سمت مرد دیگری که از نظر شغلی قدرتمندتر از اوست، جلب شود و علاقه خود را به شوهرش از دست بدهد.

ازدواج با کــسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی شده و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.
- نداشتن ارتباط کلامی و تبادل نظر صحیح قبل و بعد از ازدواج. بیشتر افراد گفتگو درباره مسائل ظریف حیاتی درباره مذهب، بچه دار شدن، تحصیلات فرزندان، نیازهای جنسی و عوامل ناسازگار دیگر را جدی نمی گیرند و از انجام آن طفره می روند. آنها به غلط تصور می کنند که عشق بر تمام این مشکلات پیروز می شود و هر اختلافی را حل می کند.
- جا به جایی ناسازگاری های زناشویی به این ترتیب که اختلافات، خواسته ها و اهداف متفاوت زوج، در شخص سومی که معمولاً فرزند ارشد آنهاست، متجلی می شود. این فرزند هیچ راه فراری ندارد و در یک موقعیت نامعقول گرفتار شده است. یکی از این موارد متهم کردن فرزند به صفات ناپسند یکی از والدین است «تو مثل پدرت تنبلی»، «تو هم مثل مادرت منطق سرت نمی شود» و … این فهرست می تواند تا مدت ها ادامه پیدا کند. متأسفانه این روش در حالی که موجب رضایت زن و شوهر می شود، فرزند بخت برگشته را با انبوهی از انواع صفات ناگوار و اغلب نادرست، بمباران می کند.
- خشم نا بجا موجب می شود که مدام اشخاص مورد علاقه خود را برنجانیم. ابراز نادرست خشم ناشی از مشکلات شخصی در محل کار یا عدم رضایت از نقش خود در خانواده در اکثر موارد، شخص بی گناهی را آماج تیرهای خشم ما قرار می دهد. البته افراد اندکی وجود دارند که بر روی واقعیت تمرکز می کنند و دیگران را مقصر نمی دانند، اما بیشتر ما، در این دسته جا نداریم.
- گاهی همسران برای حفظ رابطه ای که به نظر مطلوب می رسد، از موارد مهمی چون جنبه های شخصیتی، زمینه خانوادگی، مذهبی، نژادی، تحصیلی و…سرسری می گذرند در حالی که چنین مواردی می توانند در رابطه نقش بنیادینی داشته باشند. همچنین، رفتارهایی که در گذشته با وجود عجیب بودن، برایمان جذاب بود، جذابیت خود را از دست می دهند و کاملا زجر آور می شوند.
- شیوه های متفاوت برخورد با مسائل، به خصوص در حالی که هر دو طرف از اعتماد به نفس اندکی برخوردار باشند، می تواند به حالتی تبدیل شود که دو طرف مدام یکدیگر را مقصر دانسته و نسبت به هم بی اعتماد شده و احترام خود را از دست می دهند.
- مردان تمایل دارند که در گفتگوهای خود از دلیل و منطق و بازگو کردن کلمات قصار خردمندانه استفاده کنند، در حالی که زنان در سطح احساسات گرایانه تری به گفتگوی خود شکل می دهند. یک مشکل رایج بین همسران، حرف زدن بدون شنیدن است. اگر هنگام گفتگو، نکته ای ناشنیده باقی بماند، صداها اوج می گیرد، خشم بر هر دو طرف مسلط می شود و گفتگو به بن بست می رسد.
- افراد با کــسب عادات و روش های توهین آمیز و تهاجمی و به کار بردن مکرر آن، ضررهای جبران ناپذیری به زندگی زناشویی خود وارد می کنند. ممکن است طرف مقابل چنین افرادی مدتی با بردباری و مدارا رفتار کند تا همسر خود را حفظ کند، اما این حالت به تدریج از بین می رود.
- کوشش در راه تغییر افراد تا حدی که خارج از تحمل آنان باشد. گوشه و کنایه زدن مداوم در باره وزن، بی اطلاعی از موضوعی خاص، رمانتیک نبودن، بی علاقگی به ورزش و … از جمله مواردی هستند که در این دسته می گنجد. ازدواج با کــسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی می شود و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.
به وجود آمدن خشم
عوامل متعدد بالا می توانند موجب بحث های طولانی، سخنرانی های یک طرفه، عدم درک متقابل، برداشت های نادرست و فقدان کامل محبت شود. این مشکلات می تواند زن و شوهر و فرزندان آنان را به طور زیان باری تحت تأثیر قرار می دهد به طوری که اثر آن تا نسل ها ادامه خواهد یافت.

خشم، به طور غیر مستقیم به وجود یک ایراد کلی در زندگی زناشویی یا خارج از آن دلالت می کند، اما متمرکز کردن آن بر روی شریک زندگی به این معنا است که یک اشکال اساسی در این رابطه وجود دارد. بیشتر اوقات عصبانیت نتیجه فرعی ِ داشتن حس نادیده گرفته شدن، تنها ماندن، خوار شدن، غیر منصفانه قضاوت شدن، مورد خیانت قرار گرفتن یا از نظر احساسی ترک شدن است.
خشم نشانه ای از چنین فشارهایی است و تا حد امکان باید آن را با خونسردی و منطق پاسخ داد. ممکن است تمام این احساسات در نتیجه مشکلی حرفه ای(مانند بیکار شدن) پیش آمده باشد و حل آن، شعله های خشم را از همسر بی گناه دور نگه خواهد داشت.
خشم می تواند به اشکال دیگری چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.

چه می توان کرد؟
شناخت و درک چگونگی تخریب یک رابطه بسیار مهم است. یافتن مشکلی که موجب بروز خشم شده نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. همسران باید مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند، عصبانیت طرف مقابل خود را درک کنند و زنجیر طولانی درگیری ها را پاره کنند. بالا بردن صدا بلافاصله موجب برانگیخته شدن اقدامات دفاعی بدن در برابر حمله های روحی و جسمی می شود و سد محکمی در توانایی برقراری ارتباط منطقی به وجود می آورد.

یک نفر یا هر دو طرف باید بر موقعیت غلبه کند و مسئولیت کار اشتباه خود را بپذیرد و با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کند. اگر یک نفر بتواند جوابگوی مشکل شود و مسئولیت رفتارهای مخرب یا نادرست خود را بپذیرد، موجب می شود که طرف مقابل نیز همین رفتار را داشته باشد.
گاهی حضور یک واسطه بی طرف می تواند دو طرف را متوجه چرخه نابودگر خشمی کند که موجب ناتوانی در ارتباط برقرار کردن آنها شده است. این شخص می تواند اعتماد و صمیمیت را بین زوج برقرار کند. علاوه بر این، این واسطه می تواند محیطی آرام ایجاد کند که در آن مسائل بهتر عنوان شوند و توافق و تفاهم، بدون بروز عصبانیت، حاصل شود.
در نهایت باید گفت که اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت باشد، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید




جمعه 91 فروردین 11 :: 6:20 عصر ::نگارنده : موسوی

به گزارش ایسنا، دکتر پام اسپور،‌ روانشناس سرشناس رسانه‌ای در کتاب جدید خود 10 راهکار مفید برای این هدف ارائه کرده که خلاصه آن در نشریه «دیلی اکسپرس» به چاپ رسیده است. این 10 راهکار به قرار است:

1- همیشه خودجوش و باانگیزه بمانید: کارهایی انجام دهید که بدون برنامه‌ریزی قبلی به نظر برسند مثلا به اداره همسرتان بروید و او را برای صرف ناهار با همدیگر دعوت کنید، بدون انتظار برای او هدیه کوچکی بخرید و یا بلیط کنسرت یا تئاتر به او بدهید.

2- عشق خود را نشان دهید: هنگام صرف شام می‌توانید یک موسیقی ملایم بگذارید. شمع روشن کنید و به همسرتان بگویید که چقدر در طول روز به او فکر می‌کنید.

3- به چشم‌های او نگاه کنید: وقتی با همسرتان صحبت می‌کنید به صورت او نگاه کنید. برخورد نگاه‌ها باعث می‌شود که بیشتر ارتباط بین یکدیگر را احساس کنید.

4- حتی برای اعلام ناموافق بودن از موافقت شروع کنید: از مجادله و بحث با همسرتان پرهیز کنید. وقتی می‌خواهید عدم موافقت خود را اعلام کنید ابتدا با مناسب‌ترین و آرام‌ترین راه ممکن با جمله «حق با توست» شروع کنید.

5- تغییر را همیشه مدنظر داشته باشید: با ظاهر جدید و متفاوت همسر خود را غافلگیر کنید. با یک راه ساده و سریع مثل رنگ کردن مو یا تغییر آرایش موها می‌توانید این کار را انجام دهید.

6- یک کار غیرمنتظره انجام دهید: مثلا پس از دوش گرفتن برای او یک حوله گرم و مرتب آماده کنید.

7- همیشه برای عشقتان جشن بگیرید: می‌تواند یک کار نمادین انجام دهید مثلا گیاه خاصی را که می‌دانید مورد علاقه همسرتان است خریداری کنید و یا در باغچه بکارید و به او بگویید که این کار نمایان کننده عشق شماست.

8- مراقبت و محبت کنید: با یک کار کوچک که مستقیما به همسرتان نفع می‌رساند می‌توانید به او ابراز محبت کنید مثلا لباس‌های او را به خشک شویی ببرید. این کار شاید زمان زیادی نبرد اما به او نشان می‌دهید که چقدر به فکرش هستید.

9- با رقیبتان صمیمی باشید: اگر کسی در زندگی همسرتان وجود دارد که وی را رقیب خود می‌دانید مانند بهترین دوست یا مادر همسرتان، از بحث کردن درباره آنها پرهیز کنید و در عوض با دعوت کردن آنها برای یک شام دوستانه همسر خود را غافلگیر کنید.

10- گذشته را دوباره زنده کنید: ‌با نگاه کردن به فیلم‌های تعطیلات، تصاویر خانوادگی و عکسهای جشن ازدواج می‌توانید به استحکام رابطه زناشویی خود با همسرتان کمک کنید.




جمعه 91 فروردین 11 :: 6:18 عصر ::نگارنده : موسوی

در زندگی زناشویی نیز زوجین در تلاشند تا همدیگر را از لحاظ هیجانی درک کنند و به هیجان‌های هم پاسخ بدهند. در این میان بعضی از زوج‌ها موفق‌اند و برخی نیز دائما در تضاد هیجانی به سر می‌برند.

همسر

هیجان رابطه مستقیم با عواطف دارد و احساسی که ما از عواطف مختلف به دست می‌آوریم هیجان نام دارد. ترس، خشم، اندوه، تنفر، شادی و تعجب و احساس‌هایی مانند عشق، ناامیدی، احساس گناه، تعجب، شرم، حسادت، غرور، بدبینی و… جزو هیجان‌ها هستند و ما با احساس هر کدام از اینها دچار هیجان می‌شویم. همانطور که می‌دانید ما هم دچار هیجان‌های مثبت می‌شویم و هم دچار هیجان‌های منفی. آنچه مسلم است این است که ما همواره در پی هیجان‌های مثبتیم و در تلاشیم که زندگی خود را از هیجان‌های منفی پاک کنیم.

هیجان‌های مخالف

زندگی زناشویی سرشار از عاطفه است و طبیعتا سرشار از هیجان. در ازدواج‌هایی که زوجین با یکدیگر در تعارض و تضاد باشند، برانگیختگی‌های هیجانی زیادتری دیده می‌شود و به عبارت دیگر، بیشتر تعارض‌ها و اختلافات بین زوجین به دلیل برانگیختگی‌های هیجانی صورت می‌گیرد.

افراد در توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران با یکدیگر تفاوت دارند. مثلا بعضی از زوج‌ها آشکارا نسبت به علائم هیجانی همسرشان بی‌توجه هستند و آنان را نادیده می‌گیرند یا آنها را سوء تعبیرکرده و درست تشخیص نمی‌دهند. مثلا حالت غمناکی یا اندوه همسر خود را به عنوان عصبانیت و خشم تفسیر می‌نمایند. همین تفسیر‌های غلط در زندگی مساله ساز است و باعث می‌شود که زوجین نتوانند همدیگر را به خوبی درک کنند و از هم دور و دورتر شوند. فرض کنید اگر ما احساس ترس همسرمان را خشم برداشت کنیم و در قبال عمل او پرخاش کنیم مسلما نمی‌توانیم احساس ترس او را به آرامش تبدیل کنیم و حتی بر هیجانات منفی او نیز می‌افزاییم.

انسان‌ها دارای تفاوت‌های قابل توجهی در توانایی ابراز صریح عواطف خود هستند. برخی از زوج‌ها عادت دارند پیام‌های هیجانی مبهم و گیج‌کننده‌ای به طرف مقابل خود بدهند مثلا هم زمان، هم می‌خندند و هم اخم می‌کنند این پیام‌ها هم می‌تواند در زندگی مشترک مشکل‌ساز باشد.

گاهی نیز برخورد با احساسات و هیجانات است که مشکل ایجاد می‌کند. ما باید بدانیم در برابر هر احساس و هیجانی که از طرف مقابل بروز داده می‌شود چه عکس‌العملی نشان دهیم. مقابله به مثل راه غلط و رایجی است که اکثر همسران نسبت به عواطف هم نشان می‌دهند این روش باعث دامن زدن به هیجانات زیاد از حد می‌شود و در آخر نیز نتوانسته اند که رابطه‌ای موثر با هم داشته باشند. کاری که در اکثر هیجانات منفی طرف مقابل وظیفه ماست فراخواندن به آرامش است چرا که هیجانات باعث مختل شدن تفکر می‌شود و انسان معمولا دست به اعمال یا حرفی می‌زند که در حالت عادی و منطقی آن کار را نمی‌کند.

مقابله به مثل راه غلط و رایجی است که اکثر همسران نسبت به عواطف هم نشان می‌دهند این روش باعث دامن زدن به هیجانات زیاد از حد می‌شود و در آخر نیز نتوانسته اند که رابطه‌ای موثر با هم داشته باشند.

هیجان‌های موافق

زوج‌های موفق در مقایسه با زوج‌هایی که رابطه زناشویی و هیجانی خوبی با هم ندارند، احساس همدلی بیشتری به هم نشان می‌دهند و نسبت به احساسات یکدیگر حساسیت بیشتری به خرج می‌دهند.

زوج‌های شاد و خوشبخت نسبت به زوج‌های ناسازگار، هم در اظهار و ابراز عواطف و هم در استنباط، تشخیص و دریافت عواطف، عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهند.

برای موفقیت در ایجاد رابطه هیجانی با همسرمان دو وظیفه داریم اول این‌که هیجانات او را به درستی بشناسیم و عکس العمل صحیح را در قبال او بروز دهیم و دوم این‌که هیجانات خود را به درستی و دقیق به همسرمان منتقل کنید و از ایجاد ابهام در هیجانات بپرهیزیم.

در اوایل زندگی که زن و شوهر شناخت کافی نسبت به هم ندارند صحبت راجع به هیجان‌ها می‌تواند خیلی به زوج‌ها کمک کند. مثلا برای هم بگویید که هرگاه خشمگین یا ناراحت و غمگین و… هستید چه رفتاری دارید و برای این‌که آرام شوید به چه عکس العملی از طرف همسرتان نیاز دارید. با دانستن این‌ها و بدست آوردن تجربه می‌توانید در برابر هیجانات یکدیگر پاسخ‌های مناسبی بدهید.

طلاق

هیجان یا آرامش

افراد با توجه به شخصیت‌های متفاوتی که دارند ممکن است زندگی پر از هیجان یا زندگی آرام را دوست داشته باشند.

زندگی ایده‌آل زندگی است که هم قسمت‌های هیجان انگیز داشته باشد و هم قسمت‌های آرام و افراد بسته به آنچه هر دو زن و شوهر دوست دارند نسبت این دو را در زندگی تعیین کنند. افرادی که مسافرت رفتن را بسیار دوست دارند، اهل خطر کردن هستند دائما دروسائل خانه و ماشین و… تنوع ایجاد می‌کنند کسانی هستند که هیجان را دوست دارند این افراد دوست دارند که در روابط به چالش کشیده شوند و در مورد همه مسائل بحث کنند و به نتیجه منطقی برسند اما کسانی که هیچ تغییری در کار و رفتار و زندگی خود نمی‌دهند و همیشه یک جور و یکنواختند زندگی آرام و بی‌هیجانی را دوست دارند اینها از جر و بحث فراری‌اند و دوست دارند به سرعت با دیگران توافق کنند. مسلما این دو دسته نمی‌توانند در کنار هم به راحتی زندگی کنند و همیشه یکی از آنها خسته و درمانده است. برای همین دخترها و پسرها باید قبل از ازدواج شخصیت‌های یکدیگر را به خوبی بشناسند. البته معمولا افراد جذب شخصیت‌هایی می‌شوند که مخالف شخصیت خودشان است اما این جذابیت در زندگی از بین می‌رود چرا که افراد می‌خواهند شبانه روز در کنار هم زندگی کنند و در این میان به زندگی شخصی خود نیز بپردازند و اینجاست که شخصیت‌های مخالف و متضاد برای هم دردسرساز می‌شوند. پس بهتر است برای ازدواج شخصیتی مشابه و نزدیک به شخصیت خود پیدا کنید تا بتوانید علایق و رفتارهای مشابهی در همدیگر بیابید و در کل به تفاهم برسید.

تنوع در خانه و روش و سبک زندگی از تغذیه و چیدمان خانه تا ارتباط با دوستان و… ، خلاقیت در رابطه زناشویی، ابراز محبت در شکل‌های متنوع و…، رسیدگی به ظاهر خود، برنامه‌ریزی برای تفریح و سرگرمی‌، پیشرفت کردن در همه زمینه‌ها چه شخصیتی و تحصیلی و چه مالی و خانوادگی همه می‌تواند در زندگی هیجان ایجاد کند.

ما با رفع یکنواختی می‌توانیم در زندگی هیجان ایجاد کنیم. رفع یکنواختی نیز با ایجاد تنوع در زندگی رخ می‌دهد. تنوع در خانه و روش و سبک زندگی از تغذیه و چیدمان خانه تا ارتباط با دوستان و… ، خلاقیت در رابطه زناشویی، ابراز محبت در شکل‌های متنوع و…، رسیدگی به ظاهر خود، برنامه‌ریزی برای تفریح و سرگرمی‌، پیشرفت کردن در همه زمینه‌ها چه شخصیتی و تحصیلی و چه مالی و خانوادگی همه می‌تواند در زندگی هیجان ایجاد کند.

برای ایجاد آرامش نیز در زندگی زناشویی باید تا آنجا که می‌شود از به چالش کشیدن همسرمان خودداری کنیم، از جر و بحث بپرهیزیم و بیشتر توافق کنیم. احساسات خود را مدیریت کنیم تا هیجانات اضافی را از رفتارمان کنار بگذاریم. اگر کار جدیدی می‌خواهیم انجام دهیم آن را بی‌مقدمه به همسرمان نگوییم و او را در مقابل عمل انجام شده قرار ندهیم چرا که کسانی که هیجان را دوست ندارند از تغییر خوششان نمی‌آید و دوست دارند همه چیز آنطور که بوده باشد و بماند. پس برای هر تغییری در زندگی احتیاج به مقدمه چینی دارید.

شما می‌توانید باشناخت و مطالعه دقیق هیجان را در زندگی شخصی و زناشویی خود مدیریت کنید و زندگی ای‌ باب میل خود و همسرتان بسازید.




جمعه 91 فروردین 11 :: 6:15 عصر ::نگارنده : موسوی

 بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن اشاره می کنیم:

بسیاری از جوان ها رسیدن به سن خاص ویا دارا بودن شرایط متعارف مادی را، برای ازدواج کافی می دانند، در حالی که در کنار رشد جسمی، رسیدن به رشداجتماعی، اخلاقی و عاطفی از شروط لازم برای ازدواج است که به آن اشاره می کنیم:

1) رشد اجتماعی

رشد اجتماعی، سازگاری خوب اجتماعی با همه‎ی آدم ها و از جمله با همسری است که قرار است عمری با او زندگی کنیم. افرادی که در زندگی مشترکشان رعایت حقوق همسر را می‎کنند، احترام می‎گذارند و حق تصمیم‎گیری برای همسر قائل می شوند از رشد اجتماعی برخوردارند. یکی دیگر از مشخصه‎های رشد اجتماعی، داشتن استقلال فکری است. افراد مستقل توانایی‎ها و محدودیت هایشان را به خوبی می شناسند و این شناخت به تصمیم گیری صحیح کمک می کند، آنها در مورد مسائل مختلف خوب می اندیشند و ارزیابی می کنند و پیامدها و نتایج کارهای خود را بر عهده می گیرند. در بسیاری از ازدواج ها عدم استقلال یکی از زوجین باعث بروز اختلافات بسیاری می شود. افرادی که استقلال ندارند، وابسته‎اند و توجهشان بیشتر معطوف به دیگران است تا خودشان ، اهل فکر کردن و اندیشیدن نیستند وچون خود را قبول ندارند دائماً دنبال کسی هستند تا به جای آنها تصمیم بگیرد و مسئولیت را از گردن آنها سلب کند. گاهی حتی برای امور ساده ای مثل انتخاب رنگ پارچه دچار تزلزل می‎شوند. افرادی که روحیه استقلال طلبانه ندارند زندگی مشترک ناموفقی خواهند داشت.

استقلال فکری از دو راه به دست می آید: یکی از طریق مطالعه ( درسی، متفرقه و آزاد ) در مورد چگونگی رفتارهای اجتماعی و دیگری از طریق تجربه ؛ به این معنا که تجربه ای که از کارهای گذشته داریم درمورد کارهای آتی در نظر بگیریم . در اینجا ذکر این نکته لازم است که مستقل بودن به معنای مشورت نکردن نیست، استقلال فکری وقتی تحقق پیدا می‎‎کند که هدفی را که شخص دنبال می کند تنها به واسطه صحبت دیگران زیر پا نگذارد بلکه برای رسیدن به آن اهداف از مشورت کردن با دیگران استفاده کند.

یکی دیگر از فاکتورهای رشد اجتماعی اعتماد به نفس است. یعنی باور داشتن توانایی ها و شناخت محدودیت ها و این که فرد بداند، می‎تواند از عهده ی مسئولیت های خود برآید. می توان اعتماد به نفس را نوعی واقع بینی نیز دانست؛ زیرا افرادی که دارای اعتماد به نفس هستند، تصویر درستی ازخود دارند و افرادی که اعتماد به نفس ندارند مردد و دودل هستند، کاری را شروع کرد ه ولی به آخر نمی رسانند و بیشتر منفی بافند. ” من نمی توانم ” ،” غیر ممکن است” ،” نمی توانم تصمیم بگیرم ” جملاتی هستند که این افراد زیاد به کار می برند و تحت تأثیر دیگران قرار گرفته، تصمیم‎گیری شان سست می شود. نقطه مقابل این افراد، افراد مغرورند که توانایی های خود را بیش از اندازه می پندارند و در ارزیابی خود دچار اشتباهند. برای تقویت اعتماد به نفس باید شناخت واقع‎بینانه‎ای از توانایی‎ها و نقاط مثبت خود داشته باشیم و آنها را تقویت کنیم. به کار بردن عبارات مثبت نیز در تقویت اعتماد به نفس نقش مؤثری دارد. باید هدف‎هایی را که انتخاب می‎کنیم در حد توانایی‎هایمان باشد تا هر بار که کاری را با موفقیت به اتمام می‎رسانیم یک لایه به اعتماد به نفس ما اضافه شود.

2) رشد اخلاقی

رشد اخلاقی یعنی کنترل داشتن روی رفتار، عادات و خلق و خوی خود ؛ به طوری که هم حقوق خود و هم رفاه و حقوق دیگران رعایت شود. کسی که رشد اخلاقی دارد خصوصیات زیر را داراست: همیشه پیامدهای اجتماعی و رفتار و اخلاقش را در نظر می گیرد، حتی در حین عصبانیت آنقدر کنترل دارد که حرفی نزند تا بعد احساس گناه کند و یا باعث قطع روابط شود و به طور کلی پیامد بدی داشته باشد. یکی از فوائد داشتن رشد اخلاقی این است که انسان احساس آرامش می‎کند چرا که وقتی کسی کنترل رفتار و گفتارش را داشته باشد، بیشتر از همه خودش احساس آرامش می‎کند. رشد اخلاقی باعث نزدیکی دلهاست و در یک تعریف جامع می توان گفت که:

‹‹ واقعیت آن چیزی است که هست و اخلاق آن چیزی است که باید باشد.››

3) رشد عاطفی

رشد عاطفی به معنای داشتن کنترل روی عواطف مثبت و منفی است. یکی از نشانه های رشد عاطفی داشتن اعتدال است؛ همانطور که پرخاشگری محض غلط است، مطیع بودن محض نیزغلط می باشد. مطلب دیگری که در رشد عاطفی هر فرد باید مورد توجه قرار بگیرد حس وظیفه شناسی است . به شخصی وظیفه شناس گفته می شود که وظایف نقشی را که ایفا می کند به خوبی بشناسد و انجام دهد. به طور کلی وظیفه شناسی در نقشها بیان می شود؛ افراد وظیفه شناس احساس مطبوعی از زندگی دارند و از آن راضی هستند. افرادی که از رشد عاطفی برخوردارند در زندگی احساس آرامش می‎کنند و به دیگران هم آرامش می‎دهند. ذکر یک نکته در اینجا ضروری به نظر می رسد و آن نقشی است که والدین در تربیت فرزندان خود دارند، چرا که دختر یا پسر باید از جنسیت خویش راضی باشد در غیر این صورت رشد عاطفی با اختلال روبرو می‎شود. والدین باید بدانند که دختر و پسر فرقی ندارند. تفاوت در نقشی است که آنها در آینده ایفا می‎کنند. باید آنها را با صداقت، قاطع و دلسوز و مهربان تربیت کرد.

تا اینجا به ذکر مسائلی پرداختیم که قبل از ازدواج باید مورد توجه قرار بگیرد

اما بسیاری ازنکات هست که بعد از ازدواج باید مد نظر داشت و برای رسیدن به حد مطلوب آن تلاش کرد.

قطعاً از هر دختر یا پسر جوانی که سؤال شود معیار خوشبختی بعد از ازدواج را چه می داند ؛ یکی از معیارهایش را به داشتن تفاهم اختصاص می دهد. بسیاری تفاهم را شبیه هم بودن و اختلاف نظر نداشتن می پندارند در حالی که زن و شوهر باید مکمل هم باشند نه این که مثل هم شوند. برای دستیابی به تفاهم باید بتوانیم شرایط یکدیگر را درک کنیم و خود را درجای دیگری ببینیم وهم احساس شویم. چیزی که هر زوج جوانی باید بداند این است که هیچ رفتاری به خودی خود، سر نمی‎زند . زن ومرد باید بتوانند از دریچه چشم هم به مسائل بنگرند نه این که مقابل هم قرار بگیرند.

یکی دیگر از راه های رسیدن به تفاهم، داشتن صبر و شکیبایی و گذشت است.

اما گذشت و شکیبایی باید دوطرفه باشد. گذشت یک طرفه باعث بدتر شدن و تقویت رفتار نامطلوب طرف مقابل می شود. گذشت منطقی و آگاهانه گذشتی است که طرف مقابل از آن اطلاع پیدا کند و خود نیز پشیمان و متنبه (تنیبه، آگاه) شود و در نتیجه، تغییر رفتار ایجاد شود. در غیر این صورت گذشت یک طرفه امری بیهوده است. برای ایجاد تفاهم نباید به منزلت و ارزش انسانی خود ضربه زد.

هنر گوش دادن

عامل دیگری که درزندگی زناشویی بسیار حائز اهمیت است ولی کمتر به آن پرداخته می شود؛ هنرگوش دادن و چگونگی سخن گفتن است.

دقت و توجه به صحبت دیگران و مفاهیم آن، به موقع صحبت کردن و سخن مفید و نه بیهوده گفتن یکی از عواملی است که به درک متقابل زوجین کمک بسزایی می کند. باید به صحبت های طرف مقابل به خوبی گوش داد. به خصوص در زمان بحث و گفتگو که آن نیز زمان مخصوصی دارد . این امر باعث می‎شود که بحث به مشاجره کشیده نشود. مطلب دیگر با ملاطفت صحبت کردن است چرا که گاهی نحوه و چگونگی سخن گفتن مقدم بر محتوا و به عبارتی “چه گفتن” است.

 صداقت

در انتهای این مبحث به ” صداقت ” در زندگی زناشویی می پردازیم . بسیاری از مردم با نظر یکی از بزرگان موافقند که گفته است ” ترجیج می دهم از شنیدن حقیقت غمگین شوم تا از شنیدن دروغ خوشحال گردم” . چرا که عدم صداقت باعث می شود تمامی صحبت های شخص زیر سؤال رود و در تمام آنها شک و تردید به وجود آید. هیچ چیز به اندازه عدم صداقت باعث بی اعتمادی در زوجین نمی‎شود در عین حال سبب کینه نیز می شود و فضای مسمومی را ایجاد می کند.




یکشنبه 91 فروردین 6 :: 8:37 صبح ::نگارنده : موسوی
 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

زن ها عاشق آن هستند که زیبایی ،ارتباط وعشق بیافرینند.

هنگامی که زن ها این مهم را انجام می دهند حسی عمیق ازرضایت ،هدفمندی و موفقیت رادرخود تجربه می کنند.

                                  

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

زن ها عاشق برنامه ریزی هستند زیرا با این کار امکان آن را می یابند تا خلأ های زمانی رابا عشق ، شور،حرارت و خلاقیت پر کنند.

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com

فکر نمی کنم مردها عمق لذت و هیجانی را که زن ها از برنامه ریزی برای روابط صمیمی شان تجربه می کنند ،حس کنند .چرا که از نظر بیشتر مردها ،برنامه ریزی یک فعالیت احساسی یا عاطفی به گونه ای نیست که برای زن ها هست.هنگامی که یک مرد به این کار دست می زند ،یک کار انجام می دهد وبه جزئیات نظر دارد.او با این کاریک مورد از فهرست وظایفش را خط می زند وسپس به سراغ کار بعدی می رود.در حالی که برنامه ریزی برای زن ها کاری است برخاسته از عشق.حال چه برای یک میهمانی باشد ،چه مسافرت و بیرون رفتن عصرانه یا شام دریک رستوران در واقع فرایند برنامه ریزی برای زن باریکه راهی است که از طریق آن عشق و ازخود گذشتگی او به جریان می افتد.برای او برنامه ریزی درست به همان اندازه خلاقیت محسوب می شود که نقاشی و آهنگ سازی .زن ها با این کار به یک واقعه و رویداد تولد می بخشند وفرصتی برای آرامش ، استراحت و رمانتیک بودن را فراهم می آورند وبدین وسیله خود نیز خوشحال و راضی می شوند.

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com




یکشنبه 91 فروردین 6 :: 8:29 صبح ::نگارنده : موسوی

 هیچ چیز برای زن شگفت انگیزتر از خوردن اندام جنسی او نیست.این عمل موجب میشود تا او احساس عشق وسکس داشته ودیوانه وار به ارگاسم برسد. بسیاری از خانم ها حتی آنرا به نزدیکی با مرد هم ترجیح میدهند.اگر شما فقط کمی در این باره اشتیاق نشان دهید آنگاه درنظر اویک عاشق افسانه ای بنظر خواهید آمد.

مردها نسبت به ارگان جنسی زن یک احساس عجیب علاقه و تنفر همزمان دارند. بیشتر مردها رغبتی به اینکه سر خویش را مقابل مهبل شریک جنسیشان پایین بیاورند نداشته و حتی ممکن است از آن بیزار باشند! خیلی از زنها این نکته را میدانند و به همین جهت از لذت سکس دهانی محروم هستند. برای یک زن هیچ چیز تحریک کننده تر از آن نیست که مرد طعم مهبل او را خوشمزه بداند!!

خوشایندترین چیز برای یک زن آن است که مردی با انگشت او را تحریک کند لیس بزند و مهبل او را با ولع بخورد. برای اینکه از چشیدن طعم مهبل بدتان نیاید ابتدا با هم یک دوش بگیرید بدنتان را صابون بزنید و به هم بمالید. بعد فرج و لبهای آنرا باز کرده و کلیتوریس را با ملایمت بشویید. دست صابونی خود را پایین تر برده و باسن او را نوازش کنید تا لذت ببرد. مراقب باشید انگشت صابونی را وارد واژن نکنید. بعد از شستن دست یک یا دو انگشت را وارد واژن کرده و دایره وار بچرخانید درست مثل وقتی که داخل یک لیوان را می شویید. آیا لذتبخش نبود؟ حال میتوانید زبانتان را با خیال راحت هرجا که دوست دارید بفرستید.

وضعیت های انجام سکس دهانی:

زن به پشت خوابیده بین پاهای او دراز بکشید و پاهایش را روی شانه تان بگذارید. یا اینکه او روی لبه تخت بنشیند و شما مقابل او روی زمین زانو بزنید. یک راه دیگر اینست که او پاهایش را دو طرف سرتان بازکند و تقریبا" روی صورت شما بنشیند. (در این حالت صورتتان خیلی خیس خواهد شد)حالتهای متعدد دیگری برای فشار دادن صورت شما روی مهبل وجود دارد که میتوانید بسته به سلیقه خود آنهارا امتحان کنید.

یکی از بهترین وضعیتها برای سکس دهانی حالت 69 است. وقتی زن به حالت وارونه روی شما قرار بگیرد میتوانید هر دو یکدیگر را تحریک کنید و از زبان و دستتان همراه هم استفاده کنید. گاهی میتوانید در این وضعیت جای خود را با یکدیگر عوض کنید. وضعیت 69 را میتوان بصورت: مرد در بالا زن در بالا یا پهلو به پهلو انجام داد. خیلی از زوجها راحتتر هستند تا سکس دهانی را در حالتی که به پهلو کنار یکدیگر خوابیده اندانجام دهند. بعضی از خانمها علاقه دارند تا در همه این وضعیت ها سکس دهانی داشته و لیسیده شوند. عده ای در حالتی که مرد در بالاباشد احساس خفگی میکنند. هر چند در این حالت مرد میتواند به راحتی آلت خود را در دهان زن فرو برده و لذت ببرد!

نحوه انجام:

در واقع کلیتوریس مهمترین اندام جنسی زن است. بدون توجه کافی به کلیتوریس زن هیچ لذتی از سکس نمیبرد. خانمها در مورد تحریک کلیتوریس شان احساس و درک متفاوتی دارند. عده ای عاشق آن هستند که کلیتوریس شان به سختی مکیده شود ولی ممکن است این کار برای بعضی دردناک باشد. تحریک با زبان لیسیدن و مکیدن ورودی واژن زن را به اوج آسمان میبرد.

لیسیدن را از واژن شروع و به سمت کلیتوریس بروید. در یک طرف لب بزرگ و کوچک واژن را با دو لبتان بگیرید زبان خود را شل کرده بین آن دو بکشید. سپس زبان را داخل واژن برده و موقع بیرون آوردن به دورادور آن بکشید.

اینک لب خارجی را با دست کشیده و با زبان به آن محکم ضربه بزنید. بعد زبان را کاملا" روی آن کشیده و دوباره به سوی کلیتوریس برگردید. انجام این عمل زن را از خود بیخود کرده و حتی ممکن است به ارگاسم برساند.

حال کلیتوریس را به دهان برده و خیلی کوتاه و سریع بمکید و با زبان به اطراف آن ضربه بزنید. گاهی در همین موقع فرو کردن انگشت در واژن میتواند باعث ارگاسم شدیدی شود. اگر این عمل را در وضعیت 69 انجام دهید لذت زیادی خواهد داشت.

بهترین راه به ارگاسم رساندن زن از طریق سکس دهانی استفاده از ضربات ریتمیک و پشت سر هم زبان به کلیتوریس است.

قسمت دوم:

این مقاله ، سکس دهانی از ابتدا تا پایان را توضیح میدهد. هدف این مقاله بالا بردن دانسته های شما و بهبود تکنیک سکس دهانی است. نکته قابل توجه این است که این مقاله توسط یک زن به نامKoi نوشته شده است.

خیلی از مردها دوست دارند صورت خود را لای پای زن برده و با لیسیدن مهبل او عشق را ابراز کنند . در مقابل مردان زیادی هم هستند که هیچ علاقه ای به این کار ندارند. ممکن است گاهی عده کمی از زنها هم از لیسیدن مهبلشان هیچ لذتی نبرند. بنابراین شما باید از تمایل طرف مقابل اطلاع کافی داشته باشید.

گاهی انجام این عمل مرد را هم بیشتر تحریک کرده و موجب می شود او در مراحل بعدی سکس لذت بیشتری ببرد.

برای اینکه طعم و بوی دستگاه تناسلی زن برای شما آزار دهنده نباشد، بهتر است ابتدا با هم به حمام رفته و ضمن عشق بازی موهای آنرا تراشیده و یکدیگر را با صابون بشویید. بعضی از زنها ترجیح میدهند قبل از سکس دهانی مورد نوازش و معاشقه قرار بگیرند.

بهتراست برای شروع مقابل هم نشسته و یکدیگر را ببوسید. سپس با نوازش نقاط حساس بدن اورا تحریک کنید. بتدریج دست خود را پایین برده و رانها و بعد از آن ناحیه تناسلی را بمالید. اگر این عمل را خوب انجام دهید شریک جنسی شما برای سکس دهانی کاملا" آماده شده و حتی ممکن است با دست خودش سر شما را به سمت پایین ببرد!

روش انجام:

1 - زبان خود را دور کلیتوریس بکشید.

2 - کلیتوریس را با لبتان بمکید.

3 - زبان خودرا به شکل عدد 8 دور کلیتوریس و لبهای واژن بکشید.

4 - با زبان خود به آهستگی به کلیتوریس ضربه بزنید.

5 - زبان خودرا داخل واژن برده و درون آن بچرخانید.




Susa Web Tools