موسوی - باران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باران
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 277
کل بازدیدها: 543490




گالری تصاویر سوسا وب تولز



یکشنبه 91 اردیبهشت 24 :: 10:46 صبح ::نگارنده : موسوی

گاهی اوقات ما دعا می کنیم ولی دعای ما اجابت نمی شود . برای این دعا چه اتفاقی می افتد ؟

سه جمله ی زیبا در پایان دعای ابوحمزه ی ثمالی آمده است . در جمله ی اول  امام سجاد (ع) می فرمایند : خدایا تو در قرآن فرموده ای : کسانی که به شما ظلم می کنند عفو کنید، پس حرفی را که خودت زده ای ،به آن عمل کن . ما به خودمان ظلم کرده ایم ، پس ما را عفو کن . در جمله ی دوم امام می فرماید :خدایا در قرآن فرموده ای که سائلی را بی جواب برنگردانیم ، ما سائل درخانه ی تو هستیم پس ما را بدون جواب برنگردان . در  جمله ی سوم امام می فرماید : خدایا ،در قرآن فرموده ای که ما نسبت به زیردست های مان گذشت بکنیم ، خدایا ما برده ی تو هستیم ،پس ما را از آتش جهنم نجات بده ، خدایا به قول های خودت عمل کن.

ما می دانیم کسی از خدا راستگوتر نیست و مطمئن هستیم که خدا به قول هایش عمل      می کند . یکی از شرایط دعا این است که انسان نسبت به خدا خوش بین باشد . گاهی دعای ما اجابت نمی شود زیرا ما هنوز خدا را نشناخته ایم . زیرا او همه چیز را می داند و مهربان است . اگر فامیل مهربانی ما را دعوت بکند ، آیا ما می توانیم گمان ببریم که وقتی به خانه ی او برویم ،در را به روی ما باز نکند ؟ ما چنین گمانی نمی بریم . یک مادر مهربان ،دانا ، دلسوز و پولدار است و فرزندش نیاز مالی دارد ، آیا می شود که این مادر به فرزند نیازمندش کمک نکند ؟ ما باید اعتقاد و باور خودمان را نسبت به خدا بالا ببریم . خدا به مراتب از مادر نسبت به ما ،مهربانتر است . محبت خدا از محبت امام حسین (ع) که خون خودش را در راه خدا داد تا مردم از گمراهی نجات پیدا کنند بیشتر است . آیا می شود که خدا ما را دعوت بکند و بعد ما را رد بکند ؟ پس اگر دعای ما مستجاب نشد ،ما باید اشکال را در خودمان جستجو کنیم .




دوشنبه 91 اردیبهشت 18 :: 9:23 صبح ::نگارنده : موسوی

 

انسانها زمانی نا امید میشوند که چیزی به موفقیت آنها باقی نمانده است




دوشنبه 91 اردیبهشت 18 :: 9:21 صبح ::نگارنده : موسوی

 تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

که زیبا بنده ام را دوست میدارم
ترا در بیکران دنیای تنهایان ...

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که

وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم

که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم

مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟

که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!

آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم

لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است

قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان

تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو

تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد




دوشنبه 91 اردیبهشت 18 :: 9:19 صبح ::نگارنده : موسوی

فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود؛ روی نیمکتی چوبی؛ روبه روی یک آب نمای سنگی.
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه
- مطمئنی؟
- نه
- چرا گریه می کنی؟
- دوستام منو دوست ندارن
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم
- قبلا اینو به تو گفتن؟
- نه
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم
- راست می گی؟
- از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد؛ کیفش را باز کرد؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:42 صبح ::نگارنده : موسوی

در ارتباط بین زن و شوهر، نوع ادراک یا تفکر هر یک، بر رفتار و درک متقابل تأثیرگذار است. «من» مدیر داخلی شخصیت هر فرد است که غرایز، واقع بینی، وجدان، ادراک و مهارت‌های مختلف را دارد.
طبق تعاریف، در درون هر فرد حالت‌های متفاوتی وجود دارد که موقعیت‌ها آن را به وجود می‌آورند:
کودک: افراد در هر سنی در درون خود یک پسربچه یا دختر بچه با ویژگی‌های لذت‌جویی، شیطنت، تخیل، کنجکاوی، دمدمی مزاجی و... را دارند.
والد: از لحاظ شخصیتی این حالت بعد از کودک فرد رشد می‌یابد. حس مسؤولیت پذیری، وجدان، حمایت، قانون‌مندی و... از ویژگی‌های این حالت است.
بالغ: رفتارمنطقی، واقع‌گرایی، نوآوری و خلاقیت و... از جمله خصوصیات این موقعیت است. این حالت تنظیم کننده‌ی «کودک» و «والد» است.
در موقعیت‌های مختلف زندگی زناشویی، بروز رفتاری صحیح و سالم نشانه‌ی وجود حالت بالغ است ولی این موضوع دلیلی برای سرکوب حالت «کودک» و «والد» نیست. فرض کنید برای برگزاری میهمانی ساده‌ای زن و شوهر تعداد مشخصی مهمان را دعوت کرده و به همان اندازه نیز امکانات لازم را جهت پذیرایی فراهم نموده‌اند. در روز موعود زن یا مرد چند نفری را به تعداد میهمانان اضافه می‌کند. در چنین شرایطی ممکن است یکی از رفتارهای زیر از سوی یکی از آن‌ها بروز پیدا کند:
حالت اول: به محض اطلاع از موضوع، یکی از طرفین استیصال و درماندگی خود را از برگزاری برنامه بیان نموده و با عنوان نمودن این مطلب که نسبت به نظر او بی‌توجهی صورت گرفته و تمام زحماتش دو برابر خواهد شد شرایط سختی را برای خود و همسرش ایجاد می‌کند. این همان حالت «کودک» در شخصیت فرد است که او را از بروز رفتاری صحیح دور می‌نماید.
حالت دوم: دیدگاه یکی از طرفین نسبت به دیگری این است که وی مسؤولیت پذیر نبوده و بدون هماهنگی و برنامه‌ریزی شرایط غیرعادی را به وجود آورده است و حتی این مورد را به سایر مسائل و موارد دیگر تعمیم می‌دهد و با گفتن:«تو کلا آدم مسؤولیت پذیری نیستی.» طرف مقابل را مورد سرزنش قرار می‌دهد. حالت «والد» نگاه از بالاست. نگاهی که نظم و قانون را در کلیه مسائل می‌طلبد.
حالت سوم: اضافه نمودن به امکانات پذیرایی و حفظ خونسردی و درایت در انجام صحیح امور، بهترین حالتی است که فرد می‌تواند در چنین شرایطی داشته باشد. در این حالت فرد با حفظ آرامش و قبول شرایط، رفتاری منطقی را بروز می‌دهد. حالت «بالغ» و رفتار بالغانه؛ منطق و اساسی واقع گرا دارد و زمانی می‌توان بر موقعیت‌های احتمالی و اتفاقی فائق آید که از دو حالت «کودک» و «والد» ترکیبی سالم به وجود آمده باشد.
در اکثر روابط زناشویی، حالت اول و دوم بیشتر به چشم می‌خورد. زوجین جوان با شناخت شخصیت‌های فردی هر یک و قبول تفاوت‌های فردی می‌توانند در حل مسائل به یکدیگر کمک نمایند. درک خواسته‌های همسر و برآوردن نیازهای او کار دشواری نیست. کیفیت زندگی زناشویی زمانی بالا می‌رود که رفتار بالغانه به عشقی بالغانه تبدیل شود و ویژگی عشق بالغانه عبارت است از: آرمان‌گرایی، میل وافر به باهم بودن، رفتار دوستانه، خشنود کردن همسر و... .

 




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:41 صبح ::نگارنده : موسوی

ساختار زندگی انسان یک ساختار اجتماعی است. هر انسانی در جمع افراد متولد می‌شود و به طور طبیعی دارای پدر و مادر است. دورانی را طی می‌کند و روزی خود نیز پدر یا مادر می‌شود. از ابتدا در نقش کودک ظاهر می‌شود و در اجتماع نقش‌های متفاوتی را ایفا می‌کند. این چرخه برای نسل‌های بعدی تکرار می‌شود. هر انسانی در هر نقشی از خود اثری بر جای می‌گذارد. در دوران کاری خود سبکی برای کار دارد و تاثیری از خود بر جای می‌گذارد. بسیاری از افراد در نقش‌های شغلی خود اثری ماندگار نمی‌گذارند و با پایان دوره کاری‌شان اثرشان از بین می‌رود؛ اما هر انسانی که نقش پدر و مادری را ایفا کرده باشد بعد از خود نقشی بر جای می‌گذارد که گاه نسل‌ها امتداد می یابد. لذا می‌توان گفت برای همه انسان‌ها نقش پدر و مادری ماندگارترین نقش در چرخه زندگی است.
قبل از آن که زوجی نقش پدر و مادری را برعهده بگیرند نقش همسری را عهده دار شده‌اند. بدون تردید ایفای درست این نقش و تشکیل خانواده‌ای منسجم و با بنیان محکم تاثیر بسیار زیادی در ایفای نقش پدر و مادری دارد. کودک زیر ساخت شخصیتی خود را از خانواده می‌گیرد و گاه چنان این نقش غالب است که در طی دوران زندگی، تاثیر افراد و اجتماع به سختی آن را تغییر می‌دهد. کودکی که احترام گذاشتن و حریم دیگران را رعایت کردن را از کودکی و در محیط زندگی خود آموخته است در ناخودآگاه خود این حریم را برای افراد قائل می‌شود و فردی که این مهارت را درکودکی نیاموخته باشد با تمام تقلای خود، گاه ناخواسته این حریم را خدشه دار کرده و از مشکلات ناشی از عدم توانایی در ارتباطات پایدار با دیگران رنج می‌برد.
زوجی که بنیان خانواده را تشکیل می‌دهند قبل از فرزند آوری باید فضای مناسبی را به لحاظ معنوی و روحی برای کودک خود آماده کنند. کودک آن‌ها تا روزی که در اجتماع زندگی می کند رفتار آن‌ها را در جامعه انعکاس می‌دهد و پس از فرزند آوری خود مولد نسلی مشابه خواهد شد. یک رفتار نامناسب می‌تواند تا نسل‌ها ادامه یابد و عقبه یا باقیات صالحاتی برای بنیانگذاران رفتار ایجاد کند. والدین به ویژه در حضور فرزندان باید به گفت‌وگو پرداخته و رفتار منطقی را به کودک خود آموزش دهند. باید مهرورزی را توشه زندگی فرزند خود کرده و بیاموزند که در یک فضای آکنده از محبت می‌توان بسیاری از خلاهای زندگی را نادیده گرفت. در دورانی که این نقش را درست ایفا کنند در دوران دیگر، فرزندان نیز، آن‌ها را از مهر خود بی نصیب نمی‌گذارند. رفتار مناسب والدین با یکدیگر و با فرزندان در دورانی دیگر از سوی فرزندان تکرار می‌شود و باز برای نسل بعدی تکرار می‌شود و این چرخه تا نسل‌ها ادامه می‌یابد.
والدین باید بدانند که رفتار آنان در خانواده بیش از هر جای دیگر اهمیت دارد زیرا نقشی پایدار از آنان بر جای می‌گذارد و آغاز چرخه‌ای است که تا نسل‌ها ادامه می‌یابد. شاید یک نقش اجتماعی اهمیت زیادی داشته باشد؛ اما ماندگاری نقش خانواده تا نسل‌ها ادامه دارد و ایفای این نقش و ایجاد یک چرخه سالم از اهم اولویت‌های زندگی زوجین باید باشد. کودک متولد می‌شود نقش کودکی را ایفا می‌کند از والدین می‌آموزد و روزی پدر و مادر می‌شود و آموزش می‌دهد و این چرخه تا نسل‌ها ادامه می‌یابد و رد این چرخ تا نسل‌ها باقی می‌ماند.




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:16 صبح ::نگارنده : موسوی

در نوشتار حاضر به پیشنهاداتی خواهم پرداخت که نشان می‌دهند چگونه می‌توانیم خشونت در رابطه را مدیریت کنیم:
-طرفین به این بینش برسند که چگونه با اعمال خشونت و به قیمت از دست دادن سلامت خود و خانواده به دنبال تثبیت قدرت و کنترل هستند.
به نوع و فرم رفتار خشن خود( که در نوشتارهای قبلی به انواع آن اشاره گردیده)، پی برده و پاسخگو و مسئول رفتار خود باشند؛ نه آنکه علل خشونت خود را با اسناد به عوامل بیرونی از جمله رفتار همسر توجیه کنند.
به طور کلی هر نوع مداخله برای تغییر رابطه‌ای که در آن تلاش می‌شود یکی از همسران و یا هر دو آن‌ها قدرت یا کنترل را از آن خود کنند و تبدیل آن به رابطه‌ای که در آن اعتقاد به تساوی وجود دارد، مستلزم آن است که:
در گام اوّل: زنان بایستی در برابر آن دسته از مردانی که خشونت آنان ناشی از مردسالاری و زیرسلطه بردن است، اعتماد همسرشان را بطور کامل جلب کنند و مدتی را با رفتارهای ملاحظه کارانه سپری کرده و سپس به مرور و با کمک گرفتن از مشاوره با استفاده از مهارت‌های ارتباط مؤثر با همسر، خشونت همسر را کاهش دهند.
گام دوم: استفاده از مشاوره برای کاهش خشونت است. مهارت‌های لازم برای کنترل رفتار و تغییر وضعیت فیزیولوژیکی در هنگام خشم از طریق آموزش یادگیری کنترل خشونت، خشم و اضطراب، قطع مصرف مشروبات الکلی، استفاده از تکنیک‌های رفتاری همچون آموزش مهارت‌های ارتباطی، آموزش مهارت‌های حل مسئله و آموزش خود کنترلی صورت می‌پذیرد تا در نهایت افراد چگونگی برقراری ارتباط تساوی طلبانه با همسر خود را بیامورند. با این کار شیوه‌های منفی در چرخه قدرت و کنترل به رفتارهای مثبت تبدیل می‌شود که این موضوع به نوبه خود در ایجاد تقابل و احترام در رابطه مؤثر است.




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:15 صبح ::نگارنده : موسوی

پس از عقد، زوجی که در دو محیط مختلف بزرگ شده و انتظارات متفاوتی از زندگی دارند و همچنین ممکن است تصویر متفاوتی از همسر رویایی نسبت به سیمای واقعی همسر خود داشته باشند، زندگی را آغاز می‌کنند. در این دوران به دلیل عدم استقلال زوجین و همچنین وابستگی و مراودات زیاد زوجین با خانواده‌های خود انعطاف پذیری کمتری ممکن است در زوجین دیده شود. هر فرد تحت تاثیر فرهنگ خانواده خود قرار دارد و وقتی این فرهنگ‌ها منطبق نباشد تعارض آغاز می‌شود. هر کدام از زوجین برای غلبه هنجار فرهنگی خود تلاش می‌کند و به دلیل ارتباطات توام زوجین با همدیگر از یک سو و با خانواده‌های خود از سوی دیگر، انعطاف زوجین کم می‌شود. در این دوران خانواده‌ها مستقیم یا غیر مستقیم برای غلبه هنجار فرهنگی خود در خانواده تازه شکل گرفته تلاش می‌کنند. در بسیاری اوقات حتی تشویق و توصیه‌های مستقیم در انعطاف ناپذیری فرزند خود ارائه می‌دهند و اضافه می‌کنند اگر این هنجار در این مرحله غلبه نکند دیگر فرصتی برای ظهور ندارد. در هر خانواده‌ای سال‌ها طول کشیده است تا طی چند نسل هنجاری شکل گرفته و پذیرفته شده است اما انتظار این است که فردی که تازه با این خانواده وصلت کرده طی چند ماه فرهنگ و هنجار خود را رها کرده و هنجار جدید را بپذیرد. همچنین از فرزند خود انتظار دارند هنجاری را که هنوز به آن عادت نکرده است، حمایت کند و با تمام قوا و با تعصبات نسلی و قومی نگذارد که این هنجار از دست برود. اما حمایت خانواده‌ها از فرهنگ خانوادگی می‌تواند آغاز تعارضی مخرب در زندگی زوج جوان باشد. این مشکل در دوران عقد در اوج قرار دارد زیرا زوج جوان هنوز در وابستگی و تعلق خانواده‌های خود قرار دارند. به نظر می‌رسد مهمترین مانع تفاهم در این دوران تفاوت‌های فرهنگی و دخالت خانواده‌ها در غلبه هنجار فرهنگی است.
در صورتی که زوج جوان با این مرحله و تعارض طبیعی آن آشنا باشند، میتوانند کمتر تحت تاثیر تعارضات قومی و نسل‌های قبل قرار گیرند. زوج جوان باید بدانند که مقدس‌ترین نهاد مستقل اجتماعی را تشکیل داده‌اند و می‌توانند برای قرار دادن هنجارهای متناسب با خودشان در این محیط برنامه‌ریزی کنند. بهتر است در این دوران نگاه‌های قومی و قبیله‌ای را کنار گذاشته و با گفت‌وگو سعی در یافتن هنجارهایی کنند که با آرمان‌های مشترک آن‌ها سازگاری بیشتری دارد. همچنین با مراودات و محبت‌های خود در حضور جمع به خانواده‌ها اعلام کنند که نهاد مستقل و محکمی تشکیل داده‌اند و خود می‌توانند در این فضا هنجار و فرهنگ مورد نظر خود را ایجاد کنند. همچنین نگرانی‌های خانواده‌ها را نسبت به فنا شدن فرد در فرهنگ غیر از خانواده برطرف کنند.
زوج جوان باید بدانند که هر فرد با دیگری تفاوت دارد و همنشینی این افراد با هم نیز نهادهای متفاوتی به وجود می‌آورد. لذا باید بدانند کلیشه واحدی به عنوان بهترین هنجار برای خانواده آن‌ها وجود ندارد و در نهایت این زوج جوان هستند که باید به تدریج هنجارهای مورد پذیرش خودشان را تدوین و بهینه سازی کنند و همچنین باید بدانند برای تثبیت یک هنجار گاه سال ها زمان لازم است و تا تثبیت هنجار مطلوب نیاز به تلاش وجود دارد. زوج جوان باید بدانند که تغییر همسری که سال‌ها با یک هنجار بزرگ شده و با آن زندگی کرده نیاز به فرایندی تدریجی و طولانی دارد و انتظار نداشته باشند که این تغییر یکباره و ناگهانی صورت پذیرد. زیرا نداشتن آگاهی از تدریجی بودن و طولانی بودن فرایند تغییر فرهنگی منجر به بروز رفتارهای نامناسب و اعمال فشار برای تغییر می‌شود و گاه این فشارها و تعارضات تمام بنای خانواده را به لرزه می‌اندازد. همچنین خانواده‌ها بایستی به زوج جوان فرصت دهند تا هنجارهای مطلوب خود را از بین هنجارهای دو خانواده انتخاب کنند و بدانند که نگاه متعصبانه و اصرار بر پذیرش هنجار قومی و فرهنگ خانوادگی می‌تواند به تعارضی مخرب منجر شود و گاه بقای یک خانواده را مورد تهدید قرار دهد




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:15 صبح ::نگارنده : موسوی

هر فرد در موقعیت‌های مختلف اقدام به تصمیم‌گیری‌هایی می‌نماید که به بهترین نتیجه و بیشترین بهره‌وری برسد. موقعیت‌ها ممکن است زودگذر بوده و تصمیم اتخاذ شده تأثیر ضعیفی در نتیجه‌ی نهایی داشته باشد ولی گاهی موقعیت از حساسیت بالایی برخوردار است که با کمترین بی توجهی نتایج غیرقابل جبرانی را در پی خواهد داشت.
از آن جایی که با پیوند دو فرد، اهداف مشترک و تصمیم‌گیری‌های مؤثر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار خواهد بود لازم است که زوجین جوان از تجارب خانواده‌ها در تصمیم‌های مهم زندگی استفاده نمایند. تجربه‌هایی که راه‌های خطای آن پیموده شده و مسیر را برای ادامه‌ی زندگی آسان می‌نماید، بهترین هدیه‌ای است که پدر و مادر و تمام اعضاء خانواده در اختیار جوانان می‌گذارند.
تجربه، نه دخالت است نه اجبار. تجربه راهکاری آزموده شده است که رایگان در اختیار زوج جوان قرار می‌گیرد. تصمیم‌گیری برای مسائلی که در موقعیت‌های مختلف زندگی و از زمان شروع دوران عقد به صورت مشترک و با همراهی زوجین باید انجام شود گاهی آن قدر حساس و با اهمیت است که حمایت خانواده هر دو طرف را می‌طلبد. زمانی که هر دو خانواده به توافق کلی در زمینه‌های مختلف از قبیل: مسائل مالی، خرید جهیزیه، رفت و آمد و هزینه‌ی جشن‌ها و... رسیده باشند و زوجین را در رفع مشکلات یاری رسانند، دغدغه‌های آن‌ها را کاهش داده و بستری آرام را در دوران عقد برایشان فراهم می‌نمایند.
حال آن‌که کمترین اختلاف نظر و سلیقه‌ای که میان خانواده‌ها وجود داشته باشد نه تنها مشکلی را حل نخواهد نمود بلکه مشکلات را دو چندان می‌نماید. جوان از یک طرف نگران مسأله‌ای است که روزهای خوش دوران عقد را تحت الشعاع قرار داده و از طرف دیگر نگران خانواده‌ی خود و همسرش است که با اختلافات سلیقه‌ای در تصمیم‌گیری، کشمکش‌هایی را به وجود می‌آورند. زوج جوان در میان طناب‌کشی خانواده‌ها ترجیح می‌دهد از میدان رقابت و لجبازی آن‌ها دور شده و به فکر راه چاره‌ باشد.
مدیریت مسائلی که خانواده‌ها نسبت به آن اختلاف‌نظر دارند با هماهنگی زوجین امکان پذیر است. پنهان نمودن مسأله از یکی از دو خانواده موجب رنجش و کدورت می‌شود. در تصمیم‌گیری‌ها می‌توان از مراحل زیر استفاده نمود:
1- روشن بودن مسأله، زوج جوان و هر دو خانواده باید آگاهی کامل را نسبت به موضوع داشته باشند. پنهان‌کاری و طفره رفتن در حل مسأله، موجب هدردادن زمان و هزینه می‌شود و مهم‌تر این‌که، اختلافات و تنش‌های بعدی را در پی دارد.
2- شناخت راه حل، در بیان یک مسأله چندین راه حل فرض می‌شود. بنابراین از نظر و ایده‌ی افراد با تجربه‌ی خانواده باید بهترین بهره را برد و تصمیمی مورد توافق را اتخاذ نمود.
3- مشخص بودن اولویت‌ها، مسائلی که در دوران عقد برای زوج جوان پیش می‌آید و راه‌حل‌هایی که توسط خانواده‌ها ارائه می‌شود باید اولویت بندی شده و تمامی جوانب در نظر گرفته شود.
4- ثبات اولویت، ارجحیت راه حل مسأله رعایت شود. رها نمودن یک راه حل در بین راه، موجب صرف انرژی، زمان و هزینه بیشتری می‌گردد و سردرگمی زوج جوان در حل مسأله را دو چندان می‌نماید.
5- نداشتن محدودیت زمانی یا هزینه، با توجه به رعایت مسائل مالی و در نظر گرفتن مدت زمان دوران عقد، مسائل و راه‌حل‌ها در محدوده‌ی زمانی مشخصی بررسی و اجرا شود.
با ذکر موارد فوق می‌توان به عنوان نمونه برگزاری مراسم جشن عروسی را مسأله‌ای ذکر کرد که برای زوجین و خانواده‌ها قابل اهمیت است. میزان هزینه، تعداد مهمانان، مکان جشن، نوع پذیرایی و... هر یک به تنهایی اختلاف نظرهایی را به دنبال دارد که خانواده‌ها می‌توانند با مدیریتی صحیح مانع از بروز استرس و فشار روحی برای زوج جوان و تنش‌ها و اختلافات آتی برای خانواده‌ها که بر زندگی مشترک زوجین تأثیرگذار است، شوند.




شنبه 91 اردیبهشت 16 :: 11:0 صبح ::نگارنده : موسوی

زمانی که دونفر تصمیم به ازدواج می‌گیرند باید ببینندکه قادر به پایدار نگه‌داشتن بنیان یک زندگی هستند یا خیر؟ مفهوم ازدواج چیزی فراتر از یک تعهد قانونی است. ازدواج به دختر و پسری که هیچ ارتباط و گاهی هیچ نسبتی بایکدیگر نداشته‌اند این اجازه را می‌دهدکه تا پایان عمر در کنار یکدیگر زندگی کنند.
دوران عقد به زن و شوهر این فرصت را می‌دهدکه با اخلاقیات و روحیات یکدیگر آگاه شوند و در مورد مسائل مختلف باهم گفتگو کنند بسیاری از مسائل و حساسیت‌های اعتقادی، مذهبی و عاطفی باید در زمان عقد و قبل از شروع زندگی مشترک مورد توجه و شناخت زوجین قراربگیرد. آن‌ها باید بدانند که هرکدام در چه موردی حساسیت دارند و چه کاری همسران را رنجیده می‌کند یا چه صحبتی او را آزار می‌دهد یا برعکس چه رفتار و سخنی موجب آرامش خاطر او می‌شود تا بعد از شروع زندگی نسبت به انجام یا گفتن آن رفتار توجه بیشتری داشته باشند و از بسیاری از دلخوری‌ها و اختلافات جلوگیری کنند.
شناخت پیشینه خانوادگی همسر آینده تا حد زیادی می‌تواند ما را با اخلاقیات او آشنا کند چون شخصیت هر فرد حاصل تربیت خانواده‌ای است که در آن رشدکرده است. در هنگام نامزدی و عقد برای این شناخت باید تلاش زیادی صورت بگیرد.
داشتن یک زندگی صددرصد ایده‌ال غیرممکن است ولی داشتن یک زندگی خوب و موفقیت آمیز ممکن است و یکی از مهم‌ترین راه‌های رسیدن به آن شناخت یکدیگر و کنار آمدن با آن است.
زوجین اگر در دورانی که هنوز وارد زندگی نشده‌اند بدون تعارف در مورد همه چیز با هم صحبت کنند و سعی کنند خصوصیات پایه‌ای و اساسی یکدیگر را بشناسند بعد از ازدواج بسیاری از مشکلات‌شان حل می‌شود. هیچ فردی بی عیب و نقص نیست. ما باید بیاموزیم که در زندگی مشترک چگونه نسبت به هم متعهد باشیم به یکدیگر و نظرات هم احترام بگذاریم، از خودخواهی و خودمحوری بپرهیزیم، اشتباهات خود را بپذیریم و سعی کنیم از تکرار آن خودداری کنیم.
امروزه اکثرزوجین با به وجود آمدن کوچک‌ترین اختلاف آخرین راه یعنی جدایی را انتخاب می‌کنندو این مسئله نتیجه خودخواهی و عدم توجه به حساسیت‌ها و خواسته‌های طرف مقابل است.
زن و شوهر با تلاش و آموختن مهارت احترام به یکدیگر و عدم سوءاستفاده ازحساسیت‌های هم می‌توانند زندگی خوب و بدون تنشی داشته باشند.




Susa Web Tools